خدا پیروزیتان را تضمین کرده است
به نظر میرسید محور مهم بیانات امروز ۲۵ تیرماه ۱۴۰۴، مردماند و اشاره مشخص رهبر انقلاب به عبارت و گزارهی «امر ملّی» و وظایف همه ما، از قاضی و امامجمعه گرفته تا روزنامهنگار و مسئول دولتی و روحانی برای حفاظت از دستاورد مقدس.
مردمی که به مفهوم واقعی کلمه با ظاهرها و چهرههای مختلف و وزنهای مذهبی متفاوت در شرایط بحرانی با مسئولیت تمام، شانه زیر بار مسئولیت دادند و معمار مفهوم «امر ملّی» شدند و یک حصار محکم و اتحاد عظیم شکل دادند برای این «دستاورد مقدس»؛ اتحاد برای دفاع از «ایران عزیز». اتفاقی که به تعبیر شخص آیتالله خامنهای محاسبات دشمن را بر هم ریخت. اتحادی که منافاتی با اختلاف سلیقه ندارد وقتی که روبهسوی تنها حقیقت موجود در عالم خلقت داشته باشد.
اصلاً خود خدا بود که این نقشهی آمریکایی-صهیونیِ را باطل کرد. همان خدایی که پیش از این لشکر شیطان را در صحرای طبس زمینگیر کرده بود و خرمشهر را هم آزاد. مردمِ پشتگرم به وعدهی خدا هم، مجرای اعمال ارادهی او بودند. مردمی که در برابر زور و ظلم دلشان گرم است به وعدهی خدا. آیهی روی نگین انگشتر آقا که یکی از بچههای عکاس به ما نشان میدهد نه یک عقیدهی شخصی بلکه نمادی روشن از اعتقادی است که از بطن و تار و پود یک جامعهی ۹۰ میلیونی جوشیده و بیرون آمده است: «ان معی ربی...!» چیزی که از یک حنجرهی باشرف هم در طول روزهای جنگ بیرون آمد و بر جانها نشست: «مردم! خدا مراقب ماست!»
ایمان به خدا، حضور مردم و محقق کردن امر ملّی اما چیزی نیست که باعث شود قدرت سخت فرزندان ایران در نیروهای مسلح به حاشیه برود: «در این حادثه اخیر ما از جنگ استقبال نکردیم... ما رژیم صهیونیستی را سرطان میدانیم. رژیم آمریکا را هم به خاطر پشتیبانی از او جنایتکار میدانیم اما ما از جنگ استقبال نکردیم. ما به پیشواز جنگ نرفتیم ولی وقتی دشمن حمله کرد پاسخ ما کوبنده بود... ما در این جنگ محکم وارد شدیم.» در این فضا مشخص است که ادامهی مسیری که ایرانیها در پیش گرفتهاند متفاوت از راهی نیست که تا الان طی شده: «هم دوستان هم دشمنان بدانند؛ ملت ایران در هیچ میدانی بهصورت ضعیف ظاهر نخواهد شد چون ابزارهای لازم را داریم... دستمان پٌر است هم در میدان دیپلماسی هم در میدان نظامی!»
این جملهی آخر هم انگار فصلالخطابی است به دوگانههای اخیری که ناظر به موضوع دیپلماسی راه افتاده. این جمله یعنی دیپلماسی هم نوعی میدان است برای ورود و مبارزه با دشمن و پیگیری حقوق حقه که بهمانند میدان نظامی باید در آن جنگید. جالب اینکه از نظر ایشان در شرایط فعلی دست ایران در این میدان پر است. همزمان ذهنم میرود سمت تحلیلهای معوج و چپاندرقیچی که این روزها روی خط رسانههای غربی و اسرائیلی درباره موضع ایران برای ادامه مسیر مطرح میشوند؛ به تصور رفتن ایران به گوشهی رینگ، خوابهای پنبهدانهای نظامی و دیپلماتیک برای ایران میبینند. پنبهدانهی آخر را هم همین چند روز قبل نخستوزیر رژیم رونمایی کرد. اینکه هر توافقی با ایران باید شامل ایجاد محدودیت برای توان موشکی هم باشد تا برد بالستیکها و کروزها و پهپادهای ایرانی از ۴۸۰ کیلومتر بیشتر نشود. اصلاً هم درد نداشت!
این قلم فیالحال امکان واکنش مناسب به اظهارنظر نتانیاهو را در این مقال ندارد و مقال دیگری برایش نیاز دارد وگرنه به شکل مناسبی از خجالتش بیرون میآمد آنچنان که افتد و دانید! به همین بسنده میکند که قضیه اگر آنجور است که اسرائیلیها از نتانیاهو تا دیگرانشان مثل همین وزیر دفاع سابق معزول مدعی شوند، پس آن حجم التماس از آمریکا که جان مادرت و بیا توی زمینِ در روزهای آخر چه میگوید! آش آنقدری شور شده بود که دیگر محدود به گزارش اندیشکدهها و رسانههای اسرائیلی نباشد و به نصب بنر و تابلوهای n در n در تلآویو و دیگر شهرهای سرزمینهای اشغالی هم کشیده شود. نتانیاهو! تو راست میگویی؛ اصلا هم درد نداشت!
آقا در بیاناتشان هم به این موضوع اشارهی کوچکی میکنند: اگر خم نشده و احتیاج پیدا نکرده بودند، به آمریکا متوسل نمیشدند! حالا اینکه در ادامه پایگاهِ مادر آمریکاییها در کشور همسایه هم زیر ضربه رفت بماند. اقدام قاطع طرف ایرانی برای ضربه به لانهی اصلی آمریکاییها در غرب آسیا و شمال افریقا - مقر فرماندهی یکی از شش فرماندهی ارتش آمریکا در جهان که خارج از خاک آمریکاست - نشان داد اگر قضیه آنقدری بیخ پیدا کند که به منافع ملی و گوشمالی به متجاوز برسد دیگر ملاحظات دیپلماتیک و سیاسی و همسایگی هم در معادلات ایرانیها جایی ندارد. همسایه اگر در پی ملاحظات همسایگی است باید پایبند باشد به قاعدهی حرمت امامزاده با متولیاش است؛ که اگر غیر این باشد همانی خواهد شد که در زیر ضربه رفتن مقر فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا در جنوب خلیج فارس رفت و آرام آرام هم آثارش دارد به بیرون درز پیدا میکند. چقدر مسئولان رژیم در برابر فهمیدن مقاومت میکنند که توی چنین وضعیت و چنین معادلاتی، دنبال کاهش برد موشکهای ایرانی به زیر ۴۸۰ کیلومترند؛ زرشک!
یقه جنایتکار را رها نکنید
سوای بحثهای سیاسی و نظامی اما شروع دیدار هم با یک موضوع جالب توجه کلید میخورد: «اگر پیگیری این موضوع و مراجعهی به دادگاههای بینالمللی و حقوقی و همچنین دادگاههای داخلی، بیست سال هم طول بکشد، اشکال ندارد؛ باید این کار دنبال بشود. بایستی یقهی جنایتکار گرفته بشود.» چهرهی مصمم و عزم جاری در میان جملات، ضرب حرف را دوچندان میکند آن هم در اولین دیدار عمومی بعد از جنگ تحمیلی و دفاع همهجانبه در برابر دشمن آمریکایی و صهیونی و از همه مهمتر در حضور هستهی اصلی دستگاه قضایی کشور. شروع مثل همهی دیدارهای عادی قبلیست اما اتصال فوری و مستقیم مقدمه به متن نشانهای از اهمیت موضوعاتی است که قرارند مطلع بحث باشند: «همهی حرفهایی که باید گفته شود قبلا گفته شده هر چه بگوییم تکراری است. فقط دو نکته!» نکتهی اول تأکید برای پیگیری جنایات اخیر دشمن در محاکم عمومی داخلی و خارجی است ولو دو دهه هم طول بکشد. دیگری هم اینکه مسئولان قضایی کاری کنند که خروجیاش افزایش اعتماد به قوه قضائیه باشد. به یکی از مهمترین راههایش هم اشاره میکنند: «مبارزه با فساد در داخل و بیرون قوه.»
پیگیری جنایات آمریکا و اسرائیل در محاکم خارجی موضوعی بود که در صحبتهای رئیس قوه به آن اشاره شد. تأکید آقا اما نشان میدهد قضیه قرار است این مرتبه خیلی جدیتر باشد. چیزی که پیش از این و در موارد مشابه به آن توجه نشده بود. دلیلش البته بیاعتمادی محضی است که به ساز و کارهای خارجی و بینالمللی در این موارد وجود دارد که باعث میشود حتی حرکت در این مسیر جدی گرفته نشود. موضوعی که برای جوامعی مثل ما بارها تجربه شده. پیگیری این امور در ساختارهای فعلی بینالمللی به نتیجه خاصی ختم نمیشود و نخواهد شد. اصولاً این ساز و کارهایِ عمدتاً پساجنگ جهانی دوم، خلق شدهاند برای پاسبانی از نظم مسلط فعلی جهان. همان نظمی که این روزها اتفاقا حامی اصلی اسرائیل هم هست. با این حال اما آن سوی ماجرا استفاده تبلیغاتی و رسانهای از ماجراست؛ اتفاقی که مورد مشابهش را در صدور رأی بازداشت از سوی دیوان بینالمللی برای نخستوزیر رژیم صهیونی هم دیدیم. چیزی که هرچند در واقعیت به وقوع نخواهد پیوست اما نفس کارکرد در نظام رسانهای و افکار عمومی، خودش بهرهایست در این وضعیت دنیا.
حدأقل ماجرا این است که ابزاری وجود دارد که میتواند مفید به فایده باشد. وقاحت دشمن آنقدر بالا رفته که رئیسجمهور آمریکا بمباران ایران را کنار بمباران اتمی ژاپن میگذارد و خط و نشان میکشد. قیاس نابجایی که صدر و ذیلش زمین تا زیرزمین متفاوت است با مورد ایران. نه تنها ایران تسلیم و بیخیال انتقام نشد بلکه با مسئولیت رسمی، پایگاه آمریکاییها در العدید را زیر ضربه برد. این وضعیت کجا و تعظیم کردن ژاپنی به آمریکاییها و از همه بدتر امضای صلح تحمیلی با یانکیها کجا؟! اگر قرار به خم شدن بود این نهال باید سه چهار دهه قبل خم میشد نه الان با چنین مردمی و دستان پُری: «همهوهمه بدانند... لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه، خدای متعال نصرت را برای ملّت ایران در ذیل نظام اسلامی و زیر چتر قرآن و اسلام تضمین کرده که ملّت ایران حتماً پیروز خواهد شد.»
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری