مسلم در دوران امام علی و امام حسن علیهماالسلام
مسلم، در دوران امام على علیه السلام جوانى رشید و پاک بود و به نقل برخى تواریخ، در دوران خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام، عهدهدار برخى منصبهاى نظامی در سپاه آن حضرت بود و در جنگ صفین حضور داشت و در کنار امام حسن و امام حسین علیهمالسلام و عبدالله بن جعفر، مأموریتى در جناح راست لشکر اسلام بر دوش داشت.
مسلم بن عقیل، پس از شهادت امیرمؤمنان على علیه السلام، سربازى فرمانبردار در خدمت امام حسن مجتبى علیه السلام بود و در دوران ده ساله امامت آن حضرت، در جهت اهداف متعالى اهل بیت علیهمالسلام، ایفاى نقش میکرد.
در دوران خلفا
آنچه تاریخ در دوران سه خلیفه آغازین ابوبکر، عمر و عثمان از طرف مسلم در خاطر دارد مربوط به دوران خلیفه دوم است و شاید نخستین حضور او در عرصه سیاسی، مربوط به همین دوران باشد؛ زیرا با توجه به آنچه در مورد سن و تاریخ ولادت مسلم گفتهشد او در دوران کوتاه خلافت خلیفه اول چندان سنی نداشته است، بنابراین میتوان تلاشهای او در دوران خلافت عمر را نخستین فعالیت سیاسی و اجتماعی او دانست.[۹]
شرکت در فتح بهنسا
مهمترین فعالیت سیاسی مسلم شرکت او در فتح بهنسا است. بهنسا نام منطقهای در آفریقای شمالی است که در مصر بوده و از نظر اقتصادی از جمله مناطق پر درآمد آفریقا بهشمار میرفته است. در این جنگ مسلم همراه دو برادر بزرگش جعفر و علی حضور داشت. در این حمله فضل بن عباس و برادرش، عبدالله بن عباس از یک سو و جعفر عقیل و مسلم بن عقیل از سوی دیگر یورش بردند و جنگ آغاز شد و دو لشکر مسلمانان و مسیحیان به هم رسیدند؛ و در نهایت مسلمانان پیروز شدند.[۱۰]
دوران خلافت علی بن ابیطالب
از جمله حضور فعال مسلم بن عقیل در دوران خلافت علی حضور او در جنگ صفین در سال ۳۷ هجری است. در این جنگ علی سپاه خود را به حسن، حسین، عبدالله جعفر و مسلم سپرد. از شرکت او در این جنگ و قرار گرفتن او در ردیف این سه تن مشخص میشود که سن او تقریباً برابر با آنها بوده است که نامش در شمار سرداران سپاه علی ذکر شده است و همچنین در دوران حسن، مسلم در شمار همراهان او گفته شده است.[۱۱]
حضور مسلم در کوفه
مسلم در ۵ شوال سال ۶۰ هجری مخفیانه وارد کوفه شد. بعد از ورود به خانه مختار ثقفی رفت. شیعیان پس از مدتی نزد او آمدند و از وی استقبال کردند و با او بیعت کردند. مدت ۳۵ روز بعد از ورود مسلم حدود ۱۸ هزار نفر با او بیعت کردند تا اینکه حاکم کوفه برکنار و عبیدالله بن زیاد به جای او برگزیدهشد. عبیدالله با تهدید مردم، سران قبایل را از اطراف مسلم پراکنده کرد. برخی از تاریخپژوهان با تحلیل وقایعی که در ادامه حضور مسلم در کوفه روی داد تعداد واقعی بیعتکنندگان با مسلم بن عقیل را بسیار کمتر از آنچه در منابع نقل شده است دانستهاند.[۱۲]
نمایندگی امام حسین(ع) در کوفه
هنگام خروج امام حسین(ع) از مدینه به سوی مکه، مسلم بن عقیل یکی از همراهان او بود. پس از اینکه نامههای کوفیان به امام حسین(ع) رسید، وی مسلم را به کوفه فرستاد تا اوضاع و شرایط آن شهر را بررسی کند و درباره درستی ادعای کوفیان مبنی بر کثرت پیروان امام (ع)، اطمینان یابد و به امام گزارش کند.[۳۲] بنابر برخی روایات، امام حسین(ع) قیس بن مسهر صیداوی، عمارة بن عبد سلولی و عبدالرحمان بن عبدالله ارحبی را نیز به همراه مسلم بن عقیل، به کوفه فرستاد.[۳۳] .
سفیر امام حسین
نامههای فراوان و فرستادگان مردم کوفه، امام حسین (علیهالسلام) را بر آن داشت که برای اطمینان بیشتر کسی را به کوفه بفرستد تا درباره دعوت کوفیان تحقیق کند. از اینرو مسلم را فرا خواند و در نامهای برای مردم کوفه چنین نوشت: «من برادر، پسرعمو و مطمئنترین فرد خانوادهام را به سوی شما فرستادم و به وی دستور دادم تا نظر برگزیدگان و خردمندان شما را برای من بنویسد. پس با پسر عموی من بیعت کنید و او را تنها نگذارید». سپس نامه را به مسلم داد و فرمود: «من تو را به کوفه میفرستم، خداوند هر آنچه را که مورد رضا و علاقه اوست برای تو مقدّر خواهد کرد و من امیدوارم که با تو در مرتبه شهدا قرار گیریم، پس بر تقدیر پروردگار خشنود باش.» نیز فرمود: «هرگاه به کوفه رسیدی نزد مطمئنترین فرد منزل کن، از خاندان ابوسفیان بر حذر باش و مردم را به اطاعت من فرا خوان. اگر مردم را بر بیعت با من ثابت قدم یافتی بیدرنگ مرا آگاه ساز تا طبق آن عمل کنم. در غیر این صورت با سرعت باز گرد.» همچنین او را به تقوا، مدارا با مردم و کتمان مأموریت خود سفارش فرمود. پس او را در آغوش گرفت و هر دو گریستند و یکدیگر را وداع گفتند. [۲۸]
حرکت به کوفه
مسلم بن عقیل در نیمه ماه رمضان سال ۶۰ هجری مخفیانه به سمت مدینه حرکت کرد. قیس بن مسهر صیداوی، عبدالرحمان بن کدن ارحبی و عمارة بن عبید سلولی نیز او را در این سفر همراهی میکردند. چون به مدینه رسیدند مسلم به مسجد پیامبر صلیاللهعلیهوآله رفت و دو رکعت نماز گزارد. سپس در دل شب نزد خویشاوندان خود رفت و آنان را وداع گفت.[۲۹] پس از آن دو نفر راهنما از مردان قبیله قیس عیلان برگزید تا آنها را از بیراهه حرکت دهند و تا کوفه همراهی کنند. آنها شبانه به سمت کوفه حرکت کردند. در راه دو راهنما بر اثر تشنگی هلاک گردیدند و مسلم و همراهان به سختی خود را به نزدیکی کوفه رساندند.
حرکت مسلم به سمت کوفه
امام حسین علیه السّلام در پاسخ به دعوتنامه هاى مکرّر شیعیان و سران کوفه، مسلم را فرا خواند و در نامهاى براى مردم کوفه چنین نوشت: «من برادر، پسر عمو و مطمئنترین فرد خانوادهام را به سوى شما فرستادم و به وى دستور دادم تا نظر برگزیدگان و خردمندان شما را براى من بنویسد. پس، با پسر عموى من بیعت کنید و او را تنها نگذارید». سپس نامه را به مسلم داد و فرمود: «من تو را به کوفه مىفرستم، خداوند هر آنچه را که مورد رضا و علاقۀ اوست براى تو مقدّر خواهد کرد و من امیدوارم که با تو در مرتبۀ شهدا قرار گیریم، پس بر تقدیر پروردگار خشنود باش.» نیز فرمود: «هر گاه به کوفه رسیدى نزد مطمئنترین فرد منزل کن، از خاندان ابوسفیان بر حذر باش و مردم را به اطاعت من فرا خوان. اگر مردم را بر بیعت با من ثابت قدم یافتى بىدرنگ مرا آگاه ساز تا طبق آن عمل کنم. در غیر این صورت با سرعت باز گرد.» همچنین او را به تقوا، مدارا با مردم و کتمان مأموریت خود سفارش فرمود. پس او را در آغوش گرفت و هر دو گریستند و یکدیگر را وداع گفتند.
مسلم بن عقیل، در نیمۀ ماه رمضان سال ۶٠ هجرى مخفیانه به سمت مدینه حرکت کرد. قیس بن مسهر صیداوى، عبدالرحمن بن الکدن اَرحبى و عمارة بن عبید سلولى نیز او را در این سفر همراهى مىکردند. چون به مدینه رسیدند مسلم به مسجد پیامبر صلى الله علیه و آله رفت و دو رکعت نماز گزارد. سپس در دل شب نزد خویشاوندان خود رفت و آنان را وداع گفت.
پس از آن دو نفر راهنما از مردان قبیله قیس عیلان برگزید تا آنها را از بیراهه حرکت دهند و تا کوفه همراهى کنند. آنها شبانه به سمت کوفه حرکت کردند. در راه دو راهنما بر اثر تشنگى هلاک گردیدند و مسلم و همراهان به سختى خود را به نزدیکى کوفه رساندند. مسلم به وسیله قیس بن مسهر نامهاى براى امام حسین علیه السلام فرستاد و آن حضرت را از رویداد مذکور آگاه و از ایشان براى ادامۀ مسیر کسب تکلیف کرد . سپس به سمت کوفه حرکت کرد و در پنجم شوّال وارد شهر شد و در خانۀ مختار ثقفی استقرار یافت. [۲] .
آغاز حرکت و گرفتاری در راه
مسلم بن عقیل در ۱۵ رمضان سال ۶۰ قمری از مکه خارج شد[۳۴] و ابتدا به مدینه رفت و از آنجا همراه با دو راهنما، از بیراهه به سوی کوفه رهسپار شد که به نظر میرسد برای مخفی ماندن حرکتش به کوفه بوده است. آنها در بیابان راه را گمکردند و دچار بیآبی و تشنگی شدند. در این واقعه دو راهنما درگذشتند و خود مسلم نجات پیدا کرد و خود را به آبادیای رساند و پیکی را نزد امام حسین(ع) فرستاد و واقعه را شرح داد و با اشاره به اینکه این پیش آمد را به فال بد گرفته، از ایشان خواست که او را از ادامه راه منصرف کند اما امام دستور به ادامه راه داد.[۳۵] .
ارسال نامه به امام در بین سفر
مسلم به وسیله قیس بن مسهر نامهای برای امام حسین (علیهالسلام) فرستاد و آن حضرت را از رویداد مذکور آگاه و از ایشان برای ادامه مسیر کسب تکلیف کرد.[۳۰] طبری مینویسد: مسلم طی این نامه از امام حسین (علیهالسلام) خواست تا او را از ادامه سفر معذور دارد. حضرت در پاسخ وی، ترس را عامل این سستی دانست و او را فرمان داد تا مأموریت خود را به انجام برساند، [۳۱] [۳۲] ولی این گزارش از جهاتی قابل خدشه است. زیرا اوّلًا با شخصیت شناخته شده مسلم و سابقه درخشان وی در جنگها و شجاعتهایی که از خود بروز داده است سازگاری ندارد. ثانیاً چگونه ممکن است که امام حسین (علیهالسلام) شخص ضعیف و ترسویی را برای انجام چنین مأموریت مهمّی برگزیند و او را روانه کوفه سازد.
ورود به کوفه
مسلم بعد از این نامه، به سمت کوفه حرکت کرد و در پنجم شوّال [۳۳] وارد شهر شد و در خانه مختار استقرار یافت. [۳۴] و نیز خانه سالم بن مسیب [۳۵][۳۶] و خانه مسلم بن عوسجه [۳۷] و خانه هانی بن عروه [۳۸] نیز استقرارهایی داشت. مسلم در ۵ شوال به کوفه رسید[۳۶] و در خانه مختار بن ابی عبید ثقفی،[۳۷] و بنابر برخی روایات در خانه مسلم بن عوسجه ساکن شد.[۳۸] شیعیان به محل اقامت مسلم رفت و آمد میکردند و مسلم نامه امام حسین(ع) را برای آنها میخواند.[۳۹]
مسلم بن عقیل در کوفه
مسلم در کوفه به تلاش وسیعى براى دعوت مردم به بیعت با امام پرداخت . آن زمان والى کوفه نعمان بن بشیر بود. چون خبر بیعت مردم با مسلم بن عقیل به او رسید، به مسجد رفت و مردم را از فتنه انگیزى، ایجاد تفرقه و خون ریزى و مخالفت با یزید بر حذر داشت. ولى عبدالله بن مسلم بن سعید حضرمى، از هم پیمانان بنى امیه، برخاست و او را به ضعف و ناتوانى متهم ساخت. سپس نامهاى به یزید نوشت و او را از وقایع کوفه آگاه کرد. یزید نیز با مشورت سرجون، غلام معاویه، عبیدالله بن زیاد را روانۀ کوفه ساخت و امارت آن شهر را بدو سپرد. همچنین به وى فرمان داد تا مسلم را بجوید و هر گاه او را یافت به قتل برساند و سرش را براى او بفرستد.
پس از ورود ابن زیاد به شهر و انتشار سخنان تهدیدآمیز وى، مسلم شبانه از خانۀ سالم بن مسیب به خانۀ هانى بن عروه نقل مکان کرد. از این پس کوفیان براى بیعت با مسلم به منزل هانى مىرفتند. مسلم تصمیم گرفت بر ضدّ ابن زیاد قیام کند، ولى هانى گفت: تعجیل روا مدار. مسلم بار دیگر به وسیلۀ عابس بن ابى شبیب براى امام حسین علیه السلام نامهاى نوشت و گفت: فرستاده به اهل خود دروع نمىگوید، هجده هزار نفر از مردم کوفه با من بیعت کردهاند، هر گاه نامهام را دریافت کردى به سرعت حرکت کن، همۀ مردم با تو هستند و در دل هیچ رغبتى به خاندان معاویه ندارند» . این نامه، ٢٧ روز پیش از شهادت مسلم بن عقیل در اواخر ذیقعده به دست امام حسین علیه السلام رسید.
اما وضع کوفه پس از ارسال نامه مسلم به امام دگرگون گشت. «عبیدالله بن زیاد» که با مأموریت سرکوب و قلع و قمع نهضت وارد کوفه شده بود، عدهاى را با تطمیع، از دور و بر مسلم پراکنده ساخت. و به کمک یک جاسوس به نام معقل محل اختفاى مسلم را که منزل هانی بود، شناسایى کرد.
هانى را به دارالاماره احضار کردند و پس از بازخواستى تند و خشن، او را مظلومانه به زندان افکندند تا بعداً دربارهاش تصمیم بگیرند. نیروهاى ابن زیاد، در فکر حمله به خانه هانى و دستگیرى مسلم بن عقیل بودند که وى مصمم شد زمان قیام را جلو بیندازد. با نیروهایش که به چهارهزار نفر میرسیدند، خروج کرد و با آرایش آنها، دستور حمله به طرف قصر «ابن زیاد» داد.[۳] ابن زیاد، شرایط را «فوقالعاده» اعلام کرد و در داخل قصر پناه گرفت و به فکر دفاع از خود برآمد.[۴]
بعد از اندک زمانى، ابن زیاد با بکاربستن شیوههاى ارعاب، تهدید، فریب و بهرهگیرى از رؤساى قبایل و چهرههاى سرشناس و نیز ایجاد وحشت در دل مردم - که شرح آنها در این مختصر نمیگنجد - توانست بر اوضاع مسلط شود و مردم را از گرد مسلم بن عقیل پراکنده سازد و کار به جایى رسید که در واپسین شبِ حضور مسلم در کوفه، پس از اقامه نماز جماعت، وقتى او خواست از مسجد بیرون برود، مشاهده نمود تنها مانده و هر کس براى حفظ جان خویش به خانه خود رفته است. حتى یک نفر هم همراهش نبود که او را به جایى راهنمایى کند.[۵] خانه هانى هم که ناامن بود و خود هانى هم حضور نداشت تا با هوادارانش از مسلم دفاع کند، وى در زندان بود و بعد از مسلم، او را نیز به شهادت رساندند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مسلم سفیرامام حسین