
چهل سال قبل كجا بوديم امروز كجا ايستاده ايم؟
گزارش كيهان از دستاوردهاي انقلاب اسلامي
با گذشت نزديک به چهل سال از پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي نگاهي به گذشته و آنچه بوديم و مقايسه آن با امروز نشان دهنده عمق تحولي است که ايران و ملت ايراني آن را تجربه کرده است، از استقلال و عزتي که انقلاب اسلامي نثار ملت ايران کرده است تا مردم سالاري ديني و پيشرفت شگفت انگيز در حوزه هاي علمي، اقتصادي و نظامي همه و همه مويد اين واقعيت است که امروز قابل مقايسه با ديروز نيست.
سرويس سياسي - در اين گزارش خواهيم کوشيد داشته هاي ملت ايران پس از گذشت چهل سال از پيروزي انقلاب اسلامي در حوزه هاي مختلف از جمله «استقلال کشور»، «مردم سالاري و حاکميت مردم »، «توليد علم و فناوري»، «پيشرفت هاي اقتصادي»، «آزادي» و «رشد معنويت» را با دوره پهلوي مقايسه کنيم تا مشخص شود کجا بوده ايم و امروز کجا ايستاده ايم.
استقلال کشور و عزت مردم
«استقلال» يکي از اصلي ترين شعارهاي انقلاب اسلامي ملت ايران بود، مداخله گسترده کشورهاي غربي در امور ايران تا به جايي در دوره پهلوي گسترش يافته بود که ديگر کسي منکر آن نبود.
پهلوي خود در جلسات خصوصي از مداخلات گسترده غربي ها در امور ايران گلايه مي کرد ولي در عيان دستورالعمل هاي رسيده از اربابان را جامه عمل مي پوشاند، مروري بر خاطرات شخصيت ها و رجال عصر پهلوي خود مويد اين واقعيت است.
اسدالله علم نخست وزير و وزير دربار که خاطرات روزانه او چهره اي بدون روتوش از پهلوي ارائه مي دهد مي نويسد: «از مدت ها پيش شکايت داشته ام عمال بيگانه در دولت، بانک مرکزي، سازمان برنامه و بسياري از وزارتخانه ها نفوذ کرده اند. شاه با اين همه گزارش هاي اطلاعاتي که دريافت مي کند، اين حقيقت را ناديده مي گيرد. اين ما هستيم که تحت فشار قرار داريم نه طرف مقابل. وقتي خزانه خالي است چگونه مي توانيم وارد جنگ اقتصادي شويم؟»
اين بخش از خاطرات اسدالله علم به عيان نشان مي دهد که خود رژيم پهلوي معتقد و اطلاع داشته است که عمال بيگانه در تمامي شئون کشور از دولت گرفته تا بانک مرکزي و سازمان برنامه نفوذ کرده و استقلال کشور در خطر جدي قرار گرفته است ولي به اطلاعاتي که دست او در اين زمينه مي رسيد وقعي نمي گذاشت و از کنار آن به سادگي عبور مي کرد.
خاطرات رجال پهلوي به عيان عمق وابستگي ايران به غرب در اين دوره از تاريخ کشور را نشان مي دهد، وابستگي در اين دوره تا بدان حد طبيعي و عادي بود که روزنامه ها و مجلات نزديک به حکومت در پاسخ به اعتراضات مردمي آن را توجيه مي کردند، به عنوان نمونه مجله خواندني ها در شماره 13 تير 1340 مي نويسد: «مي گويند آمريکايي ها در تمام شئون سياسي و اقتصادي و مالي ما مداخله مي کنند، من کار ندارم به اينکه بيچاره آمريکايي ها بعد از هزار ميليون دلار وام و کمک به تصديق خودمان، آيا بايد حق اين را داشته باشند که به اندازه يک دهم هم پيمان خشک و نم پس نده انگليسي مان در کارها و يا لااقل در طرز خرج نظارت و به قول [منتقدان] مداخله داشته باشند يا نه؟»
اينکه آمريکا در امور ايران مداخله مي کرده است حرف امروز و پس از گذشت نزديک به چهار دهه نيست، مقامات رژيم پهلوي نيز به اين مهم معتقد بوده و هرگاه فرصتي به دست مي آوردند از آن سخن مي گفتند و گلايه مي کردند،به عنوان نمونه احمد آرامش که مدتي وزير مشاور و رئيس سازمان برنامه ايران در دولت شريف امامي و پيش از روي کار آمدن علي اميني شخصيت وابسته به آمريکا در تيرماه 1340 طي سخناني مي گويد: «مخالفت من فقط با سياست جانکاه ده ساله گذشته آمريکا است... سال ها است که دولت آمريکا با تمام قوا ولي با عناوين به ظاهر فريبنده در تمام شئون زندگي ما دخالت کرده و انگشت دارد و هر زمان به طريقي براي ما حادثه آفريده و تعيين سرنوشت مي کند، تمام وزارتخانه ها و بنگاه هاي تجاري و اقتصادي و عمراني وابسته به دولت ايران زير نظر ماموران و نمايندگان مختلف آمريکايي قرار گرفته و آنان در غالب جاها نه تنها به عنوان مشاور و مستشار بلکه به صورت دستوردهنده و کارفرما در زندگي ما مداخله مي کنند. اقتصاد کشور به وسيله عوامل و ايادي داخلي و خارجي دولت آمريکا به کلي درهم ريخته و اکنون وضع به شکلي درآمده که طبق اظهار آقاي نخست وزير هم دستگاه اقتصادي دولت در آستانه ورشکستگي است و هم ملت و ما هر روز ناگزير هستيم که دست تکدي به سوي آمريکا و آمريکائيان دراز کنيم و براي گرداندن چرخ زندگي خود از آنان قرضه و اعتبار بگيريم».
امروز نزديک به چهار دهه از سقوط رژيمي که همه مقدرات ايران اسلامي را تحت حاکميت و نظارت غرب و به ويژه آمريکا قرار داده بود مي گذرد، استقلال و عزت ايران در دوره پس از انقلاب اسلامي زبانزد خاص و عام است، در جنگ تحميلي و در حالي که ابرقدرت هاي شرق و غرب از رژيم بعث صدام حمايت مي کردند ايران اسلامي تنهاي تنهاي تنها و استقلال هر چه تمام در برابر تهاجم بيگانه ايستاد، اقتصاد و سياست داخلي و خارجي خود را به خواست بيگانه گره نزد و امروز هر چه در کشور مي گذرد محصول خواست و تصميم ملت ايران است و يکي از شعارهاي اساسي ملت ايران در دوره انقلاب يعني «استقلال» تحقق پيدا کرده است.
قدرت نظامي و پيروزي هاي منطقه اي
در حالي که ارتش ايران که رضاشاه بدان مي باليد و به اتکاي آن يک ديکتاتوري تمام عيار در کشور حاکم کرده بود شهريور 1320 و به دنبال حمله متفقين بدون هيچ گونه مقاومتي سلاح بر زمين گذاشت و عقب نشست، نيروهاي نظامي ايران امروز حافظ استقلال و تماميت ارضي ايران هستند.
در دوره پهلوي رژيم که به قدرت نظامي خود اطمينان نداشت در برابر زياده خواهي هاي غرب استقلال و تماميت ارضي کشور را وجه المصالحه قرار مي داد، از جايي عقب نشيني مي کرد تا جاي ديگري را به دست آورد و يا بيشتر از آن از کف ندهد ولي امروز نيروهاي نظامي ايران آمريکا را در خاورميانه زمين گير کرده است.
در حالي که آمريکا با فتنه به وجود آمده در سوريه گمان مي کرد اين کشور را از محور مقاومت جدا کرده بود حضور مدافعان حرم اين اجازه را به او نداد و امروز «ايراني ها» هزاران کيلومتر آن سوتر از مرزهاي ايران مقابل تروريست ها که سربازي آمريکا را بر عهده دارند ايستاده و آنان را متواري ساخته اند.
نيروهاي نظامي ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي حافظ استقلال و تماميت ارضي کشور بوده اند تا جايي که امروز قدرت موشکي ايران آمريکا را به هراس انداخته و نگران ساخته است.
حضور در ظفار با دستور انگليس!
ارتش ايران در دوره پهلوي و با دستور مستقيم شاه و به درخواست پادشاه عمان در ظفار براي مقابله با چريک هاي جدايي طلب چپگرا در اين منطقه مداخله نظامي کرد. حضور نظامي ايران در تغيير وضعيت به سود پادشاهي عمان و سرکوب شورش ظفار نقش داشت.
نظاميان ايراني به استعداد زير وارد عمان شدند:
32 فروند بالگرد بل 205 و 206
14700 تفنگدار دريايي ايران
10 فروند اف 4
3 فروند سي 130
تعداد نامعلومي بالگرد آ اچ 1 کبري
نيروهاي ايراني در درگيري مستقيم با شورشيان حضور داشتند و در سرکوب آنها نقش بسزائي ايفا کردند اما آن روي سکه اين جنگ فاجعه اي تکان دهنده براي ايران بود:
- تعداد تلفات ارتش عمان در جنگ: 187 کشته و 560 زخمي
- تعداد تلفات انگلستان: 24 کشته و 55 زخمي
- تعداد تلفات ايران : 720 کشته و 1404 زخمي
تلفات ايران نسبت به نيروهاي انگليس و حتي خود ارتش عمان تامل برانگيز است . در زمان شاه پرداختن به تلفات نيروهاي ايراني در روزنامه ها ممنوع بود و در يک مورد هم که نويسنده اي در روزنامه کيهان به تلفات بالاي نظاميان ايراني اشاره کرد بازداشت و به زندان محکوم شد!
با گذشت زمان ناگفته ها و خيانت هاي اين جنگ بيشتر آشکار شد و مشخص شد که انگليس نقش اساسي در کشيدن پاي ايران به ميدان نبرد عمان را داشته است.
طبق گزارش خبرنگار روزنامه که به ظفار رفته بود نيروهاي ايراني که جلوتر از ارتش هاي انگليس و عمان در نبردها حضور داشتند با نبرد سخت در کوهستان ها و دره منطقه را پاکسازي مي کردند و آنگاه ارتش عمان و انگليس منطقه پاکسازي شده را تحويل مي گرفتند و در آن اردوگاه ايجاد مي کردند!
اين خود نشان مي دهد که ارتش و نيروهاي نظامي ايران در دوره پهلوي نه حافظ امنيت ملي و تماميت ارضي کشور که پيشمرگ سلاطين منطقه و نيروهاي انگليسي بوده است!
نکته ديگر آنکه جمهوري اسلامي تنها حکومتي است که در دوران معاصر در حفظ تماميت ارضي ايران موفق بوده است. در دوران قاجار و پهلوي بخش هاي مختلف و مهمي از ايران جدا شد؛ گرجستان، ارمنستان، هرات و افغانستان، بخش هايي از بلوچستان، ترکمنستان، ازبکستان، تاجيکستان و بحرين بخشي از اين سرزمين ها هستند. حال آنکه در جنگ تحميلي و نابرابر 8 ساله، يک وجب از خاک ايران هم به چنگ دشمن نيامد.
از دوره اي که خبري از انتخابات نبود تا چهل سال مردمسالاري ديني
در رابطه با انتخابات و «مردم سالاري» مي توان فصل مجزايي نگاشت و آنچه که در دوره پهلوي ملت ايران شاهد آن بوده اند را با امروز مقايسه کرد ولي به اختصار بايستي به اين نکته تاکيد کرد که در دوره پهلوي اصولا و به معناي واقعي آن انتخاباتي برگزار نمي شد.
اسدالله علم نخست وزير و وزير دربار پهلوي در خاطرات روز 15 فروردين 1354 با صراحت به تقلب در انتخابات دوره پهلوي اذعان کرده و مي نويسد: «مطلبي نخست وزير در کيش به من مي گفت که خيلي جالب بود و فهميدم عنوان رشوه را دارد. آن اين بود که گفت هر کسي را از هر جا تو بخواهي من وکيل خواهم کرد. هر کس باشد، هيچ فکر نکن، به من بگو تمام مي کنم.»
علاوه بر اسدالله علم هندرسن، سفير آمريکا در ايران نيز در گزارشي به وزارت امور خارجه اين کشور پيرامون انتخابات مجلس هجدهم، به تعيين نمايندگان مجلس از بالا اشاره مي کند، وي در اين گزارش مي نويسد: «علاء وزير دربار اظهار داشت چند هفته پيش، اسدالله علم، رئيس املاک سلطنتي، به او گفته است به دستور شاه صورت اسامي عده اي را براي نامزدي نمايندگي مجلس تهيه کرده، شاه ليست مزبور را با اسامي نامزدهاي نمايندگي از سوي زاهدي تطبيق داده و پس از يک دست کردن اسامي نامزدها، چند تن از نامزدها را جابه جا کرده است.»
حسين فردوست از نزديک ترين دوستان شاه نيز در کتاب خاطرات خود بر اين نکته اذعان دارد. وي مي گويد «يک کميسيون سه نفره براي انتخابات مجلس در منزل اسدالله علم تشکيل مي شد. منصور اسامي نامزدها را مي آورد و با نظر علم مهر نمايندگي آنها تاييد مي شد. پس از بررسي صلاحيت امنيتي و مطالعاتي اين افراد، ترتيب انتخاب اين اسامي داده مي شد و به صورتي ظاهري، نام آنها از صندوق آرا بيرون مي آمد.»
در جزوه اي که تحت عنوان « نخبگان و تقسيم قدرت در ايران» توسط سيا و براي آشنايي مقدماتي افرادي که به منظور ماموريت هاي مختلف سياسي و جاسوسي از طرف آمريکا به ايران مي آمدند تهيه شده است و در واقع يک مجموعه فشرده و نسبتا جامع از ساخت جامعه ايران و نيروهاي سياسي و اجتماعي موجود در آن از ديدگاه ماموران و جاسوسان درجه اول مي باشد آمده است : «در طول ۱۲ سال گذشته مجلس آلت دست شاه بوده است و مقاصد شاه را برآورده مي کرده است و تمام نمايندگان که با دقت به وسيله شاه انتخاب مي شوند حامي برنامه هاي شاه مي باشند.»
امروز و با گذشت نزديک به چهل سال از پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي سالي نبوده است که در ايران انتخابات برگزار نشود، در اولين ماه هاي پيروزي انقلاب اسلامي نوع نظام سياسي کشور به راي عمومي گذاشته شد، پس از راي مردم به «جمهوري اسلامي»، مردم بار ديگر پاي صندوق هاي راي رفته «نمايندگان مجلس خبرگان قانون اساسي» را انتخاب کردند، پس از تدوين قانون اساسي در يک رفراندوم ديگر به آن راي آري دادند و در ادامه و در حالي که هنوز بهار 1359 نرسيده بود در دو انتخابات ديگر نخستين رئيس جمهور و نمايندگان مجلس اول را نيز انتخاب کردند.
ملت ايران در چهار دهه گذشته همواره براي تعيين سرنوشت کشور پاي صندوق هاي راي رفته اند و همه مسئولين جمهوري اسلامي مستقيم و يا غيرمستقيم منتخب همين ملت هستند و کسي در اين شک و شبهه اي ندارد.
از بي سوادي اکثريت مردم تا مرزهاي علم و فناوري
در دوره پهلوي اکثريت ملت ايران بي سواد بوده اند و رژيم جز مبارزه شعاري با بي سوادي که نتيجه اندکي داشته و قابل ملاحظه نبود کاري از پيش نمي برد، امروز و با گذشت نزديک به چهار دهه از پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي ملت ايران مرزهاي علم و دانش را درنورديده و به پيشرفت هاي عظيمي نائل شده اند.
بي سوادي اکثريت ملت ايران در دوره پهلوي به آن حدي بود که امام خميني (ره) در 7 دي 1358 طي پيامي جهت «مبارزه عمومي با بي سوادي » تاکيد کردند: « از جمله حوايج اوليه براي هر ملت که در رديف بهداشت و مسکن بلکه مهمتر از آنهاست آموزش براي همگان است. مع الاسف کشور ما وارث ملتي است که از اين نعمت بزرگ در رژيم سابق محروم؛ و اکثر افراد کشور ما از نوشتن و خواندن برخوردار نيستند، چه رسد به آموزش عالي. مايه بسي خجلت است که در کشوري که مهد علم و ادب بوده و در سايه اسلام زندگي مي کند که طلب علم را فريضه دانسته است، از نوشتن و خواندن محروم باشد.» (صحيفه امام ، جلد ۱۱ ، صفحه ۴۴۶»
در حالي که نرخ باسوادي در سال 1355 ، ۴۷/۲ درصد بوده است اين ميزان در سال 1390، به ۹۳/۲ درصد رسيده است، در سال 1355 ، 47 هزار و 47 مدرسه دانش آموز مي پذيرفت و در سال 1390، 91 هزار و 830 مدرسه مشغول فعاليت بودند.
در سال 55 ، 700 مرکز آموزشي فني و حرفه اي در کشور فعاليت مي کرد و اين ميزان در سال 1390 به 6 هزار و 983 واحد رسيده است.
پيش از انقلاب و در سال 1350 دو مرکز آموزش استعدادهاي درخشان در کشور فعاليت مي کرد و اين تعداد در سال 1390 به 670 مرکز رسيده است.
در حالي که سال 1355، 170 هزار دانشجو، در 223 واحد دانشگاهي تحصيل مي کردند اين ميزان در سال 1390، به 4 ميليون دانشجو و 2540 واحد دانشگاهي رسيده است.
تعداد رشته هاي کارشناسي ارشد در دانشگاه هاي موجود کشور در سال 1355 ، 182 رشته و در سال 1390، 1033 رشته بوده است.
بر اساس گزارش موسسه بين المللي اطلاعات علمي (ISI)، تعداد مقالات علمي چاپ شده از محققان ايراني در مجلات معتبر بين المللي در سال 1357، 450 مقاله و در سال 2012، 34/155 مقاله بوده است که نشا ن دهنده رشد 3 برابري متوسط جهاني در اين حوزه است.
هم اکنون ما شاهد اين هستيم که ايران در بسياري از فناوري ها نه تنها خودکفا شده بلکه به کشور صادر کننده خدمات فني مهندسي در حوزه هاي صنعت نفت، کشاورزي، بهداشت، سدسازي، تراکتورسازي، هسته اي، خودروسازي، سلول هاي بنيادين و ... تبديل شده است.
در عرصه علوم نوين، دانشمندان ايراني توانسته اند تا مرزهاي جديد دانش بشري پيش روند و در مواردي از اين مرزها نيز عبور کنند. موفقيت هاي دانشمندان ايراني در زمينه هاي سلول هاي بنيادين، نانو تکنولوژي، مهندسي ژنتيک، علوم هسته اي، علوم فضايي و ... از اين موارد است.
اين آمار در بسياري از حوزه هاي ديگر نيز قابل استخراج و بر اساس آن مقايسه پيش و پس از انقلاب است و آنچه ذکر شد نشان مي دهد که ايران اسلامي با اکثريت شهروندان بي سواد در سالي که انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد امروز به اکثريت قريب به اتفاق با سواد رسيده است.
آمارها از اقتصاد مي گويند
درباره اقتصاد دوره پهلوي و مقايسه آن با امروز، در فضاي مجازي مطالب زيادي از سوي عاشقان سلطنت نوشته مي شود که اکثر اين نوشته ها يا ناشي از بي اطلاعي است يا به دليل جاهل مفروض دانستن مخاطباني که يا خود دوره پهلوي را نديده اند و يا به منابع دست اول دسترسي ندارند.
در اکثر اين نوشته ها با اشاره به قيمت ارزان اجناس در دوره پهلوي و مقايسه آن با امروز گفته مي شود که در آن دوره ارزاني بوده و با انقلاب همه چيز گران شده است ولي گفته نمي شود آن برهه حقوق مردم و ميزان اشتغال تا چه اندازه بوده است؟!
در باره ارزاني در دوره پهلوي نيز بايد به قدرت خريد مردم و حقوق کارمندان نيز اشاره اي گذرا داشت، در اين برهه قيمت ها پايين بوده ولي قدرت خريد مردم بسيار پايين تر از آن بوده است. به طور مثال درآمد کارمند عادي ماهانه 500 تا 1200 تومان بود (البته حقوق 1000 توماني در سال هاي حدود 1348 به افراد بسيار محدودي اختصاص داشت) و قيمت پيکان در همين برهه 28 هزار تومان بود يعني 28 برابر حقوق حداکثري يک کارمند!
بهتر است به حقوق مستشاران خارجي و آمريکايي رژيم شاه در اين برهه نيز توجهي داشته باشيم تا بدانيم در حالي که متخصصين و کارمندان ايراني نهايتا در سال 1348 هزار تومان حقوق مي گرفتند در اين برهه اين مستشاران از بودجه دولت ايران چقدر به خود اختصاص داده بودند؛ عبدالله آذربرزين جانشين فرماندهي نيروي هوايي ايران در دوره پهلوي در خلال چندين جلسه مصاحبه در سال 1388 مي گويد: «بعضي از مستشارهايي که در اين مرحله مي آمدند، از نقطه نظر[کيفيت] و آگاهي به تخصص شان، زياد جلوتر از شاگردان و متخصصان خودمان، که از خارج آمده بودند، نبودند. آن روزها چيزي در حدود شش، هفت هزار تومان به افسرهاي مستشاري مي دادند.»
درآمدهاي نفتي و ميزان جمعيت
درآمد نفتي ايران از سه ميليارد دلار در سال 1332 به 53 ميليارد دلار در سال 1356 رسيد و درآمد سرانه نيز در اين مدت به 11 هزار و 514 دلار افزايش پيدا کرد با اين وجود در بخش هاي فقير جامعه، فقر هر روز بيشتر و شکاف طبقاتي عميق تر مي شد.
تنها ده درصد از درآمد سرشار نفت و کمتر از 15 درصد از کل واردات به امر توسعه اختصاص مي يافت، شرکت ملي نفت به صورت محرمانه ولي دائمي مبلغ کلاني به حساب شخصي شاه واريز مي کرد. به گونه اي که سرمايه شخصي شاه به يک ميليارد دلار رسيده بود. با اين سرمايه ها نهادهايي اداره مي شد که آنها نيز هدفي جز سلطه بيشتر حکومت بر تمامي ابعاد زندگي مردم نداشتند.
بر اساس آمار بانک جهاني، 46 درصد مردم ايران در سال 1356 زير خط فقر بودند و ضريب جيني در ايران قبل از انقلاب بيش از 45 بوده است.
امروز نزديک چهل سال از آن روزها مي گذرد و با وجود مشکلات اقتصادي که مسئولين بايستي براي حل اين مشکلات کمر همت ببندند وضعيت اقتصادي و رفاه مردم بسيار بهتر از دوره پهلوي است.
آزادي دستاوردي که انقلاب نصيب ملت ايران کرد
در حالي که در دوره پهلوي حتي مقامات و مسئولين کشور جرات اين را نداشتند که سخني بگويند مبادا «اعليحضرت خوشش نيايد» و در نتيجه هميشه مراقب سخن گفتن خود بوده اند امروز روزنامه ها و رسانه هاي ديگر هر چه مي خواهند مي گويند و مي نويسند.
کافي است به کنترل رسانه هاي مکتوب اعم از روزنامه ها و کتاب ها توسط ساواک بپردازيم تا مشخص شود که در اين برهه زبان ها براي گفتن و قلم ها براي نوشتن تا چه اندازه محدود بوده اند.
با آغاز رياست نصيري بر ساواک، سانسور مطبوعات گسترش يافت، در دهه هاي 50-1340، مطبوعات و روزنامه ها از محتوي عاري شدند؛ در همان حال روزنامه نگاران و ارباب مطبوعات، تحت مراقبت هاي دائمي ساواک قرار گرفتند. دوران نخست وزيري اميرعباس هويدا (13۵۶-13۴۳) سخت ترين برهه سانسور و کنترل سازمان يافته مطبوعات و روزنامه ها را تجربه کرد و ارباب مطبوعات و نويسندگان جرائد، تنها در چهارچوب تعيين شده از سوي ساواک و مجموعه حاکميت قلم فرسايي مي کردند. مطبوعات همواره سايه سنگين ساواک را بر فعاليت هاي خود احساس مي کردند. آن چه در نشريات منعکس مي شد، در درجه اول ارائه تصويري غيرواقعي، تحسين آميز و ستايش گرانه از شخص شاه و دربار بود. چنين القا مي شد که کشور تحت هدايت هاي شاه به سرعت در مسير توسعه و تعالي قرار گرفته و مخالفان حکومت جز جلوگيري از اين حرکت قصدي نداشته و بنابراين محکوم به شکستند. به عبارت ديگر مطبوعات تنها مواردي را منعکس مي کردند که خوشايند ساواک، دربار، شاه و مجموعه حاکميت بود.
امروز و با گذشت چهل سال از پيروزي انقلاب اسلامي نگاهي به پيشخوان روزنامه فروشي ها نشان مي دهد که صدها روزنامه ، مجله و نشريه مشغول فعاليت هستند و هر چه مي خواهند مي نويسند و حتي برخي روزنامه هاي زنجيره اي در نبود نظارت کافي جرات به خود راه داده به مقدسات حمله ور شده و امنيت ملي کشور را مورد تهاجم نيش زبان و قلم خود قرار مي دهند.
رشد ديني و معنوي
در دوره پهلوي رژيم عامدانه فساد را در بين جوانان و نسلي که آينده ايران به دستان آنان چشم دوخته بود رواج مي داد، کافي است به سخنان رجال عصر پهلوي نگاهي بيندازيم تا واقعيت براي همگان عيان شود.
علي اميني نخست وزير وقت 8 شهريور 1340 طي سخناني گفته بود: «با نهايت تاسف بايد گفت که ايمان و اعتقاد ما سست شده، اگر در ملتي ايمان مذهبي يا ملي قوي باشد هيچ بيگانه اي نمي تواند به آن ملت راه يابد.»
اميني در جمع مردم گفته بود: «متاسفانه بايد گفت که فساد محيط ما از همان خانواده ها شروع مي شود و رکود اخلاقي و اختلاط تمدن هاي داخلي و خارجي تمام اصول زندگي ما را به هم زده است فيلم هاي فاسد و خراب و مناظر مستهجن پاک اخلاق اطفال و جوانان ما را فاسد کرده بايد با فساد اخلاق که از مجلات خراب نيز ناشي مي شود مبارزه کرد.»
وي همچنين گفته بود: «مايه ننگ است که در مملکت اسلامي دولت ها براي افزايش درآمد خود مصرف ترياک و يا الکل را تجويز کنند. در حال حاضر اکثر جوان هاي ما مشروب خوار شده اند و اين قسمتي از مشکلات جامعه ما است.»
شهريور 1340 علي اميني نخست وزير وقت از انتشار فيلم ها و مجلات مستهجن انتقاد کرده و مي گويد اين روند باعث فساد اخلاقي جوانان اين کشور شده است، کافي است بدانيم که از اين سال ها روند انتشار فيلم ها و مجلات مستهجن و به صورت عمومي گسترش بي سابقه اي يافت.
در حالي که نشريات از انتشار خبرهاي روز کشور خودداري مي کردند و يا ساواک مانع آنان مي شد روزي نبود که نشرياتي مانند «خواندني ها»، «تهران مصور»، «سپيد و سياه» و دهها نشريه ديگر با صفحات روي جلد مبتذل و مستهجن منتشر نشوند و جوانان را به فساد سوق ندهند.
امروز چهل سال از آن روزها مي گذرد، پيشرفت معنوي امروز قابل مقايسه با دوره پهلوي که فساد سازمان يافته از سوي رژيم بر مردم تحميل مي شد نيست، جوانان اين مرز و بوم در دهه شصت غسل شهادت مي کردند و براي دفاع از وطن به جبهه ها مي رفتند، زماني که اين جوانان با امام ديدار مي کردند از ايشان تقاضا مي نمودند دعا کند تا به شهادت برسند، امروز و در دهه نود شمسي همين مردم آرزو مي کنند که به آنان اجازه داده شود به سوريه رفته و از حرم اهل بيت دفاع کنند.
مقايسه امروز با دوره پهلوي در همه عرصه ها نشان دهنده پيشرفت شگفت انگيزي است که به برکت اسلام نصيب ملت ايران شده است، بي شک در اين زمينه گفتني هاي فراواني هست که در گنجايش اين نوشتار نيست و امروز بايستي داشته هايمان را قدر بدانيم و براي حل مشکلات موجود کشور کمر همت ببنديم و مسلم است که هيچ مشکلي جز با دستان توانمند ايراني و بدون اتکا به بيگانگان قابل حل نيست.
روزنامه كيهان، شماره 21836 به تاريخ 15/11/96، صفحه 1 (صفحه اول)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در چهل شالگی انقلاب اسلامی