چگونه فدک به اهل بیت (علیهمالسلام) بازگشت؟ سیر تاریخی فدک یکی از شگفتیهای تاریخ اسلام است، هر یک از خلفا در برابر آن موضعی داشتند، یکی میگرفت و دیگری پس میداد، و این وضع آن قدر ادامه یافت تا این سرزمین به کلی ویران شد و بر باد رفت، برای پی بردن به فراز و نشیبهایی که در این روستای آباد پدید آمد کافی است مقطعهای زیر را مورد توجه قرار دهیم: ۱ـ فدک در آغاز، چنانکه دانستیم، پس از سقوط خیبر از طریق مصالحه از یهودیان به پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) منتقل شد و به حکم آیه (وما افاء الله علی رسوله... )[۱۵] [۱۶] . اختیار آن بطور کامل با شخص پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) بود و به حکم آیه، حق آن حضرت گردید. ۲ـ طبق اسناد معتبر تاریخی پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) آن را در حیات خود طبق دستور قرآن و آیه وآت ذا القربی حقه [۱۷] . به بانوی اسلام فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) بخشید، و به این ترتیب در اختیار دختر گرامی پیغمبر اسلام (صلی الله علیه واله وسلّم) قرار گرفت. ۳ـ در زمان خلیفه اول این آبادی غصب شد، و در اختیار حکومت وقت قرار گرفت، و آنها با سرسختی عجیبی در حفظ این وضع کشیدند. ۴ـ این امر همچنان ادامه داشت تا زمان عمر بن عبدالعزیز خلیفه اموی که نسبت به اهل بیت پیغمبر (علیهمالسلام) روش ملایم تری داشت رسید، او به فرماندارش در مدینه «عمر بن حزم» نوشت که: فدک را به فرزندان فاطمه (علیهاالسّلام) بازگردان. فرماندار مدینه در پاسخ او نوشت: فرزندان فاطمه بسیارند و با طوایف زیادی ازدواج کردهاند، به کدام گروه بازگردانم؟
عمر بن عبدالعزیز خشمناک شد، نامه تندی به این مضمون در پاسخ فرماندار مدینه نگاشت: «اما بعد، فانی لو کتبت الیک آمرک ان تذبح شاة لکتبت الی اجماء ام قرناء؟ او کتبت الیک ان تذبح بقرة لسالتنی ما لونها؟ فاذا ورد کتابی هذا فاقسمها فی ولد فاطمة من علی والسلام؛ [۱۸] هر گاه من ضمن نامهای به تو دستور دهم گوسفندی ذبح کن، تو فورا در جواب خواهی نوشت آیا بی شاخ باشد یا شاخدار؟!، و اگر بنویسم گاوی را ذبح کن سؤال میکنی رنگ آن چگونه باشد؟! هنگامی که این نامه من به تو میرسد فورا فدک را بر فرزندان فاطمه از علی علیهالسّلام تقسیم کن . و به این ترتیب با یک چرخش بزرگ، فدک بعد از سالیان دراز به دست فرزندان فاطمه (علیهاالسّلام) افتاد. ۵ـ دیری نپایید که یزید بن عبدالملک خلیفه اموی آن را مجددا غصب کرد. ۶ـ سرانجام بنی امیه منقرض شدند و بنی عباس روی کار آمدند، ابوالعباس سفاح خلیفه معروف عباسی آن را به عبدالله بن حسن بن علی به عنوان نماینده بنی فاطمه (علیهمالسلام) بازگرداند. ۷ـ چیزی نگذشت که ابوجعفر عباسی آن را از بنی حسن گرفت زیرا آنها قیامی بر ضد بنی عباس کردند. ۸ـ مهدی عباسی فرزند ابوجعفر آن را به فرزندان فاطمه (علیهمالسلام) بازگرداند. ۹ـ موسی الهادی خلیفه دیگر عباسی بار دیگر آن را غصب کرد و هارون الرشید نیز همین معنا را ادامه داد. ۱۰ـ مامون به خاطر تظاهر به علاقه شدید نسبت به اهل بیت پیغمبر (علیهمالسلام) و فرزندان علی (علیهالسّلام) و فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) آن را با تشریفاتی به فرزندان فاطمه (علیهاالسّلام) بازگرداند. در تاریخ آمده است که: مامون به قثم بن جعفر فرماندار مدینه چنین نوشت: «انه کان رسول الله اعطی ابنته فاطمة فدکا و تصدق علیها بها، و ان ذلک کان امرا ظاهرا معروفا عند آله علیهم السلام، ثم لم تزل فاطمة تدعی منه بما هی اولی من صدق علیه، و انه قد رای ردها الی ورثتها و تسلیمها الی محمد بن یحیی بن الحسین بن زید بن علی... و محمد بن عبدالله بن الحسین... لیقوما بها لاهلهما؛ رسول خدا (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) فدک را به دخترش فاطمه علیهاالسّلام بخشید و این امری آشکار و معروف نزد اهل بیت پیامبر صلیاللهعلیهوالهوسلّم بود، سپس همواره فاطمه (علیهاالسّلام) مدعی آن بود و قول او از همه شایسته تر به تصدیق و قبول است، و من صلاح میبینم که آن را به ورثه آن حضرت داده شود، و به محمد بن یحیی و محمد بن عبدالله نوههای امام زین العابدین بازگردانی تا آنها به اهلش برسانند . ابن ابی الحدید میگوید: مامون برای رسیدگی به شکایات مردم نشسته بود، اولین شکایتی که به دست او رسید و به آن نگاه کرد مربوط به فدک بود، همین که شکایت را مطالعه کرد گریه نمود و به یکی از ماموریان گفت: صدا بزن وکیل فاطمه (علیهاالسّلام) کجاست؟ پیرمردی جلو آمد، و با مامون سخن بسیار گفت، مامون دستور داد حکمی را نوشتند و فدک را به عنوان نماینده اهل بیت علیهمالسلام به دست او سپردند.
هنگامی که مامون این حکم را امضا کرد «دعبل» برخاست و اشعاری سرود که نخستین بیت آن این بود: اصبح وجه الزمان قد ضحکا • برد مامون هاشما فدکا![۱۹] . چهره زمان خندان شد، چرا که مامون فدک را به بنی هاشم بازگرداند. نویسنده کتاب فدک مینویسد: مامون به اتکای روایت ابوسعید خدری که میگوید: پیامبر فدک را به فاطمه (علیهاالسّلام) بخشید، دستور داد فدک به فرزندان فاطمه علیهاالسّلام بازگردانده شود.[۲۰] . ۱۱ـ اما متوکل عباسی به خاطر کینه شدیدی که از اهل بیت (علیهمالسلام) در دل داشت، بار دیگر فدک را از فرزندان فاطمه (علیهاالسّلام) غصب کرد. ۱۲ـ فرزند متوکل به نام «منتصر» دستور داد که آن را مجددا به فرزندان امام حسن و امام حسین علیهما السلام بازگردانند. بدیهی است روستایی که این چنین دست به دست بگردد، و هر روز بازیچه دست سیاستمداران کینه توز باشد، به سرعت رو به ویرانی میگذارد، و همین سرنوشت سرانجام دامان فدک را گرفت، و تمام آبادی آن ویران و درختانش خشک شد! ولی به هر صورت این نقل و انتقالها بیانگر این واقعیت است که خلفا روی فدک حساسیت خاصی داشتند، و هر کدام طبق روش سیاسی خود موضع گیری مخصوص و عکس العمل خاصی روی آن نشان میدادند. و اینها همه تاکیدی است بر آنچه قبلا گفتیم که غصب فدک از بانوی اسلام (علیهاالسّلام) یا فرزندان او، پیش از آن که جنبه اقتصادی داشته باشد، جنبه سیاسی داشت و هدف منزوی کردن آنها در جامعه اسلامی و تضعیف موقعیت و اظهار دشمنی با اهل بیت پیامبرعلیهمالسلام بود، همان گونه که بازگرداندن فدک به اهل بیت علیهمالسلام که بارها در طول تاریخ اسلام تکرار شد «یک حرکت سیاسی» به عنوان اظهار همبستگی و ارادت به خاندان پیامبر صلیاللهعلیهوالهوسلّم صورت میگرفت. اهمیت فدک در اذهان عمومی مسلمین تا آن اندازه بود که در بعضی از تواریخ آمده: در عصر متوکل عباسی قبل از آن که فدک از دست بنی فاطمه (علیهمالسلام) گرفته شود خرمای محصول آن را در موسم حج به میان حجاج میآوردند و آنها به عنوان تیمن و تبرک با قیمت گزافی آن را میخریدند.[۲۱]
از مسائل بسیار قابل توجه این که هیچ یک از امامان اهل بیت بعد از غصب نخستین، هرگز در امر فدک دخالت نکردند، نه علی (علیهالسّلام) در دوران حکومتش در این امر دخالتی کرد و نه امامان دیگر، و افرادی مانند عمر بن عبدالعزیز و یا حتی مامون خلیفه عباسی، پیشنهاد کردند که به یکی از ائمه اهل بیت (علیهمالسلام) بازگردانده شود، و این واقعا سؤال انگیز است که این موضعگیری در برابر مساله فدک به چه علت بود؟ چرا امام علی علیهالسّلام در زمانی که تمام کشور اسلام زیر نگین او بود این حق را به صاحبان اصلی بازنگردانید؟ و یا چرا فی المثل مامون که این همه اظهار ارادت ـ و لو ظاهرا ـ به امام علی بن موسی الرضا علیهالسّلام میکرد فدک را به آن حضرت تقدیم نکرد؟ بلکه بدست بعضی از نوههای زید بن علی بن الحسین علیهمالسلام به عنوان نماینده بنی هاشم سپرد؟ در پاسخ این سؤال مهم تاریخی میگوییم: امام امیرمؤمنان (علیهالسّلام) در همان کلام کوتاهش همه گفتنیها را گفته است، آن جا که میفرماید: «آری، از آنچه در زیر آسمان دنیاست تنها فدک در دست ما بود، عدهای نبست به آن بخل ورزیدند، ولی در مقابل گروه دیگری سخاوتمندانه از آن صرفنظر کردند، و بهترین داور و حاکم خداست، مرا با فدک و غیر فدک چه کار در حالی که فردا به خاک سپرده خواهیم شد. آن بزرگوار عملا نشان داد که فدک را به عنوان یک وسیله درآمد و منبع اقتصادی نمیخواهد، و آن روز هم که فدک از ناحیه او و همسرش مطرح بود برای تثبیت مساله ولایت و جلوگیری از خطوط انحرافی در زمینه خلافت پیامبر اسلام (صلی الله علیه واله وسلّم) بود، اکنون که کار از کار گذشته، و فدک بیشتر چهره مادی پیدا کرده، گرفتن آن چه فایدهای دارد؟ سید مرتضی علم الهدی عالم و محقق بزرگ شیعه در این زمینه سخنی پر معنا دارد، میگوید: هنگامی که امر خلافت به علی علیهالسّلام رسید درباره بازگرداندن فدک خدمتش سخن گفتند، فرمود: «انی لاستحیی من الله ان ارد شیئا منع منه ابوبکر و امضاه عمر؛[۲۲] . من از خدا شرم دارم که چیزی را که ابوبکر منع کرد و عمر بر آن صحه نهاد، به صاحبان اصلیش بازگردانم!». در حقیقت با این سخن هم بزرگواری و بی اعتنایی خود را نسبت به فدک به عنوان یک سرمایه مادی و منبع درآمد، نشان میدهد، و هم مانعین اصلی این حق را معرفی میکند! احتمال اختلاف اندازی و ماجراجویی طرفداران غاصبین فدک هم داده میشد.
فدک در زمان بنیامیه و بنیعباس
ممنوعیت فرزندان فاطمه از فدک، در زمان خلیفه اول پى ریزى گردید، و پس از درگذشت على، معاویه زمام امور را به دست گرفت، و فدک را میان سه نفر مروان و عمرو بن عثمان و فرزندش یزید تقسیم نمود. در دوران خلافت مروان، همه سهام در اختیار او قرار گرفت و وى آن را به فرزند خود عبدالعزیز بخشید. او نیز آن را به فرزندش «عمر بن عبدالعزیز» داد. از آن جا که او در میان خلفاء بنى امیه مردى میانه رو بود، نخستین بدعتى را که برداشت این بود که فدک را به فرزندان زهرا بازگردانید. پس از فوت وى، خلفاء بعدى فدک را از دست بنى هاشم گرفتند و تا روزى که طومار زندگى خلفاى بنى امیه در هم پیچیده شد، فدک در اختیار آنان باقى بود. در دوران خلافت بنى عباس، مساله فدک نوسان عجیبى داشت. مثلا سفاح، آن را به عبدالله بن الحسن واگذار نمود، و پس از وى «منصور دوانقى» آن را باز گرفت، ولى فرزند او مهدى آن را به اولاد زهرا بازگردانید، و پس از وى موسى و هارون روى مصالح سیاسى از دست آن ها در آوردند، تا آن که نوبت خلافت به مامون رسید. او رسما طى تشریفاتى حق را به صاحبانش واگذار نمود و پس از فوت وى باز وضع فدک نوسان پیدا کرد و گاهى مردود و گاهى ممنوع گشت. در عصر خلفاء بنى امیه و بنى العباس، فدک بیش از آن که جنبه انتفاعى داشته باشد، جنبه سیاسى به خود گرفته بود. خلفاء صدر اسلام به درآمد آن نیازمند بودند، ولى در زمان هاى بعدى ثروت و پول در میان امرا و خلفا به قدرى بود، که هرگز به درآمد فدک نیازى نبود. از این جهت، وقتى عمر بن عبدالعزیز، فدک را به اولاد فاطمه واگذار نمود، بنى امیه او را توبیخ کردند و گفتند: تو با این عملت شیخین: ابى بکر و عمر را تخطئه نمودى و او را وادار نمودند که درآمد آن را میان فرزندان فاطمه قسمت کند، و اصل مالکیت آن را در اختیار خود داشته باشد.[۲۷] .
اما این که چرا بعضی از خلفا که ظاهرا میخواستند به خاندان پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) ابراز ارادت کنند، فدک را به ائمه اهل بیت علیهمالسلام باز نگرداندند و مثلا به نوههای زید بن علی یا افراد ناشناس دیگری به عنوان نمایندگی بنی فاطمه (علیهاالسّلام) تحویل دادند؟ این امر دو علت ممکن است داشته باشد:
دلیل اول : ائمه هدی (علیهمالسلام) هرگز حاضر به پذیرش فدک نبودند، چرا که این کار در آن زمان بیشتر جنبه مادی داشت تا معنوی، و شاید حمل بر علاقه به دنیا میشد، نه امتیازات معنوی؛ و به تعبیر دیگر قبول آن در آن شرایط برای ائمه هدی (علیهمالسلام) کوچک بود. علاوه بر این دست آنها را در مبارزه با خلفای جور میبست، چرا که هر زمان میخواستند مبارزه کنند فدک را مسترد میداشتند همان گونه که در ماجرای پس گرفتن فدک از طرف ابوجعفر خلیفه عباسی از بنی الحسن در تاریخ آمده است که بعد از قیام بعضی از آنها بر ضد دستگاه خلافت، فدک را از همه گرفت .
دلیل دوم : خلفای جور نیز ترجیح میدادند که امکانات مالی امامان اهل بیت علیهمالسلام گسترده نشود، همان طور که در داستان معروف «هارون» مشهور است که وقتی به مدینه آمد احترام فوق العادهای برای امام موسی بن جعفر علیهما السلام قائل شد به گونهای که برای فرزندش مامون تازگی داشت. اما هنگامی که نوبت به هدایا رسید هدیهای را که خدمت امام (علیهالسّلام) فرستاد، بسیار ناچیز بود، مامون از این مساله در شگفت شد، و هنگامی که علت را از پدر سؤال کرد او در جواب مطلبی گفت که حاصلش این بود: ما نباید کاری کنیم که آنها قدرت پیدا کنند، و فردا بر ضد ما قیام نمایند!
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: بخشيدن فدك به حضرت زهرا