درخواست دبیرکل سازمان ملل متحد برای حل اختلافات در ۲۳ سپتامبر ۱۹۸۰ یا اول مهر ۱۳۵۹
قطعنامه ۴۷۹ شورای امنیت سازمان ملل متحد در مهرماه ۱۳۵۹[۵۱][۱۱۷][۲۹۲]
پشنهاد خانم گاندی به هر دو طرف در۱۰ مهر ۱۳۵۹[۲۹۳]
میانجیگری دبیرکل سازمان ملل در دیماه ۱۳۵۹[۲۹۴]
پیشنهاد دبیرکل سازمان ملل به هر دو طرف در ۲۵ می ۱۹۸۲ یا ۴ خرداد ۱۳۶۱[۲۹۵]
قطعنامه ۵۱۴ شورای امنیت سازمان ملل در ۲۱ تیرماه ۱۳۶۱[۲۹۶]
قطعنامه ۵۲۲ شورای امنیت سازمان ملل در مهر ۱۳۶۱[۲۹۷]
پیشنهاد صلح خانم گاندی از هفتمین اجلاس عدم تعهد در دهلی نو اسفند ۱۳۶۱[۲۹۸]
قطعنامه ۵۴۰ شورای امنیت سازمان ملل در آبان ۱۳۶۲
قطعنامه ۵۵۲ شورای امنیت سازمان ملل در ۱۱ خرداد ۱۳۶۳[۲۹۹]
طرح صلح ژاپن در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در مهرماه ۱۳۶۳[۳۰۰]
قطعنامه ۵۸۲ شورای امنیت سازمان ملل در زمستان ۱۳۶۴
قطعنامه ۵۸۸ شورای امنیت سازمان ملل در مهر ۱۳۶۵
قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل در تیرماه ۱۳۶۶
قطعنامه ۶۱۹ شورای امنیت سازمان ملل در ۱۸ مرداد ۱۳۶۷
تلاش سازمان کنفرانس اسلامی اوائل مهرماه ۱۳۵۹[۲۹۴]
تلاش سازمان کنفرانس اسلامی اواخر مهرماه ۱۳۵۹[۲۷۲]
تلاش سازمان کنفرانس اسلامی بهمن ماه ۱۳۵۹[۲۷۲]
هیئت حسننیت جنبش عدم تعهد اواسط مهر ۱۳۵۹[۲۹۴]
میانجیگری هیئت سازمان کنفرانس اسلامی طائف در اسفند ۱۳۵۹[۲۹۴]
حضور گروه میانجیگری کنفرانس اسلامی در ۹ فروردین ۱۳۶۰[۲۸۵][۳۰۱]
طرح صلح جنبش عدم تعهد در اردیبهشت و خرداد ۱۳۶۰[۲۸۶]
پیشنهاد صدام برای آتشبس در ماه رمضان تیرماه ۱۳۶۰[۳۰۲]
پیشنهاد کشورهای عرب در اسفند ۱۳۶۰[۳۰۳]
میانجیگری هیئت سازمان کنفرانس اسلامی در اسفند ۱۳۶۰[۳۰۴]
میانجیگری هیئت سازمان کنفرانس اسلامی در فروردین ۱۳۶۱[۳۰۵]
میانجیگری هیئت سازمان کنفرانس اسلامی در مهر ۱۳۶۱[۳۰۶]
طرح صلح عربی در خرداد ۱۳۶۱
عربستان سعودی پس از آزادی خرمشهر در اول خرداد ۱۳۶۱ پیشنهاد کرد در ازای صلح غرامت جنگ توسط کشورهای عربی به ایران پرداخته شود و عراق نیز خاک ایران را ترک کند. به گفته اسپنسر تکر در کتاب دائرة المعارف جنگهای خاورمیانه مقامات ایران این پیشنهاد را رد کرده و خواهان بازگشت یکصد هزار شیعه عراقی که توسط صدام اخراج شده بودند به کشور عراق شده بودند. به گفته تکر شرط دوم ایران پرداخت ۱۵۰ میلیارد دلار غرامت به جای ۷۰ میلیارد دلار پیشنهادی عربستان و شرط سوم برکناری صدام از قدرت بوده است.[۳۰۷] .
میانجیگری هیئت سازمان کنفرانس اسلامی در خرداد ۱۳۶۱[۳۰۸]
پیشنهاد رئیس سازمان کنفرانس اسلامی در خرداد ۱۳۶۱
نیویورک تایمز در اول تیرماه۱۳۶۱ یا ۱۹۸۲/۶/۲۲نوشت: پس از عقب راندن نیروهای عراقی از خرمشهر، صدام حسین خواستار آتشبس فوری میان دو کشور شد. آیت الله خمینی این آتشبس را رد کرد و چهار شرط برای آتشبس قرار داد:۱-آزادسازی قصر شیرین و عقبنشینی عراقیها تا مرزهای بینالمللی ۲-پرداخت غرامت۱۵۰ میلیارد دلاری ۳-بازگشت شیعیان راندهشده از عراق ۴-برکناری و محاکمه صدام حسین.»[۳۰۹] .
پیشنهاد سازمان کنفرانس اسلامی در آبان ۱۳۶۱[۳۱۰]
آقای خامنه ای نتیجه مذاکرات با هیئت کنفرانس اسلامی را گفتند … معلوم شد پیشنهاد جدیدی نداشتهاند و ما هم جواب رد دادیم. ایشان در مصاحبه ای میانجیها را تحت تأثیر آمریکا معرفی کردند که لابد به آنها برمیخورد[۳۱۱] .
طرح صلح یاسر عرفات در مهرماه ۱۳۶۳
این طرح دارای سه بخش بود: تشکیل محکمه برای تعیین متجاوز - تشکیل صندوقی برای خسارتها -تشکیل ارتشی از کشورهای اسلامی برای حائل شدن بین دو ارتش[۳۱۲] .
پیشنهاد سازمان کنفرانس اسلامی در ۱۳۶۴
در سال ۱۹۸۳، کنفرانس اسلامی خلق تلاش کرد تا درگیری را آشتی دهد تا جنگ را متوقف کند و عراق موافقت کرد، اما ایران نپذیرفت.
پیشنهاد سازمان کنفرانس اسلامی در آذر ۱۳۶۳
در ۲۹ دسامبر ۱۹۸۴، پانزدهمین نشست کنفرانس اسلامی که در صنعا برگزار شد، خواستار توقف جنگ شد - عراق موافقت کرد و ایران نپذیرفت.[۲۹۵] .
پیشنهاد سازمان کنفرانس اسلامی در ۱۳۶۶
در سال ۱۹۸۵ کنفرانس بینالمللی اسلامی (داکار - سنگال) یک طرح آتشبس را ارایه کرد که عراق با آن موافقت کرد ولی ایران آن را نپذیرفت.[۲۹۵] .
پیشنهاد خانم گاندی در مارس ۱۹۸۳ یا اسفند ۱۳۶۵
در ۱۲ مارس ۱۹۸۳، خانم ایندیرا گاندی، نخست وزیر هند و رئیس کنفرانس کشورهای غیرمتعهد، ابتکار جدیدی را برای پایان دادن به جنگ ارائه داد که مورد تأیید عراق و رد ایران قرار گرفت.[۲۹۵] .
بیانیه پایانی اجلاس گروه هفت در لندن ۱۹ خرداد ۱۳۶۳[۳۱۳]
بیانیه پایانی اجلاس گروه هفت در ونیز ۱۹ خرداد ۱۳۶۶[۳۱۴]
بیانیههای شورای همکاری خلیج فارس
شورای همکاری خلیج فارس ک در می ۱۹۸۱ تشکیل شده بود رسماً در ۱۷ مارس ۱۹۸۱ (۲۶ اسفند ۱۳۵۹) متشکل از کشورهای عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی، قطر، بحرین و عمان در ریاض اعلام موجودیت کرد. جنگ موجب شد نظر این شورا از اجلاس نوامبر ۱۹۸۱ که به لزوم دوری قدرتهای بزرگ از خلیج فارس تأکید میشد، تا ۱۹۸۸ که رسماً دخالت مستقیم را درخواست کرد تغییر کند.
دومین اجلاس اضطراری وزیران خارجه در ۱۳۶۱/۱/۳۱(۲۰ آوریل ۱۹۸۲) در ریاض
اجلاس ۹ خرداد ۱۳۶۱ در عربستان
در این اجلاس از جمهوری اسلامی ایران، به ویژه، خواسته شد که به صلحطلبی عراق پاسخ مثبت داده و به خونریزی پایان دهد. برای اولین بار شورا در این اجلاس، ایران را به عنوان «طرف سرسخت جنگ که کلیهٔ تلاشهای صلح را رد میکند و راههای صلحآمیز را میبندد»، معرفی کرد.
اجلاس چهارم شورای همکاری در نوامبر ۱۹۸۲ در قطر ۱۶ تا ۱۸ آبان ۱۳۶۱
قطعنامهٔ ۵۴۰، ۳۱ اکتبر ۱۹۸۳ (۹ آبان ۱۳۶۲) شورای امنیت در خصوص لزوم خاتمه جنگ تحمیلی، مورد حمایت قرار گرفت و ضمن اظهار رضایت از عراق به دلیل قبول این قطعنامه، از ایران نیز خواسته شد که با پذیرش آن امنیت خلیج فارس را حفظ نماید. همچنین شورا آمادگی خود را برای میانجیگری در جنگ اعلام نمود.
در اجلاس مسقط در حالی که نیروهای ایرانی در فاو مستقر بودند
شیخ زاید رئیس امارات اعلام کرد: «رهبران شورا از هیچ کوششی برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق و آثار مخرب آن مضایقه نخواهند کرد. برای نخستین بار کشورهای عضو شورا هشدار دادند که نیروهای مشترک نظامیشان، برای هرگونه اقدام نظامی جهت دفاع از کشورهای شورا آماده است و در صورت حملهٔ ایران به کویت از این کشور دفاع خواهد کرد و تجاوز به کویت به منزله تجاوز به خاک اعضاء شورا خواهد بود….»[۳۱۵]
عربستان
سیاست صدور انقلاب و اقدامات آشکار و پنهان ایران در منطقه زمینهای شد تا دو کشور عراق و عربستان سعودی به یکدیگر نزدیکتر شوند و یک سال قبل از شروع جنگ پیمان امنیت متقابل بین دو کشور امضاء گردید.[۱۰۲] در واقع عربستان سعودی در کنار ایالات متحده تمامی تلاش خود را به کار بست تا جلوی برتری و پیروزی ایران در جنگ را بگیرد.[۳۱۶] پادشاه عربستان سه روز پس از آغاز جنگ در تماسی تلفنی حمایت کامل کشورش از عراق را به صدام ابلاغ کرد. در طول سالهای جنگ نیز عربستان در تأمین جنگافزار مورد نیاز برای عراق همکاری مینمود.[۳۱۷] .
مصر
در میان کشورهای عربی، نقش مصر نیز در حمایت از عراق قابل ملاحظه بود.[۳۱۸] مصر نهتنها در طول جنگ به عراق اسلحه میفروخت، بلکه کمبود نیروی انسانی خلبان عراق را نیز با اعزام خلبانان مصری به جبهه جنگ عراق با ایران جبران میکرد. علاوه بر آن، مصر در معامله خرید تسلیحات نظامی جدید برای عراق، از جمله هواپیماهای پیشرفته سوپر اتاندارد از فرانسه نقش داشت.[۳۱۹] .
کشورهای حاشیه خلیج فارس
در طول جنگ، کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس مانند کویت و عربستان سعودی و در وهله بعد امارات متحده عربی و عمان، آشکارا در سمت عراق بودند. بیشتر این حمایتها در قالب کمکهای مستقیم و غیرمستقیم مالی صورت میگرفت. با تصمیم کویت و عربستان، درآمد حاصل از فروش نفت در منطقه بیطرف خفجه بین سه کشور کویت و عربستان و عراق به عراق اختصاص یافته بود. اگرچه موضع رسمی این کشورها بیطرفی در جنگ میان ایران و عراق بود ولی برخی از آنها سرزمین خود را در اختیار عراق میگذاشتند تا از آن برای حمله به ایران استفاده کند.[۳۲۰] از دید اعراب، رهبران ایران به وضوح اعلام کرده بودند که قصد صادر کردن انقلاب خود را به کشورهای دارای اسلام آمریکایی دارند و آنها نیز این را خطری برای خود میدانستند.[۳۲۱][۳۲۲] سایر کشورهای منطقه شامل مراکش، عمان، قطر، تونس، یمن یا موضع دشمنی با ایران و دوستی با عراق داشتند، یا از عراق حمایت مالی میکردند یا فقط طرفدار مواضع عراق بودند.[۳۲۳] .
سوریه و لیبی
در میان کشورهای عربی نخستین کشور حامی ایران از سال ۱۹۸۲، سوریه بود. در سال ۱۹۸۵ لیبی نیز با ایران یک پیمان استراتژیک منعقد کرد. به غیر از این دو کشور ایران متحد اصلی دیگری در منطقه نداشت.
ترکیه و الجزایر
ترکیه روابط گستردهای با هردو کشور ایران و عراق داشت و الجزایر موضع بیطرف داشت.
اسرائیل
در طول جنگ ایران و عراق، ایران و اسرائیل روابط غیررسمی، راهبردی محدود ولی مخفیانهای با یکدیگر داشتند.[۳۲۴][۳۲۵] با این وجود، اسرائیل در راستای سیاست موازنه قوا در جنگ ایران و عراق از نبرد فرسایشی دو دشمن سرسختش استقبال میکرد و مواضعی علیه هر دو طرف جنگ داشت.[۳۲۳] اسرائیل در ماجرای ایران کنترا به ایران مخفیانه اسلحه میفروخت و کار ناتمام نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در نابودسازی نیروگاه اتمی اوسیراک در «عملیات شمشیر سوزان» را با حمله هوایی به نیروگاه اتمی اوسیراک عراق در «عملیات اپرا» و نابودی برنامه اتمی عراق، تمام کرد.[۳۲۶] . در اوایل جنگ ایران و عراق از مناخم بگین، نخستوزیر وقت اسرائیل، سؤال میشود که دربارهٔ آن جنگ چه نظری دارد؟ او در پاسخ گفته بود: «ما برای هر دو طرف آرزوی موفقیت داریم.»
اشاره ای کنایه آمیز به اینکه اسرائیل از نبرد فرسایشی دو دشمن سرسختش استقبال میکند.[۳۲۷] .
ابرقدرتها
هماهنگ با کشورهای عربی، ابرقدرتها نیز نه تنها هیچ گاه حمله عراق به ایران را محکوم نکردند[۳۲۸] بلکه حتی تا سالها حاضر به محکوم کردن جنایات جنگی عراق نیز نشدند. برای نمونه با آنکه دولت ریگان دستکم از سال ۱۹۸۳ در مورد استفاده عراق از جنگافزارهای شیمیایی اطمینان داشت ولی چشم خود را بر روی استفادههای مکرر بعدی عراق از گازهای شیمیایی بسته بود. چرا که به عقیده ریگان استفاده عراق از جنگ افزارهای شیمیایی علیه هزاران رزمنده ایرانی، خطری به مراتب کمتر از سیاست صدور انقلاب از سوی ایران داشت.[۳۲۹] .
آمریکا
از بعد تاریخی، جنگ ایران و عراق در اواخر جنگ سرد و در دور دوم آن رخ داد.[۳۳۰] بیشتر سالهای جنگ در دوره ریاست جمهوری رونالد ریگان سپری شد. در آن زمان دو دیدگاه اصلی در میان نظریهپردازان سیاسی آمریکا دربارهٔ ایران وجود داشت. دیدگاه نخست آن بود که ایران پس از سقوط شاه ازدست رفته است و باید به هر روش ممکن آن را بازگرداند. دیدگاه دوم این بود که در میان حاکمان ایران، علایق غربگرایانه بیش از علایق چپگرایانه مشاهده میشود. در طول هشت سال بعد، تغییرات موضع ایالات متحده در قبال ایران و جنگ به تناوب به قدرت گرفتن یکی از این دو دیدگاه بستگی داشت.[۳۳۱] . دونالد رامسفلد با صدام حسین در ۲۰ دسامبر ۱۹۸۳ ملاقات کردند.[۳۳۲] .
شوروی
شوروی نیز با آغاز جنگ برای مدتی حمایت تسلیحاتی از عراق را متوقف کرد؛ ولی به زودی به این فکر افتاد که با از سرگیری کمک تسلیحاتی به عراق، میتواند دوباره این کشور را به سوی خود جذب کند. از سوی دیگر شوروی به پول نقد نیاز داشت و عراق هم از فروش نفت درآمد مناسبی داشت؛ بنابراین انگیزههای اقتصادی مهمی در روابط شوروی با عراق در طول جنگ وجود داشت.[۳۳۳] از سوی دیگر اگرچه در اوایل جنگ روابط ایران و شوروی توأم با احترام بود ولی مسائلی مانند اشغال افغانستان توسط شوروی و دستگیری اعضای حزب توده توسط ایران گاهی باعث سردی روابط دو کشور بود. روشن است که ایران از روابط خوب میان شوروی و عراق نیز راضی نبود[۳۳۴] و شوروی نیز نگران قدرت گرفتن شیعیان عراق بود که توسط ایران حمایت میشدند. با اینحال شوروی تلاش میکرد با بازگذاشتن درهای تجارت و ترانزیت کالا از طریق ایران، این کشور را راضی نگه دارد.[۳۳۵] در سالهای اول شوروی با اعلام موضع بیطرفی از فروش مستقیم سلاح و جنگافزار به عراق خودداری میکرد ولی اجازه میداد تا اردن اسلحه مورد نیاز عراق را خریداری و به دست عراق برساند. اردن این نقش خریدار ظاهری را در خریدهای مهم تسلیحاتی از چین، اسپانیا، بریتانیا و ایالات متحده نیز ایفا میکرد؛ ولی نقش اردن در جنگ ایران و عراق به همینجا خاتمه نمییافت. تمامی بندرها و فرودگاهها و سرزمین اردن بر روی کالاهای صادراتی و وارداتی به عراق باز بود. بندر عقبه در دریای سرخ در اختیار عراق بود تا کالاهای خود را صادر کند. ملک حسین نیز همزمان به پایتختهای مختلف جهان سفر میکرد تا موضع عراق را دربارهٔ جنگ تشریح کند.[۳۳۶] .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: هفته دفاع مقدس