حرکت کاروان اسرا ازکوفه خراب بسوی شام ویران

یزید بن معاویه (لعنة الله علیهما)، به عبیدالله بن زیاد دستور داد كه سر مطهر فرزند علی (علیه السلام) را با سرهاى جوانان و یاران آن جناب كه در ركاب آن حضرت شهید شده بودند با كالاها و زنان اهل بیت و عیالات آن حضرت را روانه شام نماید.

در تاریخ آمده بعد از آن كه ابن زیاد یك روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرهای شهدای كربلا را در كوچه ها و محله های كوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد. ابن زیاد سرهای شهدای كربلا را به زحر بن قیس سپرد و راهی شام نمود. ابن زیاد پس از فرستادن سر امام حسین(علیه السلام)، اسراء را در 15 محرم با شمر ذی الجوشن و مخفر بن ثعلبه عائذی به شام فرستاد و به دست و پا و گردن مبارك امام سجاد (علیه السلام) زنجیر انداخت و اسراء را سوار بر شتر بی جهاز نمود. آن شقى، اهل بیت عصمت و طهارت را مانند اسیران كفار، دیار به دیار با ذلت و انكسار طوری كه مردم به تماشاى آنها مىآمدند، به شام آورد. منابع و اسناد مدتی را كه اسرا از كوفه به شام در حركت بودند را ذكر نكردند چه وقایعی اتفاق افتاده و تنها به برخی بی ادبیهای حاملین سرهای مبارك از قبیل شراب اشاره دارند و در طول مسیر از شهرهای مختلف گذر میكردند.

(منابع : محمدعلی عالمی، حسین نفس مطمئنه، ص 329- لهوف سید بن طاووس)

ارسال سرها واهلبیت از كوفه خراب به شام ویران

عبیدالله بن زیاد مخذول سر مطهر حضرت امام (علیه السلام) را به زحر بن قیس داده به شام فرستاد و بدنبال آنها حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) را زیر غل جامعه قرار داده و دست به گردن بسته با مخدرات مانند اسیران كفار بر شتران برهنه سوار كرده روانه داشت

كاروان آل طاها سوی شام غم روان شد

كاروان آل طاها سوی شام غم روان شد - وه چه ظلمی برحسین واهلبیت ازشامیان شد

كشته شدمردان زیاران حسین درروز عاشور - كودكان وبانوان گشتنداسیروازوطن ازدور

سوی شام غم روان ازكوفه با قلب پرازخون - طی منزل مینمایند داغدیده زارومحزون

هریكی كه جابماند میزنندش تازیانه - زجرملعون میكند زجرآن یتیمان بابهانه

درچهل منزل پیاده میشودطی مراحل - كودكان پابرهنه ره درازوسخت ومشكل

نی غذ ا یی بهر آنان و نه آ بی نه مكانی - نی بود آسایشی ازبهرشان نی آشیانی

روی آ ن خا رمغیلان پابرهنه میدوانند - كودكان آل طا ها را گرسنه میدوانند

خاطرات بین راه شام وكوفه بس گران است - خاطرات اززینب وسجّادوآن آه وفغان است

زجرملعون،تازیانه،كعب نی،خارمغیلان - گشته صورتهاكبود وآبله پاهای طفلان

كودكی ازقافله مانده عقب دریك شبِ تار - رفته اوازترس ووحشت درپناهِ بوته خار

زجرملعون سررسیده میز ند با تازیانه - آل طاها و بیابان وای ازاین ظلم زمانه

باقری با آلِ طاها اینقدرظلم عیان شد - باغم و رنج ومصیبت سوی شام غم روان شد

راهی شامِ جفایم - من حدیثِ كربلایم

راهی شامِ جفایم - من حدیثِ كربلایم - زینبم من زینبم من - خواهر آن سرجدایم

مرحمِ زخمِ دل من - گشته رأست حاصلِ من - پیش من قرآن بخواند - تا كند حل مشكلِ من

وا حسینم واحسینا(4)

داغ تو بر دل كشیدم - سرِ تو به نیزه دیدم - با لب  خشكیده‌ی خود - از رگانت بوسه چیدم

ای برادر یاریم كن - مرحمی بر زاریم كن - با صدای دلنشینت - ای حسین دلداریم كن

وا حسینم واحسینا(4)

من بسوزم از زمانه - می‌شوم هر جا روانه - می‌زند آتش به جانم - كودكان و تازیانه

من اسیرِ دشمنانم - كن مدد آرامِ جانم - من دعا كردم كه دیگر - بعد تو زنده نمانم

وا حسینم واحسینا(4)

فرستادن عبیدالله مخذول روس مطهرواهل بیت امام(ع)راازكوفه خراب به شام تار

عبیدالله بن زیاد مخذول سر مطهر حضرت امام (علیه السلام) را به زحر بن قیس داده به شام فرستاد و بدنبال آنها حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) را زیر غل جامعه قرار داده و دست به گردن بسته با مخدرات مانند اسیران كفار بر شتران برهنه سوار كرده روانه داشت . به قولى عبدالله بن ربیعة الحمیرى یا عمرو بن ربیعة یا ربیعة بن عمرو الحمیرى و به قول ابن عبد ربه الغاز بن ربیعة الجرشى گوید: من نزد یزید بن معاویه نشسته بودم ناگاه زحر در آمد یزید هراسان گفت: ماورائك یا زحر؟ گفت: امیرالمومنین را به فتح و نصرت بشارت باد، ورد علینا الحسین بن على فى ثمانیة عشر من اهل بیته و ستین رجلا من شیعته، فبرزنا الیهم فسئلناهم ان لوینزلوا على حكم الامیر عبیدالله او القتل فاختاروا القتال فغدونا علیهم مع شروق الشمس، فاحطنا بهم من كل ناحیة حتى اذا اخذت السیوف مأخذها من هام القوم، جعلوا یلوذون بالاكام والحفركمالاذالحمام من صقر، فوالله ما كان الاجزرجزوراونومة قائل، حتى اتینا آخرهم فهاتیك اجسادهم مجردة و ثیابهم مرملة و خدودهم معفرة، تصهرهم الشمس و تسفى علیهم الریح، زوارهم العقبان و الرخم بقاع سبسب. امام با هیجده نفر از اهل بیت و شصت كس از اصحاب خود بیامدند و ما نیز جانب آنها شتافته نخست گفتیم كه حكم ابن زیاد را اطاعت كنید یا جنگ را آماده باشید، البته تن به ذلت نداده مهیاى قتال شدند دو ساعت كه از روز بر آمد از هر طرف بتاختیم و تیغ‏ها به كار بردیم، چندان كه كسى خواب نیمروز كند یا قصابى شترى بكشد همه را از دم شمشیر گذرانیدیم، اكنون بدن‏ها در آن بیابان برهنه و بر خاك افتاده و روى‏ها به خون آغشته، از تابش آفتاب همى گدازد و بادها خاك خون آلود بر آنها همى پراكند، كس به زیارتشان جز مرغان نرود. یزید اندكى سر بزیر افكنده آگاه سر برداشت و گفت: قد كنت ارضى من طاعتكم بدون قتل الحسین، اما لوانى صاحبه لعفوت عنه. از اطاعت شما بدون كشتن امام خشنود بودم و اگر به جاى ابن زیاد بودم البته از او در مى‏گذشتم.

مرحوم مفید در ارشاد مى‏نویسد: پس از آنكه عبیدالله بن زیاد مخذول سر مطهر امام (علیه السلام) را به شام فرستاد فرمان داد بانوان و كودكان را مهیاى سفر به شام كرده و دستور ویژه ‏اى راجع به حضرت امام سجاد (علیه السلام) داد مبنى بر اینكه روى غلى كه بر گردن آن امام همام بود غل دیگرى قرار دادند و سپس جملگى را به دنبال رؤس مطهره همراه با محفر بن ثعلبه عائذى و شمر بن ذى الجوشن روانه نمود كاروان بانوان واطفال همه جا طى طریق نموده تا به جماعتى كه حامل رؤس مطهره بودند ملحق شدند. (ازكتاب مقتل الحسین (ع) از مدینه تا مدینه آیت الله سید محمد جواد ذهنى تهرانى (ره))

مسیرحرکت اسیران ازکوفه تاشام

مسیر دقیق حرکت اسیران از کوفه تا شام مشخص نیست ولی با توجه به اماکن متبرکۀ منسوب به امام حسین(ع)، می‌توان مسیر احتمالی آنان را مشخص کرد. این اماکن عبارتند از:

مقام راس الحسین در موصل: به گفته هروی این مقام تا قرن هفتم وجود داشته‌است.

مسجد امام زین العابدین(ع) و مقام راس الحسین در نصیبین: امروزه نصیبین شهری است در ترکیه، گفته می‌شود اثر خون سر امام حسین(ع) در این مکان مانده ‌است. هروی این زیارتگاه را به نام مشهد النقطه ثبت کرده ‌است.

مقام طُرح: طرح به معنای نوزادی که زودهنگام به دنیا آمده‌باشد. احتمال دارد زن بارداری در میان اسرا بوده و در آنجا نوزادش را پیش از موعد به دنیا آورده است.

مقام حَجَر: هنگام عبور کاروان سر امام را در آنجا قرار داده ‌اند.

مقام‌های کوه جوشن: این کوه در حلب قرار دارد. گویا برگفته شده از اسم شمر بن ذی الجوشن است. مشهد النقطه آنجای است که طبق برخی نقل ها راهبی زندگی می‌کرده و سر امام را به طور امانت از لشکر یزید می‌گیرد. آنجا که مشهدالسقط قبر محسن بن الحسین(ع)است.

مقام حماه: این مقام در داخل شهر حلب بوده‌ است. ابن شهرآشوب از این مکان یاد کرده ‌است.

مقام حِمص: ابن شهر آشوب از این مکان نیز یاد کرده‌است.

مقام بعلبک: در این مکان مسجدی وجود دارد که به گفته برخی قبلا مقام راس الحسین بوده است.

مقام راس الحسین و مقام امام زین العابدین در دمشق: این دو مقام در کنار مسجد اموی قرار گرفته ‌است. ابن عساکر از آن مقام راس الحسین یاد کرده. و منابع دیگر مقام امام زین العابدین را نیز در نزدیکی آن دانسته‌ اند. (منابع : جعفر مهاجر، کاروان غم - الاشارات الی معرفه الزیارات - الاعلاق الخطیره، ابن شداد - معجم البلدان،ج۲ - مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج۴- ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۲ - نعیمی، الدارس فی تاریخ مدارس، فهرست جای‌ها -

بلاذری، انساب الاشراف، ج۳ - دینوری، اخبارالطوال)

ماموران همراه کاروان

ابن زیاد گروهی را به همراهی اسیران که شام فرستاد. در رأس آنان افراد مشهوری چون شمر بن ذی الجوشن و طارق بن مُحَفِّز بن ثَعلبه، دیده می‌شوند. طبق بعضی گزارش‌ها زحر بن قیس نیز با آنها بوده‌است.

برخورد ماموران: بنا بر نقل ابن اعثم و خوارزمی، مأموران عبیدالله بن زیاد از کوفه تا شام اسیران کربلا را بر محمل‌های بی‌پرده و پوشش، شهر به شهر و منزل به منزل بردند، آن‌گونه که اسیران(کافر) ترک و دیلم را می‌بردند.

گزارش امام سجاد(ع): رفتار ماموران حکومتی با اسرا را از قول امام سجاد(ع) چنین نقل کرده‌ اند: «مرا بر شتری لاغر و لنگ که جهاز آن چوبین و بدون زیرانداز بود سوار کردند،(که ناهموار راه می‌رفت) در حالی‌که سر امام حسین(ع) بر نیزه و زنان خاندانِمان پشت سرمان و نیزه ‌ها گرداگردمان بودند. اگر اشکی از چشم یکی از ما جاری می‌شد با نیزه بر سرش می‌زدند تا آنکه وارد شام شدیم. وقتی به شام وارد شدیم یکی فریاد زد،‌ای مردم شام! اینان اسیران خانواده‌ ای ملعون هستند. (منابع: بلاذری، انساب الاشراف، ج۳ - دینوری، اخبارالطوال - ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج۵،- خوارزمی، مقتل الحسین، ج۲ - سیدبن طاووس، الاقبال، ج3)

کوفی و شامی یکی از دیگری بدچشم تر - مانده ام گویم امان از کوفیان یا شامیان

رفتن و ماندن به یک اندازه داغم می کند - مانده ام گویم بران ای ساربان یا که مران

دیدنت بر نی هم آتش زد هم آرامم نمود - مانده ام گویم بمان پیشم حسین جان یا نمان

صوت تو دل می بَرد اما امان از سنگها - مانده ام گویم بخوان قرآن حسین جان یا نخوان

اشک تو بر نیزه هم از دیده جاری می شود - مانده ام گویم بدان از حال زینب یا ندان

مهدی مقیمی...

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر نوشته حجة الاسلام سیدمحمدباقری پورجلددوم]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر

تاريخ : شنبه ۷ مهر ۱۳۹۷ | 11:15 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |