روضه شب وروزنهم محرم-تاسوعا

این شام تاسوعاست – یامحشرکبراست

این شام تاسوعاست – یامحشرکبراست - درکربلا امشب – بس ناله وغوغاست

قحطی آب امشب درکربلا باشد – شورونوا امشب درنینوا باشد

اهل حرم نالان ازقحطی آب است – اصغربگهواره امشب چه بی تاب است

غوغای محشرشد درکربلا امشب – درکربلا برپا شورونوا امشب

لشکر پیِ لشکربرابن سعد آمد – بردشمنی خود دشمن بیفزاید

ازبهر شاه دین یاری نه یارانی – دارد امام دین هفتاد قربانی

یاران شاه دین جمعی قلیل اما – دشمن هزاران شد درشام تاسوعا

دارد عطش غوغا درخیمه ها امشب – قحطی آب آمد درکربلا امشب

سقاوسرداراست چون حضرت عباس – میروسپهداراست چون حضرت عباس

آب آورطفلان درکربلا باشد – اویاورطفلان درخیمه ها باشد

سرداروسقا و میروسپهداراست – ازبهرجندالله عباس علمداراست

سقاکنار آب لب تشنه جان داده – صدجان دیگراو براین جهان داده

ای باقری آندم صدشوروشین آمد – تابرسرعباس آقا حسین آمد

این شام تا سوعا است کرببلا غوغا است

این شام تا سوعا است کرببلا غوغا است - در کربلا امشب بس شورشی برپا است

درصورتی که روز تاسوعا خوانده شود شام تبدیل به روز شود

این روز تا سوعا است کرببلا غوغا است - در کربلا امروز بس شورشی برپا است

شمر شریر آ مد با نا مه ا ی ا ز خـو ن - د شت بلا سا ز د با تیغ خو د گـلگون

در کربلا گر د ید بس شو ر شی بر پا - شد ما تم و حـز ن آ ل عـلی ا فـزون

ا ز کـو فـه و ا ز شا م لشکـر پی لشکـر - با ا بن سـعـد و شـمـر با خـو لی کا فـر

با نیز ه و شـمـشیر د ر کـر بلا آ مد - بر كشتن سـبط ز هر ا و پـیـغـمـبـر

ا ین سوی صحـرا بین فـرزند زهـرا را - آن بی کس و یا و رمظلوم و تنها ر ا

رفـتند هـمـر ا هـا ن ا ز گـرد آ ن مظلوم - هـفـتاد ود و یا رش د ر روز عاشورا

دهها هزار آنسوی استاده صف در صف - مشغول خـمّا ری کوبند کف د ر کف

هـفتاد و د و تن را ا ین سوی صحرا بین - اندر منا جا ت و در دستشان مصحف

زینب بود محزون ا ز بی کس و یا ری - بهر حسین نا ید یک یار و غمخواری

کن یک نظر ا ی د ل کـرببلا بـنگـر - کلثو م و لیلا بین د ر نا له و ز ا ری

کر ببلا ا کنـو ن کـوی مـنـا با شـد - کو ی مـنـا بـهـر آ ل عـبا با شد

ا و لا د پـیـغـمـبـر د ر حا ل احرا مند - آنجا حسین ا کنون ا ند ر د عـا با شد

ا ی با قـر ی بنگر بر قا سم و ا کبر - برعون و هم عبا س عبدالله و ا صغر

از بهر قربانی در روز عاشورا - آما د ه ا ند ا کنون ا ز ا کبر واصغر

این شام تاسوعابود

درصورتی که روز تاسوعا خوانده شود، بگوئید : "امروزتاسوعابود"

این شام تاسوعابود - دركربلاغوغابود

بركودكان تشنه لب - نوحه كنان زهرابود

حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین

پرپرزبی آبی بود - گلهای باغ مصطفا

ششماهه اصغرازعطش - شدناله اش اندرسما

حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین

ای باغبان تشنه لب - فكری برای آب كن

این بلبلان تشنه را - باجرعه ای سیراب كن

حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین

اما ندارد باغبان - راهی به آن آب روان

راه شریعه بسته شد - باحكم جلاد زمان

حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین

عمروبن حجاج لعین - مامورگشته برفرات

بهرحسین و یاوران - گشته حرام آب حیات

حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین

بستند برآل نبی - راه فرات وآب را

بشنوزخیمه ناله - آن اصغربی تاب را

حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین

گو ید سكینه باعمو - ازتشنگی وازعطش

آبی بیاوربهرما - كه شیرخواره كرده غش

حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین

سقاكنارعلقمه - خودتشنه لب گشته شهید

دستش جدافرقش دوتا - ازظلم یاران یزید

حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین

اصغردرآغوش پدر - تیری به حلقومش رسید

تشنه لب آن شیرین زبان - دردست باباشدشهید

حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین

درعصرعاشوراحسین - اندرمیان قتلگاه

گفتاكمی آبم بده - ای شمردون روسیاه

حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین

اما نداد او جرعه ای - آب روان برآن امام

ای باقری شدتشنه لب - شاه شهیدان والسلام

حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین

ای تشنه لب حسین حسین - اندرتعب حسین حسین

ای بی كفن حسین حسین - صدپاره تن حسین حسین

مولای من حسین حسین - آقای من حسین حسین

حسین حسین ثارالله - آقا اباعبدالله

حسین حسین ثارالله - آقا اباعبدالله

حسین حسین ثارالله - آقا اباعبدالله

حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین

شهیدكربلا حسین - غریب نینوا حسین

حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین

شهیدكربلا حسین - سرازبدن جدا حسین

حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین

شهیدكربلا حسین - قتیل اشقیا حسین

روزتاسوعاست امروز – کربلا غوغاست امروز

روزتاسوعاست امروز – کربلا غوغاست امروز

درنوا وشوروشین – حضرت زهراست امروز

روزتاسوعاست امروز – غم دراین دلهاست امروز

روزتاسوعاست امروز – غم دراین دلهاست امروز

درخیمه های حسین – ناله وغوغاست امروز

روضه نهم محرم بیاداباالفضل العباس علیه السلام

شام تاسوعا شام عباس است - درشکوفایی آن گل یاس است

حضرت عباس یاوردین است - حامی قرآن، دین وآئین است

روزعاشورا او علمداراست - دین وایمان را یاور و یاراست

آل عصمت را حامی است عباس - اوچوسرداری نامی است عباس

بهرسربازی کربلا آمد - همره آقا از وفا آمد

شدسپهدارلشکرقرآن - حامی دین شد از دل و ازجان

دین و قرآن را یار و یاورشد - اوعلمداری بر برادر شد

او که سرداری با وفا باشد - ساقی دشت کربلا باشد

روزعاشورا ناله طفلان - العطش گویان جملگی گریان

جملگی گویندای عمو سقا - ماهمه تشنه درلب دریا

العطش گویان زاکبر و اصغر - از عطش نالد طفل و هم مادر

شدروان سوی شط آب عباس - تا که آب آرد بر رباب عباس

شد جدا دست از پیکرعباس - چون علی منشق شد سر عباس

باقری عباس شد شهید ازکین - روز عاشورابهر حفظ دین

امشب شب تاسوعاست ، شب عباس است ، امشب گرفتارها بگویند عباس ، مریض دارها بگویند عباس، دردمندها بگویند عباس ، دسته جمعی برویم در خانه قمر بنی هاشم ، میوه دل ام البنین ، باب الحوائج است . کسی را ناامید نمی کند . حوائج را در نظر بگیرید ، فرج امام زمان را از خدا بخواهید ، از امام زمان نقل می کنند که فرمود : هر جا روضه عموم عباس خوانده شود من سراسیمه می آیم ، آقا یک نظری به ما کن ، آقا بیا می خواهم روضه عمو جان ترا بخوانم حود عباس فرمود : روضه مرا این طوری بخوانید هر کسی از بالای بلندی بیفتد ، اول کاری که می کند دستهایش را جلوی صورتش می گیرد حایل می کند تا صورت صدمه نخورد . اما بمیرم برای عباس دست در بدن ندارد در آن حالت یک قت صدای ناله ای شنید یکی صدا می زند : پسرم عباس ، تاچشم باز کرد دید مادرش زهراست . تا دید فاطمه می گوید پسرم ، برای اوّلین بار یک نگاه طرف خیمه ها کرد صدا زد : برادر بیا برادرت را دریاب . زینب می گوید : یک وقت دیدم رنگ حسین پرید ، یک نگاه طرف خیمه ، یک نگاه طرف میدان ، با عجله آمد کنار بدن برادر ، صدا زد عباسم :

تو مرا سید و سرور خواندی - چه شد این بار برادر خواندی...

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.pdf

كتا ب هـمـرا ه با عا شو را ئيا ن

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/dowomemoharramtayazdahom.htm

روضه های دهه اول محرم

http://hedayat.blogfa.com/post/14429

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۲ | 18:4 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 9 محرم 1445 )

تاسوعاي حسيني (61 ق)

• تاسوعاي حسيني (61 ق)

روز تاسوعا یا روز نهم ماه محرم آخرین روزی است که حسین بن علی (ع) سومین امام شیعیان و یارانش شبانگاه آن را درک کرده‌اند و این روز به شب عاشورا پیوند خورده‌است. این روز در نزد شیعیان از اهمیت بالایی برخوردار است. شیعیان این روز را منتسب به عباس بن علی (ع) نیز می‌دانند، و این روز را ...

جواب ردّ حضرت ابوالفضل ‏العباس (ع) به امان نامه‏ ي شمربن ذي ‏الجوشن (61ق)

• جواب ردّ حضرت ابوالفضل ‏العباس (ع) به امان نامه‏ ي شمربن ذي ‏الجوشن (61ق)

شمر بن ذي ‏الجوشن در عصر روز نهم محرم، چون ديد كه عمربن سعد مهيّاي نبرد با امام حسين(ع) است، به نزديك خيام حسيني آمد و بانگ زد كه: فرزندان خواهرم كجايند؟ منظورش حضرت عباس و سه برادرش به نام‏هاي عبداللَّه، جعفر و عثمان بود كه از فرزندان فاطمه‏ي ام‏البنين(س) بودند. آن مجلّله از قبيله‏ي ...

ولادت حضرت موسى (ع)

• ولادت حضرت موسى (ع)

(قابوس یا ولید بن مصعب) با این که از انعقاد نطفه در میان بنى‌اسرائیل جلوگیرى مى‌کرد تا آنجا که حتى مردان را از زنان جدا و از شهر خارج نمود و هر بچه‌اى از زنان بنى‌اسرائیل به دنیا مى‌آمد به وسیله مأورانش اطلاع یافته با دست نظامیان کشته مى‌شد ولى چون خواست خدا این بود که موسى علیه‌السلام ...

ولادت حضرت مریم (س)

• ولادت حضرت مریم (س)

از تواریخ و اخبار اسلامى و گفته مفسران استفاده مى‌شود که «حنه» و «اشیاع» دو خواهر بودند که اولى به همسرى «عمران» از شخصیت‌هاى برجسته بنى‌اسرائیل درآمد و دومى را «زکریا» علیه‌السلام به همسرى انتخاب کرد. سال‌ها گذشت که از همسر «عمران»، «حنه» فرزندى متولد نشد. روزى زیر درختى نشسته ...

رهایی حضرت یونس (ع) از شکم ماهى

• رهایی حضرت یونس (ع) از شکم ماهى

حضرت یونس علیه‌السلام سال‌ها در میان قومش (در سرزمین نینوا در عراق) به دعوت و تبلیغ مشغول بود ولى هر چه کوشش کرد، ارشادهایش در دل آن‌ها مؤثر نیفتاد، خشمگین شد. آن محل را ترک کرد و به سوى دریا رفت در آنجا بر کشتى سوار شد در میان راه دریا متلاطم گشت، چیزى نمانده بود که همه اهل کشتى ...

روى آوردن لشگر عمر سعد به سوى خیمه ها

• روى آوردن لشگر عمر سعد به سوى خیمه ها

عمر سعد پس از رجوع شمر لشکر خویش را صدا زد و گفت: یا خیل‌اللّه ارکبى و بالجنة ابشرى؛ اى لشکر خدا سوار شوید و بسوى بهشت رفتن شاد شوید. لشکر به سوى خیمه‌ها روى آوردند و امام علیه‌السلام در پیش خیمه سر به زانوى اندوه گذاشته و به خواب رفته بود، حضرت عباس علیه‌السلام خدمت امام حسین علیه‌السلام ...

ورود شمر بن ذی الجوشن به کربلا

• ورود شمر بن ذی الجوشن به کربلا

در برابر کاروان کم تعداد امام حسین علیه‌السلام و یارانش، که اهل و عیالشان نیز همراه آنان بودند، عبیدالله بن زیاد نیروهای رزمی فراوانی به کربلا اعزام کرد. وی، علاوه بر لشکر یک هزار نفری حر بن یزید ریاحی، چهار هزار تن به همراه عمر بن سعد، دو هزار نفر به همراه یزید بن رَکاب کلبی، ...

فرمان حمله عمومی به خیام امام حسین از سوی عمر بن سعد

• فرمان حمله عمومی به خیام امام حسین از سوی عمر بن سعد

هنگامی که عمر بن سعد، فرمانده کل سپاه عبیدالله بن زیاد، با دریافت نامه شدیدالحن عبیدالله احساس خطر کرد و با آمدن شمر بن ذی الجوشن به کربلا، وی را رقیبی برای فرماندهی خویش می‌دید، با دستپاچگی تمام و بدون اطلاع قبلی، در عصر روز تاسوعا (نهم محرم) فرمان حمله عمومی به سوی خیمه‌گاه امام ...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۲ | 18:3 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 4 مرداد 1402 )

افتتاح بزرگترين پالايشگاه نفت سنگين جهان در بندرعباس (1376 ش)

افتتاح بزرگترين پالايشگاه نفت سنگين جهان در بندرعباس (1376 ش)


در چهارم مرداد ماه 1376 بزرگ‏ترين پالايشگاه نفت سنگين جهان در بندرعباس كه از مرحله طراحي تا ساخت و نصب تجهيزات آن، توسط متخصصان و كارشناسان داخلي صورت گرفته بود به بهره‏برداري رسيد. اين پالايشگاه از جمله طرح‏هاي مهم صنعت نفت كشور بوده و براي بالا بردن ظرفيت توليد فرآورده‏هاي نفتي ...

ديدار مسؤولان ايراني با دبيركل سازمان ملل پس از قبول قطعنامه 598 (1367ش)

ديدار مسؤولان ايراني با دبيركل سازمان ملل پس از قبول قطعنامه 598 (1367ش)


دبيركل سازمان ملل متحد به محض دريافت پذيرش رسمي قطعنامه 598 از سوي ايران، به تلاش وسيعي دست زد و پس از مشورت با اعضاي شوراي امنيت، رسماً از وزراي خارجه ايران و عراق دعوت كرد به منظور انجام مذاكرات مربوط به اجراي قطعنامه، بلافاصله به نيويورك سفر كنند تا از سوم مرداد 1367ش، ملاقات‏ها ...

درگذشت

درگذشت "غلامرضا كيوان سميعي" شاعر معاصر (1372 ش)


غلامرضا سميعي متخلص به كيوان در سال 1292ش در كرمانشاه به دنيا آمد. وي در كنار دروس دبستان به فراگيري علوم عربي و قرآن پرداخت و تا مقاطع بالاتر ادامه داد. در نوزده سالگي براي ادامه تحصيل علوم ديني راهي قم و مشهد شد و از حضرات آيات شاه‏آبادي، حجت‏كوه‏كمره‏اي و اديب نيشابوري ثاني و... ...

درگذشت حاج حسين آقا ملك، بنيانگذار كتابخانه و موزه ملي ملك در تهران و واقف بزرگترين مجموعه وقفيات آستان قدس رضوی (1351ش)

درگذشت حاج حسين آقا ملك، بنيانگذار كتابخانه و موزه ملي ملك در تهران و واقف بزرگترين مجموعه وقفيات آستان قدس رضوی (1351ش)


حسین مَلِک معروف به حاج حسین آقا ملک، موسس موزه و کتابخانه ملک به همراه املاک و مستغلات وقف آستان قدس رضوی در سال ۱۳۱۶ می‌باشد. ملک زادهٔ سده سیزده و درگذشته به سال ۱۳۵۱ هجری خورشیدی، فرزند ارشد حاج محمد کاظم ملک‌التجار بود. ثروتمند بزرگ آذری تبار، زاده تهران و مستقر در مشهد که ...

سلطان سعید بن تیمور، سلطان مسقط و عمان به نفع پسرش (قابوس) استفعا کرد. (1349ش)

سلطان سعید بن تیمور، سلطان مسقط و عمان به نفع پسرش (قابوس) استفعا کرد. (1349ش)


این استعفا با یک کودتای غیر خونریزی پسر علیه پدر انجام گرفت

شهربانی اعلام کرد در تیرماه 76 نفر در تهران در اثر حوادث رانندگی جان باخته اند(1349ش)

شهربانی اعلام کرد در تیرماه 76 نفر در تهران در اثر حوادث رانندگی جان باخته اند(1349ش)

سیل بزرگ در بجنورد 200 خانه را ویران کرد(1350ش)

سیل بزرگ در بجنورد 200 خانه را ویران کرد(1350ش)

در آستانه انتخابات مهم انجمن شهر و شهرستان دکتر علینقی کنی دبیر کل حزب مردم استعفا کرد(1351ش)

در آستانه انتخابات مهم انجمن شهر و شهرستان دکتر علینقی کنی دبیر کل حزب مردم استعفا کرد(1351ش)


در آستانه انتخابات مهم انجمن شهر و شهرستان دکتر علینقی کنی دبیر کل حزب مردم استعفا کرد کنار گذاردن دبیر کل حزب مردم بنا به خواسته هویدا نخست وزیر بود. کنی در چند سخنرانی خود هویدا را قادر به اداره امور کشور ندانست

درگذشت حاج حسین آقا ملک(1351ش)

درگذشت حاج حسین آقا ملک(1351ش)


حاج حسین آقا ملک یکی از درخشانترین چهره های فرهنگی و اقتصاد ایران که با ثروت سرشار خود خدمات ذیقیمتی نموده بود در سن 96 سالگی در تهران درگذشت. کتابخانه معظم ملک که غالب کتابهای آن خطی است و همچنین دارائی او وقف آستان قدس رضوی شده بود


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۲ | 18:2 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 26 جولای 2023 )

مرگ

• مرگ "پير كورني" نويسنده و اديب معروف فرانسوي (1686م) (ر.ك: 10 مارس)

پيِر كورني، نخستين شاعر دراماتيك و داستاني قرن هفدهم، در ۱۰ مارس ۱۶۰۶م در شهر روان فرانسه به‌دنيا آمد. وي پس از پايان تحصيلات خود، ابتدا به شغل وكالت دعاوي پرداخت و پس از چندي به نمايش‏نامه‏نويسي روي آورد. كورني بعدها ساكن پاريس شد و زندگي خود را با سختي ادامه داد؛ با اين حال از كار ...

روز ملي و استقلال كشور افريقايي

• روز ملي و استقلال كشور افريقايي "ليبريا" (1847م)

كشور جمهوري ليبريا با 97/754 كيلومتر مربع وسعت در غرب افريقا، در كنار اقيانوس اطلس و در همسايگي كشورهاي گينه، سيرالئون و ساحل عاج واقع شده است. بيشتر جمعيت 3 ميليون نفري ليبريا پيرو مذاهب بومي و 16 درصد هم مسلمان مي‏باشند. پايتخت آن شهر مونروويا و داراي واحد پول دلار ليبريا است. زبان ...

تولد

• تولد "جورج برنارْدْ شاوْ" نويسنده مشهور ايرلندي (1856م)

جورج برنارد شاو نويسنده معروف ايرلندي، در 26 ژوئيه 1856م در خانواده‏اي فقير در دوبلين متولّد شد. برنارد در تحصيل شاگرد منظمي نبود، اما در خانه و نزد مادرش آموزش عميقي در موسيقي يافت و در موزه شهر نيز نقاشي آموخت. وي در 20 سالگي راهي لندن شد و سال‏هاي اوليه را در تنگ‏دستي گذراند. برنارد ...

کشف عنصر پرقدرت رادیوم توسط

• کشف عنصر پرقدرت رادیوم توسط "پیر و ماری کوری" دانشمندان لهستانی (1898م)

ماری کوری فیزیک‏دان بزرگ لهستانی در 26 ژوئیه سال 1898م، عنصر جدیدی کشف کرد و نام آن را به دلیل علاقه‏ای که به زادگاه خود واقع در پولَند لهستان داشت، پلونیوم گذارد. اما وی و همسرش پیِر کوری به این کشف قانع نشدند زیرا بقیه ماده‏ای که بعد از پلونیوم به دست آمد، به مراتب قوی‏تر و موثرتر ...

استعفاي

• استعفاي "ملك فاروق" پادشاه مصر، در پي كودتاي نظامي در اين كشور (1952م)

به دنبال تأسيس رژيم غاصب صهيونيستي و آغاز جنگ اول اعراب و اسرائيل، ملك فاروق پادشاه مصرنيز دستور حمله به اين رژيم را صادر كرد. اما اين جنگ با شكست مصر مواجه گرديد و مردم اين كشور را نسبت به ملك‏فاروق به شدت بدبين كرد. اين بدبيني در كنار فساد رايج در دستگاه رهبري فاروق، زمينه كودتاي ...

اعلام ملي شدن كانال سوئز توسط

• اعلام ملي شدن كانال سوئز توسط "جمال عبدالناصر" رئيس جمهور مصر (1956م)

در سال‏هايى كه استعارگران انگليسي و فرانسوي بر سر تصاحب سرزمين مصر در جدال بودند، كانال سوئز در سال 1869م توسط فرانسه احداث شد و با بهره‏برداري از اين مسير، راه دريايى ميان اروپا و آسيا كوتاه‏تر گرديد. تسلط انگلستان و هم‏چنين فرانسه بر كانال سوئز همچنان ادامه يافت تا اين كه در 26 ...

روز ملي و استقلال كشور

• روز ملي و استقلال كشور "مالديو" از استعمار انگلستان (1965م)

جزاير مالديوْ با حدود 300 كيلومتر مربع مساحت در سواحل اقيانوس هند واقع شده‏اند. جمعيت مالديو در حدود 300 هزار نفر است كه عموماً مسلمان مي‏باشند. پايتخت مالديو، ماله و واحد پول آن روفيا است. اكثريت مردم مالديو مليت سينْهالي و دراويدي داشته و به زبان ديوهي از گروه زبان‏هاي سينهالي صحبت ...

مرگ

• مرگ "آنتونيو سالازار" نخست وزير ديكتاتور پرتغال (1970م)

آنتونيو اوليور سالازار نخست وزير سابق پرتغال در سال 1889م به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات خود در رشته حقوق و اقتصاد به تدريس پرداخت و در سال 1926م پس از وقوع يك كودتاي نظامي در اين كشور به وزارت دارايى برگزيده شد كه پس از چند روز به دليل عدم اختيارات كافي استعفا داد. سالازار، ...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۲ | 17:1 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

شعر-حیدركرببلا ای اكبرم

حیدركرببلا ای اكبرم

حیدر كر ببلا ئی یاعلی - توشبیه مصطفائی

حیدركرببلاای اكبرم - كن وداع اینك توبا اهل حرم

سوی جبهه میروی تاج سرم - میسپارم بخدایت پسرم

میروی توسوی میدان جهاد - باگروه روسیاه بدنهاد

میروی امّا كمی آهسته تر - تاكه بابا بكندبرتونظر

برقدوبالای اوكردی نگاه - روبدرگاه خداباسوزوآه

روبدرگاه خداكردحسین - گفت اینك ای خدای عالمین

باش شاهدكه علی اكبرم - دررهِ دین توگشته یاورم

این علی كه خودشبیه مصطفی است - همچواحمدنیكخوی وباصفاست

گشته عازم سویِ میدان جهاد - درنبرددشمنان بدنهاد

كردم اینك اكبرم را ای خدا - درره احیایِ دین توفدا

رفت اكبرسویِ میدان نبرد - جنگ بادشمن راچون آغازكرد

آن یكی گفتاكه این خودمصطفی است - دیگری گفتاعلیِ مرتضی است

دیگری گفتاعلیّ اكبراست - این شبیه جدخودپیغمبراست

برحسین دنیاچسان گردیده تنگ - كه علی اكبرش رفته به جنگ

حمله كرداكبرچوحیدرآن زمان - برگروه كوفیان وشامیان

حمله بنمودهمچنان شیرژیان - برشگالان و سگان و روبهان

كُشت تعدادزیادی زان گروه - آمدند ازحمله هایش درستوه

لیك دشمن چنگ ودندان آخته - بهرقتلش تیغ كین افراخته

منقذبن مره تیغ كین نواخت - نازنین فرق علی اكبرشكافت

گفت اكبرآنگه ای بابایِ من - گشت جنّت منزل وماوایِ من

این بودجدّم كه میگویدسلام - سوی مابشتاب ای ابن الكرام

پس حسین آمدكناراكبرش - پاك كردآن چهرۀ ازخون ترش

دیدفرقش چون علی مرتضی - گشته منشق ازعمودِاشقیا

قطعه قطعه جسمِ پاكِ نازنین - میكشدپاهایِ خودرویِ زمین

صورتش برصورت اكبرنهاد - چهره اش برشبه پیغمبرنهاد

گفت آندم یابُنی ظلموك - قتل اللَه عدوًّا قتلوك

كردروآندم بسوی خیمه ها - كای جوانان عزیزباصفا

جملگی ایندم مرایاری كنید - پای این كشته عزاداری كنید

كشتی غم رازموج خون برید - اكبرم ازمعركه بیرون برید

من ندارم طاقت وتاب وتوان - تانمایم حمل جسمِ این جوان

چونكه قطعه قطعه باشدپیكرش - غرقه درخون فرق وچشمانِ ترش

عمه اش زینب شدآگه آن زمان - باشتاب آمدبسویِ آن جوان

اوهمی نالیدومیگفتی جلی - نورچشمم میوۀ قلبم علی

باقری درماتم آه وفغان - باحسین وعمّه های این جوان

حیدر كر ببلا ئی یاعلی - توشبیه مصطفائی

جوانان بنی هاشم بیائید - علی رابردرخیمه رسانید

صدها جوان ما فدایِ علی‌اکبرحسین

صدها جوان ما فدایِ علی‌اکبرحسین - اکبر نه، بلکه بود او چو دُر و گوهرِ حسین

اکبر که بود؟ بود خلقًا و خُلقًا چو پیغمبر - در آسمانِ ماریه بود او مَه و اخترِ حسین

چون شد روانهِ میدانِ جنگ، حسین میگفت - کاومیرود به سویِ جنگ اَیا داورِحسین

اکبر که بود؟ شبهِ پیمبر بصورت و سیرت - او بود یک نمونه بینِ همه یاورِ حسین

او رفت چونکه به میدانِ جنگ همه گفتند - این شبهِ مصطفاست یا که بُوَد حیدرِ حسین

چون گشت اِربًا و اِربًا بدست دشمنِ دون - بر او نمودگریه حسین وجدّ و هم پدرومادرِ حسین

آری بُد او جوان و خوش قدوسیما چنان جدّش - او بود همچو روح برتنِ جان پرورِ حسین

کن گریه باقری به جوانِ حسین که، تا نامت - گردد ز گریه ثبت به آن دفترِ حسین

سروده شده توسط حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور مدیر وبسایت هدایت ماه محرم سال 1398

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.pdf

كتا ب هـمـرا ه با عا شو را ئيا ن

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/dowomemoharramtayazdahom.htm

روضه های دهه اول محرم

http://hedayat.blogfa.com/post/14429

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ | 15:15 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

روضه شب و روزهشتم محرم بياد علي اكبرعليه السلام

روز عاشورا وقتی اذن میدان طلبید و عازم جبهه پیکار شد، امام حسین چهره به آسمان گرفت و گفت " اللهم اشهد علی هؤلاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه الناس برسولک محمد خلقا و خلقا و منطقا و کنا اذا اشتقنا الی رؤیة نبیک نظرنا الیه...".

يكي از مصائب سخت سيد الشهداء در روز عاشورا شهادت فرزند بزرگوارش حضرت علي اكبر بود جواني كه از نظر خلقت و اخلاق نيكو و فصاحت كلام چون جدش رسول خدا و از حيث شجاعت همچون علي مرتضي بود. روز عاشورا وقتي اصحاب بشهادت رسيدندو نوبت به بني هاشم رسيد ، نقل كردند اولين نفر از بني هاشم حضرت علي اكبر آمد نزد پدر بزرگوار اجازه ميدان گرفت همينكه علي به سمت ميدان روانه شد امام يك نگاه مايوسانه به جوانش كرد و گريه كرد محاسن شريف خود را بجانب آسمان بلند : خدايا تو شاهد باش شبيه ترين جوانانم به پيغمبررا به جنگ اين قوم فرستادم.

روضه :

ز رفتن تو رود جانم از بدن بيرون

دوباره زنده شوم به نزدم آيي چون

غم فراق تو در قلب من نميگنجد

چه انتظار شكيبايي از دل پر خون

علي اكبر وارد ميدان شد آنقدر شجاعانه مي‌جنگيد كه ضجه‌ي لشكر را بلند كرد به روايتي 120نفر را به خاك مذلت كشاند آمد خدمت امام عرض كرد بابا تشنگي مرا كشت آيا ممكن است شربت آبي به من دهي آقا گريه كرد و فرمود فرزندم جنگ كن ساعتي ديگر از دست جدت رسول خدا سيراب خواهي شد بنقلي هم فرمود پسرم زبانت را در كام من بگذار

( شايد خواست بفرمايد پدرت از تو تشنه تر است) علي اكبر دوباره به ميدان برگشت وبسياري از دشمن را كشت تا آنكه مُرَّة بْنِ مُنْقِذ نيزه‌اي بر آن جناب زد وآقا را از پا در آورد بروايتي هم ديگران آمدند با شمشيرهاي خود به آن حضرت زدند ديگر علي اكبر از پا در آمده بود دست خود را به گردن اسب انداخته بود اسب او را به ميان لشكر دشمن برگرداند هر كس از جانبي ضربتي زد تا بدن علي پاره پاره شد صدا زد يا ابتاه عليك مني السلام هذا جدي رسول الله يقرئك السلام ويقول عجل القدوم الينا(يعني پدر جان سلام بر تو باد اين جدم رسول خدا است به شما سلام مير ساند ومي گويد هر چه زودتر به نزد ما بيا) امام با عجله آمدند علي اكبر را به آن حال ديد گريه بسياري كرد صورت به صورت علي اكبر گذاشت : قَتَلَ اللَّهُ قَوْماً قَتَلُوكَ مَا أَجْرَأَهُمْ عَلَى الرَّحْمَنِ وَ عَلَى رَسُولِهِ ... عَلَى الدُّنْيَا بَعْدَكَ الْعَفَا

زبوستان ولايت گلي زدستم رفت

خدا به داد دلم رس علي زدستم رفت

خدا بسوز دلم ، واقفي که جانم رفت

زجان عزيزترم اکبر جوانم رفت

بميدان چون که ميرفت آن جوان آهسته آهسته

زجسم شه برون ميرفت جان آهسته آهسته

چنان هجران او بر قلب شاهنشه گران آمد

که پشت شاه خم شد چون کمان آهسته آهسته

حسين آن شمع خلوتگاه اسرار خداوندي

تبسم بر لب و اشکش روان آهسته آهسته

*********************************

ا ما م ع و علي اكبر پسرش

امام حسين ع درمنزل قصر بني مقاتل دراواخر شب دستور داد جوانان مشكها را پر ا ز آ ب كردند و بسوي منزل بعدي حركت نمودند و به هنگا مي كه قافله د ر حركت بود صد اي امام بگوش رسيد كه كلمه ا ستر جاع را مكرربرزبا ن مي را ند و مي فرمو د : ا نا لله و ا نا ا ليه راجعون والحمدالله رب العالمين حضرت علي اكبر فرزند د لير آ ن حضرت ا ز ا نگيزه ا ين استر جاع سئوال نمود : امام ع اينچنين پاسخ داد:اني خفقت برا سي فعن لي فارس و هو يقول القوم يسرون وا لمنا يا تسري ا ليهم فعلمت ا نها ا نفسا نعيت ا لينا .حضرت علي ا كبرعرضه داشت :لا ا را ك ا لله بسوء ا لسنا علي ا لحق ا ما م ع فرمود : بلي وا لله ا ليه مرجع ا لعبا د علي اكبر عرضه داشت .اذا لا نبا لي ان نموت محقين . ا ما م ع او را د عا نمود و فرمود : جزاك الله من ولد خيرماجزي ولداعن والده« سخنان حسين بن علي ع /172»

یاران ابی عبدالله به شهادت رسیدند و جز خانواده اش كه اولاد علی (ع) اولاد جعفر بن ابیطالب، اولاد عقیل و امام حسن (ع) بودند ، دیگر كسی نمانده بود همگی آنها گرد آمدند و تصمیم به جنگ گرفتند ابتدا فرزند خود امام، حضرت علی اكبر از پدرش اجازه نبرد خواست امام هر كدام از اصحاب كه اذن مبارزه نمی خواستند مقداری طفره می رفتند تا عطش و عشق شهادت آنها در تاریخ ثبت شود و همچنین نمی خواست آنها به شهادت برسند ولی وقتی از فرزندش اذن می خواهد بدون مكث كردن به او اذن می دهد راوی می گوید حضرت امام نگاه ناامیدی به او كرد و اشكش سرازیر شد و روی مبارك را به سوی آسمان بلند كرد و فرمود: خدایا گواه این مردم باش. خدایا جوانی به مقابل آنها می رود كه شبیه ترین مردم به پیغمبر می باشد از نظر خلقت، و اخلاق و گفتار و ماهر وقت مشتاق دیدار پیغمبرت می شدیم به روی او نگاه می كردیم بار خدایا بركات زمین را زا این قوم دریغ بدار و میان آنها جدای افكن و آنها را پاره پاره كن ، روش آنها را ناستوده كن ، سپس به عمر سعد فریاد زد از ما چه می خواهی ؟ خداوند نسلت را قطع كند و عملت را نامبارك كند و كسی را بر تو مسلط كند كه در بسترت سرت را ببرد همچنان كه پیوند مرا گسستی و خویشاوندی مرا با پیامبر (ص) مراعات نكردی. و بالاخره نوبت علی اكبر می رسد او در ظهر عاشورا و جلوی پدر به سوی میدان ستیز می رود و از خود شجاعتها نشان می دهد ، علی اكبر بر لشگر حمله ور می شود رجزی چنین می خواند:

انا علی ابن الحسین بن علی – نحن و بیت الله اولی بالنبی - من شبث و شمر ذاك الدنی - و مشر ذالك الدنی – اضربكم بالسیف حتی ینثنی ضرب غلام هاشمی علوی – ولا ازال الیوم احمی عن ابی تالله لا یحكم فینا ابن الدعی

منم علی بن الحسین بن علی – ما به خدا هستیم اولی به نبی – از شبث و شمر همان پست دنی – تا خم شود تیغ ز غم چون زدنی (من آنقدر بر شما شمشیر می زنم تا شمشیر در پیچ و تاب افتد) همچون جوانی هاشمی علوی (آنهم شمشیر زدنی مانند جوان هاشمی علوی) – خود نسپاریم بر آن ابن دعی (پسر زیاد لاف زن گزافگو)

علی اكبر، چندین بار حمله كرد و جمع بسیاری را كشت بطوریكه مردم از بسیاری كشتگان خودشان به خروش آمدند در روایتی با تشنگی ای كه داشت صد و بیست نفر از آنان را كشت سپس نزد پدر برگشت در حالیكه زخم بسیاری برداشته بود عرض كرد ای پدر العطش قد قَتَلنی و ثقل الحدید اجهدنی، نهل الی شربه من الماء سبیلُ اتقوی بها . حضرت علی اكبر بسیاری از سپاه دشمن را كشت ، ضربتها خورد، در حالیكه دهانش خشك است از میدان بر می گردد از پدر تمنایی می كند پدر جان تشنگی مرا دارد می كشد و سنگینی این سلاح توانم را گرفته آیا جرعه آبی است بنوشم تا نیرو بگیرم و به دشمنان بتازم راوی می گوید فبكی الحسین و قال و اغوثاه یا بنی ، قاتل قلیلاً فما اسرع ما تلقی جدك مخمدا فیسقیك بكاسه الا و فی شربته لا تظما بعدها ابداً امام گریست و اینچنین به فرزندش پاسخ داد: ای پسر جان اندكی جنگ كن امیدوارم به همین زودی جدت پیامبر را دیدار كنی و از دستش سیراب شوی كه دیگر هرگز تشنه نشوی . همینطور روایت شده یا بنی هات لسانك فاخذ بلسانه فمصد و دفع الیه خاتمه و قال امسكو فی فیك و ارجع الی قتال عندك ، فانی ارجوالك لا تمسی حتی یسقیك جدك بكاسه الا و فی شربه لا تظما بعدها ابدا ای فرزندم زبانت را بیرون آور سپس زبان علی اكبر را در دهان مبارك خود گذاشت و آن را مكید و انگشتر خویش را به او داد و فرمود آن را در دهان خود بگذار و برای جنگ با دشمن برگرد عده ای گفتند امام ، زبان علی اكبر را در كام گرفت تا به او بنماید كه كام او از كام فرزندش خشك تر است و با این حالت، همدردی با فرزندش بكند.

عده ای گفته اند كه در این دم آخر منظور امام این بود كه او را به حقایقی آگاه كند كه درجات معنوی او را ارتقاء دهد و تمام علوم را به او آموخت چنانچه پیامبر در آخرین لحظات عمر شریفشان علی را در بستر خود خواست و زبان در كام او نهاد و به او حقایقی آموخت كه هزار هزار باب علم بود . حضرت علی اكبر دوباره به میدان برگشت و جنگید تا كشتگان را به 200 نفر رساند مردم كوفه از كشتن او خودداری می كردند مره بن منقذ عبدی لیثی حضرت علی اكبر را دید و گفت گناه عرب بر گردن من باشد اگر علی اكبر با این همه كشتار از من بگذرد، داغش را به دل مادرش می گذارم . حضرت علی اكبر با شمشیر می تاخت و حمله می كرد تا آنكه مره بن منقذ راه را بر او بست و نیزه ای به او زد و حضرت را از پای در آورد راوی می گوید احتواه الناس فقطعوه باسیافهم سپاه اطراف او را گرفت و با شمشیرهایشان آنقدر به آن جوان زدند تا قطعه قطعه گشت چون جان به گلویش رسید فریاد زد ای پدر جان خداحافظ این جدم رسول الله است كه تو را سلام می رساند و می فرماید شتاب كن و نزد ما بیا كه جامی هم برای شما در دست دارد سپس فریادی زد و به شهادت رسید امام بر بالین فرزندش رسید و صورت خود را بر صورت فرزندش گذاشت حمید بن مسلم می گوید روز عاشورا از امام حسین شنیدم كه می فرمود ای پسر جان خدا بكشد آن گروهی كه تو را كشتند و در برابر خدا ایستادند و در شكستن حرمت پیامبر، بی باكی كردند در اینجا بود كه اشك در دیدگان امام حلقه زد و فرمود ای علی اكبر بعد از تو اف بر این دنیا در كتاب روضه الصفا نقل شده است امام بر بالین حضرت با صدای بلند گریست به طوریكه تا آن زمان صدای گریه او را به این بلندی كسی نشنیده بود شیخ مفید می گوید زینب (س) در این هنگام از سرا پرده خیمه شتابان بیرون آمد و فریاد زد یا اخیاه و ابن اخیاه ای برادر وای پسر برادر!! و آمد تا خود را روی پیكر علی اكبر انداخت حسین سر خواهر را بلند كرد و او را به خیمه برگرداند و به جوانان بنی هاشم فرمود برادر خود را بردارید به خیمه ببرید.

نام مادر علی اكبر حضرت لیلا بود و حضرت علی اكبر (ع) در موقع شهادت 18 سال داشته است.

مقام علی اكبر و حضرت عباس در حدی است كه روایت شده ایشان با زره و سواره منتظر ظهور حضرت مهدی (عج) هستند تا قدرتی كه در شأن آنهاست در معرض دید جانیان قرار دهند چون در كربلا آنچنان كه باید نشد قدرت خود را به سپاهیان نشان دهند.

روضه علي اكبر.

مـوقـع رفتن على اكبر به ميدان , سيدالشهدا(ع ) نگاه مايوسانه اى به دنبال جوانش كرد واشك در چـشـمـانـش جارى شد وگريه كرد: ((نظر اليه نظرة ايس منه وارخى عينيه وبكى ثم قال : اللهم اشهد فقد برز اليهم غلام اشبه الناس خلقا وخلقاومنطقا برسولك ))

چون به ميدان ز حرم اكبر رفت ـــــ روح از جسم حرم يكسر رفت .

همه گفتند كه پيغمبر رفت .

زان طرف مرگ به استقبالش ـــــ زين طرف چشم حسين دنبالش .

من نگويم مرو اى ماه , برو ـــــ ليك قدرى بر من راه برو.

اى جگر گوشه من اى پسرم ـــــ هيچ دانى كه چه آرى به سرم .

مرو اين گونه شتابان ز برم ـــــ قدرى آهسته من آخر پدرم .

نه همين از پى خود مى كشيم ـــــ اى مسيحا نفسى مى كشيم .

مـدتـى جـنگيد تا به وسيله تيرى كه ((منقذ بن مره عبدى )) به طرف حضرت على اكبر پرتاب كرد, به شهادت رسيد:. ((فنادى يا ابتاه ! عليك مني السلام , هذا جدي يقرؤك السلام ويقول لك عجل القدوم علينا))

رنگ خود باخت زبانگ پسرش ـــــ ز آنكه دانست چه آمد به سرش .

تا به من بانگ تو در خيمه رسيد ـــــ ديد زينب ز رخم رنگ پريد.

آمدم با چه شتابى سويت ـــــ خواستم زنده ببينم رويت .

فوضع خده على خده .

سپه كوفه همه استاده ـــــ به تماشاى شه وشه زاده .

شه روى نعش على افتاده ـــــ همه گفتند حسين جان داده .

به يقين جان حسين برلب بود ـــــ آنكه جان داد به او زينب بود.

شعر: از على انسانى .

******************

چون امام حسين (ع ) فرياد حضرت على اكبر(ع )را شنيد با عجله آمد وبر بالين جوانش قرار گرفت وفرمود : (قـتـل اللّه قـوما قتلوك يا بني ! فما اجراهم على اللّه وعلى انتهاك حرمة الرسول (ص) ثم استهلت عيناه ب الدموع وقال : على الدنيا بعدك العفا)

حـمـيد بن مسلم مى گويد: ناگاه زنى از خيمه بيرون آمد وفرياد مى زد: (ياحبيباه , يابن اخياه , فسالت عنها فقالوا هذه زينب بنت علي (ع ) فجات حتى انكبت على ه فجا الحسين اليها واخذ بيدها الى الفسطاط ورجع فقال لفتيانه احملوا اخاكم فحملوه من مصرعه ) .

نـظـام وفا (م1343) در اشعارش مى گويد جناب على اكبر نه فقط تشنه آب بود,بلكه تشنه ديدار پدر هم بود :

تشنه بود آرى وليكن بيشتر---تشنه بودش دل , به ديدار پدر

گفت باب از عطش بگداختم---سويت اى بحر حقيقت تاختم

شه زبان خود نهادش در دهان---از يم عشق بزد آبى به جان

گفت هان ! آهنگ رفتن ساز كن---بار ديگر كارزار آغاز كن

جد تو, ديده به سويت بسته است---منتظر در راه تو بنشسته است

تا كند سيرابت اى پژمرده جان !---كو بود ساقى بزم عاشقان

***

يا ساعد اللّه اباه مذخبا---نيره الاكبر في ظل الظبا

راى الخليل في منى الطفوف---ذبيحه ضريبة السيوف

لهفي على عقائل الرسالة---لما راينه بتلك الحالة

علا نحيبهن والصياح---فاندهش العقول والارواح

لهفي لها اذتندب الرسولا---فكادت الجبال ان تزولا

لهفي لها مذ فقدت عميدها---وهل يوازي احد فقيدها

ومن يوازي شرفا وجاها---ميال ياسين وقلب طاها

حضرت علی بن الحسین (علی اکبر (ع)) فرزند بزرگ امام حسین در 11 شعبان سال 33 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود. مادر بزرگوار وی لیلا دختر ابی مره است . لیلا برای امام حسین پسری آورد، رشید، دلیر، زیبا، شبیه ترین کس به رسول خدا ، رویش روی رسول، گفتگویش گفتگوی رسول خدا ، هر کسی که آرزوی دیدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر لیلا می نگریست، تا آنجا که پدر بزرگوارش می فرماید "هرگاه مشتاق دیدار پیامبر می شدیم به چهره او می نگریستیم"؛ به همین جهت روز عاشورا وقتی اذن میدان طلبید و عازم جبهه پیکار شد، امام حسین چهره به آسمان گرفت و گفت " اللهم اشهد علی هؤلاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه الناس برسولک محمد خلقا و خلقا و منطقا و کنا اذا اشتقنا الی رؤیة نبیک نظرنا الیه...".

سن حضرت علی اکبر

حضرت علی اکبر در کربلا حدود 25 سال داشت. برخی راویان سن وی را 18 سال و 20 سال هم گفته اند.

خواب امام حسین و رفتار حضرت علی اکبر

در سرزمین ثعلبه هنگام ظهر امام حسین(ع) اندکی خوابید و وقتی بیدار شد فرمود: در خواب هاتفی را دیدم که می‏گفت: شما به شتاب می‏روید و مرگ شما را با شتاب به بهشت می‏برد. علی اکبر(ع) که چنین سخنی را از پدر شنید گفت: پدر جان مگر ما بر حق نیستیم؟ امام حسین(ع) فرمود: آری به خدا قسم ما بر حق هستیم. علی اکبر عرضه داشت در این صورت ما از مرگ باکی نداریم و امام حسین(ع) که از استقبال فرزندش شاد شده بود بیان داشت: فرزندم خدا به تو جزای خیر دهد. (1)

اولین شهید عاشورا از بنی هاشم

حضرت علی اکبر اولین شهید عاشورا از بنی هاشم بود. شجاعت و دلاوری حضرت علی اکبر و رزم آوری و بصیرت دینی و سیاسی او، در سفر کربلا به ویژه در روز عاشورا تجلی کرد. سخنان و فداکاریهای وی نیز به خوبی مؤید این مطلب است.

شهادت حضرت علی اکبر

روز عاشورا پس از شهادت یاران امام، اولین کسی که اجازه میدان طلبید تا جان را فدای دین کند، او بود. اگر چه به میدان رفتن او بر اهل بیت و بر امام بسیار سخت بود، ولی از ایثار و روحیه جانبازی او جز این انتظار نبود. وقتی به میدان می ‏رفت، امام حسین در سخنانی سوزناک به آستان الهی، آن قوم ناجوانمرد را که دعوت کردند ولی تیغ به رویشان کشیدند، نفرین کرد. علی اکبر چندین بار به میدان رفت و رزمهای شجاعانه ‏ای با انبوه سپاه دشمن داشت. پس از شهادت، امام حسین صورت بر چهره خونین حضرت علی اکبر نهاد و دشمن را باز هم نفرین کرد.

مرقد مطهر حضرت علی اکبر

حضرت علی اکبر، نزدیکترین شهیدی است که با امام حسین دفن شده است. مدفن او پایین پای اباعبد الله الحسین قرار دارد و به این خاطر ضریح امام شش گوشه است. (2)

چگونگی شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام

به هر حال علی اکبر علیه السلام مرکب به سوی میدان راند، یا بهتر بگوییم خورشید نبوت در افق میدان درخشید ناگاه آن لشگر ستمگر متجاوز جمال محمد صلی الله علیه و آله وسلم در جلال علی علیه السلام و عصمت فاطمه علیها السلام و شجاعت حسین علیه السلام را در برابر خود جلوه گر دید. معلوم نبود آنگاه که به گروه دشمن می تازد آیا علی اکبر علیه السلام است یا جدش امیرمومنان علیه السلام یا چنگال توانمند مرگ است که به جان آنان فرو می رود یا صاعقه ها از برق شمشیرش آنان را می سوزاند. گروهی از شجاعتش میخکوب و مدهوش، جمعی تکبیرگو و از جمعی فریاد تبارک الله بلند بود. به هر سو که می تاخت دشمن می گریخت هیچکس توان رویارویی با او را نداشت. گاه رجز می خواند و خود را معرفی می کرد گاه هدفش را می گفت و از دلاوریش سخن می گفت:

انا علی بن الحسین بن علی//نحن و رب البیت اولی بالنبی//تالله لا یحکم فینا ابن الدعی//اضرب بالسیف احامی عن ابی//ضرب غلام هاشمی قرشی//

در میدان نبرد آرام نداشت گاه به میمنه حمله می کرد و سپاه متجاوز را به میسره می کشاند و گاه به قلب دشمن می تاخت .. هیچ دلاوری با او روبرو نمی شد جز انکه دو نیمش می کرد. هیچ شجاعی پیش نمی امد مگر آنکه کشته می شد تا آنکه 120 پهلوان را از دم تیغ گذرانید.

اما افسوس کثرت زخم و خونریزی فراوان و شدت تشنگی، توانی برایش نگذاشت تا به آن ددمنشان پیکار را ادامه دهد. در اینجا بود که شوق لقاء پروردگارش در او شدت یافت. خواست از حیات پدر توشه ای برگیرد و با او وداعی دیگر داشته باشد. از میدان نزد پدر آمد و زبان به شکایت گشود. ضربات تیر و شمشیر، گرما و تشنگی، تاب و توانش را کاسته بود عرضه داشت:

«تشنگی مرا کشت، سنگینی آهن توانم را برد آیا آبی هست تا بر علیه دشمنان نیرو بگیرم؟»

منظور جنابش آن بود که به اندازه ی توانش به انچه بر او واجب بوده قیام نموده و از آن شانه خالی نکرده است به جایی رسیده که بدون جرعه ای آب قدرت رویارویی با دشمن را ندارد. سوال او ، انکاری است و مقصودش عذر خواستن از ادامه نبرد بسان گذشته است.

شاید از پدرش حضرت سیدالشهداء علیه السلام درخواست آب در صورت امکان از طریق معجزه بوده است. اما حضرت از این کار امتناع ورزیدند تا فرزندش به مقام بالاتری دست یابد و پاداش بیشتری نزد خدای جلیل در روز رستاخیز به خاطر شهادت مظلومانه اش و تشنگی داشته باشد لذا او را بشارت داد بزودی به دریای بیکران رحمت خداوندی وارد می شود و جد بزرگوارش آن منجی بزرگ او را با جامی سیراب خواهد کرد که هرگز تشنه نخواهد شد. آنگاه انگشتر خود را به او داد تا در دهان گذارد.

علی اکبر علیه السلام در حالی به میدان رفت که آن بشارت صادقه سر تا پای او را غرق نشاط و سرور کرده بود. دیگر نمی دانست سر دشمن یا سینه او را نشانه میرود یا به منتهای آرزویش نزدیک می شود تا آنکه عدد کشته شدگان به 200 نفر رسید.

انتظارش به سر امد و شهادت بر فراز سر مطهر او به پرواز درآمد. شمشیر مرة بن منقذ عبدی علیه العنة سر آن بزرگوار را نشانه رفت. و سپس ضربت نیزه بر پشت وی زد. بی تاب و توان گردن اسب را با دستان گرفت اسب او را به میان لشگر برد دشمنان اهل بیت پیکر نبوت را قطعه قطعه کردند.

در آخرین نفس ها با سلامی به پدر، آنهم زیر ضربات شمشیر نیزه او را وداع گفت و امامش را ندا داد:

«این جدم است که به شما سلام می کند با جام سرشارش شربت آبی به من نوشانید که هرگز تشنه نخواهم شد و می فرماید جامی هم برای شما اماده است».

با شنیدن این پیام حضرت امام حسین علیه السلام با شتاب خود را به جگر گوشه اش رساند تا شاید به دیدار او نائل آید و سخنی دیگر از او بشنود اما این گمان تحقق نیافت و آرزو جامه عمل نپوشید، پیکر امید رسالت را غرق خون بر خاک افتاده دید، محبت پدری به وجد آمد خود را روی بدن از هم گسیخته علی اکبر علیه السلام افکند و صورت بر صورت علی گذاشت.

امام فرمود: «علی الدنیا بعدک العفا اجرأهم علی الرحمن و علی انتهاک حرمه رسول الله»

«بعد از تو خاک بر دنیا، چه قدر اینان بر خدای رحمن و دریدن حرمت پیامبر جری شده اند.»

«یعز علی جدک و عمک و ابیک ان تدعوهم فلا یجیبوک و تستغیث بهم فلا یغیثوک»

«بر جد و عمو و پدرت سخت است انان را بخوانی پاسخت نگویند، آنان را به فریاد رسی بخواهی به فریادت نرسند.»

سپس دست مبارک را از خون مطهر او پر ساخت و به سمت آسمان افشاند که قطره ای از آن به زمین نیامد.

امام در خود توانی ندید تا پیکر قطعه قطعه پاره جگر و آرام روحش را حمل کند جوانان بنی هاشم را خواند تا او را به خیمه گاه شهدا برند. جوانان علی را بردند پیکری غرق خون که انوار عزّ و شرف او را فرا گرفته، بدنی پاره پاره از ضربات تیر و نیزه و شمشیر، پرده نشینان خانه وحی با سینه هایی سوخته و گیسوانی پریشان و ناله هایی که به گوش فرشتگان می رسید او را نظاره می کردند، در حالیکه عقیله بنی هاشم حضرت زینب ام المصائب علیهاالسلام پیشاپیش آنان بود و علی را استقبال کردندو خود را برجنازه ی او انداختند.

منبع: مقتل مُقرّم، آیت الله سید عبدالرزاق مقرم

http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram8aliakbar.htm

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.pdf

كتا ب هـمـرا ه با عا شو را ئيا ن

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/dowomemoharramtayazdahom.htm

روضه های دهه اول محرم

http://hedayat.blogfa.com/post/14429

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ | 15:14 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

روضه شب و روز هشتم ـ مصيبت حضرت علي‌اكبر علیه السلام

شب هشتم محرم منسوب است به حضرت علی‌اکبر (علیه‌السّلام)، فرزند ارشد سیدالشهداء (علیه‌السّلام) که در خلق‌وخو اشبه‌الناس به پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بودند. حضرت علی‌اکبر (علیه‌السّلام) پسر بزرگ امام حسین (علیه‌السلام) و مادرش لیلی بنت ابی‌مرة بن عروة بن مسعود، از قبیله بنی‌ ثقیف بود.[۱] [۲] [۳] بیشتر منابع کهن تاریخی از او با لقب علی‌اکبر یاد کرده‌اند.[۴] [۵] [۶] [۷] [۸] [۹] [۱۰] منابع سن او را هنگام شهادت، ۱۸، ۲۳ یا ۲۵ سال ضبط کرده‌اند.[۱۱] [۱۲] [۱۳] . حضرت علی‌اکبر از نظر ظاهر و خُلق و خوی بسیار شبیه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود، بنابر گزارش اکثر منابع تاریخی، حضرت علی‌اکبر نخستین فرد از بنی‌هاشم بود که در کربلا به میدان رفت و شهید شد.[۲۶] [۲۷] [۲۸] [۲۹] [۳۰] [۳۱] [۳۲] . چنانکه در زیارت‌نامه حضرت علی‌اکبر (علیه‌السّلام) آمده است: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَوَّلَ قَتیلٍ مِنْ نَسْلِ خَیْرِ سَلیلٍ مِنْ سُلالَةِ اِبْراهیمَ الْخَلیلِ صَلَّ اللّه ُ عَلَیْکَ وَ عَلی اَبیکَ؛ سلام بر تو‌ای اولین شهید از نسل بهترین سلاله پاک از سلسله ابراهیم خلیل (علیه‌السّلام)، درود خداوند بر تو و پدرت باد.[۳۳] [۳۴] [۳۵] [۳۶] [۳۷] از میان جوانان بنی‌هاشم، پیش از همه، حضرت علی‌اکبر (علیه‌السّلام) آماده جنگ شد؛ نزد پدر رفت و اجازه نبرد خواست، پدر به او اجازه داد و با ناامیدی از بازگشت او، نگاهی مأیوسانه به قامتش‌انداخت و آنگاه چشمانش را به زیر افکند. سپس رو به آسمان کرد و گریست؛[۳۸] [۳۹] آنگاه فرمود: اللهم اشهد فقد برز الیهم غلام اشبه الناس خلقاً و خلقاً و منطقاً برسولک (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و کنّا اذا اشتقنا الی نبیک نظرنا الیه [۴۰] [۴۱] [۴۲] [۴۳] [۴۴] [۴۵] . سید بن طاووس گوید: کسی جز دودمان حسین (علیه‌السّلام) با او نمانده بود. علی‌اکبر (علیه‌السّلام) که از زیباترین مردم بود بیرون آمد و از پدرش اذن میدان گرفت. آن حضرت هم اجازه داد. آنگاه به او نگریست؛ نگاه کسی که از او ناامید شده است. ثم نظر الیه نظر ائس آنگاه به آواز بلند این آیه را تلاوت کرد: اِنَّ اللَّهَ اصْطَفی‌ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ اِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمِینَ•••ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛ خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داد. آن‌ها فرزندان و (دودمانی) بودند که از نظر پاکی و تقوا و فضیلت، بعضی از بعض دیگر گرفته شده بودند؛ و خداوند، شنوا و داناست و از کوشش‌های آن‌ها در مسیر رسالت خود، آگاه می‌باشد.[۴۶] [۴۷] . آنگاه علی بن الحسین (علیهما‌السّلام) بر آن سپاه تاخت و این رجز را می‌خواند: انا علیّ بن الحسین بن علیّ•••نحن و بیت اللّه اولی بالنّبیّ‌•••من شبث و شمر ذاک الدّنیّ•••اضربکم بالسّیف حتّی انثنی‌•••ضرب غلام‌ هاشمیّ علویّ•••و لا ازال الیوم احمی عن ابی‌•••تاللّه لا یحکم فینا ابن الدّعی‌؛ من علی پسر حسین پسر علی (علیه‌السّلام) هستم، سوگند به خانه خدا ما به نبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اولی‌تریم از شبث ربعی|شبث و شمر دون، آن قدر به شمشیر بر شما می‌زنم تا شمشیر بپیچد و بتابد؛ زدن جوان‌ هاشمی علوی، امروز از پدرم حمایت می‌کنم، قسم به خدا که نباید پسر زیاد دعی درباره ما حکم کند. وی مدتی جنگید. پیکار سخت او را تشنه کرد؛ به سوی خیمه آمد و عرضه داشت: یا اَبَةُ! اَلْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنی وَ ثِقْلُ الْحَدیدِ اَجْحَدَنی فَهَلْ اِلی شَرْبَةٍ مِن ماءِ سَبیلٍ اَتَقَوّی بِها عَلَی الْاَعْداءِ؛ پدر جان! تشنگی مرا هلاک می‌کند و سنگینی سلاح مرا به زحمت‌ انداخته. آیا امکان دارد برای من شربت آبی تهیه کنید تا نفسی تازه کرده و در دفع دشمنان نیرو بگیرم؟ هوای گرم، حرارت جنب و جوش در میدان نبرد با اسب و تشنگی، همه و همه بر علی‌اکبر سخت بود، به این جهت از امام با ادب تمام آب خواست. امّا امام حسین (علیه‌السّلام) با شنیدن این تقاضای علی، گریه کرد و فرمود: پسرم بر من دشوار است که تقاضایی کنی و نتوانم آن را بر آورده سازم. امام (علیه‌السّلام) انگشتر خودش را به او داد و فرمود: آن را در دهان بگذار و به سوی دشمن باز گرد، امیدوارم به زودی به دست جدّت سیراب شوی.[۴۸] [۴۹] [۵۰] بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید•••خاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا . آنگاه علی بن الحسین (علیهما‌السّلام) بر آن سپاه تاخت و این رجز را می‌خواند: انا علیّ بن الحسین بن علیّ•••نحن و بیت اللّه اولی بالنّبیّ‌•••من شبث و شمر ذاک الدّنیّ•••اضربکم بالسّیف حتّی انثنی‌•••ضرب غلام‌ هاشمیّ علویّ•••و لا ازال الیوم احمی عن ابی‌•••تاللّه لا یحکم فینا ابن الدّعی‌؛ من علی پسر حسین پسر علی (علیه‌السّلام) هستم، سوگند به خانه خدا ما به نبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اولی‌تریم از شبث ربعی|شبث و شمر دون، آن قدر به شمشیر بر شما می‌زنم تا شمشیر بپیچد و بتابد؛ زدن جوان‌ هاشمی علوی، امروز از پدرم حمایت می‌کنم، قسم به خدا که نباید پسر زیاد دعی درباره ما حکم کند. وی مدتی جنگید. پیکار سخت او را تشنه کرد؛ به سوی خیمه آمد و عرضه داشت: یا اَبَةُ! اَلْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنی وَ ثِقْلُ الْحَدیدِ اَجْحَدَنی فَهَلْ اِلی شَرْبَةٍ مِن ماءِ سَبیلٍ اَتَقَوّی بِها عَلَی الْاَعْداءِ؛ پدر جان! تشنگی مرا هلاک می‌کند و سنگینی سلاح مرا به زحمت‌ انداخته. آیا امکان دارد برای من شربت آبی تهیه کنید تا نفسی تازه کرده و در دفع دشمنان نیرو بگیرم؟
هوای گرم، حرارت جنب و جوش در میدان نبرد با اسب و تشنگی، همه و همه بر علی‌اکبر سخت بود، به این جهت از امام با ادب تمام آب خواست. امّا امام حسین (علیه‌السّلام) با شنیدن این تقاضای علی، گریه کرد و فرمود: پسرم بر من دشوار است که تقاضایی کنی و نتوانم آن را بر آورده سازم. امام (علیه‌السّلام) انگشتر خودش را به او داد و فرمود: آن را در دهان بگذار و به سوی دشمن باز گرد، امیدوارم به زودی به دست جدّت سیراب شوی.[۴۸] [۴۹] [۵۰] بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید•••خاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا . وی با وجود تشنگی شدید جنگ نمایانی کرد و تعداد زیادی از دشمنان را به هلاکت رساند.[۵۱] علی‌اکبر (علیه‌السّلام) بار دیگر به دشمن حمله کرد و با شمشیرش آن‌ها را می‌زد تا آنکه مرة بن منقذ عبدی|مرة بن مُنقذ عبدی ضربتی بر او زد و او را نقش زمین کرد و آن گروه او را محاصره کرده، پیکر مطهرش را با شمشیر قطعه قطعه کردند.[۵۲] [۵۳] [۵۴] [۵۵] خوارزمی بعد از ضربت مرة بن منقذ چنین اضافه می‌کند که: در این هنگام او دست به گردن اسبش گرفت و اسب او را به سوی لشکر دشمن برد و دشمنان، او را با شمشیر قطعه قطعه کردند.[۵۶] . در مقاتل آمده است که وی چون در آستانه شهادت قرار گرفت، ندایش بلند شد: یا اَبَتاه هذا جَدّی رَسُولُ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قَدْ سَقانی بِکَاْسِهِ الْاَوْفی شَرْبَةً لا اَظْمَاُ بَعْدَها اَبَداً؛ بابا! این جدّم رسول الله است که مرا با کاسه‌ای از آب گوارا سیراب کرد که هرگز بعد از آن تشنه نخواهم شدم. امام سریعاً به بالین علی‌اکبر آمد و با چشمانی اشکبار فرمود: قَتَلَ اللّه ُ قَوْماً قَتَلُوک؛ پسرم! خداوند بکشد آنانی را که تو را کشتند. آنگاه خم شد، صورت بر چهره خون‌آلود علی نهاد؛ فَوَضَعَ خَدَّهُ عَلی خَدِّهِ . سپس اضافه کرد: علَیَ الدُّنیا بَعْدَکَ الْعَفا؛ بعد از تو خاک بر سر این دنیا.[۵۷] [۵۸] [۵۹] . در ماجرای شهادت علی‌اکبر (علیه‌السّلام) حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) با سرعت از خیمه‌ها بیرون آمد و فریاد زد: وای برادرم، وای فرزند برادرم و خود را بر پیکر آن جوان‌ انداخت. حسین به سوی او آمد و او را به خیمه برد. آن‌گاه به جوانان بنی‌هاشم گفت: احملوا اخاکم؛ برادرتان را به خیمه‌گاه ببرید. جوانان، او را بردند و در جلوی خیمه‌ ای که در مقابل آن می‌جنگیدند بر زمین نهادند.[۶۰] [۶۱] [۶۲] گروهی از قبیله بنی‌اسد، جسد او را در کنار پدرش امام حسین (علیه‌السلام) به خاک سپردند.[۶۳] [۶۴]

روضه شب هشتم ـ مصيبت علي‌اكبر علیه السلام مقتل

براستي كه زمين و زمان، اصحابي باوفاتر از ياران حسين علیه السلام به خود نديده‌اند ؛ كساني كه تا زنده بودند نگذاشتند كه اهل بيت پيامبر علیه السلام پاي به ميدان گذارند... اما لختي، بعد از آنكه آخرين آنان در خون خويش غلتيد، زمان آن رسيد كه جوانان بني‌هاشم نيز به مسلخ عشق روانه شوند.
(علي بن الحسين) فرزند آن حضرت از ليلا بنت ابي مره بن عروه بن مسعود معروف به علي‌اكبر، اولين نفر از خاندان امام علیه السلام بود كه اجازه گرفت به ميدان برود.
علي اكبر علیه السلام چه ازطرف پدري و چه از طرف مادري ، به شريف‌ترين مردم نسب مي‌رساند: پدر و اجداد پدري وي كه نياز به معرفي ندارد. اما از جانب مادر، پدربزرگ مادري وي يعني عروه بن مسعود ثقفي كسي بود كه در راه تبليغ دين اسلام به شهادت رسيد و پيامبر صلی الله علیه و آله در وصفش فرمود: من عيسي بن مريم را مشاهده كردم و عروه بن مسعود از همه كس به او شبيه‌تر است ؛ و نيز او را يكي از چهار مهتر عرب برشمرد.
علي اكبر بغايت نيكو سيرت و بسيار خوش‌صورت بود و به دليل شباهت فراوان به پيامبر صلی الله علیه و آله ، هر گاه اصحاب دلشان براي پيامبر صلی الله علیه و آله تنگ مي‌شد به وي نگاه مي‌كردند.
تنها دانستن ماجراي زير، معرفت امام‌گونه وي را بر ما معلوم مي‌كند:
در يكي از روزهايي كه كاروان عشق از مكه به سوي كربلا در حركت بود ، هنگاميكه نزديكي ظهر در يكي از منازل اتراق كرده بودند ، امام علیه السلام به خواب سبكي فرو رفت و پس از لختي سر بر آورد و فرمود: هاتفي ديدم كه ندا مي‌داد : شما مي‌رويد و مرگ به دنبال شما در حركت است. علي اكبر (س) به امام علیه السلام عرض كرد: پدر جان! آيا ما بر حق نيستيم؟ امام علیه السلام پاسخ داد: چرا پسرم، به خدا سوگند كه ما بر حقيم. علي اكبر(س) با رشادت گفت: پس از مرگ هراسي نداريم امام علیه السلام را احساسي از تحسين فرا گرفت و فرمود:‌ پسرم! خدا بهترين جزايي كه مي‌تواند از پدري به فرزندش بدهد را به تو عطا نمايد. اما روز عاشورا ...
سيره امام حسين علیه السلام آنگونه بود كه از روي رحم و شفقت، به كساني كه اذن ميدان رفتن مي‌گرفتند، در ابتدا اذن نمي‌داد. اما اين بار تفاوت داشت. به محض آنكه علي اكبر اجازه خواست، امام به وي اذن داد... و اين سنت رسول الله صلی الله علیه و آله بود. ايشان ــ بر خلاف رهبران ديگر كه نزديكان خويش را از معركه دور مي دارند ــ در غزوات هر كس كه به او صلی الله علیه و آله نزديك‌تر بود را قبل از ديگران به جنگ مي‌فرستاد .
حسين علیه السلام سپس نگاهي نااميدانه بر قد وبالاي فرزند رشيدش كرد و آنگاه چشم به زير انداخت و گريست...
گمان مدار كه گفتم برو ، دل از تو بريدم *** نفس شمرده زدم همرهت پياده دويدم
دلم به پيش تو ، جان در قفات ، ديده به قامت *** خداي داند و دل شاهد است من چه كشيدم
امام علیه السلام پس از آنكه علي‌اكبر را روانه ميدان ساخت، انگشت به آسمان بلند كرد و محاسن مبارك را به دست گرفت و اينگونه با خداي خويش راز ونياز نمود: اي خدا! شاهد باش كه جواني براي جنگ با اين قوم به سوي آنان رفت كه شبيه ترين مردم در خلقت و خوي و گفتار، به رسول الله صلی الله علیه و آله است كه هرگاه مشتاق ديدار رسول صلی الله علیه و آله تو مي شديم به صورت وي نگاه مي‌كرديم.
شه عشاق ، خلاق محاسن *** به كف بگرفت آن نيكو محاسن
به آه و ناله گفت: اي داور من *** سوي ميدان كين شد اكبر من
به خلق و خوي آن رفتار و كردار *** بُد اين نورسته همچون شاه مختار
آنگاه اين آيه را قرائت كرد : ان الله اصطفي آدم و نوحا و آل ابراهيم وآل عمران علي العالمين ذرية بعضها من بعض والله سميع عليم يعني خداوند آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر جهانيان برتري داد ؛ آنها فرزندان (و دودماني) بودند كه (از نظر پاكي و تقوا و فضيلت) بعضي از بعض ديگر گرفته شده بودند و خداوند، شنوا و دانا است.
علي‌اكبر به سوي سپاه دشمن تاخت و رجزخوانان جنگي سخت كرد و بسياري از سپاهيان يزيد را به خاك انداخت.
كم‌كم تشنگي و زخم‌هاي متعدد، مي‌رفت كه تاب و توان ازكف اكبر بربايد كه يكي دشمنان ضربه‌اي بر سر آن حضرت وارد آورد. خون صورت وي را پوشاند و او را از پاي درآورد. علي اكبر دست دور گردن اسب حلقه كرد تا بر زمين نيفتد و اسب در ازدحام دشمن و دشنه، به جاي آنكه وي را به سوي خيمه‌گاه باز گرداند به قلب دشمن برد. د‍‍‍‍‍‍ژخيمان يزيدي دور اسب را گرفتند و از هر سوي بر پيكرش شمشير وارد آوردند آنگونه كه نوشته اند بدنش ريز ريز ( ارباً ارباً ) گرديد.
اينجا بود كه علي‌اكبر ، پدر را صدا كرد كه: يا ابتاه عليك مني الاسلام هذا جدي رسول الله ... ــ پدرجان، خداحافظ ، اين جدم رسول الله صلی الله علیه و آله است كه به بالينم آمده و جامي پر از آب به من مي‌نوشاند...
امام علیه السلام به سرعت خود را به پيكر اكبر رساند و صورت به صورت وي گذاشت و فرمود: علی الدنيا بعدك العفا ــ بعد از تو اي پسرم اف بر اين دنيا باد...
دو چشم خويش بگشا و سؤال كن كه بگويم *** ز خيمه تا سرِ نعش تو من چگونه رسيدم
آنگاه ــ مطابق زيارت مروي از امام صادق علیه السلام ــ مشتي ازخون وي را به آسمان پرتاب كرد و شگفت آنكه قطره اي از آن به زمين برنگشت ...
حضرت زينب (س) كه اين صحنه را ديد شتابان از خيمه‌ها بيرون آمد در حاليكه فرياد مي‌زد: يا اخياه و يابن اخياه ـ واي برادركم و اي واي بر فرزند برادرم و خود را بر پيكر علي اكبر افكند. امام علیه السلام وي را گرفت و به خيمه‌ها بازگرداند و به جوانان فرمود: برادر خويش را برداريد وبه خيمه ها برسانيد...
آري! امام علیه السلام تمامي شهدا و كشتگان را خود به خيمه‌ها مي‌آورد ؛ به جز آن دو كشته كه با شهادتشان كمر او را شكستند ؛ پسرش علي‌اكبر (س) ؛ و برادرش ابوالفضل العباس (س) ...
الا لعنة الله علی القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون.
منابع اصلي:
1. سيد بن طاووس ؛ اللهوف في قتلی الطفوف ؛ قم: منشورات الرضي، 1364 .
2. شيخ عباس قمي ؛ نفس المهموم ؛ ترجمه و تحقيق علامه ابوالحسن شعراني ؛ قم: انتشارات ذوي‌القربی، 1378 .

اشعار روز هشتم محرم؛ حضرت علی اکبر(ع) - نوحه و متن روضه شب هشتم محرم، حضرت علی اکبر - روضه شب هشتم محرم ــ مصيبت علی اكبر(ع) ؛ شبيه پيامبر - ... - روضه شب هشتم ـ مصيبت علي‌اكبر علیه السلام مقتل - روضه حاج آقا مجتبی در عزای حضرت علی اکبر - روزشمار عاشقی؛ روز هشتم حضرت علی اکبر علیه السلام ... - ویژه نامه شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام - حضرت علی اکبر علیه السلام - دانشنامه‌ی اسلامی - حضرت علی اکبر علیه السلام - ويکی شيعه - مرثیه و مداحی حضرت علی اکبر - آوینی

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.pdf

كتا ب هـمـرا ه با عا شو را ئيا ن

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/dowomemoharramtayazdahom.htm

روضه های دهه اول محرم

http://hedayat.blogfa.com/post/14429

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ | 15:12 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

روضه شب وروزهشتم محرم بیاد علی اكبرعلیه السلام

اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یا حُسَینَ بْنَ عَلِىٍّ أَیهَا الشَّهِیدُ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یا سَیدَنَا وَ مَوْلانَا اِ نَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِكَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاكَ بَینَ یدَىْ حَاجَاتِنَا یا وَجِیها عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ وَ اَ لسَّلامُ عَلَیكَ یا عَلِی الاكبر

جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید

بگویید مادرش لیلا بیا ید - تما شای علی اکبر نما ید

زمین کربلا در شور و شین است - سر اکبر به دامان حسین است

پدر از دیدگانش خون روان بود - پسر از گیسوانش خون روان بود

تیر به گلو یش زدن، یه ضربه به فرقش، اسب رفت وسط لشگر هر کی ضربه می زد

جای بر گشتن به خیمه رفت سوی کوفیان - گوییا این بوده تنها آرزوی کوفیا ن

راه وا کردن تا که اکبر بیاید بینشان - عقده ای دیرینه وا شد از گلوی کوفیان

جزر و مد تیغ و شمشیر عدو بی سا بقه است - شد پر از خون علی اکبر سبوی کوفیان

بعد از آنکه جای سالم در تنش دیگرنماند - صحبت از مرگ حسین شد گفتگوی کوفیان

دشمنی با هر که رنگ و بویی از حید ر گرفت - برعلی سوگند بوده خلق و خوی کوفیان

گوییا زهرا به دنبال علی در کوچه هاست - دخت حیدر، می دود گریان به سوی کوفیان

رفت تو دل لشگر بدنش را ریز ریز کردند، رو زمین افتاد بابا رو صدا کرد، ابتا جدم مرا سیراب کرد، حسین مثل باز شکاری، کنار علی رفت از اسب پایین اومد لحظه های آخر علی بود، با انگشت لخته خون را در آورد، علی نفس کشید، سر رو تو بغل گرفت، بابا رفتی غریب شدم، ولدی علی، صورت به صورت علی گذاشت ،صدا نیومد، کف زدن کنار حسین تمام شد یه وقت دیدن خانمی میاد، میگه وای برادرم وای پسر برادر،م گفتن یقین مادرش گفتن نه عقیله بنی هاشم زینبه :گفت داداش قربونت پا شو، خدا صبرت بده، (حسین هم به امام حسن گفت کنار مادر) نگاه کرد به زینب، افتاد رو زمین، علی چرا بدنت این جور شده، ابی عبدالله دست برد بدن را بردارد، دید نمیشه ،اربا اربا شده، گفت جوانان بنی هاشم بیا یید

خیز بابا تا از این صحرا رویم - تا به سوی خیمه ها بابا رویم

این بیابان جای خواب ناز نیست - ایمن از صیاد تیر انداز نیست

خیز بابا آبرویم را بخر - عمه را از بین نا محرم ببر

متن روضه شهادت حضرت علی اكبر علیه السلام-مرحوم فلسفی

عمرسعد دچار شکنجه وجدان شد، روزش را سیاه کرد، به بیماری روانی گرفتار شد، در رختخواب کشتنش، امام حسین علیه السلام نفرینش کرد، علی اکبر رفت میدان امام فرمود: خدایا شبیه ترین مردم به پیامبر را فرستادم ،عمر سعد خدا رحم تو را قطع کند، زمانی كه ابی عبدالله الحسین علیه السلام صدای ابتا علی اكبر را وسط میدان شنید، آقا با عجله کنار کشته علی رسید، نشست خون از دهان علی پاک کرد، خم شد و صورت به صورتش گذاشت، علی جان:رفتی و من تنها شدم، روز عا شورا مصا ئب برای امام حسین لحظه ای بود، ولی غم علی سخت بود، چون اول شهید آل هاشم است، لشگر دید صورت حسین روی صورت علی است چرا آقا نعش علی را به خیمه نبرد، رو کرد به خیمه جوانان بنی هاشم بیایید علی را به خیمه ببرید، بعضی میگن پدر ناتوان بود، ولی حسین قوی تر از این حر فها است، با همه حوادث منطقش را از دست نداد، عذر شرعی پیدا کرد که بدن را نیاورد، دو بدن را به خیمه نبرد یکی علی اکبر علیه السلام ویکی اباالفضل علیه السلام چرا اباالفضل علیه السلام را نبرد. بنی اسد به امام سجاد علیه السلام عرض کردند،بدنی کنار علقمه چاک چاک است، نمی شود برداشت ،هر طر فی برداریم طرف دیگر می افتد، قبر عبا س همان جا بود که به زمین افتاد ، علی اکبر هم قطعه قطعه بود، ارباً اربا شد، این کار یک نفر نبود، لذا فرمود جوانان همه بیایید بدن علی را به خیمه ببر ید.

قربان اسماعیل ذبیح کربلا

امام حسین(ع) ایستاده، صحابه همه کشته شده اند. فقط جوان های بنی هاشم مانده اند یک وقت آن شاهزاده جوان جلو امد،اجازه میدان خواست. اول شهید از دودمان آل هاشم در کربلا این پسر است. هر کس می امد و از امام حسین(ع) اجازه میدان می گرفت آقا مقداری او را معطل می کرد. اما تا پسرش گفت: بابا بروم؟ صدا زد: علی! برو بابا! چون برای خداست از بنی هاشم اول پسرش برود. روانه میدان شد. جوان های بنی هاشم می گویند: همین که این آزاده رفت،یک وقت دیدم حسین(ع) بی اختیار از میان بیرون آمد، یک نگاه به قد و بالای پسرش کرد. این پیرمرد محاسنش را به دست گرفت و فرمود: خدایا! شاهد باش پسری به جنگ دشمن می رود که خَلقاً و خُلقاً و منطقاً شبیه ترین مردم به پیغمبرت(ص) است.

سرو بالایی به صحرا می رود - قامتش بین تا چه زیبا می رود

می رود بر راه و در اجزای خاک - مُرده می گوید مسیحا می رود

علی طرف میدان رفت. این شیر بیشه شجاعت،شمشیر به دست گرفت و صد وبیست نفر از شجاعان دشمن را روی خاک انداخت. مگر آنها دستهایشان را با زنجیر بسته بودند که علی اکبر برود و به راحتی آنها را بکشد؟ آقا! آنها هم شمشیر داشتند این جوان چقدر شجاع است! صد و بیست تن را به خاک ریخته است. برگشت سوی خیمه ها، صدا زد: بابا! تشنگی مرا کشت؛ العطش قد قتلنی و ثقل الحدید أجهدنی. امام حسین(ع) فرمود: بُنی هات لِسانَک؛ پسرم! زبانت را جلو بیاور! اما از اینجا به بعد ارباب مقاتل نوشته: امام حسین(ع) انگشتر عقیقش را در آورد و روی زبان علی(ع) گذاشت و فرمود: بابا! بمک تشنگی ات کم می شود.

مرحوم محتشم کاشانی این را به شعری در آورده است: بودند دیو و ددّ همه سیراب و می مکید - خاتم زقطح آب،سلیمان کربلا...

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.pdf

كتا ب هـمـرا ه با عا شو را ئيا ن

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/dowomemoharramtayazdahom.htm

روضه های دهه اول محرم

http://hedayat.blogfa.com/post/14429

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ | 15:11 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مروری بر وقایع شب و روز هشتم محرم

روز هشتم محرم، به روز علی اکبر نامگذاری شده است که تشنگی امان این طفل بی گناه و معصوم را بریده بود. روزی که تشنگی بیداد می کرد. روز هشتم محرم سال 61 هجری قمری قطحی آب سراسری شد و کودکان بی گناه که تاب و تحمل تشنگی را نداشتند هلاک قطره ای آب بودند.

اعمال و وقایع شب و روز هشتم محرم

علی اکبر نخستین فردی بود که از بنی هاشم به میدان رفت. او که نزدیک ترین فرد به امام(ع) بود، چون غربت پدر را در میان خیل گرگ های خون آشام کوفه و شام می بیند، از همه یاران و افراد خاندان پیشی می گیرد و خود را در راه آرمانی فدا می کند. او گام به میدان می نهد تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین(ع) قوت بخشد. تنها بدن حضرت علی اکبر بود که در کربلا تکه تکه شد و معروف است که بدن آن حضرت را جوانان بنی هاشم به عبا به خیمه ها بردند، علی اکبر(ع) الگوی سبقت گرفتن در شهادت است.

اعمال و وقایع شب و روز هشتم محرم

جمع شدن مردان کوفه برای حمله به امام حسین علیه السلام

روز هشتم محرم بود که عبیدالله بن زیاد در مسجد بالای منبر رفت و برای مردم سخنرانی کرد تا آن‌ها را ترغیب و تهدید کند تا مقابل امام حسین علیه السلام بایستند. او اعلام کرد که هر کسی در این مدت به کربلا نرود و با لشکر امام حسین علیه السلام مقابله و مبارزه نکند، خونش حلال خواهد بود و حقوق او از بیت‌المال قطع خواهد شد. این طور بود که مرد‌های کوفی گروه گروه به لشکر ابن زیاد ملحق شدند و لشکر‌های زیادی به سمت کربلا روانه شد.
عبیدالله بن زیاد در عین حال به چند نفر از مردم خبیث آن زمان مانند کثیر بن شهاب، محمد بن اشعث، قعقاع بن سوید و اسماء بن خارجه دستور داد که بین مردم بچرخند و آن‌ها را با روش‌های گوناگون تهدید و تحریک کنند تا همه به کربلا بروند و در کشتن امام حسین علیه السلام شریک شوند.
در این میان، یزید ملعون هم برای اینکه هزینه نظامی آن جنگ نابرابر و ظالمانه را تأمین کند، مبلغ چهار هزار دینار و دویست هزار درهم را برای عبیدالله فرستاد. عبیدالله ملعون هم ۲۵ هزار نفر دیگر را برای جنگ با امام حسین علیه السلام تجهیز کرد.

مانع شدن از حفر چاه توسط یاران امام حسین علیه السلام

وقتی آب بر روی امام حسین علیه السلام و خانواده و یاران آن حضرت بسته شد، تعدادی از یاران ایشان اقدام به حفر چاهی کردند. خبر این کار به عمر بن سعد رسید و افراد او ماجرا را به گو عبیدالله بن زیاد رساندند. عبیدالله برای عمر بن سعد نامه‌ای نوشت که: «شنیده‌ام یاران حسین علیه السلام چاه حفر می‌کنند و آب می‌نوشند. با رسیدن این نامه از کار آن‌ها جلوگیری کن و بر آن‌ها سخت بگیر تا از تشنگی کشته شوند.»

در روز هشتم محرم، وقتی دستور عبیدالله بن زیاد به عمر بن سعد رسید، او مانع از حفر چاه توسط یاران امام حسین علیه السلام شد و حتی تهدید کرد که اگر چاه را با خاک پر نکنید، به شما حمله خواهم کرد.

رزم حضرت عباس علیه السلام در آب آوردن به خیمه‌ها
وقتی تشنگی در میان یاران امام حسین علیه السلام بالا گرفت، امام حسین علیه السلام برادر خود حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام را مأمور آوردن آب به خیمه‌ها کردند. حضرت عباس علیه السلام بر روی نشسته و همراه ۳۰ نفر سواره و ۲۰ نفر پیاده در تاریکی شب به سمت رود فرات راه افتادند. در میان حضرت علی اکبر علیه السلام نیز همراه حضرت عباس علیه السلام بود و پرچمی در دست نافع بن هلال جملی قرار داشت.
گروه امدادی آب‌رسان در همان تاریکی شب به رود فرات رسیدند. اما این اتفاقات در حالی بود که عمرو بن حجاج همراه ۵۰۰ نفر در کنار فرات نگهبانی می‌دادند تا امام حسین علیه السلام از آب ننوشند.
عمرو بن حجاج که متوجه اوضاع شد، در تاریکی‌های شبانه فریاد زد: «چه کسی هستید و برای چه کاری آمده‌اید؟» نافع بن هلال جواب داد: «منم نافع بن هلال. آمده‌ایم که آب بنوشیم، آبی که برای همه حلال است.» عمرو بن حجاج که نافع را می‌شناخت، گفت: «خوش آمدی، بنوش.» نافع جواب داد: «هرگز! یک قطره از آب هم نخواهم خورد تا وقتی که حسین علیه السلام تشنه است.» عمرو جواب داد: «نه. اجازه نمی‌دهم. ما را اینجا گماشته‌اند تا مانع شویم که حسین علیه السلام از آب بنوشد.»
نافع بن هلال در تاریکی به یاران امام حسین علیه السلام گفت: «مشک‌هایتان را از آب پر کنید.» پیاده‌ها مشک‌ها را پر از آب کردند. همان موقع عمرو بن حجاج حمله کرد.
جنگ کوتاهی میان آن‌ها اتفاق افتاد. اما پیاده‌ها مشک‌ها را پر از آب کرده بودند. در این میان، چند نگهبان از لشکر عمر سعد کشته شدند و از یاران امام حسین علیه السلام کسی شهید نشد. در تاریخ نوشته شده که رزم حضرت عباس علیه السلام در این نبرد بسیار دلیرانه بود به طوری که یاران امام حسین علیه السلام را سرشار از رشادت و شجاعت کرد.
در بعضی از منابع نوشته شده که از همین زمان بود که عنوان سقایی به حضرت عباس علیه السلام داده شد.

دیدار زید بن حصین همدانی از یاران امام با عمر بن سعد
چون تشنگی بر امام و یارانش سخت شد، یکی از اصحاب امام حسین (ع) به نام زید بن حصین همدانی که مردی زاهد بود به امام حسین (ع) عرض کرد: یابن رسول الله! اجازه بده نزد ابن سعد بروم و با او درباره آب سخن بگویم؛ شاید از این مخالفت برگردد. همدانی بر عمر وارد شد و سلام نکرد، عمر گفت:‌ ای همدانی! مگر مرا مسلمان ندانی که سلام ندادی؟!

همدانی در جواب گفت: اگر چنان که می‌گویی مسلمان بودی، پس چرا بر عترت پیامبر شوریده و تصمیم به کشتن آن‌ها گرفته‌ای و آب فرات را که حتی حیوانات این وادی از آن می‌نوشند از آنان مضایقه می‌کنی؟ و گمان بری که خدا و رسولش را می‌شناسی!
عمر بن سعد سر به زیر انداخت و گفت:‌ای همدانی! من می‌دانم که آزار دادن به این خاندان حرام است، من در لحظات حساسی قرار گرفته ام و نمی‌دانم باید چه کنم؛ آیا حکومت ری را رها کنم، حکومتی که در اشتیاقش می‌سوزم؟ و یا دستانم به خون حسین آلوده گردد، در حالی که می‌دانم کیفر این کار آتش است.‌ای مرد همدانی! حکومت ری به منزله نور چشمان من است و من در خود نمی‌بینم که بتوانم از آن گذشت کنم. زید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را به عرض امام علیه السلام رساند و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حکومت ری به قتل برساند.

دیدار امام حسین (ع) با عمر بن سعد
طبری گوید: حسین (ع) عمرو بن قرظه انصاری را نزد عمر بن سعد فرستاد که شبانه میان دو لشکر مرا دیدار کن. عمر بن سعد با بیست سوار آمد و حسین (ع) نیز با بیست سوار آمد. در این ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال امام علیه السلام که فرمود: آیا می‌خواهی با من مقاتله کنی؟ عذری آورد.

یک بار گفت: می‌ترسم خانه ام را خراب کنند!

امام علیه السلام فرمود: من خانه ات را می‌سازم.

ابن سعد گفت: می‌ترسم اموال و املاکم را بگیرند!

فرمود: من بهتر از آن را به تو از ملک خود در حجاز می‌دهم.

عمر بن سعد گفت: من در کوفه بر جان افراد خانو‌اده ام از خشم ابن زیاد بیمناکم و می‌ترسم آن‌ها را از دم شمشیر بگذراند.
حضرت هنگامی که مشاهده کرد عمر بن سعد از تصمیم خود باز نمی‌گردد از جای برخاست در حالی که می‌فرمود: تو را چه می‌شود؟ خداوند جانت را در بسترت بگیرد و تو را در قیامت نیامرزد. به خدا سوگند! من می‌دانم که از گندم ملک ری نخواهی خورد! عمر سعد با تمسخر گفت: جو مارا بس.

غلبه تشنگی بر خیمه‌ها

گفته می‌شود در روز هشتم محرم تشنگی حسین(ع) و اصحابش را رنج می‌داد. در آن زمان سیدالشهدا(ع) تیری برگرفت و پشت خیمه‌ها آمد و گویند بین نه تا نوزده گام به سوی قبله رفت و آن‌جا را حفر کرد و چشمه‌ی آبی شیرینی جوشید و همه اصحاب نوشیدند و مشک‌ها را پر کردند، پس از آن چشمه پنهان شد. هنگامی که این خبر به عبیدالله رسید پس پیکی به سوی عمر سعد فرستاد و گفت «به من خبر رسیده حسین چاه می‌کند و خود و اصحابش آب می‌نوشند، چون نامه‌ام به تو رسید ملتفت باش و تا توانی نگذار که آن‌ها چاه بکنند و آبی بنوشند، بر آن‌ها تنگ بگیر.» عمر بن سعد در این جا نهایت سخت گیری را به آن‌ها کرد.

فرستادن شمر به کربلا

روایت شده در پایان گفت‌وگوی امام حسین(ع) با ابن سعد، عمر طی نامه‌ای خطاب به عبیداللَّه بن زیاد نوشت «حسین بن علی(ع) با من پیمان بست که از همان جا که آمده به همان جا بازگردد یا به یکی از سرحدات بلاد مسلمین برود و در حقوق و تکالیف همانند دیگر مسلمانان بوده، در سود و زیان مسلمانان شریک باشد، یا به نزد یزید برود تا هر چه یزید حکم دهد درباره او اجرا کنند و این مایه رضای شماست و صلاح امت است».

عبیدالله پس از این گفت‌و‌گو، نامه‌ای نوشت و به شمر بن ذی‌الجوشن سپرد تا به کربلا برود. در نامه نوشته شده بود: باری، تو را نفرستاده ام تا شانه از زیر کار خالی کنی. تو به آرامش و صلح و آسایش دل بسته ای. اگر حسین و یارانش تسلیم شدند آن‌ها را نزد من بفرست و گرنه، بر آن‌ها حمله ور شو و پس از قتل آنان، اعضای بدنشان را قطعه قطعه کن. پس از کشتن حسین بر سینه و پشت وی اسب بتاز که وی ناسپاس و سرکش و گستاخ و بیدادگر است. اگر به دستور من عمل کردی، پاداش فرمانبر مطیع را دریافت خواهی کرد و اگر چنین نمی‌کنی، سپاه را به شمر بن ذی الجوشن بسپار که فرمان لازم را به او داده ایم.

عبیدالله زیاد به شمر گفته بود اگر عمر سعد پذیرفت که با حسین بجنگد مطیع او باش وگرنه، گردنش را بزن و سرش را به کوفه بفرست و خود فرماندهی سپاه را عهده دار باش. شمر با این زمینه‌سازی و با استفاده از موقعیت و روحیات عبیدالله بن زیاد، به سمت کربلا حرکت کرد.

آب آوردن حضرت ابوالفضل العباس

چون تشنگی بر امام حسین (ع) و یارانش شدت گرفت، برادرش عباس بن علی(ع) را با ۳۰ سوار و ۲۰ پیاده را همراه با ۲۰ مشک جهت آوردن آب به سوی شریعه روانه کرد. گفته می‌شود احتمالا هر نفر یک مشک داشته است. در منابع، زمان این آب آوردن روشن نیست. طبری آن را پس از دستور منع آب از سوی ابن زیاد، گزارش می‌کند؛ بنابراین باید مربوط به روز هفتم یا پس از آن باشد حرکت در دل شب بود و بیست مشک که باید پُر می شدند.

با رسیدن حضرت عباس(ع) و یارانش و ممانعت عمروبن حجاج جهت برداشت آب برای کاروانیان حسین، این دو با یکدیگر درگیر شدند آن‌گاه بود که نافع پرچم‌دار حضرت عباس(ع) و یارانش گفت: مشک هایتان را پر کنید و پیاده‌ها مشک‌ها را پر کردند. برخی گفته‌اند لقب «سقا» از این لحظه به ابوالفضل العباس(ع) داده شد. منابع: تاریخ طبری . نفس المهموم .

همچنین در این روز با اینکه سپاه امام حسین ‏‏ (ع) در محاصره شدید قرار داشت، «امیه بن سعد طایی» خود را به یاران امام رساند.‬ ‏امیه از شهدای کربلا است و نقل است که در حمله اول روز عاشورا به شهادت رسید. وی در سوارکاری نامی، شجاعی از کوفیان و از اصحاب ‏امیرالمؤمنین (ع) بوده است و در جنگ صفین نیز حضور داشت.

نقل‬ است‬ که‬ حضرت سکینه (ع) فرزند اباعبدالله الحسین (ع) گفته‬ است‬ در پایان روز هشتم مهتاب ‏فضای خیمه امام را روشن کرده بود‬ و‬ دیدم پدرم میان جمعیت ایستاده و خطاب به یاران و ‏همراهان می‌فرماید: ای مردم! هرکدام از شما که می‌تواند بر تیزی شمشیر و ضربات ‏نیزه‌ها صبر کند، با ما قیام کند و‬گرنه از میان ما برود و خود را نجات دهد.

سخنان امام به ‏پایان نرسیده بود که یاران ایشان‬ همگی صدا زدند سوگند به خدا چنین نخواهیم کرد، بلکه جان، ‏مال، زن و فرزندان خود را فدای تو خواهیم کرد.

نامگذاری شب هشتم محرم به نام حضرت علی اکبر (ع)

علی اکبر (ع) نخستین فردی بود که از بنی‌هاشم به میدان رفت. او فرزند بزرگ امام است و نزدیک‌ترین فرد به ایشان. چون غربت پدر را در میان خیل گرگ‌های خون آشام کوفه و شام می‌بیند، از همه یاران و افراد خاندان پیشی می‌گیرد و خود را در راه آرمانی فدا می‌کند. او گام به میدان می‌نهد تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین (ع) قوت بخشد. علی اکبر (ع) الگوی سبقت گرفتن در شهادت است.

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.pdf

كتا ب هـمـرا ه با عا شو را ئيا ن

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/dowomemoharramtayazdahom.htm

روضه های دهه اول محرم

http://hedayat.blogfa.com/post/14429

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ | 15:9 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

روضه‌های خانگی مزیت و برکات زیادی دارد

از جمله در روایتی آمده است که جبرئیل از طرف خدا بر پیامبر (صلی‌ الله‌علیه‌ و آله) نازل شد و سخن خداوند را در مورد ثواب هزینه کردن در راه عزاداری امام حسین (علیه‌ السلام) بیان می‌ کند؛ «جبرئیل امین از جانب پروردگار جلیل هبوط کرد و گفت: ای محمّد، خدای علیّ اَعلی به تو سلام می‌ رساند و تو را به درود و اِکرام مخصوص می‌ گرداند و به تو می‌ فرماید: "... هرکس در راه عزا و زیارت حسین بن علی علیه السلام به مقدار درهمی انفاق نماید، ملائکه در آنچه انفاق نموده است تا روز قیامت با او داد و ستد می‌ کنند و به ازای هر درهم هفتاد حسنه به وی می‌ دهند و خداوند برای او قصری در بهشت بنا خواهد کرد.» [1]
این‌ گونه مجالس عزاداری علاوه بر آن، باعث شکل گیری و تقویت روابط میان افراد نیز می‌ شود؛ به ویژه در محله‌ های آپارتمانی که زمینه آشنایی کمتر است، قرار گرفتن در اینگونه مراسم، شناخت و همدلی بیشتری میان همسایه‌ ها با همدیگر بوجود می‌ آید.
از دیگر برکات برگزاری روضه‌ های خانگی این است که مردم به راحتی می‌ توانند سؤالات دینی و دغدغه‌ های فردی و اجتماعی خودشان را با روحانی مراسم به اشتراک بگذارند و بازخوردهای مناسبی را از این جهت دریافت کنند.
همچنین حضور فرزندان در این گونه مراسم، باعث می‌ شود که از همان دوره کودکی، گرایشات دینی پیدا کرده و یاد بگیرند که چگونه با اولیای الهی ارتباط برقرار کنند. به علاوه، کودکان با کمک در برگزاری این مراسم در لذت پذیرایی از مهمانان شریک شده و روحیه مسئولیت پذیری و اعتماد به نفس در آن‌ها تقویت می‌ شود.
در کنار همه این‌ ها، در این عصری که با رشد تکنولوژی، عمق ارتباطات جامعه بشری کم شده، روضه‌ های خانگی فرصت خوبی است که افراد از مشکلات و گرفتاری‌ های همدیگر مطلع شوند و قدمی هر چند کوچک در برطرف کردن گرفتاری‌ های دیگران بردارند. درباره ثواب گره‌ گشایی از کار مومن، امام رضا (علیه‌ السلام) فرمود: «مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللَّهُ عَنْ قَلْبِهِ یوْمَ الْقِیامَة؛ هر کس گِرِه از کارِ مؤمنی بگشاید (و غمی را از او بزداید)، خداوند هم در قیامت، کار بسته او را می گشاید (و اندوهش را می زداید).» [2]
البته غم زدایی از مؤمن، گاهی به کمک مالی است، گاهی به همدردی زبانی است، گاهی به رفع ظلم از او، گاهی ادای بدهکاری یا تأمین مسکن و یا حتّی گوش دادن به درد دل‌ های مؤمن مایۀ شادی اوست. بهتر است در مقابل شکایت‌ ها و ناله‌ های مؤمنان سنگ صبور باشیم و با کمک به بندگان خدا در دنیا، آخرت خود را آباد کنیم. [3]
امّا با وجود همه این برکات برای روضه خانگی، ممکن است برخی از این کار اجتناب کنند. اگر عاملی که مانع مراسم روضه در خانه می‌ شود، هزینه‌ های آن است، باید گفت که نیازی نیست که هزینه‌ های گزاف و تکلف آمیزی را برای برگزاری آن در نظر گرفت، بلکه با یک پذایریی ساده (مانند چای و قند) نیز می‌‌ توان از شرکت کنندگان مراسم پذیرایی کرد. آنچه مهم است نیت و قصد برگزار کننده آن است که برکات زیادی را برای خود مراسم، شرکت کنندگان و برگزارکننده آن به ارمغان می‌ آورد. به امید آن که در این فرصت باقیمانده از ایام محرم و صفر، با احیای هرچه بیشتر و بهتر این سنت حسنه بتوانیم چراغ خیمه امام را روشن‌ تر از قبل نگه داریم.

پیوندها: 1- تَظَلُّمُ الزَّهرَاء، ص 73-74 . 2- اصول کافی، ج 2، ص 200 . 3- محدثی، جواد، حکمت های رضوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام رضا علیه السّلام)، جواد محدثی.

مجلس سوگواری امام حسین (ع) همه ویژگی های مشاهد شریفه و بارگاه های پاک را داراست که این ویژگی ها بنابر روایات چهارده ویژگی است.

روایت آیت‌الله مجتهدی از عنایت ویژه امام حسین(ع) به روضه خانگی + فیلم

روضه خانگی؛ ذخیره روز مبادا

به این ۷ دلیل حتما روضه خانگی برگزار کنید

یا دِعْبِلُ! اُحِبُّ اَنْ تُنْشِدَنى شِعْراً فَاِنَّ هذِهِ الا يّامَ اَيّامُ حُزْنٍ كانتْ عَلَينا اَهْلِ الْبَيْتِ عليهم السّلام ؛اى دعبل ! دوست دارم كه برايم شعرى بسرايى و بخوانى ، چرا كه اين روزها روز اندوه و غمى است كه بر ما خاندان رفته است . یا دِعبِلُ! اِرْثِ الحُسَيْنَ عليه السّلام فَاَنْتَ ناصِرُنا وَ مادِحُنا ما دُمْتَ حَيّاً فَلا تُقصِرْ عَنْ نَصْرِنا مَا اسْتَطَعْتَ؛ اى دعبل ! براى حسين بن على عليه السّلام مرثيه بگو، تو تا زنده اى ، ياور و ستايشگر مايى ، پس تا مى توانى ، از يارى ما كوتاهى مكن .


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ | 15:8 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

سخنان حسين بن على (ع ) از مدينه تا كربلا

سخنان حسين بن على (ع ) از مدينه تا كربلا


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، معصوم پنجم امام حسین ع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ | 15:7 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

اقتدار هوایی ارتش

زاهدی - یازدهمین رزمایش اقتدار هوایی فداییان حریم ولایت که از روز یک‌شنبه با رمز «یا حسین(ع)» در منطقه عمومی انارک اصفهان با حضور پایگاه های نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و با حضور 92 فروند از انواع هواپیماهای شکاری و بمب افکن، ترابری سنگین و نیمه سنگین، سوخت رسان، شکاری رهگیر و شناسایی، گشت هوایی و هواپیماهای بدون سرنشین وارد مرحله اصلی و عملیاتی شده بود، روز گذشته با موفقیت به پایان رسید و خلبانان نیروی هوایی ارتش توانستند در مدت دو روز با انهدام اهداف مهم و حیاتی نیروهای تعبیه شده در نقش دشمن توسط هواپیماهای اف4 و بمب افکن‌های سوخو 24 با موشک های بهینه شده و نقطه زن، راکت های بومی ساخت داخل در شب، انهدام اهداف زمینی با پهپاد آرش مجهز به سر جنگی، عملیات سوخت گیری هوایی توسط جنگنده‌های اف14 از تانکر سوخت رسان بوئینگ 707، عملیات جنگ الکترونیک و آزمایش انواع سامانه های پیشرفته ارتباطی، به اهداف از پیش تعیین شده رزمایش 1402 دست یابند. به گزارش خراسان، روز گذشته و در مرحله اصلی و عملیاتی یازدهمین رزمایش اقتدار هوایی فداییان حریم ولایت، خلبانان نیروی هوایی ارتش با هواپیماهای اف7 مجهز به بمب بومی دورایستای یاسین 90 و هواپیماهای بمب افکن سنگین اف4 و اف5 مجهز به راکت‌های جنگی، موشک های نقطه‌زن هوشمند و هدایت شونده ساخت داخل با استفاده از تکنیک‌های ابتکاری و خارج از رینگ پدافندی حضور در منطقه عملیاتی، اهداف استراتژیک، حساس و حیاتی نیروهای نارنجی (نیروهای تعبیه شده در نقش دشمن) را در زمین و دریا با موفقیت منهدم کردند. همچنین جنگنده بمب‌افکن‌های راهبردی سوخو 24 نهاجا با استفاده از اصل غافلگیری و با اجرای عملیات برد بلند، رادارهای زمینی و اهداف حیاتی دشمن را با استفاده از موشک‌های بهینه‌سازی شده راداری و لیزری هدف قرار دادند. در ادامه با استفاده از پهپادها در نیروی هوایی، اهداف زمینی توسط پهپادهای بمب افکن کرار با شلیک بمب های 500 پوندی با موفقیت منهدم شدند. در پایان این رزمایش نیز عملیات رژه و رزم هوایی در شرایط درگیری و صحنه واقعی نبرد توسط جنگنده های میگ۲۹ و اف۱۴ بر فراز منطقه عملیاتی با پرتاب چف و فلر با موفقیت انجام شد. عملیات سوخت‌گیری هوایی برفراز جزایر خلیج فارس، جمع آوری اطلاعات سیگنالی، شنود الکترونیکی و عکس‌برداری توسط هواپیماهای شناسایی و گشت دریایی p3f و عملیات امداد توسط هواپیمای اورژانس هوایی C-130 در منطقه عمومی نیز از دیگر اقدامات انجام شده در ساعات پایانی این رزمایش بود.

اجتماع بزرگ «احلی من العسل» با حضور نوجوانان عاشورایی در حرم رضوی برگزار شد

پاسخ کنعانی به خراسان درباره علت توقف تبادل زندانی با آمریکا

رزمایشی نظامی برای امنیت دسته جمعی

روضه‌های مصور نخل‌ها

استقبال تهران از فرمت ۳+۳

تل‌آویو در تله واجا

اخبار داخلی

خبر

عملیات رزم هوایی با جنگنده‌ها و پهپادهای بمب‌‌افکن

سالانه ۱۰۰میلیارد دلار انرژی در کشور مصرف می شود

اخبار

سید حسن خمینی:کسی سنگرگرفتن پشت آزادی بیان را تحمل نمی کند

اخبار

نشست مجلس درباره گرانی مرغ و واردات برنج

۸ مصوبه ستاد ملی جمعیت برای فرزند‌آوری

دولت آمریکا اراده لازم برای تبادل زندانیان را ندارد

انتخابات مجلس با قانون جدید برگزار می‌شود

اخبار

انهدام شبکه کانون‌های شورشی منافقان

افزایش سهم درآمدهای مالیاتی در اقتصاد ملی

اوپک: ایران دومین دارنده ذخایرگاز و سومین مالک بزرگ نفت جهان است

تغییر فرآیند صدور کارت سوخت خودروهای صفر

اخبار

فرو نشست سالانه زمین در اطراف تهران به ۲ متر رسید

نشست شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا درباره بودجه

پیام تسلیت آیت‌الله العظمى مظاهرى در پی درگذشت آیت‌الله صانعى

اخبار

اخبارايران وجهان

حمله پهپادی اوکراین به مسکو و شبه جزیره کریمه

مصر در حال عادی سازی روابط با ایران است

مرکز مطالعات امنیت داخلی رژیم صهیونیستی: ارتش اسرائیل در آستانه فروپاشی است

تایوان جنگ با چین را تمرین کرد

مقام سابق اطلاعاتی حزب بارزانی کشته شد

سران نظامی سوریه و اردن دیدار کردند

«وندی شرمن» از دولت بایدن رفت

توقف مذاکرات انصارالله یمن با عربستان

تظاهرات نیم میلیون نفری علیه نتانیاهو

اخبار

حمله به دفتر حزب «هداپار» ترکیه در «آدانا»

ترامپ، پیروز انتخابات خواهد بود!

ایران از موضع روسیه درباره جزایر سه گانه خشمگین است

سوئد سخنان آیت الله خامنه‌ای را با دقت گوش کند

ژنرال سابق روس در مسکو دستگیر شد

زلنسکی، روسیه را تهدید به انتقام کرد

دوست قدیمی چینی ها در ۱۰۰ سالگی به پکن رفت

نخستین حمله اوکراین با مهمات خوشه‌ای به روسیه

استقرار ۱۳ هزار شبه نظامی طالبان در کابل

اخبار

اخبارشهرستانها

اخبار

اعتبارات اشتغالزایی استان ۲هزار میلیارد است

فقط ۵ درصد افراد صرفه‌جویی نمی‌کنند

مشکلات مردم با همیاری رسانه رفع می شود

افزایش تقاضای مسکن در شهریار

آفت دلالی بر جان کشاورزی

اخبار

اینجا کمر به نابودی « زاگرس» بسته اند

خانه هلال بهزیستی «دشتی» افتتاح شد

کاهش ساخت و سازهای غیر مجاز در گنبدکاووس

بکارگیری ۱۰۶ کارجو در سیستان و بلوچستان

اتصال ۸۵ روستای خراسان جنوبی به شبکه گاز

چالش های رودخانه خاطره انگیز ایران

حراست از آرای مردم از وظایف شورای نگهبان است

افزایش ماندگاری پزشکان در مناطق محروم خراسان شمالی

گرانی نان با چاشنی عادلانه سازی

تأمین آب پایدار ۱۰ روستای ابهر

خدمت رایگان دندانپزشکی به محرومان کاشمر

ساخت ۱۰۰ واحد نیروگاه خورشیدی در دشتی

آغاز آبرسانی با تانکر در جنوب شرق کشور

روابط بين المللی

حزب الله لبنان قدرتمند و جنگ با آن اجتناب ناپذیر است

پیام ۶ دقیقه‌ای حزب‌الله، خواب را از چشم صهیونیست‌ها ربود

پیام ترکیه به کرملین چیست؟

آیا «اردوغانیسم» سیاسی کاملا به روسیه پشت کرده است؟

قطع روابط و تحریم در انتظار استکهلم

«آزادی بیان»؛ دستاویزی برای حمله غرب به مسلمانان

اوکراین و غرب با شکست مخربی مواجه شده‌اند

آمریکا از روند ضد‌حملات ارتش اوکراین ناامید شده است

اهداف و موانع چین در مسیر تقویت صلح در خاورمیانه

روابط واشنگتن ـ پکن به کدام سو می رود ؟

نبردی که ریشه در جنگ سرد دارد

تسلیحاتی که اوکراین تاکنون از غرب دریافت کرده است

حمایت آنکارا از درخواست عضویت سوئد در ناتو

آیا اردوغان به هدفش می‌رسد؟

آنچه اسرائیل از سر می‌گذراند یک فاجعه است

تشدید اختلافات بایدن و نتانیاهو و سناریوهای احتمالی

راهبرد جدید اتحادیه اروپا در همکاری با خلیج فارس

تاریخ، تعلقِ این آبراه به ایران و پارسیان را گواهی می‌دهد

تحلیلی بر تشنج در روابط تل‌آویو – واشنگتن

آمریکا از اسرائیل خشمگین است؛واشنگتن «بی‌بی» را محدود کند

اقتصاد روز

بورس سرانجام سبزپوش شد

رسیدگی تخصصی به جرائم بازار سرمایه

ابلاغ چگونگی افشای اطلاعات شرکت های بازار سرمایه

استمرار کاهش شاخص کل بورس دراولین روز مرداد

وثیقه گذاری سهام برای دریافت تسهیلات در۳ بانک اجرایی می شود

شناسایی استفاده کنندگان از رانت افزایش نرخ خوراک پتروشیمی‌ها

خبر اقتصادی

اخبار

تغییر رئیس سازمان خصوصی سازی

آغازحمایت از معاملات بورس با کمک صندوق توسعه بازار سرمایه

عشقی: نگرانی جدی درباره وضعیت بورس نداریم

بازار مسکن در آینه آمار

بررسی صنعت قند و شکر در سازمان بورس و اوراق بهادار

بورس انرژی می تواند مشوقی برای افزایش سرمایه گذاری درتولید برق باشد

بورس سرانجام سبزپوش شد

درخواست مجلس برای برگزاری جلسه فوق‌العاده درباره بورس

کاهش ارزش سهام و بی توجهی دولت به حقوق سهامداران

تحولات بازارهای جهانی به سود بورس ایران شد

بورس کانال ۲ میلیون واحدی را از دست داد

ارزش کل معاملات بورس کالا به ۱۰۴۸ هزار میلیارد تومان رسید


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ | 15:5 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

دیدار وزیر خارجه ارمنستان با رئیس جمهور؛

دکتر رئیسی: امیدواریم مذاکرات بین ارمنستان و آذربایجان باعث استقرار و تقویت صلح، امنیت و آرامش هر چه بیشتر در منطقه شود/ ایران از حق حاکمیت و تمامیت ارضی تمام کشورهای منطقه حمایت می‌کند/ وزیر خارجه ارمنستان: روابط با ایران برای ارمنستان بسیار پراهمیت است

شناسه خبر : 145726 دوشنبه 2 مرداد 1402 - 16:51

رئیس جمهور با تأکید بر ضرورت حل مسائل منطقه‌ای توسط کشورهای منطقه تصریح کرد: دخالت بیگانگان فقط مسائل را پیچیده‌تر می‌کند و جمهوری اسلامی ایران با حمایت از مذاکرات صلح بین ارمنستان و آذربایجان، امیدوار است این مذاکرات باعث استقرار و تقویت صلح، امنیت و آرامش هر چه بیشتر در منطقه شود.

دکتر رئیسی: امیدواریم مذاکرات بین ارمنستان و آذربایجان باعث استقرار و تقویت صلح، امنیت و آرامش هر چه بیشتر در منطقه شود/ ایران از حق حاکمیت و تمامیت ارضی تمام کشورهای منطقه حمایت می‌کند/ وزیر خارجه ارمنستان: روابط با ایران برای ارمنستان بسیار پراهمیت است

دکتر سید ابراهیم رئیسی ظهر امروز دوشنبه در دیدار آقای «آرارات میرزویان» وزیر امور خارجه ارمنستان، با تأکید بر ضرورت حل مسائل منطقه‌ای توسط کشورهای منطقه تصریح کرد: دخالت بیگانگان فقط مسائل را پیچیده‌تر می‌کند و جمهوری اسلامی ایران با حمایت از مذاکرات صلح بین ارمنستان و آذربایجان، امیدوار است این مذاکرات باعث استقرار و تقویت صلح، امنیت و آرامش هر چه بیشتر در منطقه شود.
رئیس جمهور همچنین با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران هیچگونه تغییر ژئوپلتیک و جابجایی مرزهای کشورهای منطقه را نمی پذیرد، افزود: ایران از حق حاکمیت و تمامیت ارضی تمام کشورهای منطقه حمایت می‌کند.
دکتر رئیسی بر اهمیت ارتقای هر چه بیشتر سطح روابط دو کشور نیز تأکید کرد و افزود: جمهوری اسلامی ایران مانعی پیش‌روی گسترش روابط با ارمنستان نمی‌بیند.
در این دیدار «آرارات میرزویان» وزیر امور خارجه ارمنستان نیز ضمن قدردانی از مواضع ایران در قبال تحولات منطقه قفقاز، تصریح کرد: ارمنستان هیچگاه سکوی اقدامات ضدایرانی نخواهد شد و همواره بر گسترش امنیت و آرامش منطقه‌ای تأکید دارد.
وزیر امور خارجه ارمنستان روابط با جمهوری اسلامی ایران را برای کشورش بسیار پراهمیت دانست و بر افزایش مراودات دیپلماتیک میان دو کشور و تقویت و تعمیق روابط فیمابین تاکید کرد.

مشاهده همه اخبار

دکتر رئیسی یک قانون مصوب مجلس را برای اجرا به وزارت اقتصادی و دارایی ابلاغ کرد

دکتر رئیسی یک قانون مصوب مجلس را برای اجرا به وزارت اقتصادی و دارایی ابلاغ کرد

سه شنبه 3 مرداد 1402

تقویت رویکردهای تشویقی و فرهنگ‌سازی برای اقشار مختلف جامعه از اولویت‌های مسئله جوانی جمعیت است/ ضرورت تعیین نقشه راه متناسب برای دستگاه‌های متولی در مسئله تنظیم جمعیت

دکتر رئیسی در جلسه ستاد ملی جمعیت: تقویت رویکردهای تشویقی و فرهنگ‌سازی برای اقشار مختلف جامعه از اولویت‌های مسئله جوانی جمعیت است/ ضرورت تعیین نقشه راه متناسب برای دستگاه‌های متولی در مسئله تنظیم جمعیت

دوشنبه 2 مرداد 1402

دکتر رئیسی: روابط ایران و صربستان به‌ویژه در زمینه اقتصادی و تجاری نیازمند ارتقا است/ تاکید بر حمایت کشورمان از صلح، ثبات و آرامش در منطقه بالکان/ ابراز علاقمندی رئیس مجلس صربستان برای افزایش سطح روابط تجاری کشورش با ایران به‌ویژه در بخش صنعتی و کشاورزی

دیدار رئیس مجلس صربستان با رئیس جمهور؛ دکتر رئیسی: روابط ایران و صربستان به‌ویژه در زمینه اقتصادی و تجاری نیازمند ارتقا است/ تاکید بر حمایت کشورمان از صلح، ثبات و آرامش در منطقه بالکان/ ابراز علاقمندی رئیس مجلس صربستان برای افزایش سطح روابط تجاری کشورش با ایران به‌ویژه در بخش صنعتی و کشاورزی

يکشنبه 1 مرداد 1402

مجوز اهانت اخیر به قرآن برخلاف ادعای آزادی بیان، جاهلیت مدرن است/ نظارت وزارتخانه‌ها بر زنجیره تولید تا مصرف و بهره‌گیری از ظرفیت اتحادیه‌ها در جلوگیری از افزایش قیمت‌ها/ تاکید بر رعایت شاخص‌های صرفه‌جویی مصرف آب و برق در دستگاه‌های دولتی

دکتر رئیسی در جلسه هیئت دولت: مجوز اهانت اخیر به قرآن برخلاف ادعای آزادی بیان، جاهلیت مدرن است/ نظارت وزارتخانه‌ها بر زنجیره تولید تا مصرف و بهره‌گیری از ظرفیت اتحادیه‌ها در جلوگیری از افزایش قیمت‌ها/ تاکید بر رعایت شاخص‌های صرفه‌جویی مصرف آب و برق در دستگاه‌های دولتی

يکشنبه 1 مرداد 1402


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ | 15:4 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 8 محرم 1445 )

تولد

• تولد "ابوسهل كوهي" رياضي‏دان و منجم ايراني (329 ق)

ابوسهل كوهي رياضي‏دان و منجم ايراني، بيشتر روزهاي عمرش را در مراكز علمي شهر بغداد كه در آن عصر از رونق علمي برخوردار بود، به مطالعه و تحقيق، سپري كرد و نزديك به سي سال به رَصَد ستارگان و مسايل مربوط به آن‏ها پرداخت. ابوسهل كوهي در نتيجه‏ي تحقيقات خود، موفق به ساخت رصدخانه‏اي شد كه ...

درگذشت فقيه بزرگ

• درگذشت فقيه بزرگ "آيت‏ اللَّه ملاعلي زنجاني" (1290 ق)

ملاعلي زنجاني از علما و فقهاي قرن سيزدهم هجري قمري و از پرورش يافتگان حوزه‏ي درس شيخ محمدتقي، صاحب "هدايةُالمسترشدين" و از معاصران شيخ مرتضي انصاري بوده و برخي از بزرگان چون ميرزا حبيب‏اللَّه رشتي از شاگردان وي مي‏باشند. او در كنار تدريس، به رفع نيازهاي ديني و دنيوي مردم نيز اهتمام ...

دیدار امام حسین (ع) با عمر بن سعد

• دیدار امام حسین (ع) با عمر بن سعد

پس از آن که به دستور کتبی عبیدالله بن زیاد، آب فرات بر روی امام حسین علیه‌السلام و یارانش بسته شد، وضعیت نگران کننده‌ای میان سپاه امام حسین علیه‌السلام و سپاه عمر بن سعد پدید آمد و احتمال بروز جنگ و خونریزی را، هر ساعت قوی‌تر می‌کرد. امام حسین علیه‌السلام برای کاستن حساسیت‌های ...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ | 15:3 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 3 مرداد 1402 )

واگذاري امتياز بهره‏ برداری از معادن ايران به رويتر انگليسي در زمان ناصرالدين شاه (1251 ش)

واگذاري امتياز بهره‏ برداری از معادن ايران به رويتر انگليسي در زمان ناصرالدين شاه (1251 ش)


يكي از مشهورترين امتيازاتي كه در زمان ناصرالدين شاه قاجار و با اصرار ميرزا حسين خان سپهسالار، صدر اعظم وقت به بيگانگان داده شد، امتياز رويتر بود. اين امتياز بين دولت ايران و يك فرد انگليسي به نام بارون جوليوس رويتر كه يك يهودي بود در 24 ماده به امضا رسيد. به موجب اين قرارداد، امتياز ...

حمله منافقين و ارتش بعث عراق به مناطق كَرَند غرب و سرپل ذهاب در استان كرمانشاه (1367ش)

حمله منافقين و ارتش بعث عراق به مناطق كَرَند غرب و سرپل ذهاب در استان كرمانشاه (1367ش)


در حالي كه چندين روز از قبول قطعنامه 598 شوراي امنيت توسط جمهوري اسلامي ايران مي‏گذشت، در بعدازظهر روز سوم مرداد 1367 ش، گروهك تروريستي منافقين به همراه ارتش بعث عراق، هجوم مشترك خود را از طريق سرپل ذهاب به طرف شهر كرند در استان كرمانشاه آغاز كرد. آنان كه عمليات خود را با هدف براندازي ...

درگذشت خانم دكتر

درگذشت خانم دكتر "عصمت ستارزاده" محقق و مترجم معاصر (1372 ش)


خانم دكتر عصمت ستارزاده در سال 1290 ش در تبريز زاده شد و در سال 1316 به عنوان معلم به وزارت فرهنگ پيوست. وي پس از مدتي، تحصيلات خود را ادامه داد تا اين كه در سال 1344ش موفق به اخذ دكتراي زبان و ادبيات فارسي گرديد. دكتر ستارزاده از همان آغاز به سبب تسلطي كه بر زبان تركي اسلامبولي داشت، ...

شهادت حجت ‏الاسلام

شهادت حجت ‏الاسلام "سيد حسن بهشتي ‏نژاد" نماينده مردم اصفهان (1360ش)


حجت‏الاسلام سيد حسن بهشتي‏نژاد در سال 1332ش در اصفهان به دنيا آمد و پس از گذراندن تحصيلات مقدماتي براي فراگيري علوم اسلامي راهي قم شد. وي در قم از محضر استاداني همچون حضرات آيات: حسين نوري همداني، محمد فاضل لنكراني، يوسف صانعي و مرتضي حائري يزدي استفاده برد و سطوح عالي حوزه را طي ...

عمليات كوچك شهيد چمران در منطقه جاده ماهشهر توسط سپاه (1360ش)

عمليات كوچك شهيد چمران در منطقه جاده ماهشهر توسط سپاه (1360ش)

تصویب قانون کاپیتولاسیون (1343ش)

تصویب قانون کاپیتولاسیون (1343ش)


در تاريخ ايران، حق قضاوت کنسولي يا کاپيتولاسيون چند بار به بيگانگان اعطا شده است. شاه سلطان حسين صفوي و فتحعلي‌شاه (پس از شکست در جنگ ترکمانچاي)، از اين امتياز براي حفظ تاج و تخت خود استفاده نمودند تا از اشغال پايتخت توسط بيگانگان جلوگيري کنند. با اين حال اين عمل به‌قدري در نظر مردم ...

درگذشت دکتر حمید عنایت ، نويسنده و مترجم توانای ايرانی (1361ش)

درگذشت دکتر حمید عنایت ، نويسنده و مترجم توانای ايرانی (1361ش)


دکتر حميد عنايت استاد علوم سياسي و مترجم حوزه فلسفه سياسي متولد ۱۳۱۱ش در تهران مي‌باشد. وي مدرک کارشناسي را از دانشکده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران دريافت و براي ادامه تحصيل - به‌دليل کسب رتبه اول - بورسيه دولتي مي‌گيرد. وي مدرک کارشناسي ارشد خود را در زمينه علوم سياسي از مدرسه ...

ایران پیشنهاد دولت عراق را مبنی بر بازگشت به عهدنامه 1937 رد کرد(1349ش)

ایران پیشنهاد دولت عراق را مبنی بر بازگشت به عهدنامه 1937 رد کرد(1349ش)


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ | 15:2 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 25 جولای 2023 )

آغاز قيموميت انگلستان بر كشور اسلامي فلسطين (1921م)

• آغاز قيموميت انگلستان بر كشور اسلامي فلسطين (1921م)

با پايان جنگ جهاني اول در سال 1918م و فروپاشي امپراتوري عثماني، بر طبق معاهده سايكس - پيكو، متصرفات اين امپراتوري بين فرانسه و انگليس تقسيم شد و سرزمين فلسطين نيز تحت قيموميت انگلستان قرار گرفت. بدين ترتيب از 25 ژوئيه 1925م و با آغاز قيموميت فلسطين دولت‏مردان انگلستان نسبت به تشكيل ...

سقوط حكومت

• سقوط حكومت "بنيتو موسوليني" ديكتاتور ايتاليا در جريان جنگ جهاني دوم (1943م)

بنيتو موسوليني پس از آن كه در انتخابات حزب فاشيست ايتاليا به پيروزي رسيد، توانست با جلب رضايت ويكتورامانوئل سوم پادشاه وقت ايتاليا، به نخست‏وزيري آن كشور دست يابد. او در اندك زماني، مخالفان خود را سركوب كرد و كشور را تحت سلطه حزب فاشيست درآورد. با روي كار آمدن هيتلر در آلمان، موسوليني ...

بمباران بي‏امان بندر هامبورگ آلمان توسط هواپيماهاي امريكا و انگليس (1944م)

• بمباران بي‏امان بندر هامبورگ آلمان توسط هواپيماهاي امريكا و انگليس (1944م)

حملات هوايى آلمان و انگليس عليه يك‏ديگر از اوايل جنگ جهاني دوم آغاز شد و به تدريج گسترش يافت. به طوري كه تعداد كثيري از غير نظاميان دو كشور در اين بمباران‏ها كشته شدند. در يكي از اين بمباران‏ها، بندر هامبورگ در آلمان در 25 ژوئيه 1944م هدف حمله بود كه در جريان آن، علاوه بر انهدام تعدادي ...

اولين پرواز هواپيما بر فراز درياي مانْشْ (1909م)

• اولين پرواز هواپيما بر فراز درياي مانْشْ (1909م)

پس از آنكه برادران رايْتْ، اولين هواپيما را در 17 دسامبر 1903م در امريكا آزمايش كردند و اولين هواپيماي موتوري كه انسان با آن به پرواز درآمد، شكل گرفت، يك خلبان فرانسوي به نام لويى بِلِريو براي اولين بار از فراز درياي مانش عبور كرد. بلريو در روز 25 ژوئيه سال 1909م با يك هواپيماي يك ...

تولد

• تولد "هارْمِنْتْس رامْبِرانْدْ" نقاش و هنرمند نامی هلندی (1606م)

هارْمنْتْسْ فانْ ريم رامْبرانْدْ، نقاش معروف هلندي، در 25 ژوئيه 1606م در شهر ليد هلند به دنيا آمد. وي از كودكي به نقاشي علاقه داشت و از چهارده سالگي براي فراگيري اين هنر، نزد يكي از نقاشان معروف محلي به شاگردي پرداخت. پس از سه سال كارآموزي، نشانه‏هايى از نبوغ زودرس در رامبرانْد مشاهده ...

شروع مجدد حملات زميني، هوايي و دريايي رژيم صهيونيستي به جنوب لبنان (1993م)

• شروع مجدد حملات زميني، هوايي و دريايي رژيم صهيونيستي به جنوب لبنان (1993م)

حمله رژيم صهيونيستي به جنوب لبنان، در 25 ژوئيه 1993م بعد از تهاجم سراسري به لبنان در سال 1982، شديدترين عمليات نظامي اين رژيم عليه لبنان بود. رژيم صهيونيستي به بهانه مقاومت مسلحانه مسلمانان جنوبِ اين منطقه در مقابل صهيونيست‏هاي اشغال‏گر و مزدوران داخلي آن‏ها، اين حملات وحشيانه را ...

اعدام

• اعدام "آندره شِنْيِه" شاعر فرانسوي در جريان انقلاب اين كشور (1794م)

آندره شِنْيه، شاعر فرانسوي در 23 اوت 1763م در قُسطنطنيه (استانبول فعلي در تركيه)، به هنگامي كه پدرش كنسول فرانسه در اين شهر بود، زاده شد. وي با كمك مادر يوناني الاصلش، در ادبيات يونان باستان معلومات فراواني كسب كرد و پس از بازگشت به فرانسه و مدتي خدمت در نظام، با ادب دوستان به رفت ...

اختراع و آزمايش اولين لوكوموتيو باري جهان در انگلستان (1814م)

• اختراع و آزمايش اولين لوكوموتيو باري جهان در انگلستان (1814م)

به دنبال تلاش پيگير و مداوم جورج استيفنسون، مهندس و مخترع انگليسي در ساخت وسيله‏اي براي انتقال و جابجايى بار، اولين لوكوموتيو بخار در 25 ژوئيه 1814م اختراع شد و در چنين روزي در حضور عده‏اي از كارشناسان امور صنعتي انگلستان و ديگر كشورهاي اروپايى آزمايش گرديد. جورج استيفنسون اين لوكوموتيو ...

آغاز جنگ بين چين و ژاپن در جنوب شرقي آسيا (1894م)

• آغاز جنگ بين چين و ژاپن در جنوب شرقي آسيا (1894م)

در سال 1894، ژاپن، پادشاه كره را به خودداري از پذيرش حاكميت چين برانگيخت و در جنگي كه به دنبال اين امر در 25 ژوئيه همان سال، بين چين و ژاپن در گرفت، چيني‏ها به سرعت مغلوب ژاپني‏ها كه پيشرفته‏تر و مجهزتر بودند، شدند. در پايان جنگ، پيماني ميان طرفين منعقد شد كه به موجب آن، كره ظاهراً ...

سقوط رژیم سلطنتی تونس ،  توسط جنبش آزادی بخش ملی مردمی (1956 م)

• سقوط رژیم سلطنتی تونس ، توسط جنبش آزادی بخش ملی مردمی (1956 م)

رژيم سلطنتي در اين كشور ساقط شد. در سده نوزدهم ميلادي، فرانسه و بريتانيا شروع به دخالت در امور اين کشور کردند. فرانسه برابر با پيمان باردو که در سال ۱۸۸۱م ميلادي بسته شد، تونس را مستعمره خود اعلام نمود. با آغاز جنگ جهاني دوم، ارتش آلمان براي تقويت پايگاه متحدين در شمال آفريقا، در ...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ | 15:1 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

شعر-اصغر ز گهواره؛ گفت : ای پدر لبّیک

اصغر ز گهواره؛ گفت : ای پدر لبّیک

در روز عاشورا ؛ چون شد حسین تنها - گفتا یکی ناصر؛ با شد در این صحرا؟!

هل من معین آیا؛ بینِ شما باشد؟! - یک یاور و ناصر؛ آیا مرا باشد؟!

اصغر ز گهواره؛ گفت : ای پدر لبّیک - ای سبطِ پیغمبر؛ ای تاجِ سر لبّیک

هستم پدر یارت؛ گر چه صغیر استم - من اندر این صحرا؛ ماه منیر استم

تنها نَئی بابا؛ بنگر به سربازت - در بینِ گهواره؛ بنگر به جانبازت

بگرفت حسین اورا؛ آندم در آغوشش - رفت او سوی میدان؛ آن طفل بر دوشش

رو سوی اعدا کرد؛ در بینِ دو لشکر - گفتا بجز این نیست؛ دیگر مرا یاور

اینهم لبش تشنه است؛ آبی دهید اورا - با جرعه یِ آبی؛ یاری کنید او را

هم شیر و هم آب است؛ در خیمه ها نایاب - او یک رضیع است و از تشنگی بی تاب

اما جوابش را؛ دادند با پیکان - تیر سه شعبه شد؛ در جایِ آب و نان

حلقوم اصغر را؛ از تیرِ کین خستند - راه صدایش را؛ با تیرِ کین بستند

از نایِ اصغر شد؛ خون خدا جاری - ای باقری اینسان؛ شد بر حسین یاری

سروده حجت الاسلام باقری پور محرم سال ۱۴۰۱

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.pdf

كتا ب هـمـرا ه با عا شو را ئيا ن

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/dowomemoharramtayazdahom.htm

روضه های دهه اول محرم

http://hedayat.blogfa.com/post/14429

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ | 17:15 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

روضه شب و روز هفتم محرم بياد علي اصغرعليه السلام

روضه هفتم محرم بستن آب به روي اهل بيت عليهم السلام

مقدمه:

روز هفتم ماه محرم روزي است كه لشكر عمر سعد آب را بر روي اهل بيت بستند مرحوم شيخ مفيد(ره) نقل فرموده عبيدالله نامه اي به ابن سعد نوشت ميان حسين واصحاب او وميان اب فرات حائل شو وكار رابر ايشان سخت بگير ونگذار كه يك قطره اب بچشند همينكه نامه رسيد عمر سعد عمربن حجاج را با پانصد سوار بر شريعه موكل كرد مبادا حضرت واصحابش اب بياشامند

روضه:

از اب هم مضايقه كردند كوفيان خوش داشتند حرمت ميهمان كربلا را

بودند ديو دد همه سيراب ومي مكيد خاتم زقحط اب سليمان كربلا

زان تشنگان به عيوق مي رسد هنوز فرياد العطش زبيابان كربلا

به اواز بلند صدا مي زدند اي حسين ايا اين اب را مي بيني كه صاف وزلال است به خدا قسم قطره اي ازان نخواهي چشيد تابا لب تشنه جان دهي امام اورا نفرين كردند اللهم اقتله عطشانا ولا تغفر له راوي مي گويدبعد از واقعه كربلا در بيماري ان شخص عيادتش رفتم ديدم انقدر اب مي خورد كه شكمش پرمي شد ولي هچنان فريا د ميز د تشنه ام وبا همين مريضي از دنيا رفت

خدا مي داند چقدر تشنگي در حرم اثر گذاشته بود

روز عاشورا ابرا در شيشه هاي بلوري مي كردند صدا مي زدند حسين مي بيني اين اب خوشگوار فرات را قطره اي ازان به تو نخواهيم دارد چندر وز محاصره بي ابي دران هواي گرم طبعا بچه ها تشنه تر مي شوند سكينه مي گويد عصر تاسوعا امدم كنار خيمه عمه ام زينب از تشنگي شكايت كنم متوجه شدم برادر خردسالم را بغل گرفته گاهي بر مي خيزد وگاه مي نشيند مي گويد صبرا صبرا يابن اخي يعني صبركن ارام بگير پسر برادرم ولي عمه ام جواب خودش را داد وكيف تصبر وانت علي هذه حالت المشئومه يعني چگونه مي تواني ارام بگيري وحال انكه به چنين حالت غم انگيزي هستي تااين را شنيدم گريه كردم عمه ام صداي مرا شنيد فرمود سكينه جان تو هستي گفتتم بلي

گفتم امدم از تشنگي خودم شكايت كنم وضع برادر خردسالم مرا از تشنگي فراموشم داد

********************

مرسوم است که شب هفتم محرم، به در خانه «باب الحوائج کوچک کربلا» حضرت علی اصغر (س) می روند و روضه آن طفل شهید را می‌خوانند. شهیدی که به ظاهر، کودک است ؛ ولی به واقع پیر عشق است.

حوریان محو رخ مه‌پاره‌ات *** کعبه‌ی خیل ملک گهواره‌ات

گردش چشمان تو عشق‌آفرین *** رشته‌ی قنداقه‌ات حبل‌المتین

زینت آغوش و دامان رباب *** آینه‌گردان رویت آفتاب

عالم و آدم همه محتاج تو *** بر سر دوش پدر معراج تو

بسته بر هر تار موی تو نجات *** تشنه‌ی لب‌های تو آب حیات

کودکی ، اما به معنا پیر عشق *** روی دستان پدر ، تفسیرِ عشق

تلخ‌ترین لحظات تاریخ نزدیک می‌شد؛ تمامی یاران و اصحاب امام حسین علیه السلام به میدان رفته و کشته شده بودند. در اردوگاه حق تنها دو مرد باقی مانده بود: اباعبدالله الحسین علیه السلام و امام سجاد علیه السلام که آن روز به اراده الهی بیمار بود تا زنده بماند و رهبری امت را پس از امام حسین علیه السلام به دست بگیرد.

امام علیه السلام چون خویشتن را تنها و بی یاور دید آخرین حجت را بر مردم تمام کرد و بانگ برآورد: «هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله؟ هل من موحد یخاف الله فینا؟ هل من مغیث یرجو الله باغاثتنا؟ هل من معین یرجو ما عندالله فی اعانتنا؟» یعنی: «آیا مدافعی هست که از حریم رسول خدا دفاع کند؟ آیا یکتاپرستی هست که از خدا بترسد و ما را یاری دهد؟ آیا فریادرسی هست که به خاطر خدا ما را یاری رساند؟ آیا کسی هست که به خاطر روضه و رضوان الهی به نصرت ما بشتابد؟».

صدای این کمک خواهی امام که به خیمه‌ها رسید و بانوان دریافتند که حسین دیگر یاوری ندارد، صدایشان به شیون و گریه بلند شد. امام روی به خیمه‌ها کرد، شاید که زنان با دیدن او اندکی آرام گیرند ؛ که ناگاه صدای فرزند شش ماهه‌اش «عبدالله بن الحسین» ــ که به علی اصغر معروف بود ــ را شنید که از شدت تشنگی می‌گریست.

علی اصغر طفلی شیرخواره بود؛ که نه آبی در خیمه‌ها بود تا وی را سیراب کنند ، و نه مادرش «رباب» شیری در سینه داشت که به وی دهد.

امام علیه السلام قنداقه علی اصغر را در دست گرفت و به سوی دشمن رفت ؛ در مقابل لشکر یزید ایستاد و فرمود:«ای مردم! اگر به من رحم نمی‌کنید بر این طفل ترحم نمایید ... » ...

اما گویی که بذر رحم بر دل سنگ آنان پاشیده نشده بود و تمامی رذالت دنیا در اعماق وجودشان ریشه دوانده بود ؛ زیرا به جای آنکه فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله را به مشتی آب میهمان کنند، تیراندازی از بنی اسد (که گفته شده است «حرملة بن کاهل» بود) تیری در کمان نهاد و گلوی طفل را نشانه گرفت. ناگاه دستان و سینه امام علیه السلام به خون رنگین شد... سر کوچک و گردن ظریف طفل شیرخواره را از بدن جدا شده بود...

آتش عشق تو در من شعله‌ور بود ای پدر *** پیش تیر عشق تو ، قلبم سپر بود ای پدر

شد گلویم روی دستت ذبح ، می‌دانی چرا؟ *** پیش تیر عشق تو ، قلبم سپر بود ای پدر

امام علیه السلام دستان خود را از خون علی اصغر پر کرد و به آسمان پاشید و گفت: «هون علی ما نزل بی انه بعین الله ـ تحمل این مصیبت بر من آسان است چرا که خدای آن را می‌بیند»... در همین حال، «حصین بن تمیم» تیر دیگری افکند که بر لبان مبارک امام علیه السلام نشست و خون از دهان حضرت جاری شد. امام روی به آسمان کرد و اینگونه نیایش نمود: «خدایا! سوی تو شکایت می‌کنم از آنچه با من و برادران و فرزندان و خویشانم می‌کنند»...

اصغر که به چهره ز عطش رنگ نداشت *** یارای سخن با من دلتنگ نداشت

یا رب! تو گواه باش، شش‌ماهه‌ی من *** شد کشته‌ی ظلم و با کسی جنگ نداشت

آنگاه از سپاه دشمن دور شد ؛ با شمشیرش قبر کوچکی کند ؛ بدن علی اصغر را به خون او آغشته نمود ؛ بر او نماز گزارد و جنازه کوچک را دفن کرد...

به روایت منابع تاریخی، شهادت علی اصغر علیه السلام از سخت‌ترین و جانگدازترین مصیبتها در نزد ائمه بوده است. «عقبة بن بشیر اسدی» می‌گوید امام باقر علیه السلام به من فرمود: «ما از شما بنی‌اسد خونی طلب داریم!» و سپس داستان ذبح شدن علی اصغر را بر من خواند.

همچنین آورده‌اند که پس از قیام «مختار بن ابی عبیده ثقفی» هنگامی که خبر انتقام از قاتلان کربلا را به امام سجاد علیه السلام رساندند آن حضرت سوال کرد: «بر سر حرمله چه آمد؟». این نمونه‌ها، نشان دهنده آن است که این داغ چگونه بر دل اهل بیت علیه السلام مانده است...

و این داغ بر دل ما نیز هست ؛ و بر دل انسانیت نیز ؛ تا زمانی که مهدی آل‌محمد (عج) قیام کند و انتقام از ظالمان بستاند...

الا لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون.

………

منابع اصلی:

1. شیخ عباس قمی ؛ نفس المهموم ؛ ترجمه و تحقیق علامه ابوالحسن شعرانی ؛ قم: انتشارات ذوی‌القربی، 1378 .

2. سید بن طاووس ؛ اللهوف فی قتلی الطفوف ؛ قم: منشورات الرضی، 1364 .

3. شیخ عباس قمی ؛ سفینة البحار ؛ مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، 1418 ق. ؛ ج 1 .

یکی ازمصائب نا گوار وسوزناک واقعه کربلا شهادت حضرت علی اصغرعلیه السلام است نقل شده: که روزی (کمیت) شاعرمعروف به حضور حضرت صادق علیه السلام رسید،

حضرت فرمود:

یا کُمَیتُ اَنشِدنی فی جَدِّیَ الحسین (ع) فَلما اَنشَدَ کُمَیتُ اَبیاتاً فی مُصیبه الامام علیه السلام بَکیَ الامام بُکاء ًشدیداً وبَکَت النِّسوه و اهل حریمه وصَحنَ فی حجرا تهن

کمیت ! درباره جد ما حسین (ع) شعری بگو، همزمان با سرودن شعر، امام صادق به شدت گریه کرد با نوان وا هل خانه نیز در اتاق خودشان ناله زدند واشک ریختند.

اِذ خَرجت جارِیَه مِن خَلفِ الَّستر مِن حُجَرات الحَرم وفی یَدِها طفلٌ صغیر رَضیعٌ فَوَضَعَته فی حِجرِ الاِمام فاَشتَدَّ حینئذٍ بُکاء الامام فی غایهِ الاِشتداد وعَلا صَوته الشریف و عَلَت اَصواتُ النِّساء الطاهرات خلف الاَستارِِمِن الحجرات

در این زمان بانویی که کودک شیر خواری به دست داشت از اتاق بیرون آمده و کودک را در دامان امام علیه السلام قرارداد، گریه امام این بار بیشتر شده وصدای شریفشان بلند شد وبانوان در خانه نیز به صدای بلند گریستند.

ظاهرأ منظور از این کار یا دآوری شهادت علی اصغر وسنگدلی قاتل وی حرمله بن کا هل اسدی بوده است.

تلخ تر از مرگ

مرحوم حا ئری ما زندرا نی در کتاب معالی السبطین آورده که:ازبقرا ط حکیم پرسیدند در ذائقه ا نسان چه چیزی ازمرگ تلخ تر است؟

گفت:تلخ تر از مرگ در ذائقه ا نسان کریم این است که از شخص لئیم حاجتی بخوا هد

فَما حال الحسین الکریم بن الکریم حینَ رَفع رَضیعَه علی یَدیه و طَلب لَه جُرعَه مِنَ الماء مِن اللؤماء اللُّعَناء اَهل الکوفه

پس چگونه بود حال حضرت حسین، این کریم فرزند کریم آن زمانی که کودک شیر خوار خود راروی دو دست بلند کرد و برایش جرعه آب ،از کوفیان پست ولعنت شده خواست

کیفیت شهادت علی اصغر(ع)

وَلَمّا رَأی الحُسین علیه السلام مَصارِعَ فَتَیانِهُ وَاَحَِبَّته عَزَمَ علی لِقاءِ الْقَوم بِمُهجَته و نادی هَل مِن ذابٍّ یَذُبُّ عَن حرم رسول الله صلی الله علیه وآله، هَل مِن مُوحِّد یَخافُ الله فینا، هَل مِن مُغیثٍ یُغیثُنا یَرجُو الله بِاِ غاثَتِنا هَل مِن مُعین

یَرجوا ما عِندِ الله فی اعانَتِنا ، فَارْتَفعت اَصوات النِّساء بِالعَویل فَتَقَدَّم اِلی بابِ الْخَیمه و قال لِزینَبَ ناوِلینی وَلَدیَ الصَّغیرَ حَتّی اُوَدِّعه فَأخَذَه واَو ما اِلَیه لِیُقَبِّله فَرَماهُ حَرمَلهُ بنُ الکاهِلِ الاَسَدی لَعنَه الله تعالی بِسَهم فَوقع فی نَحرِه فَذَبَحَهُ، فَقال لِزِیْنَب خُذیهِ ثُمَّ تَلَقّی الدَّمَ بِکَفَّیه فَلما اِمْتَلأتا رَمی بِالدَّمِ نَحْوَ السَّماءِ ثُم قالَ هَوَّن علی ما نَزَلَ بی اَنَّهُ بِعَین الله.

با به شهادت رسیدن جوانان بنی هاشم ویاران حضرت حسین علیه السلام، امام خود، با تمام وجود برای رزم با دشمن، به سویشان رفت در حا لیکه با نگ می زد:آیا مدافعی هست که از حرم رسول خدا صلی الله علیه وآله دفاع گند؟آیا موحدی هست که به خا طرما از خدا بترسد؟ آیا فریاد رسی هست که با امید به خدا به فریادما برسد؟آیا یاوری هست که با امید به آنچه در نزد خداست به یاری ما بشتابد؟ در این هنگام از میان بانوان در خیمه شیونی بر خاست پس امام علیه السلام به کنار خیمه رفته وخطاب به زینب فرمود کودکم را بیاور تا با او خدا حا فظی کنم

حضرت کودک را گرفت تا ببوسد در این زمان حرمله بن کاهل اسدی لعنه الله علیه به سوی او انداخت تیر به گلویش نشست وآن را برید پس حضرت به زینب فرمود او را بگیر. سپس خون را در هردودست جمع کرده و به سوی آسمان پاشید وفرمود:آنچه بر من وارد آمد برایم آسان است، چون در محضر خدا است.

قالَ الْباقِرُ عَلیه السلام : فَلَم یَسقُط مِن ذلکَ الدَّمِ قَطرَه الی الارض

حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود: که قطره ای از آن خون بر زمین نیفتادو

وقال اِبنُ نما: ثُم حَمَلَه فَوَضَعه مَعَ قَتلی اَهْلبَیته

سپس امام علیه السلام علی اصغر را برده ودر کنار شهدای بنی هاشم قرار داده.

شهادت علی اصغر به روایت ابی مخنف

زمانیکه حضرت امام حسین (ع) با ام کلثوم در باره علی اصغر سخن می گفت او عرض کرد قدری آب برایش تهیه کن

حضرت طفل را گرفت وسوی مردم بردوفرمود:شما برادرم و فرزندا نم ویارا نم را کشتید وغیر از این طفل کسی با قی نمانده ، او مثل ما هی از آب جدا شده می ماند شربتی از آب به وی بدهید.

طفل از این گوش تا آن گوش گلویش بریده شد آنگاه طفل را بر گرداندو خون بر سینه اش جاری بود، در خیمه گذاشت و مطالبی فرمود که حاکی از شکایت مردم به خداوند متعال بود.

در زيارت ناحيه مقدسه، درباره اين کودک شهيد، آمده است: "السلام على عبد الله بن ‏الحسين، الطفل الرضيع، المرمى الصريع، المشحط دما، المصعد دمه فى السماء، المذبوح‏ بالسهم فى حجر ابيه، لعن الله راميه حرملة بن کاهل الاسدى‏". و در يکى از زيارتنامه‏ هاى ‏عاشورا آمده است:" و على ولدک على الاصغر الذى فجعت به"

منبع:بنیاد دعبل خزاعی

حضرت سید الشهداء علیه السلام که می خواست به میدان جنگ برود سید بن طاووس روایت کرد:"ناولونی بولدی الرضیع حتی أودعه".

ای خواهر ! طفل صغیر مرا بیاور تا ودعاش نمایم!

و به روایت دیگر اهل حرم به مولای خویش عرض کردند:

ای مولای جن و انس ، از بی آبی شیر در پستان مادر علی اصغر خشکیده و از بی شیری علی اصغر نزدیک به موت است.

امام فرمود: طفل معصوم مرا بیاورید بلکه قطره ی آبی برای او تحصیل نمایم.

مادر علی اصغر قنداقه ای آن سبط پیغمبر را به روی دست گرفته عرض کرد: ای سرور من! این طفل از صبح تا حال دو مرتبه غش کرده از بس ناخن به پستان من زده سینه ام زخم شد. طفل را وقتی به دست آن حضرت دادند امام مظلوم نگاه کردند دیدند سرخی گل رخسارش از تشنگی چون برگ خزان شده و لب یاقوتش از بی آبی، بی رنگ و خشکیده گردیده است طفل را بوسید و فرمود:«وای بر این گروه وقتی که جد تو محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله وسلم) به ایشان دشمنی کند!» آنگاه طفل معصوم را برداشت و به میدان تشریف برد وقتی نزدیک آن قوم لعین پرسید.(2).

حمید بن مسلم نقل می کند تصور کردیم حسین قرآن آورده تا ما را به قرآن قسم دهد وقتی مقابل سپاه ایستاد عبا را کنار زده همه دیدند حسین طفل شیرخواره اش را به روی دست گرفته و فرمود: «یا قوم ان لم ترحمونی فأرحموا هذا الطفل أما ترونه کیف یتلضی عطشا»

«ای مردم اگر به من رحم نمی کنید به این شیرخواره ترحم کنید مگر نمی بینید از شدت عطش همانند ماهی تلظی می کند».

(کنز الغرائب) شهزاده علی اصغر در آغوش پدر از عطش بی تاب بود و دیده برهم نهاده و سرش از بی حالی آویخته و سفید گلویش پیدا بود. ابا عبد الله (علیه السلام) هنوز سخنش تمام نشده بود عمر سعد رو به حرمله (لعنه الله علیه) کرد و گفت چرا پاسخ حسین را نمی دهی که:

«فرماه حرملة بن كاهل الأسدي بسهم فذبحه من الأذن إلى الأذن في حجر الحسين فتلقى الحسين دمه حتى إمتلأت ثم رمى به إلى السماء».

حرمله ابن کاهل اسدی تیری رها نمود که گوش تا گوش گلوی علی اصغر را در سینه حسین برید امام دست خود را از خون گلوی علی اصغر پر کرد و به سمت آسمان پاشید.

امام باقر (علیه السلام) فرمود: «حتی یک قطره ار آن خون به زمین برنگشت».

امام حسین (علیه السلام) در آن زمان فرمود:

«اللهم أحكم بيننا وبين قوم دعونا لينصرونا فقتلونا».

«خدایا تو حکم نما بین ما و مردمی که ما را دعوت نمودند تا ما را یاری کنند و اکنون ما را می کشند».

در همان حال که خون حضرت علی اصغر علیه السلام را به سوی آسمان می پاشید صدایی از عالم غیب شنید که می گفت:

«دعه يا حسين فإن له مرضعا في الجنة»(3).

یا حسین علیه السلام! به ما واگذار علی اصغر علیه السلام را که دایه اش در بهشت منتظر است.

حضرت فرمود:

«هون عليٌ ما نزل بي أنه بعين الله تعالى»

«این مصیبت نبز بر من أسان است زیرا خدای تعالی آنرا می بیند»

«اللهم لا يكون أهون عليك من فصيل ناقة صالح إلهي إن كنت حبست عنٌا النصر فأجعله لما خير منه وأنتقم لنا من الظالمين.»(4).

«خداوندا ! اگر نصر و پیروزی در دنیا را از ما گرفته ای ، در عوض بهتر ار آن را در آخرت نصیب ما بگردان و انتقام ما را از این مردم ستمگر بگیر که این کودک من کمتر از بچه ناقه ی صالح پیغمبر نیست.»

«وإجعل ما حل لنا في العاجل ذخيرة في الآجل»(5)

«و این مصیبت را که در دنیا بر ما وارد أمد ذخیره ی آخرت ما قرار بده»

در این هنگام حضرت از اسب فرود آمد و با نوک شمشیر خود قبر کوچکی حفر کردند پس از نماز در حالیکه بدنش را خونمالی کرده بودند دفن نمود.(6)

علل مقتل : در باب شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

اول : در بیان بردن علی اصغر علیه السلام به میدان تا سیرآب شود:

از آنجا که در روایات و اخبار متعدد آمده است حضرت سید الشهداء می دانستند چه اتفاق هایی در کربلا خواهد افتاد ، زیرا حجت خدا و امام معصوم می باشد و می دانستند که آن قوم لعین آبی به حضرت علی اصغر علیه السلام نمی دهند.

و لیکن شاید این طور باشد برای اتمام حجت با آن ظالمان بوده است تا مردمان بدانند دنیا طلبان برای رسیدن به اهداف خود حتی کودکی شیرخواره که مظهر معصومیت و بی گناهی است قربانی می کنند.

حال آنان چگونه می توانند فردای روز در مقابل دادگاه حق کلامی گویند.

و آنکه حضرت سید الشهداء علیه السلام علی اصغر علیه السلام را به میدان می برد زیرا خواست خداوند بر آن است چنان که در روایتی که ما قبل در همین کتاب نقل کرده ایم که حضرت حق می فرماید: من تو را کشته می خواهم و آن چنان که همه یاران سید الشهداء علیه السلام به درجهء رفیع شهادت رسیدند و با آنکه حضرت علی اصغر علیه السلام فقط شش ماه دارد لکن ایشان هم فدای امام و پدر خود می باشد.

و در بعضی از کتب مقتل آمده است آن زمان که حضرت صدای بلند نمود برای نصرت خواهی گویند که حضرت علی اصغر خود را از گاه واره بیرون انداخته.

و دیگر همان طور که خداوند بعضی اسباب را قرار می دهد تا به آن سبب بندگان در رحمت واسعه اش قرار گیرند و آن را دست آویز برای نجات خود از بهر معاصی قرار دهند.

مثلا: همان طور که خداوند سیما قبر جناب سید الشهداء علیه السلام را قرار داده که با دیدن آن باعث رقت قلب و کسب درجات الهی شود با شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام با خبر شدن محبین و شیعیان از نحوه شهادت باعث جوشش و خروش دل ها به ترحم و رقت آمده و اشک ها از دیده ها مثل سیلاب جاری شده حتی آن اشخاصی که دل های آنان مانند آهن فولاد سنگ بوده باشد و چه طور همچنین نباشد که اگر اهل الله و عباد الله المخلصین این مصائب را به کوه ها بخوانند کوه ها گداخته و آب خواهند شد و اگر به دریاها خوانده شود دریاها شعله ور می گردد و خشک خواهد شد خصوصا مصیبت و کیفیت شهادت این طفل مظلوم پس به سبب مصیبت این طفل مظلوم و کیفیت شهادت آن درجات معیت مصائب آل محمد صلی الله علیه وآله وسلم به نهایت فوق النهایات و غایته و فوق الغایات رسیدن شک و شبهه نخواهند ماند پس بملاحظه این اسناد خواهید دانست که مقصود وغرض که رسانیدن خلاق عالمیان حق تعالی است تا محبان وشیعیان به سعادت اخرویه و نجات گناهکاران است از آتش جهنم حاصل خواهد شد.

دوم : چرا امام حسین علیه السلام خون حضرت علی اصغر علیه السلام را به آسمان پاشید و چرا خون به زمین برنگشت؟

شاید سر مسئله این باشد که خون آن مظلوم نفیس ترین و محکم ترین سند مظلومیت امام حسین علیه السلام بود و لذا می بایستی در بهترین جایی آنرا نگهداری کند و به امانت بسپارد تا روز قیامت بتواند از آن استفاده کند و زمین و زمینیان قابلیت امانتداری چنین امانتی را نداشته لذا آنرا به آسمان فرستاد و آسمانیان نیز با قبول آن تاج افتخار بر سر گذاشتند.

و دیگر آنکه حضرت سید الشهداء علیه السلام در راه خدا بسیار قربانی داده ولی با هدیه دادن خون آخرین سرباز خود خون گلوی شیرخواره و نهایت صبر در امر خداوندی (خداونی) و پر ارزش ترین و دل سوزترین توشه خود را تسلیم حضرت حق جل جلاله نمودند.

سوم : چرا امام حسین علیه السلام بر هیج یک از شهدا غیر از حضرت علی اصغر علیه السلام نماز نخواند:

در واقع کربلا با آنکه شهدای دیگر بالغ بودن به خاطر نبود وقت نمی شد در آن محلکه بر آنان نماز خواند ولی می بینیم حضرت امام علیه السلام بر علی اصغر علیه السلام نماز می خواند شاید سر آن این طور باشد که اولا با این عمل مشخصه ای باشد تا همگان بدانند در راه دوست حتی از عزیزترین های خود گذشته و این قربانی که سخت ترین امتحان های الهی بود از آن پیروز گردیده. و به نگاهی دیگر مقام و درجهء رفیع آن طفل صغیر بی گناه در محضر آن خالق یکتا و در اینجا حضرت امام علیه السلام با خواندن نماز که جامع و متضمن جمیع انواع حمد ثنا و جمیع اقسام شکر است نظر بر آنکه آن معراج هر مومن است خصوصا نماز آن امام معصوم که حقیقت لبالب روح ارواح نمازها است در آن زمان به شکر حمد الهی پرداخت.

چهارم : چرا حضرت امام حسین علیه السلام تنها بدن علی اصغر را دفن کرد و بدن هیچ یک دیگر از شهداء را دفن نفرمود؟

"احتمالا یکی از چند مسئله زیر بوده"

1 ـ از آنجا که حضرت علی اصغر علیه السلام آخرین شهید در زمان زنده بودن سید الشهداء علیه السلام بود و پس از او دیگر کسی نبود که شهید شود لذا در مورد دیگران این موقعیت و این فرصت نبود.

2 ـ و دیگر آنکه اگر حضرت امام حسین علیه السلام بدن آن مظلوم را دفن نمی کرد کفار بنی امیه لعنه الله علیهم سر او را مثل سایر سرها از بدن جدا نموده وبه نیزه می زدند این بدعه و ظلالت جاری می شد در تمامی دولت بنی امیه به این معنی هر وقتی که بنی امیه و اتباع ایشان شیعیان و محبان آل رسول را می کشتند سر ایشان را می بریدند پس همچنین اطفال و بچه های آن هر چند شیرخواره بودند می کشتند و سرهای آنان از بدن جدا می کردند و بعضی از اوقات سرها را به نیزه ها می زدند.

3 ــ و سر دیگر اینست که از کفار مضایقه از سر بریدن آن طفل نمی کردند و این سبب می شد به تعجیل و فوریه نزول عذاب به جمیع اهل زمین.

4 ــ و سر دیگر آن که بدن نازک آن طفل دفن نمی شد از حرارت آفتاب و سم های اسب های بنی امیه مقطع الأعضا و متلاشی الأجزاء شده اثری از آن باقی نمی ماند.

5 ــ و سر دیگر امام حسین علیه السلام نخواست هنگام عبور اسراء از قتلگاه با دیدن بدن او بیش آنکه داغ دیده هستند دلشان بسوزد و این مصیبت آنقدر جانگداز و سوزنده بود که با دیدن آن هلاک می شدند.

(1) وقائعی که در کربلا گذشت - مقتل عزیز زهراء حسین - تألیف: شیخ سعید رسولی - صفحه 339- 333

(2) مبکي اليعون و كنز الغرائب ص 251

(3) "تذکرة الخواص سبط ابن جوزي ص144"

(4) ابن نما ص 66 و خوارزمي ج 2 ص 32 و مقاتل الطالبیین

(5) تظلم الزهراء ص 122 و مقرم ص 229

(6) مقرم 241/مقتل خوارزمی ج2 ص 132/احتجاج طبرسی ص 163

http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram7aliasgar.htm

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.pdf

كتا ب هـمـرا ه با عا شو را ئيا ن

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/dowomemoharramtayazdahom.htm

روضه های دهه اول محرم

http://hedayat.blogfa.com/post/14429

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ | 17:14 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

روضه شب و روز هفتم محرم و حضرت علي‌اصغر (س)

شب هفتم ماه محرم منسوب به طفل شش ماهه حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه‌السّلام)، حضرت علی اصغر می‌باشد. حضرت علی اصغر (علیه‌السّلام) فرزند کوچک امام حسین (علیه‌السّلام) و حضرت رباب دختر امرءالقیس است که با تیر سه شعبه حرمله بن کاهل اسدی ملعون به شهادت رسید. مصیبت علی اصغر (علیه‌السّلام) برای امام حسین (علیه‌السّلام) جان‌فرسا بود، چنان که گریست و به خداوند عرض کرد: خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن. آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند، ولی برای کشتن ما کمر بسته‌اند.[۱] [۲] [۳] [۴] در این لحظه ندایی از آسمان رسید که: ‌ای حسین (علیه‌السّلام) در‌ اندیشه اصغر (علیه‌السّلام) مباش، هم اکنون دایه‌ای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است.[۵] حسین (علیه‌السّلام) بهترین الگوی پایداری و رضایت است. او پس از تحمل شهادت همه یاران و جوانانش، کودک شیرخوار خود را به میدان آورد. هنگامی که علی اصغر نیز فدا شد، بر قضای الهی گردن نهاد و خطاب به خداوند گفت: ‌ای خدا! چون تو این صحنه‌ها را می‌بینی تحمل این مصیبت‌ها بر من آسان می‌شود.[۶] [۷] [۸] [۹] [۱۰] [۱۱] [۱۲] . در مقاتل نقل است که هنگامی که همه یاران و اصحاب امام حسین (علیه‌السّلام) به شهادت رسیدند و کسی نماند جز علی زین العابدین (علیه‌السّلام) و پسر دیگر به نام عبداللّه که شیرخوار بود؛ ندای غریبانه امام بلند شد: «هل من ذاب یذبّ عن حرم رسول الله هل من موحّد یخاف اللّه فینا هل من مغیث یرجوا اللّه باغاثتنا هل من معین یرجو ما عند اللّه فی اغاثتنا؛ آیا کسی هست که دشمن را از حرم پیغمبر براند و دور کند؟ آیا خداپرستی هست که از خدا بترسد و ما را اعانت کند؟ آیا فریادرسی هست که برای ثواب ما را یاری کند؟»[۱۳] [۱۴][۱۵][۱۶][۱۷][۱۸] [۱۹] [۲۰] [۲۱] . دربارهٔ چگونگی شهادت طفل شیرخوار، از جمع‌بندی آنچه در منابع آمده است، می‌توان دو قول را به دست آورد: یکی بیانگر آن است که طفل شیرخوار، در هنگامی که بر در خیمه‌ها در دامن امام بود، به شهادت رسید. اکثر مقتل‌نویسان و مورخان، با تفاوت‌هایی، این قول را مطرح کرده‌اند.[۲۲] [۲۳] [۲۴] [۲۵] [۲۶] [۲۷] [۲۸] . قول دوم آن است که آن طفل در میدان جنگ، بر روی دست امام، توسط دشمن هدف تیر قرار گرفت و به شهادت رسید.[۲۹] وقتی که ندای «هل من ذاب یذبّ عن حرم رسول الله» به گوش بانوان حرم رسید، صدای گریه و شیون آن‌ها بلند شد، امام کنار خیمه آمد و به حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) فرمود: «ناوِلُونی عَلیّاً اِبْنی الطِّفْلَ حَتّی اُوَدِّعَهُ؛ پسر طفلم علی را به من دهید تا برای آخرین بار او را ببینم و با او وداع کنم.» هنگامی که امام (علیه‌السّلام) علی اصغر را در بغل داشت، خواست که او را ببوسد که حرمله ملعون تیری افکند و بر گلوی کودک نشست و کودک را در آغوش پدر به شهادت رساند.[۳۰] [۳۱] [۳۲] [۳۳] [۳۴] [۳۵] [۳۶] . در این باره سید حیدر حلی گوید: «و منعطفا اهوی لتقبیل طفله فقبل منه قبله السهم منحرا؛ امام حسین (علیه‌السّلام) برای بوسیدن کودک شیرخوار خود خم شد، اما تیر قبل از امام بر گلوگاه او بوسه داد.» امام آن کودک را به زینب (علیهاالسّلام) داد فرمود: او را نگهدار، و دستش را زیر گلوی کودک گرفت، پر از خون شد، آن خون را به طرف آسمان پاشید و گفت: «هون ما نزل بی انه بعین الله تعالی؛ چون خداوند این منظره را می‌بیند، آنچه از این مصیبت بر من وارد شد برایم آسان است.»[۳۷] [۳۸] [۳۹] [۴۰] [۴۱] [۴۲] . پس حسین (علیه‌السّلام) خون او را گرفت و جمع کرد و به آسمان پرتاب کرد و قطره‌ای از آن بر زمین نریخت. امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود: اگر قطره‌ای از آن خون بر زمین می‌ریخت، عذاب نازل می‌شد.[۴۳] [۴۴] [۴۵] . و در برخی منابع آمده: «امام حسین (علیه‌السّلام) از اسب پیاده شد و در کنار خیمه یا پشت خیمه با غلاف شمشیرش قبری کند، و کودکش را به خونش رنگین نموده و دفن کرد».[۴۶] روایت دیگر درباره نحوه شهادت علی اصغر (علیه‌السّلام) این است که آن طفل نازنین در میدان جنگ و بر روی دستان مبارک سیدالشهداء (علیه‌السّلام) به شهادت رسیده است، نه در کنار خیمه‌گاه؛ برخی منابع تاریخی چنین گزارش کرده‌اند که: هنگام وداع امام با خانواده، ام کلثوم از امام حسین (علیه‌السّلام) در خواست کرد که اگر ممکن است برای علی اصغر (علیه‌السّلام) شربتی آب طلب کند. امام کودک شش ماهه را به آغوش کشیده و به سوی لشکر کوفه آورد و فرمود: «یا قَوْمِ قَدْ قَتَلْتُمْ اَخی وَ اَوْلادی وَ اَنْصاری، وَ ما بَقِیَ غَیْرِ هذَا الطِّفْل وَ هُوَ یَتَلَظّی عَطَشاً مِنْ غَیْرِ ذَنْبٍ اَتاهُ اِلَیْکُمْ فَاسْقُوُهُ شَرْبَةً مِنَ الْماءِ؛ ‌ای مردم! شما برادرم، فرزندانم و یارانم را کشتید و به غیر از این کودک کسی نمانده است. او از تشنگی می‌سوزد در حالی که هیچ گناهی ندارد. او را با جرعه‌ای آب سیراب سازید.»[۴۷] [۴۸] . و در عبارتی دیگر فرمود: «اِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْل؛ اگر به من رحم نمی‌کنید به این کودک بی‌گناه رحم کنید.»[۴۹] [۵۰] [۵۱] [۵۲] [۵۳] . در همان لحظه که امام مشغول صحبت بود، به دستور عمر سعد، حرملة بن کاهل اسدی با تیری گلوی علی اصغر را نشانه گرفت و گوش تا گوش گلوی آن کودک را شکافت. امام کف دست خود را از خون علی پر کرد و به سوی آسمان‌ انداخت و فرمود: «اَللّهمَّ اِنّی اُشْهِدُکَ عَلی هؤُلاءِ الْقَوْمِ فَاِنَّهُمْ نَذَرُوا اَنْ لایَتْرُکُوا اَحَداً مِنْ ذُریَّةِ نَبیِّکَ؛ خدایا تو را شاهد می‌گیرم که این مردم قصد کرده‌اند از فرزندان پیامبرت حتی یک نفر را هم زنده نگذارند.» مصیبت چنان سوزناک بود که امام با چشمانی اشکبار به پیشگاه خداوند عرضه داشت: «اَللّهُمَّ احْکُم بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمٍ دَعَوْنا لِیَنْصُرُونا فَقَتَلُونا؛ خدایا بین ما و مردمی که ما را دعوت کرده‌اند تا یاریمان کنند، امّا ما را می‌کشند، خودت داوری کن! »[۵۴] [۵۵] [۵۶] [۵۷] . امام حسین پس از هدف قرار گرفتن علی اصغر، دست را زیر گلوی او گرفت و چون از خون پر شد آن را به آسمان پاشید؛ امام باقر (علیه‌السلام) فرمود: قطره‌ای از این خون به زمین ریخته نشد.

علی اصغر را باب‌ الحوائج می‌خوانند، زیرا گرچه شیرخوار بود، ولی مقامش نزد خدا والا است.[۶۶] . امام زمان (علیه‌السّلام) در زیارت ناحیه مقدسه می‌فرماید: «اَلسَّلامُ عَلی عَبْدِاللّه ِ بْنِ الْحُسَینِ (علیه‌السّلام) اَلطِّفْلِ الرَّضیعِ اَلْمَرْمِیِّ الصَّریعِ اَلْمُتَشَحَّطِ دَمَاً، اَلْمُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ، اَلْمَذْبُوحِ بِالسَّهْمِ فی حِجْرِ اَبیهِ، لَعَنَ اللّه ُ رامِیَهُ حَرْمَلَةَ بْنَ کاهِلِ الْاَسَدِیَّ؛ سلام بر عبدالله بن حسین (علیه‌السلام، همان کودک شیرخواره‌ای که هدف تیر ستم قرار گرفت و به خونش آغشته گردید و خون او به سوی آسمان صعود کرد و در آغوش پدر با تیر مذبوح گردید. خداوند قاتلش حرملة بن کاهل اسدی را لعنت کند.»[۶۷] [۶۸] [۶۹] [۷۰] . در زیارت‌نامه امام حسین درباره علی اصغر (علیه‌السلام) چنین می‌خوانیم: «صَلّی الله عَلَیک وَ عَلَیهِمْ وَ عَلی وَلَدِک عَلی الاصْغَرِ الّذی‌ فُجِعْتَ بِهِ؛ درود خدا بر تو و بر ایشان ( شهیدان) و بر فرزندت علی اصغر که داغدار او شدی.»[۷۱]

روضه شب هفتم ـ علي‌اصغر (س) ؛ داغي بر دل اهل‌بيت

مرسوم است كه شب هفتم محرم، به در خانه «باب الحوائج كوچك كربلا» حضرت علي اصغر (س) مي روند و روضه آن طفل شهيد را مي‌خوانند. شهيدي كه به ظاهر، كودك است ؛ ولي به واقع پير عشق است.
حوريان محو رخ مه‌پاره‌ات *** كعبه‌ي خيل ملك گهواره‌ات
گردش چشمان تو عشق‌آفرين *** رشته‌ي قنداقه‌ات حبل‌المتين
زينت آغوش و دامان رباب *** آينه‌گردان رويت آفتاب
عالم و آدم همه محتاج تو *** بر سر دوش پدر معراج تو
بسته بر هر تار موي تو نجات *** تشنه‌ي لب‌هاي تو آب حيات
كودكي ، اما به معنا پير عشق *** روي دستان پدر ، تفسيرِ عشق
تلخ‌ترين لحظات تاريخ نزديك مي‌شد؛ تمامي ياران و اصحاب امام حسين علیه السلام به ميدان رفته و كشته شده بودند. در اردوگاه حق تنها دو مرد باقي مانده بود: اباعبدالله الحسين علیه السلام و امام سجاد علیه السلام كه آن روز به اراده الهي بيمار بود تا زنده بماند و رهبري امت را پس از امام حسين علیه السلام به دست بگيرد.
امام علیه السلام چون خويشتن را تنها و بي ياور ديد آخرين حجت را بر مردم تمام كرد و بانگ برآورد: «هل من ذاب يذب عن حرم رسول الله؟ هل من موحد يخاف الله فينا؟ هل من مغيث يرجو الله باغاثتنا؟ هل من معين يرجو ما عندالله في اعانتنا؟» يعني: «آيا مدافعی هست كه از حريم رسول خدا دفاع كند؟ آيا يكتاپرستي هست كه از خدا بترسد و ما را ياري دهد؟ آيا فريادرسي هست كه به خاطر خدا ما را ياري رساند؟ آيا كسي هست كه به خاطر روضه و رضوان الهي به نصرت ما بشتابد؟».
صداي اين كمك خواهي امام كه به خيمه‌ها رسيد و بانوان دريافتند كه حسين ديگر ياوري ندارد، صدايشان به شيون و گريه بلند شد. امام روي به خيمه‌ها كرد، شايد كه زنان با ديدن او اندكي آرام گيرند ؛ كه ناگاه صداي فرزند شش ماهه‌اش «عبدالله بن الحسين» ــ كه به علي اصغر معروف بود ــ را شنيد كه از شدت تشنگي مي‌گريست.
علي اصغر طفلي شيرخواره بود؛ كه نه آبي در خيمه‌ها بود تا وي را سيراب كنند ، و نه مادرش «رباب» شيري در سينه داشت كه به وي دهد.
امام علیه السلام قنداقه علي اصغر را در دست گرفت و به سوي دشمن رفت ؛ در مقابل لشكر يزيد ايستاد و فرمود:«اي مردم! اگر به من رحم نمي‌كنيد بر اين طفل ترحم نماييد ... » ...
اما گويي كه بذر رحم بر دل سنگ آنان پاشیده نشده بود و تمامی رذالت دنيا در اعماق وجودشان ریشه دوانده بود ؛ زیرا به جاي آنکه فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله را به مشتی آب میهمان کنند، تيراندازي از بني اسد (كه گفته شده است «حرملة بن كاهل» بود) تيري در كمان نهاد و گلوي طفل را نشانه گرفت. ناگاه دستان و سينه امام علیه السلام به خون رنگين شد... سر كوچك و گردن ظريف طفل شيرخواره را از بدن جدا شده بود...
آتش عشق تو در من شعله‌ور بود اي پدر *** پيش تير عشق تو ، قلبم سپر بود اي پدر
شد گلويم روي دستت ذبح ، مي‌داني چرا؟ *** پيش تير عشق تو ، قلبم سپر بود اي پدر
امام علیه السلام دستان خود را از خون علي اصغر پر كرد و به آسمان پاشيد و گفت: «هون علي ما نزل بي انه بعين الله ـ تحمل اين مصيبت بر من آسان است چرا كه خداي آن را مي‌بيند»... در همين حال، «حصين بن تميم» تير ديگري افكند كه بر لبان مبارك امام علیه السلام نشست و خون از دهان حضرت جاري شد. امام روي به آسمان كرد و اینگونه نیایش نمود: «خدايا! سوي تو شكايت مي‌كنم از آنچه با من و برادران و فرزندان و خويشانم مي‌كنند»...
اصغر كه به چهره ز عطش رنگ نداشت *** ياراي سخن با من دلتنگ نداشت
يا رب! تو گواه باش، شش‌ماهه‌ي من *** شد كشته‌ي ظلم و با كسي جنگ نداشت
آنگاه از سپاه دشمن دور شد ؛ با شمشيرش قبر كوچكي كند ؛ بدن علي اصغر را به خون او آغشته نمود ؛ بر او نماز گزارد و جنازه كوچك را دفن كرد...
به روايت منابع تاريخي، شهادت علي اصغر علیه السلام از سخت‌ترين و جانگدازترين مصيبتها در نزد ائمه بوده است. «عقبة بن بشير اسدي» مي‌گويد امام باقر علیه السلام به من فرمود: «ما از شما بني‌اسد خوني طلب داريم!» و سپس داستان ذبح شدن علي اصغر را بر من خواند.
همچنين آورده‌اند كه پس از قيام «مختار بن ابي عبيده ثقفي» هنگامي كه خبر انتقام از قاتلان كربلا را به امام سجاد علیه السلام رساندند آن حضرت سوال كرد: «بر سر حرمله چه آمد؟». اين نمونه‌ها، نشان دهنده آن است كه اين داغ چگونه بر دل اهل بيت علیه السلام مانده است...
و اين داغ بر دل ما نيز هست ؛ و بر دل انسانيت نيز ؛ تا زماني كه مهدي آل‌محمد (عج) قيام كند و انتقام از ظالمان بستاند...
الا لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أي منقلب ینقلبون.
………
منابع اصلي:
1. شيخ عباس قمي ؛ نفس المهموم ؛ ترجمه و تحقيق علامه ابوالحسن شعراني ؛ قم: انتشارات ذوي‌القربی، 1378 .
2. سيد بن طاووس ؛ اللهوف في قتلی الطفوف ؛ قم: منشورات الرضي، 1364 .
3. شيخ عباس قمي ؛ سفينة البحار ؛ مشهد: بنياد پژوهش‌هاي اسلامي آستان قدس رضوي، 1418 ق. ؛ ج 1 .

متن روضه شب و روز هفتم محرم ـ حضرت علي‌اصغر (س) - مقتل حضرت علی اصغر (علیه السّلام) | آستان قدس حسینی- ویژه نامه شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام - حضرت علی اصغر علیه السلام - ويکی شيعه - روضه مکتوب شب هفتم محرم - ویژه نامه شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام - اشعار روز هفتم محرم؛ حضرت علی اصغر(ع) - روضه شب هفتم محرم ــ علی اصغر(س) ؛ داغی بر دل اهل‌بيت - نام تو را همین که صدا می‌زند رباب/ آتش به جان کرب و بلا می‌زند ... - وقايع روز هفتم ماه محرم - شبکه الکوثر - عطش در کربلا - سایت مذهبی عصر شیعه - روضه های دهه اول محرم تا اربعین - مؤسسه فرهنگی هدایت - روایت شهادت تک تک یاران امام حسین در دشت کربلا

بستن آب به روی سپاه امام حسین(ع) - آوا - آنچه در روز هفتم محرم بر «امام حسین(ع)» گذشت - بستن آب در کربلا - روز هفتم محرم به امام حسین و یارانش چه گذشت؟ - وقایع روز هفتم محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری - چه کسی فرماندهی بستن آب روی اهل بیت امام حسین (ع) را بر ...

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.pdf

كتا ب هـمـرا ه با عا شو را ئيا ن

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/dowomemoharramtayazdahom.htm

روضه های دهه اول محرم

http://hedayat.blogfa.com/post/14429

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ | 17:13 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

روضه شب وروزهفتم محرم بیاد علی اصغرعلیه السلام

مقدمه: روز هفتم ماه محرم روزی است كه لشكر عمر سعد آب را بر روی اهل بیت بستند مرحوم شیخ مفید(ره) نقل فرموده عبیدالله نامه ای به ابن سعد نوشت میان حسین واصحاب او ومیان آب فرات حائل شو وكار رابر ایشان سخت بگیر ونگذار كه یك قطره اب بچشند همینكه نامه رسید عمر سعد عمربن حجاج را با پانصد سوار بر شریعه موكل كرد مبادا حضرت واصحابش آب بیاشامند

روضه:

از آب هم مضایقه كردند كوفیان - خوش داشتند حرمت میهمان كربلا را

بودند دیوو دد همه سیراب ومی مكید - خاتم زقحط آب سلیمان كربلا

زان تشنگان به عیوق می رسد - هنوز فریاد العطش زبیابان كربلا

به آواز بلند صدا می زدند ای حسین آیا این آب را می بینی كه صاف وزلال است به خدا قسم قطره ای از آن نخواهی چشید تابا لب تشنه جان دهی. امام اورا نفرین كردند: اللهم اقتله عطشانا ولا تغفر له. راوی می گویدبعد از واقعه كربلا در بیماری آن شخص عیادتش رفتم دیدم آنقدر آب می خورد كه شكمش پرمی شد ولی هچنان فریا د میز د تشنه ام وبا همین مریضی از دنیا رفت

خدا می داند چقدر تشنگی در حرم اثر گذاشته بود

روز عاشورا آب را در شیشه های بلوری می كردند صدا می زدند حسین می بینی این آب خوشگوار فرات را قطره ای از آن به تو نخواهیم داد. چندر وز محاصره بی آبی در ان هوای گرم طبعا بچه ها تشنه تر می شوند سكینه می گوید عصر تاسوعا آمدم كنار خیمه عمه ام زینب از تشنگی شكایت كنم متوجه شدم برادر خردسالم را بغل گرفته گاهی بر می خیزد وگاه می نشیند می گوید: صبرا صبرا یابن اخی. یعنی صبركن آرام بگیر پسر برادرم ولی عمه ام جواب خودش را داد، وكیف تصبر وانت علی هذه حالت المشئومه. یعنی چگونه می توانی آرام بگیری وحال آنكه به چنین حالت غم انگیزی هستی تا این را شنیدم گریه كردم عمه ام صدای مرا شنید فرمود سكینه جان تو هستی گفتم بلی آمدم از تشنگی خودم شكایت كنم وضع برادر خردسالم مرا از تشنگی فراموشم داد

مرسوم است که شب هفتم محرم، به در خانه «باب الحوائج کوچک کربلا» حضرت علی اصغر (س) می روند و روضه آن طفل شهید را می‌خوانند. شهیدی که به ظاهر، کودک است ؛ ولی به واقع پیر عشق است.

حوریان محو رخ مه ‌پاره ‌ات – کعبه ‌ی خیل ملک گهواره ‌ات

گردش چشمان تو عشق ‌آفرین - رشته‌ی قنداقه ‌ات حبل‌المتین

زینت آغوش و دامان رباب - آینه‌گردان رویت آفتاب

عالم و آدم همه محتاج تو - بر سر دوش پدر معراج تو

بسته بر هر تار موی تو نجات - تشنه‌ی لب‌های تو آب حیات

کودکی ، اما به معنا پیر عشق - روی دستان پدر ، تفسیرِ عشق

تلخ‌ترین لحظات تاریخ نزدیک می‌شد؛ تمامی یاران و اصحاب امام حسین علیه السلام به میدان رفته و کشته شده بودند. در اردوگاه حق تنها دو مرد باقی مانده بود: اباعبدالله الحسین علیه السلام و امام سجاد علیه السلام که آن روز به اراده الهی بیمار بود تا زنده بماند و رهبری امت را پس از امام حسین علیه السلام به دست بگیرد.

امام علیه السلام چون خویشتن را تنها و بی یاور دید آخرین حجت را بر مردم تمام کرد و بانگ برآورد: «هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله؟ هل من موحد یخاف الله فینا؟ هل من مغیث یرجو الله باغاثتنا؟ هل من معین یرجو ما عندالله فی اعانتنا؟» یعنی: «آیا مدافعی هست که از حریم رسول خدا دفاع کند؟ آیا یکتاپرستی هست که از خدا بترسد و ما را یاری دهد؟ آیا فریادرسی هست که به خاطر خدا ما را یاری رساند؟ آیا کسی هست که به خاطر روضه و رضوان الهی به نصرت ما بشتابد؟».

صدای این کمک خواهی امام که به خیمه‌ها رسید و بانوان دریافتند که حسین دیگر یاوری ندارد، صدایشان به شیون و گریه بلند شد. امام روی به خیمه‌ها کرد، شاید که زنان با دیدن او اندکی آرام گیرند ؛ که ناگاه صدای فرزند شش ماهه اش «عبدالله بن الحسین» ــ که به علی اصغر معروف بود ــ را شنید که از شدت تشنگی می‌گریست.

علی اصغر طفلی شیرخواره بود؛ که نه آبی در خیمه‌ها بود تا وی را سیراب کنند ، و نه مادرش «رباب» شیری در سینه داشت که به وی دهد.

امام علیه السلام قنداقه علی اصغر را در دست گرفت و به سوی دشمن رفت ؛ در مقابل لشکر یزید ایستاد و فرمود:«ای مردم! اگر به من رحم نمی‌کنید بر این طفل ترحم نمایید ... » ...

اما گویی که بذر رحم بر دل سنگ آنان پاشیده نشده بود و تمامی رذالت دنیا در اعماق وجودشان ریشه دوانده بود ؛ زیرا به جای آنکه فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله را به مشتی آب میهمان کنند، تیراندازی از بنی اسد (که گفته شده است «حرملة بن کاهل» بود) تیری در کمان نهاد و گلوی طفل را نشانه گرفت. ناگاه دستان و سینه امام علیه السلام به خون رنگین شد... سر کوچک و گردن ظریف طفل شیرخواره را از بدن جدا شده بود...

آتش عشق تو در من شعله‌ور بود ای پدر - پیش تیر عشق تو ، قلبم سپر بود ای پدر

شد گلویم روی دستت ذبح ، می‌دانی چرا؟ - پیش تیر عشق تو ، قلبم سپر بود ای پدر

امام علیه السلام دستان خود را از خون علی اصغر پر کرد و به آسمان پاشید و گفت: «هون علی ما نزل بی انه بعین الله ـ تحمل این مصیبت بر من آسان است چرا که خدای آن را می‌بیند»... در همین حال، «حصین بن تمیم» تیر دیگری افکند که بر لبان مبارک امام علیه السلام نشست و خون از دهان حضرت جاری شد. امام روی به آسمان کرد و اینگونه نیایش نمود: «خدایا! سوی تو شکایت می‌کنم از آنچه با من و برادران و فرزندان و خویشانم می‌کنند»...

اصغر که به چهره ز عطش رنگ نداشت - یارای سخن با من دلتنگ نداشت

یا رب! تو گواه باش، شش‌ماهه‌ی من - شد کشته‌ی ظلم و با کسی جنگ نداشت

آنگاه از سپاه دشمن دور شد ؛ با شمشیرش قبر کوچکی کند ؛ بدن علی اصغر را به خون او آغشته نمود ؛ بر او نماز گزارد و جنازه کوچک را دفن کرد...

به روایت منابع تاریخی، شهادت علی اصغر علیه السلام از سخت‌ترین و جانگدازترین مصیبتها در نزد ائمه بوده است. «عقبة بن بشیر اسدی» می‌گوید امام باقر علیه السلام به من فرمود: «ما از شما بنی‌اسد خونی طلب داریم!» و سپس داستان ذبح شدن علی اصغر را بر من خواند.

همچنین آورده‌اند که پس از قیام «مختار بن ابی عبیده ثقفی» هنگامی که خبر انتقام از قاتلان کربلا را به امام سجاد علیه السلام رساندند آن حضرت سوال کرد: «بر سر حرمله چه آمد؟». این نمونه‌ها، نشان دهنده آن است که این داغ چگونه بر دل اهل بیت علیه السلام مانده است...

و این داغ بر دل ما نیز هست ؛ و بر دل انسانیت نیز ؛ تا زمانی که مهدی آل‌محمد (عج) قیام کند و انتقام از ظالمان بستاند... (منابع : شیخ عباس قمی ؛ نفس المهموم - سید بن طاووس ؛ اللهوف فی قتلی الطفوف - شیخ عباس قمی ؛ سفینة البحار)...

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.pdf

كتا ب هـمـرا ه با عا شو را ئيا ن

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/dowomemoharramtayazdahom.htm

روضه های دهه اول محرم

http://hedayat.blogfa.com/post/14429

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ | 17:12 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

روضه شب وروزهفتم محرم بستن آب بروی اهلبیت

اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یا حُسَینَ بْنَ عَلِىٍّ أَیهَا الشَّهِیدُ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یا سَیدَنَا وَ مَوْلانَا اِ نَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِكَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاكَ بَینَ یدَىْ حَاجَاتِنَا یا وَجِیها عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ

ای آب تو بی ادب نبودی - تو خود مگر از عرب نبودی

رسم عرب است و كیش تازی - در بادیه میهمان نوازی

این رسم تو در میان نهادی - خود آب به میهمان ندادی

چندان همه رنج راه بردند - در بادیه تشنه كام مردند

آنها همه تشنه رفته در خواب - و ز حله به كوفه می رود آب

از كرده نگشته ای پشیمان - ای سخت كمان سست پیمان

مهان تو تشنه كام و بی آب - این بود وفای عهد احباب

گر داوری از عطش بمیرد - هرگز كفی از تو برنگیرد

لب تشنه به خاك و خون نشستن - بهتر كه ز سفله آب جستن

(داوری وصال)

هفتم محرم از طرف ابن زیاد به عمر بن سعد ماموریت داده شد كه بایستى حسین از من اطاعت كند و الا میان او و آب مانع شو. من آب را بر یهود و نصارا حلال كردم و بر حسین و اهل او حرام نمودم . عمربن سعد طبق دستور ابن زیاد، عمرو بن حجاج با پانصد نفر را بر آب مامور كرد كه نگذارند امام حسین و كسانش از آب استفاده نمایند. در این روز عبیدالله بن زیاد نامه اى به نزد عمر بن سعد فرستاد و به او دستور داد تا با سپاهیان خود بین امام حسین و اصحابش و آب فرات فاصله ایجاد كرده و اجازه نوشیدن حتى قطره اى آب را به امام ندهد. عمر بن سعد نیز فورا عمرو بن حجاج را با پانصد سوار در كنار شریعه فرات مستقر كرد و مانع دسترسى امام حسین و یارانش به آب شدند، و این رفتار غیر انسانى سه روز قبل از شهادت امام حسین علیه السلام صورت گرفت . در این هنگام مردى به نام عبدالله بن حصین ازدى كه از قبیله بجیله بود فریاد برداشت كه : اى حسین ! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانى نخواهى دید. به خدا سوگند كه قطره اى از آن را نخواهى آشامید تا از عطش جان دهى .امام حسین علیه السلام فرمود: خدایا! او را از تشنگى بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده .حمید بن مسلم مى گوید: به خدا سوگند كه پس از این گفت و گو به دیدار او رفتم در حالى كه بیمار بود، قسم به آن خدایى كه جز او پروردگارى نیست ، دیدم كه عبدالله بن حصین آن قدر آب مى آشامید تا شكمش بالا مى آمد، و آن را بالا مى آورد و باز فریاد مى زد: العطش باز آب مى خورد تا شكمش آماس مى كرد ولى سیراب نمى شد. و چنین بود تا جان داد. سپاهیان عمر بن سعد از روز هفتم با شدت تمام از آب فرات مراقبت مى كردند و مانع دسترسى یاران امام حسین علیه السلام به آن شدند. ولیكن على رغم تلاش پى گیر آنان ، یاران امام حسین علیه السلام تا شب عاشورا از تاریكى شب استفاده كرده و خود را به رود فرات رسانده و آب خیمه ها را تامین مى كردند.

از جمله عباس علیه السلام در این كار پیش قدم بود.

ابوالفضل العباس علیه السلام در غیرت و وفادارى، ضرب المثل دوست و دشمن است ، هرگاه صداى ضجه كودكان تشنه لب را مى شنید. از خود بى خود مى گردید و دل به دریا مى زد. آن دلاور هاشمى، در شب همان روزى كه آب را بر روى آنان بسته بودند، به همراه پنجاه نفر از یاران امام حسین علیه السلام وارد شریعه فرات شد و به اندازه لازم ، براى خیمه گاه آب آوردند.

در این روز مردی به نام "عبداللّه‏ بن حصین ازدی" ـ كه از قبیله "بجیله" بود ـ فریاد برآورد: ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید! به خدا سوگند كه قطره‏ای از آن را نخواهی آشامید، تا از عطش جان دهی!

امام علیه‏السلام فرمودند: خدایا! او را از تشنگی بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده.

حمید بن مسلم می‏گوید: به خدا سوگند كه پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی كه بیمار بود، قسم به آن خدایی كه جز او پروردگاری نیست، دیدم كه عبداللّه‏ بن حصین آنقدر آب می‏آشامید تا شكمش بالا می‏آمد و آن را بالا می‏آورد و باز فریاد می‏زد: العطش! باز آب می‏خورد، ولی سیراب نمی‏شد. چنین بود تا به هلاكت رسید.

أو تشتكی العطش الفواطم عنده - و بصدر صعدته الفرات المفعم

و لو استقی نهر المجرة لارتقی - و طویل ذابله الیها سلم

و لو سد ذوالقرنین دون وروده - نسفته همته بما هو أعظم

فی كفه الیسری السقاء یقله - و بكفه الیمنی الحسام المخذم

مثل السحابة للفواطم صوبه - فیصیب حاصبه العدو فیرجم

(غروی نجفی)

هفتم محرم است

السلام ای تشنه لب یاحسین بن علی - السلام ای تشنه لب یاحسین بن علی

هفتم محرم است * روزاندوه وغم است - بسته شد آب روان * روزحزن وماتم است

العطش دركربلا * شدبلندازخیمه ها - چون شده قحطی آب * ناله اندرسما

بسته شدراه فرات * برعزیز مصطفی - آب راممنوع كرد * ابن سعدبی حیا

بین دوآب روان * گشته است قحطی آب - گشته دشت كربلا * ازعطش همچون سراب

شدموكل برفرات * عده ای ازشامیان - برحسین واهلبیت * بسته شدآب روان

نامه های بی شمار * برحسین ازكوفیان - كرددعوت تاحسین * شدبرآنها میهمان

شدچوسبط مصطفی * وارد آن سرزمین - لیكن ازآن كوفیان * نقض پیمان راببین

احترام میهمان * هست فرمان رسول - لیك براین میهمان * شدازآن فرمان عدول

كس ندیده درجهان * میهمانی تشنه لب - لیك شداین میهمان * تشنه لب یاللعجب

كوفیان برمیهمان * تیغ تیزافراختند - میهمانان تشنه لب * كربلاجان باختند

اكبرواصغرببین * شدلب تشنه شهید - دركنارنهرآب * وای ازاین ظلم یزید

روزعاشوراحسین * درمیان قتلگاه - گفت مردم تشنه ام * بافغان وسوزوآه

پاسخی نشنیدجز * دشنه شمرپلید - تشنه لب ای باقری * شدحسین ماشهید

السلام ای تشنه لب یاحسین بن علی - السلام ای تشنه لب یاحسین بن علی

یاحسین و یاحسین - یاحسین و یاحسین - یاحسین و یاحسین - یاحسین و یاحسین

یاحسین یاثارالله - یاحسین یاثارالله - یاحسین یاثارالله - یاحسین یاثارالله

حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین

حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین

حسین حسین ثارالله - آقا اباعبدالله - حسین حسین ثارالله - آقا اباعبدالله

حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین

هفتم ماه محرم شمردون بی حیا

السلام ای تشنه كامان دردیاركربلا - السلام ای تشنه كامان دردیاركربلا

هفتم ماه محرم شمردون بی حیا - باپیامی ازیزید آمدبدشت كربلا

آب رابرگبرونصرانی نمودم من حلال - لیك آن ممنوع میگردد به آل مصطفی

یابن سعداین نامه بنمایدبتوحجت تمام - تابگیری ازحسین ویاورانش انتقام

همچنانكه تشنه لب شدكشته عثمان آن زمان - كشته گردداین زمان لب تشنه یاران امام

آب شدمهریه زهرابامركردگار - درزمان ازدواجش باشهِ دلدل سوار

لیك فرزندان اوگشتندممنوع ازفرات - شدبه فرزندان زهراظلم اینسان آشكار

بین دوآب روان اینك شده قحطی آب - دركنارعلقمه ازتشنگی دلها كباب

العطش گویان سكینه با تمام كودكان - شدزفرط تشنگی دشت بلاهمچون سراب

رفت عباس آورد آب ازكنارعلقمه - واردآب روان شدشیرحق بی واهمه

آب ناخورده روان شداوبسوی خیمه گاه - اوفتاداندرمیان قوم عدوان همهمه

لیك شدآندم شهید آن تشنه لب دربین راه - دستهایش شدجدا باحمله های آن سپاه

فرق اوبشكافته با یك عمودآهنین - شدحسین آندم به قتلش درفغان وسوزو وآه

تشنه لب شدكشته آخراكبرتازه جوان - شیرخواره تشنه لب شدكشته آب روان

اوبروی دست بابا درفغان وسوزوآه - حرمله تیرسه شعبه زدبه حلقش ناگهان

باقری شد شاه دین آخرلبِ تشنه شهید - وه چه ظلم ازمیزبانان گشت با امریزید

با لب تشنه حسین اندرمیان قتلگاه - بهرقتلش گشته عازم شمرملعون پلید

السلام ای تشنه كامان دردیاركربلا - السلام ای تشنه كامان دردیاركربلا

یاحسین و یاحسین یاحسین و یاحسین - یاحسین و یاحسین یاحسین و یاحسین

هفتم ماه محرم

هفتم ماهِ محرم - كربلاشد وادی غم

شمردون آمده، زان رو - كربلاشد دشت ماتم

چون شمر بد اختر بایك سپاه آمد - با نامه ای خونبار آن روسیاه آمد

جانم حسین جانم - جانم حسین جانم

هفتم ماهِ محرم - بستنِ آبِ فرات است

به روی حسینِ مظلوم - كه سفینة النّجاة است

چونكه یزید دون كرده است منع آب - با آنكه حیوانات گردند از آن سیراب

جانم حسین جانم - جانم حسین جانم

هفتمِ ماهِ محرم - كربلا قحطی آب است

درحرم آب نباشد - تشنه لب طفلِ رباب است

عمروبن حجّا ج و پانصد سوارِ او - آبِ روان بستن شد افتخارِ او

جانم حسین جانم - جانم حسین جانم

هفتمِ ماهِ محرم - العطش ذكرِ لبان است

چون شده قحطی آب و - ناله ها برآسمان است

اهلِ حرم نالان چون آب شد كمیاب - اصغربه گهواره گرید برای آب

جانم حسین جانم - جانم حسین جانم

هفتمِ ماهِ محرم - تشنه لب اصغرِ بی شیر

همه اطفالِ حسینی - زعطش درغم و دلگیر

اندر تلظّی شد اصغر زبی آبی - ای باقری اصغر نالان زبی تابی

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.pdf

كتا ب هـمـرا ه با عا شو را ئيا ن

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/dowomemoharramtayazdahom.htm

روضه های دهه اول محرم

http://hedayat.blogfa.com/post/14429

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ | 17:11 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ممنوعيت استفاده از نهر فرات براي كاروان امام حسين(ع) به دستور عمر بن سعد (7محرم61ق)

پس از آن كه عبيداللَّه بن زياد، لشكريان فراواني براي نبرد با اباعبداللَّه الحسين (ع) به كربلا گسيل داشت و آن حضرت را كاملاً در محاصره‏ي لشكريان خود قرار داد، نامه‏اي به عمر بن سعد فرمانده سپاه كربلا نوشت و به او دستور داد: به محض رسيدن نامه، از حسين براي يزيد بيعت بگيرد و چنان‏چه اين پيشنهاد را پذيرفت، بعد تصميم خود را خواهيم گرفت. در نامه‏ي ديگري كه به عمر بن سعد نوشت تأكيد كرد؛ ميان حسين و آب فرات را فاصله بياندازيد و اجازه ندهيد وي از آن آب استفاده كند، همان‏طوري كه آن‏ها عثمان بن عفان را ازآب منع نمودند. ابن‏سعد بلافاصله عمروبن حجاج زبيدي را با پانصد سوار، مأموريت داد تا مانع استفاده‏ي امام حسين(ع) و يارانش از آب فرات گردند. اين واقعه‏ي ناجوانمردانه، سه روز پيش از شهادت امام حسين(ع) بود. البته حضرت اباالفضل العباس(ع) از سياهي شب استفاده مي‏كرد و براي خيمه‏ها آب مي‏آورد و حضرت علي اكبر با پنجاه نفردر شب عاشورا براي خميه‏ها آب كافي آوردند. وليكن از بامداد تا شامگاه روز عاشورا هيچ‏گونه آبي براي امام حسين(ع) و ياران و كودكانش مهيّا نشد و آنان در شدت گرما و عطش، متحمّل مصائب اين روز عظيم شدند.

http://hedayat.blogfa.com/post/7181


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ | 17:9 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

آب روان را بر آن تشنگان بستند

آب روان را بر آن تشنگان بستند

آب روان را بر آن تشنگان بستند - برآلِ پیغمبر آبِ روان بستند

ای كوفیان نبود این رسم مهمانی - آبِ روان را بر مهمان ببندانی

بر میهمان گردی تو دشمن جانی - بر میهمان امروز آب روان بستند

آب روان را بر آن تشنگان بستند - برآل پیغمبر آبِ روان بستند

آبی كه باشد آن مهریه یِ زهرا - بستند بفرزندش آن فرقه یِ اعدا

لب تشنه كشتندش اندر لبِ دریا - آب روان را بر آن میهمان بستند

آب روان را بر آن تشنگان بستند - برآل پیغمبر آبِ روان بستند

درروزعاشورا اولادِ پیغمبر - دركربلا عطشان از اكبر و اصغر

با حالتی اندوه ، عباس نام آور - چون راه شط برآن شیرژیان بستند

آب روان را بر آن تشنگان بستند - برآلِ پیغمبر آب روان بستند

با كام خشكیده آن اصغربی شیر - بابا زِ بهرِ او گردیده بس دلگیر

بردش سوی میدان شاید كه گردد سیر - تیرسه پردادند آب روان بستند

آب روان را بر آن تشنگان بستند - برآلِ پیغمبر آب روان بستند

ای باقری بنگراین رسمِ مهمانی - كه طفلِ بی شیری گردیده قربانی

یك جرعه آبی شد با قیمت جانی - جانی گرفتند وآب روان بستند

آب روان را بر آن تشنگان بستند - برآل پیغمبر آب روان بستند

ازسروده های حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور در کتاب مجموعه اشعارباقری

سقای تشنه لبان قمربني هاشم اباالفضل العباس عليه السلام

راهها بستند و آنگه آب را

ماهِ خون ماهِ محرم آمده - ماهِ اشك و آه و ماتم آمده

باز از نو روزِ عاشورا شده - دل پريشان حضرتِ زهرا شده

باز شد تجديدِ حزن و اشك و آه - باز لعنت بر يزيدِ رو سياه

ماهِ حزنِ آلِ احمد آمده - ماهِ غم بهرِ محمد آمده

گفت صادق اينچنين يابن الشبيب - باش محزون ازبراي آن غريب

شيعيان را آمده ماهِ عزا - برحسين آن يادگار مصطفي

شيعيان را آمده ماهي دگر - درعزايِ زادهِ خير البشر

ماه ماهِ بي وفائيها بود - ماهِ ظلم و بي پناهيهابود

بي وفائي شد دراين مه آشكار - از گروهي بي وفايِ روزگار

بي وفائيها شده ازكوفيان - با حسين بعد از امير مؤمنان

كوفيان كردند دعوت از حسين - ازبرايِ خنجرو تيرو سُنين

كوفيان بس نامه ها بنوشته اند - ريسمانها از خيانت رشته اند

چونكه شد از كوفيانِ بي وفا - نامه ها سويِ عزيزِ مصطفي

شد حسين وياوران سويِ عراق - با زن وفرزند و با زين ويراق

آمد و آمد شهنشاهِ حجاز- طي نمود اين راهِ بس دورو دراز

چون بنزديكِ فرات آن شه رسيد - زين طرف ده صد سوار از ره رسيد

راهها بستند با صدها سوار - عاملانِ آن يزيدِ نابكار

راهِ پيش و پس نبود آنجا دگر - از برايِ زادهِ خير البشر

آخرين منزل زمينِ كربلا - گشت طبقِ وعدهِ قالوا بلي

حال بنگر قصّهِ اين ميهمان - كامده با نامه هايِ كوفيان

كوفيان با او چه كردند از عناد - دستِ بيعت داده با ابن زياد

مُتّحد با شاميانِ رو سياه - برعليهِ آن غريبِ بي پناه

راهها بستند و آنگه آب را - سربريده تشنه لب ميراب را

آب بُد مهريّهِ دختِ نبي - تشنه لب اينك زن و مردو صبي

العطش گويان صغير و هم كبير - جمله از مرد و زن و بُرنا و پير

چون صداي العطش درخيمه ها - شدبلندازشيرخوارو بچه ها

شدروان سقّا سويِ شطِّ فرات - تا رساند خيمه زان آبِ حيات

كف بزيرِ آب برد آن با وفا - تا خورد يك جرعه آبي با صفا

ليك يادي كرد از لب تشنگان- كه بلند است آهشان بر آسمان

آب كف را داد از كف بي درنگ - مشك را بردوش كردو شد به جنگ

بي مها با زد به قلبِ آن سپاه - برگروهِ بي حيايِ دين تباه

اسب را ميتاخت سويِ خيمه ها - تا رساند آب را بر بچه ها

ليك تيري از عدو بر مشك شد - چشمِ سقا پرزخون و اشك شد

با كمينهائي زاعدايِ پليد - تشنه لب شد حضرتِ سقّا شهيد

تشنه كامان همچنان در خيمه ها - تشنه لب ماندند با افغان و آه

درتلظّي اصغر است آن شيرخوار - واز عطش گريان چو ابرِ نو بهار

برد بابش سوي آن ميدانِ تير - تا دهند آبي برآن طفل صغير

حرمله تيرِ سه شعبه دركمان - برگلويِ اصغرآمد ناگهان

جايِ تير از آب سيرابش نمود - اندر آغوشِ پدر خوابش نمود

تشنه لب اكبر به ميدان ميرود - سويِ ميدان او خرامان ميرود

العطش گويان و با قلب كباب - باز گردد سويِ خيمه نزد بابِ

جرعهِ آبي نباشد در خيام - تاخورد آن زادهِ خير الانام

بازميگردد سويِ ميدانِ كين - همرهِ او حضرتِ روح الامين

با لبِ تشنه همي رزمد علي - درفرار از پيشِ او هر پردِلي

عاقبت شد با لبِ عطشان شهيد - نزد جدّش مصطفي شد رو سپيد

سرورِ لب تشنگان در قتلگاه - رو كند با شاميانِ رو سياه

مردمان يك جرعهِ آبم دهيد - محض جدو مادرو بابم دهيد

اين فرات و آب مهرِ مادرم - هست و من ذرّيهِ پيغمبرم

ليك شد پاسخ زشمرِ روسياه - تيغِ تيز و خنجرو حلقومِ شاه

سرورِ لب تشنگان لب تشنه رفت - آب خورد از تيغ تيزو دشنه رفت

عصرِ عاشورا سرِ آن نازنين - شدبريده ازبدن با ظلم وكين

تشنه لب راسش بريدند ازقفا - شدزمين درزلزله از آن جفا

قرصِ خورشيد اندر آن دم خون گرفت - وحش وطير از غم رهِ هامون گرفت

يك صدابينِ زمين و آسمان - شد بلندآمد بگوشِ مردمان

گفت با صوتي بلند و منجلي - قد قتل اينك حسين بن علي

زينب و اهل حرم ازخيمه ها - جمله سركردند آه وناله ها

با صدايِ يا حسين و يا حسين - رو بسويِ قتلگه با شورو شين

برسرو سينه زنان نوحه كنان - خواهران ودختران و كودكان

باقري گويد به صبح وظهرو شام - برلبان تشنه ات ازما سلام

اَلسّلام اي زادهِ زهرا حسين - اَلسّلام اي نور چشم عالمين

اَلسّلام اي شاهِ بي غسل و كفن - اَلسّلام اي كشتهِ دور از وطن

اَلسّلام اي وارث عيسي ونوح - اَلسّلام اي شاهِ با فرّ و شكوه

اَلسّلام اي زادهِ خون خدا - اَلسّلام اي شاهِ مصباح الهُدا

وارث موسي و آدم اَلسّلام - وارث زهرا وخاتم اَلسّلام

اي حسين اي زادهِ خيرُ الاَنام - برتو تا صبح قيامت اَلسّلام


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ | 17:8 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

هفتم محرّم است

اَلسّلام ای تشنه لب یاحسین بن علی - اَلسّلام ای تشنه لب یاحسین بن علی

هفتم محرّم است - روزِاندوه وغم است - بسته شد آب روان - روزحزن وماتم است

العطش دركربلا - شدبلندازخیمه ها - چون شده قحطیِ آب - ناله اندرسما

بسته شدراهِ فرات - برعزیز مصطفی - آب راممنوع كرد - ابن سعدبی حیا

بین دوآب روان - گشته است قحطی آب - گشته دشت كربلا - ازعطش همچون سراب

شدموكّل برفرات - عدّه ای ازشامیان - برحسین واهلبیت - بسته شدآب روان

نامه هایِ بی شمار - برحسین ازكوفیان - كرددعوت تاحسین - شدبرآنها میهمان

شدچوسبط مصطفی - واردِ آن سرزمین - لیكن ازآن كوفیان - نقض پیمان راببین

احترامِ میهمان - هست فرمان رسول - لیك براین میهمان - شدازآن فرمان عدول

كس ندیده درجهان - میهمانی تشنه لب - لیك شداین میهمان - تشنه لب یاللعجب

كوفیان برمیهمان - تیغ تیزافراختند - میهمانان تشنه لب - كربلاجان باختند

اكبرواصغرببین - شدلب تشنه شهید - دركنارنهرآب - وای ازاین ظلم یزید

روزعاشوراحسین - درمیانِ قتلگاه - گفت مردم تشنه ام - بافغان وسوزوآه

پاسخی نشنیدجز - دشنۀ شمرپلید - تشنه لب ای باقری - شدحسین ماشهید

السلام ای تشنه لب یاحسین بن علی - السلام ای تشنه لب یاحسین بن علی

یاحسین و یاحسین - یاحسین و یاحسین - یاحسین و یاحسین - یاحسین و یاحسین

هـفـتـم مـاهِ مـحـرّ م آمــده

هـفـتـمِ مـا هِ مـحـرّم آ مــد ه - مـوسم زا ری و مـا تـم آ مـد ه

نا مه ا ی آ مد به بـن سـعــد دغـا - ا ز عـبـیـد ا للهِ پستِ بی حـیـا

ا ند ر آ ن نا مه چـنـین بنوشته بود - پا یه ظلم و جـفـا را هـشته بو د

آ ب ر ا بر بـنـد بر سبط ر سول - تا نـمـا یـد بـیعتِ ما ر ا قـبـول

شد حلال آن آب برهرخاص وعام - لـیک بر سبطِ نبی با شد حرا م

ای حسین بنِ ا مـیرِ ا لمـؤ مـنـیـن - ای تو زمزم ، کو ثر و ما ء معین

با بِ تـو خـود سا قی کـو ثر بود - ما مِ تو خو د شا فع محشر بود

لیک تو لب تشنه از قـحطی یِ آ ب - د ر کنا رشط بود قـلبت کبا ب

آب را بسـتـنـد بـر ر و یت ز کین - آن گر و ه بی حـیا ، قـوم لعـیـن

از عـطـش نا لـد مکر ر زار زار - د ر میا ن خیمه طفل شیرخوار

ا ین ستم را بین زاعـد ای شریر - تیر پیکا ن و گلو ی آ ن صغیر

با قـری بس کن تو شرح مـا جـرا - چونکه نتوانی بیان این قصه را

هفتِ محرم – شد شورو ماتم

هفتِ محرّم – شد شورو ماتم - درکربلا شد قحطِ آب – ای وای از این غم

شمرآمده درکربلا – هفتِ محرم - شدکربلا غرق بلا – اندوه وماتم

هفتِ محرّم – شد شورو ماتم - درکربلا شد قحطِ آب – ای وای از این غم

آب روان درخیمه ها - کمیاب گشته - غمگین برای اهلبیت – اصحاب گشته

هفتِ محرّم – شد شورو ماتم - درکربلا شد قحطِ آب – ای وای از این غم

شمرلعین وارد به دشتِ کربلا شد - چون آمده شمرلعین - غوغا بپا شد

هفتِ محرّم – شد شورو ماتم - درکربلا شد قحطِ آب – ای وای از این غم

چون آمده درکربلا – آن شمرِخونخوار - واردشده در خیمه ها – غمهایِ بسیار

هفتِ محرّم – شد شورو ماتم - درکربلا شد قحطِ آب – ای وای از این غم

چون بسته شد آب روان – شد آب کمیاب - خون شد روان بهرِحرم – ازچشمِ اصحاب

هفتِ محرّم – شد شورو ماتم - درکربلا شد قحطِ آب – ای وای از این غم

اصغرشده ازتشنگی – درشوروغوغا - ازخیمه هایِ شاهِ دین – شد ناله برپا

هفتِ محرّم – شد شورو ماتم - درکربلا شد قحطِ آب – ای وای از این غم

اهل حرم ازتشنگی – دراضطراب است - درخیمه هایِ شاهِ دین – قحطی آب است

هفتِ محرّم – شد شورو ماتم - درکربلا شد قحطِ آب – ای وای از این غم

ای باقری باشد حسین - مظلوم وتنها - ازتشنگی درکربلا – شد ناله برپا

هفتِ محرّم – شد شورو ماتم - درکربلا شد قحطِ آب – ای وای از این غم

سروده شده هفت محرم 1392

روز هـفـتـم نا مه ای آ مد بـد شت کربلا

روز هـفـتـم نا مه ای آ مد بـد شت کربلا - ا ز عُبید ا للّهِ بی د ین سوی بن سعدِ د غا

اندر آن نامه چنین بنوشته بود آن سنگدل - با ید ا ز ا مر و ز بند ی آ ب بر آ لِ عبا

آب از ایندم بود بر گبر و نصرانی حلال - لیک ندهی جرعه ای از آن به آلِ مصطفی

آ نچنان کا ر عطش در کربلا بالا گرفت - کاسمان چون دود شد بر چشمِ آلِ مصطفی

هر چه گفتند العطش اطفالِ شاهِ تشنه لب - با قـری آ بی ند ا د ند آ ن گر و ه بی حیا

هفتم ماه محرّم

هفتم ماهِ محرّم - كربلاشد وادی غم

شمردون آمده زان رو - كربلاشد دشت ماتم

چون شمر بد اختر بایك سپاه آمد - با نامه ای خونبار آن روسیاه آمد

جانم حسین جانم - جانم حسین جانم

هفتم ماهِ محرّم - بستنِ آبِ فرات است

به روی حسینِ مظلوم - كه سفینة النّجاة است

چونكه یزید دون كرده است منع آب - با آنكه حیوانات گردند از آن سیراب

جانم حسین جانم - جانم حسین جانم

هفتمِ ماهِ محرّم - كربلا قحطی آب است

درحرم آب نباشد - تشنه لب طفلِ رباب است

عمروبن حجّا ج و پانصد سوارِ او - آبِ روان بستن شد افتخارِ او

جانم حسین جانم - جانم حسین جانم

هفتمِ ماهِ محرّم - العطش ذكرِ لبان است

چون شده قحطی آب و - ناله ها برآسمان است

اهلِ حرم نالان چون آب شد كمیاب - اصغربه گهواره گرید برای آب

جانم حسین جانم - جانم حسین جانم

هفتمِ ماهِ محرّم - تشنه لب اصغرِ بی شیر

همه اطفالِ حسینی - زعطش درغم و دلگیر

اندر تلظّی شد اصغر زبی آبی - ای باقری اصغر نالان زبی تابی

جانم حسین جانم - جانم حسین جانم

جانم حسین جانم - جانم حسین جانم

هفتم ماه محرم شمردون بی حیا

السّلام ای تشنه كامان دردیاركربلا - اَلسّلام ای تشنه كامان دردیاركربلا

هفتم ماه محرم شمردونِ بی حیا - باپیامی ازیزید آمد بدشت كربلا

آب رابرگبرونصرانی نمودم من حلال - لیك آن ممنوع میگردد به آل مصطفی

یابن سعداین نامه بنمایدبتوحجت تمام - تابگیری ازحسین ویاورانش انتقام

همچنانكه تشنه لب شدكشته عثمان آن زمان - كشته گردداین زمان لب تشنه یاران امام

آب شدمهریه زهرابه امركردگار - درزمان ازدواجش باشهِ دلدل سوار

لیك فرزندان اوگشتندممنوع ازفرات - شدبه فرزندان زهراظلم اینسان آشكار

بین دوآب روان اینك شده قحطی آب - دركنارعلقمه ازتشنگی دلها كباب

العطش گویان سكینه با تمام كودكان - شدزفرط تشنگی دشت بلاهمچون سراب

رفت عبّاس آورد آب ازكنارعلقمه - واردآب روان شدشیرحق بی واهمه

آب ناخورده روان شداوبسوی خیمه گاه - اوفتاداندرمیان قوم عدوان همهمه

لیك شدآندم شهید آن تشنه لب دربین راه - دستهایش شدجدا باحمله های آن سپاه

فرق اوبشكافته با یك عمودآهنین - شدحسین آندم به قتلش درفغان وسوزو وآه

تشنه لب شدكشته آخراكبرتازه جوان - شیرخواره تشنه لب شدكشتۀ آب روان

اوبروی دست بابا درفغان وسوزوآه - حرمله تیرسه شعبه زدبه حلقش ناگهان

باقری شد شاه دین آخرلبِ تشنه شهید - وه چه ظلم ازمیزبانان گشت با امریزید

با لب تشنه حسین اندرمیان قتلگاه - بهرقتلش گشته عازم شمرملعون پلید

السلام ای تشنه كامان دردیاركربلا - اَلسّلام ای تشنه كامان دردیاركربلا

یاحسین و یاحسین یاحسین و یاحسین - یاحسین و یاحسین یاحسین و یاحسین

ازسروده های حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور در کتاب مجموعه اشعارباقری


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ | 17:7 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

گهواره خالی قنداقه پرخون

لالا یی اصغر لالایی اصغر - لالا یی اصغر لالایی اصغر

گهواره خالی – قنداقه پرخون- گویدربابه - باقلب محزون

طفل صغیرم – ناخورده شیرم - لالایی اصغر – لالایی اصغر

لالا یی اصغر لالایی اصغر - لالا یی اصغر لالایی اصغر

طفل صغیرم - ناخورده ای آب - بردوش بابا – رفتی تودرخواب

طفل صغیرم – ناخورده شیرم - لالایی اصغر – لالایی اصغر

لالا یی اصغر لالایی اصغر - لالا یی اصغر لالایی اصغر

تیرسه شعبه – داده است آبت - بردوش بابا – برده است خوابت

طفل صغیرم – ناخورده شیرم - لالایی اصغر – لالایی اصغر

لالا یی اصغر لالایی اصغر - لالا یی اصغر لالایی اصغر

رحمی نکرده – این دشمن دون - قنداقه ات را – کرده است پرخون

طفل صغیرم – ناخورده شیرم - لالایی اصغر – لالایی اصغر

لالا یی اصغر لالایی اصغر - لالا یی اصغر لالایی اصغر

پرواز کردی – ازدوش بابا - رفتی تواصغر – برعرش اعلا

طفل صغیرم – ناخورده شیرم - لالایی اصغر – لالایی اصغر

لالا یی اصغر لالایی اصغر - لالا یی اصغر لالایی اصغر

درانتظارت - باشد سکینه - بهرت رقیه – باشد حزینه

طفل صغیرم – ناخورده شیرم - لالایی اصغر – لالایی اصغر

لالا یی اصغر لالایی اصغر - لالا یی اصغر لالایی اصغر

ای باقری پور – بنگرچه محزون - گویدربابه – باقلب پرخون

طفل صغیرم – ناخورده شیرم - لالایی اصغر – لالایی اصغر

لالا یی اصغر لالایی اصغر - لالا یی اصغر لالایی اصغر

سروده شده در روز همایش شیرخوارگان حسینی سال 93

جانم فدایِ اصغر گریم برایِ اصغر

بررویِ دوش بابا – خوابیده ای تواصغر

چون مهروماه برما – تابیده ای تواصغر

جانم فدایِ اصغر – گریم برایِ اصغر

جان را فدای دین – اسلام کرده ای تو

این را زدوش بابا – اعلام کرده ای تو

جانم فدایِ اصغر – گریم برایِ اصغر

یک جرعه زاب علقم – نا خورده ای تواصغر

برروی دوش بابا – خوابیده ای تو اصغر

جانم فدایِ اصغر – گریم برایِ اصغر

قنداقه تو خونین – شدروی دوش بابا

لالایی اصغرمن – شداین سروش بابا

جانم فدایِ اصغر – گریم برایِ اصغر

رفتی بعرش اعلا – ازروی دوش بابت

برروی دوش بابا - آرام برده خوابت

جانم فدایِ اصغر – گریم برایِ اصغر

تیرسه شعبه خوردی – توجای آب اصغر

گهواره بهشتی – شدجای خواب اصغر

جانم فدایِ اصغر – گریم برایِ اصغر

باشد ربابه محزون – درخیمه بهراصغر

ای باقری چه دلخون – ما جمله بهر اصغر

جانم فدایِ اصغر – گریم برایِ اصغر

گهواره خالی قنداقه خونین«1»

گهواره خالی ،قنداقه خونین - مادر بناله میگفت غمگین

كرده شهیدت اعدای بی دین - لالائی اصغرلالائی اصغر

اندر خِیام شاه شهیدان - از مرگ اصغر با آه وافغان

گفتا رُبابه با چشم گریان - لالائی اصغرلالائی اصغر

رفتی به میدان همراه باباب - ازنوک پیکان نوشیده ای آب

برروی دستش رفتی تو در خواب - لالائی اصغرلالائی اصغر

رفتی وبردی تاب و توانم - بعد از تو دیگر من ناتوانم

ای باقری پور تو نوحه خوانم - لالائی اصغرلالائی اصغر

گهواره خالی قنداقه خونین«2»

گهواره خالی - قنداقه خونین - لب تشنه اصغر - ازظلم وازکین

قحطی آب است – ازبهراصغر -ازظلم وجور – بن سعد بی دین

لالایی اصغر لالایی اصغر - لالایی اصغر لالایی اصغر

باشد ربابه – با چشم گریان- ازمرگ اصغر – درآه و افغان

نالد ربابه – ازبهر اصغر- درخیمه گاه – شاه شهیدان

لالایی اصغر لالایی اصغر - لالایی اصغر لالایی اصغر

گوید ربابه – ای نور چشمان - همراه با با – رفتی بمیدان

رفتی برای – یک جرعه آبی - ازخیمه گه تو – با کام عطشان

لالایی اصغر لالایی اصغر- لالایی اصغر لالایی اصغر

رفتی عزیزم - همراه با با - آبی نخوردی – ای ماه با با

آبت ندادند – آن قوم بی دین - آنها نترسند – ازآه با با

لالایی اصغر لالایی اصغر - لالایی اصغر لالایی اصغر

ازنوک پیکان – نوشیده ای آب - رو دست باب با – رفتی تو درخواب

همراه با با – رفتی بمیدان - این غصه ای شد – درقلب احباب

لالایی اصغر لالایی اصغر- لالایی اصغر لالایی اصغر

تیرسه شعبه – آمد گلویت - بنگرچه حالی – دارد عمویت

زانرو شدی تو – باب الحوائج - جانها فدای – نام نکویت

لالایی اصغر لالایی اصغر - لالایی اصغر لالایی اصغر

گهوراه ی تو – گشته است خالی - بنگر که مادر – دارد چه حالی

دیگر نخواهی – شیری زمادر - ازتشنگی تو – دیگر ننالی

لالایی اصغر لالایی اصغر - لالایی اصغر لالایی اصغر

باشد سکینه – درانتظارت - اوگریه دارد – برحال زارت

باشد رقیه – سر در گریبان - درخیمه باشد – او بی قرارت

لالایی اصغر لالایی اصغر- لالایی اصغر لالایی اصغر

اینسان ندیده – ظلمی بدوران - با شیرخواری – بنماید انسان

شد باقری هم – محزون ازاین غم - جن وملک هم – زین کارحیران

لالایی اصغر لالایی اصغر - لالایی اصغر لالایی اصغر

سروده شده روزجهانی علی اصغر محرم 1392

اصغر صغیرم لای لای«1»

اصغر صغیرم لای لای - ناخورده شیرم لای لای

اصغربدشت كربلا - نالدمیان خیمه ها

نالان وگریان زارزار - چون تشنه است وبی قرار

ازتشنگی گریان بود - آزرده ونالان بود

شیری ندارد مادرش - آن مادرغم پرورش

مُنّوا علی بن المصطفی - مُنّوا علی بن المصطفی

اصغر صغیرم لای لای - ناخورده شیرم لای لای

اصغردرآغوش حسین - ازتشنگی درشوروشین

بردش حسین ازخیمه ها - با اشك وآه وناله ها

گفتا حسین باكوفیان - این اصغرشیرین زبان

لب تشنه است وشیرخوار - شرمی كنیدازكردگار

مُنّوا علی بن المصطفی - مُنّوا علی بن المصطفی

اصغر صغیرم لای لای - ناخورده شیرم لای لای

ای كوفیان این اصغراست - ازتشنگی درآذراست

گیریدوسیرابش كنید - سیراب ازآبش كنید

رحمی براین طفل صغیر - لب تشنه وناخورده شیر

مُنّوا علی بن المصطفی - مُنّوا علی بن المصطفی

اصغر صغیرم لای لای - ناخورده شیرم لای لای

رحمی بحال مادرش - آن مادرغم پرورش

كوهست اكنون منتظر - تا اصغرش آید زدر

سیراب ازآب فرات - ازتشنگی یابدنجات

مُنّوا علی بن المصطفی - مُنّوا علی بن المصطفی

اصغر صغیرم لای لای - ناخورده شیرم لای لای

امّا جواب كوفیان - تیرسه شعبه دركمان

اصغردرآغوش پدر - جان دادبردوش پدر

تیرسه شعبه جای آب - آمدحسین رادرجواب

مُنّوا علی بن المصطفی - مُنّوا علی بن المصطفی

اصغر صغیرم لای لای - ناخورده شیرم لای لای

ظلم اینچنین اندرجهان – نبود روا بركودكان

تیرسه شعبه جایِ آب – باشد روا كی این جواب

ای باقری این بدترین - ظلمی است ازآن ظالمین

مُنّوا علی بن المصطفی - مُنّوا علی بن المصطفی

اصغر صغیرم لای لای - ناخورده شیرم لای لای

ای شیرخواره ای علی - ای ماه پاره ای علی

یاباب الحوائج یا علیّ اصغر

یاباب الحوائج یا علیّ اصغر

یاباب الحوائج یا علیّ اصغر

اصغر صغیرم لای لای«2»

مُنّوا عَلَی بنِ المُصطَفی – بِشَربَةٍ تُحیی بِها

آبی دهید این اصغرم – ای کوفیانِ بی وفا

اصغر صغیرم لای لای – ناخورده شیرم لای لای

مُنّوا عَلَی بنِ المُصطَفی – بِشَربَةٍ تُحیی بِها

گهواره اصغربود – خالی میان خیمه ها

اصغر صغیرم لای لای – ناخورده شیرم لای لای

این اصغرمن تشنه است – یک جرعه ی آبش دهید

با جرعه آبی منّتی – برمام و بر بابش دهید

اصغر صغیرم لای لای – ناخورده شیرم لای لای

مادر میان خیمه ها – درانتظار اصغراست

لب تشنه روی دست من – این کودک غم پرور است

اصغر صغیرم لای لای – ناخورده شیرم لای لای

تیری سه شعبه حرمله – سوی علی کرده رها

آن تیرآمد برگلو – ای وا اسف یا مصطفی

اصغر صغیرم لای لای – ناخورده شیرم لای لای

حلقومِ اصغر پاره شد – ازتیرکین آن لعین

جنّ وملک درناله شد – درآسمان و درزمین

اصغر صغیرم لای لای – ناخورده شیرم لای لای

هم باقری وسینه زن – اینک بفریاد و فغان

صاحب عزا باشد خدا – زهرا وحیدرنوحه خوان

اصغر صغیرم لای لای – ناخورده شیرم لای لای

سروده شده محرم 1392

ای بلبلِ شیرین زبان اصغر

ای بلبلِ شیرین زبان اصغر – رفتی توازتاب وتوان اصغر

ای شیرخواره مانده ای بی شیر – ازتشنگی تودرفغان اصغر

بی تاب وطاقت گشته ای اكنون – ازتشنگی لَه لَه كنان اصغر

دراین بیابان آب شد نایاب – بهرتو و این كودكان اصغر

پستان مادرخالی ازشیراست – درخیمه ها زاری كنان اصغر

درخیمه بانگ العطش باشد – اینك بلندازكودكان اصغر

قحطی آب است اندراین صحرا – ازظلم كوفی الامان اصغر

آتش زدی برجان من تواِی – طفل ضعیف و ناتوان اصغر

آوخ بجای آب شدپاسخ – تیرسه شعبه دركمان اصغر

برحلق پاك ونازكت آمد – تیرازكمان پرش كنان اصغر

گلگون شده قنداقه ات ازخون – ازضربت تیروكمان اصغر

ازخون سرخ حنجرت اسلام – شدسربلند و جاودان اصغر

ای باقری برگوتوبا زاری – ای بلبلِ شیرین زبان اصغر

ازکتاب مجموعه اشعارباقری

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm



ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ | 17:6 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 7 محرم 1445 )

ولادت مرجع عاليقدر شيعه حضرت آيت‏ اللّه العظمي

• ولادت مرجع عاليقدر شيعه حضرت آيت‏ اللّه العظمي "سيد محمدهادي ميلاني" (1313 ق)

آيت‏اللَّه العظمي سيد محمد هادي ميلاني در هفتم محرم سال 1313ق. در نجف اشرف به دنيا آمد. او از سنين كودكي، تحصيلات ديني خود را با فراگيري قرآن آغاز كرد و سپس نزد اساتيد حوزه‏ي علميه نجف به تكميل تحصيلات ديني خود پرداخت، تا آنجا كه علاوه بر تسلط بر علوم ديني، در ادبيات فارسي و عربي ...

تولد

• تولد "نجم الدين ابوالفتح يوسف شيباني" جغرافي‏دان مسلمان (601 ق)

ابوالفتح يوسف بن يعقوب شيباني دمشقي ملقب به ابن مجاور، مورخ و جغرافي‏دان مسلمان در دمشق به دنيا آمد. دوران كودكي و نوجواني خود را در بغداد سپري كرد و از اساتيد اين شهر بهره برد. سپس به هند رفت و پس از مدتي به سير و سفر در شبه جزيره‏ي عربستان پرداخت. مهم‏ترين اثر وي به نام تاريخ المُستَبصر، ...

درگذشت شيخ

• درگذشت شيخ "جعفر بن حاج محمد نزاري نقدي" (1370 ق)

آيت‏اللَّه شيخ جعفر بن حاج محمد نزاري، معروف به نقدي از افاضل علماي اماميه‏ي قرن چهاردهم هجري عراق مي‏باشد. او فقيه اصولي، محدّث رجالي، مفسر، مورخ، اديب و شاعر ماهري بود. وي پس از فراگيري اصول قرائت و خط عربي و فارسي در موطن خويش شهر "العماره" در نزد پدرش حاج محمدبن عبداللَّه نزاري، ...

• ممنوعيت استفاده از نهر فرات براي كاروان امام حسين(ع) به دستور عمر بن سعد (61ق)

پس از آن كه عبيداللَّه بن زياد، لشكريان فراواني براي نبرد با اباعبداللَّه الحسين (ع) به كربلا گسيل داشت و آن حضرت را كاملاً در محاصره‏ي لشكريان خود قرار داد، نامه‏اي به عمر بن سعد فرمانده سپاه كربلا نوشت و به او دستور داد: به محض رسيدن نامه، از حسين براي يزيد بيعت بگيرد و چنان‏چه ...

مبعوث شدن حضرت موسى (ع)

• مبعوث شدن حضرت موسى (ع)

حضرت موسى علیه‌السلام با اهل و عیال و اموال خود از مدین خارج و رهسپار مصر گردید. شبى در بیابان سینا پیاده شدند و به علت سردى هوا به فکر روشن کردن آتش افتادند. در این هنگام موسى علیه‌السلام نورى از دور مشاهده کرد و به خیال این که آتش است، عصا را بدست گرفته به طرف نور رفت. خطاب رسید: «اءِنِّى ...

نامه عبیدالله بن زیاد به عمر بن سعد مبنی بر سختگیری بر امام حسین (ع)

• نامه عبیدالله بن زیاد به عمر بن سعد مبنی بر سختگیری بر امام حسین (ع)

پس از آن که عمر بن سعد وارد کربلا گردید، پیکی به نزد امام حسین علیه‌السلام فرستاد و از آن حضرت پرسش کرد که به چه منظوری به این دیار روی آورده است و امام حسین علیه‌السلام در پاسخش فرمود: آمدن من به این سرزمین به خاطر دعوت همشهری‌های شما بوده است که با ارسال هزاران‌ نامه، مرا به سوی ...

نبرد سرنوشت ساز هواداران بنی عباس با سپاهیان اموی

• نبرد سرنوشت ساز هواداران بنی عباس با سپاهیان اموی

پس از آن که قیام مخالفان بنی‌امیه، فراگیر و سراسر عالم اسلام را دربرگرفت، ابومسلم خراسانی شهرهای شرقی اسلام، یعنی افغانستان، خراسان و شهرهای میانی، مرکزی و جنوبی ایران را یکی پس از دیگری فتح کرد و قحطبه بن شبیب را که از داعیان معروف بنی‌عباس و از فرماندهان آنان بود با سپاهی بزرگ، ...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ | 17:3 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 2 مرداد 1402 )

عمليات غدير جهت دفع مجدد تجاوز دشمن از مرزهاي جنوبي در منطقه شلمچه (1367ش)

عمليات غدير جهت دفع مجدد تجاوز دشمن از مرزهاي جنوبي در منطقه شلمچه (1367ش)


در پي قبول قطعنامه 598 از جانب جمهوري اسلامي ايران، رژيم عراق به تصور ضربه زدن مجدد به نظام اسلامي، حملات گسترده‏اي را عليه ايران آغاز كرد. از اين‏رو عمليات غدير جهت دفع اين تجاوز، در منطقه شلمچه توسط رزمندگان اسلام به اجرا درآمد. ماموريت بغداد آن بود كه تلاش كند خوزستان و منابع نفتي ...

صدور اعلاميه مشترك علما در تأييد مرجعيت حضرت

صدور اعلاميه مشترك علما در تأييد مرجعيت حضرت "امام خميني"(ره) (1342 ش)


پس از دستگيري حضرت امام خميني(ره) و رويداد واقعه 15 خرداد 1342، تعدادي از علما و مراجع، از قم، مشهد و ديگر شهرها راهي تهران شده و ضمن تهيه نامه‏اي مبني بر تأييد مرجعيت ايشان خواستار آزادي حضرت امام گرديدند. تعدادي از مراجع عاليقدر و علماي اعلام كه در اين حركت شركت داشتند عبارتند از: ...

برگزاري دومين انتخابات رياست جمهوري و انتخاب شهيد

برگزاري دومين انتخابات رياست جمهوري و انتخاب شهيد "محمدعلي رجايي" (1360ش)


در حالي كه جمهوري اسلامي ايران درگير جنگي نابرابر بود و تمام توان و نيروي عناصر انقلابي در مسأله جنگ مصروف مي‏شد، اختلافات بين رييس جمهوري و مجلس، اوضاع داخلي را آشفته مي‏كرد. سرانجام كارشكني‏هاي بني‏صدر و اختلاف آفريني او كار را به جايي رسانيد كه بنا به توصيه حضرت امام خميني(ره)، ...

درگذشت احمد شاملو  ، شاعر (1379ش)

درگذشت احمد شاملو ، شاعر (1379ش)


احمد شاملو، در ۲۱ آذر ماه سال ۱۳۰۴ هجري شمسي در تهران متولد شد. نام پدر حیدر شاملو، نام مادر کوکب عراقی شاملو و نام خواهران فروغ‌الزمان، قمرالزمان، شمس‌الزمان، سرور و سودابه. دوره کودکي را به خاطر شغل پدرش که افسر ارتش بود و هر چند وقت را در جايي ماموريت مي رفت، در شهرهايي چون رشت، ...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ | 17:2 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 24 جولای 2023 )

تولد

• تولد "سيمون بوليوار" مبارز انقلابي و استقلال ‏طلب معروف امريكاي جنوبي (1783م)

سيمون بوليوار سياست مدار و انقلابي معروف امريكاي لاتين در 24 جولای 1783م در شهركاراكاس در ونزوئلا به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات دانشگاهي در رشته حقوق، درصدد برآمد تا كشور خود و مناطق امريكاي لاتين را از يوغ استعمار اسپانيا رهايى بخشد. از اين‏رو از سال 1813م، مبارزات استقلال‏طلبانه ...

پايان جنگ هفت ساله بين امپراتوري ايران و روم با شكست روميان (579م)

• پايان جنگ هفت ساله بين امپراتوري ايران و روم با شكست روميان (579م)

فزون‏خواهي دو قدرت بزرگ قرن ششم ميلادي يعني ايران و روم كه هر يك سعي داشت سرزمين‏هاي بيشتري را در اختيار داشته باشد، باعث شد تا در طول ساليان طولاني، بين اين دو امپراتوري، جنگ و درگيري صورت گيرد. يكي از اين جنگ‏ها، موسوم به جنگ هفت ساله است كه در تاريخ نهم سپتامبر 572 م، در زمان امپراتوري ...

مرگ

• مرگ "كنت كلود هانري سن سيمون" فيلسوف معروف فرانسوي (1825م)

كنت كلود هانري دو رووْرُوي معروف به سن سيمون فيلسوف فرانسوي در اول ژانويه 1760م در شهر پاريس به دنيا آمد و در زادگاه خود به تحصيل پرداخت. وي پس از اتمام تحصيلات خود راهي امريكا شد و پس از بازگشت به فرانسه، به مطالعات فلسفي مشغول گرديد. سن سيمون از نخستين كساني است كه از ساخت كانال ...

تولد

• تولد "اوتْمار مِرگِنْ تالِر" مخترع معروف آلماني (1854م) (ر.ك: 2 فوريه)

اوتمار مرگن تالر مخترع معروف آلماني در چنين روزي از سال ۱۸۵۴ ميلادي زاده شد. اوتمار مرگن تالر مخترع آلماني در ۲۴ ژوئيه ۱۸۵۴م در خانواده‏اي كه تمام اعضاي آن، استاد و معلم بودند، در ايالت وورتمبرگ آلمان به‏دنيا آمد. او از نوجواني به مكانيك علاقه داشت. از اين‏رو، در يك كارگاه ساعت‏سازي ...

مرگ

• مرگ "فردينانْدْ زيپْلين" مبتكر آلماني و مخترع بالن هدايت شونده (1917م)

فرديناند فون زيپلين، مبتكر آلماني در 23 ژوئن 1838م در آلمان به دنيا آمد. وي علي رغم ثروت سرشاري كه داشت، به امور مكانيكي علاقه پيداكرد و اين علاقه در نهايت سبب شد تا وي به اختراع بالن‏هاي بزرگ قابل هدايت، نائل گردد. اولين بالني كه توسط زيپلين با موفقيت ساخته و به فضا فرستاده شد، با ...

تصويب طرح واگذاری قيموميت سرزمين ‏های عربي خاورميانه (1921م) (ر.ك: 29 سپتامبر)

• تصويب طرح واگذاری قيموميت سرزمين ‏های عربي خاورميانه (1921م) (ر.ك: 29 سپتامبر)

طرح واگذاري قيموميت سرزمين‏هاي عربي خاورميانه در چنين روزي از سال ۱۹۲۱ ميلادي به تصويب رسيد. پاريس و لندن در جريان جنگ جهاني اول و پس از آن، درمورد تقسيم امپراتوري عثماني ميان خود به توافق رسيده بودند و تصميم جامعه ملل در ۲۴ ژوئيه ۱۹۲۱م براي قيموميت، درواقع به اين تقسيم جنبه قانوني ...

مرگ

• مرگ "ريونو آكوتاگاوا" اديب برجسته و نويسنده معروف ژاپني (1927م)

ريونو سوكه آكوتا گاوا نويسنده و اديب ژاپني در اول مارس 1892م در توكيو پايتخت ژاپن به دنيا آمد. وي پس از پايان تحصيلات خود، داستان معروف راشومون را نوشت وي در نوشته‏هايش خودبينيِ عجين شده با طبيعت انسان را سخت محكوم مي‏كند، نكته‏اي كه مضمون اصلي تمامي آثار آكوتاگاوا است. رويه وي در ...

تولد سیمون بولیوار ، فرمانده انقلابی و سیاستمدار ونزوئلایی(1783م)

• تولد سیمون بولیوار ، فرمانده انقلابی و سیاستمدار ونزوئلایی(1783م)

بولیوار در ۲۴ جولای ۱۷۸۳م در خانواده‌ای اشرافی در کاراکاس به‌دنیا آمد. اجدادش از مأموران برجسته و عالی‌رتبه کشور اسپانیا وابسته به خاندان سلطنتی پادشاهی اسپانیا بودند. خاندان وی در آن زمان از ثروتمندترین خانواده‌های اسپانیایی بوده‌اند. سیمون در سن ۳ سالگی پدرش و در سن ۹ سالگی مادرش ...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ | 17:1 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

شعر-اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل

اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل

ای شیر شرزه یِ ، میدانِ کربلا - خودرا فکنده ای ، در ورطه یِ بلا

گفتی که میروم ، اندر رهِ ولا - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل

اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل

گفتی که ای عمو ، بنگر چِها کنم - در راهِ یاری یِ ، دین جان فدا کنم

در بینِ دشمنان ، در خون شنا کنم - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل

اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل

باشم من از حسن ، بهرِ تو یادگار - بر یاریَت عمو ، دارم من افتخار

من میکنم جهاد ، در راهِ کردگار - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل

اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل

من بر شما عمو، بنمایم اِقتدا - جان باختن خوش است ، اندر رهِ خدا

در راهِ دینِ حق ، جان میکنم فدا - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل

اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل

شادم بود عمو ، اندر کنارِ من - یاری زِ دینِ حق ، باشد شِعارِ من

اَحلی مِنَ العَسَل ، شد یادگارِ من - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل

اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل

امیدِ باقری ، اینک شفاعت است - برتن کنم کفن ، وقتِ شهادت است

جان در رَهِ خدا ، دادن لیاقت است - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل

اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل

سروده شده ماه محرم سال 1398

ای آلِ هاشم شدكشته قاسم

ای آلِ هاشم - شدكشته قاسم - ای آلِ هاشم - شدكشته قاسم

قاسم روانه شدسویِ میدان - بهرحمایت ازدین وقرآن

اونوجوانی چون غنچه یِ گل - درگلشنِ دین مانند سنبل

یارحسین دركرببلاشد - قربانیِ دین درآن مناشد

شمشیررابرگردن حمایل - اوچون حسین درشكل وشمایل

چون شدروانه اوسویِ میدان - اعدابدیدند آن ماه تابان

گفتندباشداین بدرِكامل - به به چه زیباشكل وشمایل

گفتندباشداین بدرِكامل - به به چه زیبا به به چه خوشكل

اوحمله میكردچون شیرغرّان - میزدسرودست ازآن لعینان

چون كشته هایش بسیارگردید - دشمن زغصّه بیمارگردید

یك شیربچه اینسان سرودست - ازآن لعینان بسیاربشكست

ناگه فتاداودردام صیاد - شمشیری ازكین برفرقش افتاد

نقش زمین شدسروصنوبر - اندرعزاشدآل پیمبر

گفتاعموجان میرس بدادم - كزضربتِ كین ازپافتادم

آمدعمویش آن دم به میدان - گفتا كجایی،قاسم،عموجان

قاسم صدازدجانم فداشد - پامال سم این اسبها شد

آمدعمویش آندم كنارش - قاسم بدید و آن حال زارش

گفتا درآندم ای قاسمِ من - این حالت تو سخت است برمن

رفتی تو و رفت تاب وتوانم - ای قاسمِ من روح وروانم

شدآل هاشم اینك برایت - جمله سیه پوش اندرعزایت

گیرید ماتم ای آل هاشم - ازظلم دشمن شدكشته قاسم

ای باقری پور اندرعزایش - جمله ملائک گرید برایش

ای آلِ هاشم - شدكشته قاسم - ای آلِ هاشم - شدكشته قاسم

ازکتاب مجموعه اشعارباقری

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.pdf

كتا ب هـمـرا ه با عا شو را ئيا ن

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/dowomemoharramtayazdahom.htm

روضه های دهه اول محرم

http://hedayat.blogfa.com/post/14429

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ | 19:53 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ماجرای شهادت حضرت قاسم ابن‌الحسن به روایت رهبر انقلاب

* انتشار به مناسبت شب ششم محرم ۱۴۴۱
به مناسبت فرارسیدن محرم الحرام و ایام عزاداری شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام و یاران ایشان، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در ادامه مسیر چهار سال گذشته، مجموعه‌ی تصویری «بعثت خون» را منتشر می‌کند.

در بعثت خون امسال، ۱۰ قطعه فیلم از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در شرح ماجرای عاشورا و روضه‌خوانی ایشان درباره‌ی مصائب حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام در اختیار کاربران قرار می‌گیرد. روز پنجم بعثت خون ۹۳، روایتی است از ماجرای شهادت حضرت قاسم ابن‌الحسن علیه‌السلام به روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در نماز جمعه تهران در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۷۷ بیان کرده‌اند.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif متن بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که در این فیلم می‌بینید:

یکى از این قضایا، قضیه‌ى به میدان رفتن «قاسم‌بن‌الحسن» است که صحنه‌ى بسیار عجیبى است. قاسم‌بن‌الحسن علیه‌الصلاةوالسلام یکى از جوانان کم سالِ دستگاهِ امام حسین است. نوجوانى است که «لم یبلغ الحلم»؛ هنوز به حد بلوغ و تکلیف نرسیده بوده است. در شب عاشورا، وقتى که امام حسین علیه‌السلام فرمود که این حادثه اتفاق خواهد افتاد و همه کشته خواهند شد و گفت شما بروید و اصحاب قبول نکردند که بروند، این نوجوان سیزده، چهارده ساله عرض کرد: عمو جان! آیا من هم در میدان به شهادت خواهم رسید؟ امام حسین خواست که این نوجوان را آزمایش کند - به تعبیر ما - فرمود: عزیزم! کشته شدن در ذائقه‌ى تو چگونه است؟ گفت «احلى من العسل»؛ از عسل شیرینتر است.

حالا روز عاشورا که شد، این نوجوان پیش عمو آمد. در این مقتل این‌گونه ذکر مى‌کند: «قال الراوى: و خرج غلام». آن‌جا راویانى بودند که ماجراها را مى‌نوشتند و ثبت مى‌کردند. چند نفرند که قضایا از قول آنها نقل مى‌شود. از قول یکى از آنها نقل مى‌کند و مى‌گوید: همین‌طور که نگاه مى‌کردیم، ناگهان دیدیم از طرف خیمه‌هاى ابى‌عبداللَه، پسر نوجوانى بیرون آمد: «کان وجهه شقة قمر»؛ چهره‌اش مثل پاره‌ى ماه مى‌درخشید. «فجعل یقاتل»؛ آمد و مشغول جنگیدن شد.
«فضربه ابن فضیل العضدى على رأسه فطلقه»؛ ضربه، فرق این جوان را شکافت. «فوقع الغلام لوجهه»؛ پسرک با صورت روى زمین افتاد. «وصاح یا عماه»؛ فریادش بلند شد که عموجان. «فجل الحسین علیه‌السلام کما یجل الصقر». به این خصوصیات و زیباییهاى تعبیر دقت کنید! صقر، یعنى بازِ شکارى. مى‌گوید حسین علیه‌السلام مثل بازِ شکارى، خودش را بالاى سر این نوجوان رساند. «ثم شد شدة لیث اغضب». شد، به معناى حمله کردن است. مى‌گوید مثل شیر خشمگین حمله کرد. «فضرب ابن‌فضیل بالسیف»؛ اول که آن قاتل را با یک شمشیر زد و به زمین انداخت. عده‌اى آمدند تا این قاتل را نجات دهند؛ اما حضرت به همه‌ى آنها حمله کرد. جنگ عظیمى در همان دور و برِ بدن «قاسم‌بن‌الحسن»، به راه افتاد. آمدند جنگیدند؛ اما حضرت آنها را پس زد. تمام محوطه را گرد و غبار میدان فراگرفت. راوى مى‌گوید: «و انجلت الغبر»؛ بعد از لحظاتى گرد و غبار فرو نشست. این منظره را که تصویر مى‌کند، قلب انسان را خیلى مى‌سوزاند: «فرأیت الحسین علیه‌السلام» : من نگاه کردم، حسین‌بن‌على علیه‌السلام را در آن‌جا دیدم. «قائماً على رأس الغلام»؛ امام حسین بالاى سر این نوجوان ایستاده است و دارد با حسرت به او نگاه مى‌کند. «و هو یبحث برجلیه»؛ آن نوجوان هم با پاهایش زمین را مى‌شکافد؛ یعنى در حال جان دادن است و پا را تکان مى‌دهد. «والحسین علیه‌السلام یقول: بُعداً لقوم قتلوک»؛ کسانى که تو را به قتل رساندند، از رحمت خدا دور باشند...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ | 19:52 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |