«معماری راهبردی ارتباط ایران و آمریکا»؛ واکنشهای جهانی به سخنرانی ۱۲ آبان رهبر انقلاب

بیانات رهبر معظم انقلاب در روز ۱۲ آبانماه در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان سراسر کشور، درباره شروط همکاری با آمریکا، موجی از واکنشها در رسانههای جهان برانگیخت؛ روایتها از «تأکید چین و ترکیه بر حق حاکمیت ایران» تا «واکنش دوگانه رسانههای عربی میان تحسین و تردید» و از «امنیتمحوری صهیونیستها» تا «مدیریت روایت در رسانههای غربی» گسترده بود. گزارش بخش بینالملل رسانه KHAMENEI.IR از این بازتابها را در ادامه بخوانید.
سخنرانی اخیر رهبر معظم انقلاب در دیدار دانش آموزان و دانشجویان در آستانه سالگرد تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، بازتاب گستردهای در رسانههای بینالمللی داشت. این سخنان در شرایط حساس کنونی، پاسخی شفاف به گمانهزنیهای غربی درباره احتمال «بازگشت به میز مذاکره» بود. در حالی که برخی تحلیلگران و رسانهها امیدوار بودند دوران دوم ترامپ بتواند دروازه گفتوگوی واشنگتن-تهران را بازکند، رهبر انقلاب با صراحت تمام اعلام کردند: اختلاف جمهوری اسلامی و آمریکا، اختلافی ذاتی و تقابل منافع دو جریان آمریکا و جمهوری اسلامی است و تنها در صورتی که آمریکا پشتیبانی خود را از رژیم ملعون صهیونیستی بهطور کامل قطع و پایگاههای نظامی خود را از منطقه جمعآوری کند و در امور آن نیز دخالت نکند، درخواست آمریکاییها برای همکاری با ایران نه در آینده نزدیک بلکه برای بعدها، قابل بررسی خواهد بود.
بنابراین، بیانات رهبر انقلاب علاوه بر ترسیم خطوط قرمز جمهوری اسلامی که به آنها اشاره شد، بر چند محور اساسی تأکید داشت: ماهیت بنیادین اختلاف با واشنگتن، محکومیت شراکت آمریکا در جنایات غزه و هشدار درباره نقش آمریکا در ایجاد ناامنی در منطقه. همچنین ایشان با اشاره به تسخیر سفارت آمریکا، این رویداد را نقطه عطف استقلالیابی ملت ایران و رهایی از سلطه خارجی توصیف کردند.
الگوهای متنوع پوشش رسانهای جهانی
۱. رویکرد رسانههای غربی؛ تأکید بر بنبست دیپلماتیک و واقعگرایی سخت
خبرگزاری رویترز (Reuters) با تیتر «رهبر ایران: تا زمانی که آمریکا از اسرائیل حمایت میکند، همکاری با آن ممکن نیست»، به پوشش مشروح بیانات پرداخت و آن را در چارچوب ادامه رویارویی ایدئولوژیک میان تهران و واشنگتن تحلیل کرد.
رویترز نوشت که شرط ایران برای قطع حمایت آمریکا از اسرائیل، نهتنها جنبه نمادین دارد بلکه بیانگر عمق بیاعتمادی تهران به نیّت واقعی واشنگتن است. در گزارش این رسانه، به زمینه تاریخی این موضع نیز اشاره شد و آمده است که ریشه چنین ادبیاتی به انقلاب ۱۹۷۹ (۱۳۵۷ خورشیدی) و تجربه دشمنی متقابل دو کشور بازمیگردد.
این رسانه انگلیسی نوشت که در دوره دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ، سیاست «فشار حدأکثری» عملاً احیا شده و همین امر چشمانداز هرگونه تعامل جدید با ایران را در وضعیت انسداد کامل دیپلماتیک قرار داده است. این رسانه در پایان گزارش خود مدعی شد که مواضع اخیر تهران میتواند شکاف میان محورهای منطقهای را تعمیق کند و بیثباتی منطقهای را افزایش دهد.

نشریه نیوزویک (Newsweek) در گزارشی با تیتر «رهبر عالی ایران به ترامپ اولتیماتوم داد»، چارچوبی تقابلیتر اتخاذ و بیانات را بهعنوان «اولتیماتوم سیاسی» به واشنگتن تفسیر کرد. نیوزویک با برجستهسازی واژه «اولتیماتوم»، روایتی بر پایه تهدید و بازدارندگی ارائه داد تا بر تضاد میان دو طرف تأکید کند. این رسانه آمریکایی نوشت که تهران با چنین مواضعی میکوشد پیام روشنی به آمریکا ارسال کند که تا زمانی که از اسرائیل حمایت میکند، دروازهی گفتوگو بسته است.

پایگاه المانیتور (Al-Monitor) با تیتر «(آیتالله) خامنهای: همکاری با آمریکا منتفی است مگر آنکه تغییر اساسی در سیاستهایش ایجاد شود»، زاویهای تحلیلیتر برگزید. این رسانه بر تمایز میان تاکتیک و استراتژی در سیاست خارجی ایران تمرکز کرد و نوشت که سخنان رهبر انقلاب، حاوی پیامی روشن برای غرب است: ایران آماده مذاکره دربارهی سیاستهاست، نه اصول.
این پایگاه خبری آمریکایی، بیانات رهبر انقلاب اسلامی را نشانه تداوم «دیپلماسی مشروط» در برابر غرب دانست و تحلیل کرد که تهران با تعیین خطوط قرمز جدید، میکوشد موازنه قدرت را در مذاکرات آینده بازتعریف کند.

در مجموع، رسانههای غربی با وجود تفاوت در لحن و زاویه نگاه، در یک نکته اشتراک دارند: تفسیر سخنان رهبر ایران بهعنوان نشانه انسداد در مسیر دیپلماسی مستقیم با آمریکا. با این حال، میان نهادهای تحلیلی مانند المانیتور و رسانههای خبری سریعالانتشار نظیر رویترز یا نیوزویک، تفاوت قابلتوجهی وجود دارد؛ اولی موضع ایران را بخشی از منطق استراتژیک قدرت و پاسخی به تاریخ دخالتهای غرب میبیند، در حالی که دومی آن را تهدیدی برای نظم آمریکامحور و منافع متحدان واشنگتن در منطقه تفسیر میکند.
۲. خط خبری رسانههای عربی: میان محور مقاومت و محافظهکاری
شبکه الجزیره قطر با تیتر مفصلی در عربی با مضمون «(آیتالله) خامنهای: همکاری با آمریکا مشروط به قطع روابطش با اسرائیل است»، یکی از نخستین رسانههایی بود که به شکل برجسته به بیانات رهبر انقلاب پرداخت. تمرکز این رسانه، طبق روال معمول آن در پوشش مسائل ایران، بر پیوند این مواضع با پرونده فلسطین و تحولات غزه بود. این شبکه همچنین تحلیل کرد که شرطگذاری ایران برای مذاکره با واشنگتن میتواند بر فضای گفتوگوهای عادیسازی روابط برخی دولتهای عربی با رژیم اسرائیل سایه بیافکند و شکاف جدیدی میان پایتختهای عربی ایجاد کند. این گزارش الجزیره در رسانههای مختلف عربیزبان از جمله العربی جدید نیز بازتاب یافت.

العربیه، رسانه وابسته به عربستان نیز در گزارشی با عنوان «رهبر ایران: همکاری با آمریکا مشروط به قطع روابطش با اسرائیل است»، بر بُعد دیپلماتیک و عملیاتی سخنان تمرکز کرد. این رسانه با نگاهی انتقادیتر، شرط ایران را از منظر واقعگرایی سیاسی تحلیل کرد و آن را «غیرقابل تحقق» دانست.
در تحلیل ادعایی العربیه، شرطگذاری تهران بیشتر جنبه نمادین و داخلی دارد تا راهبردی زیرا «ایران میداند چنین تغییری از سوی آمریکا در دوران احتمالی بازگشت ترامپ ممکن نیست». این شبکه همچنین به گفتمان داخلی ایران پرداخت و به اختلاف نظر میان جریانهای سیاسی درباره نحوه تعامل با غرب اشاره کرد. از نگاه العربیه، این سخنان میتواند نشانهای از تقویت مواضع محافظهکاران در سیاست خارجی باشد.

شبکه الحدث امارات، با تیتر «ایران سالگرد تسخیر سفارت آمریکا را با راهپیماییها و سخنرانیهای رسمی گرامی میدارد»، تمرکز را از بُعد سیاسی به بُعد نمادین و اجتماعی انتقال داد. این رسانه در روایت خود، راهپیمایی سالگرد تسخیر سفارت آمریکا را در کنار بیانات رهبر انقلاب نشانه استمرار «گفتمان ضدآمریکایی در فرهنگ سیاسی ایران» دانست. در تحلیل الحدث، این مراسم صرفاً یک رویداد تاریخی نیست بلکه بخشی از بازتولید هویت انقلابی ایران است که با فضای سیاسی کنونی منطقه و تشدید تقابل با واشنگتن پیوند خورده است.

سیانان عربی با تیتر «در سالگرد تسخیر سفارت آمریکا… (آیتالله) خامنهای: اختلاف ما با آمریکا بنیادین است و سه شرط دارد»، بر ماهیت ساختاری تنش میان دو کشور تأکید کرد. این رسانه در تحلیل خود نوشت که تهران نهتنها به دنبال مذاکره برای کاهش اختلاف نیست، بلکه هدفش تغییر ریشهای در سیاستهای واشنگتن در خاورمیانه است.
از نگاه سیانان، این موضع بیانگر بازگشت ایران به سیاست خارجی مبتنی بر استقلال راهبردی است؛ رویکردی که میتواند گفتوگوهای احتمالی میان تهران و واشنگتن را در آینده دشوارتر کند.

در مجموع، رسانههای عربی بیانات رهبر انقلاب را در دو چارچوب تفسیری متفاوت تحلیل کردند:
الف. رسانههای نزدیک به قطر و محور مقاومت (مانند الجزیره و العربی الجدید) تأکید کردند که مواضع تهران استمرار راهبرد «حمایت از مقاومت» و مقابله با رژیم اسرائیل است.
ب. رسانههای وابسته به عربستان و امارات (مانند العربیه و الحدث) با رویکرد محافظهکارانه و محتاطانه، این سخنان را نشانه «بن بست دیپلماتیک» و «تشدید انزوا» دانستند.
۳. رویکرد رسانههای صهیونیستی: امنیتمحوری و تهدیدگرایی
روزنامه تایمز آو اسرائیل (Times of Israel) با تیتر «(آیتالله)خامنهای: همکاری با آمریکا تا زمانی که از اسرائیل حمایت میکند، غیرممکن است»، بیانات را در چارچوب تهدید امنیتی برای اسرائیل تفسیر کرد. این رسانه صهیونیستی بیشترین تمرکز را بر جمله «تا زمانی که آمریکا از اسرائیل حمایت میکند» داشت و آن را به عنوان «تلاش برای جدا کردن واشنگتن از تلآویو» توصیف کرد.

تایمز آو اسرائیل در تحلیل خود ادعا کرد که این بیانات در حالی مطرح میشود که اسرائیل در حال آماده شدن برای حمله احتمالی ایران است. این رسانه همچنین به اظهارات مقامات امنیتی صهیونیستی اشاره کرد که هشدار دادهاند ایران ممکن است در واکنش به حملات اخیر، اقدامات تلافیجویانه انجام دهد.
این رسانه صهیونیستی همچنین بر اشاره رهبر معظم انقلاب به پایگاههای آمریکایی در منطقه تأکید کرد و نوشت که این میتواند اشارهای به احتمال هدف قرار گرفتن این پایگاهها باشد. این قاببندی نشاندهنده رویکرد امنیتمحور رسانههای صهیونیستی است که هر بیانیه ایرانی را در چارچوب تهدید تحلیل میکنند.
روزنامه «جروزالم پست» نیز با رویکردی امنیتمحور، سخنان رهبر معظم انقلاب ایران را در چارچوب تداوم تهدید ایدئولوژیک جمهوری اسلامی علیه اسرائیل و متحدان غربی تفسیر کرد. در گزارش آن ادعا شده که توصیف «اختلاف با آمریکا بهعنوان اختلاف ذاتی» بیانگر نفی هرگونه تغییر راهبردی در رفتار تهران است. از نگاه این رسانه، اظهارات اخیر در امتداد گفتمان ثابت رهبران ایران از زمان انقلاب تا امروز قرار دارد و هدف آن حفظ مشروعیت محور مقاومت و نمایش استقلال از غرب است.
این روزنامه منتشر شده در سرزمینهای اشغالی، پیوند میان این مواضع و مذاکرات هستهای را برجسته کرده و نوشته است که چنین مواضعی احتمال بازگشت ایران به میز گفتوگو با واشنگتن را کاهش میدهد. این رسانه نتیجه گرفته که شرطگذاری تهران مبنی بر قطع حمایت آمریکا از اسرائیل، عملاً بهمنزله انسداد کامل مسیر دیپلماسی مستقیم است و در فضای کنونی میتواند به تشدید تنش در پروندههای موشکی و منطقهای منجر شود.

۴. خط خبری رسانههای کردی، ترکی و آسیایی: تأکید بر استقلال و چندجانبهگرایی
خبرگزاری شینهوا با درج عنوان «(آیتالله)خامنهای: اختلاف ایران با آمریکا بنیادی است، نه تاکتیکی»، بر ماهیت بنیادین اختلافات تأکید کرد. این رسانه چینی در تحلیل خود نوشت که تفکیک میان «بنیادین» و «تاکتیکی» بودن اختلاف، اهمیت استراتژیک دارد و نشان میدهد که ایران به دنبال تغییرات سطحی در رفتار آمریکا نیست.
این رسانه چینی همچنین بر زمینه تاریخی تسخیر سفارت آمریکا تأکید کرد و نوشت که این رویداد نقطه عطفی در روابط دو کشور بود که همچنان بر سیاستهای امروز سایه افکنده است.

شبکهی اندیتیوی (NDTV) هند با تیتر «(آیتالله)خامنهای: آمریکا برای هرگونه همکاری با ایران باید از حمایت اسرائیل دست بکشد» رویکردی متعادل و منطقی در پوشش خبر اتخاذ کرد. این رسانه بر حق حاکمیت و استقلال تصمیمگیری ایران تأکید کرد و نوشت که این موضع، تلاشی برای دفاع از استقلال سیاسی در برابر فشارهای خارجی است. اندیتیوی در گزارش خود پرسید: «آیا کشوری حق دارد سیاست خارجی کشور دیگری را دیکته کند؟»

شبکه «تی آر تی» ترکیه با تیتر «(آیتالله)خامنهای: ایران تنها در صورتی با آمریکا همکاری خواهد کرد که از اسرائیل دست بکشد» رویکردی متوازن و تحلیلی در پوشش بیانات اتخاذ کرد. این رسانه بدون جانبداری سیاسی، بر دو نکته اصلی تأکید داشت: نخست، بیان موضع ایران بهعنوان تجلی حق حاکمیت ملی و استقلال سیاسی در تصمیمگیری نسبت به قدرتهای جهانی و دوم، نمایش پیچیدگی روابط ایران و آمریکا در سایه بحرانهای منطقهای.
تی آر تی نوشت که شرطگذاری تهران بازتاب نگاه بخشی از جهان اسلام است که حمایت بیقید و شرط واشنگتن از رژیم اسرائیل را مانع اصلی هرگونه گفتوگوی برابر میداند.
در ادامه، این رسانه با رویکردی تاریخیتر تحلیل کرد که ریشههای بیاعتمادی ایران نسبت به آمریکا در دهههای گذشته و بهویژه پس از کودتای ۱۹۵۳ علیه دولت مصدق شکل گرفته است. بهگفته تی آر تی، این حافظه تاریخی و تجربه مداخلات خارجی هنوز در ناخودآگاه سیاست خارجی ایران حضور دارد و هر بار که بحث مذاکره با واشنگتن مطرح میشود، بهعنوان عامل بازدارنده عمل میکند.
از دید این رسانه، سخنان اخیر رهبر انقلاب را میتوان تلاشی برای بازتعریف مرزهای مشروعیت در گفتوگو با غرب دانست؛ گفتوگویی که تنها در صورت تغییر واقعی رفتار آمریکا در قبال رژیم اسرائیل ممکن خواهد بود.

رسانهی کردی کردستان۲۴ با تیتر «(آیتالله)خامنهای برای هرگونه همکاری آینده با آمریکا شرط گذاشت»، به پوشش این خبر پرداخت و بر پیامدهای منطقهای و امنیتی آن تأکید کرد. در گزارش این رسانه آمده است که موضع جدید تهران میتواند بر توازن قوا در مناطق کردنشین عراق و سوریه تأثیر بگذارد؛ بهویژه در شرایطی که نیروهای آمریکایی هنوز در برخی پایگاههای شمالشرق سوریه و اقلیم کردستان حضور دارند.
کردستان۲۴ در تحلیل خود نوشت که تشدید تنش میان تهران و واشنگتن ممکن است فضای مانور گروههای کردی در دو سوی مرز را محدود کند و تعاملات امنیتی اقلیم کردستان با ایران را پیچیدهتر سازد. از دید این رسانه، پیام رهبر ایران نهتنها خطاب به آمریکا، بلکه هشداری غیرمستقیم به بازیگران محلی است که توازن میان دو قدرت را در منطقه حفظ کردهاند.

در مجموع، خط خبری رسانههای آسیایی و منطقهای بر استقلال تصمیمگیری ایران و چندجانبهگرایی در سیاست خارجی تأکید داشت و تلاش کرد مواضع تهران را در بستر تاریخی روابط نابرابر با غرب تفسیر کند.
تحلیل استراتژیک؛ شرطگذاری بهمثابه راهبرد
۱. از دیپلماسی تدافعی تا ابتکار عمل روایی
محور اول بیانات رهبر انقلاب روشن است و همکاری با آمریکا نه غیرممکن بلکه مشروط خواهد بود. این تفکیک حائز اهمیت است. با گفتن «تا زمانی که...»، تهران ابتکار عمل روایی را به دست میگیرد و توپ را به زمین واشنگتن میاندازد.
این رویکرد از چند جهت هوشمندانه است به چند دلیل:
اول، مسئولیت بنبست را بر دوش آمریکا میگذارد. دیگر ایران نیست که «از مذاکره طفره میرود» بلکه واشنگتن است که با سیاستهای خود، راه گفتوگو را مسدود کرده است.
دوم، به افکار عمومی جهانی پیام میدهد که ایران معقول و منطقی عمل میکند. شرط قطع حمایت از رژیمی که روزانه کودکان فلسطینی را به شهادت می رساند، در منطق اخلاقی و حقوقی بینالمللی قابل دفاع است.
سوم، فضای مانور دیپلماتیک را حفظ میکند. برخلاف یک «نه» قاطع که درها را میبندد، یک شرط واضح راه را برای احتمال تغییر باز میگذارد، هرچند این تغییر بعید به نظر برسد.
۲. تفکیک بنیادی/تاکتیکی؛ عمق راهبردی موضع
تأکید رهبر انقلاب بر «بنیادین بودن» اختلاف با آمریکا، پیام استراتژیک مهمی دارد. این تفکیک به جامعه بینالمللی میگوید که تهران منتظر تغییر دولت در واشنگتن یا تعدیل لحن نیست و مسئله عمیقتر است. این رویکرد چند پیام دارد؛
برای مذاکرهکنندگان ایرانی: نباید به امید تغییرات سطحی، از خطوط قرمز عبور کنند.
برای کشورهای منطقه: ایران به دنبال «معامله» نیست بلکه خواهان تغییر ساختاری است.
برای بازیگران جهانی: تهران آماده همکاری با کشورهایی است که بر اساس احترام متقابل و عدم دخالت عمل کنند.
دیپلماسی مشروط؛ از مدیریت انتظارات تا بازتولید گفتمان قدرت
بازتاب جهانی بیانات رهبر انقلاب نشان میدهد که تهران توانسته است از «دیپلماسی واکنشی» به «دیپلماسی مشروط» عبور و در عین حال، چارچوب گفتمانی خود را بر افکار عمومی جهانی تحمیل کند. این موفقیت در سه لایه قابل رصد است:
نخست، جابجایی بار اثبات از تهران به واشنگتن؛ دیگر ایران نیست که باید توجیه کند چرا مذاکره نمیکند، بلکه آمریکاست که باید پاسخ دهد چرا از رژیمی حمایت میکند که روزانه کودکان میکشد.
دوم، ایجاد «پنجره انتظار مدیریتشده» برای مخاطبان داخلی و خارجی؛ شرطگذاری بهجای رد مطلق، امید به تغییر را زنده نگه میدارد اما مسیر آن را بهشدت دشوار میسازد.
سوم، همگرایی استراتژیک با جنوب جهانی؛ تأکید بر «حق حاکمیت» و «عدم دخالت» در رسانههای آسیایی و لاتینآمریکایی نشان میدهد که گفتمان ایران با ظرفیتهای نظم چندقطبی نوظهور همسو شده است.
تفاوت پوشش رسانهای نیز خود روایتگر است. رسانههای غربی که ناچار به انتقال «شروط سخت» شدند اما کوشیدند آن را در قاب «انسداد دیپلماتیک» قرار دهند؛ رسانههای عربی که میان همدلی با فلسطین و نگرانی از تشدید تنش منطقهای نوسان کردند؛ رسانههای صهیونیستی که هر جمله را به «تهدید امنیتی» ترجمه نمودند و رسانههای آسیایی که بیانات را بهمثابه «نمونه موفق مقاومت در برابر یکجانبهگرایی» تبلیغ کردند؛ این تنوع، نشاندهنده توانایی ایران در «سخن گفتن به چند زبان» و خلق روایتهای چندلایه برای مخاطبان متفاوت است.
در نهایت، بیانات رهبر معظم انقلاب فراتر از یک واکنش لحظهای، معماری راهبردی بلندمدتی را نشان میدهد؛ تعریف «همکاری» نه بهمثابه امتیازدهی یکطرفه بلکه بهعنوان معاملهای متقابل که مستلزم تغییرات ساختاری در رفتار طرف مقابل است. این رویکرد، همزمان «قاطعیت در اصول» و «انعطاف در شیوه» را حفظ میکند و نشان میدهد که ایران نه از روی ضعف به مذاکره روی نمیآورد، بلکه از سر قدرت، شروط خود را دیکته میکند. این معادله، پایههای یک «دیپلماسی مقتدرانه» را بنا مینهد که میتواند الگوی تعامل تهران با غرب در دوره پساترامپ باشد؛ دورهای که در آن، «استقلال» و «عزت» نه شعار، بلکه خط قرمز غیرقابل مذاکرهاند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
