ورود عمر سعد به کربلا روز سوم محرم

عمر بن سعد یک روز بعد از ورود امام حسین (ع) به کربلا، یعنی روز سوم محرم، با شش یا نُه هزار سوار از اهل کوفه وارد کربلا شد .

عمر بن سعد بن ابي‌وقاص كه از معاريف كوفه و از هواداران بني‌اميه بود، پيش از ماجراي خونين كربلا، حكم ولايت "ري" (شامل منطقه ري و بخش اعظمي از مناطق مركزي و شمالي ايران) را از عبيدالله بن زياد، عامل يزيد بن معاويه در كوفه و بصره گرفته بود. ولي هنوز به اين أمر اقدام نكرده بود كه مخالفت امام حسين علیه‌السلام با يزيد و حركت وي به سوي كوفه پيش‌آمد كرد و همگان را به طريقي درگير ماجرا نمود. عبيدالله بن زياد كه از توانايي‌هاي عمر بن سعد در مبارزات و جنگ‌ها باخبر بود و وي را در ميان هواداران بني‌اميه، مناسب نبرد با امام حسين علیه‌السلام مي‌ديد به وي پيشنهاد فرماندهي سپاه رزمي خويش بر ضد امام حسين علیه‌السلام را داد و تنفيذ حكومت ري را مشروط به پايان بخشيدن ماجراي قيام امام حسين علیه‌السلام نمود. عمر بن سعد در آغاز براي پذيرش اين أمر مهم از خود ترديد و دودلي نشان داد ولي در برابر تطميع‌هاي شيطاني عبيدالله تسليم و پيشنهادش را پذيرفت و فرماندهي سپاه يزيد بن معاويه بر ضد امام حسين علیه‌السلام را بر عهده گرفت. وي براي اين منظور در رأس يك سپاه چهار هزار نفري از كوفه خارج شد و در سوم محرم سال 61 قمري يك روز پس از ورود امام حسين علیه‌السلام به كربلا، وارد اين سرزمين شد و از آن پس سپاه يك هزار نفري حر بن يزيد نيز به او پيوست و در تحت فرماندهي وي قرار گرفت.[۱]

عمر بن سعد بن ابی‌وقّاص معروف به عمر سعد و ابن سعد (کشته شده در ۶۵ یا ۶۶ یا ۶۷ق)، فرمانده سپاه عبیدالله بن زیاد در واقعه کربلا بوده است. گفته‌اند قرار بود راهی ری شود و حکومت آنجا را در دست گیرد ولی ابن زیاد، اعطای حکومت ری به او را مشروط به رویارویی با امام حسین(ع) کرد. عمر بن سعد با لشکر چهار هزار نفری به کربلا رفت. او نخستین تیر جنگ را به سوی حسین(ع) و یارانش رها کرد و پس از شهادت امام حسین(ع) و یارانش دستور داد بر بدن آنان اسب بتازند. ابن سعد به حکومت ری نرسید و در سال ۶۶ ق به دست مختار ثقفی کشته شد. او از شخصیت‌های منفور نزد شیعیان بوده و در زیارت عاشورا لعن شده است. پدرش سعد بن مالک(ابی‌وقاص) بن وهیب بن عبدمناف معروف به سعد بن ابی‌وقاص است.[۱] تاریخ تولد عمر بن سعد به درستی روشن نیست. برخی تولد او را در زمان پیامبر اسلام (ص) و برخی در سال کشته شدن عمر بن خطاب(۲۳ق/۶۴۴م)، دانسته‌اند.[۲] به گفته طبری وی در ۱۷ق/۶۳۸م همراه پدرش در فتح عراق شرکت داشته و آن زمان نوجوان بوده و حتی از طرف پدرش مأمور فتح رأس العین شده است.[۳]  شهرت ابن سعد در تاریخ اسلام بیشتر به دلیل شرکت وی در واقعه کربلاست که در آن امام حسین(ع) و یارانش شهید شدند. این حادثه ابن سعد را جزو چهره‌های منفور تاریخ درآورد. پس از آمدن عبیدالله بن زیاد به کوفه، ابن سعد که به حکومت ری و دَسْتبی (معرب دشتپی، دشتی پهناور میان ری و همدان که بعدها به قزوین ملحق گردید)[۱۰] منصوب و به سرکوبی شورش دیلمیان مأمور شده بود[۱۱] با ۴ هزار سپاهی در بیرون کوفه اردو زده و آماده حرکت به سوی ری بود، اما خبر حرکت امام حسین(ع) به سوی کوفه، عبیدالله بن زیاد را واداشت تا ابن سعد را برای مقابله با امام بفرستد. وی ابتدا از این کار سرباز زد، اما وقتی عبیدالله بن زیاد او را تهدید کرد که یا باید به مقابله با حسین(ع) برود و یا فرمان حکومت ری را پس دهد، ابن سعد مأموریت جدید را پذیرفت و با سپاهیان تحت امر خود[۱۲] به سوی کربلا حرکت کرد. عمر سعد جمعه، دوم یا ۳ محرم ۶۱ق /۶۸۰م وارد کربلا شد و قره بن قیس حنظلی را به نزد امام حسین (ع) فرستاد تا از امام بپرسد که برای چه به عراق آمده است؟ امام در جواب پاسخ داد که مردم کوفه از من دعوت کرده‌اند، از این روی به عراق آمده‌ام، حال اگر نمی‌خواهند برمی‌گردم. ابن سعد پاسخ امام را به عبیدالله نوشت، اما اطرافیان عبیدالله مانند شمر بن ذی الجوشن و دیگران که طرفدار جنگ با امام حسین (ع) بودند، عبیدالله را از نشان دادن نرمش در مقابل امام منع کردند و عبیدالله برای ابن سعد که ابتدا می‌خواست این موضوع را با صلح فیصله دهد، نوشت که یا با حسین (ع) جنگ کند و یا فرماندهی سپاه کوفه را به شمر بن ذی الجوشن واگذارد،[۱۳] اما ابن سعد در پاسخ این نامه به شمر گفت که او خود امیر سپاه خواهد بود و با حسین(ع) جنگ خواهد کرد. او در پی دستور ابن زیاد، پنج هزار سوار را بر شریعه فرات گماشت تا مانع از برداشتن آب توسط سپاه امام شوند.[۱۴] . امام حسین چند بار با عمر سعد گفتگو کرد تا او را از جنگ با خود منصرف کند. گزارش این دیدارها با اختلافاتی در منابع تاریخی نقل شده است. در یکی از این دیدارها امام توسط عمرو بن قرظه انصاری به عمر سعد پیغام داد تا شبانه میان دو لشکر با یکدیگر دیدار کنند. عمر سعد به همراه بیست سوار و امام نیز با همین تعداد به میانه میدان آمدند. امام به اصحاب خود فرمود به کناری روند و عمر سعد نیز چنین کرد. آن گاه با یکدیگر گفتگو کردند و این دیدار به درازا کشید. برخی منابع نقل کرده‌اند که امام به او فرمود: آیا از خدا نمی‌ترسی که با من می‌جنگی در حالی که می‌دانی من کیستم؟ این گروه را رها کن و نزد من بیا تا مقرب درگاه الهی شوی. عمر سعد گفت: از آن می‌ترسم که خانه‌ام را خراب کنند. امام فرمود: من برای تو خانه‌ای مهیا می‌کنم. عمر گفت:‌اموالم را می‌گیرند. امام فرمود: من بهتر از آن را به تو می‌دهم. عمر سعد ساکت شد و جوابی نداد. امام در حالی که آنجا را ترک می‌کرد فرمود: خدا به زودی تو را در بسترت بکشد و در روز قیامت نیامرزد. امید دارم از گندم عراق جز اندکی نخوری.[۱۵] عمر سعد گفت: اگر گندم نباشد، جو خواهد بود.[۱۶] . عصر روز تاسوعا عمر سعد سوار بر اسب شد و به سپاهیان خود گفت: «ای لشکریان خدا! سوار شوید که شما را بشارت باد.» سپاه کوفه آماده جنگ شد. وقتی امام حسین از قصد آنان آگاه شد، درخواست کرد آن شب را برای عبادت به او مهلت دهند. عمر سعد پس از مشورت با فرماندهان سپاه خود، پذیرفت.[۱۷] . بنابر نقل برخی منابع صبح روز عاشورا امام در برابر سپاه کوفه ایستاد و با آنان سخن گفت و سپس عمر سعد را فراخواند و خطاب به او گفت:‌ ای عمر بن سعد! آیا تو مرا می‌کشی و می‌پنداری که آن زنازاده فرزند زنازاده تو را حاکم ری و گرگان خواهد کرد؟ به خدا سوگند تو هرگز گوارایی آن را نخواهی چشید. عمر سعد از سخنان امام خشمگین شد و از امام رو گرداند و به لشکریانش گفت: منتظر چه هستید؟ همگی حمله کنید که لقمه‌ای بیش نیست.[۱۸] . سپس عمر سعد تیری به سوی لشکر امام حسین پرتاب کرد و گفت: شاهد باشید که من نخستین کسی بودم که تیر پرتاب کردم.[۱۹] ادامه مطلب را اینجا ببینید .

وقایع روز سوم محرم/ ورود عمرسعد با چهارهزار نفر به کربلا با طمع حکومت ری - ۳ محرم / ورود عمر بن سعد به کربلا - ورود عمر سعد به کربلا ۳ محرم - ورود سپاه عمر سعد به کربلا

روضه های محرم تا اربعین - روضه های دهه اول محرم


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا ، روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر

تاريخ : یکشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۹ | 14:24 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |