مبادی دین اسلام چی هست؟

هر علمی رو که شروع می کنیم به خوندنش، اولش نوشته که این علم یک سری مبادی داره که همه علم روی آن مبادی هست.

برام جالب شد که دین اسلام که دین به این محکمی و متقنی هست (طبق شنیده هامون)، قاعدتا باید مبادی داشته باشه که همه معارفی که معلمان دینی و بینش و دین و زندگی مون بهمون می گن، روی اون ها استوار شده باشه.

این مبادی چی هستند؟

و اینکه من بدونم مبادی دین اسلام چی هست به چه دردم می تونه بخوره؟ یعنی چه ثمره عملی برام می تونه داشته باشه؟ (اینو پرسیدم که بهره خیلی خوبی ازجوابتون ببرم.)

 

مبادی جمع مبدء به معنای آغازهای و مبدأها و اصل و بنیاد می‌باشد.

بنابر این هر چیزی که آغاز دین و یا اصل و بنیاد دین محسوب شود، از مبادی دین اسلام خواهد بود. در واقع اساسنامه اسلام، مبادی اسلام می‌باشد؛ چیزهایی که اساس اسلام را تشکیل می‌دهند و مسائلی که پایه دین محسوب می‌شود.

با این تعریف مبادی اسلام، در یک کلمه، اسلام است و وجه تسمیه آن و در معنای تفصیلی آن، اصول اعتقادی اسلام و هر آنچیزی که در اسلام از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. لذا بیان تمامی مبادی از عهده بحث خارج خواهد بود و ما در صدد بیان مهم‌ترین مبادی خواهیم بود.

اعتقاداتی از قبیل توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد؛ اعمالی مثل نماز و زکات؛ رابطه تنگاتنگ ایمان و عمل صالح؛ معیار سنجش انسانها با تقوی و نه چیز دیگر؛ مساوات؛ امر به معروف و نهی از منکر؛ آزادی عقیده و ولایت و غیره را می‌توان از مبادی اسلام قلمداد کرد.

 

1. اولین و اصلی‌ترین سخن و آموزه اسلام:

رسول مکرم اسلام در اولین اعلان عمومی خود فرمودند: «قولوا لااله الا الله تفلحوا؛ بگویید نیست خدایی جز خدای یگانه رستگار شوید».

خلاصه تعالیم اسلام در باب توحید در این یک جمله جمع شده است و توحید بنیادی‌ترین آموزه در دین مبین اسلام می‌باشد.

معنای اله و الله:

اله به هر معبودی که در پیشگاه او خضوع می‌شود و مورد پرستش واقع می‌شود را می‌گویند؛ حال تفاوتی ندارد که آن اله، حق باشد یا باطل. لذا به هر چیزی که مورد پرستش واقع شود، اله گفته می‌شود.

به خاطر همین است که در فرهنگ قرآنی این تعابیر آمده است:

«وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَيْنِ اثْنَيْن‏؛ خدا گفته است دو خدا مگيريد».

«أَرَءَيْتَ مَنِ اتخَّذَ إِلَهَهُ هَوَئه‏؛ آيا كسى را كه هوس خويش را خداى خويش گرفته نديدى».

«قَالُواْ ءَ أَنتَ فَعَلْتَ هَذَا بِالهِتِنَا يَإِبْرَاهِيم‏؛ گفتند: اى ابراهيم آيا تو با خدايان ما چنين كرده‏اى‏».

و آیات دیگر

اما الله اسم خاص برای وجود مطلق و بسیط است که جامع همه کمالات می‌باشد و هیچ نقصی در وجود او راه ندارد، اطلاق می‌شود و بنابراین لفظ الله فقط درباره واجب الوجود یا خدایی که می‌شناسیم استعمال می‌شود و بر غیر او اطلاق نمی‌گردد.

تعبیر قرآن در این باره اینست:

«هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنىَ‏ يُسَبِّحُ لَهُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الحْكِيم؛ او اللَّه است كه آفريننده و پديد آورنده و صورتگر است او اسمايى حسنى دارد آنچه در آسمانها و زمين است تسبيح‏گوى اويند و او عزيزى است حكيم».

معنای لااله الاالله:

با توجه به توضیحات بالا روشن می‌شود که این جمله از دو بخش تشکیل شده است:

لااله: یعنی پشت پا زدن به تمامی اله‌ها و هیچ معبودی را نپرستیدن

الا الله: انحصار اله در الله و پرستش او.

لذا پرستش بت، نفس، مقام، شخصیت، وطن، اشخاص و هر چیز دیگری غیر از او مردود است و تنها موجودی که باید انسان در برابر او احساس عجز کند و سر در پیشگاهش خم کند، فقط الله است و لاغیر.

 

2. واسطه‌ای برای رابطه خداوند نیاز نیست:

یکی از مبادی اسلام و از اصلی‌ترین آموزه‌های آن، رابطه آسان و همه‌وقتی با معبود می‌باشد.

یعنی برای سخن گفتن با خدا و راز و نیاز با او، درخواست از او و با او بودن، نیاز به مکان خاص، زمان خاص، شرایط خاص و ... نیست و انسان می‌تواند بدون هیچ‌گونه تشریفاتی با او سخن بگوید و جواب بگیرد.

خداوند می‌فرماید: «وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُم‏؛ پروردگارتان اين دعوت را كرد كه مرا بخوانيد تا استجابت كنم‏».

بین خواندن خدا و استجابت خدا، واسطه‌ای نیاورده است و آن را مطلق ذکر کرده است. یعنی خواندن خدا مساوی است با جواب دادن او.

یا در جای دیگر می‌فرماید: «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لي‏ وَ لْيُؤْمِنُوا بي‏ لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُون‏؛ و چون بندگان من از تو سراغ مرا مى‏گيرند بدانند كه من نزديكم و دعوت دعاكنندگان را اجابت مى‏كنم پس بايد از من بپذيرند و بايد به من ايمان آورند تا شايد رشد يابند».

به آیه دقت کنید؛ هیچ شرطی غیر از ایمان وجود ندارد؛ یعنی همینکه خدا را باور داشته باشی و او را صدا کنی، جواب خواهد داد و این نکته ظریفی است که در آیه نهفته است.

شرط ایمان هم به این خاطر است که شخصی که خدا را باور ندارد، به هیچوجه خدا را نخواهد خواند و اگر بخواند، خواندن حقیقی نخواهد بود.

اما دقت داشته باشیم که این بیانات با انجام اعمال مخصوص در دین و عبادت در مسجد و غیره منافات ندارد و هر کدام ناظر به بخشی است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مـــــبــــــادی اســــــــلام

تاريخ : شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۴ | 11:25 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |