مذاکره علیه مذاکره
در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
نود و چهارمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهیده مرسانا بهرامی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره نود و چهار
سرمقاله
مذاکره علیه مذاکره
مذاکره را اگر گفتوگویی از موضع برابر بین دو یا چند طرف بدانیم، در این صورت، هدف آن رسیدن به نقطهای است که شامل حدّاقلهایی از منفعت برای طرفین باشد. اصولاً به همین دلیلِ درست یا غلط هم هست که مذاکره در افواه عمومی به بازی برد_برد معروف شده است. در مذاکره قرار است یک نتیجهی حدّاقلّی حاصل شود که حدّاقلهایی از منفعت طرفین در آن لحاظ شده باشد.
طرحی که بعد از جنگ دوازدهروزه به عنوان راهکاری برای خروج از وضعیت فعلی مطرح شده و مذاکره را چارهی باز شدن آن میدانند، چقدر با تعریف فوق تطابق دارد؟ طرف آمریکایی صریحاً و علناً اعلام کرده به چیزی جز غنیسازی صفر راضی نیست. بر حسب منطق او، اگر هم قرار به مذاکره است، باید خروجی مذاکرات نتیجهای باشد که مطلوب او است. در سمت دیگر، همانگونه که رهبر انقلاب در سخنان تلویزیونی سهشنبهشب خود اعلام کردند، دو دهه عمر پروندهی هستهای و فرازونشیبهای متعدّد و حتّی ترور دانشمندان هستهای کشور، همه و همه مگر برای آن نبود که کشور به این فنّاوری مهم دست پیدا کند؟ اتّفاقی که صرفاً با تکیه به توان داخلی انجام گرفت، بدون آنکه هیچ کشور خارجی در این مسیر دستگیر ایرانیان شده باشد.
پس هدف اصلی مذاکره و تعامل، تسلّط و دستیابی به این سطح از فنّاوری و حفظ آن است؛ اگر هم در این دو دهه مذاکرهای صورت گرفته، صرفاً با این فلسفه بوده است. حال، وقتی طرف آمریکایی صریحاً اعلام کرده این چرخه باید از بُن و ریشه از ایران کنده شده و ایرانیان حقّ داشتن آن را ندارند، چه فلسفه و هدفی برای مذاکره باقی میماند؟ مگر قرار نبود در مذاکره طرفین به منافع حدّاقلّی دست یابند؟ منفعت طرف ایرانی کجای این معادله است؟
دو دیگر آنکه با فرض تن دادن به خواستهی آمریکاییها و پذیرفتن غنیسازی صفر در ازای کاهش تحریمها، چه تضمینی وجود دارد با دست کشیدن ملّت ایران از این دستاورد بزرگ، طرف مقابل به شروط خود پایبند بماند و به مانند برجام یا مذاکرات پیش از جنگ دوازدهروزه، زیر میز بازی نزند؟ با چه تضمینی میتوان به طرفی اعتماد کرد که یک تفاهم بینالمللی با حضور تعدادی از کشورهای مهمّ اروپایی و شرقی را زیر پا گذاشت و به تعهّداتش پایبند نبود؟ چه تضمینی است که بعد از اِعمال محدودیّتهای هستهای به مانند آنچه در برجام اِعمال شد، طرف مقابل از تعهّدات خود شانه خالی نکند و در ادامه موضوعات دیگری را برای امتیازگیری پیش نکشد؟
آنچه امروز توسّط آمریکا و اروپا تبلیغ میشود نه یک مذاکره به معنای واقعی، بلکه یک عوامفریبی ریاکارانه است. مذاکره از نگاه آنان، در این شرایط، صرفاً نام مذاکره را به یدک میکشد؛ در باطن امّا تحقّق هدفی است که آمریکا، رژیم صهیونی و غرب در جنگ دوازدهروزه به آن نرسیدند. آنها در پی رسیدن به چیزی هستند که در جنگ موفّق به تحقّق آن نشدند.
فریبکاران ضدّمذاکرهی اروپایی و آمریکایی امروز به دنبال تحقّق هدف جنگی خود هستند، نه اینکه به یک معادله برای تحقّق منافع متقابل تن دهند؛ در پی شکستن کمر ملّتی هستند که در طیّ دوازده روز جنگ تحمیلی با حمایت همهجانبهی آمریکا و اروپا، ایستاد و تن به ذلّت نداد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران