فریب در سومین ازدواج!
به خاطر اشتباهی که در دفتر ثبت ازدواج و طلاق رخ داد و ماجرای طلاق همسر دومم مقابل ازدواج اولم به ثبت رسید اکنون ازدواج سومم نیز با مشکل روبه رو شده و همسرم مدعی است او را فریب داده ام و ...
این ها بخشی از اظهارات مرد 55 ساله بازنشسته ای است که ادعا می کند به دلیل اشتباه متصدی ثبت احوال بهانه ای به دست همسر سومش افتاده است تا از او به اتهام فریب در ازدواج شکایت کند. این مرد میان سال که تا کلاس سوم راهنمایی تحصیل کرده است پس از احضار به کلانتری درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: 18 سال قبل قصد داشتم از همسرم طلاق بگیرم چرا که پس از سال ها زندگی هیچ گونه تفاهم اخلاقی با یکدیگر نداشتیم و همواره در جنگ و جدل بودیم. این ناسازگاری ها موجب شد تا تصمیم به جدایی بگیریم به همین دلیل منزل و دارایی ام را به او بخشیدم تا با زن دیگری ازدواج کنم که از مدتی قبل با هم آشنا شده بودیم، با وجود این همسر اولم حاضر به طلاق نشد ولی من با «هایده» ازدواج کردم و دیگر به سراغ همسر اولم نرفتم. اگرچه زندگی مشترک من وهایده 14 سال طول کشید ولی باز هم روزگار خوشی نداشتم. او زن پرتوقعی بود و انتظارات زیادی از من داشت که نمی توانستم خواسته هایش را برآورده کنم. من یک کارمند ساده بودم و باید با حقوق اندک کارمندی مخارج زندگی دو خانواده را پرداخت می کردم ولی او با این درآمد اندک کنار نمی آمد و همواره سعی داشت به رویاهای بلندپروازانه اش جامه عمل بپوشاند. از سوی دیگر نیز پسر هایده بزرگ شده بود و در زندگی ما دخالت می کرد به طوری که گاهی با تهدیدهای او نیز روبه رو می شدم. این گونه بود که پس از 14 سال زندگی مشترک تصمیم گرفتم او را طلاق بدهم. بالاخره پس از کش و قوس های زیاد به توافق رسیدیم و هایده از من جداشد. اما هنگام ثبت طلاق اشتباهی رخ داده و طلاق هایده را در شناسنامه ام مقابل ازدواج اولم نوشته اند. من هم اصلا به این موضوع دقت نکردم و به آن اهمیتی نمی دادم تا این که حدود چهار سال قبل و درحالی که مدت زیادی از طلاق هایده نمی گذشت با زن مطلقه دیگری آشنا شدم. «طاهره»یک دختر 9 ساله داشت و پس از طلاق از همسرش به تنهایی زندگی می کرد زمانی که از «طاهره» خواستگاری کردم همه واقعیت ها را برایش شرح دادم و ماجرای دو ازدواج قبلی ام را بازگو کردم. او هم شرایط مرا پذیرفت و قرار شد با مهریه سه سکه تمام بهار آزادی به عقد من درآید. اما او اصرار کرد تا مهریه را 14 سکه بهار آزادی تعیین کنیم تا آبرویش نزد فامیل حفظ شود. طاهره مدعی بود تعیین سه سکه بهار آزادی، او را نزد بستگانش سرشکسته می کند ولی در عین حال قول داد پس از برگزاری مراسم عقدکنان دوباره به محضر ثبت ازدواج برگردیم و او 11 عدد از سکه های مهریه اش را ببخشد تا مهریه او همان سه سکه ثبت شود خلاصه من هم که عاشق او شده بودم به حرف هایش اعتماد کردم و این گونه زندگی مشترک من و طاهره آغاز شد. ولی او پس از برگزاری مراسم عقد وعده و وعیدها و قول و قرارش را فراموش کرد. من هم اهمیتی به این موضوع ندادم و دیگر سخنی درباره مهریه نگفتم خلاصه زندگی مشترک ما درحالی زیر یک سقف ادامه یافت که من مقداری از لوازم ضروری زندگی را خریدم و به خانه طاهره بردم ولی او لوازمی را که از قبل داشت به خانه مادرش انتقال داد.من هم این موضوع را نادیده گرفتم ولی زمانی که از او خواستگاری کردم قرار نبود دخترش نیز در کنار ما زندگی کند.
حالا هم اختلافات ما درحالی آغاز شده که دختر طاهره نیز وبال گردن من شده است و من با این حقوق اندک بازنشستگی نمی توانم از عهده اجاره خانه و دیگر مخارج زندگی او و دخترش برآیم.اکنون نیز همسر سومم درحالی از من به اتهام فریب در ازدواج شکایت کرده است که می داند من جراحی قلب انجام داده ام و به خاطر همین بیماری قلبی نباید دچار استرس های روانی شوم ولی او ...
شایان ذکر است به دستور سرهنگ عباس زمینی (رئیس کلانتری سپاد مشهد) پرونده این زوج در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری و زیر نظر کارشناسان مشاوره مورد بررسی و رسیدگی قرار گرفت . ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 20281 - ۱۳۹۸ سه شنبه ۱۰ دي
قتل، آدم ربایی و پاره کردن لاله گوش دختران خردسال در پرونده زن گوشواره دزد
سجادپور- پرونده زن مطلقه معروف به «سلطان» که تاکنون به 12 فقره کودک ربایی در شهرهای مختلف کشور، سرقت طلاهای دختران خردسال و قتل اعتراف کرده است در حالی روی میز قضات شعبه سوم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی قرار گرفت که بررسی های بیشتر با صدور دستورات ویژه قضایی برای کشف جرایم احتمالی دیگر وی همچنان ادامه دارد.
به گزارش اختصاصی خراسان، ماجرای کودک ربایی ها و گوشواره دزدی های خون آلود در مشهد و شهرهای مختلف دیگر خراسان رضوی در سال 96، زمانی ترسناک تر شد و رنگ جنایی به خود گرفت که جسد دختر بچه ای درون سرویس بهداشتی منزل پدربزرگش واقع در شهرستان فریمان درحالی پیدا شد که النگوهای طلای این دختر کوچک به سرقت رفته بود.
ماجرای این جنایت هولناک عصر سوم شهریور سال 96 از آن جا آغاز شد که «فاطمه- ح» از منزل خودشان بیرون رفت. مادر کودک تصور می کرد که او به منزل پدربزرگ یا عمویش رفته است که در مجاورت آن ها سکونت داشتند اما وقتی دختر بچه شب هنگام به منزل بازنگشت، دلشوره عجیبی وجود مادرش را فرا گرفت و خانواده فاطمه به جست وجوی او پرداختند. آن ها به منزل بستگانشان رفتند ولی باز هم اثری از دختر کوچک نبود تا این که حدود ساعت 20 پیکر بی جان او را درون سرویس بهداشتی منزل پدربزرگش یافتند ، آن ها هراسان و وحشت زده دخترک را به بیمارستان حضرت زهرا (س) رساندند ولی او علایم حیاتی نداشت و ساعتی قبل جان خود را از دست داده بود! گزارش خراسان حاکی است، بدین ترتیب ماجرای مرگ مشکوک دختر خردسال به نیروهای انتظامی اعلام شد و تحقیقات درباره چگونگی مرگ این کودک با دستورات ویژه قضایی ادامه یافت.
بررسی های مقدماتی و معاینات پزشکی نشان می داد که دختربچه مذکور به دلیل انسداد راه تنفسی درحالی خفه شده است که آثار کبودی در چهره اش نمایان بود. همچنین ادامه تحقیقات از به سرقت رفتن النگوهای طلای کودک حکایت داشت بنابراین فرضیه قتل با انگیزه سرقت طلا قوت گرفت و یکی از بستگان مقتول نیز به ظن جنایت بازداشت شد اما دو روز بعد ماموران انتظامی تربت جام زن مطلقه ای معروف به «سلطان» را به اتهام سرقت طلای کودکان خردسال دستگیر کردند. بررسی ها بیانگر آن بود که زن 36 ساله تبعه خارجی است و خود را با اسامی مختلف مانند رحیمه و نجیبه معرفی می کند! بنابر گزارش اختصاصی خراسان، این زن از دوازدهم مرداد سال 96 زمانی تحت تعقیب پلیس تربت جام قرار گرفته بود که دختر خردسالی به نام کوثر و پسرخاله اش پس از خروج از منزل گم شده بودند!
تحقیقات کارآگاهان نشان می داد که زنی کوتاه قامت با کفش های پاشنه بلند، درحال حرف زدن با کودکان بوده و سپس آن ها را به مکان نامعلومی برده است! چندین ساعت بعد فردی از شهرستان باخرز با پدر کوثر تماس گرفت وگفت: دختر و پسری خردسال را به خانه اش آورده است که کنار خیابانی در باخرز سرگردان رها شده بودند!
پدر دختر با خوشحالی وصف ناشدنی به همراه ماموران به باخرز رفت و آن ها را تحویل گرفت. دو کودک به ماموران گفتند، زمانی که از خانه بیرون آمدیم زنی با کفش های پاشنه بلند نزد ما آمد وگفت: مرا مادرتان فرستاده تا به همراه شما نان و گوشت برای منزلتان بخرم! و سپس درحالی که با تلفن همراهش صحبت می کرد ما را سوار خودرو کرد و به این جا (باخرز) آورد سپس کوثر را به سرویس بهداشتی یک درمانگاه برد و النگوهایش را از دستش بیرون کشید. او سپس ما را به یک طلافروشی برد و قصد داشت النگوها را بفروشد که صاحب طلافروشی آن ها را نخرید! وقتی از مغازه بیرون آمدیم، آن زن گفت: شما همین جا بمانید تا من برای بازگشت به خانه خودروی سواری کرایه کنم! ولی او ما را رها کرد و دیگر سراغمان نیامد! تا این که ما گریه کردیم و چند خانم وقتی فهمیدند که گم شده ایم ما را به منزل بردند و ...! گزارش خراسان حاکی است، به دنبال لو رفتن ماجرای طلا دزدی از کودکان، این پرونده با گزارش بازپرس پرونده قتل فاطمه در فریمان به دادسرای تربت جام وارد مرحله جدیدی شد و این گونه بازجویی های تخصصی از زن معروف به «سلطان» در حالی ادامه یافت که بررسی پروندههای گوشواره دزدی از کودکان نشان می داد که برخی از طعمه های این زن مورد ضرب و جرح قرار گرفته اند وهنگام کشیدن گوشواره ها، لاله گوش یکی از آنان نیز پاره شده است. بنابراین با هماهنگی های قضایی، متهم خطرناک این پرونده به فریمان منتقل شد و مورد بازجویی های دقیق تر قرار گرفت. در ادامه تحقیقات ماجرای سرقت های به عنف گوشواره و کودک ربایی یکی پس از دیگری لو رفت و مشخص شد که این زن تبعه افغانستان با فریب دختران خردسال آن ها را سوار بر اتوبوس، تاکسی و مترو به منطقه ای از شهر یا حتی به یک شهر دیگر می برد و پس از سرقت طلاها، آنان را حیران و سرگردان در کوچه و خیابان های ناآشنا رها می کرد.
به گزارش خراسان، تحقیقات پلیسی با دستورات قضایی، در حالی به شهرهای مختلف کشور کشیده شد که ادامه بررسی ها نشان داد: «فاطمه» دختر خردسال فریمانی نیز به دست سلطان به قتل رسیده است چرا که در برابر پنجه های خون آلود او مقاومت کرده بود! به همین دلیل این پرونده جنایی اهمیت ویژه ای یافت و دامنه تحقیقات به مشهد رسید. او به کودک ربایی و سرقت طلاهای وی در شهرک شهید رجایی مشهد (قلعه ساختمان)، ربودن دو خواهر از شهرک گلشهر و انتقال آن ها به میدان بسیج و همچنین سرقت و کودک ربایی در سرویس بهداشتی یکی از اماکن متبرکه، اعتراف کرد و در ادامه مشخص شد که پنجه های خون آلود «سلطان» گوشواره های تعداد زیادی از دختران را در شهرهای تایباد، خواف، تربت جام، تربت حیدریه، باخرز، فریمان، مشهد و شاندیز از گوش های آنان بیرون کشیده و سپس کودکان معصوم را در مناطق دیگر رها کرده است.
گزارش خراسان حاکی است، با توجه به اهمیت و حساسیت ماجرا، این پرونده برای ادامه رسیدگی به شعبه سوم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و زیرنظر قاضی اسماعیل شاکر (رئیس شعبه سوم دادگاه کیفری یک) مورد رسیدگی ویژه قرار گرفت. اوراق این پرونده خاص زمانی زیر ذره بین قضات باتجربه دادگاه کیفری رفت که برخی نواقص موجود در تکمیل تحقیقات به چشم می خورد به همین دلیل رئیس دادگاه دستور بررسی های تکمیلی و دقیق را صادر کرد و این پرونده جنایی در حالی مورد کنکاش های ویژه قضایی قرار گرفت که احتمال می رود این متهم خطرناک جرایم دیگری را نیز در شهرهای کشور مرتکب شده باشد در عین حال تاکنون اتهام 12 فقره آدم ربایی و سرقت های طلا همراه با ترس و اضطراب روحی و روانی طعمه ها و همچنین ایراد ضرب و جرح عمدی و قتل به وی تفهیم شده است! خراسان : شماره : 20281 - ۱۳۹۸ سه شنبه ۱۰ دي
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی