امام خمینی ره
آیت الله سید روحالله مصطفوی خمینی معروف به امام خمینی (۱۲۸۱-۱۳۶۸ ش)، فقیه، اصولی، عارف، مفسر، مرجع تقلید و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بود. اولین رهبر و اولین ولی فقیه نظام جمهوری اسلامی ایران در قرن چهاردهم هجری قمری بود. امام خمینی از مراجع تقلید شیعه بود که انقلاب ۱۳۵۷ ایران را رهبری کرد و در پی بهنتیجه رسیدن آن، پس از اعلام نتیجه انتخابات تعیین نظام انقلاب، نظام جمهوری اسلامی ایران را بنیان گذارد. مبارزات ایشان از آغاز نوجوانی آغاز و سیر تکاملی آن بهموازات تکامل ابعاد روحی و علمی ایشان از یکسو و اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی ایران و جوامع اسلامی از سوی دیگر در اشکال مختلف ادامه یافته تا اینکه با مبارزات سیاسی به از بین بردن حکومت پهلوی و برقراری نظام جمهوری اسلامی ایران انجامید. از امام خمینی بیش از چهل کتاب در زمینههای اخلاق، فقه، عرفان، فلسفه، حدیث، شعر و تفسیر بهجای مانده که بیشتر آنها را پیش از انقلاب ایران نگاشته است. وی از علمای بزرگی چون شیخ عبدالکریم حائری یزدی و میرزا محمدعلی شاهآبادی بهره برد. امام خمینی از سال ۱۳۴۱ شمسی به دنبال تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، به مبارزه و مخالفت علنی با رژیم پهلوی اقدام نمود و در سال ۱۳۵۷ به رهبری ایشان، رژیم پهلوی سرکوب و انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید. از امام خمینی آثار متعددی در فقه، اصول، عرفان و اخلاق برجای مانده است.
ولادت و خاندان
سید روح الله مصطفوی (موسوی) فرزند سید مصطفی در روز بیستم جمادی الثانی ۱۳۲۰ قمری (مطابق با اول مهر ۱۲۸۱ شمسی) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزی به دنیا آمد. جد اعلای ایشان -سید دین علی شاه- اصالتاً نیشابوری و از احفاد میر حامد حسین، صاحب کتاب «عبقات الانوار» بود؛ اما پس از مدتی به ایالت کشمیر از توابع هندوستان مهاجرت نمود. فرزند وی (جد آقای پسندیده) سید احمد نام داشت. او در بین سالهای ۱۲۴۰ تا ۱۲۵۰ ق. در سفری که به عتبات عالیات )نجف و کربلا( داشت، با یوسف خان، که از اهالی خمین بود، آشنا می شود. یوسف خان که به مقامات علمی و اخلاقی وی پی برده بود، از او دعوت می کند به خمین بیاید و به هدایت و ارشاد مردم آن دیار بپردازد. از این رو، سید احمد راهی خمین می شود و پس از ازدواج با خواهر یوسف خان، در همین شهر ماندگار می شود. ثمره این ازدواج مبارک فرزندانی است که «سید مصطفی» (پدر سید مرتضی پسندیده) یکی از آنان است. سید مصطفی در اوان جوانی با دختر استاد خود -آقا میرزا احمد مجتهد خوانساری- ازدواج نمود. پس از آن، به همراه همسرش به نجف مهاجرت کرد و سال ها از محضر عالمانی چون شیخ انصاری بهره برد و به درجه اجتهاد رسید و در سال ۱۳۱۲ ق. به خمین بازگشت. او که مشاهده می کرد خان های ظالم آن منطقه، حق مردم را غصب می کنند، اسلحه به دست گرفته، به مبارزه با آنان برخاست و در همین راه در روز دوازدهم ذی القعده سال ۱۳۲۵ ق _در حالی که بیش از ۵ ماه از ولادت «روح الله» نمی گذشت_ در بین راه خمین و اراک، به دست دو نفر از اشرار در سن ۴۷ سالگی به شهادت رسید. بستگان وی برای اجرای حکم الهی قصاص به تهران)دارالحکومه وقت) رهسپار شدند و بر اجرای عدالت اصرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید.
امام خمینی، در ۲۰ جمادیالثانی ۱۳۲۰ق (برابر با ۳ مهر ۱۲۸۱ش) در شهرستان خمین واقع در استان مرکزی ایران به دنیا آمد. پدر ایشان، سید مصطفی موسوی فرزند سید احمد موسوی، از علمای منطقه و مادرشان، هاجر خانم، دختر میرزا احمد خمینی بود. امام خمینی در سن ۲۷ سالگی با دختر حاج میرزا محمد ثقفی از روحانیون تهران ازدواج کرد. حاصل این ازدواج هشت فرزند (سه پسر و پنج دختر) بود که سه تن از آنان (یک پسر و دو دختر) در کودکی درگذشتند. دوره تحصیلات امام خمینی را میتوان به سه بخش کلی تقسیم کرد: تحصیل در خمین، تحصیل در اراک و تحصیل در قم. در طول دوران تحصیل استادان مختلفی در شکلگیری شخصیت علمی و معنوی امام خمینی نقش داشتند که از جمله آنان میتوان به افراد زیر اشاره کرد: محمدعلی شاهآبادی، سید محمدتقی خوانساری، عبدالکریم حائری یزدی و سید حسین طباطبایی بروجردی. امام خمینی آثار متعددی را در زمینههای مختلف علوم اسلامی به نگارش درآورده است. مبارزات سیاسی امام خمینی از دوران نوجوانی آغاز شد و بهتدریج با رشد آگاهی سیاسی و اجتماعی ایشان، ابعاد گستردهتری یافت. مهمترین فعالیت اجتماعی-سیاسی امام خمینی، رهبری انقلاب اسلامی ایران بود که منجر به سرنگونی حکومت پهلوی و تأسیس نظام جمهوری اسلامی شد. اندیشه و دیدگاههای امام خمینی در زمینههای مختلف علوم اسلامی و مسائل اجتماعی-سیاسی، تأثیر عمیقی بر جامعه ایران و جهان اسلام داشته است. امام خمینی در زمینههای فقه، اصول، عرفان، فلسفه، سیاست و اجتماع، صاحبنظر بودند. از جمله مهمترین اندیشههای علمی، سیاسی و اجتماعی ایشان می توان نظریه ولایت فقیه، مبارزه با استکبار و وحدت اسلامی را نام برد.
تولد و دوران کودکی
پدر امام خمینی، سید مصطفی موسوی فرزند سید احمد موسوی در ۲۹ بهمن ۱۲۴۱ هجری شمسی (۲۹ رجب ۱۲۷۸ هجری قمری) در شهرستان خمین بهدنیا آمد. مقدمات را در خمین نزد میرزا احمد خوانساری آموخت. علاقه و ارتباط نزدیک استاد و شاگرد، باعث شد که سید مصطفی دختر میرزا احمد را بههمسری برگزیند. پس از ازدواج برای ادامه تحصیلات راهی اصفهان شد و بعد از مدتی به نجف اشرف و سامرا هجرت کرد و بیش از پنج سال از محضر بزرگانی چون میرزای شیرازی سود برد و در زمره علما و مجتهدین عصر خود قرار گرفت. بهدعوت مردم خمین به این شهر بازگشت و زعامت و پیشوایی اهالی خمین و حومه را عهدهدار شد. تاریخ بازگشت را سال ۱۳۱۲ق برابر با ۱۲۷۴ش در خاطرهها ثبت کردهاند.[۱]
مقاومت سید مصطفی در برابر زورگویان حکومتی که همگی حامیان خانهای آن روز بودند و حمایتهای او از مظلومان شهری و روستایی، عرصه را بر زمینداران خمین تنگ کرده بود و راهی جز به شهادت رساندن آن عالم، پیش پای خود ندیدند. در تاریخ اسفند ۱۲۸۱ هجری شمسی (ذیالحجه ۱۳۲۰ قمری) در راه خمین به اراک مورد سوء قصد اشرار قرار گرفت و بر اثر اصابت چند گلوله در چهل سالگی بهشهادت رسید. پیکر ایشان به نجف اشرف منتقل گردید و در آنجا دفن شد. سید احمد موسوی مشهور به "هندی" پدر آیت الله سید مصطفی موسوی، از آنرو به "هندی" شهرت یافته بود که سالها پیش نیای بزرگوارش، به انگیزه تبلیغ دین از نیشابور به کشمیر هجرت کرده بود و در آنجا به شهادت رسید. از آن پس به رسم و سپاس مردم هند، به "دینعلی شاه" لقب گرفت. پدر سید احمد از نوادگان میر حامد حسین، صاحب عبقات الانوار است.[۲] سید احمد پس از شهادت پدر، کشمیر را به قصد نجف ترک گفت و در آن شهر به اجتهاد دست یافت. وی بنا به درخواست مردم خمین، نجف را ترک گفت تا امور شریعت آنان را بهعهده گیرد. در خمین با بانویی به نام سکینه عقد همسری بست و بعد از سه دختر، خداوند به او فرزندی داد که نامش را مصطفی نهاد. سید احمد در اواخر سال ۱۲۸۵ یا ۱۲۸۶ قمری وفات میکند.[۳] هاجر خانم مادر امام خمینی، زنی از خاندان علم و تقوا و فرزند میرزا احمد خمینی بود.[۴] روحالله دایه ای نیز به نام ننه خاور داشت. پدر امام به ننه خاور گفته بود: " تا وقتی که پسرم روحالله را شیر میدهی، دست بهسوی هیچ سفرهای جز سفره خود و یا غذایی که از خانه من برای تو فرستاده میشود، دراز مکن".[۵] امام خمینی پنجمین ماه عمر خود را با درد یتیمی آغاز کرد و از آن پس مادرش و عمهاش بانو صاحبه خانم، تربیت او را عهدهدار بودند. پس از دو سال و نیم از جنگ بینالمللی اول اجساد کشته شدگان جنگ، شهر را به وبا مبتلا کرد. ماست موثرترین دارو برای کاهش آثار وبا بود اما قشون روس، ماستها را از خانه میگرفتند و خود را ایمن میکردند. مادر گرامی روحالله، هر از گاه فرزندش را با مشکی پر از ماست به در خانه بیماران میفرستاد اما خانه پدری روحالله نیز از گزند وبا مصون نماند و نخست صاحبه خانم، عمه شجاع و فداکار و اندکی پس از او در سال ۱۲۹۷ شمسی (۱۳۳۶ قمری)[۶] هاجر، مادر روحالله، دار فانی را وداع گفت.[۷] حاصل ازدواج آیت الله سید مصطفی موسوی و هاجر خانم سه پسر و سه دختر بود. سید مرتضی)معروف به پسندیده) برادر امام خمینی که در ۲۲ آبان ماه ۱۳۷۵ در سن ۱۰۰ سالگی در قم درگذشت و پیکر وی پس از تشییع و اقامه نماز میت توسط آیت الله محمدتقی بهجت، در مسجد بالاسر واقع در جوار حرم حضرت معصومه (علیهاالسلام) بهخاک سپرده شد. برادر دیگر امام آقا سید نورالدین(هندی) که در مرداد ۱۳۵۵ به رحمت ایزدی پیوست. سه دختر آیت الله سید مصطفی عبارتند از: فاطمه خانم، آغازاده خانم، مولود آغا خانم.[۸]
ازدواج و تشکیل خانواده
امام خواستگاری اول خود را در ۲۵ سالگی انجام داد اما دختر سید محمد کمرهای ازدواج با ایشان را نپذیرفت.[۹] . برای بار دیگر در سن ۲۷ سالگی اقدام به خواستگاری کرد و همسر گزید که حاصل این پیوند خجسته، سه پسر و پنج دختر بود که از این میان یک پسر و دو دختر، اندکی پس از تولد، به رحمت خدا رفتند. اسامی این فرزندان به این صورت است: مصطفی، علی (در چهار سالگی از دنیا رفت)، صدیقه (خانم اشراقی)، فریده (خانم اعرابی)، زهرا (خانم بروجردی)، سعیده (در کودکی در گذشت)، احمد و لطیفه (در کودکی در حوض افتاد و مرحوم شد) [۱۰] همسر ایشان، دختر حاج میرزا محمد ثقفی از روحانیون تهران بود. پیشنهاد این پیوند را سید محمدصادق لواسانی، دوست و همدرس امام داد. روحالله جوان، چندین بار به خانه میرزا محمد ثقفی تهرانی، پیغام فرستاد و آنان را از نیت خود باخبر کرد. اما "قدس ایران" که دختری دبیرستانی بود و سخت به تحصیل و زندگی در تهران خو کرده بود، هربار پاسخ منفی داد. (به گفته خود او، دلیل امتناعش از قبول این درخواست، بیرغبتی و نارضایتی از زندگی در قم بوده است.) تا اینکه بر اثر خوابی که خود آن را بیان کرده است، زندگی در قم با روحالله را پذیرفت. چون امام میخواستند جلسات درس تعطیل نشود، عروسی را ماه رمضان گرفتند که درسها تعطیل است و با مهریه ۱۰۰۰ تومان عقد کردند.[۱۱]
تحصیل و استادان
سید روح الله خمینی از سنین کودکی و نوجوانی، قسمتی از معارف متداول روز و علوم مقدماتی و سطح حوزه های دینیه، از آن جمله ادبیات عرب، منطق و فقه و اصول را نزد معلمین و علمای منطقه (نظیر آقا میرزا محمد افتخارالعلماء، مرحوم میرزا رضا نجفی خمینی، مرحوم آقا شیخ علی محمد بروجردی، مرحوم آقا شیخ محمد گلپایگانی و مرحوم آقا عباس اراکی و بیش از همه نزد برادر بزرگش آیت الله سید مرتضی پسندیده) فراگرفت و در سال ۱۲۹۷ ه.ش عازم حوزه علمیه اراک شد.
تحصیلات
دوره تحصیلات امام خمینی را میتوان به سه بخش کلی تقسیم کرد: تحصیل در خمین، تحصیل در اراک و تحصیل در قم.
تحصیل در خمین
امام خمینی در همان اوان کودکی آغاز به درس کرد و داخل منزل خود نزد معلمی به نام میرزا محمود به خواندن و نوشتن پرداخت و سپس قدم به مکتب گذاشت.[۱۲]
در مکتب ملا ابوالقاسم، قرائت و تجوید قرآن را فرا گرفت. پیش اساتید دیگری به نامهای شیخ جعفر و میرزا محمد به درس و آموزش ادامه داد. پس از اتمام دوره مکتبخانه، به مدرسه احمدیه میرود تا درسهای این مراکز جدید التاسیس را نیز تجربه کند. در مدرسه نزد شخصی به نام آقا حمزه محلاتی به تعلیم خط پرداخت و پیش از ۱۵ سالگی، تحصیلات فارسی آن روز را به پایان رساند. تحصیل علوم اسلامی نظیر صرف و نحو و منطق را در محضر یکی از داییهای خود به نام حاج میرزا محمدمهدی و برادر خود سید مرتضی پسندیده و آقا نجفی خمینی آغاز کرد و تا سال ۱۲۹۹ شمسی ۱۳۳۸ قمری به تحصیل مقدمات در محضر آنان ادامه داد.[۱۳] ایشان در این سن اخبار کشور و شهر را پی میگرفت و در همه فعالیتهای مربوط به جوانان مدافع شهر، شرکت میجست. جمعهها به میدان مشق تیر میرفت تا فنون دفاع را بیاموزد.
تحصیل در اراک
سال ۱۳۳۹ق امام خمینی برای تکمیل تحصیلات خود به اراک رفت. پیش از عزیمت به اراک، نخست تصمیم داشت که به اصفهان برود و در آن ادامه تحصیل دهد، اما آوازه شیخ عبدالکریم حائری یزدی که در آن سالها در همه مراکز علمی پیچیده بود، خمینی جوان را به اراک کشاند. در اراک، وارد مدرسه سپهدار شد و منطق، نحو، بدیع و بیان را آموخت. در این دوره در محضر اساتیدی چون شیخ محمدعلی بروجردی، شیخ محمد گلپایگانی و آقا عباس اراکی تلمّذ کرد.[۱۴]
تحصیل در قم
در سال ۱۳۰۱ش (۱۳۴۰ق) که آیت الله حائری حوزه علمیّه اراک را به شهر قم انتقال داد، امام خمینی نیز که تازه کتاب مطوّل را شروع کرده بود به قم رفت و در مدرسه دارالشفا مسکن گزید و در حوزه جدیدالتاسیس قم تحصیلات خود را با جدّیت بیشتری نزد اساتید بزرگ مانند میرزا محمدعلی ادیب تهرانی، سید محمدتقی خوانساری و میرزا سید علی یثربی کاشانی دنبال کرد و با پشتکار و کوششهای شبانهروزی موفق شد تا سال ۱۳۰۶ش ۱۳۴۵ق در ۲۵ سالگی سطوح عالیه را به پایان رسانیده و در حوزه درس مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری شرکت کند و پایههای علمی و مبانی فقهی و اصولی خود را تحکیم بخشد و به درجه اجتهاد فائق گردد. شاید یکی از کسانی که دیدار با او در زندگی امام تاثیرگذار بوده است، آیت الله سید محمدتقی خوانساری باشد.[۱۵] دو سال بعد، در قم با حاج شیخ محمدرضا نجفی اصفهانی آشنا شد که فلسفه میدانست و در فلسفه غرب نیز دستی داشت. وی در قم داروینیسم و نقد آن را تدریس میکرد و مدتی روحالله جوان در این درس حاضر شد. استاد دیگر امام در معقول، حاج سید ابوالحسن رفیعی قزوینی است. از میان همه اساتید امام آنکه بیش از همه روح او را اشباع میکرد، درس عرفان نظری مرحوم محمدعلی شاهآبادی بود. شش سال، گاه هر روز و گاه هر چند هفته یک روز، نزد او میرفت تا کنار فقه و فلسفه، عرفان را نیز بیاموزد. علاوه بر این، در محضر آقا میرزا علیاکبر حکمی یزدی نیز علوم معنوی و عرفانی را در سینه اندوخت، و عروض و قوافی و فلسفه اسلامی و فلسفه غرب را نزد محمدرضا مسجدشاهی آموخت. از آیت الله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی اخلاق و عرفان را فرا گرفت و هماره از او به بزرگی و پاک نهادی یاد میکرد.[۱۶]
مهاجرت به قم: اندکی پس از هجرت آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی)نوروز ۱۳۰۰ ش، مطابق با رجب ۱۳۴۰ ق) به قم، امام خمینی نیز رهسپاره حوزه علمیه قم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلی علوم حوزوی را نزد اساتید حوزه قم طی کرد. که می توان از فراگرفتن تتمه مباحث کتاب مطوّل (در علم معانی و بیان( نزد مرحوم آقا میرزا محمدعلی ادیب تهرانی و تکمیل دروس سطح نزد مرحوم آیت الله سید محمدتقی خوانساری، و بیشتر نزد مرحوم آیت الله سید علی یثربی کاشانی و دروس خارج فقه و اصول نزد زعیم حوزه قم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی نام برد. همزمان با فراگیری فقه و اصول نزد فقها و مجتهدین وقت، به فراگیری ریاضیات و هیئت و فلسفه نزد مرحوم سید ابوالحسن رفیعی قزوینی و ادامه همین دروس به اضافه علوم معنوی و عرفانی نزد مرحوم آقا میرزا علی اکبر حکیمی یزدی و عروض و قوافی و فلسفه اسلامی و فلسفه غرب را نزد مرحوم آقا شیخ محمدرضا مسجدشاهی اصفهانی و اخلاق و عرفان را نزد مرحوم آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی و عالی ترین سطوح عرفان نظری و عملی را به مدت شش سال نزد مرحوم آیت الله میرزا محمدعلی شاهآبادی بپردازد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امام خمینی ره