عزاداری و اقامه عزا
عزاداری و اقامه عزا و گریه كردن بر عزیزان از دست رفته، از جانب معصومین(ع) رایج بوده است، چنانكه حضرت فاطمه زهرا(س) به خاطر گریه شبانه روزی برای پدربزرگوارش، مورد اعتراض قرار گرفت و به ناچار بیت الاحزان را به وجود آورده، دست حسن و حسین(ع) را می گرفت و برای عزاداری و گریه به آنجا می رفت. ائمه اطهار(ع) نیز برای امام حسین(ع) عزاداری و سوگواری می كردند.
شیخ جلیل كامل جعفر بن قولویه در كامل از ابن خارجه روایت كرده است كه گفت روزی در خدمت حضرت صادق علیه السلام بودیم و جناب امام حسین علیه السلام را یاد كردیم حضرت بسیار گریست و ما گریستیم، پس حضرت سر برداشت و فرمود كه امام حسین علیه السلام میفرمود: كه منم كشتة گریه و زاری، هیچ مؤمنی مرا یاد نمی كند مگر آنكه گریان میگردد. و نیز روایت كرده است كه هیچ روزی حسین بن علی علیه السلام نزد جناب صادق علیه السلام مذكور نمیشد كه كسی آن حضرت را تا شب متبسم بیند و در تمام آن روز محزون و گریان بود و میفرمود كه جناب امام حسین علیه السلام سبب گریه هر مؤمن است.
و شیخ طوسی و مفید از ابان بن تغلب روایت كرده اند كه حضرت صادق علیه السلام فرمود كه نفس آن كسی كه به جهت مظلومیت ما مهموم باشد تسبیح است، و اندوه او عبادت و پوشیدن اسرار ما از بیگانگان در راه خدا جهاد است. آنگاه فرمود كه واجب میكند این حدیث به آب طلا نوشته شود.
و به سندهای معتبره بسیار از ابوعماره منشد یعنی شعرخوان روایت كرده اند كه گفت روزی به خدمت جناب صادق علیه السلام رفتم حضرت فرمود كه شعری چند در مرثیه حسین علیه السلام بخوان چون شروع كردم به خواندن حضرت گریان شد و من مرثیه میخواندم و حضرت میگریست تا آنكه صدای گریه از خانة آن حضرت بلند شد.
و به روایت دیگر حضرت فرمود: به آن روشی كه در پیش خود میخوانید و نوحه میكنید بخوان، چون خواندم حضرت بسیار گریست و صدای گریه زنان آن حضرت نیز از پشت پرده بلند شد چون فارغ شدم حضرت فرمود كه هر كه شعری در مرثیه حضرت حسین علیه السلام بخواند و پنجاه كس را بگریاند بهشت او را واجب گردد. و هر كه سی كس را بگریاند بهشت او را واجب گردد. و هر كه بیست كس را. و هر كه ده كس را و هر كه پنج كس را. و هر كه یك كس را بگریاند بهشت او را واجب گردد. و هر كه مرثیه بخواند و خود بگرید بهشت او را واجب گردد. و هر كه او را گریه نیاید پس تباكی كند بهشت او را واجب گردد
و شیخ كشی (ره) از زید شحام روایت كرده است كه من با جماعتی از اهل كوفه در خدمت حضرت صادق علیه السلام بودیم كه جعفر بن عفان وارد شد حضرت او را اكرام فرمود و نزدیك خود او را نشانید، پس فرمود یا جعفر عرض كرد لبیك خدا مرا فدای تو گرداند، حضرت فرمود بَلَغَنی اَنَكَ تَقُولُ الشّعِر فی الْحُسَینِ وَ تَجیدَ به من رسید كه تو در مرثیه حسین علیه السلام شعر میگویی و نیكو میگوئی عرض كرد بلی فدای تو شوم فرمود كه پس بخوان. چون جعفر مرثیه خواند حضرت وحاضرین مجلس گریستند و حضرت آنقدر گریست كه اشك چشم مباركش بر محاسن شریفش جاری شد. پس فرمود به خدا سوگند كه ملائكه مقربان در اینجا حاضر شدند و مرثیه تو را برای حسین علیه السلام شنیدند و زیاده از آنچه ما گریستیم گریستند. و به تحقیق كه حق تعالی در همین ساعت بهشت را با تمام نعمتهای آن از برای تو واجب گردانید و گناهان ترا آمرزید. پس فرمود ای جعفر میخواهی كه زیادتر بگویم؟ گفت بلی ای سید من، فرمود كه هر كه در مرثیه حسین علیه السلام شعری بگوید و بگرید و بگریاند البته حق تعالی بهشت را برای او واجب گرداند و بیامرزد او را.
حامی حوزه اسلام سید اجل میر حامد حسین طاب ثراه در عبقات از معاهده التنصیص نقل كرده كه محمد بن سهل صاحب كمیت گفت كه من و كمیت داخل شدیم بر حضرت صادق علیه السلام در ایام تشریق كمیت گفت فدایت شوم اذن میدهی كه در محضر شما چند شعر بخوانم فرمود این ایام عظیم و محترم است،كنایت از آنكه شایسته نیست در ایام شریفه خواندن شعر. عرضه داشت كه این اشعار در حق شما است فرمود بخوان و حضرت فرستاد بعض اهلبیتش را حاضر كردند كه آنها هم استماع كنند، پس كمیت اشعار خویش بخواند و حاضرین گریه بسیار كردند تا به این شعر رسید:
یصیبَ بِهِ الرّامُونَ عَنْ قَوْسِ غَیرِهِم فَیا اخِراً اَسْدی لَهُ الْغَی اَوَّلَهُ. حضرت دستهای خود را بلند كرد و گفت: اَلّلّهُمَّ اْغفِرْ لِلْكُمَیتِ ماقَدَّمَ وَ ما اَخَّرَ وَ ما اَسَرَّ وَ ما اَعْلَنَ وَ اَعْطِهِ حَتّی یرْضی.
و شیخ صدوق (ره) در امالی از ابراهیم بن ابی المحمود روایت كرده كه حضرت امام رضا علیه السلام فرمودند همانا ماه محرم ماهی بود كه اهل جاهلیت قتال در آن ماه را حرام میدانستند و این امت جفا كار خونهای ما را در آن ماه حلال دانستند و هتك حرمت ما كردند و زنان و فرزندان ما را در آن ماه اسیر كردند و آتش در خیمه های ما افروختند و اموال ما را غارت كردند و حرمت حضرت رسالت (ص) را در حق ما رعایت نكردند، همانا مصیبت روز شهادت حسین علیه السلام دیده های ما را مجروح گردانیده است و اشك ما را جاری كرده و عزیز ما را ذلیل گردانیده است و زمین كربلا مورث كرب و بلاء ما گردید تا روز قیامت، پس بر مثل حسین باید بگریند گریه كنندگان، همانا گریه بر آن حضرت فرو میریزد گناهان بزرگ را. پس حضرت فرمود كه پدرم چون ماه محرم داخل میشد تا عاشر محرم چون روز عاشورا میشد آن روز مصیبت و حزن و گریه او بود و میفرمود امروز روزی است كه حسین «ع» شهید شده است.
و ایضاً شیخ صدوق از آن حضرت روایت كرده كه هر كه ترك كند سعی در حوائج خود را در روز عاشورا حق تعالی حوائج دنیا و آخرت او را برآورد و هر كه روز عاشورا روز مصیبت و اندوه و گریه او باشد حق تعالی روز قیامت را روز شادی و سرور آن گرداند و دیدهاش در بهشت به ما روشن باشد و هر كه روز عاشورا را روز بركت شمارد و برای بركت آذوقه در آن روز در خانه ذخیره كند بركت نیابد در آنچه ذخیره كرده است و خدا او را در روز قیامت با یزید و عبدالله بن زیاد و عمر بن سعد لعنهم الله در اسفل درك جهنم محشور گرداند.
و ایضاً به سند معتبر از ریان بن شبیب كه خال معتصم خلیفه عباسی بوده است روایت كرده كه گفت در روز اول محرم به خدمت امام رضا علیه السلام رفتم، فرمود كه ای پسر شبیب آیا روزهای گفتم نه فرمود كه این روزی است كه حق تعالی دعای حضرت زكریا را مستجاب فرمود در وقتی كه از حق تعالی فرزند طلبید و ملائكه او را ندا كردند در محراب كه خدا بشارت میدهد تو را به یحیی پس هر كه این روز را روزه دارد دعای او مستجاب گردد چنانكه دعای زكریا مستجاب گردید.
پس فرمود كه ای پسر شبیب محرم ماهی بود كه اهل جاهلیت در زمان گذشته ظلم و قتال را در این ماه حرام میدانستند برای حرمت این ماه پس این امت حرمت این ماه را نشناختند و حرمت پیغمبر خود را ندانستند، و در این ماه با ذریت پیغمبر خود قتال كردند و زنان ایشان را اسیر نمودند و اموال ایشان را به غارت بردند پس خدا نیامرزد ایشان را هرگز! ای پسر شبیب اگر گریه میكنی برای چیزی پس گریه كن برای حسین بن علی علیهماالسلام كه او را مانند گوسفند ذبح كردند و او را با هیجده نفر از اهل بیت او شهید كردند كه هیچیك را در روی زمین شبیه و مانندی نبود. و به تحقیق كه گریستند برای شهادت او آسمانهای هفتگانه و زمینها و به تحقیق كه چهار هزار ملك برای نصرت آن حضرت از آسمان فرود آمدند چون به زمین رسیدند آن حضرت شهید شده بود. پس ایشان پیوسته نزد قبر آن حضرت هستند ژولیده مو گردآلود تا وقتی كه حضرت قائم آل محمد (ص) ظاهر شد، پس از یاوران آن حضرت خواهند بود و در وقت جنگ شعار ایشان این كلمه خواهد بود: یا لَثاراتِ الْحُسِین عَلَیهِ السَّلام. ای پسر شبیب خبر داد مرا پدرم از پدرش از جدش كه چون جدم حسین علیه السلام كشته شد آسمان خون و خاك سرخ بارید ای پسر شبیب اگر گریه كنی بر حسین علیه السلام تا آب دیده بر تو بر روی تو جاری شود حق تعالی جمعی گناهان صغیره و كبیره ترا بیامرزد خواه اندك باشد و خواه بسیار. ای پسر شبیب اگر خواهی خدا را ملاقات كنی و هیچ گناهی بر تو نباشد پس زیارت كن امام حسین علیه السلام را. ای پسر شبیب اگر خواهی كه در غرفه عالیه بهشت ساكن شوی با رسول خدا و ائمه طاهرین علیهم السلام پس لعنت كن قاتلان حسین «ع» را. ای پسر شبیب اگر خواهی كه مثل ثواب شهدای كربلا را داشته باشی پس هرگاه كه مصیبت آن حضرت را یاد كنی بگو: یا لَیتَنی كُنْتُ مَعَهُمْ فَاَفُوزَ فَوْزاً عَظیماَ. یعنی ایكاش من بودم با ایشان و رستگاری عظیمی مییافتم. ای پسر شبیب اگر خواهی كه در درجات عالیات بهشت با ما باشی پس برای اندوه ما، اندوهناك باش. و برای شادی ما شاد باش و بر تو باد به ولایت و محبت ما كه اگر مردی سنگی دوست دارد حق تعالی او را در قیامت با آن محشور می گرداند.
ابن قولویه به سند معتبر روایت كرده از ابی هرون مكفوف یعنی نابینا، كه گفت به خدمت حضرت صادق علیه السلام مشرف شدم آن حضرت فرمود كه مرثیه بخوان برای من پس من شروع كردم به خواندن فرمود نه این طریق بلكه چنان بخوان كه نزد خودتان متعارفست و نزد قبر حسین علیه السلام میخواند پس من خواندم: اُمْرُرْ عَلی جَدَثِ الْحُسَینِ فَقُلْ لِاَعْظُمِهِ الزَّكِیه. تتمه این شعر در آخر باب در ذكر مراثی خواهد آمد. حضرت گریست من ساكت شدم فرمود: بخوان من خواندم آن اشعار را تا تمام شد، حضرت فرمود باز هم برای من مرثیه بخوان من شروع كردم به خواندن این اشعار:
یا مَرْیمُ قوُمی فَانْدُبی مَوْلاكِ وَ عَلَی الْحُسَینِ فَاسْعَدی بِبُاكِ. پس حضرت بگریست و زنها هم گریستند و شیون نمودند. پس چون از گریه آرام گرفتند حضرت فرمود ای ابا هرون هر كه مرثیه بخواند برای حسین علیه السلام پس بگریاند ده نفر را از برای او بهشت است پس یك یك كم كرد از ده تا آنكه فرمود هر كه مرثیه بخواند و بگریاند یك نفر را بهشت از برای او لازم شود، پس فرمود كه هر كه یاد كند جناب امام حسین علیه السلام را پس گریه كند بهشت او را واجب شود.
و نیز ابن قولویه به سند معتبر از داود رقی روایت كرده است كه گفت روزی در خدمت حضرت صادق علیه السلام بودم كه آب طلبید چون بیاشامید آب از دیده های مباركش فرو ریخت و فرمود ای داود خدا لعنت كند قاتل حسین علیه السلام را، پس فرمود هر بنده ای كه آب بیاشامد و یاد كند آن حضرت را و لعنت كند بر قاتل او البته حق تعالی صد هزار حسنه برای او بنویسد و صد هزار گناه از او رفع كند و صد هزار درجه برای او بلند كند و چنان باشد كه صد هزار بنده آزاد كرده باشد و در روز قیامت با دل خنك و شاد و خرم مبعوث گردد.
در تاریخ شش نفر تا آخر عمرشان دائم الگریه بودند؛ آدم از پشیمانی می نگریست، نوح برای گمراهی قومش، یعقوب در فراق فرزندش یوسف، یحیی از ترس آتش جهنم، حضرت زهرا (س) در فراق مرگ حضرت رسول اكرم (ص) و امام سجاد(ع). (برگرفته ازکتاب منتهی الامال، حاج شیخ عباس قمی)
اما درباره چگونگی عزاداری آنها و این كه آیا این عزاداری در ایام محرم بوده است یا خیر، لازم است در سیره ائمه معصومین(ع) و چگونگی سوگواری آنها تحقیق و بررسی لازم انجام گیرد. در این زمینه، سیره امام سجاد(ع) و امامان پس از او را به اجمال بررسی خواهیم كرد:
1. عزاداری امام سجاد(ع): از آنجاییكه حضرت امام زین العابدین(ع) هنگام شهادت پدربزگوارش، در كربلا حضور داشت و از عمق فاجعه آگاه و چگونگی شهادت آن عزیزان را مشاهده كرده بود؛ بنابراین بر اساس روایات معتبر، آن حضرت تمام عمر باقیمانده خویش را عزادار بود و بر شهدای كربلا گریه می كرد، چنانكه اگر غذایی را خدمت حضرت سجاد(ع) قرار می دادند، اشك از چشمان مباركشان جاری می شد، تا جایی كه گاه غلامی از او می پرسید: آیا حزن و اندوه شما تمام نمی شود؟ حضرت می فرمودند: وای بر تو همانا یعقوب(ع) دوازده فرزند داشت، یكی از آنها ناپدید شد و یعقوب از شدت اندوه چشمانش سفید(نابینا) شد، در حالیكه فرزندش یوسف(ع) زنده بود. ولی من پدر، برادر، عمو و هفده نفر از اهل بیتم و تعدادی از یاران پدرم را دیدم كه ذبح شده و به خون آغشته بودند؛ پس چگونه حزن و اندوهم تمام شود؟(تاریخ النیاحه علی الامام الشهید الحسین بن علی(ع)، السید صالح الشهرستانی، تحقیق و اعداد الشیخ نبیل رضا علوان، ص118، بیروت: دارالزهراء، چاپ اول، 1419قمری و مناقب ابن شهرآشوب، ج4، ص166)
در المجالس السنیه آمده است كه امام صادق(ع) درباره جدش امام سجاد(ع) فرمود: او چهل سال بر پدرش گریه كرد، در حالیكه روزها روزه می گرفت و شب ها شب زنده داری می كرد و هنگامی كه زمان افطار فرا می رسید و یكی از غلامانش برای او غذا می آورد و عرض می كرد: ای مولای من! میل كنید؛ حضرت می فرمود: فرزند رسول خدا گرسنه شهید شد، فرزند رسول خدا تشنه شهید شد، و همین طور این كلام را تكرار و گریه می كرد تا این كه غذا و آب با اشك چشمش مخلوط می شد و این وضعیت همچنان ادامه داشت تا این كه خدای خویش را ملاقات كرد و به دیدار حق شتافت.(المجالس السنیه، سید محسن امین، بیروت: دارالتعارف، چاپ ششم، 1398قمری، ج1، ص155)
2. عزاداری امام باقر(ع): در كتاب "نهضه الحسین ص 152" آمده است با آمدن محرم، حزن و اندوه در اهل بیت نبوی(ع) ظاهر می گشت و آنان از شعرا می خواستند تا برای جدشان- امام حسین(ع)- مرثیه سرایی كنند.(كامل الزیارات ابن قولویه قمی ، ص 111-114، تهران: چاپ صدوق، چاپ اول، سال 1375شمسی)
همچنین در كامل الزیارات ابن قولویه آمده است كه امام باقر(ع) در روز عاشورا به سوگواری برای امام حسین(ع) امر فرموده، و در خانه خویش مجلس عزا اقامه می كرد و ... (ر ك: تاریخ النیاحه علی الامام الشهید الحسین بن علی(ع)، السید صالح الشهرستانی، تحقیق و اعداد الشیخ نبیل رضا علوان، ص120، و المجالس السنیه، ج5، ص123)
3. عزاداری امام صادق(ع): در باره عزاداری امام صادق(ع) نیز روایات زیادی وارد شده است كه از شاعران درخواست می نمود برای جدش مرثیه سرایی كنند و آنان را بر این امر مقدس تشویق می كرد و اهل بیت او از پس پرده به مرثیه سرایی شاعران گوش می دادند و گریه و ناله می كردند.(تاریخ سیدالشهدا، عباس صفایی حائری، ص56، قم: انتشارات مسجد مقدس جمكران، چاپ اول، سال 1379شمسی و امالی صدوق، مجلسی، ص205)
4. عزاداری امام موسی كاظم(ع): در این باره امام رضا(ع) می فرماید: هنگامی كه محرم فرا می رسید، پدرم هرگز با حالت خنده و تبسم دیده نمی شد و ده روز اول محرم به همین شكل بود تا این كه روز دهم و روز عاشورا فرا می رسید و این روز، روز مصیبت و حزن و گریه او بود و می فرمود: عاشورا روزی است كه جدم حسین(ع) را شهید كردند.(تاریخ النیاحه علی الامام الشهید الحسین بن علی(ع)، همان، ص132 و امالی صدوق، ج2، ص111)
5. عزاداری امام رضا(ع): دعبل خزایی می گوید: در ایام دهه محرم به محضر آقا و مولای خود، علی بن موسی(ع)، در مرو شرفیاب شدم و آن حضرت را در حالی كه اصحابش دور او نشسته بودند، محزون یافتم. وقتی حضرت مرا دید فرمود: مرحبا بر تو دعبل! مرحبا بر كسی كه با دست و زبانش ما را یاری می كند؛ سپس حضرت مرا در كنار خودش جای داد و فرمود: ای دعبل! دوست داری شعر بخوانی؛ زیرا این روزها ایام غم و اندوه بر ما اهل بیت و روز شادی دشمنان ما، به ویژه بنی امیه است؛ سپس برخاست و پرده ای بین ما و اهل بیتش زد و آنان را پشت پرده نشاند تا بر مصیبت جدش حسین(ع) گریه كنند؛ آن گاه رو به من كرد و فرمود: ای دعبل! مرثیه بخوان! تو یاور ما و مرثیه سرای ما هستی، تا زمانی كه زنده ای. در این هنگام دعبل مرثیه سرایی را آغاز كرد.(بحارالانوار، ج40، ص257 و ج40، ص157)
6. عزاداری در زمان چهار امام دیگر: در آن زمانها عزاداری گاه سیر صعودی و گاه سیر نزولی داشته است؛ مثلا در زمان امام جواد(ع)، تا حدی امكان عزاداری برای شیعیان فراهم بود و این حالت تا زمان معتصم ادامه داشت؛ اما پس از آن، سیر نزولی یافت و شیعه برای عزاداری و احیای شعائر حسینی در فشار بود. در این دوران نیز عزاداری در ایام محرم نسبت به ماه ها و ایام دیگر بیشتر بود. (بحارالانوار، ج40، ص136-137)
با توجه به بررسی سیره امامان معصوم(ع)، عزاداری سیدالشهدا در طول سال در مناسبت های ویژه برپا بود، ولی در ایام محرم، مجالس سوگواری هر روز برپا می شد و برخی از آنها، مانند امام سجاد(ع)، در ایام محرم سیاه پوش نیز بودند.(سیاه پوش در سوگ ائمه نور، علی ابوالحسنی، منذر، ص127 و ص128، قم: مؤلف،چاپ اول، سال 1375شمسی و برای آگاهی بیشتر رجوع كنیدبه: مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص166 و امالی صدوق، مجلسی، ج6، ص205)
برخوان غم چوعا لمیا ن را صلا زدند
برخوان غم چوعا لمیا ن را صلا زدند - اوّل صـلا بـه سلسله انـبـیـا زدند
نوبت به اولیا چـو رسـید آ سما ن طپید - زان ضربتی كه برسرِشیرِخدازدند
پس آتشی ز ا خگر ا لما س ریزه هـا - افـروخـتـنـد و برجگـرمجتبی زدند
وانگه سرادقی كه مـلـك محـرمش نبود - كندند ا ز مد ینه و د ركربلا زدند
وزتیشه ستیزه د ر آ ن دشت كوفیا ن - بس نخـلـهـا زگلشن آ ل عـبا زدند
بس ضربتی كـزوجگـرمصطفی درید - برحلق تشنه خـلـف مرتضی زدند
حسین جا ن حسین جا ن حسین جا ن «اشك شفق:محتشم كاشانی»
صـدای كا روانی سـخـت با سـوزوگـدازآیـد
صـدای كا روانی سـخـت با سـوزوگـدازآیـد - چـوآه آتشـینی كز د ل پرغــصّه با زآید
گـمـا نـم كا روانی ا ز وطـن آواره گـردیـده - كه آوازجرس با نا له هـای جا نگـدازآید
اگراین كا روانست ازحـسین فـرزند پیغـمبر - چرا ا و را ا جـل منزل بمنزل پیشوازآید
الا ای آ سـما ن خـرگا ه عـزّت برسرِپا كن - كه ناموس خدازینب زراهی بس درازآید
بوقت با زگشت شا م یا رب چون شودزینب - مهین دُ خت عـلی كا مروزاندرمهدنازآید
فلك گسترده خوانی آب ونانش خون ولخت دل - عراقی میهمانداراست مهمان ازحجازآید
بروی میهـمـا نا ن حجا زی آب ونا ن بستند - كه دیده میهما نی راچنین مهمان نوازآید
حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم «منتخب المصائب ملك الشّعراء صبوری»
سلام ما به حسین وبه کربلای حسین
سلام ما به حسین وبه کربلای حسین - سلام ما به علمدار باوفای حسین
سلام ما به سلامی که عصر عاشورا - نموده بر بدن غوطه ور به خون زهرا
سلام ما به جبین شکسته زینب - سلام ما به نماز نشسته زینب
سلام ما به بدن های مانده در صحرا - سلام ما به ملاقات زینب و زهرا
سلام ما به لب چوب خیزران خورده - به آن خرابه نشینی که نیمه شب مرده
سلام ما به تنوری که اشک زهرا ریخت - به اشک بچه یتیمی که در سحرها ریخت
سلام ما به فرات به موج سوزانش - سلام ما به ابوالفضل و چشم گریانش
خوشا جانى كه جانانش حسین است
خوشا جانى كه جانانش حسین است - خوشا دردى كه درمانش حسین است
بود فرمانرواى كشور دل - خوشا ملكى كه سلطانش حسین است
به چرخ دین نجوم بی شماریست - ولى ماه درخشانش حسین است
به نامش دفتر توحید مفتوح - خوش آن دفتر كه عنوانش حسین است
حسن جان عزیز مصطفى بود - ولى آرامش جانش حسین است
چه صحرائى است یا رب وادى عشق - كه تنها مرد میدانش حسین است
سید رضا موید
الا خورشید عالمتاب، ارباب
الا خورشید عالمتاب، ارباب - قرار هر دل بی تاب، ارباب
نه تنها من که دیدم آفرینش - تو را میخواندت ارباب، ارباب
به هر ابری که افتد چشم مستت - از او بارد شراب ناب، ارباب
تو آن بودی که هر شب بردر تو - گدایی میکند مهتاب ،ارباب
من آن در را که غیر از او دری نیست - کنم با قلب دق الباب، ارباب
بیاد چشم تو بیمارم امشب - طبیبا بر سرم بشتاب، ارباب
اگرچه ریزه خوارم بازگویم - بیا امشب مرا دریاب ،ارباب
به بیداری اگر قابل نباشم - مرا امشب بیا در خواب، ارباب
چو شمعی در هوای کربلایت - دلم شد قطره قطره آب، ارباب
ز چشمانم از این چشم انتظاری - چکد هم اشک هم خوناب، ارباب
آب می گوید حسین ، بی تاب می گوید حسین
آب می گوید حسین ، بی تاب می گوید حسین - از سر شب تا سحر مهتاب می گوید حسین
دیده می گوید حسین ، نادیده می گوید حسین - هر کجا باشد دلی غمدیده می گوید حسین
یار می گوید حسین ، دلدار می گوید حسین - روز و شب هر دیده بیدار می گوید حسین
ناس می گوید حسین ، احساس می گوید حسین - تا قیامت حضرت عباس می گوید حسین
نار می گوید حسین، بسیار می گوید حسین - این زبان تا لحظه دیدار می گوید حسین
نوح می گوید حسین، ذی روح می گوید حسین - زنده باشد هر دلی با روح می گوید حسین
شاد می گوید حسین ، ناشاد می گوید حسین - هر نسیم باد با فریاد می گوید حسین
کام می گوید حسین، ناکام می گوید حسین - فاطمه گریان به هر ایام می گوید حسین
کوه می گوید حسین بشکوه می گوید حسین - دم به دم هر شیعه نستوه می گوید حسین
جان جان گوید حسین ، هفت آسمان گوید حسین - ماه و خورشید و ستاره هر زمان گوید حسین
غلامعلی رجائی (زائر)
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر