قیام توابین

قیامِ تَوّابین از نخستین قیام‌های شیعیان پس از واقعه کربلا با هدف انتقام از قاتلان امام حسین ، جبران کوتاهی در یاری امام حسین(ع) و سپردن حکومت به اهل بیت . قیام توابین، یکی از بازتابهای سیاسی و انقلابی واقعه کربلا است. این قیام به فرماندهی سلیمان بن صرد خزاعی به‌ جهت پشیمانی کوفیان از یاری نکردن امام حسین علیه ‌السّلام و در نتیجه شهادت آن حضرت به همراه اصحابش و اسارت اهل بیت ایشان بوده است. نهضت توابین، توسّط کسانی صورت گرفت که دعوت آنها از امام حسین علیه ‌السّلام برای آمدن به کوفه و سستی آنها در یاری رساندن به ایشان، واقعه خونبار کربلا را به وجود آورد. بدین سان، آنان مرتکب گناه بزرگی شده بودند و می‌خواستند با خون خود، ننگ این گناه را از خود بزدایند. به همین جهت نیز نهضت آنان، «نهضت توّابین» نامیده شد. بخش عمده ‌ای از مردم کوفه که تسلیم سیاست زر و زور و تزویر ابن زیاد شده بودند؛ در اثر امواج روانی، اجتماعی و سیاسی واقعه کربلا، متوجّه خطای تاریخی خود شدند و تصمیم گرفتند که با قیام بر ضدّ حکومت یزید و مجازات کردن قاتلان سیّدالشهدا، از ننگ این گناه نابخشودنی بکاهند. این گروه معتقد بودند که ننگ این گناه از دامن آنها شسته نخواهد شد، مگر آنکه یا انتقام خون امام حسین (علیه ‌السّلام) را از قاتلان او بگیرند، و یا در این راه کشته شوند.[۱۴] [۱۵] [۱۶] [۱۷] [۱۸] . نقطه آغاز جنبش توابین، همان سال ۶۱ قمری، یعنی بلافاصله پس از فاجعه کربلا بود.[۱۹] [۲۰] . توابین از آن تاریخ، پیوسته در صدد تهیه سازوبرگ جنگی بودند و مخفیانه مردم را به خونخواهی امام حسین (علیه‌ السّلام) دعوت می‌کردند.[۲۱] . مردم نیز از شیعه و غیرشیعه، دسته دسته به آنها می‌پیوستند. توابین هنوز سرگرم مقدمات قیام بودند که یزید مرد. پس از مرگ یزید، سران جنبش عده‌ ای را به اطراف فرستادند تا مردم را دعوت به همکاری کنند. در این زمان بود که آنان دیگر احتیاط و پنهان کاری را کنار گذاشتند و آشکارا به تهیه اسلحه و تجهیزات جنگی پرداختند.[۲۲] . آن‌ها سرانجام در سال ۶۵ هجری تصمیم به قیام گرفتند و آغاز ماه ربیع را زمان قیام خروج تعیین کردند[۲۳] و در اردوگاه نُخَیله (بیرون کوفه) گرد آمدند.[۲۴] [۲۵] . از شانزده هزار تا بیست هزار عضو ثبت نام شده تنها چهار هزار تن حاضر شدند و از شیعیان بصره و مدائن خبری نبود.[۲۶] . سلیمان به کوفه مأمورانی فرستاد تا با شعار «یالَثارات الحسین» (ای خون‌خواهان حسین)، بازماندگان را به خروج بر انگیزند. با این‌همه، پس از سه روز انتظار تنها اندکی از شیعیان به توّابین پیوستند. سلیمان درنگ بیش‌تر را روا ندید و سپاهیان را توجیه کرد که جنگ در کوفه به فتنه و برادرکشی خواهد انجامید، اما اگر بر سپاه عبیداللّه چیره شوند، پیروزی بر قاتلان امام حسین (علیه‌السلام) در کوفه سهل خواهد بود. [۲۷] [۲۸] . سرانجام در شب جمعه پنجم ربیع الثانی سال ۶۵ قمری، نخستین شعله قیام زبانه زد.[۲۹] . در آن شب، توابین به سوی تربت پاک امام حسین (علیه ‌السّلام) روانه شدند.[۳۰] [۳۱] [۳۲] . توابین پس از سه روز نبرد سخت با سپاه شام، که فرماندهی آنها را عبیدالله بن زیاد به عهده داشت سرانجام شکست خوردند و همه سران انقلاب به جز رفاعة بن شداد بجلی به شهادت رسیدند و عاقبت رفاعة بن شداد با گروهی اندک از توّابین شبانگاه عقب نشستند.[۳۳] [۳۴] [۳۵] . توّابین در راه بازگشت با گروهی از شیعیان بصره و مدائن که برای یاری آنان آمده بودند، برخورد کردند و همگی با اندوه فراوان به شهرهای خود بازگشتند. [۳۶] [۳۷] . سربازان بازمانده کوفی به همراه رفاعه به کوفه بازگشتند و به هواداران مختار که هم زمـان در کوفه فعالیت داشتند، پیوستند.[۳۸]

قیام مختار

قیام مختار، یکی از بازتابهای سیاسی و انقلابی واقعه کربلا است. این قیام به فرماندهی مختار بن ابی‌عبیده ثقفی با هدف خون‌خواهی امام حسین علیه السلام و شهدای کربلا به وقوع پیوست و منجر به انتقام از قاتلان آن حضرت گردید. مختار بن ابى عبیده ثقفى، پنج‌ سال پس از واقعه عاشورا، در سال ۶۶ هجرى در کوفه قیام کرد. هدف نهضت او خونخواهى امام حسین‌ علیه السلام و انتقام از قاتلان شهدای کربلا و جنایتکاران حادثه عاشورا بود. قیام او و خونخواهى‌اش‌ موجب خرسندى اهل بیت علیهم السلام شد. قیام مختار در سال ۶۶ هجری قمری پس از قیام توابین آغاز شد و در سال ۶۷ قمری، با شهادت مختار و یارانش توسط مصعب بن زبیر به پایان رسید. این قیام به فرماندهی مختار بن ابی‌عبیده ثقفی با هدف خون‌خواهی امام حسین علیه ‌السلام و شهدای کربلا به وقوع پیوست و منجر به انتقام از قاتلان آن حضرت گردید. قیام مختار در سال ۶۶ هجری قمری پس از قیام توابین آغاز شد و در سال ۶۷ قمری، با شهادت مختار و یارانش توسط مصعب بن زبیر به پایان رسید. بعد از شکست قیام توابین، مختار دوباره با وساطت عبدالله بن عمر، از زندان کوفه آزاد شد. [۳۹] [۴۰] [۴۱] [۴۲] . او نیز چنین کرد. مختار با ضمانت و تعهداتی که از او گرفته شد آزاد شد، اما به محض آزادی از زندان عزم خود را برای قیام جزم کرد.[۴۳] [۴۴] [۴۵] این بار بازماندگان توابین نیز به او پیوستند و انقلاب مختار با قدرت بیشتری به پیش رفت. با فراهم شدن مقدمات قیام، با پیشنهاد تنی چند از سران شیعه [۴۶] [۴۷] [۴۸] [۴۹] [۵۰] . از ابراهیم پسر مالک اشتر دعوت شد تا به قیام بپیوندد. [۵۱] [۵۲] [۵۳] [۵۴] [۵۵] [۵۶] . با سازماندهی نیروهای مردمی و بیعت و همکاری ابراهیم بن مالک اشتر نخعی، قیام با شعار «یا منصور امت» آغاز شد[۵۷] [۵۸] و مردم از هر سوی به صفوف انقلابیون پیوستند. [۵۹] [۶۰] . از آن سو ابن مطیع نیز مردم را در مسجد جمع کرد و آنان را علیه مختار ساماندهی کرد. با شدت گرفتن جنگ بین سپاهیان ابن مطیع و نیروهای مختار، راشد بن ایاس فرمانده دشمن، و نیروهایش تار و مار شدند[۶۱] [۶۲] [۶۳] و دارالاماره نیز به محاصره مختار در آمد. [۶۴] [۶۵] پس از سه روز محاصره با فرار ابن مطیع، دیگر محاصره شدگان در قصر نیز خود را تسلیم کردند[۶۶] [۶۷] و مختار بر کوفه تسلط یافت. پس از تسلط بر کوفه، مختار تصمیم به قلع و قمع قاتلان امام حسین (علیه‌ السّلام) گرفت و تعداد زیادی از حاضرین در واقعه کربلا بدست وی و نیروهایش کشته شدند [۶۸] [۶۹] [۷۰] و بسیاری هم به بصره گریختند.[۷۱] [۷۲]

مختار پس از استیلا بر اوضاع، یکایک قاتلان حسین علیه السلام را دستگیر مى‌کرد و مى‌کشت. نیروهایى هم به اطراف مى‌فرستاد تا هم بر آن مناطق استیلا یابد و هم جنایتکاران را گرفته و به کیفر رساند. مدت ها این تحرکات و دستگیری ها و نبرد با مقاومت کنندگان از طرفداران بنى امیه ادامه داشت. مختار موفق شد کسانى چونعمر سعد، شمر بن ذى الجوشن، ابن زیاد، خولى، سنان، حرمله، حکیم بن طفیل، منقذ بن مره، زید بن رقاد، مالک بن بشر، عبدالله بن اسید، عمرو بن حجاج و بسیارى از کسان را که در کربلا دستشان به خون شهدا آلوده بود از دم تیغ گذراند و پیکرشان را بسوزاند و یا در مقابل سگ ها بیندازد.[۵]

در محرم سال ۶۷ قمرى، مختار لشکری تدارک دید و به فرماندهی ابراهیم بن مالک اشتر آن را بسوى ابن زیاد که در ارض جزیره بود فرستاد. ابراهیم روز شنبه، هفتم ماه محرم با تعداد دو هزار نفر از قبیله مذحج و اسد، تعداد دو هزار نفر از قبیله تمیم و همدان "سکون میم" تعداد هزار و پانصد نفر از قبائل مدینه، تعداد هزار و پانصد نفر از قبیله کنده و ربیعه، تعداد دو هزار نفر از حمراء یعنى مردم عجم ایرانی که در کوفه بودند خارج شد.[۶] . سپاه ابراهیم بن مالک اشتر در مرز موصل در کنار رودخانه ای به نام خازر به مصاف سپاه عبیدالله بن زیاد رفتند.[۷] این جنگ با پیروزی سپاه ابراهیم بن مالک اشتر به پایان رسید و در اثنای جنگ عبیدالله بن زیاد و تعدادی از سران سپاهش به هلاکت رسیدند.[۸] . ابراهیم سر ابن زیاد و تعدادی دیگر از بزرگان سپاه او را براى مختار فرستاد و مختار سر ابن زیاد، حصین بن نمیر و شرحبیل بن ذی الکلاع را به مکه نزد محمد حنفیه فرستاد. او هم سر عبیدالله بن زیاد را نزد امام سجاد علیه السلام که در آن زمان در مکه بود فرستاد.[۹] مطابق با روایت نقل شده، آن حضرت با دیدن این صحنه، سجده شکر به جاى آورد و فرمود: الحمدلله الذى ادرک لى ثارى من عدوى و جزى الله‌ المختار خیراً...؛ سپاس خداوند را که انتقام خون مرا از دشمنم گرفت و خداوند به مختار جزاى خیر عنایت فرماید. [۱۰] . و مختار در ۱۴ رمضان سال ۶۷ قمرى، هنگامى که تنها یک سال و نیم از حکومت وى گذشته بود، به شهادت رسید. پس از کشته شدن وى، حدود هفت هزار نفر از یاران وى که در دار الاماره محاصره بودند، همگى دستگیر شده و با قساوت تمام مصعب کشته شدند.

قیام زید بن علی

قیام زید بن علی، یکی از بازتابهای سیاسی و انقلابی واقعه کربلا است. این قیام به فرماندهی زید بن علی بن حسین علیه ‌السّلام و با هدف مبارزه با ظلم و ستم بی‌حد‌و‌حصر حکام اموی و فسق و فجور آشکارشان و خون‌خواهی امام حسین علیه ‌السلام و شهدای کربلا به وقوع پیوست و موجب اضمحلال پایه ‌های حکومت اموی گردید. قیام زید که مورد تایید امام صادق علیه‌ السّلام بود، از بزرگ‌ترین قیام‌هایی که علیه نظام جائر اموی صورت گرفته است، قیام زید بن علی بن حسین علیه السّلام است؛ این قیام که در سال صد و بیست و یک هجری و به منظور امر به معروف و نهی از منکر و نیز انتقام از قاتلین شهدای کربلا در کوفه به وقوع پیوست، توانست ضربه‌ای مهلک بر مبانی مشروعیت خلفای اموی وارد آورد. زید بن علی بن الحسین فرزند امام زین العابدین علیه السلام در زمان هشام بن عبدالملک در شهر کوفه علیه دستگاه حکومت بنی امیه قیام کرد. این قیام به منظور امر به معروف و نهی از منکر و نیز انتقام از قاتلین شهدای کربلا در کوفه به وقوع پیوست. قیام در روز اول ماه صفر سال ۱۲۱ یا ۱۲۲ قمری آغاز شد و روز نخست با پیشروی زید و یارانشان در محلات شهر کوفه همراه بود اما در پایان روز دوم زید زخمی شد و با شهادت او در اثر این زخم در روز سوم قیام به پایان رسید. علت شکست این قیام خیانت مردم کوفه به زید بود چرا که با وجود بیعت با او قبل از قیام در روز قیام به ندای او پاسخ ندادند. سرانجام زید بن علی بن الحسین علیه السلام سال ۱۲۱ قمری، با شهادت وی به پایان رسید. ظلم و ستم بی‌حد‌و‌حصر حکام اموی و فسق و فجور آشکارشان و نیز تاخت‌ و‌تاز بی‌باکانه آنان بر‌ علیه مبانی و اعتقادات اسلامی، ‌روح بلند و آزاده زید را به شدت آزرده و متأثر ساخته بود. او تنها راه مبارزه با حکومت فاسد اموی را قیام مسلحانه می‌دانست و عقیده داشت که باید با قیام، حکومت فاسد اموی را واژگون ساخت. از این رو هشام بن عبدالملک برای مقابله با قیام احتمالی زید او را به دمشق فراخواند و او را به سبب داشتن داعیه خلافت، سرزنش و تحقیر کرد. سپس در نامه ‌ای از حاکم کوفه خواست به زید را از کوفه اخراج و به مدینه بفرستد.[۷۳] [۷۴] . مردم کوفه با آگاهی از این امر خود را به زید رساندند و وی را در قادسیه ملاقات کردند، و از او خواستند که در کوفه بماند تا همگی با او بیعت کنند. آن‌ها او را به قیام فرا خوانده، اعلام وفاداری کردند و سوگند یاد کردند که تا آخرین قطره خون در راه او جهاد کنند و حمایتشان را از او دریغ ندارند. [۷۵] [۷۶] . در پی اصرار زیاد کوفیان، سرانجام زید پذیرفت و آماده قیام گردید.[۷۷] [۷۸] . زید هر چند از بی وفایی مردم کوفه آگاه بود، سرانجام با اصرارهای آنان پذیرفت که به کوفه بازگردد.[۷۹] [۸۰] [۸۱] [۸۲] [۸۳] . او ده ماه در کوفه و بصره مخفیانه مردم را به نهضت و قیام دعوت می‌کرد. [۸۴] . مردم کوفه دسته دسته با او بیعت کردند و آماده جنگ شدند. برخی منابع تعداد بیعت کنندگان را تا پانزده هزار نفر نیز نوشته اند.[۸۵] [۸۶] [۸۷] . این تعداد غیر از مردمی ‌بودند که در مدائن و بصره و واسط و موصل و ری و گرگان با او بیعت کرده بودند. [۸۸] [۸۹] [۹۰] [۹۱] [۹۲] . بعد از گذشت چند ماه و با فراهم شدن مقدمات قیام، زید آشکارا آماده قیام شد [۹۳] و به یارانش دستور آمادگی و تهیه لوازم نبرد داد.[۹۴] [۹۵] . آنان شامگاه سه ‌شنبه مصادف با شب اول ماه صفر از شهر کوفه خارج شدند و خود را برای جنگ مهیا ساختند. [۹۶] [۹۷] [۹۸] . زید و یارانش آن شب را با شعار یا «منصورُ اَمِت» صبح کردند؛ [۹۹][۱۰۰] [۱۰۱] [۱۰۲] . اما از آن پانزده هزار نفری که با او بیعت کرده بودند، تنها دویست و هشتاد نفر [۱۰۳] [۱۰۴] [۱۰۵] . و به نقلی سیصد نفر اطراف او را گرفته بودند. [۱۰۶]

قیام عباسیان

قیام عباسیان، یکی از بازتابهای سیاسی و انقلابی واقعه کربلا است. این قیام در سال ۱۳۲ قمری با شعار حمایت از خاندان پیامبر و پایان دادن به مظلومیت امام حسین علیه ‌السّلام و اهل بیت آن حضرت به وقوع پیوست و موجب سقوط حکومت اموی گردید اما در نهایت خود تبدیل به طاغوت‌های دیگری شدند که ظلمهای بسیاری در حق اهل بیت روا داشتند.
بزرگ‌ترین انقلابی که پس از قیام کربلا اتفاق افتاد، انقلاب عباسیان بود که در سال ۱۳۲ قمری به سقوط حکومت بنی امیه و پیروزی عباسیان انجامید. نیرومندترین اهـرم پیروزی عباسیان در این انقلاب، دو امر بود: یکی رفتار تبعیض آمیـز بنی امیه بـا مـوالی (مسلمانان غیر عرب) و تحقیر آنان، و دیگری ستمگری‌های بنی امیه در حـق بنی‌هاشم و مظلومیت‌ ایـن خاندان. عباسیان این دو موضوع را دستمایه تبلیغات خود بر ضد بنی امیـه قـرار دادند؛ به ویژه یادآوری شهادت امام حسین علیه ‌السّلام بیشترین تاثیر را در تحریک مردم بر ضد بنی امیه داشت؛ زیرا بنی امیه نخستین گروهی بودند که فرزندان پیغمبر را بـه طـور دسته جمعی کشتند و زنان و دختران خاندان او را به اسیری گرفتند و در شهرها گرداندند. به گزارش مسعودی هنگامی که سر بریده مروان آخـریـن خلیفـه‌ امـوی را نزد ابوالعباس سفاح نخستین خلیفه عباسی آوردند، ابوالعباس سجده‌ ای طولانی کرد و پس از آنکه سر از سجده برداشت، خطاب به سر بریده مروان گفت: «ستایش خدای را که انتقام مرا از تو و قبیله ات گرفت. ستایش خدای را که مرا بر تو چیره کرد». سپس افزود: اکنون برایم مهم نیست که مرگم کی فرارسد؛ زیرا به انتقـام خـون حسین علیه ‌السّلام دویست نفر از بنی امیه را کشتم... [۱۰۷] . ابن ابی الحدید در نقل این ماجرا، به جای دویست نفر، هزار نفر، آورده است. [۱۰۸] . همچنین عبدالله سفاح در آغاز خلافت، به بهانـه شـعری که سدیف بن میمون در مجلس او سرود و در آن ستم‌های بنی امیه را در کربلا و در موارد دیگر یادآوری کرد، تظاهر به غضب نمود و دستور داد همه رجال‌ امـوی حاضـر در مجلس را اعدام کنند.[۱۰۹] [۱۱۰] . حاصل آنکه انقلاب عباسیان، با کمک‌های ابومسلم خراسانی و دیگر ایرانیان، و با شعار حمایت از خاندان پیامبر و پایان دادن به مظلومیت امام حسین علیه ‌السّلام و اهل بیت آن حضرت به ثمر رسید. عباسیان که از دو عامل مظلومیت خاندان پیامبر و تحقیر مـوالی، حداکثر بهره برداری را کردند و با نابودی و هلاکت عمومی بنی امیه و وابستگان آنها به اهداف خود دست یافتند، در نهایت خود تبدیل به طاغوت‌های دیگری شدند که ظلمهای بسیاری در حق اهل بیت روا داشتند. انقلابهای سادات حسنی، و از جمله شهید فخ بر ضـد خلفای عباسی نیز، جنبش‌های دیگری بود که از نهضت عاشورا نشئت گرفت.

قیام نفس زکیه

قیام قتیل باخمرا

قیام شهید فخ

قیام یحیی بن زید

شهداي فخ-معناي فخ

فاجعه فخ -قيام حسين فخ

قيام توابين-واقعه كربلا-انتقام جويي از يزيديان

قيام توابين-قيام هاي بعد عاشورا

يالثارات الحسين


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: قیامهای بعد از عاشورا

تاريخ : چهارشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۴ | 13:47 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |