ببینید: بازگشت امامخمینی
پس از پیروزی انقلاب
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سیدعلی خامنهای و دوستان همفکر خود، در ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ تأسیس حزب جمهوری اسلامی را اعلان کردند و وی در ادامه پس از شهادت سیدمحمد حسینی بهشتی و سپس محمدجواد باهنر، در شهریور ۱۳۶۰ به عنوان سومین دبیرکلی معرفی شد. )ببینید: حزب جمهوری اسلامی)
خامنهای در فروردین ۱۳۵۸ به دستور امامخمینی برای رسیدگی به اوضاع سیستان و بلوچستان به آن منطقه سفر کرد[۱۶۹] و در همان سال به نمایندگی شورای انقلاب در وزارت دفاع برگزیده شد[۱۷۰]؛ سپس در ۲۷ مرداد همان سال معاونت وزارت دفاع را نیز عهدهدار شد[۱۷۱] وی با آگاهی از تصمیم برخی اعضای دولت موقت برای انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی با آن مخالفت و بر ضرورت آگاهی امامخمینی از آن تأکید کرد و ایشان نیز پس از آگاهی سخت با آن مخالفت و از آن جلوگیری کرد.)ببینید: مجلس خبرگان قانون اساسی)
در آذر ۱۳۵۸ امامخمینی و شورای انقلاب، خامنهای را به سرپرستی سپاه پاسداران منصوب کردند[۱۷۲] و امامخمینی در ۲۴/۱۰/۱۳۵۸ به پیشنهاد منتظری، خامنهای را امامجمعه تهران کرد[۱۷۳] وی نخستین نماز جمعه را در ۲۸ دی ۱۳۵۸ امامت کرد[۱۷۴] و تا تاریخ واقعه ۶ تیر۱۳۶۰ که در مسجد ابوذر تهران به وی سوء قصد شد و بر اثر آن بهشدت مجروح گردید، نماز جمعه تهران را اقامه کرد[۱۷۵] و پس از آن نیز همواره این سمت را بر عهده داشت.
خامنهای در کنار مسئولیتهای اجرایی، با اشاره و تأکید امامخمینی بر لزوم روشنگری در سنگر دانشگاه،[۱۷۶] در این مراکز حاضر میشد و به ایفای نقش میپرداخت. به دنبال شهادت مطهری و خلاء ناشی از فقدان وی در میان دانشجویان و دانشگاهیان، امامخمینی در ۲۳ خرداد ۱۳۵۸ طی سخنانی در جمع دانشجویان، خامنهای را فردی فهیم و سخنور نامید و مرجع رسیدگی به مسائل فکری و عقیدتی دانشجویان و مقابله با تبلیغات احزاب و گروههای مخالف نظام جمهوری اسلامی، بهویژه مارکسیستها در محیط دانشگاهی تعیین کرد[۱۷۷] وی از این تاریخ تا آغاز جنگ ایران و عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ روزهای دوشنبه در مسجد دانشگاه تهران در جمع دانشجویان حضور مییافت و همراه اقامه جماعت نماز ظهر و عصر و ایراد سخنرانی در موضوعات مهم روز، به پرسشهای فکری و سیاسی آنان پاسخ میداد. این جلسات بعدها در مساجد مهم تهران ادامه پیدا کرد[۱۷۸] اقدام ابتکاری خامنهای دربارهٔ نماز جمعه، پیشنهاد برگزاری سمینارهای ائمه جمعه به منظور انسجام شبکه امامان جمعه در داخل کشور و جهان اسلام بود که پس از موافقت امامخمینی، نخستین سمینار در مدرسه فیضیه قم برگزار شد و پس از آن سمینارهای متعددی نیز برگزار شد.[۱۷۹]
خامنهای در خرداد ۱۳۵۹ با رأی مردم تهران به نخستین دوره مجلس شورای اسلامی راه یافت[۱۸۰] و در ۲۰/۲/۱۳۵۹ با حکم امامخمینی، مشاور ایشان در شورای عالی دفاع شد[۱۸۱] در ۶/۴/۱۳۶۰ سازمان مجاهدین خلق هنگام سخنرانی خامنهای در مسجد ابوذر تهران، با بمبی که در دستگاه ضبط صوت کار گذاشته شده بود، وی را ترور و مجروح کرد و وی در شمار جانبازان انقلاب اسلامی قرار گرفت[۱۸۲] امامخمینی نیز دراینباره پیامی صادر کرد.
پس از شهادت رئیسجمهور، محمدعلی رجایی، خامنهای در سومین دوره انتخابات ریاستجمهوری که در ۱۰/۷/۱۳۶۰ برگزار شد با رأی قاطع ۹۵درصدی شرکتکنندگان به ریاستجمهوری رسید[۱۸۳] و چهار سال بعد در مرداد ۱۳۶۴ با اینکه خود تمایلی به نامزدی دوباره ریاست جمهوری نداشت، به دستور امامخمینی که این کار را متعین در وی دانسته بود، نامزد ریاست جمهوری شد و با رأی نزدیک به ۸۶ درصد رئیسجمهور شد[۱۸۴] وی در ۱۵/۱/۱۳۶۲ با حکم امامخمینی مأموریت یافت میان ارتش و سپاه هماهنگی لازم را پدیدآورد[۱۸۵] و در ۱۹/۹/۱۳۶۳ در حکمی، از سوی ایشان به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی درآمد[۱۸۶] و ریاست این شورا را به عنوان رئیسجمهور بر عهده داشت. )ببینید: شورای عالی انقلاب فرهنگی)
وی در ۱۷/۱۱/۱۳۶۶ به حکم امامخمینی به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام درآمد و به ریاست آن انتخاب شد[۱۸۷] آخرین حکمی که امامخمینی به وی داد، در ۴/۲/۱۳۶۸ بود که او را موظف به تشکیل مجلس بازنگری قانون اساسی کرد.[۱۸۸]
دوران جنگ تحمیلی
خامنهای از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ در تدبیر مسائل جنگ بهصورت فعالانه نقش داشته است. در روز آغاز جنگ در جلسه ستاد مشترک ارتش حضور یافت و داوطلب بررسی مسئله جنگ در جبههها شد[۱۸۹] و در پنجم مهر ۱۳۵۹ پس از اجازه امامخمینی[۱۹۰] در لباس یک نظامی، در جبهههای جنگ حضور یافت[۱۹۱] تا گزارشی از وضع جبههها و امکانات نیروهای ایرانی منطقه مورد تجاوز نیروهای عراقی تهیه کرده و به سازماندهی نیروها برای مقابله با دشمن کمک کند[۱۹۲] بر این اساس وی عازم جبهه جنوب شد و تا اواسط بهار سال ۱۳۶۰ در آن جبهه استقرار داشت و پس از آن در جبهه غرب حاضر شد و این حضور جز برای اقامه نماز جمعه تهران، دیدار و گزارش به امامخمینی یا جلسات ضروری و سفرها و سخنرانیهای لازم، تا ماههای آغازین سال ۱۳۶۰ مستمر بود[۱۹۳]؛ چنانکه یکبار با لباس نظامی با امامخمینی دیدار کرد و ایشان خاطرنشان کرد که مایه افتخار است که یک روحانی لباس رزم بپوشد و این درست همان چیزی است که باید باشد.[۱۹۴]
به فرمان امامخمینی در ۲۰ مهر ۱۳۵۹ شورای عالی دفاع عهدهدار کلیه امور جنگ شد[۱۹۵] و خامنهای که پیش از آن بر اساس حکم امامخمینی در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۵۹ نماینده ایشان در این شورا[۱۹۶] و نیز سخنگوی آن بود،[۱۹۷] در مدت جنگ مشاور امامخمینی در امور و مسائل جنگ نیز بود[۱۹۸] وی معمولاً در پایان جلسههای شورای عالی دفاع دربارهٔ مباحث و تصمیمات شورا مصاحبه مطبوعاتی برگزار میکرد و تصمیمات شورا را به اطلاع مردم میرساند.[۱۹۹])ببینید: شورای عالی دفاع ملی)
خامنهای در دوره ریاست جمهوری رئیس شورای عالی پشتیبانی جنگ بود. این شورا به دلیل شرایط خاص جنگ در سال ۱۳۶۵ و به منظور بهکارگیری هرچهبهتر امکانات کشور در خدمت جنگ و انجام اقدامات مؤثر در بسیج نیروها و امکانات برای رفع نیازمندیهای جبهههای جنگ تشکیل شد[۲۰۰] امامخمینی در پاسخ به استعلام خامنهای در ۱۹ بهمن ۱۳۶۶ اجرای مصوبات آن شورا را تا پایان جنگ لازم شمرد[۲۰۱] وی در خرداد ۱۳۶۷ در نامهای به امامخمینی، درخواست کرد تمام امور مربوط به نیروهای مسلح، به یک نفر واگذار شود و هاشمی رفسنجانی را شایستهترین شخص برای این منظور دانست و امامخمینی نیز در تاریخ ۱۲/۳/۱۳۶۷ در حکمی وی را با حفظ مسئولیت در مجلس شورای اسلامی، به جانشینی فرمانده کل قوا منصوب کرد[۲۰۲] و این مسئولیت تا پایان جنگ ادامه داشت.[۲۰۳] (ببینید: اکبر هاشمی رفسنجانی و فرماندهی کل قوا)
در تابستان ۱۳۶۷ و در آخرین سال ریاست جمهوری خامنهای، و با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد توسط ایران، جنگ عراق با ایران به پایان رسید. پذیرش این قطعنامه در جلسهای به ریاست خامنهای و با حضور مسئولان عالیرتبه نظام در ۲۶ تیر ۱۳۶۷ به تصویب رسید و امامخمینی نیز آن را پذیرفته و به مردم اعلام کرد[۲۰۴] پس از آن خامنهای نیز به عنوان رئیسجمهور در نامهای در ۲۷/۴/۱۳۶۷ به دبیرکل وقت سازمان ملل متحد، خاویر پرز دکوئیار، پذیرش قطعنامه را از سوی ایران اعلام کرد.[۲۰۵] )ببینید: قطعنامه ۵۹۸)
پیوند با امامخمینی
خامنهای که در سال ۱۳۳۴ با نام امامخمینی آشنا شده بود، امامخمینی را استادی متفاوت و حاضرجواب برشمرده و از درس اخلاق ایشان ستایش کرده است[۲۰۶] از نظر او امامخمینی، یک شخصیت استثنایی و بینظیر بود که نمیتوان با هیچ شخصیت دیگری مقایسه کرد مگر با پیامبران(ع)، اولیا و معصومان(ع). از نگاه وی امامخمینی همه ویژگیهای کمال انسانی مانند عقلانیت، دوراندیشی، حکمت، تیزبینی، کیاست، ابهت، صلابت، هوشمندی، متانت، آیندهنگری، دوراندیشی، آدمشناسی و مردمشناسی را یکجا جمع کرده بود[۲۰۷] وی که خود را شاگرد متواضع و فرزند مطیع و مریدِ دلباخته امامخمینی برشمرده است، درس ایشان را تنها در حوزه علمیه منحصر ندانسته است، بلکه بزرگترین و ماندگارترین درس ایشان در طول ده سال پایانی عمر ایشان دانسته که مانند آیات حکمت به جان و دل خریده است[۲۰۸] از نگاه وی، امامخمینی تنها یک رهبر سیاسی و یک مقام در سلسلهمراتب تشکیلاتی کشور نبود، بلکه پشتوانه معنوی و روحی و مایه امید و وزنه بزرگ و قله عظیمی بود که دایم میجوشید و هر کس را به اندازه ظرفیت او سیراب و بهرهمند میکرد.[۲۰۹]
خامنهای که از اثرگذاری جدی شخصیت امامخمینی بر خود خبر داده است،[۲۱۰] رمز موفقیت ایشان را در اخلاص، توکل و حسن ظن ایشان شمرده[۲۱۱] و ایشان را دست قدرت الهی در روزگار و زمانه خوانده که اسلام را از غربت درآورد[۲۱۲] و به اسلام و مسلمانان قوت و عزت بخشید[۲۱۳]؛ چنانکه در طول هشت سال ریاست جمهوری، گاهی اختلاف نظرهایی میان امامخمینی و خامنهای ازجمله در تداوم نخستوزیری وقت پیش آمد و در ظاهر زاویههایی ایجاد شد؛ اما وی همیشه از نظر امامخمینی پیروی میکرد و نظر ایشان را بر نظر خود مقدم میداشت.[۲۱۴]
امامخمینی نیز به خامنهای توجه و علاقه ویژهای داشت؛ چنانکه برخلاف معمول او را به حضور میپذیرفت و سپس به دیگر کارها میپرداخت[۲۱۵] و با یادآوری حسن سابقه او در علم و عمل وی را شایسته امامت جمعه تهران دانسته[۲۱۶] و دستپروده خود شمرده است[۲۱۷] ایشان پس از ترور خامنهای پیامی صادر کرد و او را از سلاله رسول اکرم(ص) و خاندان حسینبنعلی(ع( نامید و سربازی فداکار در جبهه جنگ، معلمی آموزنده در محراب، خطیبی توانا در جمعه و جماعات، راهنمایی دلسوز در صحنه انقلاب و کسی که در جبههها لباس سربازی و در پشت جبههها لباس روحانی به تن کرده و به مردم خدمت میکند، شمرد[۲۱۸] ایشان همچنین هنگام تنفیذ حکم ریاستجمهوری، خامنهای را در خط مستقیم اسلام، عالم به دین و سیاست، متفکر و دانشمندی بینظیر در میان تمام سلاطین و رؤسای جمهور دانست[۲۱۹] و در بیان دیگری، ایشان را متعهد به اسلام، خدمتگزار و نعمت خدا که بنای قلبیاش خدمت به ملت است، شمرد.[۲۲۰]
از سوی دیگر، به دنبال تفسیری که خامنهای از دیدگاه و سخن امامخمینی دربارهٔ قلمرو اختیارات حکومت اسلامی در یکی از خطبههای نماز جمعه مطرح کرد و واکنشهایی را در پی داشت، وی طی نامهای به امامخمینی، نظر ایشان را دربارهٔ گفتههای خود جویا شد[۲۲۱] امامخمینی ضمن نقد ظاهر سخن وی در نماز جمعه، آن را برخلاف گفتههای خود شمرد و ضمن تشریح اختیارات حکومت و تأکید بر محدود نبودن آن در چارچوب احکام فرعی شرعی، در پایان اشاره کرد که هدف خامنهای خدمت به اسلام است[۲۲۲] خامنهای در نامه دیگری که چند روز بعد به امامخمینی نوشت، با استقبال از ارشادات ایشان، اعلان آمادگی کرد که مقصود خود را از سخنان یادشده توضیح دهد[۲۲۳] و امامخمینی در پاسخ دوباره خود به ارتباط نزدیک خود با خامنهای اشاره کرد و او را برادری آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن، بازوی توانای جمهوری اسلامی، حامی مبانی فقهی ولایت مطلقه فقیه و ازجمله افراد نادری شمرد که چون خورشید روشنی میبخشد[۲۲۴]؛ چنانکه امامخمینی وی و برخی دیگر مانند هاشمی رفسنجانی را شایسته مسئولیت رهبری پس از خود شمرده است.[۲۲۵](ببینید: قائممقام رهبری)
پس از رحلت امامخمینی، خامنهای وصیتنامه امامخمینی را در مجلس خبرگان رهبری خواند و سپس مجلس خبرگان پس از بحثهای جدی، وی را با ۶۰ رأی از ۷۴ عضو حاضر در جلسه، به رهبری انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران برگزید[۲۲۶] سیداحمد خمینی پس از انتخاب خامنهای به رهبری با ارسال پیام تبریکی به وی با اشاره به تأکید چندباره امامخمینی بر مقام اجتهاد و کمال شایستگی وی برای رهبری جمهوری اسلامی ایران سپاسگزاری صمیمانه اعضای بیت امامخمینی از خبرگان را اعلام کرد و بر لزوم پیروی خود از دستورهای رهبری به عنوان ولی فقیه تأکید کرد[۲۲۷]
این انتخاب بیعت وسیع و گسترده مردم و عالمان دین را در همه شهرها در پیداشت که به صورت حضوری، شرکت در راهپیماییها، انتشار اطلاعیه و پیام تبریک و امضای طومارها انجام شد[۲۲۸] «کاروانهای میثاق با امام و بیعت با رهبری» در آستانه چهلمین روز ارتحال امامخمینی از سراسر کشور به راه افتاد[۲۲۹] و «مانورهای بیعت با رهبری» در برخی مناطق مرزی و راهبردی کشور[۲۳۰] و نیز برگزاری «سمینارهای میثاق با امام، بیعت با رهبری» شکل گرفت[۲۳۱] و این بیعت ماهها استمرار داشت. در سال ۱۳۷۳ پس از رحلت محمدعلی اراکی از مراجع تقلید، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در بیانیهای هفت تن را به عنوان مراجع جایزالتقلید معرفی کرد که یکی از آنان خامنهای بود.[۲۳۲]
خامنهای در طول سه دهه مسئولیت رهبری، همواره بر اصول و مبانی امامخمینی اهتمام ویژه داشته و در تلاش بوده است راه امامخمینی و آرمانهای ایشان تبیین شود و ازجمله هر سال در مراسم سالگرد رحلت امامخمینی که در حرم ایشان برگزار شده، بر این اصول و مبانی تأکید کرده است و در ابعاد گوناگون از مسئولان ارشد و مدیران در ردههای مختلف خواسته است در راستای این اصول و مبانی حرکت و برنامهریزی کنند.)ببینید: ارتحال امامخمینی)
از خامنهای آثار چندی منتشر شده است؛ ازجمله طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، از ژرفای نماز، گفتاری در باب صبر، چهار کتاب اصلی علم رجال، هنر از دیدگاه سیدعلی خامنهای، گزارشی از سابقه تاریخی و اوضاع کنونی حوزه علمیه مشهد، پیشوای صادق (سیری در زندگی امامصادق(ع))، زندگینامه ائمه دین و گفتاری دربارهٔ حکومت علوی(ع). آثاری نیز به دست وی ترجمه شده است، صلح امامحسن(ع) (تألیف شیخراضی آلیاسین)، آینده در قلمرو اسلام (تألیف سید قطب)، مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان (تألیف عبدالمنعم نمری نصری) و ادعانامهای علیه تمدن غرب (تألیف سید قطب)[۲۳۳] نیز مجموعه سخنان، احکام، نامهها و پیامهای وی از زمان رهبری با عنوان حدیث ولایت، در قالب کتاب و نرمافزار تدوین و منتشر شده است.
خانواده
خامنهای در پاییز ۱۳۴۳ با منصوره خجسته باقرزاده، فرزند محمداسماعیل خجسته باقرزاده از بازاریان مذهبی مشهد ازدواج کرده است[۲۳۴] حاصل این ازدواج چهار فرزند پسر و دو دختر است و هر چهار فرزند پسر روحانیاند و به امور علمی و درسی حوزوی اشتغال دارند[۲۳۵]
سه برادر خامنهای عبارتاند از سیدمحمد ولادت ۱۳۱۴، سیدهادی ولادت ۱۳۲۶ که هر دو روحانیاند و سیدحسن ولادت ۱۳۲۹. سیدمحمد خامنهای پیش از انقلاب اسلامی دو بار مأموریت یافت که پیام امامخمینی را به علمای مشهد برساند و یک بار آن همراه با برادرش سیدعلی خامنهای بود و آن دو از مشهد پیام مرجع تقلید وقت، سیدمحمدهادی میلانی را نیز به امامخمینی رساندند[۲۳۶] وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی در دوره اول و دوم بود. او در شمار هشت نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی بود که در ماجرای سفر مک فارلین به ایران، به علیاکبر ولایتی وزیر امور خارجه وقت، نامه اعتراضی نوشته و خواهان توضیح وی در مجلس شدند[۲۳۷] و این کار آنان واکنش شدید امامخمینی را در پی داشت[۲۳۸] و سبب شد که آنان اعتراض خود را پس بگیرند. )ببینید: مک فارلین)
سیدهادی خامنهای که از فعالان سیاسی و عضو مجمع روحانیون مبارز است، نماینده مردم مشهد در دوره اول، دوم و سوم و نماینده مردم تهران در دوره ششم مجلس شورای اسلامی بوده است. سیدحسن خامنهای دارای سابقه مبارزاتی در رژیم پهلوی است و این امر زندانیشدن او را در سال ۱۳۵۳ درپی داشته است[۲۳۹]
نگاهی گذرا به زندگینامهی حضرت آیتاللهالعظمی سید علی حسینی خامنهای رهبر انقلاب اسلامی ایران
خاندان - شخصیت علمی و فرهنگی - تحصیل و تدریس - آثار - حیات سیاسی و اجتماعی - دوران مبارزات پیش از انقلاب - دههی اول انقلاب اسلامی: بهمن ۱۳۵۷ - خرداد ۱۳۶۸ - فعالیتهای سیاسی - فعالیتهای ارشادی و تبیینی - ترور نافرجام توسط منافقین - دوران ریاست جمهوری - فعالیتهای سیاسی و فرهنگی در دوران ریاست جمهوری - دوران رهبری
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزی که امام خامنه ای رهبرشد