روزآخر ذيحجه بياد حربن يزيد رياحي عليه الرحمه
امام حسين (ع) و سپاه حر
كاروان حسيني وارد منزل شرا ف گرديد.حربن يزيد رياحي با هزا ر مرد جنگجو – كه تحت فرمان وي ماموريت جلوگيري از حركت امام ع را به عهده داشتند – وارد منزل شراف شدند ...امام حسين ع پس ا ز نماز ظهردر حا ليكه به شمشيرش تكيه كرد ه و در پايش نعلين بود و لبا سش را پيراهني ساده و عبا ئي تشكيل ميداد رو بطرف همراها ن و حرولشكرش ايستاده و خطاب به آنان فرمود : ايها الناس انها معذ رة الي الله و اليكم و اني لم اتكم حتي اتتني كتبكم و قدمت بهارسلكم ان اقدم علينا فانه ليس لنا امام و لعل الله ان يجمعنابك علي الهدي فان كنتم علي ذلك فقد جئتكم فاعطوني ما اطئمن به من عهود كم ومواثيقكم وان كنتم لمقدمي كارهين انصرف عنكم الي المكان الذي جئت منه اليكم .سپاهيان حردر مقابل گفتارامام ع سكوت اختياركردند و جواب مثبت يا منفي از سوي آنان ابراز نگرديد. سخنان حسين بن علي (ع) / 136 »
حر بن یزید ریاحی از همراهان حسین بن علی در واقعه کربلا بود.
**********************
حر از خاندان معروف عراق و از رؤسای قبایل کوفیان بود. بهدرخواست ابن زیاد، برای مبارزه با حسین فراخوانده شد.او به سرکردگی هزار سوار برگزیده گشت. گفتهاند وقتی از دارالاماره کوفه، با ماموریت بستن راه بر حسین بیرون آمد، ندایی شنید که: «ای حر!مژده باد تو را بهشت ...»
حر با سپاهش در منزل «قصر بنی مقاتل» یا «شراف»، راه را بر حسین بست و مانع از حرکت او به سوی کوفه شد. کاروان حسین را همراهی کرد تا به کربلا رسیدند و حسین در آنجا فرود آمد. حر وقتی فهمید کار جنگ با حسین بن علی جدی است، صبح عاشورا به بهانه آب دادن اسب خویش، از اردوگاه عمر سعد جدا شد و به کاروان حسین پیوست. توبه کنان کنار خیمههای حسین آمد و اظهار پشیمانی کرد، سپس اذن میدان طلبید. ظاهراً حر با اذن امام حسین اولین فردی است که به میدان رفت و در خطابهای مؤثر، سپاه کوفه را به خاطر جنگیدن با حسین توبیخ کرد. چیزی نمانده بود که سخنان او، گروهی از سربازان عمر سعد را تحت تاثیر قرار داده از جنگ با حسین منصرف سازد، که سپاه عمر سعد، او را هدف تیرها قرار داد. نزد حسین بازگشت و پس از لحظاتی دوباره به میدان رفت و با رجزخوانی، به مبارزه پرداخت و کشته شد. رجز او چنین بود:
انی انا الحر و ماوی الضیف//رب فی اعناقکم بالسیف
عن خیر من حل بارض الخیف//ربکم و لا اری من حیف
که حاکی از شجاعت او در شمشیر زنی در دفاع از حسین و حق دانستن این راه بود. حسین بن علی بر بالین حر رفت و به او گفت: توهمانگونه که مادرت نامت را «حر» گذاشتهاست، حر و آزادهای، آزاد در دنیا و سعادتمنددر آخرت! «انت الحر کما سمیتک امک، و انت الحر فی الدنیا و انت الحر فی الآخرة» و دست بر چهرهاش کشید.حسین با دستمالی سر حر را بست. پس از عاشورا بنیتمیم او را در فاصله یک مایلی از حسین دفن کردند، همانجا که قبر کنونی اوست، بیرون کربلا در جایی که در قدیم به آن «نواویس» میگفتهاند.
ابصار العین، ص ۱۱۵ و ۱۱۶
*************************************
«سخنان امام ع با سپاهيان حر »
امام حسين (ع) پس ا ز نما ز عصر خطاب به سپاهيان حر فرمود: اما بعد ايها الناس فانكم ان تتقوا ا لله و تعرفوا الحق لاهله يكن ا رضي لله و نحن اهل بيت محمد (ص) ا ولي بولا ية هذ ا الامر من هولاء المدعين ما ليس لهم وا لسا ئرين با لجورو العدوان وا ن ابيتم الا الكراهة لنا و الجهل بحقنا و كان رايكم الان غير ما اتتني به كتبكم انصرف عنكم .حر اظهار داشت كه ما از اين دعوتنا مه ها خبري نداريم . امام ع به عقبه بن سمعا ن د ستورد ا د خورجين كه مملو ا ز نامه هاي مردم كوفه بود حاضرنمود حر اظهاربي اطلاعي كرد.ا ما م ع ميخواست به حركت خود به سوي كوفه ادامه بدهد. حرتصميم گرفته بود از حركت امام ع جلوگيري كند ولي چون ديد امام ع د ر تصميم خود قاطع ا ست و به هيچ وجه حاضر نيست د ر مقا بل ماموريت وي انعطاف و نرمش نشان بدهد چنين گفت : حا ل كه شما تصميم به حركت گرفته ا يد بهتر است مسيري را براي خود انتخاب كنيد كه نه به كوفه وارد شويد و نه به مد ينه با زگرديد تا من از فرصت استفاده كنم و نامه اي صلح آميز به ابن زياد بنويسم شايد خداوند مرا از درگيري با تو نجات بخشد . اين نكته را نيز ياد آوري ميكنم و هشدارت ميدهم كه اگر دست به شمشير ببري و جنگي آغا ز كني صد د رصد كشته خواهي شد.اما م حسين ع د ر پاسخ فرمود: ا فبا لموت تخوفني و هل يعدوا بكم الخطب ان تقتلوني و سا قول ما قا ل اخوالاوس لابن عمه و هو يزيد نصرة رسول الله( ص )
ا ما م ع و سپا ه حُر
كاروان حسيني وارد منزل شرا ف گرديد.حربن يزيد رياحي با هزا ر مرد جنگجو – كه تحت فرما ن وي ماموريت جلوگيري ا ز حركت امام ع را به عهده داشتند – وارد منزل شراف شدند ...
«وقايع عاشوراج1ص238- سخنان حسين بن علي (ع) / 136 »
*************************************
سخنان ا ما م ع با سپاهيا ن حُرپس ا زنما زظهر
امام حسين ع پس ا ز نما ز ظهردر حا ليكه به شمشيرش تكيه كرد ه و در پا يش نعلين بود و لبا سش را پيراهني ساده و عبا ئي تشكيل ميداد رو بطرف همراها ن و حرولشكرش ايستاده و خطا ب به آنان فرمود : ايها النا س انّها معذ رة الي الله و ا ليكم و انّي لم آ تكم حتي اتتني كتبكم و قدمت بها رسلكم ان اقدم علينا فا نه ليس لنا ا ما م و لعل ا لله ان يجمعنا بك علي الهدي فا ن كنتم علي ذ ا لك فـقـد جـئـتـكم فاعطوني ما أطئمنّ به من عهود كم ومواثيقكم وان كنتم لمقد مي كا رهين ا نصرف عنكم ا لي ا لمكا ن ا لّـذي جئت منه اليكم . اي مردم من بسوي شما نيامدم تا ا ينكه نا مه هاي آ مد وفرستا دگان شما برمن وارد شدند كه قد م رنجه فرما وپيش ما آي كه ما امام وپيشوائي نداريم شا يدخـداوند ما را بوسيلۀ شما برهد ا يت گرد آ ورد اكنون اگربرآن عهد پاي بنديد رفتا ركنيد به آنچه برآن اطمينان است ازعهدها و ميثا قها يتا ن واگرازآمـدن من نا راحت هـسـتـيـد من برميگرد م به هما ن مكا ن كه آ مد م .سپا هيا ن حرد رمقا بل گفتا رامام ع سكوت اختيا ركردند وجواب مثبت يا منفي از سوي آنا ن ابراز نگرديد .
«وقايع عاشوراج1ص238- سخنان حسين بن علي (ع) / 136 »
*************************************
سخنان امام ع با سپاهيان حُرپس ا زنما زعصر
امام حسين (ع) پس ا ز نما ز عصر خطا ب به سپاهيان حر فرمود: اما بعد ايها النا س فا نكم ان تتقوا ا لله و تعرفو ا ا لحق لاهله يكن ا رضي لله و نحن اهل بيت محمد (ص) ا ولي بولا ية هذ ا ا لأمر من هولاء المدعين ما ليس لهم وا لسا ئرين با لجورو العدوان و ا ن ا بيتم الّا ا لكراهة لنا و ا لجهل بحقنا و كا ن رايكم ألآن غـيـر ما أ تتني به كتـبـكم ا نصرف عنكم . اي مردم اگرازخـدا بترسيد وحق را براي اهلش بشناسيد خدارا بيشترخشنود ميكند ا زشما وما خا ند ا ن محـمّد (ص) سزاوارتريم به ولايت ا ين امر[رهبري وپيشوائي جا معه] ازاينا ني كه ادّعا ميكنند چيزي را كه شا يستگي آنرا ندارند و بين شما به جوروعدوان رفتارميكنند واگر امتناع داريد وناخرسندهستيدازما وجاهل هستيد به حق ما وراي شما اكنون دگرگون شده وغيرازآن چيزي است كه نامه ها وفرستادگان شما گفتند من ازهمين جا برميگردم حـر اظها ر داشت كه ما ا ز ا ين دعوتنا مه ها خبري نداريم . امام ع به عقبة بن سمعا ن د ستورد ا د خورجين كه مملو ا ز نا مه ها ي مرد م كوفه بود حا ضرنمود حر ا ظها ربي ا طلا عي كرد.ا ما م ع ميخو ا ست به حركت خود به سوي كوفـه ا د ا مه بـد هـد. حرتصميم گرفـته بو د ا ز حركت ا ما م ع جلوگيري كند و لي چون د يد ا ما م ع د ر تصميم خود قا طع ا ست و به هيچ وجه حا ضر نيست د ر مقا بل ما موريت وي انعطاف و نرمش نشا ن بدهد چنين گفت : حا ل كه شما تصميم به حركت گرفته ا يد بهتر است مسيري را براي خود انتخا ب كنيد كه نه به كوفه وارد شويد و نه به مد ينه با زگرد يد تا من ا ز فرصت ا ستفـا د ه كنم و نا مه اي صلح آ ميز به ا بن زيا د بنو يسم شا يد خد ا و ند مرا ا ز د رگيري با تو نجا ت بخشد . اين نكته را نيز يا د آوري ميكنم و هشد ا رت ميد هم كه اگر د ست به شمشير بـبـري و جـنگي آغـا ز كـني صد د رصد كـشـته خـو ا هـي شـد . ا ما م حسين ع د رپا سخ فرمود: ا فبا لموت تخوّ فـني و هـل يعد و ا بكم الخطب ا ن تقتلو ني و سأ قـول ما قا ل أخوالأوس لابن عـمّه و هو يريد نصرة رسول ا لله( ص )***سا مضي و ما با لموت عا ر علي ا لـفـتي***اذ ا ما نوي حقّـا و جا هـد مسلما*** و و ا سي ا لـرجا ل ا لصا لحـيـن بـنـفــسـه***و فا رق مـثـبـو ر ا و خا لـف مجرما*** ا قــد م نـفــسي لا ا ريـد بـقـا ئـها***لتلقي خميسا في ا لهيا ج عـرمرما*** فا ن عـشت لم ا ند م و ا ن متّ لم ا لم***كفي بك ذ لّا ا ن تعيش و ترغما . آيا به مرگ مرا ميترسا ني وآيا بها نه اي داريد كه مرا بكشيد وخواهم گفت چنانكه برادر اوش به پسرعمش گفت واوميخواست رسول خدارا يا ري كند پسرعمش ا و را ترسانيد وگفت كجا ميروي كشته خواهي شد اوگفت ميروم ومرگ برجوان مرد عا رنيست هنگا مي كه نيتش حق با شد و درحا لي كه مسلما ن ا ست جها دكند...ودوكاروان به را ه ادامه دادند تا به كربلا رسيدند
«وقايع عاشوراج1ص239به نقل ازبحارص187 سخنان حسين بن علي (ع) / 140و145 »
*************************************
سخنرانى امام (ع ) بعد از نماز ظهر در شراف
متن سخن :
((اَيُّهَاالنّاسُ اِنَّها مَعْذِرَةٌ اِلَى اللّه وَاَليْكُمْ وَانِّى لَمْ آتِكُمْ حتّى اَتَتْنى كُتبُكُمْ وَقَدِمَتْ بِها رُسُلْكُمْ اَنْ اَقْدِمْ عَلَيْنا فَاِنَّهُ لَيْسَ لَنا اِمامٌ وَلَعَلَّاللّه اَنْ يَجْمَعَنا بِكَ على الْهُدى فَاِنْ كُنْتُمْ عَلى ذلِكَ فَقَدْ جِئْتُكُمْ فَاعْطُونى ما اَطْمئنُّ بِهِ مِنْ عُهُودِكُمْ وَمواثِيقِكُمْ وَاِنْ كُنْتُمْ لِمَقْدَمى كارِهينَ اَنْصَرِفُ عَنْكُمْ اِلَى الْمَكانِ الَّذى جِئْتُ مِنْهُ اِلَيْكُمْ))(102).
ترجمه و توضيح لغات :
مَعْذِرَة (با هر سه حركت ذال ): حجت و بيان دليل . عُهُود وَمواثيق (جمع عَهْد و ميثاق ): پيمان .
ترجمه و توضيح :
قافله نور و كاروان حسينى پس از پشت سرگذاشتن ((بطن عقبه )) وارد منزل ديگرى به نام ((شراف )) گرديد كه پس از ورود آن حضرت حربن يزيد رياحى نيز با هزار مرد جنگجو - كه تحت فرماندهى وى ماءموريت جلوگيرى از حركت امام عليه السلام را به عهده داشتند - بدين منزل وارد شد و در اين منزل بود كه امام عليه السلام در طى دو سخنرانى كوتاه موقعيت خويش و موقعيت خاندان بنى اميه و انگيزه سفرش را به لشكريان حرّ، بيان نمود.
عاطفه فرزند فاطمه (س )
ولى قبل از ترجمه و بررسى اين دو سخنرانى به چگونگى اين تلاقى و برخورد امام عليه السلام با ((حرّ)) و سپاهيانش كه نمودارى است از عاطفه فرزند فاطمه - سلام اللّه عليها- و درسى است به همه رهبران جهان و پيشروان انقلاب و قيام ، از زبان مورخان دقت مى كنيم :
امام پس از ورود به منزل ((شراف )) دستور داد جوانان پيش از طلوع صبح به سوى فرات رفته و بيش از حد معمول و مورد نياز آب براى خيمه ها حمل نمايند. قبل از ظهر همين روز و در ميان گرماى شديد حر بن يزيد در راءس هزار نفر مسلح وارد اين سرزمين گرديد چون حسين بن على عليهما السلام شدت عطش و تشنگى تواءم با خستگى و سنگينى سلاح وگرد و غبار راه را در سپاهيان حرّ مشاهده نمود، به ياران خويش دستور داد كه آنها و اسبهايشان را سيراب نمايند. و طبق معمول بر آن مركبهاى از راه رسيده آب بپاشند. ياران آن حضرت نيز طبق دستور وى عمل نموده از يك طرف افراد را سيراب مى كردند و از طرف ديگر ظرفها را پر از آب نموده و به جلو اسبها مى گذاشتند و از طرف ديگر به يال و كاكل و پاهاى آنها آب مى پاشيدند.
يكى از سپاهيان ((حر)) به نام ((على بن طعان محاربى )) مى گويد: من در اثر تشنگى و خستگى شديد پس از همه سربازان و پشت سر سپاهيان توانستم به منطقه ((شراف )) و محل اردوى سپاه وارد گردم در آن هنگام چون همه ياران حسين سرگرم سيراب نمودن لشكريان بودند كسى به من توجه ننمود، در اين موقع مرد خوش خو و خوش قيافه اى كه از كنار خيمه ها متوجه من گرديده بود و سپس معلوم شد كه خود حسين بن على عليهما السلام است به ياريم شتافت و در حالى كه مشك آبى با خود حمل مى كرد خود را به من رسانيد و گفت ((اَنِخِ الّراوِيَة ؛)) شترت را بخوابان)).
((ابن طعام )) مى گويد من در اثر عدم آشنايى با لغت حجاز چون منظور او را نفهميدم فرمود ((اَنِخِ الْجَمَلَ؛)) شتر را بخوابان )) مركب را خواباندم و مشغول خوردن آب گرديدم ولى در اثر تشنگى شديد و دست پاچگى ، آب به سر و صورتم مى ريخت و نمى توانستم به راحتى استفاده كنم ، امام فرمود:((اِخْنِثِ السِّقاءَ؛)) مشگ را فشار بده )) من باز هم منظور او را درك ننمودم امام كه مشك را به دست گرفته بود با دست ديگرش دهانه آن را گرفت تا توانستم بدون زحمت و به راحتى سيراب گردم .
شروع نماز
پس از اين محبت و پذيرايى و استراحت مختصر موقع ظهر و وقت نماز فرا رسيد، امام به حجاج بن مسروق مؤ ذن مخصوصش فرمود ((اَذِّنْ يَرْحَمُكَاللّه وَاَقِمْ لِلصَّلوةِ نُصَلِّى ؛)) خدا رحمتت كند اذان و اقامه بگو تا نمازمان را بخوانيم ))
حجاج مشغول اذان گرديد امام به ((حر)) فرمود تو نيز با ما نماز مى خوانى يا مستقل و با سپاهيانت مى خوانى ؟ عرضه داشت نه ، ما هم با شما و در يك صف به نماز مى ايستيم .
امام در جلو و يارانش و ((حر)) و سپاهيانش در پشت سر آن حضرت ايستادند و نماز ظهر را با آن حضرت به جاى آوردند.
سخنرانى امام
پس از تمام شدن نماز حسين بن على عليهما السلام در حالى كه به شمشيرش تكيه كرده و در پايش نعلين بود و لباسش را پيراهنى ساده و عبايى عربى تشكيل مى داد، رو به طرف مردم ايستاد و خطاب به آنان چنين فرمود:
((اَيُّهَا النّاسُ اِنَّها مَعْذِرَةٌ اِلَى اللّه وَالَيْكُمْ ...؛)) مردم ! سخنان من اتمام حجت است بر شماها و انجام وظيفه و رفع مسؤ وليت در پيشگاه خدا، من به سوى شما حركت ننمودم مگر آنگاه كه دعوتنامه ها و پيكهاى شما به سوى من سرازير گرديد كه ما امام و پيشوا نداريم دعوت ما را بپذير و به سوى ما حركت كن تا خداوند به وسيله تو ما را هدايت و رهبرى نمايد. اگر بدين دعوتها وفادار و پايبند هستيد اينك كه من به سوى شما آمده ام بايد با من پيمان محكم ببنديد و در همكارى و هميارى با من از اطمينان بيشترى برخوردارم سازيد و اگر از آمدن من ناراضى هستيد حاضرم به محلى كه از آنجا آمده ام مراجعت نمايم)).
سپاهيان حر در مقابل گفتار امام عليه السلام سكوت اختيار كردند و جواب مثبت يا منفى از سوى آنان ابراز نگرديد.
و بدين صورت نماز ظهر با سخنان امام عليه السلام پايان پذيرفت تا وقت نماز عصر فرا رسيد و اين نماز نيز با امامت حسين بن على عليهما السلام و شركت ياران آن حضرت و سپاهيان ((حر)) اقامه گرديد و پس از نماز امام عليه السلام به عنوان دومين سخنرانى باز هم سخنانى ايراد فرمود كه در صفحه آينده ملاحظه مى نماييد.
سخنرانى امام (ع ) بعد از نماز عصر در شراف
متن سخن :
((اَمّا بَعْدُ: اَيُّهَاالناسُ فَاِنَّكُمْ اِنْ تَتَّقُوااللّه وَتَعْرفُواالْحَقَّ لاَهْلِهِ يَكُنْ اَرْضى للّهِِ وَنَحْنُ اَهْلُبَيْتِ مُحَمَّدٍصلّى اللّه عليه و آله و سلّم اَوْلى بِوَلايَةِ هذا الا مْرِ مِنْ هؤُلاءِ الْمُدَّعينَ ما لَيْسَ لَهُمْ وَالسّائِرينَ بِالْجَورِ وَالْعُدْوانِ وَاِنْ اَبَيْتُمْ اِلاّ الْكَراهَةَ لَنا وَالْجَهْلَ بِحَقِّنا وَكانَ رَاءيُكُمْ الا نَ غَيْر ما اَتَتَنْى بِهِ كُتُبُكُمْ اَنْصَرِفُ عَنْكُمْ)).
ترجمه و توضيح لغات :
السائرينَ بالْجور وَالعُدوان : عَمَل كنندگان به ستمگرى و دشمنى مردم ؛ مى گويند سارَالسُّنَّة : وَسارَ بِالسُّنَّةِ: به آن سنت عمل كرد. اَبَيْتُمْ (از اَبى ، يَاءْبى ، اِباءً): امتناع كردن .
ترجمه و توضيح :
چنانكه در فصل پيش ملاحظه فرموديد امام عليه السلام در منزل ((شراف )) با حربن يزيد و سپاه وى كه اولين سپاه اعزامى از طرف ابن زياد بود به هم رسيدند. بعد از اتمام نماز ظهر و سخنرانى امام عليه السلام نماز عصر را نيز هر دو سپاه به امامت حسين بن على انجام دادند آنگاه امام سخنرانى دوم خود را بعد از نماز عصر خطاب به سپاهيان ((حر)) چنين ايراد فرمود:
((مردم ! اگر از خدا بترسيد و بپذيريد كه حق در دست اهل حق باشد موجب خشنودى خداوند خواهد گرديد و ما اهل بيت پيامبر به ولايت و رهبرى مردم شايسته تر و سزاوارتر از اينها (بنى اميه ) مى باشيم كه به ناحق مدعى اين مقام بوده و هميشه راه ظلم و فساد و دشمنى با خدا را در پيش گرفته اند و اگر در اين راهى كه در پيش گرفته ايد پافشارى كنيد و از ما روى بگردانيد و حق ما را نشناسيد و فعلاً خواسته شما غير از آن باشد كه در دعوتنامه هاى شما منعكس بود، من از همين جا مراجعت مى كنم )).
چون سخن امام عليه السلام به پايان رسيد، ((حر)) اظهار داشت كه ما از اين دعوتنامه ها خبرى نداريم .
امام به ((عقبة بن سمعان )) دستور داد دو خُرْجين كه مملو از نامه هاى مردم كوفه بود حاضر نمود ولى ((حر)) باز هم از اين نامه ها اظهار بى اطلاعى كرد و گفتگويى در ميان وى و امام واقع گرديد كه در فراز آينده ملاحظه خواهيد نمود.
سه نكته مهم در اين سخنرانى
امام عليه السلام در اين سخنرانى به سه نكته بسيار جالب و حساس اشاره نموده است :
1 - معرفى اهل بيت و خاندان پيامبر و بيان پاكى و طهارت وقداست آنها كه در اثر اين پاكى و طهارت ، از خداوند متعال مقام ولايت و سرپرستى امت به آنان محول گرديده است .
2 - معرفى مخالفان خويش كه آنان مردمانى ستمگر و فاسد بوده و به ناحق و از راه ظلم و زور حكومت مسلمانان را به دست گرفته اند.
و اما سومين نكته اى كه در هر دو سخنرانى امام عليه السلام به آن تكيه شده اين است كه امام علت و انگيزه سفر خويش را به سوى كوفه (نه انگيزه قيام و مبارزه اش را) صريحا روشن ساخته است كه اين سفر طبق دعوت مردم اين شهر بوده نه ابتدائا و بدون دعوت و اگر مردم اين شهر كه حاضرين نيز جزء آنها هستند از دعوت خود نادم و پشيمان گرديده اند امام نيز حاضر است از همان راهى كه آمده مراجعت كند.
اگر حسين بن على (ع ) آزاد بود به مدينه مراجعت مى فرمود؟
منتهى در اينجا اين سؤ ال مطرح مى گردد كه اگر واقعا مردم كوفه و در آن برهه ، سپاهيان ((حر)) امام را آزاد مى گذاشتند آن حضرت به سوى مدينه باز مى گشت و دست از مبارزه اى كه در پيش گرفته بود مى كشيد؟
بايد پاسخ اين سؤ ال را از متن سخنان امام عليه السلام بويژه از همين سخن آن حضرت كه در منزل ((شراف )) بيان كرده است به دست آورد؛ زيرا از اين دو سخنرانى امام به وضوح پيداست كه سخنان وى جنبه اتمام حجت دارد و براى قطع هر نوع عذر و بهانه از سوى آن گروه از مردم كوفه بوده است كه آن حضرت اين حقيقت را به صراحت بيان داشت :((اِنَّها مَعْذِرَةٌ اِلَى اللّه وَالَيْكُمْ؛)) يعنى اين سخنان من اتمام حجت است براى شما و رفع مسؤ وليت در پيشگاه خدا)).
حسين بن على عليهما السلام با اين بيان مى خواهد به آنان تفهيم كند كه آمدن من به شهر شما جنبه تهاجم و حمله به اين شهر و مردمان آن را ندارد و اگر كارگزاران بنى اميه براى به وجود آوردن جوّ مسموم چنين تبليغات سوئى راه بيندازند، كذب محض و خلاف واقع مى باشد بلكه اين سفرى است كه طبق دعوت قبلى مردم كوفه انجام گرفته است .
و اما اصل موضوع و مساءله مبارزه و يا انصراف و برگشت امام عليه السلام از آن منطقه بدان معنا نيست كه اگر مردم كوفه از دعوت خويش منصرف شده باشند آن حضرت هم به خانه خود برمى گردد و دست از مبارزه برمى دارد بلكه منظور آن حضرت اين است كه در صورت انصراف مردم كوفه از دعوت و وعده پشتيبانى و همكارى ، ما هم به اين شهر نمى آييم و اما اصل عدم بيعت با يزيد بن معاويه و ادامه مبارزه با وى همچنان به قوت خود باقى است اگرچه به كشته شدن ما منجر شود منتهى اين مبارزه اگر در كوفه نباشد در هر نقطه ديگر امكان پذير است ؛ زيرا اگر منظور امام عليه السلام غير از اين بود و اگر دستگاه حكومتى همين اندازه احساس مى نمود كه حسين بن على عليهما السلام نه تنها دست از مبارزه كشيده بلكه قاطعيت خود را از دست داده و حالت شك و ترديد بدو راه يافته است هيچگاه حاضر نبود با آن حضرت درگير شود؛ زيرا مى دانست كه اين درگيرى براى حكومت بنى اميّه سنگين خواهد بود.
خلاصه :
درگيرى سپاه يزيد با امام عليه السلام و آن جنگ و خونريزى دليل محكم و روشنى است بر عدم انصراف امام عليه السلام از مبارزه .
گذشته از اين هريك از سخنان امام از مدينه تا شهادت نيز دليل و گواه ديگرى است بر آن عزم راسخ و تصميم قاطع و خلل ناپذير.
او كه مى گويد:((فَقَتْلُ إ مْرِى ءٍ بِالسَّيْفِ فِى اللّه اَفْضَلُ))(103).))
او كه مى گويد:((سَاءمْضِى وَمَا بِالْمَوْتِ عارٌ عَلَى الْفَتى ))(104).))
او كه مى گويد:((هَيْهاتَ مِنَّاالذِّلَّةُ))(105).))
او كه مى گويد:((لااُعْطيهِمْ بِيدى اِعْطاءَ الذَّلِيلِ وَلا اَفِرُّ مِنْهُمْ فِرارَالْعَبيدِ))(106).))
او كه مى گويد:((وَيَزيدُ شارِبُ الْخُمُورِ... وَمِثلى لايُبايِعُ مِثْلَهُ))(107).))
او كه مى گويد:((وَاللّه لااُعْطِى الدَّنِيَّةَ مِنْ نَفْسِى ))(108).))
آرى ، او كه ديدش اين است به هيچ قيمتى حاضر نيست از مبارزه اى كه در پيش گرفته است و از هدفى كه تعقيب مى كند دست بردارد.
خلاصه اينكه :
آزاد بودن امام عليه السلام از سوى مردم كوفه كوچكترين اثر مثبت و منفى در اصل مبارزه آن حضرت نداشت همانگونه كه اصل دعوت آنان نمى توانست انگيزه و علت مبارزه و قيام آن حضرت باشد.
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram0horrereyahi.htm
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
نوشته حجت الاسلام سیدمحمد باقری پور
روضه های دهه اول محرم ازآخرذیحجه تا یازدهم محرم
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.pdf
كتا ب هـمـرا ه با عا شو را ئيا ن
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/dowomemoharramtayazdahom.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
حیّ علی العزاء - حیّ علی البكاء
حیّ علی العزاء - حیّ علی البكاء - فی ماتم الحسین - مظلوم كربلا
ماه عزاشده – شورونواشده - هركوی وبرزنی - بزم عزابپا
حی علی العزاء - حی علی البكاء - فی ماتم الحسین - مظلوم كربلا
ماه محرم است - اندوه وماتم است - درقلب شیعیان - برشاه اولیا
حی علی العزاء - حی علی البكاء - فی ماتم الحسین - مظلوم كربلا
اندرغمِ حسین - عالم بشوروشین - نام حسین بود - زینت برای ما
حی علی العزاء - حی علی البكاء - فی ماتم الحسین - مظلوم كربلا
جنّ وملك شده - عرش وفلك شده - درماتم حسین - غرقِ غم وعزا
حی علی العزاء - حی علی البكاء - فی ماتم الحسین - مظلوم كربلا
رختِ سیه ببر - شال عزابسر - بنما تو باقری - دراین مَهِ عزا
حی علی العزاء - حی علی البكاء - فی ماتم الحسین - مظلوم كربلا
از کتاب مجموعه اشعار باقری
ماهِ خون ماهِ محرم آمده
ماهِ خون ماهِ محرم آمده - ماهِ اشك و آه و ماتم آمده
باز از نو روزِ عاشورا شده - دل پریشان حضرتِ زهرا شده
باز شد تجدیدِ حزن و اشك و آه - باز لعنت بر یزیدِ رو سیاه
ماهِ حزنِ آلِ احمد آمده - ماهِ غم بهرِ محمّد آمده
گفت صادق اینچنین یابن الشّبیب - باش محزون ازبرای آن غریب
شیعیان را آمده ماهِ عزا - برحسین آن یادگار مصطفی
شیعیان را آمده ماهی دگر - درعزای زادهِ خیر البشر
ماه ماهِ بی وفائیها بود - ماهِ ظلم و بی پناهیهابود
بی وفائی شد دراین مه آشكار - از گروهی بی وفای روزگار
بی وفائیها شده ازكوفیان - با حسین بعد از امیر مؤمنان
كوفیان كردند دعوت از حسین - ازبرای خنجرو تیرو سُنین
كوفیان بس نامه ها بنوشته اند - ریسمانها از خیانت رشته اند
چونكه شد از كوفیانِ بی وفا - نامه ها سوی عزیزِ مصطفی
شد حسین ویاوران سوی عراق - با زن وفرزند و با زین ویراق
آمد و آمد شهنشاهِ حجاز- طی نمود این راهِ بس دورو دراز
چون بنزدیكِ فرات آن شه رسید - زین طرف ده صد سوار از ره رسید
راهها بستند با صدها سوار - عاملانِ آن یزیدِ نابكار
راهِ پیش و پس نبود آنجا دگر - از برای زادهِ خیر البشر
آخرین منزل زمینِ كربلا - گشت طبقِ وعدهِ قالوا بلی
حال بنگر قصّهِ این میهمان - كامده با نامه های كوفیان
كوفیان با او چه كردند از عناد - دستِ بیعت داده با ابن زیاد
مُتّحد با شامیانِ رو سیاه - برعلیهِ آن غریبِ بی پناه
راهها بستند و آنگه آب را - سربریده تشنه لب میراب را
آب بُد مهریهِ دختِ نبی - تشنه لب اینك زن و مردو صبی
العطش گویان صغیر و هم كبیر - جمله از مرد و زن و بُرنا و پیر
چون صدای العطش درخیمه ها - شدبلندازشیرخوارو بچه ها
باقری گوید به صبح وظهرو شام - برلبان تشنه تان ازما سلام
از کتاب مجموعه اشعار باقری
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری
ادامه مطلب را ببينيد
روضه های دهه اول محرّم
روزآخر ذيحجه بياد حربن يزيد رياحي عليه الرحمه
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram0horrereyahi.htm
روزاول محرم بياد مسلم بن عقيل عليه السلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram1moslem.htm
روزدوم محرم ورودامام حسين عليه السلام به كربلا
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram2worodbekarbala.htm
روزسوم محرم بياد رقيه بنت الحسين عليهاسلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram3rogayye.htm
روزچهارم محرم بياد محمد بن عبدالله بن جعفر و عون بن عبدالله بن جعفر عليهماسلام
دوفرزندان عمه سادات حضرت زينب كبري عليهاسلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram4farzandanzeynab.htm
روزپنجم محرم بياد عبدالله بن الحسن عليه السلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram5abdollebnehasan.htm
روزششم محرم بياد قاسم بن الحسن عليه السلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram6gasem.htm
روزهفتم محرم بياد علي اصغرعليه السلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram7aliasgar.htm
روزهشتم محرم بياد علي اكبرعليه السلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram8aliakbar.htm
روزنهم محرم بياد قمربني هاشم اباالفضل العباس عليه السلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram9abalfazl.htm
شب و روزدهم محرم بياد عاشوراي امام حسين عليه السلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram10ashura.htm
سخنان امام حسين (ع) ازعصرتاسوعا تاعصرعاشورا
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram10sokhanan.htm
روزيازدهم محرم بياد حركت اهلبيت امام حسين عليه السلام ازكربلا
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram11harakatazkarbala.htm
شب و روزيازدهم محرم بياد شام غريبان اهلبيت امام حسين عليه السلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram11shamgariban.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
سلام بر مُحرَّم ، سلامِ ما بر حسین
مسجد شده سِیَه پوش ، عَلَم شده است بر دوش
مستمعینِ مسجد ، به روضه خون میدَن گوش
روضه خون و نوحه خون ، میگن سلام بر حسین
سلام بر مُحرَّم ، سلامِ ما بر حسین
با شال و روسریها ، عَلَمها و کتلها
تو مسجدا، تکیه ها، امروز شده است برپا
نوشته رو پرچم و عَلَم سلام بر حسین
سلام بر مُحرَّم ، سلامِ ما بر حسین
پرچمِ یا ابالفضل، سَرِ همه کوچه ها
پرچمایِ یاحسین، به سر درِ خانه ها
سربند مشکیِ ما، همه سلام بر حسین
سلام بر مُحرَّم ، سلامِ ما بر حسین
پیرهنِ سیاه و نوشته رویِ سینه
سلام ما بر حسین شهیدِ ظلم وکینه
شعار ما باقری همه سلام بر حسین
سلام بر مُحرَّم ، سلامِ ما بر حسین
سروده حجتالاسلام باقری پور پایان ذیحجه تابستان سال 1401
حیّ علی العزاء - حیّ علی البكاء
حیّ علی العزاء - حیّ علی البكاء - فی ماتم الحسین - مظلوم كربلا
ماه عزاشده – شورونواشده - هركوی وبرزنی - بزم عزابپا
حی علی العزاء - حی علی البكاء - فی ماتم الحسین - مظلوم كربلا
ماه محرم است - اندوه وماتم است - درقلب شیعیان - برشاه اولیا
حی علی العزاء - حی علی البكاء - فی ماتم الحسین - مظلوم كربلا
اندرغمِ حسین - عالم بشوروشین - نام حسین بود - زینت برای ما
حی علی العزاء - حی علی البكاء - فی ماتم الحسین - مظلوم كربلا
جنّ وملك شده - عرش وفلك شده - درماتم حسین - غرقِ غم وعزا
حی علی العزاء - حی علی البكاء - فی ماتم الحسین - مظلوم كربلا
رختِ سیه ببر - شال عزابسر - بنما تو باقری - دراین مَهِ عزا
حی علی العزاء - حی علی البكاء - فی ماتم الحسین - مظلوم كربلا
از کتاب مجموعه اشعار باقری
ماهِ خون ماهِ محرم آمده
ماهِ خون ماهِ محرم آمده - ماهِ اشك و آه و ماتم آمده
باز از نو روزِ عاشورا شده - دل پریشان حضرتِ زهرا شده
باز شد تجدیدِ حزن و اشك و آه - باز لعنت بر یزیدِ رو سیاه
ماهِ حزنِ آلِ احمد آمده - ماهِ غم بهرِ محمّد آمده
گفت صادق اینچنین یابن الشّبیب - باش محزون ازبرای آن غریب
شیعیان را آمده ماهِ عزا - برحسین آن یادگار مصطفی
شیعیان را آمده ماهی دگر - درعزای زادهِ خیر البشر
ماه ماهِ بی وفائیها بود - ماهِ ظلم و بی پناهیهابود
بی وفائی شد دراین مه آشكار - از گروهی بی وفای روزگار
بی وفائیها شده ازكوفیان - با حسین بعد از امیر مؤمنان
كوفیان كردند دعوت از حسین - ازبرای خنجرو تیرو سُنین
كوفیان بس نامه ها بنوشته اند - ریسمانها از خیانت رشته اند
چونكه شد از كوفیانِ بی وفا - نامه ها سوی عزیزِ مصطفی
شد حسین ویاوران سوی عراق - با زن وفرزند و با زین ویراق
آمد و آمد شهنشاهِ حجاز- طی نمود این راهِ بس دورو دراز
چون بنزدیكِ فرات آن شه رسید - زین طرف ده صد سوار از ره رسید
راهها بستند با صدها سوار - عاملانِ آن یزیدِ نابكار
راهِ پیش و پس نبود آنجا دگر - از برای زادهِ خیر البشر
آخرین منزل زمینِ كربلا - گشت طبقِ وعدهِ قالوا بلی
حال بنگر قصّهِ این میهمان - كامده با نامه های كوفیان
كوفیان با او چه كردند از عناد - دستِ بیعت داده با ابن زیاد
مُتّحد با شامیانِ رو سیاه - برعلیهِ آن غریبِ بی پناه
راهها بستند و آنگه آب را - سربریده تشنه لب میراب را
آب بُد مهریهِ دختِ نبی - تشنه لب اینك زن و مردو صبی
العطش گویان صغیر و هم كبیر - جمله از مرد و زن و بُرنا و پیر
چون صدای العطش درخیمه ها - شدبلندازشیرخوارو بچه ها
باقری گوید به صبح وظهرو شام - برلبان تشنه تان ازما سلام
از کتاب مجموعه اشعار باقری
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
نوشته حجت الاسلام سیدمحمد باقری پور
روضه های دهه اول محرم ازآخرذیحجه تا یازدهم محرم
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.pdf
کتاب روضه های محرم و صفرآخر ذیحجه روضه حربنیزیدریاحی
كتا ب هـمـرا ه با عا شو را ئيا ن
میرسَد فصلِ عزایت در فضایِ خانه ها مان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری
ادامه مطلب را ببينيد
آمده فصلِ عزایت در فضایِ خانه ها
سردرِ این خانه ها با ما و پرچم با خودت
راه میافتد میانِ کوچه هامان سینه زن
دسته یِ سینه زنی با ما ولی دم با خودت
روضه خوان میخواند و چشمانِ ماها پُر زِ اشک
روزیِ اشکِ تمام نوکران هم با خودت
بهر برپائیِ مجلس ما تمامی نوکران
واقعا دلوا پسیم، آقا، کُمَک هم با خودت
باقری خواهد شَوَد خدمتگذارِ مجلست
یاریِ خدمت گذار این مُحَرّم با خودت
سروده حجت الاسلام باقری پور آخر ذی الحجه تابستان 1401
شده نزدیک چون ماه محرم
شده نزدیک چون ماه محرّم - مِیاد از دشت و صحرا بویِ ماتم
شده وقتِ عزای شاهِ خوبان - همه از انس و جن سر در گریبان
علمداران، علم گیرند بردوش - مساجد، تکیه ها، گردد سِیَه پوش
به استقبال از ماهِ محرّم - همه نوحه کنان بگرفته ماتم
عزا داران به هر کوی و خیابان - بنالد باقری بهرِ شهیدان
سروده حجت الاسلام باقری پور آخر ذیحجه تابستان 1401
***
باز میاد از دشت و صحرا بویِ غم بویِ محرّم
باز میاد از دشت و صحرا بویِ غم، بویِ محرّم
باز داره میشه عزیزان، موسمِ عزا و ماتم
باز داره میشه سیاه پوش، تکیه ها و مسجدا مون
باز داره با غم میریزه، از چِشا اشکِ عزا مون
باز داره میشه علمها، سرِ پا تویِ محلها
باز داره میاد تو دلها، حزن و غُصّه، اشک و غمها
پرچما، پیرَن سِیاها، دَر مِیاد از تویِ صندوق
میشه اعلانِ محرّم، با نوا و کَرنا و بوق
خیمه ها بر سر پا تو هر محل وَکوی و برزن
موکبا تویِ هر خیابون، خادماشون توئی و من
هیاتا، سینه زنا، پیرو جوون، مرثیه خونها
مسجدا و تکیه ها، با مدّاحا و روضه خونها
همه مون از زن و از مرد، با عزا و اشک و ماتم
باقری آماده میشیم، واسه پیشوازِ محرّم
سروده شده آخر ذی الحجه تابستان 1401
***
کاروانی از مدینه میرود سوی عراق
کاروانی از مدینه میرود سویِ عراق - شد جدا از شهرِ یثرب با نوایِ اَلفَراق
از وطن گشته جدا و رو به غربت میرود - با دلی پر غصّه و با آه و حسرت میرود
دعوتِ آن کوفیانِ بی وفا و بی صفا - کرده است این کاروان را راهیِ این دشتها
بر حسین بن علی بس نامه ها بنوشته اند - جوهر آن نامه ها با اشک و خون آغشته اند
دشت و صحرا طی کند این کاروان با خونِ دل - تا نماید کوفیان را از چنین دعوت خجل
اهلبیتِ مصطفی را از وطن کرده جدا - جان فدایانند اینان، در رهِ دینِ خدا
بگذرد این کاروان از دشت و صحرا و کویر - در مَهِ ذیحجّه و هم عیدِ قربان و غدیر
کاروان چون گشت وارد در اَراضیِ عراق - لشکر حُر بر سر رَه، رَه گرفته با یَراق
راه را بستند بر این کاروانِ میهمان - کس ندیده میزبانی اینچنین اندر جهان
جای کوفه شد مکانِ کاروان در کربلا - اهلبیتِ مصطفی شد در غم و رنج و بلا
در زمینِ طَف پیاده گشت چون این کاروان - رنج و محنت گشت نازل، از زمین و آسمان
میزبان از بهرِ آنان جایِ مردم خاک شد - بی وفائی پیشه یِ آن مردمِ سفّاک شد
با صدوپنجاه نامه گشت دعوت از حسین - لیک اینک گشته دشتِ کربلا پُر شور و شین
باقری شد بی وفائی آشکار از کوفیان - بعد قاصدها و ده ها نامه یِ آن مردمان
سروده شده پایان ذیحجه تابستان سال 1401
***
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
میرسَد فصلِ عزایت در فضایِ خانه ها مان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
نوشته حجت الاسلام سیدمحمد باقری پور
روضه های دهه اول محرم ازآخرذیحجه تا یازدهم محرم
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.pdf
روزآخر ذيحجه بياد حربن يزيد رياحي عليه الرحمه
كتا ب هـمـرا ه با عا شو را ئيا ن
ازورودبه كربلا تا شب يازدهم محرم
ا شعا رمد ا يح ومنا قـب ومرا ثي و نوحه ا ما م حسين عليه ا لسلام واهلبيت وا صحا بش
گز يد ه سخـنا ن ا ما م حسين عليه ا لسلا م وخلا صه ا ي ا ز و قا يع نهضت عا شو را
تهيه وتنظيم توسط حجّة الاسلام حاج سيدمحمدباقري پور
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: کتاب نوشته های باقری ، روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
شده نزدیک چون ماه محرم
شده نزدیک چون ماه محرّم - مِیاد از دشت و صحرا بویِ ماتم
شده وقتِ عزای شاهِ خوبان - همه از انس و جن سر در گریبان
علمداران، علم گیرند بردوش - مساجد، تکیه ها، گردد سِیَه پوش
به استقبال از ماهِ محرّم - همه نوحه کنان بگرفته ماتم
عزا داران به هر کوی و خیابان - بنالد باقری بهرِ شهیدان
سروده حجت الاسلام باقری پور آخر ذیحجه تابستان 1401
***
باز میاد از دشت و صحرا بویِ غم بویِ محرّم
باز میاد از دشت و صحرا بویِ غم، بویِ محرّم
باز داره میشه عزیزان، موسمِ عزا و ماتم
باز داره میشه سیاه پوش، تکیه ها و مسجدا مون
باز داره با غم میریزه، از چِشا اشکِ عزا مون
باز داره میشه علمها، سرِ پا تویِ محلها
باز داره میاد تو دلها، حزن و غُصّه، اشک و غمها
پرچما، پیرَن سِیاها، دَر مِیاد از تویِ صندوق
میشه اعلانِ محرّم، با نوا و کَرنا و بوق
خیمه ها بر سر پا تو هر محل وَکوی و برزن
موکبا تویِ هر خیابون، خادماشون توئی و من
هیاتا، سینه زنا، پیرو جوون، مرثیه خونها
مسجدا و تکیه ها، با مدّاحا و روضه خونها
همه مون از زن و از مرد، با عزا و اشک و ماتم
باقری آماده میشیم، واسه پیشوازِ محرّم
سروده شده آخر ذی الحجه تابستان 1401
***
آمده فصلِ عزایت در فضایِ خانه ها
سردرِ این خانه ها با ما و پرچم با خودت
راه میافتد میانِ کوچه هامان سینه زن
دسته یِ سینه زنی با ما ولی دم با خودت
روضه خوان میخواند و چشمانِ ماها پُر زِ اشک
روزیِ اشکِ تمام نوکران هم با خودت
بهر برپائیِ مجلس ما تمامی نوکران
واقعا دلوا پسیم، آقا، کُمَک هم با خودت
باقری خواهد شَوَد خدمتگذارِ مجلست
یاریِ خدمت گذار این مُحَرّم با خودت
سروده شده آخر ذی الحجه تابستان 1401
***
کاروانی از مدینه میرود سوی عراق
کاروانی از مدینه میرود سویِ عراق - شد جدا از شهرِ یثرب با نوایِ اَلفَراق
از وطن گشته جدا و رو به غربت میرود - با دلی پر غصّه و با آه و حسرت میرود
دعوتِ آن کوفیانِ بی وفا و بی صفا - کرده است این کاروان را راهیِ این دشتها
بر حسین بن علی بس نامه ها بنوشته اند - جوهر آن نامه ها با اشک و خون آغشته اند
دشت و صحرا طی کند این کاروان با خونِ دل - تا نماید کوفیان را از چنین دعوت خجل
اهلبیتِ مصطفی را از وطن کرده جدا - جان فدایانند اینان، در رهِ دینِ خدا
بگذرد این کاروان از دشت و صحرا و کویر - در مَهِ ذیحجّه و هم عیدِ قربان و غدیر
کاروان چون گشت وارد در اَراضیِ عراق - لشکر حُر بر سر رَه، رَه گرفته با یَراق
راه را بستند بر این کاروانِ میهمان - کس ندیده میزبانی اینچنین اندر جهان
جای کوفه شد مکانِ کاروان در کربلا - اهلبیتِ مصطفی شد در غم و رنج و بلا
در زمینِ طَف پیاده گشت چون این کاروان - رنج و محنت گشت نازل، از زمین و آسمان
میزبان از بهرِ آنان جایِ مردم خاک شد - بی وفائی پیشه یِ آن مردمِ سفّاک شد
با صدوپنجاه نامه گشت دعوت از حسین - لیک اینک گشته دشتِ کربلا پُر شور و شین
باقری شد بی وفائی آشکار از کوفیان - بعد قاصدها و ده ها نامه یِ آن مردمان
سروده شده پایان ذیحجه تابستان سال 1401
***
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
آمده فصلِ عزایت در فضایِ خانه ها
سردرِ این خانه ها با ما و پرچم با خودت
راه میافتد میانِ کوچه هامان سینه زن
دسته یِ سینه زنی با ما ولی دم با خودت
روضه خوان میخواند و چشمانِ ماها پُر زِ اشک
روزیِ اشکِ تمام نوکران هم با خودت
بهر برپائیِ مجلس ما تمامی نوکران
واقعا دلوا پسیم، آقا، کُمَک هم با خودت
باقری خواهد شَوَد خدمتگذارِ مجلست
یاریِ خدمت گذار این مُحَرّم با خودت
سروده شده آخر ذی الحجه تابستان 1401
***
باز میاد از دشت و صحرا بویِ غم بویِ محرّم
باز میاد از دشت و صحرا بویِ غم، بویِ محرّم
باز داره میشه عزیزان، موسمِ عزا و ماتم
باز داره میشه سیاه پوش، تکیه ها و مسجدا مون
باز داره با غم میریزه، از چِشا اشکِ عزا مون
باز داره میشه علمها، سرِ پا تویِ محلها
باز داره میاد تو دلها، حزن و غُصّه، اشک و غمها
پرچما، پیرَن سِیاها، دَر مِیاد از تویِ صندوق
میشه اعلانِ محرّم، با نوا و کَرنا و بوق
خیمه ها بر سر پا تو هر محل وَکوی و برزن
موکبا تویِ هر خیابون، خادماشون توئی و من
هیاتا، سینه زنا، پیرو جوون، مرثیه خونها
مسجدا و تکیه ها، با مدّاحا و روضه خونها
همه مون از زن و از مرد، با عزا و اشک و ماتم
باقری آماده میشیم، واسه پیشوازِ محرّم
سروده شده توسط حجت الاسلام باقری پورآخر ذی الحجه تابستان 1401
***
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
امام صادق علیه السلام: مَنْ أَنْشَدَ فِی اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ شِعْراً فَبَکَی وَ أَبْکَی عَشْراً کُتِبَتْ لَهُ اَلْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی اَلْحُسَیْنِ شِعْراً فَبَکَی وَ أَبْکَی خَمْسَةً کُتِبَتْ لَهُ اَلْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی اَلْحُسَیْنِ شِعْراً فَبَکَی وَ أَبْکَی وَاحِداً کُتِبَتْ لَهُمَا اَلْجَنَّةُ . کسی که در مرثیه حسین بن علی علیه السّلام شعری خوانده و خود گریه کرده و ده نفر دیگر را بگریاند بهشت بر ایشان واجب میگردد و کسی که در مرثیه حسین علیه السّلام شعری خوانده و خود گریه کرده و یک نفر دیگر را بگریاند بهشت برای هر دو واجب میشود. کامل الزیارات، جلد ۱، صفحه ۱۰۴
روضه سید حمیری در محضر امام صادق علیه السلام
نقل شده که «سید اسماعیل حمیری» بر امام صادق علیه السلام وارد شد. حضرت امر فرمودند پرده اى آویختند و زنها پشت پرده نشستند. آنگاه به سید اسماعیل حمیرى فرمودند اشعارى را در مصیبت و مرثیه جدم حسین علیه السلام بخوان. سید حمیری شروع به خواندن نمود و این اشعار را قرائت کرد: امرر علی جدث الحسین - فقل لاعظمه الزکیة - یا اعظما لازلت من - و طفاء ساکبة رویة - و اذا مررت بقبره - فأطل به وقف المطیّة - ما لذّ عیش یعد رضــ - ک بالجیاد الاعوجیّة . هنگامى که بر بدن حسین علیه السلام عبورت افتاد، به استخوانهاى پاکش بگو: پیوسته از اشک چشمان سیراب خواهى بود ؛ هنگامى که بر قبرش گذر کردى، مرکبت را مدت زیادى نگه دار و بگو ؛ پس از آنکه بدنت را با سم ستوران خرد کردند، زندگى لذت ندارد... تا شعر و روضه ی سید حمیری به اینجا رسید دیدند اشـکهـاى امـام صـادق علیه السلام جارى شد و صداى گریه و شیون از پشت پرده بلند شد که کوچه هاى مدینه را پر کرد. حضرت که چنین دید فرمود: بس است.
پ . ن : ما هم به امام صادق علیه السلام ابتدا کنیم روضه های خانگی داشته باشیم که به برکت روضه خانه های ما با برکت شود . انشاءالله .
روضه خانی جعفربن عرفان در محضر امام صادق علیه السلام
زید شحام نقل مى کند خدمت امام صادق علیه السلام نشسته بودیم که «جعفر بن عفان» وارد شد. او از اهالی کوفه و مردی نابینا بود. حضرت خطاب به او فرمود: شنیده ام درباره امام حسین علیه السلام خوب شعر مى گویى. عرض کرد: آرى ؛ حضرت فرمود: بخوان ؛ جـعـفـر شروع کرد به خواندن اشعار؛ و امام و اطرافیانش بسیار گریستند. بعد حضرت فرمود: به خـدا سـوگـنـد! فـرشـتگان مقرب خدا حضور یافتند و اشعارت را شنیدند و مانند ما گریه کردند و خداوند تو را آمرزید وب هشت را بر تو واجب کرد. جعفر بن عفان در محضر امام صادق علیه السلام اشعاری سرود و قرائت کرد که دو بیتش این است: غداة حسینُ للرمآح دریئة - وقد نهلت منه السیوف وعلّتِ - و غودر فی الصحراء لحماً مبدداً - علیه عناف الطیر بانت وظلت - روزى که نیزه ها پیکر حسین علیه السلام را شکافتند و شمشیرها از خونش سیراب شدند - بـدن قـطعه قطعه حسین را در بیابان سوزان کربلا رها کردند تا مورد نوازش مرغان هوایى قرار گرفت و بر آن سایه افکندند.
أدب الطّف أو شعراء الحسین علیه السلام / ج1 / ص192 - بحارالانوار / ج45 / ص286
http://gh53.blogfa.com/post/92
روضههای ِخانگی برکت به خانه میدهند
https://www.farsnews.ir/amp/13980611000603
پویش روضه های خانگی
https://roytab.ir/rozehayekhanegi
فرصتی برای احیای روضه های خانگی
به این ۷ دلیل حتما روضه خانگی برگزار کنید
https://www.fardanews.com/fa/amp/news-730480
روایتی از اهتمام امام صادق(ع) در برپایی "روضههای خانگی"
ابعاد مختلف روضه های خانگی
https://fa.shafaqna.com/?p=649215
روضه خوانی در خانه امام صادق علیه السلام
http://velayatonline.ir/m?newsid=7240
عزاداری امام حسین علیه السلام در محضر امام صادق (علیه السلام)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
روضه شهادت حضرت "مسلم بن عقيل" نماينده ي امام حسين(ع) در كوفه(9ذیحجه60 ق)
مسلم بن عقيل كه از شخصيتهاي برجسته وبا تقواي زمان خود به شمار ميرفت، براي ارزيابيِ ميزان وفاداري مردم كوفه به امام حسين(ع) به اين شهر رفته بود. زيرا مردم كوفه، طيِ هزاران نامه، از امام حسين براي رفتن به اين شهر و قيام عليه حكومت ستمگر يزيد بن معاويه، دعوت كرده بودند. مردم كوفه اگرچه در ابتدا به گرمي از مسلم بن عقيل استقبال كردند، اما هنگامي كه عبيداللَّه بن زياد كه مردي سنگدل و بيرحم بود بر كوفه حاكم شد، كوفيان، فريبِ وعدههاي دروغين او را خوردند و به خاطر ترس و جهل، دست از حمايت امام حسين(ع) كشيدند و مسلم را تنها گذاشتند. در پيِ آن، مسلم به دست عُمّال ابن زياد گرفتار آمد و به دستور آن حاكم پليد، فرستادهي امام حسين(ع) را از بالاي داُرالاماره به پايين انداختند و او را به شهادت رساندند. مُسْلِم بن عَقیل بن ابی طالب (شهادت: ۶۰ق)، پسرعموی امام حسین(ع) و سفیر او در کوفه در قیام عاشورا و از آل ابیطالب بود. مسلم در برخی فتوحات مسلمانان و نیز در جنگ صفین حضور داشت. او به نمایندگی از امام حسین(ع) به کوفه رفت تا اوضاع آنجا را به امام گزارش کند که اگر کوفیان در دعوت خویش مصرّ و صادق اند، امام به آنجا برود. وی در گزارشی به امام، از آمادگی کوفیان خبر داد. طبق نقل سید بن طاووس در اللهوف فی قتلی الطفوف و شیخ عباس قمی در نفس المهموم : جناب «مسلم» فرزند «عقیل بن ابی طالب» از بزرگان بنیهاشم و پسر عموی حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بود. امام حسین علیه السلام از مدینه خارج شده و در مکه بود که نامه های مردم کوفه و دعوت از ایشان بسیار زیاد شد. آخرین نامه که به امام رسید و تعداد نامهها که به هزاران درخواست بالغ شد، امام بین رکن و مقام دو رکعت نماز گزارد و از خداوند متعال طلب خیر کرد. سپس مسلم را خواست و پاسخ نامه ها را نوشت و در آن آورد : «سخن شما این است که: “امامی نداریم، به سوی ما بیا شاید خدا به سبب تو ما را هدایت و متحد کند”. من ، مسلم بن عقیل برادر و پسر عموی خود را که مورد اطمینان من است به سوی شما فرستادم، پس اگر برای من نوشت که رأی خردمندان و اهل فضل و مشورت شما همان است که در نامه هایتان خواندم بزودی نزد شما خواهم آمد… » مسلم در نیمه رمضان از مکه خارج شد و به مدینه آمد. در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله نماز خواند و با خانواده خود وداع کرد و با چند راهنما و همراه به سوی کوفه رفت. شرایط این سفر بسیار سخت بود و مسلم و همراهان راه را گم کردند و دو راهنما از تشنگی جان باختند. تا اینکه مسلم سرانجام در روز پنجم شوال به کوفه رسید. مردم کوفه دسته دسته نزد مسلم جمع شدند و چون نامه حضرت علیه السلام را بر آنان خواند گریستند. سپس ۱۸۰۰۰ نفر از اهل کوفه با مسلم بیعت کردند. در نتیجه او نیز نامهای به امام علیه السلام نوشت و بیعت این تعداد را خبر داد و ایشان را به حرکت به سوی کوفه ترغیب کرد. هنگامی که خبر این بیعت به یزید بن معاویه رسید، وی عبیدالله بن زیاد را که حاکم بصره بود مأمور کرد تا حکومت کوفه را نیز عهدهدار گردد. عبیدالله با حیله به شهر وارد شد و حکومت را در دست گرفت و مردم را تهدید کرد. سپس «هانی بن عروه» که از بزرگان کوفه بود و مسلم بن عقیل در منزل او پناه گرفته بود را شکنجه و زندانی کرد. مسلم هنگامی که خبر شکنجهشدن هانی را شنید از کوفیان خواست که به یاریش بشتابند. مردم به او پیوستند و مسجد و بازار و اطراف قصر پر از جمعیت شد در حالیکه یاران عبیدالله بیش از پنجاه نفر نبودند. عبیدالله چند نفر را بین قبایل مختلف کوفه فرستاد تا آنها را تهدید و تطمیع کنند و عدهای از اشراف که در قصر او بودند را مأمور نمود که از بامهای دارالاماره مردمی که قصر را محاصره کرده بودند بترساند یا فریب دهند. اهل کوفه هنگامی که سخن رؤسا و اشراف خود را شنیدند سست شدند. کم کم نجوای خناسان زیاد شد که به هر یک به دیگری می گفتند : «برگردیم، دیگران هستند و کفایت می کنند»!! اندک اندک جمعیت از پیرامون مسلم پراکنده شد و تنها حدود سی نفر در مسجد برای یاری او باقی ماندند. مسلم که با این پیمان شکنی روبرو شد به همراه آن سی نفر به سوی “ابواب کنده” حرکت کرد. هنگامی که به آنجا رسید تنها ده نفر همراه وی باقی مانده بودند و چون از آن منطقه عبور کرد هیچکس همراه او نبود. مسلم غریبانه به این سو و آن سو نگاه کرد ولی حتی کسی نبود که وی را راهنمایی کند و یا در خانهاش او را پنهان نماید. سفیر حسین سرگردان در کوچههای تاریک کوفه راه میرفت و نمیدانست کجا برود. تا اینکه به خانه ای رسید که پیرزنی بر در آن ایستاده بود. نام این زن «طوعه» بود و منتظر فرزندش بود که به همراه مردم از خانه بیرون رفته بود. مسلم بر زن سلام کرد و از او آب خواست. طوعه به او آب داد و به داخل خانه رفت. دوباره که بیرون آمد مسلم را دید که بر در منزل نشسته است. گفت: «ای بنده خدا اگر آب نوشیدی نزد خانواده خود رو». مسلم خاموش ماند. زن ، دوباره و سهباره سخن خود را تکرار کرد. مسلم برخاست و گفت : «من در این شهر خانه و خانوادهای ندارم. من مسلم بن عقیلام. این قوم به من دروغ گفتند و مرا فریب دادند و از مأمن خود بیرون آوردند.» پیرزن مسلم را به داخل خانه برد؛ فرشی برایش گسترد و طعامی فراهم نمود. اما مسلم شام نخورد و خوابید و در عالم رؤیا عموی خود امیرالمؤمنین علی علیه السلام را دید که به وی گفت : «بشتاب که تو فردا نزد ما خواهی بود». از سوی دیگر، عبیدالله که پراکنده شدن مردم را دید جرأت پیدا کرد از قصر خارج شد و به مسجد آمد و برای پیدا کردن مسلم هزار دینار جایزه تعیین کرد. فرزند طوعه که به خانه برگشت از وجود مسلم در منزل با خبر شد و با طلوع فجر خبر را به دشمنان رساند. عبیدالله گروهی متشکل از دهها سپاهی را برای دستگیری او فرستاد. مسلم مشغول عبادت بود که لشگریان به منزل طوعه رسیدند. هنگامی که وی صدای شیهه اسبان را شنید دعای خود را به شتاب تمام کرد و زره پوشید و از طوعه تشکر کرد و به مقابله با لشگر شتافت مبادا که خانه پیرزن را بسوزانند. مسلم که مردی جنگاور بود بیش از ۴۰ نفر از نامردان کوفی را کشت تا اینکه آنان دسته جمعی بر او حمله کردند و از بامها نیز سنگ بر او میزدند تا سرانجام بر اثر شدت جراحات و تشنگی و نیزهای که از پشت بر او فرود آمد بر زمین افتاد و اسیر شد. (برخی از منابع نیز نقل کردهاند که وقتی دیدند نمیتواند آن جناب را دستگیر کنند با نیرنگ به وی امان دروغین دادند و از این طریق ایشان را به دارالحکومه بردند.) مسلم بن عقیل هنگامی که دربند شد گفت: «انا لله و انا الیه راجعون» و شروع به گریه کرد. یکی از لشگریان از گریستن ایشان ـ با آنهمه جنگاوری ـ تعجب کرد و از سبب آن برسید. مسلم گفت : «به خدا سوگند که از کشتهشدن باک ندارم و برای خود گریه نمیکنم من برای خاندان پیامبر که به اینجا میآیند و برای حسین و آل او گریه میکنم». نام خوشت قرار دل بیقرار من *** روی تو شمع روشن شبهای تار من *** بیخانهام ولی به دلم کرده خانه غم *** نبود کسی به جز در و دیوار ، یار من . مسلم را به دستور عبیدالله بر بام قصر دارالاماره بردند، در حالی که تسبیح خداوند میگفت و استغفار میکرد. من انتظار میکشم اما نمیکشد *** غیر از طناب دار، کسی انتظار من *** هم خود به روی بامم و هم آفتاب عمر *** ای باغبان! بیا که خزان شد بهار من . سپس او را گردن زدند و ابتدا سرش و سپس بدنش را از بام به زیر افکندند تا مردم ببیند و سپس بدن مبارکش را در انظار پیمانشکنان کوفه آویزان کردند. من از فراز بام کنم جان نثار تو *** کوفی ز بام، سنگ نماید نثار من . هانی را نیز که پیر مردی ۸۹ ساله بود را به بازار کوفه بردند و با وضعی دلخراش کشتند و به دار آویختند در حالی که یاران خود را صدا میکرد و هیچکس به یاری او برنخاست. آنگاه ابن زیاد سرهای مبارک هانی و مسلم را به شام نزد یزید فرستاد. بدن مسلمبنعقیل اولین بدن از بنی هاشم بود که آویخته گشت و رأس او اولین رأسی بود که به دمشق فرستاده شد. و در روز عرفه (سال ۶۰ قمری) به دستور عبیدالله به شهادت رسید . زبانحال حضرت مسلم علیه السلام : بنویسید مرا یار اباعبدالله - اولین بنده ی دربار اباعبدالله - منتظر مانده ی دیدار اباعبدالله - من کجا و سرِ بازار اباعبدالله - تا خدا هست خریدارِ اباعبدالله . عشق بازی رو یاد یگیر . عاشق آن است که دیدار کند یارش را - بارها جان بدهد دید اگر یارش را - باز آماده کند جان دگربارش را - فاطمه پیش خدا پیش برد کارش را - هر که اُفتاد پی کار اباعبدالله . مانده از جلوه ی والای تو حیران مسلم - جان خود ریخت به پای تو به یک آن مسلم - عید قربان شهان، هست فراوان مسلم - من به قربان تو نه جان هزاران مسلم - تازه قربان علمدار اباعبدالله . قبل از آنی که بیاید خبرم را ببرید - زیر پایش مژه ی چشم ترم را ببرید - محضرش دست به دست این جگرم را ببرید - گر سرم را و سر دو پسرم را ببرید - باز هستیم بدهکار اباعبدالله . وقت هجران به گریبان چه نیازی دارم - به دل بی سر و سامان چه نیازی دارم - با لب پاره به دندان چه نیازی دارم - به سر شانه ی اینان چه نیازی دارم - تا سرم هست به دیواراباعبدالله . آی حسین… حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد - کوفی بی مروت، شرم و حیا ندارد . گردد به شهر کوفه مسلم فدایت آقا - در کوچه های غربت گِریَم برایت آقا . گردیده یابن زهرا در بین خیل أَعدا - از بهر کشتن تو تیغ عدو مهیا . از روی بامِ قصرِ ابن زیاد ملعون - می بینمت که گشتی غرقه به لُجّه ی خون . یار مسافر من آخر بگو کجایی - دعای آخرم هست خدا کند نیایی . خدا کند عیالت این کوفه را نبیند - بر فرق دخترانت خاک غمت نَشیند - بر گوش من نسیم کوفه خبر رسانده - از کوفه یک نفر را برای تو نمانده . هرکس برای قتلت یک نقشه ای کشیده - یا تیغ و نیزه یا که تیرو کمان خریده . این جا میان مردم صحبت زمنع آب است - دلشوره ام برای شش ماهه ی رباب است . با صحنه ای که دیدم آهی زدل کشیدم - بر شانه ی کماندار تیر سه شعبه دیدم . ای حسین ...
روضه روزاول محرم بیاد مسلم بن عقل علیه الرحمه
مسلم بن عقیل - ویکی فقه
مسلم بن عقیل - ويکی شيعه
مسلم بن عقیل - دانشنامهی اسلامی
زندگینامه مسلم بن عقیل - آسمونی
مسلم بن عقیل - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
مسلم بن عقيل؛ يار وفادار حسين عليه السلام
دایره المعارف اسلام پدیا » مسلم بن عقیل
مشروح زندگانی حضرت مسلم بن عقیل (ع) - شهید آوینی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری ، روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
روضه یوم التَرويه حرکت امام حسین ع از مکه بسوی کربلا(8ذیحجه)
روز هشتم ذي الحجه، یوم الترويه است. علت نامگذاري اين روز به اين جهت بود كه در آن زمان درصحراي عرفات آب يافت نميشد به اين جهت مردم براي رفع نياز آبِ روز نهم، در روز هشتم که حاجیان از مکه راهی عرفات میشدند همراه خود آب را از مكه به سرزمين عرفات حمل مينمودند . به همين جهت به هم ميگفتند تَرَوَيتُم تَرَوَيتُم؟ آيا سيراب شديد؟ یا: آیا آب برداشتید؟!
در روز هشتم ذی الحجه حاجیان از مکه روانه عرفات میشدند اما امام حسین علیه السلام و اهلبیتش بجای حرکت به سوی عرفات راه کربلا شدند و یوم الترویه اولین جلوۀ غربت حسین(ع) است؛ با اینکه حسین(ع) وسط حاجیها از صف حج بیرون رفت اما جز عدۀ کمی با او همراه نشدند. وای بر مردمی که امام خود را در نبرد با دشمن دین، تنها گذاشته و به عبادت پرداختند! . اى يكه تاز عرصه صبر و رضا حسين - وى رهنماى قافله كربلا حسين - تو كعبه اميدى و در وقت حج شدى - نا كرده حج ، ز بيت الهى جدا حسين . امام صادق (علیه السلام) فرموده است : قد اعتمر الحسین بن علی (علیهالسلام) فی ذی الحجه ثم راح یوم الترویه الی العراق و الناس یروحون الی منی و لا باس باعمره فی ذی الحجه لمن لا یرید الحج؛[۱۱] امام حسین (علیه السلام) در ماه ذی الحجه عمره انجام داد و سپس در روز ترویه (هشتم) به سوی عراق حرکت کرد و کسی که نمیخواهد حج انجام دهد، میتواند عمره انجام دهد . میتوان دلایل این تبدیل حج به عمره مفرده و خروج از مکه در موسم حج را به طور خلاصه چنین ذکر نمود: ۱. خطر جانی؛ ۲. شکسته نشدن حرمت بیت الله الحرام . ایشان به عبدالله بن زبیر فرمود: به خداوند سوگند! اگر یک وجب خارج از مکه کشته شوم، برای من دوست داشتنیتر است تا آنکه بهاندازه یک وجب در داخل مکه کشته شوم. به خداوند سوگند! اگر من به لانهای از لانه جانوران پناه برم، مرا از آن بیرون خواهند کشید تا آنچه را از من میخواهند، به دست آورند.[۱۲] . چون امام حسین علیه السلام عزم خروج از مکه کرد، به خطابه ايستاد و فرمود : الحمد لله و ما شاء الله و لا قوة الا بالله و صلي الله علي رسوله، خط الموت علي ولد آدم مخط القلاة علي جيد الفتاة و ما أولهني الي أسلافي اشتياق يعقوب الي يوسف و خير لي مصرع أنا الاقيه، كأني بأوصالي تتقطعها عسلان الفلوات بين النواويس و كربلا فيملان مني أكراشا جوفا و أجربة سغبا لا محيص عن يوم خط بالقلم، رضي الله رضانا أهل البيت نصبر علي بلائه، و يوفينا أجر الصابرين، لن يشذ عن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم لحمته بل هي مجموعة له في حظيرة القدس يقر بهم عينه و ينجز بهم وعده، من كان باذلا فينا مهجته و موطنا علي لقاء الله نفسه فليرحل معنا فاني راحل مصبحا ان شاء الله (اللهوف ص۱۲۶ ؛ بحارالانوار ج۴۶ ص۳۶۶) الحمد لله و ما شاء الله و لا قوة الا بالله و صلي الله علي رسوله، قلاّده مرگ بر فرزند آدم همانند گردنبندى است بر گردن دختران جوان، و اشتیاق من به دیدار گذشتگانم همانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف است، و براى من مقتلی برگزیده شده که به آن خواهم رسید، گویا مى بینم گرگان درنده بیابان - بین نواویس و کربلا ـ بند بند تنم را پاره کرده و از من شکم هاى تهى و مشک هاى خالى خود را پر مى کنند. از آن روز که قلم تقدیر الهى بر آن رقم خورده گریزى نیست. خشنودى خداوند خشنودى ما اهل بیت است، ما بر بلای الهی صبر میکنیم و او پاداش عظیم صابران را به ما خواهد داد. پاره تن رسول خدا هرگز از وی جدا نمى شود و در حظیره القدس به او ملحق خواهد شد و چشمان رسول خدا به ذرّیه اش روشن مى شود و وعده اش توسّط آنان وفا خواهد شد. هر کس آماده است خون خود را در راه ما نثار کند و خود را آماده لقاى خداوند سازد، با ما رهسپار شود، زیرا من فردا صبح به خواست خداوند حرکت خواهم کرد. امام حسین علیه السلام خوف از این داشت که در مکه مکرمه و کنار خانه خدا خون پاکش را بریزند برای همین قصد خروج از مکه به سوی کربلا کرد (نه بسوی عرفات) و با خطبه خواندنش مردم را و همچنین مامورین خفیه یزید را از قصدش آگاه کرد و با اینکه میدانست در کوفه چه خواهدشد باز هم در مکه نماند و راهی کوفه وکربلا شد . محمّد بن جریر طبری امامی در کتاب «دلایل الامامة» از ابو محمّد سفیان بن وکیع، از پدرش وکیع، از اعمش از ابو محمّد واقدی و زرارة بن خلج نقل کرده است که گفتند: «قبل از آنکه حسین (ع) بخواهد به سمت عراق حرکت کند، به دیدنش رفتیم و اورا از وضعیت مردم کوفه آگاه کردیم و متذکر شدیم که قلب کوفیان با توست. امّا شمشیرشان علیه توست. بنابر این بهتر آن است که از رفتن به کوفه خودداری کنید و همین جا بمانید!» . وهمچنین طبق نقل اللهوف علی قتلی الطفوف؛ سیّد بن طاووس؛ ترجمه ی فرج الله الهی؛ ص 104-98 معمر بن مثنی در «مقتل الحسین» می گوید: «در روز ترویه، عمر بن سعد بن ابی وقاص با لشگر انبوهی به مکه آمد و یزید به وی دستور داده بود که اگر حسین(ع) قصد جنگ داشت، با او بجنگد. والّا تنها در صورت اطمینان به پیروزی با حسین (ع) وارد جنگ شود. امّا حسین (ع) در همان روز از مکه خارج شد. در شبی که فردای آن حسین (ع) قصد خروج از مکه را داشت، محمّد ابن حنفیّه آمد و گفت: «برادرم! تو از ناجوانمردی اهل کوفه نسبت به پدر و برادرت بخوبی آگاهی و من می ترسم بر سر تو نیز همان بیاورند که بر سر آنها آوردند. بنابراین اگر تصمیم بگیری در اینجا بمانی، موقعیت خوبی پیدا می کنی و به گرامی ترین و عزیزترین ساکنان مکه، تبدیل خواهی شد.!» حسین (ع) گفت: «می ترسم یزید بن معاویه مرا درحرم، ترور کند و حرمت این خانه بوسیله ی من شکسته شود!» ابن حنفیّه گفت: «پس به «یمن» یا برخی دیگر از نواحی این صحرا برو! دراینصورت، هیچ کس نمی تواند بر تودست یابد. چون مردم همگی تو رادوست دارند و از هستی تو دفاع می کنند...» حسین (ع) گفت: «باید راجع به پیشنهادت فکر کنم.» ولی وقت سحر، حسین (ع) به عزم کوفه به راه افتاد. محمّد ابن حنفیّه به محض اطلاع از حرکت حسین (ع) آمدو افسار شترش راگرفت و گفت: «مگرتو قول ندادی راجع به پیشنهاد من بیندیشی!» گفت: «آری!» پرسید: «پس چرا به این زودی، تصمیم به رفتن گرفتی؟» گفت: «پس از آنکه از تو جدا شدم، رسول خدا (ص) به خواب من آمد و گفت: ای حسین! ازمکه خارج شو! چون خدا تقدیر کرده است، تو کشته شوی!» «محمّد بن حنفیه گفت: انا لله و انا الیه راجعون! اگر به سفر مرگ می روی پس این زنان را چرا با خود می بری؟» گفت: «قد قال لی: ان الله قد شاء ان یُراهن سبایا.» رسول خدا (ص) گفت: خدا تقدیر کرده است آنها اسیر بشوند. «محمّد حنفیه پس از این گفتگو خداحافظی کرد و رفت...» . و همچنین طبق نقل اعيان الشيعه، ج 3، ص 176 ابي الجارود از امام باقر عليه السلام روايت مي كند: ابن زبير به حضرت عرض كرد: چرا در موسم حج خانه ي خدا را ترك كرده به سوي عراق مي روي؟ امام حسين عليه السلام فرمود: همانا دفن شدنم در كنار فرات محبوب تر است از آن كه در جلو كعبه به خاك سپرده شوم . سيدالشهدا عليه السلام ديد اگر در حرم خدا هم باشد خونش را مي ريزند. لذا فرمود: بهتر است كه از اين جا خارج بشوم . و همچنین طبق اعيان الشيعه، ج 3، سيرة الحسين عليه السلام، ص 177 عبدالله بن عباس و عبيدالله بن زبير آمدند و مانع رفتن حضرت شدند. حضرت فرمود: جدم به من امر كرده، بايد امر او را اطاعت كنم و بروم. ابن عباس گفت: واحسيناه بعد عبدالله بن عمر آمد و گفت: شما با اهل ضلال صلح كنيد كه قتل و قتال نباشد. پس فرمود: ي ابا عبدالرحمن، آيا جريان يحيي بن زكريا را مي داني؟ بني اسرائيل از طلوع فجر تا غروب آفتاب هفتاد پيغمبر را به قتل رساندند و باز رفتند در بازار نشستند و به تجارت مشغول شدند مثل اين كه هيچ كاري نكرده اند. بعد خدا از آنها انتقام گرفت. پس بپرهيز اي اباعبدالرحمن، اينها كمك نمي كنند و بي وفا هستند . و بدینگونه بود که امام حسین علیه السلام و 19 تن از آل ابي طالب و 8 تن موالي و حرم و خانواده پيامبر صلي الله عليه و آله از مکه بسوی کوفه و کربلا شدند و حركت اين كاروان پرهياهو بويژه در موقع جدايي از خويشان و بستگان در چنين روزي كه هشياران جهان آن روز به مكه آمدند و براي هر يك فاميل هايي است. جدايي اينها در چنين روزي بسيار دشوار بوده است . آری : بقول تاج الواعظین حرم را از حرم كردند بيرون : بيوم الترويه محمل ببستند - خواتين اندر آن محمل نشستند - حرم را از حرم كردند بيرون - همه سرگشته اندر دشت و هامون - كساني كه دو عالم را پناهند - برون کردند از بیت خداوند - همه قربانیان کعبه ی دل - برون خرگه زدند از كعبه ي گِل - مهار ناقه ي بانوي ذي جود - اَبَردست طرمّاح عدي بود - حُدي با زنگ اشتر گشت چون جفت - طرمّاح عدي با آن شتر گفت - همين بانو كه در محمل نشسته - دل از قيد علايق ها گسسته - مَهين دخت اميرالمؤمنين است - بَهين فرمانده روي زمين است - مبادا آن كه آزارش نمايي - هم آزار دلِ زارش نمايي - پس از چندي فلك در گردش آمد - سپس تیرِ قضا را پرّش آمد . همین زن شد اسیرِ قوم عدوان - چه گويم من ز اشترهاي عريان . در یوم الترویه که از مکه راهی کوفه وکربلا شدند هنگام سوار شدن بانوان حرم بر محملها جوانان بنی هاشمی گرداگرد آنان حلقه زده و آنان را با احترام سوار بر محملها کردند اما در روز روزيازدهم محرم هنگام حركت اهلبيت امام حسين عليه السلام ازكربلا دیگه این جوانان نبودند و امام زین العابدین هم که بیمار بود چگونه سوار بر محملها شدند : زبانحال عمه سادات است : بیائید ای هواداران ببندید محمل زینب***که بر باد صبا رفته بساط و منزل زینب . کجائی ای علی اکبر شبیه روی پیغمبر***بیا بر عمه ات بنگر ببندید محمل زینب . کجایی ای علمدارم ضیای چشم خونبارم***که من عزم سفر دارم ببنیدید محمل زینب .
روضه روزدوم محرم ورودبه كربلا
به مناسبت آغاز مناسک حج چرا امروز به عنوان «یوم الترویه» ...
«یوم الترویه» یعنی چه و چرا این روز نامگذاری شده ؟ - تیتریک
علت نامگذاری روز «ترویه» چیست/ چگونه در ثواب حاجیان ...
یوم الترویه چه روزی است؟ - استان خراسان رضوی - ایسنا
در اهمیت و آداب یوم الترویه (روز ترویه) - راسخون
یوم الترویه چه روزی است؟ - پرشین وی
«یوم الترویه» چه روزی است؟ - شیرازه
یومالترویه چه روزی است؟ - ایسنا
يوم الترويه - دانشنامهی اسلامی
روز ترویه - ویکی فقه
یوم الترویه – منبرک
چرا امام حسین علیه السلام در روز ترویه (هشتم ذى الحجه) حج خود ...
یوم الترویة چیست ؟ / ماجرای خطبه پیش از خروج امام حسین(ع) از ...
یوم الترویة چیست ؟ / ماجرای خطبه پیش از خروج امام حسین(ع) از ...
هشتم ذى الحجه يوم الترويه حركت امام حسين عليه السلام از مكه ...
گزارش تاریخ از خروج امام حسین (ع) از مکه - کرب و بلا- سایت ...
حركت امام حسین (ع) از مكه به سمت كربلا (۶۰ ق) - حدیث نت
ناتمام گذاشتن حج امام حسین علیه السلام – الشیعه
امام حسین و یوم الترویه - ویکیپرسش
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری ، روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد

مشاورحقوقی،قضائی و وکیل دادگستری،قاضی باز نشسته سیدمحمد باقری پور
مشاوره تلفنی رایگان آنلاین
برای دسترسی به وکیل نام شریف و شماره همراه خودرا به شماره 09155819230
و 09154019230 یا پیام رسان 30007227002001 ار سال فرمائید
ویا در کانال سروش به آدرسهای زیر سؤالات خودرابنویسید
پاسخ در اسرع وقت بر رسی و پاسخ اراسال میگرد
سؤالات خصوصی را در کانال نگذارید

https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
https://splus.ir/joingroup/uOy5mnvbzQ0oAKpI1NwqCSPH
https://splus.ir/joingroup/EQWpgAFy7qCZn6TwO1fJRGcu
https://www.solh.ir/lawyer/928526
https://balad.ir/p/PuavLatJYQk68m/gallery/poi_photo-535415?tag=all
http://dl.hodanet.tv/filespicturs/vakildadgostari.gif
https://www.solh.ir/Images/LegalLawyerExpert/37051_20180508091944090.jpg
https://cdn.balad.ir/crowd-images/all/original/PuavLatJYQk68m-063aec84aa614c98a88ec8462380d8a1.jpg?x-img=v1/crop,x_0,y_1204,w_3000,h_1687/resize,h_300/autorotate
و یا به ایمیل ما به آدرس زیر پیام و تصویر ارسال کنید
hodarayaneh@gmail.com
اینجانب سید محمد باقری پور رییس قبلی دادگاه انقلاب اسلامی حوزه قوچان و دادیاراجرای احکام دادگاه انقلاب اسلامی مشهد بازنشسته و فعلا با عنوان وکیل پایه یک دادگستری در خدمت دوستان عزیز جهت مشاوره و راهنمایی در اختلافات خانوادگی و امور کیفری و چگونگی شکایات و دادخواست و رجوع به دادسرا و دادگاه و اداره ثبت و... میباشم
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، کـتــاب مـوبــایــل بـاقــری ، اشعار و سروده های باقری ، کتاب نوشته های باقری ، زیارتنامه حضرت امام رضا
ادامه مطلب را ببينيد
فصل عزاداری
روضه مکتوب باقری
ویژه نامه محرم --- برگوشهامان میرسد - آوایِ زنگِ قافله --- روضه های دهه اول محرم الحرام --- استقبال از ماه محرم الحرام --- روضه های ده شب اول محرم --- روضه های دهه دوم محرم --- اشعارباقری پوردرباره ماه محرم ازکتاب مجموعه اشعارباقری --- میرسد باز محرّم --- ماهِ خون ماهِ محرم آمده --- حیّ علی العزا --- اشعارباقري پور درباره ماه محرم --- هفته اول محرم هفته احيای امر به معروف و نهي از منكر --- زندگانی امام حسین علیه السلام --- شهادت امام حسین عليه السّلام --- مقتل خوانی امام حسین علیه السلام --- ویژه نامه امام حسین علیه السلام --- مرثیه و مداحی صوتی تصویری --- احادیث و روایات حضرت امام حسین علیه السلام --- پوستر ، عکس و تصویر حضرت امام حسین عليه السلام --- کتابخانه امام حسین علیه السلام --- زیارت و ادعیه امام حسین علیه السلام --- نرم افزار و کتاب موبایل حضرت امام حسین (ع) --- ویژه نامه صوتی تصویری محرم --- احکام عزا داری حضرت امام حسین علیه السلام --- روضه خوانی،مداحی و عزاداری دهه اول محرم --- ورود امام حسین علیه السلام به کربلا --- تاسوعای امام حسین علیه السلام --- عاشورای امام حسین علیه السلام --- شام غریبان امام حسین علیه السلام --- اهلبیت امام حسین علیه السلام در کوفه --- اربعین و اهلبیت امام حسین علیه السلام --- مطالب ، مقالات و موضوعات گوناگون --- عاقبت قاتلان امام حسین(ع) --- روضه مکتوب شهدای کربلا --- محمد بن حنفیه فرزند امام علی(ع)وصی امام حسین(ع) --- مسلم بن عقیل سفیر امام حسین علیه السلام --- حرکت امام حسین علیه السلام بسوی عراق --- امام حسین(ع)ازمدینه تا کربلا وعاشورا --- شهید و شهادت --- امام حسین ، کربلا و واقعه عاشورا --- اصحاب ویاران امام حسین علیه السلام --- شهدای کربلا --- امام حسین(ع) و کربلا --- همسران امام حسین(ع) --- عزاداری سیدالشهدا علیهالسلام --- اشعار محرم الحرام --- مبارزات سیاسى امام حسین علیه السلام در زمان معاویه --- روزشمار سفر حسين بن علي (ع) --- پخش زنده و مستقیم حرم امام حسین علیه السلام --- شرح کامل واقعه عاشورا از مقتل لهوف --- محرم ، عاشورا و رهبری --- حضرت زینب بعد از شهادت امام حسین علیهماالسلام --- اموري پس از شهادت امام واقع گرديده --- کوفه شهر بی وفائی شهرغمها --- حضرت زینب و اهلبیت از كربلا تا شام و مدينه --- شهادت "حضرت رقيه(س)" در شام (5صفر61 ق) --- عبرتهای عاشورا --- امام سجاد علیه السلام از کربلا تا شهادت --- دفن امام حسین علیه السلام و شهدای کربلا --- بانوان و واقعه ی کربلا --- پنجاه روز عزاداری از اول محرم تا اربعین --- حضرت زینب علیهاسلام سید وسالار اسیران --- زائران پیاده اربعین --- تصاویرماه محرم --- کربلا ، پای پیاده ، اربعین --- وقایع روزاربعین --- کتاب زیارت رفتن پیاده --- کتاب همراه زائرین عتبات عالیات --- کتاب روضه های محرم وصفر جلد اول --- کتاب روضه های محرم وصفر جلددوم --- ورود کاروان اهلبیت به مدینه --- جاذبه های مذهبی کربلا، مهد دین اسلام --- تهاجم وحشيانه سپاهيان يزيدبن معاويه درحادثه دردناك"حَرّه"در مدينه(28ذیحجه63 ق) --- حیّ علی العزاء * حیّ علی البكاء --- وقایع بین راه کوفه تاشام --- مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام --- مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام(1) --- نگاهی به 20 منزلی که سر مبارک امام حسین(ع) در آنها توقف کرد --- مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام(2)--- مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام(3) --- مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام(4) --- مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام(5) --- مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام(6) --- مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام(7) --- مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام(8) --- مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام(9) --- سویِ شامم میبرند این کوفیان با شور و شین --- حبس ۳ روزه کاروان اسرا پشت دروازه شام --- ورود كاروان اهل بيت امام حسين(ع) به شام (1صفر61 ق) --- روضه وروداهلبیت امام حسین علیه السلام بشام --- شعر-اول ماه صفرشد نوبت حزن دگرشد --- اهلبیت امام حسین علیه السلام و خرابه شام --- شعر-زينب چو در خرابه، در شهر شام ويران --- شهادت حضرت رقیه دختر امام حسین علیه السلام سوم یا پنجم صفر سال ۶۱ ه ق --- شعر-بابا كجايي*اين نيمه ي شب --- روضه اهلبیت امام حسین علیه السلام و خرابه شام --- خطبه حضرت زینب علیه سلام در کاخ یزید --- خطبه امام سجادعلیه السلام درمسجدشام --- شهادت "حضرت رقيه(س)" دختر كوچك امام حسين(ع) در شام (5صفر61 ق) --- حضرت رقیه (سلاماللهعلیها) در روز سوم صفر به شهادت رسید یا روز پنجم؟ --- بابا كجايي*اين نيمه ي شب --- شهادت حضرت رقیه(س) دختر كوچك امام حسين(ع) در شام(5صفر 61ق) --- اَلسّلامُ عَلَیك رقیّه بنت الحسین --- رقیه نازدانه امام حسین علیه السلام وخرابه شام --- از ورود اهلبیت به شام تا خروج از شام چه گذشت؟ --- روضه محرم و صفر جلداول نوشته حجت الاسلام سیدمحمدباقری پور --- روضه های محرم وصفر جلددوم نوشته حجت الاسلام سیدمحمد باقری پور
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، وبـــلاگـــهــای هُـــد ا نـــت
ادامه مطلب را ببينيد