حضرت فاطمه معصومه (سلاماللهعلیها)، دختر امام کاظم (علیهالسّلام) و خواهر امام رضا (علیهالسّلام) و یکی از بانوان بافضیلت خاندان اهلبیت (علیهمالسّلام) است. ایشان بعد از یک سال از هجرت برادرش امام رضا (علیهالسّلام) به خراسان، برای دیدار آن حضرت، به همراه عدهای از بنی هاشم راهی ایران شده و در ساوه گرفتار ماموران حکومت عباسی شدند. در آن زمان که شهر قم مرکز شیعیان بود، آن بانو وارد آن شهر شده و در آنجا مدتی سکونت داشتند که رحلت کردند. پس از آنکه مامون عباسی در سال ۲۰۰ هجری امام رضا (علیه السّلام) را به خراسان، دعوت کرد، حضرت معصومه (سلام الله علیها) به همراه عده ای از برادران و بستگان، پس از یک سال به انگیزه دیدار برادر وارد ایران شد. در کتاب «حضرت معصومه فاطمه ثانی» آمده است: «پس از ولایت عهدی امام رضا (علیه السّلام)، بنیهاشم، که مدتها همواره تحت شکنجه و فشار حکام جور بودند با شنیدن این خبر به عنوان دیدار حضرت رضا (علیه السّلام) از مدینه به خراسان رهسپار شدند. این گروه در حدود ۴۰۰ نفر بودند در راس آنها حضرت معصومه (سلام اللهعلیها) بود.» [۲] . حسن بن محمد بن حسن قمی مینویسد: «وقتی حضرت معصومه (سلام اللهعلیها) و همراهان به شهر ساوه رسیدند، ماموران حکومت عباسی با آنها درگیر شدند و عده ای از آنها را به شهادت رساندند. حضرت معصومه در همانجا بیمار شدند. از همراهیان سوال کرد از اینجا تا قم چقدر فاصله است؟ به ایشان عرض شد: ده فرسخ. حضرت فرمود: مرا از اینجا به قم منتقل کنید! محمد محمدی اشتهاردی مینویسد: «پس از اینکه مامورین حکومت عباسی در ساوه جلوی کاروان حضرت معصومه را گرفتند حدود ۲۳ نفر از آنها کشته شدند، گروهی اسیر و گروهی نیز متواری گردیدند. نقل شده که حضرت معصومه را عمال بنی عباس در ساوه مسموم کردند. آن حضرت در حال بیماری، قم را اختیار کرد، چون قم مرکز شیعیان بود از اینرو رهسپار قم شد». [۳] . به این نکته باید توجه داشت که «از همان قرن اول هجری تشیع در قم رواج یافته بود و این شهر از سوی امامان شیعه به عنوان پناهگاه شعیه محسوب میشد و خیل عظیمی از پیروان اهل بیت (علیهم السّلام) را در خود جای داده بود از جملۀ این پیروان اهل بیت، خاندان اشعری بودند». [۴] . شیعیان قم پس از اطلاع از ورود حضرت معصومه (سلام اللهعلیها) به ساوه، خدمت ایشان رسیدند و از آن حضرت درخواست کردند به شهر قم تشریف فرما شوند. علیاصغر فقیهی مینویسد: «قول درست این است که خبر ورود فاطمه معصومه به ساوه و (حرکت او به سوی قم) به مردم قم رسید. آل سعد اشعری اتفاق کردند که به خدمت او برسند و از ایشان درخواست نمایند به قم بیاید. از میان ایشان موسی بن خزرج «از اصحاب امام رضا (علیه السّلام)»[۵] . بیرون آمد و به شرف ملازمت فاطمه رسید. زمام ناقه او را گرفت و به جانب شهر کشید و به سرای خود فرود آورد». [۶] . ورود حضرت معصومه به قم تقریبا در ۲۳ ربیع الاول سال ۲۰۱ هجری بوده است.[۷] . یوسف علی یوسفی مینویسد: «حضرت معصومه روز یکشنبه ۲۳ ربیع الاول سال ۲۰۱ هجری قمری برابر با اول آبانماه ۱۹۵ هجری شمسی شهر قم را با قدوم مبارکش منور ساخت». [۸] . خانه موسی بن خزرج که محل فرود آمدن حضرت معصومه است در آن روز در منتهی الیه سمت جنوب غربی شهر قم بوده... امروزه در محله «میدان میر» محلی است به نام ستیه «ستیه مخفف سیدتی است»[۹] . که مسجد و مدرسهای در اطراف آن بنا کرده اند و از قدیم الایام سینه به سینه رسیده است که این مکان جای فرود آمدن حضرت فاطمه معصومه است.[۱۰]
حَضرَتِ معصومه سَلامً عَلَیک - بانویِ مظلومه سَلامً عَلَیک
ماه ذیقعده چه با شور و صفا آمده است
سَلام بر دُختِ وَلِیِّ خُدا - عَمَّه و هَم اُختِ وَلِیِّ خُدا
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه - ای بانویِ مظلومه، یا حَضرتِ معصومه
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه
تو دخترِ موسائی ، ای دُختِ وَلِیُّ اللّه ، هستی به رضا خواهر ، ای اُختِ وَلِیُّ اللّه
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه
هستی به جواد عمّه ، عَمَّه به وَلِیُّ اللّه - تو پشت و پناهِ ما ، ای یاوَرِ حِزبُ اللّه
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه
هستی تو در این دنیا ، بر ما مَدَد و یاوَر - هَم هستی شفیعِ ما ، فردا به صفِ محشر
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه
تو آمدی از یَثرِب ، ایران و به شهرِ قُم - از یُمنِ حضورِ تو ، شد درد و بلاها گُم
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه
چون ساکنِ قُم گشتی ، قُم از تو درخشان شد - نور تو به دلهامان ، همچون مَهِ تابان شد
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه
در شهرِ قُم و ایران ، هستی تو چنان خورشید - مهرِ تو به قلبِ ما ، نورِ تو به دل تابید
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه
مدیونِ رضا و تو ، اَمنِیَّتِ ایران است - آرامشِ ما از تو ، هَم شاهِ غریبان است
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه
در سایه یِ تو نعمت ، بر ما چه فراوان شُد - اَلطافِ تو بر ماها ، چون ریزشِ باران شُد
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه
اَیّامِ وفاتِ تو ، این دیده چه گریان است - غمگین به عزایِ تو ، این سینه یِ بریان است
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه
بنگر که رضا بهرت ، غمگین وعزادار است - هَم اِبنُ الرّضا بهرت ، محزون دل و غمبار است
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه
هَم اهلِ قُم و ایران ، غمگین به عزایِ تو - هَم باقِرِیِ غمگین ، در نوحه برایِ تو
سروده شده ایام رحلت و شهادت حضرت معصومه علیهاسلام پائیز1402
سَلام بر دُختِ وَلِیِّ خُدا
سَلام بر دُختِ وَلِیِّ خُدا - عَمَّه و هَم اُختِ وَلِیِّ خُدا
فاطمه آن دُختِ وَلِیِّ خُداست - عَمّه و هَم اُختِ وَلِیِّ خُداست
دُختِ اِمام، عَمّه و اُختِ اِمام - باد زِ ما بَر او درود و سلام
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّهَ وَلِیِّ اللهِ...
فاطمه آن دُخترِ کاظم بُوَد - به نیکی و به حق مُلازِم بُوَد
فاطمه آن دخترِ موسی بُوَد - آنکه دو دستش یَدِ بیضا بُوَد
فاطمه آن خواهر و اُختُ الرِّضاست - دُختِ نبی، فاطمه و مرتضی است
اُختِ اِمامِ هشتمِ شیعیان - به مشهدش چِشمِ تمامِ جهان
فاطمه آن عَمَّه یِ اِبنُ الرِّضا - آنکه بُوَد نبیره یِ مرتضی
عَمَّه یِ آن تقی، اِمامِ جواد - جوانترین رَهبرِ کُلِّ عِباد
فاطمه آن حضرتِ معصومه است - همنامِ آن زهرایِ مظلومه است
آنکه به قُم شده نگینِ جهان - آنکه بُوَد مَلجاءِ ما شیعیان
فاطمه آن شافعه یِ محشر است - او دُخترِ حیدر و پیغمبر است
یا فاطمه، اِشفَعِی لِی فِی الجَنَّة – حُبِّ تو چون حُبِّ علی است جُنَّة
عَلیٌّ حُبُّه جُنَّة، قَسیمُ النّارِ و الجَنَّة، وَصیُّ المصطفی حَقّاً، إمامُ الإنسِ و الجِنَّة...
شأن بُزُرگی است به نَزدِ خدا - برایَت ای فاطمه، بنتُ الهُدا
نَزد خدا تو راست قُربی نکو - نَزد خدا تو را بُوَد آبرو
یَا فاطِمَهُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّهِ فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اللهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ...
سَیِّدتی شفاعتِ ما نما - شفیعِ ما شو تو به نزدِ خدا
سَیِّدتی حاجتِ ما کُن روا - قسمتِ ما مدینه و کربلا
سَیِّدتی قروضِ ما کُن اَدا - ما همه هستیم تو را جان فدا
به باقری و جُمله یِ زائرین - کُن نظر و مرحمت ای بی قرین
سروده شده ایام ورود حضرت به قم و رحلت و شهادت آن بانوی معصومه پائیز ۱۴۰۲
حَضرتِ معصومه سَلامً عَلَیک
حَضرَتِ معصومه سَلامً عَلَیک - بانویِ مظلومه سَلامً عَلَیک
ای که بُوَد آن حَرَمَت غَرقِ نُور - زَینبِ دَورانی وَ هستی صَبور
خواهَرِ سُلطانِ خراسان تویی - نُورِ درخشنده یِ ایران تویی
خواهرِ خورشیدی وَ خُود همچُو ماه - در سُخَنِ تو نَبُوَد اِشتباه
دُخترِ اَرزنده یِ ایران تویی - خواهرِ خورشیدِ خراسان تویی
مَعدَنِ جود و کَرَمی، چون رضا - نشانی اَز فاطمه وَ مرتضی
عَمَّه ساداتی وَ هَم فاطمه - حُبِّ تو باشَد به دِلِ ما هَمَه
از سروده های حجت الاسلام باقری پور
حَضرتِ معصومه سَلامً عَلَیک
حَضرَتِ معصومه سَلامً عَلَیک - بانویِ مظلومه سَلامً عَلَیک
ای که بُوَد آن حَرَمَت غَرقِ نُور - زَینبِ دَورانی وَ هستی صَبور
خواهَرِ سُلطانِ خراسان تویی - نُورِ درخشنده یِ ایران تویی
خواهرِ خورشیدی وَ خُود همچُو ماه - در سُخَنِ تو نَبُوَد اِشتباه
دُخترِ اَرزنده یِ ایران تویی - خواهرِ خورشیدِ خراسان تویی
مَعدَنِ جود و کَرَمی، چون رضا - نشانی اَز فاطمه وَ مرتضی
عَمَّه ساداتی وَ هَم فاطمه - حُبِّ تو باشَد به دِلِ ما هَمَه
بَعدِ رضا مَلول و حیران شُدی - تو رَه سِپَر بِسُویِ ایران شُدی
هَمرَهِ تو پنج برادر شُدند - دَر این سفَر بَهرِ تو یاوَر شُدند
جعفر و فضل، قاسم و هادی و زَید - هَمرَه تُو، جمله بلاشرط و قَید
رَنجِ سَفَر جُمله خریده به جان - سُویِ رضا شدند، جانِ جهان
طَیِّ طریق است، به عِشقِ اِمام - رسیده در یِک بَلَدی ساوه نام
به ساوه دُشمَن رَهِ آنان بِبَست - رِشته یِ این عاشقی اَز هَم گُسَست
ساوه شُدند، تیرِ بَلا را هَدَف - حمله شُد اَز سویِ یکی بی شَرَف
بی شَرَفی بِسانِ شمر و یزید - برادران کرده در آنجا شهید
بیست و سه تَن شهیدِ راهِ خدا - به ساوه شُد جُمله یِ آنان فدا
مُحافظینت زِ یَمین و یَسار - شُدی از آن بِسُویِ قُم رَه سپار
موسی خَزرَج بِشُدَت میزبان - خانه یِ او گَشت نگینِ جهان
به هفده روز چون که تو دَر قُم بُدی - قبله گَهِ حاجتِ مردم بُدی
«خانه یِ موسی»، شُده چون کوهِ طور - موسِیِ خَزرَج شده غَرقِ سُرور
«مدرسه یِ سِتّیّه»، «میدانِ میر»- مَحَلِّ دیدار، زِ بُرنا و پیر
جایِ عبادت شده چون «بیتِ نور» - تو همچو داوود بِخواندی زَبور
رِحلتِ تو گشت، پس از هیفده - خانه یِ موسی شُده ماتمکده
شُدی شَهید، ای مَهِ نیکونهاد - دَفنِ تو با رضا شد و با جواد
مَدفَنِ تو شُد حَرَمی با صَفا - جایِ دُعا بَرایَ اَهلِ وَفا
قُم شُده دریا و تو همچون صَدَف - قُم ز ورودِ تو گرفته شَرَف
فاطمه یِ ثانیِ ایران شُدی - مَنبَعِ اَلطافِ فراوان شُدی
شُدی به قُم آینه دارِ علی - عِصمَتِ زهرا زِ تو شُد مُنجَلی
مدینه را فاطمه گَر هَست گُم - فاطمه یِ ثانیه باشد به قُم
زینتِ قُم دُخترِ کاظِم شده - با مَلَک و حُور مُلازِم شده
با شَرَف اَز قَبرِ شُما، قُم شده - قبله گَهِ حاجتِ مردُم شده
دَر حَرَمَت چونکه بِیائیم، ما - حاجتِ خود را بِنَمائیم، ما
هَر گِرِه از لُطفِ تو وا میشَوَد - دَرد و اَلَم با تو دَوا میشَوَد
معجزه ها، بَس زِ تو دیدیم ما - بَس قِصَص از تو بِشنیدیم ما
صحن و سرا یِ تو بود چون بِهِشت - باقری این مدیحه بهرت نوشت
سروده شده ایام رحلت و شهادت حضرت معصومه علیها سلام پائیز1402
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhora-sanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: فاطمه معصومه علیها سلام