سیره پیامبرالگوی مسلمانان : با توجه به این که در قرآن پیامبر را به عنوان الگو معرفی شده است: لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ .ترجمه: قطعا برای شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقی نیکوست [احزاب–۲۱ مسلمانان شناخت رفتار پیامبر(ص) درجنبه‌های مختلف زندگی راموردتوجه قرارداده ‌اند[۱۵۷] .

نیک‌نامی پیامبر : پیامبر(ص) قبل از بعثت، ۴۰ سال در میان مردم زندگی کرده بود. زندگی او خالی از دورویی و صفات زشت و حالات ناپسند بود. او نزد دیگران فردی صادق و امین به حساب می‌آمد. پیامبر بعدها وقتی رسالت خود را ابلاغ می‌کرد، مشرکان شخص او را تکذیب نمی‌کردند بلکه آیات را منکر می‌شدند. این مطلب در قرآن هم آمده است: «آنان تو را به دروغ‌ گویی متهم نمی‌کنند بلکه [این] ستمگران آیات الاهی را انکار می‌کنند. [۱۵۸] از ابوجهل نیز نقل شده است که می‌گفت: ما تو را تکذیب نمی‌کنیم بلکه این آیات را قبول نداریم.[۱۵۹] پیامبر(ص) در آغاز اعلام رسالت خود به قریش، به آنها گفت: «آیا اگر به شما خبر دهم که در ورای این کوه سپاهی گرد آمده است سخن مرا می‌پذیرید؟» همه گفتند: آری، ما هرگز از تو دروغی نشنیده‌ایم. آنگاه پیامبر گفت که از طرف خدا برای انذار مردم مبعوث شده است.[۱۶۰] .

مکارم اخلاقی پیامبر : ویژگی‌های اخلاقی پیامبر اکرم(ص)، از مهم‌ترین ویژگی‌های شخصیتی آن حضرت به ‌شمار می‌آید و خداوند آن را در قرآن کریم ستوده[۱۱۳] و ایشان خود نیز بنابر روایتی، انگیزه و هدف از بعثت خود را اتمام مکارم اخلاق معرفی کرده‌ است.[۱۱۴] سجایای اخلاق فردیِ آن حضرت(ص) را امام‌ حسین علیه السلام از پدر خود علی علیه السلام روایت کرده‌ است که سرمشق نیکو برای انسانی ‌زیستن پیروان آن حضرت است.[۱۱۵] رفتار حضرت(ص) در خانه و اجتماع بر صداقت، سادگی، نظم و احترام به مردم، رعایت ادب و نزاکت بود و ایشان در نحوه ورود و اداره جلسات، سخن ‌گفتن، راه‌رفتن و آراستگی و پاکی، نمونه اخلاق انسانی بود.[۱۱۶] . از سوی دیگر، مشرکان دشمنان اصلی پیامبر(ص) به حساب می‌آمدند. دشمنی آنان پس از دعوت علنی پیامبر(ص) به توحید بروز کرد و حضرت را در سخت‌ترین شرایط قرار داد. ایشان برای دعوت به اسلام مشقت‌های فراوانی متحمل شد[۱۱۷]؛ از شکنجه و مهاجرت اجباری یاران او به حبشه گرفته[۱۱۸] تا محاصره در شعب ابی‌طالب[۱۱۹] و هجرت[۱۲۰] و جنگ‌های از سر اجبار که حضرت در حدود ۲۶ جنگ یا غزوه شرکت کرد و شخصاً در نه جنگ به مقاتله پرداخت، مانند جنگ‌های بدر، احد، خندق، بنی ‌قریظه، بنی ‌المصطلق، خیبر، حنین و طائف.[۱۲۱] ایشان در فتح مکه اوج تجلی رحمت را از خود نشان داد و همه مشرکان و شکنجه ‌گرانِ خود و یارانش را کریمانه بخشید و همه را آزاد کرد.[۱۲۲] . یکی از این ویژگی‌ها که امام ‌خمینی دربارهٔ سیره معنوی پیامبر(ص) بر آن تأکید کرده‌است، حالت عبادت و محو عبودیت ایشان در شب معراج است که پیامبر(ص) در حالت رکوع به قرب وصول رسیده و جلوه حق را بدون مرآت و تعینات مشاهده کرده ‌است. ایشان همگان را به تأسی به آن حضرت(ص)، به عبادت واقعی دعوت کرده ‌است [۱۲۳]. اعتدال و ساده ‌زیستی مکارم اخلاقی پیامبرص[۱۲۴] به گونه ‌ای بود که در مجلس جای مخصوصی نداشت و در نزدیک ‌ترین محل ورود خود می‌نشست.[۱۲۵] امام‌خمینی این ویژگی پسندیده پیامبر(ص) را خاطرنشان کرده و مردم را به تأسی به سیره حضرت(ص) فرا خوانده ‌است. به نظر ایشان مهم این است که پیامبر اکرم(ص) در اوج اقتدار، کمال فروتنی و ساده‌ زیستی را پیشه خود قرار داده بود[۱۲۶] و به دور از قدرت‌نمایی و تکبر، در برابر عدالت و حق مردم متواضع بود[۱۲۷]؛ ولی همواره با زورمندان و ظالمان مبارزه می‌کرد.[۱۲۸] پیامبر اکرم(ص) با همسران خود نیز با عدالت و انصاف و مهربانی رفتار می‌کرد و بهترین فرد برای آنان بود[۱۲۹]؛ چنان‌که به آنان اجازه انتقاد می‌داد و قرآن نیز دربارهٔ خرده ‌گیری برخی همسران پیامبر(ص) در استفاده از اموال، اشاره کرده ‌است.[۱۳۰] ایشان برای توده مردم رحمت بود. امام‌خمینی شدت رحمت و لطف حضرت به بندگان خدا را از یکسو و کجروی‌ها و شقاوت‌های سران ثروت و قدرت را از سوی دیگر، باعث اذیت روحی پیامبر(ص) دانسته ‌است[۱۳۱] و با اشاره به آیات قرآن[۱۳۲] شدت رحمت و محبت پیامبر(ص) به مردم و آزار روحی حضرت از گمراهی آنان را نشان اوج لطف آن حضرت برشمرده که خداوند از ایشان دلجویی کرده‌است[۱۳۳]؛ چنان‌که پیامبر(ص) برای هدایت‌نشدن کفار نیز به ‌شدت غصه می‌خورد.[۱۳۴] . امام‌خمینی خاطرنشان کرده ‌است که پیامبر اکرم(ص) از طبقه عادی جامعه بود و یاران ایشان نیز از همین قشر بودند و جنگ‌های ایشان در دفاع از مستضعفان[۱۳۵] و در برابر قدرتمندان،[۱۳۶] طاغیان و ثروتمندان[۱۳۷] و برای رفع موانع از سر راه حکومت خدا و قرآن[۱۳۸] بود. ایشان حتی جنگ‌های پیامبر اکرم(ص) را همانند نصیحت‌های ایشان، رحمت برای عالم انسانی برشمرده است[۱۳۹]؛ زیرا آن جنگ‌ها برای کشورگشایی نبود، بلکه برای متمدن‌سازی جامعه انسانی بود.[۱۴۰] ایشان بارها به دشواری‌ها و زحمات طاقت ‌فرسای پیامبر اکرم(ص) اشاره کرده و درس استقامت گرفتن و رعایت انصاف از سیره آن حضرت را به مسئولان و مردم متدین سفارش کرده‌است.[۱۴۱] .

پیامبراسوه حکومت : پیامبران الهی همه در هدایت به‌ سوی حق، الگو هستند[۱۴۲] و پیامبر اکرم(ص) نیز در قرآن کریم الگوی نیکو معرفی شده‌ است.[۱۴۳] امام ‌خمینی بارها توصیه کرده رؤسای کشورهای اسلامی با تأسی به پیامبر اکرم(ص) نه بر آبدان مردم، بلکه بر دل‌های آنان حکومت کنند.[۱۴۴] ایشان تأسی به سلوک اخلاقی و سیاسی پیامبر اکرم(ص) را در جایگاه زمامدار و رئیس جامعه، برای زمامداران یادآوری کرده و به ذکر تفاوت‌های حکومت اسلام با سایر حکومت‌ها پرداخته و نحوه برخورد عاطفی و انسانی آن حضرت(ص) با مردم را الگویی در زمامداری معرفی و تأکید کرده‌است در حکومت اسلامی رابطه دولت و ملت محبت‌آمیز است. در صدر اسلام میان رسول خدا(ص) که شخص اول مملکت بود و پایین‌ترین فرد جامعه، امتیازی مطرح نبود. پیامبر(ص) مانند زمامداران ریاست نمی‌کرد. وقتی به مسجد می‌آمد، اصحاب ایشان و مردم عادی هم در مسجد بودند. پیامبر(ص) در آن جمع می‌نشست و کسی که از بیرون می‌آمد، نمی‌دانست کدام از آنان پیامبر(ص) است. آنان در محیط دوستی و رفاقت همراه با صمیمیت زندگی می‌کردند.[۱۴۵] سیره پیامبر(ص) ملایمت و دوستی با پیروان و شدت با دشمنان بود. میان زمامدار و مردم فاصله نبود و مردم از حکومت ترس و وحشتی نداشتند. مردم راحت مشکلات خود را با پیامبر(ص) مطرح می‌کردند[۱۴۶]؛ زیرا در حکومت پیامبر(ص) از دیکتاتوری و استبداد خبری نبود.[۱۴۷] .

اخلاق عالی پیامبر - عالی‌ترین و بارزترین خصوصیت پیامبر(ص) بعد اخلاقی ایشان بوده است. قرآن در این باره می‌گوید که "تو بر اخلاقی بزرگ و گرانمایه تکیه داری".[۱۶۱] . در وصف رفتار و صفات پیامبر(ص) گفته‌اند که اغلب خاموش بود و جز در حد نیاز سخن نمی‌گفت. هرگز تمام دهان را نمی‌گشود، بیشتر تبسم داشت و هیچ‌گاه به صدای بلند نمی‌خندید، چون به کسی می‌خواست روی کند، با تمام تن خویش برمی‌گشت. به پاکیزگی و خوشبویی بسیار علاقه‌مند بود، چندان‌که چون از جایی گذر می‌کرد، رهگذران پس از او، از اثر بوی خوش، حضورش را درمی‌یافتند. در کمال سادگی می‌زیست، بر زمین می‌نشست و بر زمین خوراک می‌خورد و هرگز تکبر نداشت. هیچ‌گاه تا حد سیری غذا نمی‌خورد و در بسیاری موارد، به‌ویژه آنگاه که تازه به مدینه درآمده بود، گرسنگی را پذیرا بود. با اینهمه، چون راهبان نمی‌زیست و خود می‌فرمود که از نعمت‌های دنیا به حد، بهره گرفته، هم روزه داشته و هم عبادت کرده است. رفتار او با مسلمانان و حتی با متدینان به دیگر ادیان، روشی مبتنی بر شفقت و بزرگواری و گذشت و مهربانی بود. سیرت و زندگی او چنان مطبوعِ دلِ مسلمانان بود که تا جزئی‌ترین گوشه‌های آن را سینه ‌به ‌سینه نقل می‌کردند و آن را امروز هم سرمشق زندگی و دین خود قرار می‌دهند.[۱۶۲] . تواضعش چنان بود که مانند بندگان غذا می‌خورد وبر زمین می‌نشست و به تعبیر امام صادق(ع) از زمانی که مبعوث شده به جهت تواضع برای خداوند هیچگاه در حالتی که تکیه داده بود غذا نخورد.[۱۶۳] امام علی علیه السلام در توصیف سیمای پیامبر(ص) می‌فرماید: "هر کس بدون آشنایی قبلی او را می‌دید هیبتش او را فرامی‌گرفت. هر کس با او معاشرت می‌کرد و با او آشنا می‌شد دوستدار او می‌گردید" .[۱۶۴] "پیامبر نگاهش را میان یارانش تقسیم می‌کرد و به هر کس به‌اندازه مساوی نظر می‌افکند."[۱۶۵] . هرگز رسول خدا با کسی دست نداد "مصافحه نکرد" که دستش را از دست او بردارد جز آنکه آن طرف ابتدا دستش را بکشد. [۱۶۶] . پیامبر(ص) با هر کسی به ‌اندازه ظرفیت و عقلش گفتگو می‌کرد.[۱۶۷] عفو و بخشش او به هر کس که ظلمی نسبت به او مرتکب شده بود نزد همه شهرت داشت،[۱۶۸] به طوری که حتی وحشی (قاتل حمزه عموی خود را) و ابوسفیان دشمن دیرینه اسلام را نیز بخشید. پیامبر(ص) پس از اسلام آوردن وحشی و گزارش او درباره چگونگی کشتن حمزه او رابخشید و به او فرمود: «غَیّبْ وجهَک عنی» خودت را از نظرم دور بدار "در جلو چشمانم ظاهر مشو"[۱۶۹] مطهری ۱۳۵۸ش اسلام پژوه شیعه بر این باور است که منظور از جمله بُعِثْتُ لِاتَمِّمَ مَکارِمَ الْاخْلاقِ‏ این است که من مبعوث شدم که اخلاقی را تکمیل کنم که در آن روح مکرمت هست؛ یعنی اخلاق بزرگواری، اخلاق آقایی (اما نه آقایی به معنای آن سیادتی که بر دیگری مسلط بشوم)، بلکه آقایی ‌ای که روح من آقا باشد و از پستی، دِنائت، دروغ، غیبت، از تمام صفات رذیله احتراز داشته باشد، خودش را برتر و بالاتر از اینها بداند.[۱۷۰] بنابر روایتی که صدوق در علل الشرایع از امام صادق علیه السلام نقل کرده وقتی یوسف پیامبر از زلیخا پرسید چرا به من دل بسته بودی گفت به خاطر زبیایی‌ات؛ یوسف به او گفت تو اگر پیامبر آخرالزمان که نامش محمد است را ببینی چه خواهی گفت او زیباتروخوش‌خُلق‌تر و بخشنده ‌تر از من است. [۱۷۱].

زهد پیامبر : پیامبر(ص) زاهدانه می‌زیست. در همه عمر گوشه‌ای خاص خود نداشت و آن اتاق‌های حقیر گلین که در جوار مسجد خاص همسرانش بود، طاق‌هایی از چوب نخل داشت و به جای در، پرده‌ها از موی بز یا پشم شتر بر آن آویخته بود. بالشی زیر سر می‌گذاشت که آن را از برگ خرما پر کرده بودند. تشکی از چرم، پر از برگ خرما داشت که همه عمر بر روی آن می‌خفت. زیرپوش وی از پارچه‌ای خشن بود که تن را می‌خورد و ردایی از پشم شتر داشت. این در حالی بود که پس از جنگ حنین، چهار هزار شتر، بیش از چهل هزار گوسفند و مقدار فراوانی طلا و نقره را به این و آن بخشید. خوراک وی از منزل و اثاث و لباس نیز زاهدانه بود. ای بسا ماه‌ها می‌گذشت که در خانه وی برای طبخ، آتش نمی‌افروختند، غذایش همه خرما و نان جو بود. هیچ وقت دو روز پیاپی غذای سیر نخورد. وی یک روز دو بار سیر از سفره برنخاست. مکرر می‌شد که او و کسانش شب‌های پیاپی گرسنه می‌خفتند. روزی فاطمه سلام الله علیها نانی جوین برای وی آورد و گفت: نانی پختم و دلم رضا نداد برای شما نیاورم. آن را بخورد و گفت: «این تنها غذایی است که پدرت از سه روز پیش می‌خورد». روزی که در نخلستان یکی از انصار خرما می‌خورد، فرمود: «روز چهارم است که چیزی نخورده‌ ام». گاهی از شدت گرسنگی سنگ به شکم می‌بست (تا گرسنگی تسکین یابد). هنگام مرگ زره وی در قبال سی پیمانه جو، پیش یک یهودی به گرو بود.[۱۷۲] . امیرالمؤمنین علیه السلام دربارهٔ زهد پیامبر(ص) : رسول‌الله (ص) بر روی زمین غذا می‌خورد و چون بندگان می‌نشست و پارگی کفشش را، خود، به دست خود می‌دوخت و جامه ‌اش را، خود، به دست خود وصله می‌زد. بر الاغ بی ‌پالان سوار می‌شد و بسا کسی را هم بر تَرک خود می‌نشاند. پرده ‌ای بر در خانه ‌اش آویخته بودند و بر آن نقش‌ونگاری چند، به یکی از زنانش گفت: ای زن، این پرده را از جلو چشمم دور کن؛ زیرا، هرگاه، بدان می‌نگرم به یاد دنیا و زیورها و زینت‌هایش می‌افتم. رسول‌الله(ص) به دل از دنیا اعراض کرده بود و یاد دنیا را در وجود خود می ‌رانده بود و دوست داشت که زینت دنیا را از برابر چشم خود دور کند تا مبادا چیزی از آن برگیرد. و دنیا را پایدار نمی‌دانست و در آن امید درنگ نداشت. پس علاقه به دنیا را از خاطر دور ساخت و از دل براند و از نظر انداخت؛ زیرا کسی که چیزی را ناخوش دارد نگریستن به آن را نیز ناخوش شمارد و نخواهد که در نزدش از آن سخن گویند. (نهج البلاغه، خطبه ۱۰۶، ترجمه آیتی)

نظم وآراستگی پیامبر : پیامبر(ص) در زندگی بسیار منظم بود. ایشان پس از بنای مسجد النبی، برای هر ستون نامی گذاشت که مشخص شود در کنار ستون‌ها چه کارهایی صورت می‌گیرد؛ ستون وفود (جایگاه هیئت‌ها)، ستون تهجد "جایگاه شب ‌زنده ‌داری "[۱۷۳] صف‌های نماز را چنان مرتب و منظم می‌کرد که گویی چوب‌های تیر را جفت‌ وجور می‌کند و می‌فرمود: "بندگان خدا صفوف خود را منظم کنید و گرنه میان دلهایتان اختلاف خواهد افتاد" [۱۷۴] در امور زندگی خود نیز منظم بود. اوقات خویش را سه قسمت می‌کرد؛ بخشی را برای عبادت خدا، بخشی برای خانواده خود و بخشی را به خود اختصاص می‌داد و سپس بخش مربوط به خود را میان خود و مردم تقسیم می‌کرد.[۱۷۵] . پیامبر(ص) در آینه می‌نگریست، موی سر را صاف می‌کرد و شانه می‌زد و نه تنها برای خانواده خود بلکه برای یارانش نیز خود را می‌آراست.[۱۷۶] ایشان در مسافرت هم به نظم ظاهری خود توجه داشتند و پیوسته پنج چیز را با خود همراه داشت؛ آیینه، سرمه دان، شانه، مسواک و قیچی.[۱۷۷] .

شجاعت و قوت روحی پیامبر : امیرالمؤمنین علیه السلام دربارهٔ شجاعت پیامبرخدا(ص) گفته است. هرگاه آتش جنگ سخت شعله ‌ور می‌شد، ما به رسول خدا پناه می‌بردیم. و در آن ساعت هیچ‌یک از ما به دشمن از او نزدیکتر نبود. سید رضی در تفسیر این سخن گفته: جمله «اذَا احْمَرَّ الْبَأسُ» کنایه از شدّت کارزار است و منظور این است که وقتی ترس از دشمن بزرگ می‌نمود و جنگ به گونه‌ ای می‌شد که گویا جنگجویان را می‌خواهد در کام خود فرو برد؛ مسلمانان به پیامبر پناهنده می‌شدند تا رسول خدا شخصاً به نبرد بپردازد و خداوند به وسیله او نصرت و پیروزی را بر آنان نازل فرماید و در سایه آن حضرت ایمن گردند.[۱۷۸] .

سلام کردن به پیامبر : پیامبرصلی ‌الله ‌علیه ‌و‌آله ‌وسلّم می‌فرمایند: هر كه در هر نقطه ‌اى از روى زمين به من سلام كند ، سلامش به من مى‌رسد و هر كه بر سر قبرم به من سلام كند، آن را مى‌شنوم.[۱۰۵۰] . در روایت دیگری می‌فرمایند: اگر نمی‌توانید به زیارت قبر من بیایید به سویم سلام بفرستید که آن نیز به من می رسد. [۱۰۵۱] . روایت فراوانی از اهل بیت، درباره سلام و صلوات فرستادن بر پیامبر هنگام ورود و خروج مسجد النبی وارد شده است.[۱۰۵۲] . در دو مورد سلام کردن به پیامبر (صلی‌ الله‌علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) جایگاه ویژه ‌ای پیدا می‌کند : در نماز، مستحب است قبل از گفتن سلام واجب در نماز، السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته گفته شود. [۱۰۵۳] . در سجده سهو، برای سجده سهو اذکاری وارد شده که گفتن یکی از آنها واجب است.از جمله آن اذکار این است: بسم الله و بالله السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته.[۱۰۵۴]

پیروی از پیامبر : قرآن، پیامبر (صلی ‌الله‌علیه ‌و‌آله ‌وسلّم) را اسوه نیکو می‌خواند: لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‌ رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَة...؛ [۱۰۵۵] . مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود... امیرالمومنین علی علیه ‌السّلام در نهج البلاغه، محبوبترین بنده خدا را کسی می‌داند که از این اسوه زیبای بشریت، درس گیرد. "و احب العباد الی الله المتاسی بنبیه" [۱۰۵۶] . قرآن کریم پس از معرفی پیامبر اسلام به عنوان اسوه حسنه، اطاعت از وی را واجب اعلام می‌کند : اَطیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ...؛ [۱۰۵۷] . از خدا و فرستاده (او)، اطاعت کنید!... همان پیامبری که به اطاعتش امر شده‌ایم خود بر پیروی از عترتش سخت تاکید کرده است.از حدیث ثقلین گرفته تا حدیث سفینه و صدها حدیث دیگر همگی اطاعت از اهل بیت (علیه‌ السّلام) را ضروری شمرده‌اند.

دوستی با پیامبر و عترتش : پیامبر صلی ‌الله‌علیه ‌و‌آله ‌وسلّم در روایتی فرموده ‌اند: "حبی خالط دماء امتی فهم یؤثرونی علی الآباء و علی الامهات و علی انفسهم"؛ دوستی من با خون‌های امت من آمیخته شده است.آنها مرا بر پدران و مادران و خودشان ترجیح می‌دهند. [۱۰۵۸] . در آیاتی از قرآن کریم خداوند متعال بر موضوع دوستی با پیامبر تاکید می‌کند: "قُلْ اِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ اَبْناؤُکُمْ وَ اِخْوانُکُمْ وَ اَزْواجُکُمْ وَ عَشیرَتُکُمْ وَ اَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها اَحَبَّ اِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فی‌ سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّی یَاْتِیَ اللَّهُ بِاَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقین"؛ [۱۰۵۹] ‌ای پیامبر! بگو اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خویشاوندان و دارایی‌هایی که به دست آورده ‌اید و تجارتی که از کسادی آن می‌ترسید و خانه‌هایی که از آنها خرسندید نزد شما از خدا و رسولش و کارزار در راه او محبوبتر است پس منتظر باشید تا خدا امر و فرمانش را بر شما فرود آورد. خداوند متعال در آیاتی به پیامبر اکرم (صلی ‌الله ‌علیه ‌و‌آله ‌وسلّم) دستور می‌دهند که اجر رسالت خویش را دوستی مردم با اهل بیت و عترتش اعلام نماید و می‌فرماید:... قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی‌...؛[۱۰۶۰] . ..ای پیامبر، بگو از شما پاداشی جز دوستی خویشاوندانم (اهل بیت) نمی‌خواهم... مسئله دوستی با خاندان نبی مکرم (صلی ‌الله‌علیه ‌و‌آله ‌وسلّم) چنان در متون روایی مورد تاکید قرار گرفته است که حتی نگاه کردن به ذریه پیامبر صلی ‌الله‌علیه ‌و‌آله ‌وسلّم عبادت دانسته شده است. در روایتی دیگر می‌خوانیم: "النظر الی جمیع ذریة النبی عبادة ما لم یفارقوا منهاجه و لم یتلوثوا بالمعاصی" نظر افکندن به تمام ذریه پیامبر صلی ‌الله‌علیه‌ و‌آله ‌وسلّم عبادت است تا آن زمان که از راه آن حضرت صلی ‌الله‌علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) جدا نشده و به معاصی آلوده نشوند. [۱۰۶۱]

زیارت قبر شریف پیامبر : زیارت قبر شریف پیامبر (صلی ‌الله ‌علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) از پرفضیلت‌ترین زیارت‌هاست. آن حضرت خود فرموده است: کسی که بعد از رحلتم قبرم را زیارت کند مانند کسی است که به دیدار من در زمان حیاتم آمده است.[۱۰۴۲] . و در ادامه می‌فرماید: من شفیع او در قیامت خواهم شد . زیارت قبر پیامبر صلی ‌الله‌علیه ‌و‌آله ‌وسلّم تا آنجا اهمیت دارد که مستحب است آن را بر حج استحبابی ترجیح دهیم. [۱۰۴۳] . این زیارت در مواردی استحباب بیشتری دارد. از جمله : به هنگام حج زیارت قبر شریف پیامبر (صلی ‌الله‌علیه‌ و‌آله ‌وسلّم) برای کسانی که به حج رفته ‌اند استحباب بسیار دارد به گونه ‌ای که اگر حجاج از انجام آن سرباز زنند بر حاکم اسلامی است آنان را به انجامش موظف دارد. [۱۰۴۴] [۱۰۴۵] [۱۰۴۶] . در روز ولادت رسول اکرم صلی ‌الله‌علیه ‌و‌آله ‌وسلّم ۱۷ ربیع الاول در این روز چنانچه نتوان بر سر قبر آن حضرت حاضر شد می‌توان از دور حضرت را زیارت کرد . در مبعث نبوی (صلی‌ الله‌علیه‌ و‌آله ‌وسلّم ۲۷ رجب زیارت پیامبر (صلی ‌الله‌علیه ‌و‌آله ‌وسلّم) در این روز مستحب است . روزه گرفتن در روز ولادت ۱۷ ربیع الاول و بعثت [۱۰۴۷] ۲۷ رجب و نیز زیارت آن حضرت از دور و نزدیک، بویژه پس از فراغت از اعمال حج، مستحب مؤکّد و نشانه‌ تمامیت حج، دانسته شده است.[۱۰۴۸] . علامه مجلسی رحمة‌ الله‌علیه درباره تعمیر قبر شریف پیامبر (صلی ‌الله‌علیه ‌و‌آله ‌وسلّم) در کتاب بحار الانوار روایاتی را برشمرده که گویای استحباب تعمیر قبر پیامبر (صلی‌ الله‌علیه ‌و‌آله ‌وسلّم) و قبور امامان (علیه ‌السّلام) است.[۱۰۴۹]

بازی با بچه ها -- احترام به كودكان -- خرما با هسته! -- معجزه ای جالب! -- قوی ترین مردم کیست؟ -- راءفت با حیوانات -- بخل -- ریا -- نماز -- رعایت حقوق دیگران -- رفتارى شگفت آور با رئیس منافقان -- برخورد با پیامبر ص -- آداب جنگ -- ساده زیستى -- کرامت -- ماجراى حدود الهى .


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزهای پایانی ماه صفر ، معصوم اول حضرت محمدص

تاريخ : چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۴ | 19:45 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |