مسیر حرکت کاروان اسیران کربلا، از کوفه به شام
در دانشنامه امام حسین ع آمده است که میان کوفه و شام در آن روزگار، سه مسیر اصلی (راه بادیه، راه کناره فرات و راه کناره دجله) بود که هر یک از آنها راههای فرعی متعددی داشتهاند.[۳۴] نویسندگان این دانشنامه معتقدند به دلیل نبود دلایل روشن و قطعی نمیتوان در این باره اظهار نظر قطعی کرد؛ اما با بررسی نشانهها و قرائن، به احتمال زیاد مسیر اسیران از کوفه به شام از راه بادیه بوده است.[۳۵] . طبق برخی گزارشها همچون گزارش تاریخ طبری، شیخ مفید و تاریخ دمشق، ابتدا سر امام حسین(ع) و سرهای شهدا به شام فرستاده شد و پس از آن اسیران را اعزام کردند؛ اما برپایه گزارشهای دیگر، سرهای شهدا همراه با اسیران به شام فرستاده شدند.[۳۶] .
راه نخست: راه بادیه : کوفه، در عرض جغرافیاییِ حدود ۳۲ درجه و دمشق، در عرض جغرافیاییِ حدود ۳۳ واقع است. این، بدان معناست که مسیر طبیعی میان این دو شهر، تقریبا بر روی یک مدار، قرار دارد و نیازی به بالا رفتن و پایین آمدن بر روی زمین، جز در حدّ کسری از یک درجه نیست. بر روی این مدار، راهی واقع بوده که به راه بادیه مشهور بوده است. این مسیر، کوتاهترین راه بین این دو شهر است و حدود ۹۲۳ کیلومتر[۷] مسافت داشته است. مشکل اصلی این راه کوتاه، گذشتن آن از صحرای بزرگ میان عراق و شام است که از روزگاران کهن، به «بادیة الشام» مشهور بوده است. این مسیر، برای افرادی قابل استفاده بوده که امکانات کافی (به ویژه آب) برای پیمودن مسافتهای طولانی میان منزلهای دور از همِ صحرا را داشته اند، هر چند، گاهی شتاب مسافر، او را وادار به پیمودن این مسیر میکرده است. گفتنی است در صحراها، شهرهای بزرگ، وجود ندارند؛ اما این به معنای نبودن راه یا چند آبادی کوچک نیست.[۸]
راه دوم: راه کناره فرات : فرات، یکی از دو رود بزرگ عراق است که از ترکیه سرچشمه میگیرد و پس از گذشتن از سوریه و عراق، به خلیج فارس میپیوندد. کوفیان، برای مسافرت به شمال عراق و شام، از کناره این رود، حرکت میکردند تا هم به آب، دسترس داشته باشند و هم از امکانات شهرهای ساخته شده در کناره فرات، استفاده کنند. گفتنی است لشکرهای انبوه و کاروانهای بزرگ که به آب فراوان نیاز داشتند، ناگزیر از پیمودن این مسیر بودند[۹]. این مسیر، ابتدا از کوفه به مقدار زیادی به سوی شمال غرب میرود و سپس از آنجا به سوی جنوب، بر میگردد و با گذر از بسیاری از شهرهای شام، به دمشق میرسد. این راه، انشعابهای متعدد داشته و با طول تقریبی ۱۱۶۵ تا ۱۳۳۳ کیلومتر، جایگزین مناسبی برای راه کوتاه، اما سختِ بادیه بوده است. مجموع این راه و راه بادیه را میتوان به یک مثلث، تشبیه کرد که قاعده آن، راه بادیه است.[۱۰]
راه سوم: راه کناره دجله : دجله، دیگر رود بزرگ عراق است و آن نیز مانند فرات، از ترکیه سرچشمه میگیرد؛ اما از شام نمیگذرد و درگذشته، برای رفتن به شمال شرق عراق، از مسیر کناره آن، استفاده میکردهاند. این راه، مسیر اصلی میان کوفه و دمشق، نبوده است و باید پس از پیمودن مقدار کوتاهی از آن، کم کم به سمت غرب پیچید و پس از طیّ مسیر نه چندان کوتاهی، به راه کناره فرات پیوست و از آن طریق، وارد دمشق شد. این مسیر را میتوان سه ضلع از یک مستطیل دانست که ضلع دیگر طولیِ آن را راه بادیه و سه ضلع یاد شده آن را: مسافت پیموده شده از کوفه به سمت شمال، راه پیموده شده به سمت غرب، و راه پیموده شده به سمت جنوب - که بازگشت به بخشی از مسیر پیموده شده قبلی است - تشکیل میدهند. از اینرو، از همه راههای دیگر، طولانیتر است و طول آن، حدود ۱۵۵۹ کیلومتر است. این راه را «راه سلطانی» نامیدهاند.[۱۱]
چند نکته قابل توجه : ما دلیل روشن و گزارش تاریخی معتبر و کهنی برای اثبات عبور کاروان اسیران کربلا از یکی از این سه راه، در دست نداریم و حدیثی نیز از اهل بیت ع در این باره به ما نرسیده است. آنچه در دسترس ماست، برخی نشانههای جزئی و ناکافیاند که به صورت پراکنده، در برخی کتابها آمدهاند، و نیز قصهپردازیها و شرح حالهای بیسند و نامعتبری که در کتابهای غیر قابل استناد مانند مقتل ساختگی منسوب به ابو مخنف، آمده و سپس در کتابهای دیگر، تکرار شدهاند[۱۲]. اینک، نشانههای جزئیِ پیشگفته را بررسی میکنیم: در معجم البلدان- که یک کتاب کهن جغرافیایی است - در معرفی بخشی از شهر حَلَب در شام، آمده است: در غرب شهر و در دامنه کوه جوشن، قبر محسن بن حسین ع است که گمان دارند وقتی اسیران [کربلا] را از عراق به دمشق میبردند، او از مادرش سقط شده است و یا کودکی بوده است همراه آنان که در حَلَب، در گذشته و همان جا دفن شده است[۱۳]. معلوم است که این گزارش، در صورت درستی، عبور کاروان از راه بادیه را نفی میکند (زیرا حَلَب، در آن مسیر قرار ندارد)؛ اما به تنهایی نمیتواند یکی از دو مسیر سلطانی (کناره دجله) و یا کناره فرات را تأیید کند؛ زیرا این دو راه، در مسافتی طولانی، با هم مشترک هستند و منطقه حلب، در مسیر هر دو راه قرار دارد. از سوی دیگر، به کار رفتن واژه "یزعمون گمان دارند" از سوی مؤلف معجم البلدان، بر قابل استناد نبودن این پندار، دلالت دارد، به ویژه آنکه فرزندی به نام محسن و یا همسر بارداری از امام حسین ع در وقایع کربلا، سراغ نداریم و سخنی از آنها در کتابهای در دسترس، نیامده است، و وجود شهرت محلّی، بر فرض درستی گزارش، از حدّ یک عقیده عمومیِ معمولی[۱۴]، فراتر نمیرود. ممکن است برخی بر اساس یکی بودن مسیر بردن سرِ امام حسین ع و حرکت کاروان اسیران واقعه کربلا، با استناد به گزارش ابن شهرآشوب - که به نقل از نطنزی، به ماجرای برخورد راهب صومعه با سرِ امام حسین (ع)، در منزل قِنَّسرین در شمال شام پرداخته است-[۱۵]، بخواهند عبور از راه سلطانی را اثبات کنند. پاسخ این گروه، آن است که پیش فرض این استدلال، یعنی یکی بودن مسیر حرکت کاروان اسیران و سرِ مبارک امام حسین (ع)، مسلّم نیست[۱۶] و این احتمال، وجود دارد که سر را در شهرها چرخانده باشند؛ اما اسیران را از راهی کوتاهتر برده باشند. حتی در برخی اخبار، آمده است که سر مطهّر امام ع را پس از ورود اسرا به شام، در شهرهای شام نیز گردانیدند، چنانکه در شرح الأخبار آمده است: آنگاه یزید ملعون، دستور دارد که سرِ حسین ع را در شهرهای شام و دیگر شهرها بگردانند[۱۷]. مطابق این نقل، این امکان وجود دارد که سر مطهّر امام ع، پس از رسیدن به شام، به مناطقی چون موصل و نَصیبین هم - که در راه سلطانی قرار دارند - رسیده باشد. از اینرو، احتمال دارد که اینگونه حوادثِ گزارش شده، مربوط به روزگار چرخاندن سر پس از رسیدن اسیران به شام بوده و یا در مسیر حرکت آنان به سوی شام، اتّفاق افتاده باشد. همین احتمال، درباره مکانهایی که به"رأس الحسین ع" موسوم اند، وجود دارد. ابن شهرآشوب، در ذکر مناقب امام (ع) آورده است: از فضیلتهای ایشان امام حسین ع، کراماتی است که از مکانهایی که به آنها «رأس الحسین (ع)» گفته میشود و از کربلا تا عَسقَلان و در میان آن دو (موصل و نَصیبین و حَماه و حِمْص و دمشق و جز اینها) قرار دارند، دیده شده است[۱۸]. درباره این مناطق، علاوه بر این که ابن شهرآشوب، تصریح نکرده که اسیران یا سر مطهّر، از آنها گذر داده شدهاند، این احتمال وجود دارد که چون سالیان درازی در قلمرو حکومتهای شیعی یا دوستدار اهل بیت ع مانند: آل حَمْدان و فاطمیان بودهاند، در آنها به هر دلیل یا انگیزهای (چه واقعیت، چه یادبود و چه خواب و...)، «رأس الحسین» هایی ایجاد شده باشد، چنانکه رأس الحسینِ موجود در قاهره، در زمان فاطمیان، ایجاد شد. افزون بر این، ماجرای راهب و سر، برای برخی مکانهای دیگر هم ذکر شده که به دلیل بعید بودن تکرار این ماجرا، گزارش ابن شهرآشوب[۱۹]، دستخوشِ تعارض میگردد؛ زیرا یکی از مکانهای ذکر شده، دِیْری در اوایل راه است[۲۰] و با قِنَّسرین - که در اواخر راه واقع است - همخوان نیست. گفتنی است بر فرض صحت گزارش ابن شهرآشوب نیز، گذشتن کاروان اسیران از راه سلطانی اثبات نمیشود؛ زیرا بخشی از راه سلطانی، با راه فرات، مشترک است و منطقه قِنَّسرین، در مسیر کناره فرات نیز قرار دارد. البته این گزارش، در صورت درستی، عبور از راه بادیه را نفی میکند. به گمان ما و بر خلاف آنچه در عصر اخیر رواج یافته، گذشتن کاروان اسیران کربلا از راه سلطانی، کمترین احتمال را دارد؛ زیرا دورترین راه است و اساساً راهی نیست که برای کاروانی کوچک - که به اسارت میروند، نه برای گردشگردی - انتخاب شود. افزون بر این که پیموده شدن این راه، مدرک معتبری ندارد و مستند این قول، مقتل منسوب به ابو مخنف است[۲۱]. از سوی دیگر، پذیرش عبور از راه طولانیِ سلطانی، با ماجرای"اربعین"و این که اسیران در بازگشت از شام، در اولین اربعین واقعه عاشورا بر سرِ مزار حسین ع حاضر شده باشند نیز ناسازگار است[۲۲]. ممکن است گفته شود که قدرتنماییِ دستگاه حاکم، اقتضا میکرده که اسیران را از درون شهرها عبور دهند و از اینرو، آنان را از راه سلطانی برده اند؛ اما این دلیل با بردن اسیران از مسیر کناره فرات نیز سازگار است؛ زیرا در این مسیر هم شهرهای مهمی واقع بوده است. افزون بر این، با چرخاندن سرهای شهدا نیز این قدرتنمایی به انجام میرسیده و به چرخاندن گروهی اندک در حدّ یک خاندان کوچک و متشکل از چند زن و کودک، نیازی نبوده است؛ زیرا این کار، اگر نشانه ضعف حکومت نباشد، نشانه قدرت آن هم شمرده نمیشود، بهویژه که دستگاه حاکم، شجاعت و سخنوریِ امام زین العابدین ع و زینب کبرا (س) و دیگر اسیران را در کوفه، شاهد بوده است. از اینرو، سیاست، اقتضا داشته که اسیران را از بیراهه ببرند و در شهرها نچرخانند. بر اساس آنچه گفته شد، تنها نکته ای که میتواند حرکت کاروان اسیران از راه سلطانی و یا راه کناره فرات را بر راه بادیه ترجیح دهد، دسترس داشتن به آب رودخانه است که این نیز با توجه به کوچک بودن کاروان و امکان حمل آب با شتر، چندان وجه استواری نیست. مؤیّد این نکته، عدم ذکر جزئیات سفر و نبودن گزارشی درباره رسیدن کاروان به شهرها و یا دستکم، یکی دو شهر مهمّ سرِ راه است، که خود، نشان از پیمودن مسیر بیابانی و یا حتی بیراهه است. برخی شواهد که میتوانند موجب ترجیح راه بادیه بر دو راه دیگر گردند، عبارتاند از: راه کناره فرات و راه سلطانی، هر دو، دارای شهرهای بسیاری بودهاند و اگر این راهها، مسیر حرکت اسیران میبود، بایستی نقلهایی از مواجهه مردم این شهرها با کاروانیان یا مشاهده شدن آنان در آن شهرها، در منابع معتبر میآمد - چنانکه در کربلا و کوفه و شام، چنین گزارشهایی وجود دارد - در حالی که در این باره، هیچ نقلی نیامده است. بنا بر این، به نظر میرسد که مسیر حرکت اسیران، از جایی بوده که کمترین حضور مردمی را داشته که همان مسیر بادیه است. اعتراضهایی که از لحظه شهادت امام حسین ع علیه حکومت اُمَوی، حتی به وسیله برخی طرفداران حکومت و خانواده جنایتکاران، انجام یافت و بازتابی که واقعه عاشورا در کوفه به وجود آورد، قاعدتاً حکومت را از این که اسیران و سر مطهّر امام ع را از مسیر شهرها و آبادیهای پرجمعیت عبور دهند، باز میداشت. متن کامل بهایی نیز مؤیّد این مسئله است: مَلاعین که سرِ حسین ع [را] از کوفه بیرون آوردند، خائف بودند از قبائل عرب که غوغا کنند و از ایشان، باز ستانند. پس راهی [را] که به عراق است، ترک کردند و بیراه میرفتند[۲۳]. سرعت انجام گرفتن کار، در کارهای حکومتی، یک اصل است. لازمه رعایت این اصل، گذر از کوتاهترین و سریعترین مسیر بوده است.[۲۴]
نتیجه نهایی : به دلیل نبودِ دلایل روشن و قابل اعتماد، نمیتوان اظهار نظر قطعی کرد؛ ولی با توجه به نکاتی که گذشت عبور کاروان اسیران کربلا از مسیر بادیه، احتمال بیشتری را به خود اختصاص میدهد.
مسیر حرکت کاروان اسیران کربلا، از شام به مدینه : بر اساس نقشه ویژه دانشنامه امام حسین ع[۲۵]، فاصله میان دمشق تا مدینه، تقریباً ۱۲۲۹ کیلومتر است و با احتساب دمشق و مدینه، شامل ۳۲ منزل بوده است. کاروان اسیران، در بازگشت از شام، قطعاً این مسیر را پیمودهاند و چنانچه در ضمن حرکت، به کربلا هم رفته باشند، مسیرِ بسیار طولانیتری را سپری کردهاند. حرکت پررنج خانواده امام ع و همراهان، از مدینه آغاز شد و به مدینه نیز ختم گردید و حداقل مسیری که این بزرگواران طی کردهاند (با فرض رفتن از کوفه به دمشق از کوتاهترین مسیر، یعنی راه بادیه، و عدم احتساب رفتنِ مجدد به کربلا)، حدود ۴۱۰۰ کیلومتر است.[۲۶]
سختیهای سفر شام : در کتاب المصابیح به سندش از امام صادق نقل شده است که: از پدرم علی بن الحسین زین العابدین) ع) درباره بردن او به سوی یزید پرسیدم. فرمود: «مرا بر شتری لَنگ و بدون جهاز، سوار کردند و سر حسین ع بر بالای عَلَمی بود و زنانمان، پشت سرِ من بر اَسترانی بدون پالان، سوار بودند. کسانی که ما را میبردند، از پشت سر و گرداگردمان، با نیزه، ما را احاطه کرده بودند و آزار میدادند. اگر اشکی از دیده یکی از ما فرو میچکید، با نیزه به سرش میکوبیدند، تا آنکه وارد شام شدیم. جارچی جار زد: ای شامیان! اینان، اسیران اهل بیتِ ملعوناند[۲۷]. در کتاب المزار الکبیر آمده است که: سرت را بر نیزه کردند و خانوادهات را مانند بندگان، اسیر نمودند و با زنجیر آهنین، به بند کشیدند و بر روی مَرکبهای بدون جهاز، سوار نمودند و باد داغ نیمروزی، صورتهاشان را میسوزاند. آنان را در دشتها و صحراها میراندند و دستانشان را به گردنهایشان بسته بودند و آنها را در بازارها میچرخاندند[۲۸].[۲۹]
بیستوهشتم : ۶۱ق. ورود اسیران کربلا به بعلبک از شهرهای لبنان امروزی.[۱۵۷]
بیستونهم : ۶۱ق. رسیدن کاروان اسیران کربلا به شام.[۱۶۳]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا ، وقایع دهه دوم محرم
تاريخ : چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴ | 20:3 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |