امام صادق علیه السلام
«ابوعبدالله جعفر بن محمد علیهالسلام» معروف به «امام جعفر صادق» (۸۳-۱۴۸ ق)، فرزند امام باقر علیهالسلام و امام ششم شیعیان است. امام صادق علیهالسلام در سن ۳۱ سالگی به امامت رسید و مدت امامت آن حضرت ۳۴ سال و طول عمر ایشان ۶۵ سال بوده است. امامت امام صادق همزمان با سالهای پایانی حکومت بنیامیه و سالهای آغازین حکومت بنیعباس بود. از آنجا که حکومت امویان در این سالها رو به ضعف و سقوط میرفت و عباسیان نیز استقرار پیدا ننموده بودند و در ابتدای حکومت خود منش سرکوب را نداشتند، به امام صادق علیهالسلام فرصتی دست داد که نهضت علمی و فرهنگی بزرگی را شروع نماید و پایههای علمی مکتب شیعه را محکم کند. جعفر بن محمد معروف به امام جعفر صادق(ع)(۸۳-۱۴۸ق( ششمین امام شیعیان دوازدهامامی بعد از پدرش امام باقر(ع) است. وی به مدت ۳۴ سال )۱۱۴ تا ۱۴۸ق( امامت شیعیان را بر عهده داشت که با خلافت پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد و دو خلیفه نخست عباسی سفاح و منصور دوانیقی همزمان بود. امام صادق(ع) به جهت ضعف حکومت اموی، فعالیت علمی بسیار بیشتری نسبت به دیگر امامان شیعه داشت. شمار شاگردان و راویان او را ۴۰۰۰ نفر دانستهاند. بیشتر روایات اهلبیت(ع)، از امام صادق(ع) است و از اینرو مذهب شیعه امامیه را مذهب جعفری نیز میخوانند. جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب، ششمین امام شیعیان دوازدهامامی[۱] است. مذهب اسماعیلیه، ایشان را پنجمین امام خود میداند.[۲] پدر او امام محمد باقر(ع) و مادرش ام فروة دختر قاسم بن محمد بن ابیبکر پسر محمد بن ابیبکر بود.[۳] در کتاب کشف الغمة از عبدالعزیز بن اَخضر جَنابِذی از علمای اهلسنت نقل شده، از آنجا که نسب مادر امام صادق(ع) هم از جانب پدر و هم از جانب مادر به ابوبکر میرسید، امام صادق(ع) گفته است: «لَقَدْ وَلَدَنِی أَبُوبَکْرٍ مَرَّتَیْن»؛ من دو بار از ابوبکر متولد شدهام.[۴] اما علامه مجلسی از کتاب احقاقالحق شوشتری نقل کرده که این روایت جعلی است.[۵]
کنیه مشهور امام صادق(ع)، اباعبدالله (ناظر به دومین فرزندش عبدالله اَفطَح) است. از او با کنیههای ابواسماعیل (ناظر به فرزندش، اسماعیل(و ابوموسی (ناظر به دیگر فرزندش امام موسی کاظم(ع((نیز نام بردهاند.[۶]
مشهورترین لقب او «صادق» است.[۷] برطبق روایات، پیامبر اسلام(ص( این لقب را به او داده است تا از جعفر کَذّاب تمایز یابد؛[۸] اما برخی گفتهاند امام صادق(ع) به جهت پرهیز از شرکت در قیامهای عصر خود، صادق لقب گرفته است؛ چرا که در آن زمان به کسی که مردم را گرد خود جمع و به قیام بر ضد حکومت تحریک میکرد، کَذّاب (دروغگو) میگفتند.[۹] در همان دوران ائمه این لقب برای امام صادق(ع) به کار میرفته است.[۱۰]
براساس گزارش ابنشهرآشوب مازندرانی در مناقب لقب صادق را منصور عباسی زمانی به امام صادق(ع) داد که پیشگویی حضرت درباره آشکار شدن قبر امام علی(ع) تحقق یافت و نیزگفته شده که او صادق لقب یافته چون هیچ لغزش و کجی و ناراستی در او دیده نشده است.[۱۱] به نقل از دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، برخی از علمای اهلسنت چون مالک بن انس، احمد بن حنبل و جاحظ نیز از او با این لقب نام بردهاند.[۱۲]
شخصیت علمی امام صادق علیه السّلام
حسن بن على الوشاء مىگفت: در مسجد کوفه نهصد نفر را دیده که «حدّثنى جعفر بن محمد»[۶] مى گفتند. برخى منابع، شمار کسانى را که از آن حضرت تلمذ کرده و حدیث شنیدهاند، حدود چهار هزار نفر یاد کردهاند.[۷]
امام صادق علیه السّلام در میان اهل سنت، از نظر روایت حدیث و فقاهت و افتاء، از موقعیت شامخى برخوردار بوده، به طورى که او را از شیوخ مسلّم ابو حنیفه و مالک بن انس و شمار فراوانى از محدثان بزرگ زمان خود به شمار آوردهاند. مالک بن انس، رئیس مکتب فقهی مالکی از جمله کسانى است که مدتى در محضر امام صادق علیه السّلام تلمذ کرده است. ابن حجر هیثمى نیز در مقام تمجید از شخصیت علمى امام صادق اشاره به این نکته دارد که افرادى چون یحیى بن سعید، ابن جریح، مالک، سفیان ثورى، ابو حنیفه و شعبه و ایوب فقیه، از آن حضرت نقل روایت نمودهاند.[۸]
فعالیت علمی
در دوران امامت امام صادق(ع)، به علت ضعف حکومت اموی، آزادی بیشتری برای ابراز عقیده به وجود آمد و بحثهای علمی بسیاری در موضوعات مختلف درگرفت.[۴۴] این آزادی علمی و دینی که برای کمتر امامی از ائمه دوازدهگانه وجود داشت، سبب شد تا شاگردان امام آزادانه در مباحث علمی شرکت کنند.[۴۵] فضای باز علمی سبب شد از امام صادق(ع) روایات فراوانی در زمینههای گوناگونِ فقه، کلام و… نقل شود.[۴۶] به گفته ابنحَجَر هیتمی از علمای اهلسنت، مردم از او دانشهای فراوان نقل میکردند و آوازه او به همه جا رسیده بود.[۴۷] ابوبحر جاحظ هم نوشته است دانش و فقه او دنیا را پر کرده بود.[۴۸] حسن بن علی وَشّاء هم گفته است که نهصد نفر را در مسجد کوفه دیده است که از امام صادق(ع) حدیث نقل میکردند.[۴۹] سید محمدحسین حسینی طهرانی معتقد است که پس از رحلت پیامبر(ص) و حوادث تلخی که در رابطه با تحریف حقیقت اسلام و انحراف آن از مکتب اهلبیت(ع) رخ داد جامعه مسلمانان نیاز به دو شوک و نهضت داشت یک شوک عملی به منظور بیدار ساختن امت که توسط امام حسین(ع) و نهضت او صورت گرفت و دیگری شوک علمی برای احیای معارف قرآن و دین که توسط امام صادق(ع) انجام شد.[۵۰] .
در میان امامان شیعه، بیشترین روایت از امام صادق(ع) نقل شده است.[۵۱] وی همچنین بیشترین شمار راویان را داشته است. اِربِلی شمار روایتکنندگان از او را ۴۰۰۰ تن دانسته است.[۵۲] به گفته ابان بن تغلب شیعیان هرگاه در سخن پیامبر(ص) اختلافنظر پیدا میکردند، به سخن حضرت علی(ع) تمسک میکردند و آنگاه که در سخن علی اختلافنظر داشتند، به سخن امام صادق(ع) رجوع میکردند.[۵۳] به جهت نقل بیشترین روایات فقهی و کلامی از امام صادق(ع)، مذهب شیعه امامی را مذهب جعفری نیز میخوانند.[۵۴] امروزه امام صادق(ع) به نام رئیس مذهب جعفری مشهور است.[۵۵] در سال ۱۳۷۸ق، شیخ شَلتوت رئیس دانشگاه الأزهر در مصر، در پی مکاتباتی با آیت الله بروجردی، مذهب جعفری را به رسمیت شناخت و عمل به آن را به لحاظ شرعی جایز شمرد.[۵۶]
رسیدن به امامت
در سال ۱۱۴ قمری امام باقر علیه السلام به شهادت رسید و امامت به امام صادق علیه السلام منتقل شد. مطابق با نقل ارشاد شیخ مفید، امام باقر علیه السلام آن حضرت را آشکارا و علنی به امامت منصوب نمود. هشام بن سالم از آن حضرت نقل کرده است که چون هنگام وفات پدرم شد، فرمود پسرم جعفر به تو سفارش می کنم که نسبت به اصحاب من خوش رفتار باشى. عرض کردم چنان در پیشرفت و تعلیم و تربیت آنها می کوشم که هر کدام از برجستهترین افراد جامعه شوند و احتیاجى به دانش دیگران نداشته باشند.[۹] دوران امامت امام صادق علیه السلام ۳۴ سال به طول انجامید[۱۰] که ۱۸ سال در دوره اموى و ۱۶ سال در دوره عباسى بوده است.[۱۱]
دوران امامت
حیات امام صادق(ع)، با خلافت ده خلیفه آخر بنیامیه از جمله عمر بن عبدالعزیز و هشام بن عبدالملک و دو خلیفه نخست عباسی، سَفّاح و منصور دوانیقی همزمان بود.[۲۹] او در سفر امام باقر به شام که به درخواست هشام بن عبد الملک صورت گرفت، همراه پدر بود.[۳۰] در امامت امام صادق(ع)، پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد [یادداشت ۱] و سفاح و منصور خلفای عباسی حکومت کردند.[۳۱] در این دوران حکومت بنیامیه ضعیف و سرانجام سرنگون شد و پس از آن بنیعباس روی کار آمدند. ضعف و عدم نظارت حکومتها فرصت مناسبی برای امام صادق(ع) جهت انجام فعالیتهای علمی فراهم کرد.[۳۲] البته این آزادی تنها در دهه سوم قرن دوم قمری، وجود داشت و پیش از آن در زمان بنیامیه و پس از آن به جهت قیام نفس زکیه و برادرش ابراهیم فشارهای سیاسی فراوانی بر ضد امام صادق(ع) و پیروانش وجود داشت.[۳۳]
نصوص امامت
از دیدگاه شیعه، امام از جانب خدا تعیین میشود و از راههای شناخت او، نَصّ)تصریح پیامبر(ص( یا امام قبلی به امامت امام پس از خود) است.[۳۴] کلینی در کتاب الکافی هشت روایت را به منظور اثبات امامت امام صادق(ع) نقل کرده است.[۳۵] .
مناظرات و گفتگوهای علمی
در متون حدیثی شیعه، مناظرات و گفتگوهایی میان امام صادق(ع) و متکلمان مذاهب دیگر و نیز برخی از منکران وجود خدا گزارش شده است.[۵۷] در برخی از مناظرات، شاگردان امام صادق(ع) در حضور وی در زمینهای که تخصص داشتهاند، با دیگران مناظره کردهاند. در این جلسات امام صادق(ع) بر مناظره نظارت کرده و گاه خود نیز وارد بحث شده است.[۵۸] برای مثال در گفتگو با عالمی از اهل شام که خود درخواست مناظره با شاگردان امام صادق(ع) را داشت، امام از هشام بن سالم خواست تا در زمینه کلام با او گفتگو کند.[۵۹] همچنین از فردی که قصد مناظره با او را داشت، خواست تا در هر زمینهای که میخواهد، ابتدا با شاگردانش گفتگو کند و در صورت غلبه بر آنها با او مناظره کند. آن فرد در زمینه قرآن با حُمران بن اَعیَن، در زمینه ادبیات عربی با ابان بن تغلب، در فقه با زُراره و در کلام با مؤمن الطاق و هِشام بن سالم مناظره کرد و مغلوب شد.[۶۰] . احمد بن علی طبرسی در کتاب الاحتجاج مجموعهای از مناظرات امام صادق(ع) را گرد آورده است که برخی از آنها عبارت است از: مناظره با یکی از منکران خدا درباره وجود خدا[۶۱] . مناظره با ابوشاکر دَیصانی، درباره وجود خدا[۶۲] . مناظره با ابنابیالعوجاء درباره وجود خدا[۶۳] . مناظره با ابنابیالعوجاء درباره حدوث عالَم[۶۴] . مناظرهای طولانی با یکی از منکران وجود خدا درباره مسائل مختلف دینی[۶۵] . مناظره با ابوحنیفه درباره شیوه استنباط احکام فقهی، بهویژه قیاس[۶۶] . مناظره با برخی از علماء معتزله درباره شیوه انتخاب حاکم و برخی احکام فقهی[۶۷].
عصر امـام صـادق (علیهالسّلام)، یکی از دورانهای پرشکوه و طلایی در تاریخ تشیع است. در این عصر، تشیع گسترش چشمگیری نمود و بر تعدد شیعیان افزوده گـشت و در اثر آزادی نسبی روابط شیعیان با امام صادق (علیهالسّلام)، آن حضرت توانست فقه و کلام شیعه را توسعه دهـد و اصول و مبانی آن را روشن کـند. نـقش آن حضرت در معرفی مبانی شیعه به حدیبود که مذهب شیعه به نام آن جناب و «مذهب جعفری» شهرت یافت.
بعد از رحلت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، دیگران در جایگاه آن حضرت نشستند و علی (علیهالسّلام) در حاشیه ماند. با اینحال تـعداد زیادی از بزرگان صحابه تنها آن جناب را امام بر حق میدانستند؛ حذیفة بن یمان میگفت: «هر کس که طالب دیدار امیرالمؤمنین بر حق است، علی را ملاقات نماید.»[۷۵] . عبدالله بن مسعود میگفت: «در قرآن خلفا چهار تن هستند: آدم، هارون، داوود و عـلی (علیهمالسّلام(» [۷۶] . این بزرگان کاملا با امامشان در ارتباط بودند ولی تشکل جداگانهای از سایر مسلمانان نداشتند. اما بعد از قتل عثمان و آغاز خلافت علی (علیهالسّلام( همانطور که طرفداران بنیامیه شکل حزبی به خود گرفتند و عثمانیان نـامیده شـدند، شیعیان نیز صف خویش را از دیگران جدا نمودند و آزادانه تشیع خود را اعلام کردند. ولی این وضع دیری نپایید و با حاکمیت بنیامیه، شیعهگری جرمی سنگین بهشمار آمد؛ معاویه طی بخشنامهای به عمال و فرماندارانش در سـراسر کشور نـوشت: «اگر دو نفر شهادت دادند که شخصی از دوستداران علی و خاندان او است، اسمش را از دفتر بیت المال حذف کنید و حقوق و مقرری او را قطع نمایید.»[۷۷] . و با وجود حکمرانی سفاکانی چون: زیاد، ابن زیاد و حجاج بن یوسف، ارتـباط شیعیان با رهبرانشان بهنهایت درجـه کـاهش یـافته بود. لذا اخباری بدین مضمون به چشم میخورد که بعد از شهادت امام حسین (علیهالسّلام) تنها چهار تن در کنار امام سجاد (علیهالسّلام( ماندند. [۷۸] . و شخصی چون سعید بن جبیر بـهجرم رابطه داشتن با امام زینالعابدین (علیهالسّلام) بالای دار مـیرود. [۷۹] . تـا اینکه با پایان یافتن قرن اول هجری و شروع دعوت عباسیان و قیامهای طالبیان، وضع عوض میشود و توجه بنیامیه بهجـای دیـگر معطوف مـیگردد و شیعیان نفس راحتی میکشند و توان اینرا مییابندکه با امامانشان رابـطه برقرار نمایند که اینمطلب در عصر امامصادق (علیهالسّلام) به اوج خود رسید.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم هشتم امام صادق ع