امام باقروکیسانیه

پس از درگذشت سجاد و با آغاز دورانِ امامت باقر، کیسانیّه فرقهٔ مهمی به‌شمار می‌آمد که مهم‌ترین شاخه‌اش هاشمیّه بود که خود را از پیروان ابوهاشم، فرزند محمّدِ حَنَفیّه، معرفی می‌کردند. به‌نوشتهٔ لالانی، ابوهاشم چه در محضر باقر و چه در حضور سلیمان، خلیفهٔ اموی، ادعای امامت و رهبری کرده و مدتی تبعید و زندانی بوده‌است. هنگامی که در سال ۹۸ ه‍.ق بدون فرزند درگذشت، کیسانیه به فرقه‌های مختلفی تقسیم شد. یکی از این فرقه‌ها که به‌نام راوَندیّه مشهور شدند، معتقد بودند ابوهاشم، محمد بن علی بن عبدالله بن عباس را به جانشینی خود انتخاب کرد. این فرقه عموماً امامت را از طریق محمد بن علی عباسی و پسرش ابراهیم تا خلفای عباسی پیگیری می‌کند.[۶۶]

امام باقروزیدیه

پس از درگذشت زین‌العابدین، اکثریتِ شیعیان بر فرزندش باقر به‌عنوان امام بعدی به توافق رسیدند، اما گروهی دیگر با فرزندِ دیگر سجاد، زید بن علی، توافق کردند و بعدها به زِیْدیّه معروف شدند. به‌گفتهٔ ابن خلکان، زید از مردم خواست تا از او حمایت کنند. از طرفی مسعودی، مورخ شیعی، می‌گوید که زید ابتدا از باقر مشورت خواست. باقر از او خواست روی حمایتِ مردم کوفه حساب نکند چون آنان قبلاً هم به اهل بیت خیانت کرده بودند. زید اما به نصیحتِ باقر گوش نسپرد و مردم را در یک شورشِ بی‌فرجام رهبری کرد. به‌نوشتهٔ شهرستانی، مورخ شافعی مذهب، مشاجره‌ای بین باقر و زید رخ داد بدین دلیل که زید تعلیمات واصِل بن عَطای مُعتَزِلی را سرمشق خود قرار داده بود. زید ادعا می‌کرد امام بودنِ «امام» بسته به این است که در میان مردم حضور پیدا، و حقش را مطالبه کند. در پاسخ، محمد باقر به زید گفت که بر مبنای این نظریه، امام بودنِ پدرشان، سجاد، که چنین مطالبه‌ای نکرده مخدوش خواهد شد.[۶۷] و این در حالی است که زید به امامتِ پدرش اذعان داشته‌است. در میان زیدیانِ معاصر اما گروهی با این دیدگاه مخالفند و سجاد را فقط مدعیِ امامت می‌دانند. آنان امامت را بعد از حسین بن علی متعلق به حسن مُثَنّیٰ موسوم به «رضا» و بعد از آن متعلق به زید می‌دانند.[۶۸] . به‌نوشتهٔ شهرستانی در اَلْمِلَلُ و النِّحَل، گروهی از شیعیان، امامت را پس از حسن مجتبی متعلق به فرزندش حسن مثنّیٰ، و بعد از او متعلق به فرزندش عبدلله می‌دانستند. در مقابل، گروه دیگری امامت را متعلق به حسین بن علی و سپس سجاد می‌دانند، زیرا دربارهٔ امامتِ او، نَصّ وارد شده‌است؛ آنگاه پس از سجاد دوباره دچار اختلاف شدند. شیعیانِ دوازده‌امامی به امامتِ فرزند سجاد، باقر معتقد شدند اما گروه دیگری از فرزندِ دیگرِ سجاد، زید پیروی کردند که بعدها به «زیدیه» معروف شدند. به‌نوشتهٔ قاضی نعمانِ اسماعیلی، زیدیه اعتقاد دارند هر یک از خاندان پیامبر که مردم را به اطاعت از خدا فراخوانَد، امام است و اطاعت از او واجب است.[۶۹] . در محافل شیعی، رابطهٔ محمد باقر با برادرش زید بن علی صمیمانه توصیف شده‌است. هرچند گفته می‌شود باقر او را از عواقبِ یک شورشِ نابهنگام علیه بنی‌امیه برحذر داشته‌است.[۷۰] قیام زید سرانجام در سال ۱۲۲ ه‍.ق بعد از درگذشت محمد باقر صورت گرفت و با شکست مواجه شد.[۷۱] به‌عقیدهٔ لالانی، باقر برخلاف زید به شمشیر نمی‌اندیشید بلکه به‌خاطر دانش گسترده، نسبِ بزرگ و شخصیتِ برترش، مردم به او جذب شدند. به‌علاوه نظریه‌های باقر دربارهٔ امامت که یک نوع امامتِ غیرانقلابی بود و قدرتِ سیاسی را لازمهٔ امامت نمی‌دانست، اثر ویژه‌ای بر مردم گذاشت و آنان را پیروانِ دائمیِ او و خانواده‌اش کرد.[۷۲] به‌نوشتهٔ رسول جعفریان، مورخ شیعی، زیدیه از آنجایی که در جستجوی برگزیدگان خدا نبودند و به‌دنبالِ هر علوی‌ای که شمشیر دست گرفت، راه افتادند، نتوانستند در زمینهٔ تفسیر و فقه و حدیث به غنایی که شیعهٔ دوازده‌امامی دست یافت، دست پیدا کنند. آنان در فقه پیرو ابوحَنیفه و در کلام پیرو معتزله بودند؛ و در زمینهٔ سیاسی جز چند قیامِ شکست‌خوردهجز مورد طبرستان که به‌عقیدهٔ جعفریان در زیدی بودنِ رهبرانش تردید وجود دارد — نتیجهٔ چندانی نداشتند. این در حالی است که نتیجهٔ تلاش ائمهٔ شیعه، تدوینِ فقه جعفری بود.[۷۳] . اگرچه باقر یکی از امامانِ زیدی به‌شمار نمی‌آید اما روایات باقر در آثارِ زیدی از قبیل امالیِ احمد بن عیسی یافت می‌شود.[۱۸۲] به‌نوشتهٔ کلبرگ، باقر تقریباً در همهٔ آثار زیدیه به‌عنوان یک مرجعِ علمی خودنمایی می‌کند و از سخنانش در توجیهِ برتریِ علمیِ زید — که دلالت بر امامت زید می‌کند — استفاده شده‌است.[۱۸۳] به‌نوشتهٔ باکلی، باقر به‌عنوان امام چهارمِ اسماعیلیه به‌حساب می‌آید و در موارد فراوانی به‌عنوان یک مرجع در کتاب دَعائِمُ الْاسلامِ قاضی نعمان به‌شمار می‌آید. دعائم الاسلام یک نسخهٔ مُدوّنِ فقه اسماعیلی به‌حساب می‌آید.[۱۸۴]

پیش بینی شهادت

کلینی به سند صحیح از زراره روایت کرده است که گفت: «روزی از حضرت امام محمد باقر علیه السلام شنیدم که فرمود: در خواب دیدم که بر سر کوهی ایستاده ام و مردم از هر طرف آن کوه به سوی من بالا می آمدند چون مردم بسیاری در اطراف آن کوه جمع شدند به ناگاه کوه بلند شد و مردم از هر طرف آن فرو می ریختند، تا آن که جماعتی بر آن کوه باقی ماندند و این اتفاق پنج مرتبه تکرار شد. گویا آن حضرت این خواب را به وفات خود تعبیر فرموده بود، که بعد از گذشت پنج شب از این خواب به رحمت ایزدی پیوستند. در کافی و بصائر الدرجات و سایر کتاب های معتبر روایت کرده اند که حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: «که پدرم بیماری سختی گرفته بود و بیشتر مردم از بیماری حضرت ترسیدند و اهل بیت آن حضرت گریان شدند. امام باقر علیه السلام فرمود: من در این بیماری از دنیا نخواهم رفت زیرا دو نفر نزد من آمدند و به من چنین خبر دادند. پس از آن بیماری صحت یافت و مدتی سالم بود. پس روزى حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام را طلبید و فرمود که: جمعى از اهل مدینه را حاضر کن. چون ایشان را حاضر کردم فرمود: اى جعفر! چون من به عالم بقاء رحلت کنم مرا غسل بده و کفن بکن و در سه جامه که یکى رداى حبره بود که نماز جمعه در آن مى‌‏کرد، و یکى پیراهنى که خود مى‏‌پوشید و فرمود که عمامه بر سرم ببند و عمامه را از جامه‏‌هاى کفن حساب مکن، و قبر مرا چهار انگشت از زمین بلند کن، و آب بر قبر من بریز، و اهل مدینه را گواه گرفت. چون بیرون رفتند گفتم: اى پدر بزرگوار! آنچه مى ‏فرمودى به عمل مى ‏آوردم و به گواه گرفتن احتیاج نبود. حضرت فرمود که: اى فرزند! براى این گواه گرفتم که بدانند تویى وصىّ من و در امامت با تو منازعه نکنند. پس گفتم: اى پدر بزرگوار! من امروز تو را از همه روز صحیح‏تر مى ‏یابم و آزارى در تو مشاهده نمى‌‏کنم. حضرت فرمود: آن دو کس که در آن مرض مرا خبر دادند که صحّت مى‌‏یابم در این مرض به نزد من آمدند و گفتند: در این مرض به عالم بقاء رحلت مى‌‏نمایى. آن حضرت ساعات آخر عمر، کفن های خود را که پارچه سفیدی که با آن احرام به جا آورده بود مشخص نمود. کلینی به سند حسن روایت کرده است که حضرت امام محمد باقر علیه السلام هشتصد درهم برای تعزیه و ماتم خود وصیت فرمود. و به سند موثق از حضرت امام صادق علیه السلام روایت کرده است که پدرم گفت: «ای جعفر از مال من برای ندبه کنندگان وقف کن که ده سال در منی در موسم حج بر من ندبه و گریه کنند و رسم ماتم را تجدید نمایند و بر مظلومیت من زاری کنند. کلینی به سند معتبر نیز روایت کرده است که چون امام محمد باقر علیه السلام به جهان باقی رحلت نمود، حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: «که هر شب در حجره ای که آن حضرت در آن وفات یافته بود، چراغ می افروختند.

وصایای امام باقرعلیه‌السلام

مرحوم کلینی در کتاب الکافی به سند خود از امام رضا (علیه‌السّلام) روایت کرده است که امام باقر (علیه‌السّلام) به هنگام احتضار فرمودند: «هنگامی که بدرود حیات گفتم زمین را برایم بشکافید و قبری مهیا کنید، پس اگر به شما گفتند برای رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لحد بوده است، تصدیق کنید و نیز کلینی به سند خود از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل کرده است که فرمود: «پدرم هر آنچه از کتب و سلاح و آثار و امانات انبیاء در نزد خود داشت به من به ودیعت سپرد، پس چون لحظه وفاتش فرا رسید به من فرمود: چهار شاهد فرا بخوان
من (امام صادق) چهار نفر از قریش را دعوت کردم که یکی از آنها نافع مولای عبدالله بن عمر بود. پس به من فرمود: «بنویس، این چیزی است که یعقوب فرزندانش را بدان وصیت کرد، که‌ ای فرزندانم خداوند دین را برای شما برگزید، پس از دنیا نروید مگر آنکه تسلیم رضای خداوند باشید وصیت کرد محمد بن علی به جعفر بن محمد و به وی فرمان می‌دهد که او را به جامه بردی که هر جمعه در آن نماز می‌خواند، کفن کند و عمامه‌اش را بر سرش ببندد و قبر او را چهار گوش و با فاصله چهار انگشت از زمین بلندتر قرار دهد و در موقع دفن بندهای کفن او را باز کند.... سپس به شهود فرمود: باز گردید خداوند شما را رحمت کند! امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: به پدرم گفتم: «ای پدر در ابن وصیت چه بود که بر آن شاهد طلب کردی؟ فرمود: پسرم؛ خوش نداشتم پس از من با تو به نزاع برخیزند به این بهانه که به تو وصیت نکرده‌ام و می‌خواستم بدین‌وسیله حجت و دلیلی برای تو قرار داده باشم»
در کافیآمده است که: امام باقر (علیه‌السّلام) وصیت کرد که هشتصد درهم برای برگزاری مراسم سوگواری او اختصاص دهند و این کار را از سنت می‌دانست، زیرا پیامبر (صلی ‌الله ‌علیه ‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «برای خاندان جعفر طعامی فراهم آورید[۴۵] . آنان نیز به وصیتش عمل کردند و نیز کلینی به نقل از یونس بن یعقوب می‌نویسد: حضرت صادق (علیه‌السّلام) فرمود: «پدرم به من سفارش کرد که از مالم فلان مبلغ را وقف کن تا نوحه سرایان ۱۰ سال در ایام حج در منی برایم نوحه‌سرائی کنند[۴۶]

شهادت امام باقرعلیه‌السلام

مسموم شدن حضرت : آن چه مسلم است این است که امام باقر علیه السلام با طرح مرموز و مخفیانه هشام بن عبدالملک، مسموم شده و به شهادت رسید، ولی عامل و چگونگی آن به روشنی مشخص نیست. بعضی می نویسند: ابراهیم بن ولید بن یزید بن عبدالملک (پسر برادر زاده هشام) آن حضرت را مسموم نمود. و بعضی می نویسند: زید بن حسن به دستور هشام، زهر را به زین اسب مالید و اسب را به حضور امام باقر علیه السلام آورد، و اصرار کرد که آن حضرت بر آن سوار گردد، آن حضرت ناگزیر بر آن سوار شد و آن زهر در بدن او اثر کرد، به گونه ای که ران هایش متورم شد و سه روز به سختی در بستر بیماری افتاد و سرانجام به شهادت رسید. از کف برفت صبر و نماندش دگر قرار دین شد تهی ز مخزن اسرار کردگار - از ضعف بر جبین منیرش عرق نشست ارکان پنجمین امامت زهم شکست - گاهی زبان به ذکر حق و گه شدی به هوش از دل کشیده آه شرربار و شد خموش [۱]

تاریخ و محل شهادت امام باقرعلیه‌السلام

امام محمد باقر (علیه السلام)، به قول اکثر مورخان، در هفتم ذی الحجه سال ۱۱۴ هجرى قمری در پنجاه و هفت سالگى در زمان خلیفه اموى «هشام بن عبد الملک» مسموم و به شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.

شیخ عباس قمی می گوید: که در تاریخ وفات امام باقر علیه السلام اختلاف است و وفات ایشان در روز دوشنبه هفتم ذی الحجه سال صد و چهاردهم به سن پنجاه و هفت سالگی در مدینه مشرفه اتفاق افتاد. وفات ایشان در ایام خلافت هشام بن عبدالملک بود و گفته شده که آن حضرت را ابراهیم بن ولید بن عبدالملک بن مروان به زهر شهید کرده و شاید به امر هشام بوده است. قبر مقدس آن حضرت به اتفاق همگی در بقیع، پهلوی پدرش امام سجاد علیه السلام و عم بزرگوار خود، امام حسن علیه السلام قرار دارد. دوران امامت امام محمد باقر علیه السلام از سال ۹۵ هجری -که سال درگذشت امام زین العابدین علیه السلام است- آغاز شد و تا سال ۱۱۴ هجری یعنی مدت ۱۹ سال و چند ماه ادامه داشت.[۲]

در سال شهادت حضرت اختلاف نظرهایی وجود دارد. مثلا: دسته‌ای از مورخان[۲۴] سال ۱۱۷ق و برخی [۲۵] [۲۶] سال ۱۱۸ و عده‌ای سال ۱۱۵ق را یاد کرده‌اند. اما بیشتر منابع تاریخی سال ۱۱۴ را متذکر شده‌اند.[۲۷] [۲۸] [۲۹] [۳۰] . منابع روایی و تاریخی علت وفات آن حضرت را مسمومیت دانسته‌اند، مسمومیتی که دست‌های حکومت امویان در آن دخیل بوده است. از برخی روایات استفاده می‌شود که مسمومیت امام باقر (علیه‌السّلام) به وسیله زین آغشته به سم صورت گرفته است؛ به گونه‌ای که بدن آن گرامی از شدت تاثیر سم، به سرعت متورم گردیده و سبب شهادت آن حضرت شد.[۳۱] [۳۲] [۳۳] . در اینکه چه فرد یا افرادی در این ماجرای خائنانه دست داشته‌اند، نقل‌های روایی و تاریخی از اشخاص مختلفی نام برده‌اند. برخی از منابع شخص هشام بن عبدالملک را عامل شهادت آن حضرت دانسته‌اند.[۳۴] . بعضی دیگر ابراهیم بن ولید را وسیله مسمومیت معرفی کرده‌اند.[۳۵] [۳۶] . برخی از روایات نیز زید بن حسن را که از دیر زمان کینه‌های عمیقی نسبت به امام باقر (علیه‌السّلام) داشت مجری این توطئه به شمار آورده‌اند.[۳۷] . به طور مسلم شهادت امام باقر (علیه‌السّلام) در دوران خلافت هشام بن عبدالملک رخ داده است.[۳۸] [۳۹] . زیرا خلافت هشام از سال ۱۰۵ تا سال ۱۲۵ق استمرار داشته و آخرین سالی که مورخان در شهادت امام باقر (علیه‌السّلام) نقل کرده‌اند، ۱۱۸ هـ می‌باشد. با تامل در نقل‌های تاریخی می‌توان به یک جمع‌بندی و نتیجه کلی رسید و آن این‌که امکان دارد عامل شهادت حضرت افراد متعددی باشند که هر روایت و نقل به یکی از آنان اشاره کرده است. مثلا از آنجایی که هشام بن عبدالملک عداوت انکارناپذیری نسبت به خاندان علی (علیه‌السّلام) داشت، با استفاده از نیروهای مورد اطمینان خود از جمله ابراهیم بن ولید که عنصری اموی و دشمن اهل بیت بود را به استخدام گرفت و ابراهیم نیز امکانات لازم را در اختیار فردی که از اعضای داخلی خاندان علی (علیه‌السّلام) به شمار می‌آمد و می‌توانست در محیط زندگی امام باقر (علیه‌السّلام) بدون مانع راه یابد، قرار داده تا به وسیله او برنامه خائنانه خود را عملی کند و امام را به شهادت برساند.

محل دفن امام باقرعلیه‌السلام

سرانجام حضرت امام محمدباقر (علیه‌السّلام) پس از شهادت در قبرستان بقیع در کنار مرقد پدر بزرگوارشان امام سجاد (علیه‌السّلام) و عموی پدرش، امام حسن مجتبی (علیه‌السّلام) مدفون شد.[۴۰] [۴۱] [۴۲] از برخی منابع استفاده می‌شود که آن حضرت هنگام رحلت در مدینه نبودند، بلکه در محلی به نام حمیمه از روستاهای نواحی مکه یا شام بوده‌اند که پس از شهادت ایشان را به مدینه منتقل کرده‌اند. [۴۳] [۴۴] . محمد باقر در قبرستان بَقیع در کنار قبر پدربزرگش، حسن مجتبی و پدرش، سجاد دفن شد. این مقبره که بعدها قبرِ فرزندش، جعفر صادق را هم در خودش جای داد،

در جریانِ تخریبِ قبرستان بقیع به‌وسیلهٔ آل سَعود در سال ۱۹۲۵ م از بین رفت.[۸۰] ضریح قبورِ این چهار امام یک بار هم پیشتر تخریب شده بود اما به‌دستور مُظَفَّرالدّین شاه و با نظارتِ وزیرِ اعظمِ شاه، امینُ‌السُّلطان، بازسازی شده بود.[۸۱] درحال حاضر ائمهٔ مدفون در این قبرستان دارای قبرهایِ سادهٔ بدون کتیبه هستند.[۸۲]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم هفتم امام باقرع

تاريخ : دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۴ | 16:40 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |