لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی
در مهرماه ۱۳۴۱ لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی مورد تصویب دولت قرار گرفت که طبق آن سه شرط مسلمان بودن، سوگند به کلامالله مجید و مرد بودن رایدهندگان و انتخاب شوندگان حذف شده بود تا زمینه حضور بهائیها فراهم شود. به دعوت امام خمینی، در منزل حاج شیخ عبدالکریم حائری جلسهای با حضور آیات طراز اول قم برگزار شد و تصمیم بر آن شد که تلگرافی به شاه ارسال کرده مخالفت مراجع قم را با مصوبه اخیر دولت ابراز نمایند.[۵۵] شاه تلگراف را به دولت ارجاع داد، امام در تلگراف دیگر به عَلَم نوشتند: "مجدداً به شما نصیحت میکنم که به اطاعت خداوند متعال و قانون اساسی گردن نهید، و از عواقب وخیمه تخلف از قرآن و احکام علمای ملت و زعمای مسلمین و تخلف از قانون بترسید و بدون موجب، مملکت را بهخطر نیاندازید و الّا علمای اسلام درباره شما از اظهار عقیده خودداری نخواهند کرد."[۵۶] پیام محکم امام در شرایط آن روز بینظیر بود. رژیم شاه و دولت عَلَم، به تهدید و تبلیغات علیه روحانیت رویآورد و عَلَم صراحتا گفت: "دولت از برنامه اصلاحی که در دست اجرا دارد، عقبنشینی نمیکند." اما پیامها و سخنرانیهای امام و دیگر علما، این حرکت اعتراضی را چنان میان مردم گسترانده بود که برای حکومت چارهای جز تسلیم باقی نماند.
مخالفت با انجمنهای ایالتی و ولایتی: پس از رحلت آیت الله بروجردی و تجزیه مرجعیت عظمی، رژیم شاه شتاب بیشتر به اصلاحات مورد نظر آمریکا داد و همزمان کوشید تا امر مرجعیت را به خارج از ایران منتقل نماید. ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی فرصتی پدید آورد تا امام خمینی در رهبری قیام روحانیت ایفای نقش کند و بدین ترتیب قیام سراسری روحانیت و ملت ایران در ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ با دو ویژگی برجسته یعنی رهبری واحد امام خمینی و اسلامی بودن انگیزه ها، شعارها و هدفهای قیام، سرآغازی شد بر فصل نوین مبارزات ملت ایران که بعدها تحت نام «انقلاب اسلامی» در جهان شناخته و معرفی شد. لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی که به موجب آن «شرط مسلمان بودن، سوگند به قرآن کریم و مرد بودن انتخاب کنندگان و کاندیداها» تغییر می یافت، در ۱۶ مهر ۱۳۴۱ ه.ش به تصویب کابینه اسدالله علم رسید. امام خمینی به همراه علمای بزرگ قم و تهران به محض انتشار خبر تصویب لایحه مزبور، پس از تبادل نظر دست به اعتراضات همه جانبه زدند. رژیم شاه ابتدا دست به تهدید و تبلیغات علیه روحانیت زد. با وجود این، دامنه قیام رو به فزونی نهاد. در تهران، قم و برخی شهرهای دیگر بازارها تعطیل و مردم در مساجد به حمایت از حرکت علما گرد آمدند. یک ماه و نیم پس از آغاز ماجرا، دولت یک گام عقب نشست و با ارسال پاسخ مکتوب شاه و نخست وزیر درصدد دلجویی علما و توجیه آن ها برآمد. برخی از علمای حوزه علمیه موضع دولت را قانع کننده تشخیص داده و خواستار پایان دادن به قیام بودند. امام خمینی سرسختانه مخالفت کرد و معتقد بود که دولت می بایست رسماً لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی را لغو کند و خبر آن را انتشار دهد. سرانجام رژیم شاه تن به شکست داد و رسماً در ۷ آذر ۱۳۴۱ هیئت دولت، مصوبه قبلی را لغو کرد و خبر آن را به علما و مراجع تهران و قم اطلاع داد. امام خمینی در نشست با علمای قم مجدداً بر موضع خویش پای فشرد و لغو مصوبه در پشت درهای بسته را کافی ندانست و اعلام کرد تا زمانی که لغو آن در رسانه ها پخش نشود، قیام ادامه خواهد داشت. فردای آن روز خبر لغو لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی در روزنامه های دولتی منعکس شد و مردم نخستین پیروزی بزرگ خویش را پس از نهضت ملی شدن صنعت نفت جشن گرفتند.
مخالفت با طرح انقلاب سفید
سخنرانی محمدرضا پهلوی پس از تصویب منشور انقلاب سفید. تهران. ۱۳۴۱
در دیماه ۱۳۴۱ طرحی جدید توسط شاه با عنوان «انقلاب سفید» یا «انقلاب شاه و میهن» با اصولی ششگانه اعلام شد.[۱۰۸] معروفترین بند این اصول ششگانهٔ انقلاب سفید، الغای رژیم ارباب و رعیتی بود. شاه از مردم درخواست کرد که به پای صندوقها آمده و بهآن رأی بدهند.[۹۸][۵۴] احزاب ملیگرا با شعار «اصلاحات آری، دیکتاتوری نه» با اصلاحات موافقت کردند. احزاب چپ نیز همراه با رادیو مسکو از اقدام شاه حمایت کردند.[۱۰۹] خمینی این اصلاحات را بیش از هر چیز به سود شاه و سلطنت او و زمینهٔ برای نفوذ بیشتر آمریکا و اسرائیل به ایران میدانست.[۵۴] بنابراین او در نشست علمای قم، خواهان تحریم رفراندوم شد.[۹۸] علمای محافظهکارتر معتقد بودند توان مقابله با شاه را ندارند، اما سرانجام، دیگر علما نظر خمینی در خصوص تحریم انتخابات را پذیرفتند. خمینی در دوم بهمن، بیانیهٔ شدیداللحنی علیه شاه صادر کرد.[۱۱۰] شاه وارد قم شد تا نظر موافق علمای دین در مورد برنامههای خود را بگیرد.[۹۸] خمینی با پیشنهاد استقبال از شاه شدیداً مخالفت و حتی خروج از مدارس و منازل را تحریم کرد. شاه نیز، در یک سخنرانی مخالفان اصلاحات را ارتجاع سیاه نامید.[۱۱۱] سرانجام این رفراندوم انجام شد و رسانههای دولتی خبر از تصویب آن با اکثریت آراء دادند.[۱۱۲] بهدنبال آن، خمینی مردم ایران را به مبارزهٔ منفی علیه حکومت فراخواند و شاه را به تمکین در برابر اسلام و علماء.[۱۱۳] شاه نیز در ۲۳ اسفند آن سال در سخنانی تند، کسانی را که رفراندوم را تحریم کرده بودند به سرکوب و شدت عمل تهدید کرد. متقابلاً خمینی، طی بیانیهای نوروز سال جدید، یعنی ۱۳۴۲ را عزای عمومی اعلام کرد.[۹۸] او در این بیانیه از انقلاب سفید شاه به «انقلاب سیاه» تعبیر کرد و آن را همسو با اهداف آمریکا و اسرائیل دانست.[۱۰۸] این بیانیه که به امضای خمینی و هشت تن دیگر از علما رسید، خواستار تغییر دولت به علت عدول از احکام اسلام و تجاوز به قانون اساسی مشروطیت شد.[۱۱۴] مخالفان اصلی برنامههای اصلاحی شاه دو گروه قدرتمند بودند: جبههٔ ملی از سویی و طبقهٔ مذهبی و متحدانشان در بازار از سوی دیگر. جبههٔ ملی طی اعلامیهای انقلاب سفید را «بازگشت به استبداد» دانست. علما نیز مخالف افزایش قدرت شاه، اصلاحات اراضی و اعطای حق رأی به زنان بودند.[۱۱۵] ولی در میان معترضان، خمینی ضمن دوری جستن از طرح موضوعاتی چون اصلاحات ارضی و حق رأی زنان که موضوع اصلی مورد مخالفت دیگر روحانیون بود، به مسائلی میپرداخت که بیشتر توده مردم را خشمگین میساخت و مرکز ثقل مخالفتش با شاه بر سر نفوذ آمریکا در ایران بود.[۱۱۶][۱۱۷][۱۱۸][۱۱۹]
تحریم رفراندوم انقلاب سپید شاه: امام خمینی بار دیگر مراجع و علمای قم را به چاره جویی و قیامی دوباره فراخواند. با آن که هدف های پشت پرده رژیم از اصلاحات و رفراندوم شاه موسوم به «انقلاب سپید» برای شخص امام آشکار، و رویارویی غیرقابل اجتناب بود، اما در این نشست تصمیم جمعی بر این شد که با شاه مذاکره و انگیزه او را جویا شوند. پیغام های طرفین به وسیله اعزام نمایندگانی برای مذاکره در چند مرحله رد و بدل شد. شاه در ملاقات با آیت الله کمالوند تهدید کرده بود که اصلاحات به هر قیمتی ولو با خونریزی و خراب کردن مساجد انجام خواهد شد. در نشست بعدی علمای قم، حضرت امام خواستار تحریم رسمی رفراندوم بود، ولی محافظه کاران حاضر در جلسه، مبارزه در چنین شرایطی را مقابله «مشت با درفش» دانسته و بی ثمر خواندند! سرانجام بر اثر اصرار و مقاومت امام خمینی قرار شد مراجع و علما مخالفت با رفراندوم را صریحاً اعلام و شرکت در آن را تحریم کنند. حضرت امام بیانیه ای کوبنده در بهمن ۱۳۴۱ صادر کرد. متعاقب آن بازار تهران تعطیل شد و مأمورین پلیس به تجمع مردم حمله بردند. شاه ناگزیر برای کاهش دامنه مخالفت ها در چهارم بهمن عازم قم گردید. امام خمینی از قبل با پیشنهاد استقبال مقامات روحانی از شاه به شدت مخالفت نمود، و حتی خروج از منازل و مدارس را در روز ورود شاه نه تنها روحانیون و مردم قم، بلکه تولیت آستانه مقدسه حضرت معصومه علیها السلام در این شهر ـ که مهم ترین منصب حکومتی تلقی می شد ـ نیز به استقبال شاه نرفت و همین امر سبب عزل او گردید. دو روز بعد رفراندوم غیرقانونی در شرایطی که به جز کارگزاران رژیم کسی دیگر در آن شرکت نداشت، برگزار شد. رسانه های رژیم با پخش مکرر تلگراف های تبریک مقامات آمریکا و دول اروپایی سعی داشتند تا رسوایی عدم مشارکت مردم در رفراندوم را مخفی نگاه دارند. امام خمینی با سخنرانی ها و بیانیه های خویش همچنان به افشاگری دست می زد. تبلیغات وسیعی علیه روحانیت و امام خمینی آغاز شد. شاه تصمیم به سرکوبی قیام داشت. روز دوم فروردین ۱۳۴۲ که مصادف با شهادت حضرت امام صادق علیه السلام بود، مأمورین مسلح رژیم با لباس مبدل اجتماع طلاب علوم دینی در مدرسه فیضیه را بر هم زدند و متعاقب آن نیروهای پلیس با سلاح گرم کشتار و جرح طلاب پرداختند. همزمان مدرسه دینی طالبیه تبریز نیز مورد هجوم قرار گرفت. منزل امام خمینی در قم هر روز شاهد حضور گروههای زیادی از نیروهای انقلابی و مردم خشمگین بود که برای ابراز همدردی و حمایت علما و دیدن آثار جنایت رژیم به قم می آمدند. امام خمینی در اجتماع مردم، بی پروا از شخص شاه به عنوان عامل اصلی جنایات و هم پیمان با اسرائیل یاد می کرد و مردم را به قیام فرا می خواند. امام خمینی راه خویش را آگاهانه انتخاب کرده بود، او به تکلیف شرعی می اندیشید و شعارش «عمل به وظیفه، و لو بلغ و ما بلغ» بود. در منطق امام معنای «شکست و پیروزی» غیر آن چیزی است که در عرف سیاستمداران حرفه ای تعریف می شود. ایشان در نقش رهبری انقلاب اسلامی در سال ۱۳۴۲ ظاهر شد که سال ها پیش از آن مراحل مختلف تهذیب نفس و جهاد اکبر و کسب فضائل معنوی و معارف حقیقی را در سطوح عالیه گذرانده بود. راز موفقیت های امام خمینی را باید در مجاهده طولانی او با نفس و نیل به معرفت شهودی حقیقت جستجو کرد. فهم انگیزه و اهداف مبارزات سیاسی امام خمینی بدون نظر کردن به مراحل تکامل شخصیت روحی و معنوی و علمی وی ممکن نیست. از برجسته ترین ویژگی های نهضت امام خمینی: اعلام خط مشی مشخص در مبارزه، اتخاذ مواضع روشن و عدول نکردن از آن ها و قاطعیت در پیگیری های هدف هاست که دوست و دشمن بر آن اعتراف دارند. سال ۱۳۴۲ با تحریم مراسم عید نوروز آغاز و با خون مظلومین مدرسه فیضیه خونرنگ شد. شاه بر انجام اصلاحات مورد نظر آمریکا اصرار می ورزید و امام خمینی بر آگاه کردن مردم و قیام آنان در برابر دخالت های آمریکا و خیانت های شاه پافشاری داشت. در چهارده فروردین ۱۳۴۲ آیت الله حکیم از نجف طی تلگرافهایی به علما و مراجع ایران خواستار آن شد که همگی به طور دسته جمعی به نجف هجرت کنند. این پیشنهاد برای حفظ جان علما و کیان حوزه ها مطرح شده بود. رژیم شاه برای ایجاد رعب و جلوگیری از پاسخگویی علما به تلگراف آیت الله حکیم، نیروهای نظامی را به قم گسیل داشت و همزمان هیئتی را برای ابلاغ پیام تهدید آمیز شاه به منزل مراجع تقلید فرستاد. امام خمینی از پذیرش این هیئت امتناع ورزید. حضرت امام بدون اعتنا به این تهدیدها، پاسخ تلگراف آیت الله العظمی حکیم را ارسال نموده و در آن تأکید کرده بود که هجرت دسته جمعی علما و خالی کردن حوزه علمیه قم به مصلحت نیست. امام خمینی در پیامی (به تاریخ ۱۲/۲/۱۳۴۲) به مناسبت چهلم فاجعه فیضیه بر همراهی علما و ملت ایران، در رویارویی سران ممالک اسلامی و دول عربی با اسرائیل غاصب تأکید ورزید و پیمانهای شاه و اسرائیل را محکوم کرد و بدین ترتیب از آغاز قیام خویش نشان داد که نهضت اسلامی در ایران از مصالح امت اسلامی جدا نیست.
قیام پانزده خرداد
اندکی پس از غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی، اینبار شاه خود بهمیدان آمد و طرحی با عنوان "انقلاب سفید" یا "انقلاب شاه و میهن" با اصولی ششگانه اعلام کرد. امام خمینی جلسهای با علما تشکیل میدهند و نمایندهای به دیدار شاه میفرستند. از نتایج مذاکرات امام درمییابند که با اجرای اصول انقلاب سپید، زمینه برای نفوذ بیشتر آمریکا و اسرائیل به ایران مساعدتر میشود. ایشان در بیانیهای صریح چهار روز پیش از رفراندوم، آن را مخالف اسلام و قانون اساسی قلمداد میکنند.[۵۷] پس از انتشار این پیام، بازار تهران تعطیل شد و دانشجویان دانشگاه تهران دست به راهپیمایی زدند. چند روز پیش از رفراندوم، شاه به قم سفر کرد امّا به دلیل توصیه امام شهر تعطیل شد و استقبال سردی از شاه صورت گرفت و خودشان هم راضی به دیدار با شاه نشدند.[۵۸] رفراندوم در ۶ بهمن انجام شد و ۸ بهمن ماه آغاز ماه رمضان بود. امام برای اعلام انزجار از شاه و عملکردهای او مساجد را تعطیل اعلام کردند. در روز عید فطر، امام در سخنرانی خود شاه را به تمکین در برابر اسلام و علما دعوت کردند.[۵۹] شاه هم معترضان را به سرکوب و شدت عمل تهدید کرد. امام برای پیشگیری از اقدامات شاه و گستراندن دامنه انقلاب به همه لایههای جامعه، نوروز ۱۳۴۲ را عزای عمومی اعلام کردند.[۶۰] ۲ فروردین ماه سال ۱۳۴۲، سالروز شهادت امام جعفر صادق علیهالسّلام منزل امام مجلس عزا برقرار بود. تلاش ماموران برای برهم زدن مجلس با واکنش امام بینتیجه باقی ماند.[۶۱] عصر همان روز، در اثنای مجلس دیگری در فیضیه، ماموران موفق به ایجاد اغتشاش شدند. زد و خورد با ماموران مخفی شاه بالا گرفت و با پیوستن ارتش به غائله، بسیاری از طلاب و مردم را زخمی و گلولهباران کردند و به مقدسات اسائه ادب نمودند. نظیر همین اتفاقات، همان روز در مدرسه طالبیه تبریز روی داده بود. در پی این حوادث، امام برای حضور در فیضیّه به راه افتادند اما حاضران در منزل مانع خروج امام شدند. همانجا برای حاضران سخنرانی و از جدّی شدن مبارزه صحبت کردند.[۶۲] "دستگاه جبار با دست زدن به این فاجعه، شکست و نابودی خود را حتمی ساخت. ما پیروز شدیم، ما از خدا میخواستیم که این دستگاه ماهیت خود را بروز دهد و خود را رسوا کند. "[۶۳] امام در سخنرانی روزهای بعد خود از سکوت بزرگان گلایه میکنند: "امروز سکوت، همراهی با دستگاه جبار است". روز بعد بیانیهای را منتشر میکنند و به صراحت از علما میخواهند که تقیّه را رها کنند و میافزایند: "من اکنون قلب خود را برای سرنیزههای مامورین شما حاضر کردهام."[۶۴] در مدت باقی مانده به محرّم یاران امام مردم شهرهای مختلف در سراسر ایران را برای اعتراض بهحکومت سامان میدهند. این در حالی بود که حکومت مقابله خود را شدّت بخشیده بود. امام از نخستین کسانی هستند که درباره خطر اسرائیل هشدار میدهند.[۶۵] در شرایطی که ساواک از سخنرانان برای عدم تعرّض به شاه و اسرائیل تعهّد گرفته بود، امام در عاشورای سال ۱۳۴۲ در سخنرانی خود به شدّت به شاه و دخالتهای اسرائیل انتقاد کردند.[۶۶] همان شب امام دستگیر شدند و از قم به تهران اعزام شدند. این موضوع باعث قیام در تهران و ورامین شد. خبرها حکایت از احتمال اعدام امام داشت بنابراین سیل اعلامیهها، تلگرافها و نامهها از سوی مراجع داخل و خارج و شخصیتهای ملی و مذهبی، دستگاه حاکم را محاصره کرده بود.[۶۷] این فشارها باعث آزادی امام و انتقالشان به منزلی در تهران در ۱۲ مرداد ماه شد.[۶۸] پس از عدم موفقیت برای تعهد گرفتن از امام، دولت حسنعلی منصور که مخالف اقدامات دولت قبلی بود، امام خمینی را در ۱۶ فروردین ۱۳۴۳ آزاد کرد. دو روز بعد روزنامه اطلاعات از همراهی روحانیت با شاه نوشته بود که امام گفتند: "خمینی را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد."[۶۹]
قیام ۱۵ خرداد: ماه محرم سال ۱۳۴۲ شمسی که مصادف با خردادماه بود فرا رسید. امام خمینی از این فرصت نهایت استفاده را در تحریک مردم به قیام علیه رژیم مستبد شاه به عمل آورد. روز عاشورا جمعیت صد هزار نفری در تهران با داشتن عکس هایی از امام به تظاهرات پرداختند و در مقابل کاخ مرمر (محل استقرار شاه) برای اولین بار در پایتخت شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر دادند. روزهای بعد نیز در دانشگاه و بازار و مقابل سفارت انگلیس تظاهرات گسترده ای در حمایت از قیام امام برپا بود. امام خمینی عصر عاشورا سال ۱۳۸۳ هجری قمری (۱۳ خرداد ۱۳۴۲ شمسی) در مدرسه فیضیه نطق تاریخی خویش را ایراد کرد. بخش عمده ای از سخنان امام در بیان نتایج زیانبار سلطنت دودمان پهلوی و افشای روابط پنهانی شاه و اسرائیل اختصاص داشت. سخنان امام خمینی همچون پتکی بر روح شاه که جنون قدرت و تکبر فرعونی او زبانزد خاص و عام بود فرود آمد. شاه فرمان خاموش کردن صدای قیام را صادر کرد. نخست جمع زیادی از یاران امام خمینی در شامگاه ۱۴ خرداد دستگیر و ساعت سه نیمه شب (سحرگاه پانزده خرداد ۴۲) صدها کماندوی اعزامی از مرکز، به تهران برده و در بازداشتگاه باشگاه افسران تهران زندانی کرد و غروب آن روز به زندان قصر منتقل نمودند. خبر دستگیری امام به سرعت در شهر قم و مناطق اطراف پیچید. زن و مرد از روستاها و منازل خویش در شهر به سوی منزل قائد خود حرکت کردند. شعار اصلی جمعیت «یا مرگ یا خمینی» بود که از تمام فضای قم به گوش می رسید. هنگامی که سیل جمعیت از حرم حضرت معصومه بیرون آمدند، رگبار مسلسل های گشوده شد و تا ساعتی چند درگیری شدید ادامه داشت. هواپیماهای نظامی از تهران به پرواز درآمدند و در فضای شهر قم برای ایجاد رعب بیشتر دیوار صوتی را شکستند. قیام با سرکوبی شدید کنترل شد. کامیون های نظامی، اجساد شهدا و مجروحین را به سرعت از خیابان ها و کوچه ها به نقاط نامعلومی بردند. غروب آن روز شهر قم حالتی جنگ زده و غمگنانه داشت. صبحگاه پانزده خرداد خبر دستگیری رهبر انقلاب به تهران، مشهد، شیراز و دیگر شهرها رسید و وضعیتی مشابه قم پدید آورد. مردم ورامین و شهرک های اطراف به سوی تهران سرازیر شدند. تانک ها و ابزار زرهی و نیروهای نظامی برای جلوگیری از ورود معترضین به شهر در سه راهی ورامین با جمعیت درگیر شدند و جمع زیادی از راهپیمایان را به خاک و خون کشیدند. جمعیت انبوهی در حوالی بازار تهران و مرکز شهر نیز گرد آمده و با شعار «یا مرگ یا خمینی» به سوی کاخ شاه به حرکت درآمدند. سرانجام مأمورین نظامی و پلیس شاه با تیراندازی های گسترده و مستقیم و بکارگیری هر چه در توان داشتند بر قیام مردم فائق آمدند. روز ۱۵ خرداد در تهران و قم حکومت نظامی برقرار شد، اما علیرغم آن، روزهای بعد نیز تظاهرات وسیعی برپا بود که در هر مورد به درگیری خونین انجامید. امام خمینی پس از ۱۹ روز حبس در زندان قصر به زندانی در پادگان نظامی عشرت آباد منتقل شد. شاه دو روز بعد از نهضت ۱۵ خرداد، قیام مردم را بلوا و اقدامی وحشیانه و نتیجه اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه نامید و سعی کرد تا آن را به خارج از مرزها و کسانی همچون جمال عبدالناصر نسبت دهد. حزب کمونیست شوروی قیام ۱۵ خرداد را حرکتی کور و ارتجاعی بر ضد اصلاحات مترقیانه شاه! دانست. استقلال تمام عیار قیام ۱۵ خرداد آن چنان برملا و فاحش بود که این گونه انگ ها نمی توانست کمترین لطمه ای بدان وارد سازد. پانزده خرداد ۱۳۴۲ آغاز انقلاب اسلامی مردم ایران بود. با دستگیری رهبر نهضت و کشتار وحشیانه مردم در روز ۱۵ خرداد ۴۲، قیام ظاهراً سرکوب شد. امام خمینی در حبس از پاسخ گفتن به سؤالات بازجویان، با شهامت و اعلام این که هیئت حاکمه ایران و قوه قضائیه آن را غیرقانونی و فاقد صلاحیت می داند، اجتناب ورزید. در سلول انفرادی پادگان عشرت آباد نیز فرصت را از دست نداد و به مطالعه کتب تاریخ معاصر و از آن جمله تاریخ مشروطیت ایران و کتابی از آثار جواهر لعل نهرو پرداخت. پس از دستگیری امام خمینی اعتراضات گسترده ای از سوی روحانیت و اقشار مختلف مردم از سراسر کشور آغاز و خواستار آزادی رهبر خویش شدند. جمعی از علمای برجسته کشور به نشانه اعتراض به تهران هجرت کردند. بیم سوء قصد به جان رهبر انقلاب واکنش گسترده ای در مردم برانگیخته بود. خشم مردم از ادامه بازداشت امام رو به فزونی بود. از این رو رژیم ناگزیر شد در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۴۲ حضرت امام را از بازداشتگاه به منزلی تحت محاصره نیروهای امنیتی در منطقه داودیه تهران منتقل نماید. مردم تهران به محض اطلاع از انتقال رهبر، به سمت داودیه سرازیر شدند. ساعاتی از ازدحام جمعیت نگذشت که رژیم ناگزیر از پراکندن جمعیت و محاصره علنی منزل، توسط نیروهای نظامی گردید. عصر ۱۱ مرداد، روزنامه های رژیم شاه خبری جعلی را مبنی بر تفاهم مراجع تقلید با مقامات دولتی منتشر ساختند. پس از این وقایع امام خمینی تحت الحفظ مأموران رژیم به منزلی واقع در محله قیطریقه تهران منتقل شد و تا روز آزادی و بازگشت به قم در ۱۸ فروردین سال ۴۳ در همین محله محاصره شده اقامت داشت. رژیم شاه در آغاز سال ۱۳۴۳ با این تصور که شدت عمل در ماجرای قیام ۱۵ خرداد مردم را متنبه و مبارزین را وادار به سکوت کرده است، کوشش داشت تا وقایع سال گذشته را فراموش شده جلوه دهد. در شامگاه ۱۸ فروردین ۴۳ بدون اطلاع قبلی، امام خمینی آزاد و به قم منتقل می شود. به محض اطلاع مردم، شادمانی سراسر شهر را فرا می گیرد و جشنهای باشکوهی در مدرسه فیضیه و شهر به مدت چند روز برپا می شود. سه روز از آزادی امام نمی گذرد که نطق انقلابی ایشان، مهر بطلانی بر همه تصورات و تبلیغات رژیم می زند. رهبر انقلاب در نطق خویش به تفصیل، ابعاد قیام ۱۵ خرداد را برشمرده و در پاسخ به گزارش کذب روزنامه ها مبنی بر تفاهم ایشان با رژیم می فرماید: «در سرمقاله نوشته بودند که با روحانیت تفاهم شده و روحانیت با انقلاب سفید شاه و ملت موافق هستند. کدام انقلاب؟ کدام ملت؟ خمینی را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد. با سر نیزه نمی شود اصلاحات کرد». تحلیل بردن نیروهای مبارز در حوزه علمیه از طریق ایجاد اختلاف بین علما و مراجع، ترفندی بود که ساواک پس از آزادی امام خمینی در پی آن بود. امام با آگاهی از این توطئه در نطق تاریخی خود در مسجد اعظم قم ۲۶ فروردین ۴۳ فرمود: «من که این جا نشسته ام دست تمام مراجع را می بوسم، تمام مراجع اینجا، نجف، سایر بلاد، مشهد، تهران هر جا هستند دست همه علمای اسلام را می بوسم. مقصد بزرگتر از اینهاست». امام خمینی در این نطق نیز علیه روابط پنهانی شاه و اسرائیل افشاگری کرد و از شاه با عنوان «مردک» یاد کرده و خطاب به او فرمود: «اشتباه نکنید، اگر خمینی هم با شما سازش کند ملت اسلام با شما سازش نمی کند». اولین سالگرد قیام ۱۵ خرداد در سال ۱۳۴۳ با صدور بیانیه مشترک امام خمینی و دیگر مراجع تقلید و بیانیه های جداگانه حوزه های علمیه گرامی داشته شد و به عنوان روز عزای عمومی معرفی شد. در تیرماه سال ۱۳۴۳، آیت الله طالقانی و مهندس مهدی بازرگان از سران نهضت آزادی ایران که به حمایت از قیام ۱۵ خرداد برخاسته بودند، در دادگاههای نظامی شاه محاکمه و به زندان های طویل المدت محکوم شدند. امام خمینی بیانیه ای صادر کرد و در آن هشدار داد که: «رأی دهندگان باید منتظر سرنوشت سختی باشند».
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امام خمینی ره
ادامه مطلب را ببينيد
حادثهٔ مدرسهٔ فیضیه
روز دوم فروردین سال ۱۳۴۲، مصادف با ۲۵ شوال ۱۳۸۳ هجری قمری، سال مرگ جعفر صادق و مطابق معمول، مجالس بسیاری به همین مناسبت در قم برگزار شده بود. منزل خمینی در محلهٔ «یخچال قاضی» نیز مملو از عزاداران بود، شماری از مأموران مخفی با لباس شخصی نیز در جمعیت درصدد راهاندازی اغتشاش و هیاهو در مجلس بودند.[۵۴][۵۴] خمینی، متوجه حضور مشکوک آنها شد؛ و از طریق یکی از روحانیان هشدار داد، که برای سخنرانی در حرم فاطمهٔ معصومه حاضر خواهد شد. این کار موجب دفع اهداف اغتشاشگرانهٔ مأموران شد.[۵۴] عصر همان روز بهدعوت سید محمدرضا گلپایگانی، مجلسی در مدرسهٔ فیضیه برگزار شد. مأموران مذکور در اواسط سخنرانی، وارد شدند و طلاب را مورد حمله قرار دادند. زد و خورد بین طلاب و مأموران مخفی شدت گرفت. در این هنگام، نیروهای مسلح وارد درگیری شدند و گروه بسیاری از طلاب را زخمی و مجروح کردند.[۴۴][۵۴] در زمان حمله به فیضیه، خمینی برای حضور در مدرسه به راه افتاد، اما حاضران او را از این تصمیم منصرف کردند.[۵۴] خمینی همانجا در یک سخنرانی از شخص شاه بهعنوان عامل اصلی جنایت و همپیمان با آمریکا و اسرائیل یاد میکند و از سکوت علمای قم و نجف و دیگر کشورهای اسلامی گلایه میکند و میگوید:[۱۰۸][۹۸] «امروز سکوت، همراهی با دستگاه جبار است.» روز سیزده فروردین، خمینی بیانیهای را با عنوان «شاهدوستی یعنی غارتگری» منتشر کرد که در تاریخ انقلاب جایگاه ویژهای دارد. در این اعلامیه، او به محاکمهٔ حکومت شاه پرداخت و «تقیه» را در آن شرایط حرام دانست.[۱۲۰][۱۲۱][۱۰۸][۱۲۲] پس از این وقایع، شاه خدمت نظام وظیفه را برای طلاب جوان الزامیکرد. این کار، یعنی برتن کردن لباس نظامی و خدمت زیر پرچم شاهنشاهی برای طلاب مخالف بسیار دشوار و سخت بود. اما، خمینی پیکی به سربازخانهها فرستاد و از طلاب درخواست کرد که «تزلزل به خود راه ندهند» و «از این فرصت برای تقویت جسم و روح خود استفاده کنند.»[۵۴] خمینی در چهلم حادثهٔ فیضیه، دولت آن زمان را محکوم کرد که بهفرمان آمریکا و اسرائیل، خواهان از ریشهبرکندن اسلام است و خود را مصمم به مبارزه با این امر نشان داد.[۹۸] و در پیامی اعلام کرد که در راه نیل به یکی از دو نیکویی، یعنی شهادت یا پیروزی، گام برمیدارد.[۱۲۳]
سخنرانی روز عاشورا، دستگیری و تظاهرات ۱۵ خرداد
سخنرانی علیه شاه ۱۳ خرداد ۴۲: «اینها با اساس کار دارند، با اساس اسلام و روحانیت مخالفند، اینها نمیخواهند این اساس موجود باشد، اینها نمیخواهند صغیر و کبیر ما موجود باشد. اسرائیل نمیخواهد در این مملکت علماء اسلام باشند… ای جناب شاه، من به تو نصیحت میکنم، دست از این اعمال و رویه بردار، من میل ندارم که اگر روزی اربابها بخواهند، تو بروی مردم شکر گزاری کنند، من نمیخواهم تو مثل پدرت بشی.»[۱۲۴] در فاصلهٔ میان حادثهٔ مدرسهٔ فیضیه و آغاز ماه محرم، یعنی ۲ فروردین تا ۴ خرداد ۱۳۴۲، مبارزات خمینی در قالب صدور اعلامیههای متعدد بود.[نیازمند منبع] اما با آغاز ماه محرم، اعتراضات رفتهرفته به یک قیام تبدیل شد.[۹۸] سخنرانی خمینی در روز ۱۳ خرداد مصادف با روز عاشورا، نقطه عطف مخالفت علنی وی با حکومت پهلوی بود و به انتقاد شدید از شاه، آمریکا و صهیونیسم پرداخت. در پی آن، برخی احزاب نظیر نهضت آزادی از آن حمایت کردند.[۱۲۵] ساعت ۳ بامداد ۱۵ خرداد، چند مأمور در تاریکی شب و پس از محاصرهٔ بیت خمینی، به درون خانه ریختند و او را[۱۰۸] دستگیر کرده و ابتدا به بازداشتگاه باشگاه افسران[۱۰۸] و سپس غروب روز بعد، به زندان قصر واقع در تهران بردند.[۹۸] بعد از انتقال خمینی به تهران، خبر دستگیری او ابتدا در قم و سپس در شهرهای دیگر به سرعت پیچید و واکنشهایی را بهدنبال داشت. مردم در تهران، قم، شیراز، مشهد و ورامین به خیابانها ریختند و شعارهایی نظیر «یا مرگ یا خمینی» سردادند. این قیامها توسط نیروهای امنیتی سرکوب شد.[۹۸] تظاهرات تا دو روز بعد از ۱۵ خرداد نیز ادامه یافت و ۳۲ نفر در این تظاهرات کشته شدند.[۱۲۶][۱۲۷] قیام ۱۵ خرداد یکی از مهمترین حوادث سالهای منتهی به انقلاب اسلامی محسوب میشد و موجب شد که بسیاری از علما سکوت خود را بشکنند و به نهضت خمینی بپیوندند.[۹۸] اینطور به نظر میرسید که حکومت تصمیم داشت خمینی را پس از محاکمه اعدام کند.[۱۲۸] تا اینکه اعلامیهای به امضای علما و مراجع و به ابتکار حسینعلی منتظری و امضای مهاجرین تهیه و منتشر شدهبود، بهصراحت مرجعیت خمینی را تأیید کرده و بعد از بیان شمول قانون مراجع و مصونیت خمینی از حکم اعدام، خواهان آزادی او شده بود.[۵۴][۱۲۹] علیاکبر معینفر در مصاحبهای با ابراهیم نبوی اظهار داشته که پیشنهاد معرفی خمینی بهعنوان مرجع از مظفر بقائی بوده و وی از نورایی که از دوستان مشترک او و بقائی بوده شنیده که مرجع اعلام کردن خمینی توسط مراجع دیگر نه با ابتکار آنان، بلکه بهواسطهٔ پیشنهادی بوده که بقائی به ایشان داده تا بدینوسیله از اعدام خمینی جلوگیری کند.[۱۳۰] در ۱۱ مرداد، خمینی را از زندان به حبس خانگی منتقل کردند. هرچند در برخی رسانهها از سازش وی با حکومت سخن گفته شد، اما او در دیدارهایی که داشت بر تداوم مبارزه تأکید میکرد. حکومت پهلوی بر این باور بود، که با سرکوب و دستگیری جمع زیادی از معترضان، توانسته است اعتراضات را مهار کند. سرانجام در ۱۶ فروردین سال ۱۳۴۳، خمینی آزاد و به قم بازگردانده شد.[۱۳۱] پس از آزادی نیز خمینی دست از سخنرانی علیه شاه و اسرائیل برنداشت و از فروردین ماه به افشاگری در خصوص رابطهٔ شاه با اسرائیل پرداخت. در تیرماه ۱۳۴۳، سیدمحمود طالقانی و مهدی بازرگان، سران نهضت آزادی، به جرم حمایت از خمینی دستگیر و زندانی شدند.[۱۳۲] .
مبارزه با کاپیتولاسیون
۲۵ دی ۱۳۴۲ برابر با ۱۵ ژانویهٔ ۱۹۶۴ دولت اسدالله علم، لایحهٔ اجازهٔ استفاده مستشاران آمریکایی در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد وین را به مجلس سنا برد. طبق این طرح، ایران همانند ۳۸ کشور دیگر در دنیا به مستشاران نظامی آمریکا اجازه میداد که همچون دیپلماتها و کارمندان اداری و فنی سفارتخانهها از مصونیتها و معافیتهای مندرج در کنوانسیون وین برخوردار باشند. در ۳ مرداد ۱۳۴۳ مجلس سنا این قانون اجازهٔ استفادهٔ مستشاران آمریکایی از قرارداد وین دربارهٔ روابط سیاسی را تصویب کرد و به مجلس شورای ملی فرستاد.[نیازمند منبع] در ۲۱ مهر ۱۳۴۳ این قانون با ۷۴ بلی و ۶۱ نه به تصویب مجلس شورای ملی رسید.[۱۳۳] مجلهٔ داخلی مجلس شورا، پس از گذشت چند روز از تصویب لایحه به دست خمینی رسید و او متن کامل سخنرانیها و گفتگوهایی که میان نمایندگان مجلس و رئیس دولت ردوبدل شدهبود را مطالعه کرد.[۱۳۴] خمینی تصمیم گرفت در ۴ آبان ۴۳، که آن سال که مصادف با زادروز محمدرضا شاه و سالزاد فاطمه دختر محمد نیز بود، برای مردم سخنرانی کرده و دربارهٔ لایحهٔ کاپیتولاسیون با آنها صحبت کند. شاه نمایندهای را به قم فرستاد و خمینی را تهدید کرد که علیه شاه، آمریکا و اسرائیل سخن نگوید. اما خمینی بیاعتنا به تهدید شاه، سخنرانیاش را با آیه استرجاع آغاز کرد و سخنرانی انتقادی شدیدی را ایراد کرد. دیگر علما نیز، با لحنی آرامتر علیه کاپیتولاسیون سخنرانی کردند.[۱۰۸][۱۳۵][۱۳۶] خمینی در سخنرانی گفت: … عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت، عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند. قانونی را به مجلس بردند که در آن ما را ملحق کردند به پیمان وین… که تمام مستشاران نظامی آمریکا با خانوادههایشان، با کارمندهای فنیشان با کارمندان اداریشان، با خدمهشان… از هر جنایتی که در ایران بکنند، مصون هستند. ملت ایران را از سگهای آمریکا پستتر کردند… آقا من اعلام خطر میکنم، ای ارتش ایران من اعلام خطر میکنم، ای سیاسیون ایران من اعلام خطر میکنم… والله گناهکار است کسی که فریاد نکند. ای سران اسلام به داد اسلام برسید. ای علمای نجف به داد اسلام برسید. ای علمای قم به داد اسلام برسید…[۱۳۷]. شاه اینبار تصمیم گرفت خمینی را به خارج از کشور تبعید کند.[۵۴] سحرگاه روز سیزده آبان گروهی مأمور اعزامی از تهران وی را دستگیر و مستقیماً راهی فرودگاه مهرآباد کردند.[۹۸] او در آنجا با یک فروند هواپیمای نظامی، به آنکارا انتقال دادهشد. پس از تبعید خمینی موجی از اعتراضها در قالب تظاهرات در تهران، تعطیلی طولانیمدت درس حوزهها و ارسال طومارها و نامهها به سازمانهای بینالمللی و مراجع تقلید به راه افتاد.[۱۰۸]
اعتراض به کاپیتولاسیون و تبعید به ترکیه
۲۱ مهرماه ۱۳۴۳ لایحه کاپیتولاسیون در مجلس تصویب شد. خبر که به امام رسید، پیام هشدارآمیز صادر کردند و در سخنرانی خود اینگونه فرمودند: " ما را فروختند، استقلال ما را فروختند ... ای سران اسلام، به داد اسلام برسید. ای علمای نجف، به داد اسلام برسید. ای علمای قم، به داد اسلام برسید، رفت اسلام ... ما زیر چکمه آمریکا برویم، چون ملت ضعیفی هستیم؟!"[۷۰] امام در ۱۳ آبانماه با چند روز تاخیر به دلیل برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دستگیر و به ترکیه تبعید شدند. اقامت امام خمینی در ترکیه یازده ماه به درازا کشید و در این مدت فشارهای روانی و جسمی برای وادار کردن امام به سازش وارد کردند. کتاب تحریر الوسیله در همین ماهها نگاشته شد. ۱۳ دیماه مصطفی فرزند امام هم که از روز تبعید دستگیر شده بود به ترکیه تبعید شد. [۷۱]
اقدام علیه کاپیتولاسیون و تبعید به ترکیه: شاه به تصور این که کشتار و بازداشت ها و محاکمه ها، نیروی مقاومت عمده را از سر راه برداشته است، تحت فشار آمریکا در انجام اصلاحات دیکته شده کاخ سفید مصمم بود. احیای رژیم کاپیتولاسیون (مصونیت سیاسی و کنسولی اتباع آمریکایی در ایران) در دستور کار فراگرفت. تصویب لایحه کاپیتولاسیون به وسیله مجلس فرمایشی سنا و شورا تیر خلاصی بر استقلال نیم بند ایران بود. سرکوبی شدید مبارزین و حبس و تبعید آنان و حکومت پلیسی شاه نفس را در سینه ها حبس کرده و کسی یارای مخالفت نداشت. در این ماجرا نیز امام خمینی به قیامی دوباره برخاست. روز چهارم آبان که روز تولد شاه بود، به عنوان روز افشاگری از سوی امام خمینی انتخاب و خبر آن به علمای شهرهای مختلف، منتشر گردید. شاه برای تهدید امام خمینی و بازداشتن ایشان از تصمیم به ایراد سخنرانی در این روز، نماینده ای به قم اعزام نمود. حضرت امام نماینده شاه را نپذیرفت و پیغام شاه به سید مصطفی خمینی(فرزند ارشد امام) ابلاغ گردید. امام خمینی بی اعتنا به تهدیدها، در روز موعود یکی از ماندگارترین سخنرانی های خویش را در جمع کثیری از روحانیون و مردم قم و دیگر شهرها ایراد کرد. این نطق تاریخی در حقیقت محاکمه دخالت های غیرقانونی هیئت حاکمه آمریکا در کشور اسلامی ایران و افشای خیانت های شاه بود. افشاگری امام علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون، ایران را در آبان سال ۴۳ در آستانه قیامی دوباره قرار داد. اما رژیم شاه به بهره گیری از تجربه سرکوبی قیام ۱۵ خرداد سال قبل به سرعت دست بکار شد. از سوی دیگر در این زمان جمع زیادی از عناصر برجسته مذهبی و سیاسی مدافع قیام امام، در زندان و یا تبعیدگاه بودند. برخی از مراجع تقلید و علمای بزرگ نیز که در ابتدای قیام ۱۵ خرداد به صحنه مبارزه آمده بودند پای خود را از صحنه مبارزه بیرون کشیدند که این وضعیت تا سال پیروزی انقلاب (۱۳۵۷) نیز ادامه داشت. خطر اصلی برای رژیم شاه وجود امام خمینی بود که به هیچ ترفندی نتوانسته بودند وی را به سکوت وادار کنند. تجربه گذشته نشان داده بود که بازداشت او در داخل کشور دشواری های رژیم را صد چندان می کند. قصد سوء نسبت به جان وی نیز به منزله ایجاد زمینه شورشی غیرقابل کنترل در سراسر کشور ارزیابی می شد. سرانجام تصمیم به تبعید ایشان به خارج از کشور گرفته شد. سحرگاه ۱۳ آبان ۱۳۴۳ دوباره کماندوهای مسلح اعزامی از تهران، منزل امام خمینی در قم را محاصره کردند. حضرت امام بازداشت و به همراه نیروهای امنیتی مستقیماً به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با یک فروند هواپیمای نظامی تحت الحفظ مأمورین امنیتی و نظامی به آنکارا پرواز کرد. عصر آن روز ساواک خبر تبعید امام را به اتهام اقدام علیه امنیت کشور! در روزنامه ها منتشر ساخت. موجی از اعتراض ها به صورت تظاهرات در بازار تهران، تعطیلی طولانی مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامه ها به سازمان های بین المللی و مراجع تقلید جلوه گر شد. آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی نیز در روز تبعید امام بازداشت و زندانی شد و پس از چندی در ۱۳ دی ماه ۱۳۴۳ به ترکیه نزد پدر تبعید گردید. دوران تبعید امام در ترکیه بسیار سخت و شکننده بود. حضرت امام حتی از پوشیدن لباس روحانیت در آن جا ممنوع شده بود. اما هیچ یک از فشارهای روانی و جسمی نتوانست ایشان را وادار به سازش کند. محل اقامت اولیه امام، هتل بولوار پالاس ترکیه بود. فردای آن روز برای مخفی نگاه داشتن محل اقامت، امام را به محلی واقع در خیابان آتاتورک منتقل کردند. چند روز بعد (۲۱ آبان ۱۳۴۳) برای منزوی تر ساختن ایشان و قطع هرگونه ارتباطی، محل تبعید را به شهر بورسا واقع در ۴۶ کیلومتری غرب آنکارا نقل مکان دادند. در این مدت امکان هر گونه اقدام سیاسی از امام خمینی سلب شده و ایشان تحت مراقبت مستقیم مأمورین اعزامی ایران و نیروهای امنیتی دولت ترکیه قرار داشت. اقامت امام در ترکیه یازده ماه به درازا کشید در این مدت رژیم شاه با شدت عمل بی سابقه ای بقایای مقاومت را در ایران در هم شکست و در غیاب امام خمینی به سرعت دست به اصلاحات آمریکا پسند زد. رژیم در چند مورد بر اثر فشار مردم و علما ناگزیر شد با اعزام نمایندگانی از سوی آنان برای کسب خبر از حال امام و اطمینان از سلامت وی موافقت نماید. اقامت اجباری در ترکیه فرصت مغتنم برای امام بود تا تدوین کتاب بزرگ «تحریرالوسیله» را آغاز کند. در این کتاب که حاوی فتاوای فقهی امام خمینی است، برای نخستین بار در آن روزها، احکام مربوط به جهاد و دفاع و امر به معروف و نهی از منکر و مسائل روز به عنوان تکالیف شرعی فراموش شده مطرح گردیده است.
تبعید به نجف
امام و فرزندشان مهرماه سال ۱۳۴۴ به نجف تبعید شدند. نحوه انتقال امام به عراق، بهگونهای بود که به نظر پایان تبعید ایشان میآمد و حکومت در نظر داشت امام در حوزه نجف و در فضای دور از سیاست آن منزوی شود. با اصرار زیاد طلبهها درس خود را آغاز کردند و در عینحال دوستان انقلابی خود در ایران را توصیه به صبر میکردند.[۷۲] در آن سالها، روابط ایران و عراق، رو به تیرگی گذاشته بود. رژیم عراق، حضور امام را در کشور خود را فرصت مناسب برای فشار بر حکومت ایران میدانست اما امام نهضتشان را وجهالمصالحه روابط ایران و عراق نکردند، برای مثال پیشنهاد مصاحبه با رادیو و تلوزیون عراق را رد کردند. پیگیری فعالیّتهای نهضت در نجف با وقفه روبرو نشد. امام چهار روز پس از ورود به نجف در دیدار با آیت الله سید محسن حکیم، وی را به قیام فرا خواندند.[۷۳] فروردین ۱۳۴۶ در اعتراض به لوایحی که قوانین ضد اسلامی داشت به هویدا نامهای با لحن تند نوشتند[۷۴] و چند روز بعد پیامی برای ادامه نهضت صادر کردند: "در مقابل ظلم تسلیم نشوید. اینها رفتنی هستند و شما باقی هستید."[۷۵] ایشان در پیامی در ۱۷ خرداد، به مناسبت جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل، فتوایی دایر بر حرمت هرگونه رابطه تجاری و سیاسی دولتهای اسلامی با اسرائیل و حرمت مصرف کالاهای اسرائیلی در جوامع اسلامی را صادر کردند.[۷۶] یک سال بعد، در شهریور ۱۳۴۷، امام فتوای مشهور خود مبنی بر جواز پرداخت صدقات و زکات را به چریکهای فلسطینی صادر کردند.[۷۷] این نخستین فتوای مهم یک مرجع شیعی است که پرداخت زکات و صدقات را به مسلمین غیرشیعه تجویز مینمود. امام در طول اقامت در نجف هر روز سه ساعت به زیارت و عبادت در حرم میپرداختند و این تنها دلخوشی ایشان در مقابل مخالفتها با فعالیتهای انقلابیشان بود. در بهمنماه ۱۳۴۸ درس ولایت فقیه را شروع کردند. شاگردان امام جزوهها را به عربی ترجمه کردند و به کشورهای عربی رساندند.[۷۸] در جریان مبارزات، یکی از فعالیتهای امام ایجاد رابطه با دانشجویان برای از بین بردن ذهنیّت منفی آنان نسبت به روحانیت بود. در نامهای نوشته بودند: "اینجانب با زحمات طاقتفرسا میخواستم سوء ظن موجود در طبقات مختلفه سیّما (مخصوصا) تحصیلکرده و دانشگاهی را نسبت به علمای دین مرتفع کنم یا تخفیف دهم؛ لکن خود آقایان راضی نیستند."[۷۹] در شرایطی که در ایران مبارزه مسلحانه از محبوبیت زیادی برخوردار بود، بارها از امام اجازه خواسته بودند اما ایشان نپذیرفتند. در این اوضاع سازمان مجاهدین خلق اعلام مبارزه چریکی کرد و سیل تقاضاها و نامهها به نجف برای حمایت امام از این گروه سرازیر بود. آقایان منتظری، طالقانی، مطهری و سید احمد خمینی هم امام را تشویق به دفاع از این گروه کرده بودند.[۸۰] امام درباره نماینده سازمان که بیست روز برای امام از سازمان گفته بود، گفته بودند: "آمده بود که تایید بگیرد از من، من همان گوش کردم و یک کلمه جواب ندادم. فقط اینکه گفت که ما میخواهیم که قیام مسلحانه بکنیم، من گفتم نه، قیام مسلحانه حالا وقتش نیست و شما نیروی خودتان را از دست میدهید و کاری هم ازتان نمیآید."[۸۱] با اوج گرفتن اختلافات ایران و عراق در دی ۱۳۵۰، اخراج ایرانیان مقیم عراق از سر گرفته شد. امام در سخنرانی خود تهدید کرده بودند که از عراق خواهند رفت.[۸۲] نماینده حکومت برای عذرخواهی خدمت امام رسید[۸۳] و اخراج ایرانیها متوقف شد.
در مهر ۱۳۵۲ ایران غرق در برگزاری جشن ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی بود در حالی که در صهیونیستها به فلسطین حملهور شده بودند. امام در پیامهایی به مردم و سران کشورهای اسلامی آنها را به یاری مردم مظلوم فلسطین فرا خواندند. ایشان در پیام خود درباره جشن ۲۵۰۰ ساله آوردهاند: "جشن برای شاهان خونخواری که نمونه آنان امروز مشهود است. مسلمین برای مجد و عظمت اسلام و آزادی فلسطین در خاک و خون میغلتند ولی شاه ایران برای رژیم مبتذل شاهنشاهی جشن و سرور بپا میکند."[۸۴] در ۱۷ خرداد ۱۳۵۴، ماموران با حمله به مراسم سالگرد ۱۵ خرداد، ۳۵۰ نفر از طلبهها دستگیر شدند. چند روز بعد هم حکومت عراق به حوزه نجف حمله برد. امام به رئیس جمهور عراق اعتراض کرده بودند. امام در نامهای دیگر نوشته بودند: "که چیزی که مرا رنج میدهد بیتفاوت بودن نجف است راجع به قضایای قم و احیانا طرفداری از مخالف."[۸۵] سالهای نجف برای امام به سختی میگذشت. "من نمیدانم با این جو نجف چه کنم؟ هر قدمی که بردارم، با مخالفت و کارشکنی عدهای از آخوندهای نجف مواجه میشوم، اگر در برابر حکام بعث برخورد تند و قاطع بکنم، فورا در نجف سرو صدا راه خواهند انداخت که میخواهد حوزه نجف را برهم بزند! اگر در برابر بعثها سکوت کنم، میگویند با آنها ساخت و پاخت کرده است!".[۸۶]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امام خمینی ره
ادامه مطلب را ببينيد
تبعید امام از ترکیه به عراق: روز ۱۳ مهرماه ۱۳۴۴ حضرت امام به همراه فرزندشان آیت الله حاج آقا مصطفی از ترکیه به کشور عراق اعزام شدند علل و انگیزه ها از تغییر محل تبعید امام عمدتاً عبارت بودند از: فشارهای مداوم جامعه مذهبی و حوزه های علمیه داخل و خارج و تلاش ها و تظاهرات دانشجویان مسلمان خارج کشور برای آزادی امام، تلاش رژیم شاه برای عادی جلوه دادن اوضاع و اقتدار و ثبات خویش به منظور جلب حمایت بیشتر آمریکا، مشکلات امنیتی و روانی دولت ترکیه و افزایش فشارهای داخلی جامعه مذهبی ترکیه و از همه مهم تر تصور رژیم شاه از این که فضای ساکت و سیاست ستیز آن ایام در حوزه نجف و وضعیت رژیم حاکم بر بغداد خود عاملی بزرگ برای محدود نمودن فعالیت های امام خمینی خواهد بود. استقبال پرشور طلاب و مردم از ایشان در شهرهای مذکور، خود بیانگر آن بود که برخلاف تصور رژیم شاه، پیام نهضت ۱۵ خرداد در عراق و نجف نیز هوادارانی یافته است. دوران اقامت طولانی و ۱۳ ساله امام خمینی در نجف در شرایطی آغاز شد که هر چند در ظاهر فشارها و محدودیت های مستقیم در حد ایران و ترکیه وجود نداشت، اما مخالفت ها و کارشکنی ها آن چنان گسترده و آزار دهنده بود که امام با همه صبر و بردباری بارها از سختی شرایط مبارزه در این سال ها به تلخی تمام یاد کرده است. ولی هیچ یک از این مصائب و دشواری ها نتوانست او را از مسیری که آگاهانه انتخاب کرده بود بازدارد. امام خمینی سلسله درس های خارج فقه خویش را با همه مخالفت ها و کارشکنی های عناصر مغرض در آبان ۱۳۴۴ در مسجد شیخ انصاری نجف آغاز کرد، که تا زمان هجرت از عراق به پاریس ادامه داشت. امام خمینی در تمام دوران پس از تبعید، علیرغم دشواری های پدید آمده، هیچ گاه دست از مبارزه نکشید، و با سخنرانی ها و پیام های خویش امید به پیروزی را در دل ها زنده نگاه می داشت. امام خمینی در پیامی (۱۷ خرداد ۱۳۴۶) به مناسبت جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل، فتوای انقلابی خویش را مبنی بر حرمت هر گونه رابطه تجاری و سیاسی دولت های اسلامی با اسرائیل، و حرمت مصرف کالاهای اسرائیلی در جوامع اسلامی را صادر کرد. در همین زمان (خرداد ۱۳۴۶) بود که قصد رژیم دایر بر تبعید امام از نجف به هندوستان با افشاگری و تلاش و مخالفت گروه های سیاسی مبارز خارج و داخل کشور عقیم ماند. با روی کار آمدن حزب بعث (۲۶ تیر ماه ۱۳۴۷) در عراق و دشمنی این حزب با حرکت های اسلامی، دشواری های بیشتری فرا روی نهضت امام خمینی پدید آمد، اما حضرت امام دست از مبارزه نکشید. امام خمینی در گفتگویی با نماینده سازمان الفتح فلسطین در ۱۹ مهر ۱۳۴۷ دیدگاههای خویش را درباره مسائل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطین تشریح کرد و در همین مصاحبه بر وجوب اختصاص بخشی از وجوه شرعی زکات به مجاهدان فلسطینی فتوا داد. ۳۰ مرداد ۱۳۴۸ قسمتی از مسجد الاقصی به وسیله صهیونیست های افراطی به آتش کشیده شد. شاه که تحت فشار افکار عمومی قرار داشت، با پیشنهاد قبول هزینه تعمیر مسجد به کمک اسرائیل شتافت تا از استمرار خشم مسلمانان کاسته شود. امام خمینی در پیامی، فریبکاری شاه را افشاء کرد. چهار سال تدریس، تلاش و روشنگری امام خمینی توانسته بود تا حدودی فضای حوزه نجف را دگرگون سازد. در سال ۱۳۴۸ علاوه بر مبارزین بی شمار داخل کشور، مخاطبین زیادی در عراق، لبنان و دیگر بلاد اسلامی بودند که نهضت امام خمینی را الگوی خویش می دانستند. حضرت امام سلسله درس های خویش را درباره حکومت اسلامی یا ولایت فقیه در بهمن ۱۳۴۸ آغاز کرد. انتشار مجموعه این درس ها در قالب کتابی تحت عنوان «ولایت فقیه» یا «حکومت اسلامی» در ایران و عراق و لبنان در موسم حج، شور تازه ای به مبارزه می داد.
امام خمینی و استمرار مبارزه: همزمان با افزایش تولید و بهای نفت از سال ۱۳۵۰ به بعد، شاه احساس قدرت بیشتری می کرد و به موازات آن قلع و قمع مخالفین شدت یافت و رژیم ایران در مسابقه ای جنون آمیز خرید تجهیزات نظامی و کالاهای مصرفی آمریکا و ایجاد پایگاههای نظامی متعدد برای آمریکائیان در کشور و افزایش روابط تجاری و نظامی با اسرائیل را سرعت بخشید. جشن های دو هزار و پانصدمین سال سلطنت شاهان ایران با حضور سران بسیاری از ممالک جهان با هزینه های گزاف بر ملت ایران تحمیل شد. این جشن ها نمایشی برای نشان دادن قدرت و ثبات رژیم شاه بود. اواخر اسفند ۱۳۵۳، شاه با تشکیل حزب درباری «رستاخیز» و ایجاد سیستم تک حزبی، خودکامگی را به حد اعلی رساند و طی یک نطق تلویزیونی اعلام کرد که تمام ملت ایران باید عضو این حزب شوند و کسانی که مخالفند بایست گذرنامه خود را گرفته و از کشور خارج شوند. امام خمینی بلافاصله طی فتوایی اعلام کرد: «نظر به مخالفت این حزب با اسلام و مصالح ملت مسلمان ایران، شرکت در آن بر عموم ملت حرام و کمک به ظلم و استیصال مسلمین و مخالفت با آن از روشن ترین موارد نهی از منکر است.» فتوای امام خمینی و برخی دیگر از علمای اسلام کارساز و مؤثر افتاد. رژیم شاه علیرغم تبلیغات گسترده پس از چند سال رسماً شکست رستاخیر را اعلام و آن را منحل کرد. سال ۱۳۵۴ در سالگرد قیام ۱۵ خرداد، مدرسه فیضیه قم بار دیگر شاهد قیام طلاب انقلابی بود. فریادهای «درود بر خمینی» و «مرگ بر سلسله پهلوی» به مدت دو روز ادامه داشت. این حرکت انقلابی بر شاه و ساواک بسیار گران می آمد. مأموران پلیس مدرسه را محاصره و در جریان یک یورش بیرحمانه و ضرب و شتم طلاب، کلیه معترضین را دستگیر و به زندان افکند. شاه در ادامه سیاست های مذهب ستیز خود در اسفند ۱۳۵۴ وقیحانه تاریخ رسمی کشور را از مبدأ هجرت پیامبر اسلام، به مبدأ سلطنت شاهان هخامنشی تغییر داد. امام خمینی در واکنش سخت، فتوا به حرمت استفاده از تاریخ بی پایه شاهنشاهی داد. تحریم استفاده از این مبدأ موهوم تاریخ همانند تحریم حزب رستاخیز از سوی مردم ایران استقبال شد و هر دو مورد افتضاحی برای رژیم شاه شده و رژیم در سال ۱۳۵۷ ناگزیر از عقب نشینی و لغو تاریخ شاهنشاهی شد. دمکرات ها در سال ۱۳۵۵ به کاخ سفید راه یافتند. کمک های مالی گسترده شاه به جمهوری خواهان در جریان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نتیجه ای نبخشید. جیمی کارتر با شعار حقوق بشر و محدودیت در صدور اسلحه به خارج کشور، پیروز شده بود. این شعارها به منظور جلوگیری از رشد احساسات ضد آمریکایی در کشورهایی نظیر ایران مطرح شده بود. متعاقب سیاست های حزب دمکرات آمریکا، شاه در ایران سیاست «فضای باز سیاسی» را اعلام و دست به تغییرات ظاهری و جابه جایی مهره ها زد. خط مشی های امریکا در مورد ایران، به وسیله وزارتخانه آمریکا و سازمان سیا ترسیم و به سفارت این کشور در تهران ارسال می شد.
اوج گرفتن نهضت
اول آبان ۱۳۵۶ خبر درگذشت سید مصطفی، فرزند امام، بدون سابقه بیماری موجب حیرت شد. دکتر گفته بود که وی را مسموم کردهاند، امام اجازه کالبد شکافی را ندادند. ضمنا نگذاشتند دروس حوزه تعطیل شود.[۸۷] در پیامشان در مورد این نوشته بودند: "ما با گرفتاری عظیم و مصیبتهای دلخراشی مواجه هستیم که باید ذکری از مصایب شخصی نکنیم."[۸۸] لحن پیام امام، شاه را بهخشم آورد و دستور داد در مقاله روزنامه اطلاعات به امام حمله کنند.[۸۹] مردم در اعتراض به جسارت به امام، در قم قیام کردند که با سرکوب مواجه شده بود. امام در نجف سخنرانی آتشین کردند و پیامی برای ادامه نهضت دادند.[۹۰] شهرهای ایران در چهلم شهدای شهرهای پیشین ملتهب میشد و امام برای هر کدام از این اتفاقات پیام میدادند. در یکی از این پیامها نوید پیروزی میدهند: "من به ملت ایران با این بیداری و هوشیاری و با این روحیه قوی و شجاعت بیمانند نوید پیروزی میدهم؛ پیروزی توأم با سربلندی و افتخار؛ پیروزی توأم با استقلال و آزادی، پیروزی توأم با قطع ایادی اجانب و چپاولگران، پیروزی با برچیده شدن بساط ستمگران و انقراض دودمان سیاهروی پهلوی."[۹۱] تظاهرات مردم به مناسبتهای مختلف ادامه داشت تا اینکه در اوج سرکوب رژیم شاه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ تظاهرات مردم در میدان ژاله به خاک و خون کشیده شد. امام نوشتند: "ملت ایران! مطمئن باشید که دیر و یا زود پیروزی از آن شماست. شاه با حکومت آشتی ملی میخواهد روحانیت شریف ایران و سیاسیون محترم را در کشتار خود سهیم گرداند ولی فریب او خیلی زود برملا گردید."[۹۲] با اوج گرفتن فعالیتهای امام، ماموران حکومت عراق خانه امام را محاصره کردند و رفت و آمد به آن را قطع کردند. با افزوده شدن فشارها تصمیم گرفتند که از طریق کویت به سوریه بروند چون رابطه عراق و سوریه تیره بود.[۹۳] در مرز کویت ۱۰ ساعتی معطل ماندند اما کویت با ورودشان موافقت نکرد.[۹۴] تصمیم گرفته شد که به پاریس بروند. امام به پاریس رفتند ولی یک فرستاده به سوریه فرستاده بودند تا موافقت حافظ اسد را برای اقامت در سوریه کسب کنند که او هم استقبال کرده بود.[۹۵] امام در نوفل لوشاتو در مصاحبه با خبرنگاران و سخنرانیهایشان به شرح اوضاع ایران و مقاصد نهضت مردم میپرداختند. در همین ایام فرح در سفر به کربلا با آیت الله خویی دیدار کرد. این موضوع مثل بمب صدا کرد. امام صحبت کردن درباره این دیدار را حرام اعلام کردند.[۹۶] تلاشهایی برای انحراف قیام مردمی صورت میگرفت، از مطرح کردن سلطنت بهجای حکومت تا اجرای قانون اساسی و احیای مشروطه. اما امام بر رفتن شاه تاکید داشتند. ادامه قیام مردمی و پیامها و سخنرانیهای امام و اتفاقاتی نظیر کشتار ۱۳ آبان و تظاهرات تاسوعا و عاشورا با رهبری امام خمینی شاه را مجبور به خروج از کشور کرد. بختیار پس از رسیدن به نخستوزیری تلاش کرد تا در پاریس با امام ملاقات کند تا به تفاهم برسند. امام شرط ملاقات را استعفا اعلام کردند. این دیدار انجام نشد و توطئهای دیگر به شکست انجامید.[۹۷]
اوج گیری انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۶: امام خمینی که تحولات جاری جهان و ایران را زیر نظر داشت از فرصت بدست آمده نهایت بهره برداری را کرد. شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی در اول آبان ۱۳۵۶ و مراسم پرشکوهی که در ایران برگزار شد، نقطه آغازی بر خیزش دوباره حوزه های علمیه و قیام جامعه مذهبی ایران بود. امام خمینی در همان زمان به گونه ای شگفت این واقعه را از الطاف خفیه الهی نامیده بود. رژیم شاه با درج مقاله ای توهین آمیز علیه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض به این مقاله، به قیام ۱۹ دی ماه قم در سال ۵۶ منجر شد که طی آن جمعی از طلاب انقلابی به خاک و خون کشیده شدند. برگزاری مراسم سوم، هفتم و چهلم های پیاپی در بزرگداشت خاطره شهیدان در تبریز، یزد، جهرم و شیراز، اصفهان و تهران قیامهایی مکرر پدید آورد. جایگزینی یک تکنوکرات غربزده به نام جمشید آموزگار به جای هویدا، نخست وزیر ۱۳ ساله شاه، کمکی به حل بحران رژیم نکرد. جعفر شریف امامی با شعار «دولت آشتی ملی» روی کار آمد. فریبکاری های وی و مذاکرات او با آقای شریعتمداری در قم نیز نتوانست مبارزات مردم را متوقف سازد. در زمان دولت او کشتار بی رحمانه مردم به وسیله نیروهای نظامی در میدان شهدا (ژاله) تهران در روز ۱۷ شهریور اتفاق افتاد. رسماً حکومت نظامی در تهران و ۱۱ شهر بزرگ ایران برای مدتی نامحدود برقرار شد. از روش های موفق امام خمینی در پیشبرد مبارزه علیه رژیم شاه، دعوت مردم به اعتصاب و گسترش آن بود. اعتصاب های سراسری در ماه های پایانی رژیم شاه به ارکان رژیم و وزارتخانه ها و ادارات و مراکز نظامی کشیده شد و ضربه نهایی را اعتصاب کارکنان شرکت نفت و بانک های و مراکز حساس دولتی وارد ساخت.
هجرت امام از عراق به پاریس: در دیدار وزرای خارجه ایران و عراق در نیویورک، تصمیم به اخراج امام از عراق گرفته شد. روز دوم مهر ۱۳۵۷ منزل امام در نجف به وسیله قوای بعثی محاصره گردید. رئیس سازمان امنیت عراق در دیدار با امام خمینی گفته بود که شرط ادامه اقامت ایشان در عراق، دست کشیدن از مبارزه و عدم دخالت در سیاست است و امام نیز با قاطعیت پاسخ داده بود که به خاطر مسئولیتی که در مقابل امت اسلام احساس می کند حاضر به سکوت و هیچ گونه مصالحه ای نیست. روز ۱۲ مهر، امام خمینی نجف را به قصد مرز کویت ترک گفت. دولت کویت با اشاره رژیم ایران از ورود امام به این کشور جلوگیری کرد. قبلاً صحبت از هجرت امام به لبنان و یا سوریه بود اما ایشان پس از مشورت با فرزندشان (حجه الاسلام سید احمد خمینی( تصمیم به هجرت به پاریس گرفت. در روز ۱۴ مهر ایشان وارد پاریس شدند. دو روز بعد در منزل یکی از ایرانیان در نوفل لوشاتو (حومه پاریس) مستقر شدند. مأمورینِ کاخ الیزه نظر رئیس جمهور فرانسه را مبنی بر اجتناب از هرگونه فعالیت سیاسی به امام ابلاغ کردند. ایشان نیز در واکنشی تند تصریح کرده بود که این گونه محدودیت ها خلاف ادعای دموکراسی است و اگر او ناگزیر شود تا از این فرودگاه به آن فرودگاه و از این کشور به آن کشور برود باز دست از هدفهایش نخواهد کشید. در مدت اقامت ۴ ماهه امام در پاریس، نوفل لوشاتو مهم ترین مرکز خبری جهان بود و مصاحبه های متعدد و دیدارهای مختلف امام دیدگاههای ایشان را در زمینه حکومت اسلام و هدف های آتی نهضت برای جهانیان بازگو می کرد. به این ترتیب جمع بیشتری از مردم جهان با اندیشه و قیام ایشان آشنا شدند و از همین جا بود که بحرانی ترین دوران نهضت را در ایران رهبری کرد. دولت شریف امامی دو ماه بیشتر دوام نیاورد و شاه ریاست کابینه را به دولت نظامی ازهاری سپرد. کشتارها رو به فزونی نهاد اما تأثیر در قیام مردم نداشت. شاه در نهایت استیصال از سفیر آمریکا و انگلیس درخواست راه حل می کرد. اما هیچ یک از طرح های قبلی آنان نتیجه ای دربرنداشت. راهپیمائی های گسترده و میلیونی در روز تاسوعا و عاشورا در تهران و دیگر شهرها برگزار شد که به رفراندوم غیررسمی مردم علیه سلطنت شاه شهرت یافت. شاپور بختیار، یکی از سران جبهه ملی، آخرین مهره آمریکا بود که برای تصدی پست نخست وزیری به شاه پیشنهاد شد. پیام های امام خمینی مبنی بر وجوب مبارزه، طرح های رژیم را نقش بر آب ساخت. امام خمینی در دی ماه ۵۷ شورای انقلاب را تشکیل داد. شاه نیز پس از تشکیل شورای سلطنت و اخذ رأی اعتماد برای کابینه بختیار در روز ۲۶ دی ماه از کشور فرار کرد. خبر در شهر تهران و سپس ایران پیچید و مردم در خیابان ها به جشن و پایکوبی پرداختند.
پیروزی نهضت و ورود به ایران
بالاخره پس از سالها دوری از وطن، امام ۱۲ بهمنماه ۱۳۵۷ وارد ایران شدند و در ۱۵ بهمنماه بازرگان، را نخستوزیر دولت موقّت و مامور تشکیل کابینه کردند و از مردم خواستند که از وی حمایت کنند. امام با صدور اطلاعیهای در مورد حکومت نظامی ۲۱ بهمن، آن را خدعه خواندند و از مردم خواستند که به آن اعتنا نکنند که این اقدام باعث به ثمر نشستن نهضت و پیروزی انقلاب اسلامی شد. ۱۰ اسفندماه، از تهران به قم رفتند تا در آنجا مستقر شوند، مردم تا کیلومترها به استقبال آمده بودند.[۹۸] از همان ابتدا امام بر برگزاری رفراندوم اصرار کردند که نهایتا در رفراندوم ۱۰ فرودین ۱۳۵۸ مردم در رایی قاطع به جمهوری اسلامی آری گفتند. جلوگیری از انحلال ارتش که خواسته تعدادی از انقلابیون بود، [۹۹] مدیریت غائله خرمشهر، مهاباد، کردستان و پاوه، تلاش برای تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی و حل چالشهای آن، حمایت از اشغال سفارت آمریکا، موافقت با استعفای دولت موقت، اعلام فرمان تشکیل جهاد سازندگی و بسیج مستضعفین و پایان بخشیدن به غائله هواداران آیت الله شریعتمداری از مهمترین اقدامات امام در سال اول انقلاب بود.
بازگشت امام خمینی به ایران: اوایل بهمن ۵۷ خبر تصمیم امام در بازگشت به کشور منتشر شد. هر کس که می شنید اشک شوق فرو می ریخت. مردم ۱۴ سال انتظار کشیده بودند. اما در عین حال مردم و دوستان امام نگران جان ایشان بودند چرا که هنوز دولت دست نشانده شاه سرِ پا و حکومت نظامی برقرار بود. امام خمینی تصمیم خویش را گرفته و طی پیام هایی به مردم ایران گفته بود می خواهد در این روزهای سرنوشت ساز و خطیر در کنار مردمش باشد. دولت بختیار با هماهنگی ژنرال هایزر فرودگاههای کشور را به روی پروازهای خارجی بست. جمعیت انبوه از سراسر کشور به سوی تهران سرازیر شدند و در تظاهرات میلیونها تن از مردم تهران شرکت کرده و خواستار بازشدن فرودگاهها بودند. جمعی از روحانیون و شخصیت های سیاسی در مسجد دانشگاه تهران تا بازشدن فرودگاه دست به تحصن زدند. دولت بختیار پس از چند روز تاب مقاومت نیاورد و ناگزیر از پذیرفتن درخواست ملت شد. سرانجام امام خمینی بامداد ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ پس از ۱۴ سال دوری از وطن وارد کشور شد. استقبال بی سابقه مردم ایران چنان عظیم و غیرقابل انکار بود که خبرگزاری های غربی نیز ناگزیر از اعتراف شده و مستقبلین را ۴ تا ۶ میلیون نفر برآورد کردند. سیل جمعیت از فرودگاه به سوی بهشت زهرا، مزار شهیدان انقلاب اسلامی روانه شدند تا سخنان تاریخی امام را بشنوند. در همین نطق بود که امام خمینی با صدای بلند فرمود: «من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم.» شاپور بختیار ابتدا این سخن را شوخی گرفته بود، اما چند روز بیشتر نگذشت که در ۱۶ بهمن ۵۷ امام خمینی رئیس دولت موقت انقلاب را تعیین نمود. روز ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ پرسنل هوایی در محل اقامت امام خمینی (مدرسه علوی تهران) با ایشان بیعت کردند. ارتش شاه در آستانه سقوط کامل قرار گرفته بود، پیش از این بسیاری از سربازان و درجه داران مؤمن ارتش با فتوای امام خمینی پادگان ها را ترک گفته و به صفوف ملت پیوسته بودند. روز ۲۰ بهمن همافران در مهم ترین پایگاه هوایی تهران دست به قیام زدند. گارد شاهنشاهی برای سرکوب آنان گسیل شد. مردم به حمایت از نیروهای انقلابی وارد صحنه شدند. روز ۲۱ بهمن پایگاههای پلیس و مراکز دولتی یکی پس از دیگری به دست مردم سقوط کردند. فرماندار نظامی تهران طی اطلاعیه ای ساعات منع عبور و مرور را به ساعت ۴ بعد از ظهر افزایش داد. همزمان با آن بختیار جلسه اضطراری شورای امنیت را تشکیل داد و فرمان اجرای کودتای طراحی شده از سوی هایزر را صادر کرد. از سوی دیگر، امام خمینی طی پیامی از مردم تهران خواست تا با جلوگیری از توطئه در شرف وقوع، به خیابان ها بریزند و حکومت نظامی را عملاً لغو کنند. سیل جمعیت زن و مرد و کودک و بزرگ به خیابان ها ریخته و مشغول سنگربندی شدند. اولین تانک ها و تیپ های زرهی کودتاچیان به محض حرکت از پایگاههایشان به وسیله مردم از کار افتادند. کودتا در همان آغاز با شکست مواجه شد. بدین ترتیب آخرین مقاومت های رژیم شاه در هم شکسته شد و صبحدم ۲۲ بهمن، خورشید پیروزی نهضت امام خمینی و انقلاب اسلامی و پایانی بر دوران دیر پای سلطنت شاهان ستمگر در ایران طلوع کرد. مردم در سال ۵۸ در یکی از آزادترین انتخاب تاریخ ایران، رأی به استقرار نظام جمهوری اسلامی دادند و متعاقب آن انتخابات پیاپی برای تدوین و تصویب قانون اساسی و انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی برگزار گردید. امام خمینی برای استقرار ارکان نظام اسلام و تبیین هدف ها و اولویت های حکومت اسلامی و تشویق مردم به حضور در صحنه ها، همه روزه در محل اقامت خود و در مدرسه فیضیه قم در دیدار با هزاران تن از مشتاقان خویش سخنرانی می کرد. حضرت امام پس از پیروزی انقلاب، در تاریخ دهم اسفند ۱۳۵۷ از تهران به قم آمده و تا زمان ابتلاء به بیماری قلبی (۲ بهمن ۱۳۵۸) در این شهر بود. ایشان پس از ۳۹ روز مداوا در بیمارستان قلب تهران، موقتاً در منزلی واقع در منطقه دربند تهران ساکن شد و سپس در تاریخ ۲۷/۲/۱۳۵۹ بنا به تمایل خود به منزلی محقر در محله جماران نقل مکان کرد و تا زمان رحلت در همین منزل ماند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امام خمینی ره
ادامه مطلب را ببينيد
تأسیس جمهوری اسلامی و رخدادهای سالهای آغازین پس از پیروزی انقلاب
محمدرضا شاه در ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷، تحت عنوان معالجات پزشکی کشور را ترک کرد. سرانجام، خمینی پس از ۱۴ سال تبعید و ۴ ماه اقامت در فرانسه در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ از فرانسه به ایران بازگشت. جمعیت انبوهی به استقبال وی آمدند. خمینی سپس به بهشت زهرا رفت و سخنرانی معروفی را علیه حکومت پهلوی و دولت بختیار ایراد کرد.[۱۶۸] در سال ۲۰۱۵ مأمور سابق موساد گفت پیش از بازگشت خمینی، شاپور بختیار طرح ترورش را به اسرائیل پیشنهاد کرد، اما موساد نپذیرفت.[۱۶۹]. خمینی چند روز بعد، بازرگان را مسئول تشکیل دولت موقت با شرط در نظر نگرفتن روابط حزبی کرد. در حکمی که خمینی برای بازرگان صادر کرد، دولت وی را مسئول برگزاری رفراندوم تغییر نظام به جمهوری اسلامی، تشکیل مجلس مؤسسان برای تدوین قانون اساسی جدید و برگزاری انتخابات مجلس نمایندگان کرد. همزمان، استعفای برخی مقامات، نمایندگان، مدیران و ارتشیان، دولت بختیار را تحت فشار قرار داد. در ۲۱ بهمن، فرماندار نظامی تهران ساعت حکومت نظامی را از ۱۲ تا ۱۶ تعیین کرد، که گویا هدف آن دستگیری سران انقلاب بود. اما خمینی، از مردم درخواست کرد که بیتوجه به حکومت نظامی به خیابانها بیایند. در این روز با حمله گارد شاهنشاهی به پادگان نیروی هوایی، جنگ خیابانی آغاز شد. ارتش و کلانتریها اعلام بیطرفی کردند. سرانجام، بختیار در ۲۲ بهمن استعفا داد و نهادهای اصلی حکومت شامل ارتش، ژاندارمری، پلیس، صدا و سیما، نخستوزیری و مجلس به تصرف مردم درآمد و انقلاب به پیروزی رسید.[۱۷۱] آنچه به خمینی کمک کرد بتواند رهبری انقلاب را به دست بگیرد، این بود که او اولاً، توانست روحانیت شیعه را که معمولاً جناح گرا و فردگرا هستند را ماهرانه در حمایت از خود متحد کند. ثانیاً، خمینی توانست گروههای سیاسی مختلف با اهداف مختلف را با هدف حذف شاه متحد کند. ثالثاً، خمینی توانست با تعبیر مبارزه خود علیه شاه در قالب شعارهای آسمانی، تودههای مردم بهخصوص طبقات پایین را جذب کند. انقلاب بدین ترتیب تبدیل به بازسازی واقعه کربلا و جنگ بین حق و باطل شد، که در آن حامیان و مخالفان انقلاب نقشهای حسین و یزید را تداعی میکردند. شخصیت خمینی در تبعید، شخصیت مهدی را تداعی میکرد که از طریق نوابش به پیروان خود پیام میفرستد.[۱۷۲] پس از انقلاب، در ۱۲ فروردین همهپرسی نظام جمهوری اسلامی در ایران برای تعیین نوع حکومت برگزار گردید. این رفراندم اولین مورد رویارویی بین خمینی و سایر نیروهای انقلابی بود.[۱۷۲] چهرههای لیبرالتر روحانیون مانند طالقانی و شریعتمداری به همراه گروههایی مانند جبهه ملی و بازرگان موافق وجود چندین گزینه انتخابی برای رفراندم بودند. اما سرانجام به فرمان خمینی، مردم تنها میتوانستند بین گزینه جمهوری اسلامی در مقابل نظام سلطنتی انتخاب کنند.[۱۷۳] پس از انقلاب، با نظر خمینی احکام شریعت اسلامی نظیر اجرای قصاص، حدود شرعی و حجاب اسلامی زنان اجرا شد. همچنین، وی فرمان انقلاب فرهنگی را جهت تصفیه دانشگاهها از به گفته وی «استادان و دانشجویان ضدانقلاب» صادر کرد، که در پی آن دانشجویان و استادان چپ، لیبرال و بهایی اخراج شدند.[۱۷۲] دوران حکمرانی او همراه بود با درگیری مسلحانه در کشور و حمله عراق به ایران، که نهایتاً به افزایش قدرت طرفدارانش با پیروزی حزب جمهوری اسلامی در انتخابات مجلس اول و ریاست جمهوری دوم، حذف معمولاً خشونتآمیز گروههای مخالف بهرغم مقاومتشان و افزایش اعمال کنترل ایدئولوژیکی و رفتاری بر مردم انجامید.[۱۷۴] بهگفتهٔ خامنهای خمینی مخالفان نظام را اعدام میکرد،[۱۷۵] صادق خلخالی صدها نفر از مسئولان نظام سابق و هزاران نفر دگراندیش را از جمله در کردستان اعدام یا تیرباران کرد که شامل سرکوب بسیاری از متحدان پیشین خودش نیز شد.[۸۰] بیش از ۳٬۰۰۰ نفر از زندانیان سیاسی تابستان ۱۳۶۷ به حکم حکومتی او اعدام شدند.[۸۰][۱۷۶] به نوشته موژان مؤمن، بعد از بازگشت به ایران هر کسی که حرفی متفاوت با خمینی میزد یا مخالفتی با او میکرد به مانند ناکثین با او برخورد میشد؛ یعنی کسانی مانند طلحه و زبیر یا عایشه که در زمان خلافت علی، بعد از بیعت با او، به مخالفت با علی پرداختند. اتهام معمول برای کسانی که در دادگاههای انقلاب دوران خمینی به اعدام محکوم میشدند «مفسد فی الارض» بود: اتهامی مبهم و غیرقابل تعریف از نظر کیفری با بار لغوی قرآنی بسیار سنگین.[۱۷۲] پس از پیروزی انقلاب ۵۷ در ابتدا نقدهای بسیاری به خمینی میشد اما با گذشت زمان، فضای کشور روز به روز و به سرعت به سوی عدم امکان نقد خمینی پیش رفت. از این رو گروههای مختلف به شدت از طرف شخص خمینی و طرفدارانش طرد میشدند و یکی پس از دیگری از صحنهٔ سیاست حذف کردند. با آغاز گنجاندن نظریهٔ ولایت فقیه در قانون اساسی و این که رهبری در زمان غیبت امام زمان جانشین وی است، کمکم نقد خمینی به خط قرمز تبدیل شد و هیچکسی حق نقد به او را نداشت و این خط قرمز تا زمان مرگ وی در سال ۱۳۶۸ ادامه داشت.[۱۷۷][۱۷۸][۱۷۹][۱۸۰][۱۸۱][۱۸۲][۱۸۳][۱۸۴][۱۸۵] روحالله خمینی و طرفدارانش به تدریج برخی از چهرههای اصلی انقلاب را حکومت حذف کردند یا به حاشیه راندند. مانند مهدی بازرگان اولین نخستوزیر ایران پس از انقلاب، سید ابوالحسن بنیصدر اولین رئیسجمهور ایران، حسینعلی منتظری قائم مقام رهبری، محمدکاظم شریعتمداری مرجع تقلید شیعه، عباس امیرانتظام سخنگوی دولت موقت و صادق قطب زاده رئیس صدا و سیما. همچنین به مانند سایر انقلابها ائتلاف گروهها و احزابی که در سرنگونی شاه مشارکت داشتند دیری نپایید. در دوران رهبری خمینی، گروههای مخالف حذف شدند که این حذف اغلب به صورت خشونتآمیز و با وجود مقاوت این گروهها بود. از جمله این گروهها میتوان مجاهدین خلق، جبهه ملی، حزب توده، فدائیان خلق اکثریت و اقلیت، حزب پیکار و … را نام برد.[۱۸۶] خمینی مهدی بازرگان را به سِمت نخستوزیر دولت موقت انتخاب کرده بود. اما در کنار این دولت رسمی کمیتههای انقلاب اسلامی شکل گرفت که عملاً دولتی در سایه بود و دولت بازرگان کنترلی بر آن نداشت.[۱۷۲] پس از انقلاب اسلامی به فرمان سید روحالله خمینی، برای محاکمه مقامات نظام شاهنشاهی پهلوی، صادق خلخالی به عنوان حاکم شرع دادگاههای انقلاب منصوب شد.[۱۸۷] کمیتههای انقلاب در هر شهری تشکیل شد. صدها نفر در اویل انقلاب اعدام شدند. این اعدامها بعضی بخاطر جرایم ناچیز و حتی گاهی بدون محاکمه انجام میشد.[۱۷۲] خمینی در سخنرانی ۱۸ خرداد ۱۳۶۰ در حسینیه جماران صراحتاً میگوید: من تا اُنجایی که بتوانم، تا اُنجایی که اخلاق اسلامی اقتضا میکند که همهٔ اینها را به آرامش دعوت کنم، همهٔ گروهها و گروهکها را به آرامش دعوت کنم، همهٔ افراد را به آرامش اِ دعوت کنم، عمل خواهم کرد، نصیحت خواهم کرد، نصیحت برادرانه خواهم کرد، نصیحت خاضعانه خواهم کرد، لکن این را باید همه بدانند اُن روزی که من احساس خطر برای جمهوری اسلامی بکنم، اُن روزی که من احساس خطر برای اسلام بکنم، اُن روز اینطور نیست که بَز ما باز من بشینم نصیحت کنم؛ دست همه را قطع خواهم کرد.[۱۸۸]و[۱۸۹]. پس از بازرگان، ابوالحسن بنیصدر که از حلقه نزدیکان او در پاریس بود به ریاست جمهوری رسید. هر چند خمینی در ابتدا حامی بنیصدر بود به مرور حمایت خمینی به انتقاد خمینی از بنیصدر تبدیل شد و سرانجام بنیصدر از ریاست جمهوری خلع شد.[۱۷۲] در فروردین سال ۱۳۶۰ در پی انقلاب فرهنگی ایران، به فرمان خمینی دانشگاهها بسته شد و به دنبال آن کسانی که به ظن نظام، اسلامی نبودند یا سوابق راضیکنندهای در قبل از انقلاب نداشتند از دانشگاهها اخراج شدند. همچنین دانشگاهها از چپگرایان و بهاییها اعدام شدند. در همان زمان حجاب در ایران اجباری شد و سازمان حزبالله به هر زنی که در خیابان حجاب مناسب نداشت حمله میکرد.[۱۷۲] روابط خمینی با روحانیان برجسته قم و مشهد در سالهای ۶۱ و ۶۲ به تیرگی گرایید. علمای برجسته مشهد مانند شیرازی و قمی در بهار سال ۱۳۶۱ در سخنرانیهای خود چندین مورد به رژیم انقلابی حمله کردند. همچنین روحانیانی مانند سید احمد زنجانی، بهاءالدین محلاتی و علی تهرانی به انتقاد از خمینی، جمهوری اسلامی و ایده ولایت فقیه پرداختند. در قم شریعتمداری و سید محمدرضا گلپایگانی علیه استیلای جمهوری اسلامی موضع گرفتند. هرچند سید شهابالدین مرعشی نجفی سعی کرد موضعی خنثی بگیرد. با اعلام خمینی مبنی بر اینکه وجوهات اسلامی باید به امام جمعههای منتصب او پرداخت شود، ضربه اقتصادی سختی به مراجع مستقل خورد و آنها دیگر نمیتوانستند با جمعآوری وجوهات طلبههای دینی و کارهای خیریه خود را تأمین مالی نمایند.[۱۷۲] با تمام این مخالفتها در سطح روحانیان که بعضاً مانند شریعتمداری از نظر دینی برجستهتر از خمینی بودند و همچنین در میان انقلابیون منتقد، خمینی به دلایل چندی توانست خود را به عنوان رهبر حکومت اسلامی در ایران بقبولاند. امین سیکل این دلایل را نام میبرد:[۱۹۰] خمینی پیش از همه روحانیان هم دورهاش صحبت از تشکیل حکومت اسلامی در ایران کرده بود.[۱۹۱] شخصیت اسرارآمیز خمینی: بیشتر مردم ایران او را به عنوان چهرهای مبارز علیه شاه میشناختند. اما به اندازه کافی در مورد او و افکارش نمیدانستند تا خمینی را بهطور انتقادی مورد ارزیابی قرار دهند.[۱۹۲] شخصیت کاریزماتیک خمینی که او را از سایرین متمایز میکرد.[۱۹۳] نبود رهبری در سطح خمینی در میان مخالفان سکولار و مذهبی خمینی[۱۹۴] فراست سیاسی خمینی و قدرت او در به حرکت درآوردن توده مردم.[۱۹۵] در مارس ۱۹۸۰ خمینی قانون حمایت خانواده را لغو کرد و حجاب زنان را اجباری کرد. هر چند بعد از تظاهرات پرشمار زنان مخالف در اسفند ۵۷، خمینی موقتاً عقبنشینی کرد، اما در ماه ژوئیه پوشش اسلامی را در ادارات دولتی اجباری کرد و یک سال بعد نیز مجلس بقیهٔ زنان را موظف به این کار کرد.[۱۹۶]
فتوای جهاد با کومله
سید روح الله خمینی در ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ علیه مناطق کردنشین ایران فرمانی به نام «فتوای جهاد» اعلام کرد و صادق خلخالی را حاکم شرع دادگاههای انقلاب نمود که وی در همان روز اول حکم اعدام ۱۲ نفر را در پاوه صادر کرد. از این تاریخ به بعد پاسداران و نیروهای تحت امر خمینی از کرمانشاه شروع کرده و به سمت کردستان و سپس به سوی شهرهای جنوبی آذربایجان غربی پیشروی کرده و به شهروندان عادی هم رحم نکرده و صدها نفر را تیرباران کردند.[۱۹۷][۱۹۸]
شروع جنگ ایران و عراق تا سال ۱۳۶۷
عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به ایران حمله کرد چرا که صدام حسین گمان میکرد که ایران در این زمان ضعیف و آسیبپذیر است و اقلیت عربهای خوزستان او را در جنگ یاری خواهند کرد. اما اشتباه محاسباتی صدام و جنگ باعث اتحاد ایرانیان و به غلیان درآمدن آمیزهای از احساسات ملی و شیعی شد. جنگ ایران و عراق باعث تقویت بسیج و سپاه پاسداران و خمینی شد. در وضعیت اضطراری جنگ، طرفداران خمینی سرکوب داخلی را افزایش دادند و برای مثال روزنامه مجاهدین را تعطیل کردند.[۱۹۹] تا پاییز ۱۳۵۹ (۱۹۸۰) طرفداران خمینی کنترل تمام نهادهای حکومتی به جز ریاست جمهوری و چند وزارت کلیدی را در دست گرفته بودند.[۲۰۰] در این زمان خمینی دستور داد که مسئله گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا که به انزوای سیاسی ایران و تحریمهای آمریکا انجامیده بود باید حل شود. مذاکرات پنهانی بین ایران و آمریکا انجام شد و توافقات حاصل شد. اما گروگانها با تأخیر و کمی بعد از آنکه جیمی کارتر دفتر ریاست جمهوری را در ۲۰ ژانویه ترک کرد آزاد کردند.[۲۰۱] ایران موفق شد اراضی اشغالی را از عراق پس بگیرد و در تابستان ۱۳۶۱ با امید حمایت از شیعیان عراق، جنگ را به داخل خاک عراق کشانید.[۲۰۲] مهمترین واقعه سیاست خارجی در نیمه دهه هشتاد میلادی، ماجرای ایران-کنترا بود.
تسخیر لانه جاسوسی آمریکا: برگزاری موفقیت آمیز انتخابات و مشارکت گسترده مردم، امیدهای آمریکا را در سرنگونی قریب الوقوع نظام اسلامی که خبر آن مرتباً در رسانه های گروهی غرب و بیانیه های ضد انقلاب داخلی منعکس می شد، بر باد داد. روز ۱۳ آبان گروهی از نیروهای مسلمان دانشگاهی با نام «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» سفارت آمریکا در تهران را اشغال کرده و پس از شکستن مقاومت تفنگداران آمریکاییِ نگهبان سفارت، جاسوسان آمریکایی را بازداشت کردند. سندهای بدست آمده از سفارت پرده از اسرار جاسوسی ها و دخالت های بی شمار آمریکا در ایران و کشورهای مختلف جهان برمی داشت و اسامی بسیاری از عوامل و رابط ها و جاسوس های آمریکا و انواع شیوه های جاسوسی و تحرکات سیاسی این کشور را در مناطق مختلف جهان افشا می کرد. امام خمینی از حرکت انقلابی دانشجویان حمایت کرد و آن را انقلابی بزرگتر از انقلاب او نامید. طرح عملیات آزاد کردن جاسوسان بازداشت شده با واقعه شگفت و معجزه آسا در صحرای طبس ایران، با شکست مواجه شد. مرگ شاه در تاریخ ۵ مرداد ۱۳۵۹ در مصر، عملاً یکی از شرایط ایران را که استرداد او به عنوان جنایتکار اصلی در کشتارهای مردم بود، منتفی ساخت. سرانجام پس از ۴۴۴ روز با وساطت الجزایر و بنا به رأی نمایندگان مجلس شورای اسلامی و بر طبق توافقنامه الجزیره بین ایران و آمریکا، جاسوسان آزاد شدند و آمریکا متعهد به عدم دخالت در امور داخلی ایران و باز پس دادن اموال و دارائی های بلوکه شده ایران شده که هیچ گاه بدان عمل نکرد.
نامه معنوی امام به گورباچف: روز یازدهم دی ماه ۱۳۶۷ هجری شمسی، امام خمینی پیامی به گورباچف صدر هیأت رئیسه شوروی سابق صادر کردند. رهبر انقلاب اسلامی ضمن اظهار نظر صریح در باره تحولات جهان کمونیست اعلام فرمود: «از این پس کمونیسم را باید در موزه های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد». امام همچنین سعی نمود با استدلال، گورباچف را متوجه نادرست بودن تفکر مادی گرایان بنماید و او را به خدا و جهان غیب متوجه نماید. امام خمینی در استدلال های خود به آیاتی از قرآن اشاره نمود و پس از آن ضمن بحث کوتاه فلسفی، از گورباچف خواست که دستور دهد صاحبان این علوم برای تحقیق در این زمینه ها به نوشته های ابن سینا، فارابی، سهروردی و ملاصدرا مراجعه نمایند و نیز توصیه نمود تنی چند از خبرگان تیزهوششان را برای فهم نکات باریک عرفانی به خصوص آثار محی الدین عربی به شهر قم بفرستد.
حکم به ارتداد سلمان رشدی: جنگ عراق و ایران که پایان یافت، رهبران سیاسی غرب تهاجم تازه ای علیه اسلام انقلابی آغاز کردند. ماجرای تدوین و انتشار وسیع کتاب مبتذل «آیات شیطانی» نوشته سلمان رشدی و حمایت رسمی دولت های غربی از آن، سرآغازی بر فصل تهاجم فرهنگی بود. امام خمینی در تاریخ ۲۵/۱۱/۱۳۶۷ در ضمن چند سطر کوتاه به صورت حکم ارتداد و اعدام سلمان رشدی و ناشرین مطلع از محتوای کفرآمیز این کتاب، انقلابی دیگر برپا کرد. پیامدهای این واقعه موجودیت جامعه اسلامی را به عنوان یک امت واحده جلوه گر ساخت. صدور این حکم، تصور اشتباه غربی ها را در این که ایران با پذیرش قطعنامه از هدف های انقلابی اسلامی خود دست کشیده است، درهم ریخت.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امام خمینی ره
ادامه مطلب را ببينيد
سالهای پایانی
سید روح الله خمینی تا پایان عمر قاطعیت و تغییرناپذیری خود را حفظ کرد. او با پایان دادن به جنگ با صدام که بهطور مداومی نارضایتی مردم را افزایش میداد مخالفت میکرد. تنها زمانی که ورق جنگ در سال آخر آن برگشت و نیرویهای آمریکایی هواپیمای مسافربری ایران را سرنگون کردند خمینی به تعبیر خود «جام زهر را نوشید» و آتشبس را پذیرفت.[۸۰] در این زمان دیگر آرزوی وی برای سرنگونی صدام دست نیافتنی بود. هرچند خمینی در ابتدا قطع نامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد مبنی بر آتشبس بین ایران و عراق را رد کرده بود، در اواسط تیر ماه سال ۱۳۶۷ که علی اکبر رفسنجانی که به تازگی جای علی خامنهای را به عنوان فرمانده جنگ گرفته بود خمینی را راضی کرد که امیدی به ادامه این جنگ نیست و خمینی سرانجام با پذیرش قطع نامه موافقت کرد.[۸۰] در اولین روز سال ۱۹۸۹ میلادی (۱۱ دی ۱۳۶۷) نامه سید روحالله خمینی به گورباچف را عبدالله جوادی آملی، محمدجواد لاریجانی و مرضیه حدیدچی دباغ به نمایندگی از سوی خمینی، به میخائیل گورباچف آخرین دبیرکل حزب کمونیست شوروی تسلیم کردند. رهبر ایران در این نامه نسبت به مرگ کمونیسم هشدار داد.[۲۰۳] مدتی بعد برنامهای تلویزیونی پخش شد که در آن از زنی پرسیده شد الگویتان چه کسی است و «آیا حضرت زهرا الگوی شماست؟» او در جواب گفت: «نه، حضرت زهرا خیلی خوب هستند. ما نمیتوانیم مثل ایشان باشیم. الگوی من اوشین [در سالهای دور از خانه] است… ما یک الگوی امروزی میخواهیم!»[۲۰۴] خمینی فردای آن روز در نامهای به محمد هاشمی، رئیس وقت صدا و سیما دستور داد: «فردی که این مطلب را پخش کرده است تعزیر و اخراج میگردد و دستاندرکاران آن تعزیر خواهند شد. در صورتی که ثابت شود قصد توهین در کار بوده است، بلاشک فرد توهین کننده محکوم به اعدام است.»[۲۰۵] چند تن از کارکنان صدا و سیما همان روز بازداشت شدند اما هاشمی در ملاقاتی با خمینی دستور عفو متهمان را از او گرفت و آنها آزاد شدند.[۲۰۶] در سال ۱۳۶۷ و ۱۳۶۸ خمینی که پایان حیاتش نزدیک به نظر میرسید، اقدامات متعددی برای ضعیف کردن مخالفان احتمالی و قدرت دولت و طرفدارانش انجام داد. در ژانویه ۱۹۸۸ و در پی اختلافات مداوم مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان، خمینی دستور تشکیل مجمع تشخیص مصلحت را صادر کرد. به دنبال اعتراضات حسینعلی منتظری و اختلافات پیش آمده، در ماه فروردین ۱۳۶۸ خمینی دستور تشکیل مجلس خبرگان را صادر کرد و از آنها خواست که با منتظری مذاکره کنند و عملاً به منتظری اعلام کردند که استعفایش مورد قبول واقع گرفته است.[۲۰۷] در آوریل سال ۱۹۸۹ خمینی، خامنهای را مأمور به سرپرستی هیئت بازنگری قانون اساسی کرد زیرا در مواجهه با شرایطی که هیچیک از مراجع عظمی بهطور کامل ایده ولایت فقیه را قبول نداشتند، باید تأکید موجود بر صلاحیت مذهبی فقیه را تعدیل میکرد. در این زمان شورایی که بخشی منصوب خمینی و بخشی منتخب مجلس بود، بازنگری قانون اساسی را بهعهده گرفت. در این بازنگری پست نخستوزیری حذف شد و اختیارات ولی فقیه با جزئیات بیشتری تعریف شد.[۲۰۸]
سالهای پایانی عمر امام
امام خمینی در ۲۹ دیماه وصیتنامه جدیدشان را نوشتند و آقایان منتظری و پسندیده را وصی خودشان قرار دادند.[۱۰۰] چند روز بعد به دلیل عارضه قلبی به بیمارستانی در تهران منتقل شدند. نظر پزشکان به جراحی بود، امام مخالفت کردند و قبول کردند که داروها را منظم استفاده کنند.[۱۰۱] پس از دو ماه، امام بهبود پیدا کردند و پزشکان صلاح ندیدند که دوباره در قم اقامت کنند و تاکید نمودند که در اطراف بیمارستان قلب منزلی برای امام گرفته شود و علاوه بر آن به تشخیص پزشکان الزاماً میبایست در شمال تهران که از هوای مناسب برخوردار است سکونت داشته باشند. ظهور و سقوط بنیصدر، کودتای نوژه، اختلافات بین مسولین، ترورهای منافقین و جنگ تحمیلی عراق از مهمترین موضوعاتی بود که امام با مدیریت خود کشور را در سالهای نخست انقلاب به پیش بردند. در فروردین ۱۳۶۵ قلب امام برای لحظاتی ایستاد، تلاش پزشکان ممکن بود که به نتیجه نرسد اما ناگهان قلب در آخرین شوک بازگشت.[۱۰۲] در بیمارستان در جریان ملاقات آقای خامنهای گفته بودند: قوی باشید، احساس ضعف نکنید، به خدا متکی باشید، اشدّا علی الکفّار رحماء بینهم[۱۰۳] باشید و اگر با هم بودید، هیچکس نمیتواند بهشما آسیبی برساند."[۱۰۴] پس از این ماجرا، اتفاقات سختی را امام مدیریت کردند. جریان قائممقام رهبری و موضوع باند سید مهدی هاشمی، مکفارلین و حاشیههای آن، مباحث مربوط به قطعنامه و پایان جنگ، اختلافات در حزب جمهوری و مسولان، کشتار حجاج ایرانی، عمیق شدن اختلافات سیاسی، حمله آمریکا به هواپیمای مسافربری و انتشار کتاب آیات شیطانی از اهمّ این اتفاقات است.
فتوای قتل سلمان رشدی
در ۲۵ بهمن ۱۳۶۷ خمینی فتوای کشتن سلمان رشدی را صادر کرد[۲۱۶] زیرا سلمان رشدی کتاب آیات شیطانی را نوشته بود. به گفته نیکی کدی، در این زمان خمینی تازه بیرون آمده از ناکامی جنگ با عراق، کوشید تا تصویر خود به عنوان رهبر اسلام پیکارجو را زنده کند. بسیاری از مسلمانان اعتبار چنین فرمانی، توسط یک روحانی شیعه علیه یک مسلمان سنی و تبعه یک کشور خارجی را زیر سؤال بردند. این اقدام باعث شد تا وجهه ایران در بین کشورهای غیر مسلمان بسیار مخدوش شود و به تلاشهای خامنهای و رفسنجانی برای بهبود روابط و از سرگیری پیوندهای اقتصادی با غرب و کشورهای غربی پایان داد.[۲۱۷] . برنارد لوئیس نویسنده کتاب بحران اسلام عقیده دارد کتاب آیات شیطانی یک کتاب ادبی و تخیلی بوده و اظهار تردید میکند که خمینی با وجود کهولت سن این کتاب ۵۰۰ صفحهای را خوانده باشد. وی صدور فتوای کشتن سلمان رشدی را تخلف آشکار خمینی از قوانین اسلام میداند و میافزاید: «بر طبق قوانین اسلام باید به متهم فرصت دفاع از خود داده شود و نمیتوان بدون محاکمه برای کسی حکم صادر کرد».[۲۱۸] اما خمینی بر فتوای خود تأکید کرد و گفت: حتی اگر سلمان رشدی اصلاح شده و مردی دیندار شود بر هر مسلمانی واجب است که از جان و مال خود بگذرد و او را به جهنم بفرستد.[۲۱۹]
امام خمینی از نگاه دیگران
آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران: «شخصیت عظیم رهبر کبیر و امام عزیز ما حقاً و انصافاً پس از پیامبران خدا و اولیای معصومین، با هیچ شخصیت دیگری قابل مقایسه نبود. او ودیعه خدا در دست ما، حجت خدا بر ما، و نشانه عظمت الهی بود.[۱۰۲]
مرتضی مطهری: من که قریب دوازده سال در خدمت این مرد بزرگ تحصیل کردهام، باز وقتی که در سفر اخیر به پاریس به ملاقات و زیارت ایشان رفتم، چیزهایی از روحیه او درک کردم که نه فقط بر حیرت من بلکه بر ایمانم افزود.»[۱۰۳]
محمد فاضل لنکرانی از مراجع تقلید شیعه: امام نه تنها شخصیت منحصر به فرد عصر ما بود، بلکه در طول ۱۴۰۰ سال گذشته به جز ائمه معصومین که از آنها بگذریم، در بین علمای اسلام- اعم از شیعه وسنی- چنین فردی را نداریم و تاریخ به ما نشان نداده است. این نعمتی بود که خداوند به ما عنایت کرد.[۱۰۴]
آیتالله اراکی از مراجع تقلید شیعه: کار امام فقط و فقط برای رضای خداست و این مرد از آن مردهایی است اگر در روز عاشورا بود، این هفتاد و دو تن میشدند هفتاد و سه تن. میرفت جنگ و سینهاش را سپر میکرد جلوی شمشیر و نیزه، و این از این جور اشخاص بود.[۱۰۵]
آیت الله شبیری زنجانی امام خمینی را بهرهمند از دلی قوی و او را در شجاعت از نوادر قرون و مشابه مدرس دانسته است. [۱۰۶]
احسان توفیق بعدرانی، امام جمعه بزرگترین مسجد دمشق:امام خمینی همواره الگوی گرانقدر و گرانمایهای برای تمامی مسلمانان جهان خصوصاً در زمینه ایجاد وحدت اسلامی است.[۱۰۷]
گورباچف رهبر شوروی: آیتالله خمینی فراتر از زمان میاندیشید و در بُعدِ مکان نمیگنجید.[۱۰۸]
وفات امام خمینی (رحمه الله)
امام خمینی (رحمه الله) در شامگاه شنبه سیزدهم خرداد ماه سال ۱۳۶۸ در ۸۷ سالگی در تهران از سرای فانی رحلت نمود. وداع مردم با مرحوم امام خمینی در پانزدهم خرداد ۱۳۶۸، در محل مصلای امام خمینی برگزار شد و پیکر ایشان در کنار بهشت زهرا ـ مزار شهیدان انقلاب اسلامی ـ که به «حرم امام خمینی» مشهور است به خاک سپرده شد.
امام خمینی در شامگاه ۱۳ خرداد ۱۳۶۸ش در ۸۷ سالگی[۲۰] بر اثر سرطان معده در تهران درگذشت.[۲۱] جنازه وی در ۱۵ خرداد در مصلای تهران قرار گرفت و مردم برای وداع با او اجتماع کردند.[۲۲] سید محمدرضا گلپایگانی از مراجع تقلید شیعه در ۱۶ خرداد نماز میت را بر جنازه او اقامه کرد[۲۳]و در نزدیکی قبرستان بهشت زهرا جایی که به حرم امام خمینی معروف شد، دفن گردید.[۲۴] سایت رسمی رکوردهای جهانی گینس مراسم تشییع جنازه امام خمینی را با حضور ۱۰ میلیون ۲۰۰ هزار نفر، نسبت به درصد جمعیت (یکششم جمعیت ایران) پرجمعیتترین تشییع جنازه در تاریخ شمرده است.[۲۵]وصیتنامه سیاسیالهی امام خمینی پس از درگذشت وی در چهاردهم خرداد سال ۱۳۶۸، در جلسهای در محل مجلس شورای اسلامی با حضور اعضای مجلس خبرگان و مسئولان عالیرتبه کشور گشوده شد سیدعلی خامنهای، رئیسجمهور وقت، آن را قرائت کرد.[۲۶] پس از درگذشت امام خمینی، یک گروه پانک وِلزی تحت تأثیر تصاویر پخششده از مراسم تشییع او در تلویزیون انگلیس، حرکتی را به نشانه ناراحتی از درگذشت وی انجام دادند که آیتالله نام گرفت. این حرکت از سال ۱۹۹۰ در بازیهای باشگاه فوتبال کاردیف سیتی رایج شد. هواداران این تیم پس از گلزدن تیمشان، با تکان دادن دستها به بالا و پایین در بالای سر، این حرکت را اجرا میکنند.[۲۷] .
صحیفه امام: مجموعه آثار امام خمینی
خمینی، روحالله، صحیفه امام، ج۱۹، ص۴۲۶-۴۲۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.
برگی از صحیفه/ تحریم رفراندوم دروغین شاه توسط امام خمینی
امام خمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۱۸۳.
ولایتفقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی
صوت سخنرانی امام خمینی بمناسبت تصویب کاپیتولاسیون
مروری بر رخدادهای بهار ۱۳۴۲/ روزهای سرکوب و قیام
فهرست مجموعه آثار خاطره گروه تاریخ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
کتاب ۲۲ جلدی «سیر مبارزات یاران امام (ره) در آیینه اسناد ساواک منتشر شد
ناگفته هایی از مراسم خاکسپاری امام
سیری بر زندگانی و شخصیت امام راحل
ايدئولوژی انقلابی امام خمینی احيای تشيع
پا به پای آفتاب - سینمایی زیبا درباره امام خمینی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امام خمینی ره
ادامه مطلب را ببينيد
همه عمرخون فشانم زغم امام باقر
آقاجان امام باقر آقاجان امام باقر - آقاجان امام باقر آقاجان امام باقر
همه عمرخون فشانم زغم امام باقر – رود اشك دیدگانم زغم امام باقر
زشرارزهردشمن شده آتشی به خرمن - كه بسوخت جان عالم زغم امام باقر
زهشام دون غاصب بكندیكی سؤالی - كه چرازكینه كشتی توامام باكمالی
چوسوارزین استربنمودامام پنجم - زشرارزهرآن زین بفغان فتادانجم
به درسرای خوداو چوفرودشدزاستر - شده است درتب وتاب تن اوزشدّت زهر
سه شب وسه روزآقا تف زهرشعله زدبجانش - بسوی بهشت رضوان بشتافت روح وجانش
به بهشت ونزدزهرا وبه نزدجدّوبابش - به بقیع رفت وخوابید تن پاك آن جنابش
به بقیع وهم مدینه بروی تو باقری پور - به زیارت امام و حرم پیمبرنور
آقاجان امام باقر آقاجان امام باقر - آقاجان امام باقر آقاجان امام باقر
نورهفتم ماه پنجم باقراست
نورهفتم ماه پنجم باقراست - حجّة حق شمع انجم باقراست
باقرعلم النّبیین است او - برنبی یك ازوصیین است او
صادق اراستاددانشگاه بود – باقراو را یاوراین راه بود
هست اوهمنام جدّش مصطفا – چون محمّدهست نامش باصفا
جداواحمدسلامش میكند - باسلامش احترامش میكند
گفت جابربهرباقراین پیام – جدّ تو احمدكند برتوسلام
ماهم ازاینجابگوئیم ای امام - ایهاالباقرعلیك ازماسلام
گرچه ما اینجاوتواندربقیع - گوجواب ماوشوبرماشفیع
الغرض دركودكی دركربلا - همره جدّوپدردیدی بلا
صحنه های كربلارادیده ای - راه شام وكوفه راپیموده ای
كربلاباناله های العطش - توبدیدی كودكی راكرده غش
كربلادیدی تواصحاب وفا - هم جفاهادیدی توازاهل جفا
كربلاازخیمه گاه وقتلگاه - توشنیدی ناله ها باسوزوآه
كربلا اجسام بی سردیده ای - شام وكوفه روی نی سردیده ای
شام وكوفه دیده ای كاخ ستم - كنج ویران دیده ای رنج والم
زان شدی توراوی كرببلا - ای امام باقرای نورخدا
باقری اینك شده مدحت سرا - بهرتوای باقرِ اهل التّقی
نوردوچشم زهراآقاامام باقر
نوردوچشم زهراآقاامام باقر - فرمانروای دلهاآقاامام باقر
احیاگرصلاتی آقاامام باقر - سرچشمۀ حیاتی آقاامام باقر
زهرجفابجانت هردم زندشراره - اِستاده خصم جانت برتوكندنظاره
گشتی شهیدكینِ زهرِهشام ملعون - اندرغم عزایت ماسوگوارومحزون
سوی جنان روانی باقلب پرشراره - ازابردیده ریزدبردامنم ستاره
اندربقیع خفتی همراه عمّ وبابت - دلها بسوزد ازغم برقبربی چراغت
صادق زداغ بابا محزون ودیده گریان - گوئیم تسلیت مابرآن امیرایمان
ای باقری توبنماازجان اطاعت او - تاكه شودنصیبت حج وزیارت او
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم هفتم امام باقرع
ادامه مطلب را ببينيد
شهادت امام محمدباقرعلیهالسلام
امام محمد باقر علیه السلام در هفتم ذی الحجه سال ۱۱۴ و به قولی در ربیع الاول سال ۱۱۴ به شهادت رسید. گفته شده که آن حضرت را حاکم مدینه ابراهیم بن ولید بن عبدالملک بن مروان به زهر شهید کرده است و به نظر می رسد اینکار به امر هشام بن عبدالملک (خلیفه وقت) صورت گرفته است.
امام محمدباقر (علیهالسلام)، فرزند امام سجاد (علیهالسلام)، ملقب به باقر العلوم پنجمین امام شیعیان اثنا عشری است.
امام باقر (علیهالسلام) همعصر چند تن از خلفای عباسی بوده و سرانجام در عصر روزگار هشام بن عبدالملک خلیفه عباسی به شهادت رسید. درباره سال، روز و ماه شهادت آن حضرت بین تاریخنگاران اختلاف وجود دارد، اما بیشتر منابع تاریخی، سال ۱۱۴ را متذکر شدهاند. منابع روایی و تاریخی علت وفات آن حضرت را مسمومیت دانستهاند، مسمومیتی که دستهای حکومت امویان در آن دخیل بوده است. آن حضرت پس از شهادت در قبرستان بقیع در کنار مرقد پدرشان امام سجاد (علیهالسّلام) و عموی پدرش، امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) مدفون شد.
ولادت و نام و نسب امام باقرعلیهالسلام
امام باقر علیه السلام در یکم رجب سال ۵۷ هجرى قمری در شهر مدینه چشم به جهان گشود.[۱] نام آن حضرت، «محمد»، کنیهاش «ابوجعفر» و لقبش «باقرالعلوم» یعنى «شکافندهى دانشها» است. نسب امام باقر علیه السلام از پدر و مادرشان به پیامبر اکرم و حضرت على و حضرت زهرا علیهم السلام مى رسد، زیرا پدر او امام زین العابدین علیه السلام فرزند امام حسین علیه السلام، و مادر او فاطمه ام عبدالله دختر امام حسن مجتبى علیه السلام است. بدین سبب برخی آن حضرت را به ابن الخیرتین و علوی بین علویین لقب دادهاند.[۲] در واقع ایشان از سوی پدر، نوه امام حسین علیهالسلام و از سوی مادر، نوه امام حسن علیهالسلام است. همسر حضرت باقر علیه السلام، «اُمّ فَروه» از زنان با ایمان و بافضیلت است. او دختر قاسم بن محمد بن ابیبکر و مادر امام صادق علیه السلام نیز می باشد.
ولادت امام امام باقرعلیهالسلام
امام باقر (علیهالسّلام) در شهر مدینه تولد یافت و بر اساس نظریه بیشتر مورخان و کتابهای روایی، تولد آن حضرت در سال ۵۷ق بوده است.[۱] [۲] [۳] . این نقل با روایتی که نشان میدهد امام باقر (علیهالسّلام) به هنگام شهادت جد خویش حسین بن علی (علیهالسّلام) در سرزمین کربلا حضور داشته و سه سال از عمرش میگذشته است، هماهنگی دارد.[۴] . در روز و ماه ولادت آن حضرت نیز نقلهای مختلفی یاد شده است: الف- سوم صفر ۵۷ هجری.[۵] [۶] . ب- پنجم صفر ۵۷ هجری.[۷] . ج- جمعه، اول رجب ۵۷ هجری.[۸] [۹] . د- دوشنبه یا سه شنبه، اول رجب ۵۷ هجری.[۱۰] . ولی بیشتر محققان نظریه اول یعنی سوم صفر ۵۷ق را پذیرفتهاند.
نسب امام امام باقرعلیهالسلام
امام محمدباقر (علیهالسّلام) از جانب پدر و نیز مادر به شجره نبوت منتهی میگردد.
ایشان نخستین مولودی هستند که در خاندان علویان از جمع دو نسل امامت ، نسل حسن بن علی (علیهالسّلام) و حسین بن علی (علیهالسّلام)) تولد یافت.[۱۱] . پدر ایشان علی بن حسین زینالعابدین (علیهالسّلام) و مادر آن بزرگوار، ام عبدالله(فاطمه)، دختر امام حسن مجتبی (برخی منابع، ام عبدالله، فاطمه را فرزند حسن مثنی(حسن بن حسن) دانستهاند [۱۲] . در پاکی و صداقت ام عبدالله (فاطمه) مادر امام باقر (علیهالسّلام) همین بس که به ایشان لقب «صدیقه» دادند.[۱۳] . امام باقر (علیهالسّلام) مادر بزرگوار خویش را چنین توصیف کرده است:
«روزی مادرم کنار دیواری نشسته بود، ناگهان دیوار در معرض ویرانی قرار گرفت، مادرم دست بر سینه دیوار گذاشت و گفت، به حق حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم( سوگند، اجازه فرو ریختن نداری دیوار ثابت ماند تا مادرم از آنجا دور شد، سپس دیوار فرو ریخت.»[۱۴] [۱۵]
نام و القاب امام امام باقرعلیهالسلام
محمد نامی است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از دیرزمان برای ایشان برگزیده بود.
جابر بن عبدالله انصاری یکی از اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) افتخار پیدا کرد که سلام رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به امام باقر (علیهالسّلام)برساند. از بیان ایشان استفاده میشود که نامگذاری امام باقر)علیهالسّلام) به وسیله پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) صورت گرفته است. کنیه آن حضرت ابوجعفر است و جز این کنیهای برای وی نقل نکردهاند.[۱۶] [۱۷]
برای امام باقر این القاب ذکر شده است: الف- باقر: که معروفترین و مشهورترین القاب آن حضرت است و فلسفه آن، این میباشد که شکافنده معضلات علم و گشاینده پیچیدگیهای دانش بود.[۱۸] [۱۹] . ب- شاکر؛ ج- هادی؛ د- امین- شبیه (به جهت شباهت آن حضرت به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)[۲۰]
ابن شهرآشوب در مناقب مینویسد: امام باقر (علیهالسّلام) میانه بالا و چهارشانه بود. چهرهای نورانی و مویی مجعد و سیمایی گندمگون داشت، خال سیاهی بر روی گونه و خال سرخی بر بدنش دیده میشد. میانه باریک و صدایش خوش آهنگ بود.[۲۱]
باقرالعلوم
لقبِ باقر از «باقرالعلوم» بهمعنای «شکافندهٔ علم» گرفته شدهاست. بهعقیدهٔ ابن خَلدون، مورخ اهل سنت، وی لقبِ باقر را بهخاطر فراوانیِ دانشی که اندوخته بود، کسب کردهاست. بهنظر یعقوبی، مورخ شیعی، او بدین خاطر «باقر» لقب گرفت چراکه علم را شکافت و به عمقش دست یافت.[۸] ایتان کُلبِرگ در مقالهای در دانشنامه اسلام، دو معنی برای باقر مطرح میکند: «کسی که علم را میشکافد» (یعنی آن را روشن میسازد)؛ و «کسی که علمِ فراوان دارد». کلبرگ بهنقل از ابن بابِوَیْهْ، مُحَدِّثِ شیعه، به حدیثی از پیامبر اسلام اشاره میکند که گفتهاست: «در تورات از باقر با همین لقب یاد شدهاست».[۹] بهنقل از لِسانُ الْعَرَب، او را باقر مینامیدند چراکه دانش را میشکافت، از اصل و ریشههایش آگاهی داشت، و شاخهها و شعبههایش را آشکار میکرد، و علم بزرگی داشت.[۱۰] . روایت است که محمد، پیامبر اسلام، به جابِر بن عبدالله انصاری خبر داده بود که جابر آنقدر زنده خواهد ماند تا فرزندش را — که همنام اوست — ببیند.[۱۱] برای شیعیان، باقرالعلم عنوانِ عادی نبود؛ آنان معتقدند این عنوان توسط پیامبر اسلام به او دادهاست. بهگفتهٔ شیخ کُلَیْنی، محدّث شیعی، جابر تنها صَحابیِ زندهٔ پیامبر، عادت داشت در مسجد بنشیند و صدا بزند: یا «باقرالعلم! یا باقرالعلم!». اهل مدینه گمان بر یاوهگوییِ جابر میبردند، اما جابر به آنان گفتهٔ پیامبر را یادآوری میکرد.[۱۲] دربارهٔ نحوهٔ دیدار جابر با محمد باقر، کلینی روایت میکند روزی جابر از مقابل مکتبخانهای عبور میکرد و باقر را که هنوز کودکی بیش نبود، در آنجا دید و به او نزدیک شد تا ویژگیهایی را که از زبان پیامبر شنیده بود، در او پیدا کند. جابر نامش را پرسید و پس از آنکه نشانهها را در او دید، سرش را بوسید و سلام پیامبر را به او رساند.[۱۳][۱۴] قاضی نُعمان، محدثِ اسماعیلی، و طَبَری، محدث اهل سنت، این روایت را متفاوت از کلینی نقل میکنند اما در هر سهٔ این روایات، جابر با باقر ملاقات میکند و سلام پیامبر را به او میرساند. از ابن عِنَبه روایت شدهاست که وقتی زِید، برادرِ باقر، نزد هُشام بن عَبدُالْمَلِک رفت، هشام از زید دربارهٔ برادرش «بقره» پرسید که منظورش باقر بود. زید در دفاع از برادرش، خلیفه را سرزنش کرد که پیامبر برادرش را باقر نامید، اما هشام بقره میخواند؛ و اینکه پیامبر در قیامت جوابِ این جسارت او را خواهد داد. بهعقیدهٔ اَرْزینا لالانی، از این روایت پیداست که باقر نه تنها در زمان حیاتش به این لقب معروف بوده، بلکه در زمان پیامبر — که او را باقر نامیده — معروف به این لقب بودهاست.[۱۵] ابن عِماد، ابن خَلِّکان، صَفْدی و ذَهَبی، مورخان و محدثانِ اهل سنت، در توضیحِ لفظِ باقر به دانشِ فراوانِ محمد باقر و شناختش از ریشه و درونِ دانش اشاره کردهاند.[۱۶] . ابن قتیبه [۸۸] . به مناسبت نقل دیدار زید بن علی بن حسین با هشام بن عبدالملک و اعتراض او به هشام به سبب تعبیر توهین آمیز وی نسبت به امام باقر علیهالسلام، از زید نقل میکند که لقب باقر را پیامبر صلّیاللّهوآلهوسلّم بر محمّد بن علی نهاد. سپس زید از جابر بن عبداللّه نقل کرده که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم از عمر طولانی جابر تا نایل شدن به دیدار فرزندشان «باقر» خبر داده و از او خواسته بود که چون آن فرزند را دید سلام پیامبر را به او برساند.
در این روایت از زبان پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم وجه این نامگذاری نقل شده است: یَبْقَرُ الْعِلْمَ بَقْراً. [۸۹] . ابن بابویه [۹۰] نیز همین روایت جابر را با اندکی تفاوت با سند از جابر بن یزید جعفی آورده که جابر بن یزید این توضیح را افزوده بوده است: لاِ نّه بَقَرَ الْعِلْمَ، أی شَقَّهُ شَقّاً. [۹۱] شیخ مفید نیز این روایت را آورده است.
فرزندان امام امام باقرعلیهالسلام
شیخ مفید در الارشاد مینویسد: امام باقر (علیهالسّلام) هفت فرزند داشت. ابوعبدالله جعفر بن محمد)فرزند بزرگ ایشان) فرزند دیگرشان عبدالله نام داشت که مادر این دو امفروه، دختر قاسم بن محمد بن ابوبکر بود. دو فرزند دیگر ایشان ابراهیم و عبیدالله نام داشتند که از مادری بنام امحکیم، دختر اسد بن مغیره ثقفی زاده شدند. علی و زینب دو فرزند دیگر آن حضرت بودند که از کنیزی به دنیا آمدند. امسلمه نیز فرزند دیگر حضرت بود که از مادری کنیز متولد شده بود.
عصر امام باقرعلیهالسلام
امام محمد باقر علیه السلام در زمان واقعه عاشورا چهار سال داشتند، چنانچه خود در جایی فرموده اند: من چهار ساله بودم که جدم حسین بن على کشته شد و شهادت وى و آنچه را در آن وقت بما رسید بیاد دارم.[۳] . پس از شهادت امام حسین علیه السلام، امام باقر ۳۷ سال امامت پدر خود علی بن حسین علیه السّلام را درک کرد و پس از شهادت آن حضرت، عهده دار مقام امامت شد. دوران زندگی آن حضرت با حکومت ده تن از خلفای اموی) از معاویة بن ابی سفیان تا هشام بن عبدالملک( و ایام امامتش با حکومت پنج تن از ایشان (ولید بن عبدالملک -متوفی ۹۶- و سلیمان بن عبدالملک -متوفی ۹۹- و عمر بن عبدالعزیز -متوفی ۱۰۱- و یزید بن عبدالملک -متوفی ۱۰۵- و هشام بن عبدالملک -متوفی ۱۲۵) مقارن بود. بنابر آنچه از منابع معتبر به دست می آید، دوران زندگی امام پنجم بیشتر در شهر مدینه به نشر معارف دینی و ارشاد شیعیان و تربیت شاگردان گذشت. زمان امام باقر علیه السّلام، زمان ظهور فقهای بزرگ مخصوصاً در مدینه بود. در این دوران، مسلمانان که از فتوحات خارجی و جنگهای داخلی تا حدودی فراغت یافته بودند، از اطراف و اکناف سرزمینهای اسلامی برای فراگرفتن احکام الهی و فقه اسلامی به مدینه، که شهر حضرت رسول صلّی اللّه علیه وآله و اصحاب و تابعان ایشان بود، روی می نهادند. فقها و محدّثان بزرگی از جمله سعید بن مسیّب) متوفّی ۹۴)، ربیعة الرأی (متوفّی ۱۳۶)، سفیان بن عُیَیْنه و محمّد بن شهاب زُهْری (متوفّی ۱۲۴) در این شهر جمع بودند. بخصوص که منع کتابت حدیث در زمان عمر بن عبدالعزیز لغو شده بود.[۴] . در این دورانِ شکوفایی فقه و حدیث بود که دانش و معرفت امام باقر علیه السّلام و نیز فرزند او امام صادق علیه السّلام، بر همگان آشکار شد و اصول و مبانی کلام و فقه و سایر معارف دینی شیعه، که این دو امام بیش از همه مبیّن آن بودند، تدوین و توسّط راویان و شاگردان ایشان به عالم پراکنده شد. بسیاری از مجتهدان و مؤسّسان مذاهب فقهیِ دیگر از این دو امام فیض برده اند و به همین جهت، رایج شدن لقب «باقر» برای امام پنجم، که لقبی کاملاً علمی بود، بسیار پر معنی است.[۵] . در زمان امام باقر علیهالسلام فرقه های انحرافی بسیاری پدیدار شده بود که امام در مقام پاسداری از اسلام در قالب مناظره با سران فرقهها یا در بین اصحاب خود، پوچی عقاید منحرفان را آشکار میکرد و به این وسیله از پایگاههای فکری و عقیدتی شیعه دفاع مینمود.[۶]
خلفای معاصر امام امام باقرعلیهالسلام
حضرت امام محمدباقر (علیهالسّلام) در مدت امامت خود چند صباحی از خلافت ولید بن عبدالملک ۸۶ تا ۹۶ق و نیز خلافت سلیمان بن عبدالملک ۹۶ تا ۹۹ق و خلافت عمر بن عبدالعزیز ۹۹ تا ۱۰۱ق و یزید بن عبدالملک ۱۰۱ تا ۱۰۵ق را درک کردند و سرانجام در روزگار هشام بن عبدالملک در روز هفتم ذی الحجه سال ۱۱۴ شهید شدند.[۲۲] . اعلام الوری، به جای ذی الحجه، ربیع الاول را یاد کرده. [۲۳]
محمد باقر همزمان با حکومت معاویه،[۱۷] یزید بن معاویه، معاویة بن یزید، مَروان بن حَکَم، عبدالملک بن مروان، ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عُمَر بن عبدُالْعَزیز، یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک زندگی میکرد.[۱۸]
زندگی محمد باقر مصادف با حکومت ده تن از خلفای اموی به نامهای معاویه، یزید بن معاویه، معاویه بن یزید، مروان بن حکم، عبدالملک بن مروان، ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک بود. محمد باقر در سالهای آخر حیاتِ معاویه، مصادف با زمانی که معاویه میکوشید برای فرزندش، یزید بیعت بگیرد، در مدینه بهدنیا آمد. بهنوشتهٔ یعقوبی محمد در سن کودکی در نبرد کربلا حضور داشتهاست. در کودکی و نوجوانی شاهدِ دومین جنگ داخلی مسلمانان بر سر کسب خلافت بود؛ و همزمان پدرش، زینالعابدین را میدید که خود را از این اتفاقات کنار کشیدهاست. دوران حکومتِ عمر بن عبدالعزیز که دوران برداشته شدنِ فشارها از روی شیعیان و بازگرداندن فدک به اهل بیت بود، در واقع زمان شروعِ جدی تدریس محمد باقر و مکتوب شدن احادیث بهحساب میآید. در حکومت هشام بن عبدالملک، بهدنبال دفاعِ جعفر صادق از امامت پدرش در مراسم حج، خلیفه که به آنان مظنون شده بود، جعفر صادق و محمد باقر را به دمشق احضار کرد و در مهمانی بزرگی که ترتیب داده بود، با وادار کردن محمد به شرکت در مسابقهٔ تیراندازی، سعی داشت او را تحقیر کند. قیام زید بن علی، برادرِ محمد، که منجر به تمایل برخی شیعیان به سمت او و تشکیل مذهب زیدیه شد، یکی دیگر از حوادث دوران او بود. قیامی که منجر به شکست و کشته شدنِ زید شد. اما زیدیه، بهعنوان یکی از فرقههای شیعه، همچنان باقی ماند. محمد باقر در سال ۱۱۴ ه.ق در مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. علت درگذشتش را مسمومیت بهدستور هشام بن عبدالملک میدانند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم هفتم امام باقرع
ادامه مطلب را ببينيد
علم امام باقرعلیهالسلام
«باقر العلوم» لقب مشهور آن حضرت است. در حدیث معروفی پیامبر خدا صلى الله علیه وآله به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: «إنّک ستُدرِک رجُلاً مِنّی، اسمُه اسْمِی و شَمائلُهُ شَمائلی یبْقَرُ العِلْمَ بَقْراَ». تو مردى از [خاندان] مرا درک خواهى کرد که نامش نام من و رفتار و کردارش رفتار و کردار من است و دانش را تا ژرفایش مى شکافد.[۷] . شیخ صدوق)ره) روایت کرده از عمرو بن شمر، که گفت: سؤال کردم از جابر بن یزید جعفى که براى چه امام محمّدباقر علیه السّلام را «باقر» نامیدند؟ گفت: به علّت آن که «یَبْقُرُ عِلْمَ الدِّینِ بَقْرا؛ أى شقّه شقّا و أظهره اظهارا»، او شکافت علم را شکافتنى و آشکار و ظاهر ساخت آن را ظاهرکردنى، بتحقیق حدیث کرد مرا جابر بن عبداللّه انصارى که شنید از رسول خدا(ص) که فرمود: اى جابر! تو زنده مىمانى تا ملاقات مىنمایى پسرم محمّد بن علىّ بن الحسین بن علىّ بن ابى طالب (ع) را که معروف است در تورات به باقر، پس هرگاه ملاقات کردى او را از جانب من او را سلام برسان.[۸] . همچنین بر پایه روایت دیگری مشهور به «حدیث لوح» که جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده، پیامبر اسلام پیش از به دنیا آمدن امام باقر(ع) نام او را محمد و لقبش را «باقر» قرار داده بود. «عبدالله بن عطاء مکى» مى گوید: هرگز دانشمندان را نزد کسى چنان حقیر و کوچک نیافتم که نزد امام باقر علیه السلام؛ «حکم بن عتیبه» که در چشم مردمان جایگاه علمى والایى داشت، در پیشگاه امام باقر چونان کودکى در برابر آموزگار بود.[۹] . شخصیت آسمانى و شکوه علمى امام باقر (ع) چنان خیره کننده بود که «جابر بن یزید جعفى» به هنگام روایت از آن گرامى مى گفت: «وصى اوصیاء و وارث علوم انبیاء محمد بن على بن الحسین مرا چنین روایت کرد...».[۱۰] . شیخ مفید در الارشاد در باره جایگاه علمی آن حضرت مینویسد: که بازماندگان صحابه و بزرگان تابعان و رؤسای فقهای مسلمانان از آن حضرت در مسایل دینی روایت کردهاند. به نوشته او، امام باقر اخبار پیشینیان و پیامبران را روایت میکرد. مردم از او در باب مغازی و سیره و سنّت رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله حدیث میآموختند و در مناسک حجّ که از پیامبر نقل میکرد، بر او اعتماد داشتند و از ایشان تفسیر قرآن مینوشتند. برخی از احادیث آن حضرت در اینجا ذکر می شود: دروغ باعث خرابى ایمان است.[۱۱] . مؤمن، ترسو و حریص و بخیل نمىشود.[۱۲] . همانا خداوند شخص با حیا و بردبار را دوست مى دارد.[۱۳] . آنکه خشمش را از مردم باز دارد خداوند عذاب قیامت را از او باز دارد.[۱۴] . آنانکه امر به معروف و نهى از منکر را عیب مى دانند بد مردمانى هستند.[۱۵] . عالمى که از علم او استفاده شود، بهتر از هفتاد هزار پرستش کننده خداست.
پایهگذاری مکتب شیعه
پس از درگذشت زینالعابدین در سال ۹۴ یا ۹۵ ه. ق، محمد باقر جانشین پدرش شد.[۴۰] بهنوشتهٔ سید محمدحسین طباطبایی، عالم شیعی، در این دوران بهخاطر استبداد حُکّام بنیامیه، هر روز شورشهایی در سرتاسر قلمرو اسلامی رخ میداد. از طرفی اختلافات داخلی بنیامیه، آنان را سرگرم درگیریهای داخلی کرده بود که این خود باعث شد اهل بیت برای مدتی به حال خود گذاشته شوند.[۴۱] در این شرایط، محمد باقر همانند پدرش در مقابل بنیامیه موضعِ سکوت در پیش گرفت، درعوض خودش را وقفِ مسائل فقهی و بسطِ تئوریِ امامت کرد.[۴۲] از طرفی بهخاطر ستمی که در واقعهٔ کربلا بر سر خانوادهٔ پیامبر آمده بود، بسیاری از مردم به سمت امامان شیعه گرایش پیدا کرده بودند. این گرایش، این فرصت را در اختیار مردم مخصوصاً شیعیان قرار میداد تا در گروههای بزرگ به مدینه سفر کنند و آزادانه با محمد باقر ملاقات کنند؛ بهگونهای که فرصتِ تبلیغ اسلام که از امامان پیشین سلب شده بود، برای محمد باقر فراهم بود. شمار فراوانِ احادیثی که از او روایت شده و نیز شمار زیادِ شاگردانش، گواه این مطلب است.[۴۳] . در این دوران، بهویژه پس از روی کار آمدن عمر بن عبدالعزیز که به باقر متمایل بود،[یادداشت ۲] فراغ بال بیشتری برای شیعیان ایجاد شد. فَدَک توسط همین خلیفه، و بعد از ملاقاتی که در مدینه با باقر داشت، به علویان برگشت داده شد.[۴۴] از ویژگیهای حکومتِ او، کوشش برای کم کردنِ فشارِ وارده بر شیعیان و براندازی رسمِ دشنامگویی به علی بن ابیطالب بود.[۴۵][۴۶] دستور تدوین احادیث، که در زمان خلیفهٔ اول و دوم منع شده بود، از دیگر اقدامات عمر بن عبدالعزیز بود. در همین هنگام و همزمان با رونق گرفتنِ تکاپوی فرهنگی اهل سنت بود که باقر احساس کرد باید با اشاعهٔ نظرات فقهیِ اهل بیت، نسبت به انحرافاتی که از نظر او در احادیث اهل سنت رسوخ کرده بود، موضعگیری کند؛ و بدین ترتیب تدوین مکتبِ دینیِ خود را — که شامل فقه و تفسیر و اخلاق میشد — آغاز کرد.[۴۷] محمد باقر به مردم توصیه میکرد که حدیثِ درست را از منبع درست آن که امامان هستند، سراغ بگیرند. این تأکیدات، بهعقیدهٔ رسول جعفریان، تأثیر خاصی در شکلگیری مذهب تشیع داشت. تأثیر آن در مذاهب غیرشیعی از این جهت بود که بسیاری از بزرگانِ دینی اهل سنت، نظرات دینی خود را به او عرضه میکردند تا از صحت و سقم آن آگاه شوند.[۴۸] . محمد باقر برای نظم بخشیدن به عقایدِ متغایری که دربارهٔ امامت وجود داشت، عقیدهٔ خود در اینباره را بر پایهٔ قرآن و سُنَّت گذاشت؛ و علم و عِصمَت را بهعنوان صفاتی معرفی کرد که «امام» را از بقیهٔ مردم متمایز میکند و بدین ترتیب خود را بهعنوان «امام اُمَّت» معرفی کرد. در شرایطی که بیشتر مردم اعتقاد داشتند «امام» باید قیام کند، تعلیمات باقر نشان میداد که امامت لزوماً سیاسی نیست و بنابراین بر کسبِ قدرت سیاسی تکیه ندارد. این نظریه که تهدید مستقیمی علیه حکمرانان اموی محسوب نمیشد، فرصتی را در اختیار باقر گذاشت تا آزادانه به ادامهٔ فعالیت خود بپردازد.[۴۹] باقر ادعای امامتش را در مقابل هُشام بن عبدالملک، با خواندن آیهٔ اِکمال دین توجیه کرد. سپس با یادآوری روایات متعددی از پیامبر اسلام، انتقالِ دانشِ امامت از علی به سایر امامان را توضیح داد.[۵۰] دربارهٔ امامت محمد باقر، به حدیثی از پیامبر اشاره میکنند که در معرفیِ محمد باقر میگوید وی در تورات باقر نامیده شدهاست.[۵۱] بر این اساس، امامتِ زید بن علی، که نَصّی بر آن وارد نشده، رد شدهاست.[۵۲] هرچند این اعتقاد وجود دارد که شخصِ زید، امامتِ محمد باقر و فرزندش جعفر صادق را پذیرفتهاست.[۵۳] در کتابهای کلامی از علم فراوان باقر و نیز کرامات زیادی که به او نسبت داده شده، بهعنوان دلیلی دیگر بر امامت او یاد شدهاست.[۵۴] محمد باقر همچنین در فقه، مَناسِکِ دینی و موضوعات آیینی، تفسیر قرآن، احادیث نبوی و موضوعات کلامی، خواه روحانی یا دنیوی، صاحبِ مهارت بود و بهعنوان پیشوا و دانشمندی جامِعُالْاَطراف شناخته میشد. او نخستین امام شیعی بود که تعالیم دینی را نظاممند کرد؛[۵۵] و بنیانگذارِ مکتبِ فقهیِ جداگانهای شد که همان «مذهب اهل بیت» بود.[۵۶] . مهمترین نقشی که ایتان کلبرگ برای محمد باقر قائل است، تدریسِ نظاممند و عمومیِ فقهِ شیعه بود. این نظر در ابعادی وسیعتر توسطِ شیعهپژوه دیگری بهنامِ ارزینا لالانی در کتابِ نخستین اندیشههای شیعی: تعالیم امام محمد باقر علیهالسلام بهتفصیل بررسی و تبیین شدهاست. کلبرگ در این زمینه مینویسد احتمالاً محمد باقر اولین کسی بود که آنچه را که به آموزههای بنیادیِ شیعهٔ دوازدهامامی تبدیل شد، تدوین کرد.[۵۷] .
فقه و حدیث حضرت امام باقرعلیهالسلام
زمان امام باقر علیهالسلام، یعنی دهههای آخر قرن اوّل و دهههای اوّل و دوم قرن دوم هجری، زمان ظهور فقهای بزرگ مخصوصاً در مدینه بود. در این دوران، مسلمانان که از فتوحات خارجی و جنگهای داخلی تا حدودی فراغت یافته بودند (و فقط خوارج و برخی شورشیان، خراسان و مناطقی دیگر را در ناآرامی نگاه داشته بودند) از اطراف و اکناف سرزمینهای اسلامی برای فراگرفتن احکام الهی و فقه اسلامی به مدینه، که شهر حضرت رسول صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم و اصحاب و تابعان ایشان بود، روی مینهادند. فقها و محدّثان بزرگی از جمله سعید بن مسیّب)متوفّی ۹۴)، عروة بن زبیر)متوفّی ۹۴)، خارجة بن زید بن ثابت)متوفّی ۹۹)، ربیعة الرأی)متوفّی ۱۳۶)، سفیان بن عُیَیْنه و محمّد بن شهاب زُهْری)متوفّی ۱۲۴) در این شهر جمع بودند. به خصوص که منع کتابت حدیث در زمان عمر بن عبدالعزیز لغو شده بود. [۹۶] . در این دورانِ شکوفایی فقه و حدیث بود که دانش و معرفت امام باقر علیهالسلام و نیز فرزند او امام صادق علیهالسلام، بر همگان آشکار شد و اصول و مبانی کلام و فقه و سایر معارف دینی شیعه، که این دو امام بیش از همه مبیّن آن بودند، تدوین و توسّط راویان و شاگردان ایشان به عالم پراکنده شد. بسیاری از مجتهدان و مؤسّسان مذاهب فقهیِ دیگر از این دو امام فیض بردهاند و به همین جهت، رایج شدن لقب «باقر» برای امام پنجم، که لقبی کاملاً علمی است، بسیار پر معنی است.
پایهگذاری فقه شیعه و فقه جعفری
از باقر بهعنوان کسی یاد میشود که مبانی فقهی و اعتقادیِ شیعه را بنیانگذاری کرد. این مبانی بعداً بهطور نظاممند بهوسیلهٔ پسر و جانشینش، جعفر صادق شرح داده شد.[۱۲۵] بنابر روایتی از جعفر صادق، «پیش از ابوجعفر — محمد باقر — شیعه مناسکِ حج را نمیدانستند و نیز نمیدانستند چه چیزی برایشان حلال و چه چیزی برایشان حرام است. اما ابوجعفر اینها را برایشان گشود و مناسک حج و آنچه حلال بود و آنچه را حرام بود برایشان توضیح داد. بدین ترتیب مردم به آنان — یعنی شیعه — احتیاج پیدا کردند، و حال آنکه پیشتر آنان به مردم محتاج بودند.»[۱۲۶] بهعقیدهٔ لالانی بعد از قرآن، احادیث محمد باقر و پسرش، ستون فقراتِ فقهِ شیعه را تشکیل میدهند.[۱۲۷] این مکتبِ فقهی فقط بر احادیثی که از اهل بیت روایت شده بود و امامان شیعه بر آن صحّه گذاشته بودند، تکیه داشت. مشخصهٔ دیگرِ مکتب فقهیِ باقر مخالفت آن با استدلالِ قیاسی (تمثیلی) و رأی و استنباطِ شخصی بود. بهنوشتهٔ لالانی، البته این بدان معنا نبود که باقر با استفاده از عقل در تصمیمات فقهی مخالف بود، بلکه برعکس عقل را قوهٔ فائقهای میدانست که مردم بهوسیلهٔ آن خدا را پرستش میکنند و خیر را از شرّ تشخیص میدهند. آنچه باقر با آن مخالف بود، استدلال جدلی و رأی شخصی بود که صرفاً جنبهٔ جدلی و تفنّنی داشت و بر اساس منبع مستندی نبود.[۱۲۸] از میان چهارپایهای که فقه اسلامیِ زمان بر آنها تکیه داشت — یعنی قرآن، سنتِ پیامبر، اجماع علمای امت و قیاس — باقر توجهی به دو اصلِ آخر نداشت چون از نظرش این امام است که در هنگام اختلاف بهعنوان مفسری موثَّق واردِ معادله میشود، وگرنه او نیز قرآن و سنت را بهخودی خود بهعنوان منابعِ فقه کافی نمیدانست.[۱۲۹] . برخی احکامِ دینی نظیر شمولِ «حَیَّ عَلیٰ خَیْرِ الْعَمَل» بهعنوان بخشی از اذان، ممنوعیتِ مَسْح بر پاپوش و مشروعیتِ مُتْعه را به باقر نسبت میدهند.[۱۳۰] .
پایه گذاری علم حدیث
از اقداماتِ اساسیِ محمد باقر، پیریزیِ علمِ حدیث بود. در پیِ انحرافاتی که پس از درگذشت پیامبر بهوجود آمد و جلوگیری از تدوین احادیث که توسط خلفا صورت گرفت، مسلمانان در احکام و اعتقادات با اختلافات و معضلاتی مواجه شدند.[۱۳۱] نَسائی از محدّثان بزرگ اهل سنت، ضمن اینکه باقر را از «فقهای بزرگِ تابِعین» میداند، معتقد است همهٔ حافظانِ حدیث در استناد و احتجاج به قول او اتفاق دارند. ابونعیم اصفهانی، ذهبی و ابن شهرآشوب از این افراد بهعنوان راویان محمد باقر نام بردهاند: اوزاعی، اَعْمَش، ابن جُرَیْج، عَطاء بن اَبیرَباح، حَجّاج بن اَرطاة، رَبیعَةُ الرَّأی، عَمْرو بن دینار، محمد بن شهاب زُهری، جابِر بن عبدالله انصاری، ابواسحاق سَبیعی، عبدُالرَّحمٰن بن کِیْسان اَعْرَج، ابوبکر لِیث بن سُلیَم کوفی و ابوحَنیفه نُعمان بن ثابِت. بر این اساس، سخن ابن سعد — که ضمن اقرار به مقامِ علمی باقر، مدعیِ عدم مقبولیتش نزد راویان شده — مورد انتقاد قرار گرفتهاست.[۱۳۲] .
راویان امام باقرعلیهالسلام
ابونعیم، ذهبی و ابن شهر آشوب شماری از محدّثان و فقها را به عنوان راویان امام باقر علیهالسلام نام بردهاند، که از آن جملهاند: اوزاعی-متوفّی ۱۵۱، أعْمش-متوفّی ۱۴۴، ابن جُرَیْج-متوفّی حدود ۱۵۰، عطاء بن ابی رَباح-متوفی ۱۱۴ یا ۱۱۵، حجّاج بن أرطاة ، ربیعة الرأی،عَمرو بن دینار-متوفّی ۱۲۶، محمّد بن شهاب زُهْری، جابر بن عبداللّه انصاری -متوفّی ۷۸، ابواسحاق سبیعی-متوفّی ۱۲۷، عبدالرحمن بن کیسان الاعرج ، ابوبکر لیث بن سُلیَم کوفی -متوفّی ۱۳۸ یا ۱۴۳ و ابوحنیفه نُعمان بن ثابت-متوفّی ۱۵۰ . بنا بر این، عبارتِ ابن سعد [۱۰۶] . که ضمن اذعان به مقام علمی امام باقر علیهالسلام (و کانَ ثِقَةٌ کثیرَ الْعِلْمِ)، گفته است: راویان آن حضرت کسانی نیستند که مقبولیّت داشته باشند (لَیْسَ یَرْوی عَنْهُ مَن یُحْتَجُّ بِهِ)، قابل تأمّل و شگفت انگیز است . در کتابهای رجالی شیعه نامهای راویان امام باقر علیهالسلام ثبت شده و از جمله شیخ طوسی [۱۰۷] . آنها را بر اساس حروف تهجّی ذکر کرده که بالغ بر ۴۶۶ تن میشود. البتّه با تتبّع در اسانید روایات ، ممکن است بر شماری بیش از این دست یافت، همچنانکه احتمال دارد برخی از این نامها به اصحاب امام جواد علیهالسلام بر میگردد. برخی از راویان آن حضرت، مانند جابر بن یزید جُعفی، عبداللّه بن عطاء مکّی و ابان بن تَغْلِب از نظر محدّثان اهل سنّت نیز محترم بودهاند.
پایه گذاری علم کلام
محمد باقر در زمانی میزیست که جامعه شاهد رشدِ فرقههایی مانند معتزله، مرجئه، خوارج و غالیان بود. ازاینرو بحثهای کلامیِ زیادی مطرح بود.[۱۳۳] بهنوشتهٔ لالانی مباحث کلامیِ مطرح در دورهٔ باقر و پرسشهایی که در اینباره از او میشد، شامل بحثِ امامت و مقامِ مؤمن — که امام باید دارای این مقام باشد — بود. این موضوع، خود به بحثهای بیشتر دربارهٔ اسلام و ایمان و لزوم یا عدم لزومِ «عمل» بهعنوان یکی از ضروریاتِ ایمان کشیده شد. این پرسش بهنوبهٔ خود بحث را به مسئولیت یا عدم مسئولیتِ انسان کشاند. ماهیتِ قرآن و مخلوق بودن یا نبودنش، و نیز صفاتِ خداوند و ارتباط آن با ذاتِ اَحَدیَّت از دیگر مسائل مورد بحثِ باقر بود. این مسائل بهدنبالِ خود مباحث کلیترِ صفات خدا و ارتباط آن با ذاتِ او را پیش آورد.[۱۳۴] از دیگر مباحث کلامی که طرح آن را به محمد باقر نسبت میدهند، میتوان به بحث خالقِ خیر و شرّ، ویژگیهای قدیم، تفسیرِ «قُلْ هُوَ الله اَحَد» و معانیِ صفاتِ الهی اشاره کرد. پاسخ به پرسشِ عَمرو بن عُبَیدِ معتزلی در رابطه با کیفیتِ غَضَبِ خداوند، پاسخ به پرسشِ جابر بن زیاد دربارهٔ توحید و نیز پاسخ به محمد بن مُسلِم دربارهٔ خلقتِ آدم از دیگر مباحثِ محمد باقر در حوزهٔ کلام است.[۱۳۵] مناظرهٔ باقر با نافِع بن اَزرَق از سرانِ خوارج دربارهٔ زمانمندیِ خداوند و مناظره با حسن بَصْری دربارهٔ نظریهٔ تفویض نیز از جمله مناظراتِ کلامی محمد باقر است.[۱۳۶] باکلی مینویسد که گفته میشود برخی عقایدی که وجهِ مشخصهٔ شیعهٔ دوازدهامامی بهحساب میآیند از قبیل نصّ، علمِ امامت، عصمت و تقیّه را باقر بنیان نهادهاست.[۱۳۷] بهنوشته لالانی، از موضوعات بنیادینی که محمد باقر به آن پرداخت و بعدها زمینهسازِ علم کلام شد، میتوان به ایمان، تقیّه، قضا و قدر و توحید اشاره کرد.[۱۳۸]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم هفتم امام باقرع
ادامه مطلب را ببينيد
اخلاق امام باقرعلیهالسلام
دائم الذکر بودن: امام باقر (علیه السلام) همپای همهی ارزشهای علمی خویش، انسانی دائم الذکر بود. امام صادق)علیه السلام) دربارهی پدر بزرگوار خویش میفرماید: پدرم کثیر الذکر بود، به گونهای که وقتی همراه او راه میرفتم او مشغول یاد خدا بود و چون بر سفرهی غذا مشغول خوردن غذا بودیم باز هم از یاد خدا غافل نبود. با مردم سخن میگفت، ولی این روابط اجتماعی نیز او را از یاد الهی دور نمیداشت، زبانش هماره به گفتن «لا اله الا الله» مترنم بود. آن حضرت همیشه ما را فراخوانده و از ما میخواست تا طلوع خورشید مشغول یاد و ذکر خدا باشیم و به آن گروه از اعضای خانواده که قادر به قرائت قرآن بودند، خواندن قرآن را توصیه میکرد و آن گروه که قادر به تلاوت قرآن نبودند، دستور میداد که ذکر خدا را بر لب جاری کنند.[۱۶] .
حلم و بردباری: مردى از اهل شام در مدینه ساکن بود و به خانهى امام بسیار مىآمد و به آن گرامى مىگفت: «...در روى زمین بغض و کینه کسى را بیش از تو در دل ندارم و با هیچکس بیش از تو و خاندانت دشمن نیستم! و عقیده ام آنست که اطاعت خدا و پیامبر و امیر مؤمنان در دشمنى با توست، اگر مى بینى به خانه تو رفت و آمد دارم بدان جهت است که تو مردى سخنور و ادیب و خوش بیان هستى!» در عین حال امام علیه السلام با او مدارا مىفرمود و به نرمى سخن مى گفت. چندى بعد شامى بیمار شد و مرگ را رویاروى خویش دید و از زندگى ناامید شد، پس وصیت کرد که چون بمیرد امام باقر(ع) بر او نماز گذارد. شب به نیمه رسید و بستگانش دریافتند که او مرده است، بامداد وصى او به مسجد آمد و امام باقر علیه السلام را دید که نماز صبح به پایان برده و به تعقیبات مشغول است. عرض کرد: آن مرد شامى از دنیا رفته و خود چنین خواسته که شما بر او نماز گزارید. فرمود: او نمرده است... شتاب مکنید تا من بیایم. آنگاه به خانه مرد شامى آمد و بر بالین او نشست و او را صدا زد و او پاسخ داد، امام او را نشانید و پشتش را به دیوار تکیه داد و شربتى طلبید و به او داد و به بستگانش فرمود غذاهاى سرد به او بدهند و خود بازگشت. مدتی نگذشت که شامى شفا یافت و به نزد امام آمد و عرض کرد: «گواهى مى دهم که تو حجت خدا بر مردمانى».[۱۷]
صبر در مصیبت: عده اى به محضر امام باقر علیه السلام رسیدند و دیدند که یکى از فرزندان او بیمار شده است و امام علیه السلام ناراحت و اندوهگین است. با خود گفتند: اگر این کودک از دنیا برود مى ترسیم امام علیه السلام را آن گونه ببینیم که نمى خواهیم در آن حال باشد. چیزى نگذشت که صداى شیون اهل خانه بلند شد و فرزند امام علیه السلام از دنیا رفت. آنگاه حضرت نزد آنها آمد در حالیکه چهره او شاد بود و ناراحتىهای قبل از سیماى او بر طرف شده بود. آنها به امام علیه السلام عرض کردند: فدایت شویم ما ترس آن داشتیم که با مرگ فرزند حالتى پیدا کنید که ما هم بخاطر اندوه شما غمگین شویم. حضرت به آنها فرمود: ما مى خواهیم کسى را که دوست داریم بسلامت باشد و ما راحت باشیم، اما وقتى امر الهى فرا رسد تسلیم اراده خداوند هستیم.[۱۸]
شاگردان امام باقرعلیهالسلام
در مکتب امام باقر (علیه السلام) شاگردانى نمونه و ممتاز پرورش یافتند که برخی از آنان در زمره اصحاب اجماع هستند، از جمله: «ابان بن تغلب»: وی از شخصیتهاى علمى عصر خود بود و در تفسیر، حدیث، فقه و... تسلط بسیارى داشت. والایى دانش ابان چنان بود که امام باقر علیه السلام به او فرمود در مسجد مدینه بنشین و براى مردم فتوى بده، زیرا دوست دارم مردم چون تویى را در میان شیعیان ما ببینند.[۱۹] . «زرارة بن اعین»: زراره از فقه و کلام و شعر و ادب عرب بهره اى گسترده داشت و نشانه هاى فضیلت و دیندارى در او آشکار بود.[۲۰] . «محمد بن مسلم»: او فقیه اهل بیت و از یاران راستین امام باقر و امام صادق علیهما السلام بود. او اهل کوفه بود و براى بهره گرفتن از دانش بیکران امام باقر (ع) به مدینه آمد و چهار سال در مدینه ماند. معروف بن خَرَّبوذ: ابوعمر کشّی در رجال خود، او را از اصحاب اجماع و از فقهای برجسته شیعه دانسته و می گوید سجده های طولانی او ضرب المثل بوده است. بُرَید بن معاویه عجلی: از اصحاب اجماع و از وجوه فقهاى اصحاب و ثقه و جلیل القدر است و نزد ائمه اطهار علیهمالسلام جایگاه عظیمی داشت. فُضَیل بن یسار نهدی: فضیل ملقب به فقیه شیعه است و تمامی رجال شناسان شیعه بر وثوق و علم و دانش او تاکید دارند. ابوبصیر اسدی: شخصی مورد وثوق و از مشاهیر اصحاب و یاران امام باقر و امام صادق علیهما السلام و راوی روایات آن دو بزرگوار است. بهنوشتهٔ ابوزُهره، «کسی از مدینه دیدن نمیکرد مگر اینکه به خدمتش میرفت و از علومِ بیپایانش بهرهها میگرفت.»[۱۳۹] بهنوشتهٔ لالانی، محمد باقر در مدینه بود اما بیشتر پیروانش کوفی بودند. بعد از کوفه میتوان از بصره، مکه و شام نام برد.[۱۴۰] در رِجالِِ طوسی نامِ ۴۶۶[۱۴۱] یا ۴۶۷ تن از اصحاب و یاران باقر ذکر شدهاست،[۱۴۲] که از میانشان جابر بن یزید جُعْفی، عبدالله بن عَطاءِ مَکّی و اَبان بن تَغْلِب مورد احترامِ محدّثانِ اهل سنت هم بودهاند.[۱۴۳] بعضی از مشاهیر آنان بهتفکیک شهرهایِ محل اقامت عبارتند از: کوفه مهمترین پایگاهِ شاگردان باقر از مُتَکَلِّمان و فقها و محدثان شیعه بهحساب میآید. از جابر بن یزید جعفی، ابان بن تغلب، زُرارَة بن اَعْیَن و بُرَیْد بن معاویه عِجْلی میتوان بهعنوان مهمترین شاگردان باقر در کوفه نام برد.[۱۴۴] محمد بن مُسلِم ثَقَفی کوفی، ابوبصیر مُرادی، ابوخالد کابلی و ابوحمزه ثُمالی، کُمَیْت بن زید اسدی، مُؤمِنُ الطّاق و فُضَیْل بن یَسار[یادداشت ۲۱] هم جزو این گروه هستند.[۱۴۵] . بصره با اینکه شهری غیرشیعی است اما چند نفر از پیروان باقر را در خود داشت. از جمله محمد بن مروان بصری،[یادداشت ۲۲] اسماعیل بن فضل هاشمی،[یادداشت ۲۳] و مالک بن اعیان جُهَنی.[یادداشت ۲۴] یاران مکی باقر را معدودی از رجال معروف از جمله معروف بن خَرَّبوذ و اَبان بن مَیْمون قَدّاح را تشکیل میدادند.[۱۴۶] . محمد بن اسماعیل بَزیع و دیگر اعضای خانوادهٔ بزیع، ابوهارون و ابوهارون مَکفوف، عُقبَة بن بَشیر اسدی، اَسلَم مکّی و ناجیَة بن ابیمَعاذ بن مُسلم از دیگر یاران مشهور باقر بودند اما محل زندگیشان دقیقاً مشخص نیست.[۱۴۷] .
یاران خاص امام باقرعلیهالسلام
در این میان، یاران و پروردگان خاصّ مکتب امام باقر علیهالسلام که ناشر و مبیّن آراء و اقوال آن حضرت بودهاند، جایگاه ویژهای دارند. از معروفترین آنان علاوه بر جابر بن یزید و ابان بن تغلب، میتوان از کسانی چون ابوحمزه ثمالی ، حُمران بن اَعْیَن ، محمّد بن مسلم ثَّقفی ، زُرارة بن اَعْین ، معروف بن خرّبوذ ، بُرَیْد العِجْلی ، ابوبصیر اسدی و فُضیل بن یَسار نیز نام برد. به ابوحمزه ثمالی کتابهایی در حدیث و تفسیر نسبت داده شده و گروهی از بزرگان اهل سنّت از او اخذ حدیث کردهاند. جابر بن یزید که به گفته خود فقط ۰۰۰، ۷۰ حدیث از امام باقر علیهالسلام فرا گرفته بود [۱۰۸] . از آن حضرت غالباً با عنوان «وصّی الاوصیاء و وارث علم الانبیاء» یاد میکرد. [۱۰۹] . همچنین از محمّد بن مسلم روایت شده که از امام باقر علیهالسلام در باره ۰۰۰، ۳۰ مطلب سؤال کردم. [۱۱۰] [۱۱۱] [۱۱۲] . در میان عالمان شیعه شش نفر اخیر از داناترین دستپروردگان امام باقر علیهالسلام و فرزندش، حضرت صادق علیهالسلام شناخته شدهاند و زُراره برترین آنهاست. [۱۱۳] . از آنها و دوازده تن دیگر اصطلاحاً به عنوان اصحاب اجماع یاد میشود.
حلقههای درسی امام باقرعلیهالسلام
پیدایش مذاهب کلامی چون مُرجئه و معتزله و خوارج ، و آشنایی مسلمانان با آراءِ ادیان دیگر، و حضور پراکنده پیروان سایر ادیان در میان مسلمانان ، و ظهور اختلافات فقهی بر اثر عدم دسترسی فقهای متأخّر به سنّت نبوی به سبب ممنوعیت طولانی روایت و کتابت حدیث [۱۴۴]. و انحرافات عملی و فکری سران سرزمین اسلامی از تعالیم پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلّم و توجیه حکومت امویان ، از طریق ارائه ناقص و تحریف شده تعالیم اسلام ، از مهمترین وقایع دوران امام باقر علیهالسلام بود. گذشته از این، آن دسته از صحابه و تابعان که به پیروی از امام علی علیهالسلام و جانشینان او معتقد بودند، یا به دست حاکمان اموی کشته شده یا بدون امکان انتقال دانستههای خود به نسل بعد درگذشته بودند. این خلا از یک سو راه هر نوع اقدام را برای امام باقر علیهالسلام دشوار ساخته و از سوی دیگر راه را برای جاعلان حدیث و غالیان هموار کرده بود. مراقبتهای پنهانی مأموران حکومت اموی از آل علی و امام باقر علیهمالسلام، به فرد شاخص این خاندان، تهدیدی جدّی برای تلاشهای آن حضرت به شمار میرفت. در این شرایط، امام به عنوان عالمی که دانش خود را از طریق پدرانش از پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم دریافته، حلقههای درسی بزرگی را در مدینه تشکیل داد. او در این کار چهار هدف عمده را پی گرفت:
عرضه دیدگاههای اسلامی : عرضه دیدگاههای اسلامی در همه زمینهها، به خصوص در باره پرسشهایی که دانشمندان سایر ادیان مطرح میکردند. این مطالب هم سبب استواری ایمان پیروان دین میشد و هم غیرمسلمانان را به برتری اسلام معترف میکرد. بنا بر نقل مفید [۱۴۵] . امام باقر علیهالسلام با هر یک از پیروان عقاید گوناگون (اهل الاراء) که بر او وارد میشد، مناظره میکرد و مردم مطالب بسیاری را در علم کلام از او فرا گرفتند. اشاره به «اهل آراء» در کلام مفید حایز اهمیت است. در روزگار امام باقر علیهالسلام گرایشها و مذاهب مختلف کلامی پدید آمد و نیز پیروان ادیان دیگر در سرزمینهای اسلامی زندگی میکردند و میان ایشان و مسلمانان برخوردهای فکری روی میداد. بدین طریق، پرسشها و بحثهای کلامی مطرح میشد و حضرت باقر علیهالسلام، گذشته از مقام امامت و زعامت شیعیان ، به عنوان یکی از دانشمندان بزرگ زمان خود، که همه دانشمندان اسلامی به برتری علمی او معترف بودند، به پرسشها پاسخ میگفت و در بحثها شرکت میجُست. به همین دلیل، موضوع بسیاری از احتجاجات آن حضرت و نیز احادیثی که از ایشان روایت شده، مسائل کلامی است و آنچه امام در این باره فرموده، هم اساس اعتقادات شیعه را تشکیل میدهد و هم در دیدگاههای کلامی مسلمانان اثر جدّی داشته است.
روشنگری درباره انحرافات : روشنگری نسبت به اشتباهات و انحرافات فقهی و کلامی و تفسیری و تاریخی و اخلاقی که یا وابستگان حکومت اموی آن را پدید آورده بودند و یا از عدم اتّصال به سنّت نبوی ناشی میشد. بنا بر این، بیشتر مطالب امام علیهالسلام به ابوابی از علوم اسلامی اختصاص یافته که در جامعه اسلامی به صورت نادرست عرضه و به کار بسته میشده است. بر همین اساس، گفته شده که شمار زیادی از روایات منقول از امام باقر علیهالسلام، و نیز سایر امامان شیعه، در حکم تعلیقه یا نقد فقه و کلام و سایر علوم اسلامی متداول در روزگار آنان بوده است، به طوری که در موارد زیادی فهم درست بیانات این امامان بدون آگاهی از نظریات سایر مذاهب اسلامی تا حدّی دشوار است. [۱۴۶]
گشایش ابواب علمی غیرمطرح : گشایش ابوابی از معرفت دینی که حاکمان آن روز جامعه اسلامی از طرح آنها جلوگیری کرده بودند و آگاهی مردم از آنها سلطه نظام حاکم سیاسی را متزلزل میکرد.[۱۴۷] . در حدیثی از امام صادق علیهالسلام نقل میکند که امویان مردم را در آموزش مباحث ایمان آزاد گذاشتند، امّا فراگیری آنچه را به شرک بر میگشت منع کردند، تا اگر مردم را به کارهای شرک آمیز وادارند (ناروایی) آن را در نیابند.
به نظر میرسد که وجود همین تعالیم، علاوه بر بیانات صریحی که رویارویی با حکّام و وابستگان آنها را توصیه میکرده، یکی از مهمترین عوامل مقاومت روانی پیروان این مذهب در برابر جریانات سیاسی حاکم بر جوامع اسلامی بوده باشد.
پروزش دانشمندان اسلامی : گزینش و پرورش گروهی از دانشمندان اسلامی بر مبنای دیدگاههای امام باقر علیهالسلام، و گسیل کردن آنان به شهرهای بزرگ اسلامی به منظور ارائه درست نظریات آن حضرت، و در نتیجه خنثی کردن تبلیغات دراز مدت امویان در معرفی اهل بیت پیامبر صلّی اللّه علیه وآلهوسلّم، و نیز نفی گرایشهای غلو آمیز برخی از پیروان اهل بیت، برخورد صریح و قاطع با غالیان و اظهار بیزاری از سران آنان، از جمله مغیرة بن سعید و بیان بن سمعان)هر دو مقتول در ۱۱۹) جزو اقدامات مهم ایشان به شمار میرود. [۱۴۸]
برخورد با غلات
از غُلاتِ کوفی که بهرغم تَبَرّیٰ جستنِ باقر از آنان،[یادداشت ۲۵] خود را به او منتسب میکردند میتوان به مُغَیْرَة بن سعید بَجَلی اشاره کرد که فرقهٔ مغیریّه را بنیان گذاشت. بهنوشتهٔ شهرستانی و نوبختی، طرفدارانِ این فرقه معتقد به اُلوهیَّت باقر بودند.[۱۴۸] مغیره مدعی بود باقر او را وَصیِّ خود قرار دادهاست. بعدها شاید پس از درگذشت باقر مدعی شد کارگزارِ نَفْسِ زَکیّه است. بعد از آن مدعیِ رسالت و امامت برای خود شد. عاقبت خالد بن عبدالله قَسْری او را دستگیر کرد و بههمراه بَیان بن سَمْعان به دار آویخت.[۱۴۹] ابومنصور عِجْلی از دیگر غالیانی است که هم برای باقر و هم برای خودش ادعای نبوّت کرد. او خود را وصیِّ باقر میشمرد.[۱۵۰] بیان بن سمعان هم از غالیانی بود که بهنوشتهٔ شهرستانی و نوبختی درخواست کرده بود باقر او را بهعنوان امام و پیامبر بهرسمیت بشناسد.[۱۵۱] بهنوشتهٔ لالانی، بیان و پیروانش که فرقهٔ بَیانیّه را تشکیل میدادند، در ابتدا از پیروان ابوهاشم بودند و از او بهعنوان مهدیِ موعود یاد میکردند که از طرف خداوند بیان را به پیامبری منصوب کردهاست. بنابر گزارش دیگری بعد از مرگِ ابوهاشم، بیان به باقر نامه نوشت و از او خواست پیامبریش را بپذیرد. اخبار دیگری حاکی از این است که بعد از درگذشت باقر، بیان ادعا کردهاست محمد باقر او را بهعنوان سفیرِ مخصوصِ خود منصوب کردهاست.[۱۵۲] اَبُوالْخَطّاب از دیگر غالیانی است که بهنوشتهٔ کَشّی، باقر او را نفرین کردهاست.[۱۵۳] مُعَمَّر یکی دیگر از غالیانی بود که باقر را خدای آسمانی و خودش را خدای زمینی میدانست.[۱۵۴] .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم هفتم امام باقرع
ادامه مطلب را ببينيد
مناظرات امام باقرعلیهالسلام
عصرِ محمد باقر روزگارِ برخوردِ اندیشههای اسلامی و غیراسلامی بود و ازاینرو مناظراتِ زیادی بین دانشمندانِ ادیان مختلف با محمد باقر صورت گرفتهاست.[۱۵۵] از جملهٔ این مناظرات، مناظرهٔ وی با بزرگِ مسیحیانِ دمشق بود. بر اساس روایتی که با اندکی تفاوت در بِحارُالْاَنوار و دَلائِلُ الْاِمامَة ذکر شدهاست، اُسقُفِ مسیحیان دمشق از محمد باقر پرسشهایی کرد از جمله اینکه شما مسلمانان از کجا میگویید که بهشتیان میخورند و میآشامند اما نیازی به قضای حاجت پیدا نمیکنند. بر مبنای این روایت محمد باقر جَنین را مثال زد که در شکمِ مادرش تغذیه میکند اما نیازی به قضای حاجت پیدا نمیکند.[۱۵۶] از دیگر مناظرات بهجایمانده از باقر، داستان برخورد محمد بن منکدر با اوست که در خارج از مدینه، باقر را بههمراه دو غلامش عرقریزان در «جستجوی مزیّتَ دنیوی» دید و او را نصیحت کرد که چه میکند اگر در این حالت مرگ به سراغش آید. پاسخ محمد باقر این بود که «بهخدا قسم اگر مرگ در این حالت که هستم به سراغ من بیاید، وقتی به سراغم آمده که مشغول عبادت خدا هستم و با این عبادت، خویشتن را از تو و دیگر مردم دور نگه میدارم. من تنها ترسم از آن است که وقتی مرگ مرا دریابد که در کار نافرمانبرداری از خداوند باشم.»[۱۵۷] از دیگر مناظرات وی میتوان به مناظرهٔ او با عَمرو بن عُبَیْد،[۱۵۸] قَتادة بن دِعامه،[۱۵۹] هشام بن عبدالملک (در موضوع امامت)[۱۶۰] و حسن بَصْری[۱۶۱] اشاره کرد.
احضار به دمشق
بهنقل از کلینی، احضار باقر به دمشق پس از مراسمِ حَجّ انجام گرفتهاست. بر مبنای این گزارش، هشام خودش در این مراسم شرکت داشته و بهقصد اِرعابِ باقر، او و پسرش جعفر صادق را به شام احضار کردهاست.[۵۸] بر مبنای گزارش طبری، محمد باقر و جعفر صادق در دوران هشام بن عبدالملک به حج عزیمت کردند. جعفر صادق در مراسم حج، سخنرانی کرد و از جایگاهِ امامت پدرش دفاع نمود. خبرِ این سخنرانی به هشام بن عبدالملک — که در دمشق حکومت میکرد — رسید و به حاکم مدینه دستور داد تا پس از مراجعتِ محمد باقر و پسرش جعفر صادق، آنان را به دمشق بفرستد. حاکم چنین کرد. پس از رسیدن محمد باقر و پسرش به دمشق، خلیفه آنان را سه روز معطل گذاشت تا تحقیرشان کند. در روز چهارم مهمانی بزرگی ترتیب داد و درباریان را دعوت نمود.[۵۹] در این مهمانی محمد باقر و جعفر صادق نیز حضور داشتند. در طول این مهمانی، درباریان در مقابلِ هشام بن عبدالملک به تیراندازی مشغول بودند. هشام از محمد باقر دعوت کرد که در تیراندازی شرکت کند. باقر به بهانهٔ کهولت سن، از پذیرش دعوتِ هشام خودداری کرد ولی با اصرار هشام بهناچار پذیرفت. بر مبنای این گزارش، باقر تیر اول را به هدف زد و تیرهای بعد را تا نُه تیر بههم دوخت. هشام به تمجیدِ مهارت او در تیراندازی پرداخت و از زمان و کیفیتِ آموختنِ چنین تیراندازی پرسید. سپس پرسید آیا جعفر صادق هم به همان اندازه مهارت دارد. جواب باقر این بود که ما کمال و دین را به ارث میبریم. پاسخی که به بحثِ بیشتر دربارهٔ امامت منجر شد.[۶۰][۶۱] . بنا به روایتِ دیگری که کلینی آن را ثبت کردهاست، باقر هنگام ورود به مجلس هشام، برخلاف رسمِ متعارف، که خلیفه را با عنوان «امیرُالْمُؤمِنین» خطاب میکردند، بر همهٔ حاضران یکجا سلام کرد و بدون اجازهٔ هشام نشست. هشام او را سرزنش کرد که چرا مردم را به امامت خود میخوانید. بر مبنای این روایت، باقر از جایگاه اهل بیت بهعنوان هادیان مردم سخن گفت و درضمن بر گذرا بودنِ حکومتِ امویان اشاره کرد.[یادداشت ۳] پس از این گفتگو، هشام محمد باقر را به زندان افکند.[۶۲] چندی بعد او را بههمراه نگهبانانی که به آنان دستور داده بود به باقر آب و غذا ندهند، راهیِ مدینه کرد.[۶۳]
امام باقر در دربار هشام
هشام بن عبدالملک در موسم حجّ در مسجدالحرام امام باقر علیه السّلام را دید که در حال طواف است و مردم بر گردش حلقه زده از او سؤال می کنند. این توجّه و علاقه مردم نظر او را جلب کرد؛ از اطرافیان نام وی را پرسید و چون گفتند که او محمّد بن علی است، شگفت زده گفت: «همان که مردم عراق فریفته اویند» یا «امام مردم عراق!».[۲۱] . گویا بعد از همین موسم حجّ بود که هشام امام باقر علیه السّلام را همراه با فرزندش حضرت صادق علیه السّلام به شام فراخواند. امام هنگام ورود به مجلس او بر همه اهل مجلس یکجا سلام کرد، و بر خلاف رسم متعارف، خلیفه اموی را «امیرالمؤمنین» نخواند و بدون کسب اجازه نشست. هشام خشمگینانه زبان به ملامت گشود که چرا شما مردم را به امامت خود فرامیخوانید. حاضران در مجلس نیز بنا بر قرار قبلی همین شیوه را به کار گرفتند. امام در پاسخ هشام بدون در نظر گرفتن موقعیت او، صریحاً از جایگاه اهل بیت پیامبر در دین و اینکه آنان عهده دار هدایت مردم اند، سخن گفت. همچنین به گذرا بودن حکومت امویان اشاره کرد. هشام ابتدا امام را به زندان افکند، ولی بعد، ناگزیر به آزاد کردن و برگرداندن ایشان به مدینه شد.[۲۲][۲۳]
مواجهه با هشام
با وجود این، چند خبر موجود نشان میدهد که امام باقر علیهالسلام در مسایل سیاسی بر اساس ملاکها و مبانی خود موضعگیری داشته و در برخورد با مسائل اجتماعی و سیاسی، به ارشاد پیروان و گاهی سران حکومت میپرداخته است. مثلاً در منابع [۱۶۳] [۱۶۴] [۱۶۵] . آمده است که هشام بن عبدالملک در موسم حجّ در مسجد الحرام امام باقر علیهالسلام را دید که در حال طواف است و مردم بر گردش حلقه زده از او سؤال میکنند. این توجّه و علاقه مردم نظر او را جلب کرد، از اطرافیان نام وی را پرسید و چون گفتند که او محمّد بن علی است، شگفت زده، گفت : «همان که مردم عراق فریفته اویند» یا «امام مردم عراق!». در روایتی دیگر [۱۶۶] . آمده است که هشام (گویا بعد از همین موسم حجّ) امام باقر علیهالسلام را همراه با فرزندش حضرت صادق علیهالسلام به شام فرا خواند. امام هنگام ورود به مجلس او بر همه اهل مجلس یکجا سلام کرد، بر خلاف رسم متعارف، خلیفه اموی را امیرالمؤمنین نخواند و بدون کسب اجازه نشست. هشام خشمگینانه زبان به ملامت گشود که چرا شما مردم را به امامت خود فرا میخوانید. حاضران در مجلس نیز بنا بر قرار قبلی همین شیوه را به کار گرفتند. آنگاه امام صریحاً از جایگاه اهل بیت پیامبر در دین و اینکه آنان عهده دار هدایت مردماند، سخن گفت، همچنین به گذرا بودن حکومت امویان اشاره کرد. هشام ابتدا او را به زندان افکند، ولی بعد، ناگزیر به آزاد کردن و برگرداندن آنان به مدینه شد. از این دو گزارش بر میآید که حرکت امام باقر علیهالسلام در دعوت به سوی امامت اهل بیت و معرفی مقام و نقش آنان در دین و نیز نفی حقانیت خلافت اموی ـ که هشام از آن به ایجاد اختلاف در میان امّت تعبیر کرده است ـ حرکتی گسترده و غیر قابل انکار بوده و لااقل در بخشی از سرزمین اسلامی تأثیر جدی گذاشته بوده است. این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که مطرح کردن مرجعیّت علمی اهل بیت پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم ـ که امام باقر علیهالسلام شخصیت برجسته ایشان در آن دوره بود ـ در حقیقت، به معنای تبیین جایگاه سیاسی آنان نیز بوده است و خلیفه اموی، یا امام باقر علیهالسلام و یا دیگران، این دو را از یکدیگر جدا نمیدانستهاند.
مناظره با دانشمند مسیحی
پس از آزادیِ باقر و فرزندش صادق و قبل از عزیمتشان به مدینه، مناظرهای میان باقر و یکی از علمای مسیحی در شام صورت گرفت. در این مباحثه، باقر به همهٔ پرسشهای مطرحشده پاسخ گفت. عالِمِ مسیحی که قانع شده بود مجلس را ترک کرد. وقتی این خبر به گوش هشام رسید، برای خدشهدار کردنِ تأثیری که محمد باقر بر مردم گذاشته بود، به او اتهامِ گرایش به مسیحیت زد و دستور داد به مدینه برگردد.[۶۴] . سپس به فرماندار مدینه نوشت:[۶۵] . این دو پسرِ ابوتراب که بهقصد مدینه از شام راه افتادهاند، ساحر بوده و بهدروغ اظهارِ اسلام میکنند؛ زیرا آنان تحت تأثیر رُهبانانِ مسیحی قرار گرفته و به نَصارا گرایش پیدا کردهاند. من بهخاطر قرابتی که با آنان دارم از آزارشان خودداری کردم؛ وقتی که آنان به مدینه آمدند به مردم بگو: «من از کسانی که با آنان معامله یا مصافحه کنند و بر آنان سلام دهند ذمّهام را بریء میدانم؛ زیرا آنان از اسلام منحرف شدهاند.»
مخالفان امامت حضرت از شیعیان
کیسانیه : در میان شیعیان نیز بعد از شهادت امام حسین علیهالسلام گروهی به نام کیسانیه محمّد بن حنفیّه را امام خواندند و سپس مدّعی زنده بودن و غیبت او شدند.. [۱۷۸] [۱۷۹] [۱۸۰]
سرحوبیه : سَرحوبیّه نیز گروهی دیگر بودند که امامت را در فرزندان امام حسن یا امام حسین علیهماالسّلام بدون تعیین و معرّفی، مستمر دانستند. اینها چندان نپاییدند و در قیام زید به او پیوستند. [۱۸۱] [۱۸۲] .
زیدیه : در این میان بیشترین افراد شیعه معتقد به امامت حضرت علی بن الحسین علیهالسلام شدند و بعد از وفات او به فرزندش امام باقر علیهالسلام گرویدند. امّا زیدیّه که خود را پیرو زید بن علی بن الحسین میدانند، گذشته از اینکه در دو دوره متأخّر بر زمان امام باقر علیهالسلام و زید شکل گرفتهاند (زید هرگز داعیه امامت نداشته است [۱۸۳] [۱۸۴] ) اساساً با دیدگاههای شیعه توافق ندارند. آنها به نصّ بر امامت و تصریح بر عصمت معتقد نیستند و زید را از آنرو که « قیام به سیف » کرد، امام میدانند. به این ترتیب، با ملاکهای شیعی برای امامت، فرد دیگری جز ابوجعفر محمّد بن علی بن الحسین به جانشینی امام چهارم معرّفی نشده و هیچیک از برادران او ادّعای امامت نداشته است. این اختلاف نسبت به برخی از امامان پیش آمده است.
وُلدُ الحَسَن : البتّه از برخی احادیث میتوان دریافت که شماری از فرزندان امام مجتبی علیهالسلام) وُلْد الحسن( مدّعی امامت و سرپرستی اهل بیت بوده و از قبول امامت حضرت باقر علیهالسلام با آنکه به مقام او اقرار داشتهاند، تن میزدهاند. [۱۸۵] [۱۸۶]
فرق شیعه بعد از امام باقر
پیروان نفس زکیه : گروهی به امامت محمّد بن عبداللّه بن حسن معروف به نفس زکیّه)مقتول در ۱۴۵) معتقد شدند. اینان مرگ یا قتل او را انکار و ادّعا میکردند که وی از دیدهها پنهان شده و همان مهدی است که خروج خواهد کرد. مُغیرة بن سعید از مبلّغان این نظر بود و حتّی برخی او را امام بعد از حضرت باقر علیهالسلام میدانستند که پس از او امامی نخواهد آمد تا محمّد بن عبداللّه بن الحسن خروج کند.
پیروان ابومنصور عجلی : گروهی نیز به ابومنصور عِجْلی پیوستند و او را جانشین امام باقر علیهالسلام خواندند. [۲۰۳] [۲۰۴] [۲۰۵] [۲۰۶]
باقریه : برخی از نویسندگان متأخّر، از جمله بغدادی [۲۰۷] و شهرستانی [۲۰۸] از فرقهای به نام باقریّه یاد کردهاند که پس از امام باقر علیهالسلام فرد دیگری را به امامت نپذیرفتهاند.
بغدادی در باره این گروه مینویسد که آنها ابوجعفر محمّد بن علی را مهدی منتظر میدانند و در اثبات ادّعای خود به حدیث معروف جابر از پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم استدلال میکنند. به موجب این حدیث، که پیشتر نیز به آن اشاره شد، پیامبر به جابر خبر داده بود که محمّد بن علی را خواهد دید و از او خواسته بود که سلام او را به وی برساند.
بغدادی از قول آنان نوشته است که سلام رساندن پیامبر به حضرت باقر علیهالسلام دلالت بر مهدویّت او میکند. وی سپس این استدلال را ردّ کرده و مسلّم بودن وفات امام باقر علیهالسلام را نیز شاهد بر نادرستی آن ادّعا دانسته است. صَفَدی [۲۰۹] نیز همین مطالب را آورده است. امّا شهرستانی باقریّه را معتقدان به رجعت حضرت باقر میداند و آنها را از آنجا که آن حضرت را آخرین امام خواندهاند، با وصف « واقفه)توقّف کنندگان) یاد میکند. با اینهمه، مهمّ این است که در مآخذ شیعی یا منابع متقدّم ملل و نحل، فرقهای به این نام ذکر نشده و معلوم نیست که این نام از کی و بر چه اساسی وارد کتابهای ملل و نحل متأخّر شده است.
رابطه امام باقر و شیعیان
شاگردان و پیروان امام باقر علیهالسلام از جهات گوناگون اختلاف مرتبت داشتند. اوضاع خاصّ اجتماعی ـ سیاسی و وجود مخالفانی با انگیزههای مختلف، پایداری شیعیان را بر اعتقاد خود دشوار کرده بود تا آنجا که برخی از آنها به دستاویز موضوعی بی اهمیّت، دچار دودلی شدند و از امامت آن حضرت برگشتند. [۲۱۰] . در این شرایط، آن حضرت از تربیت کسانی که ضمن پایداری بر اعتقاد شیعی بتوانند مبیّن و مدافع آرای شیعی در جامعه اسلامی باشند، به هیچ روی فروگذاری نمیکرد و به خصوص نسبت به کسانی چون محمّد بن مسلم ، زرارة بن اعین ، حمران بن اعین و فُضَیْل بن یسار که از فرصتهای مختلف برای فراگیری دانشهای اسلامی از امام باقر علیهالسلام بهره میجستند و در نشر آنها میکوشیدند، تقدیر میکرد و با اینهمه از آنان میخواست که همه آموختههای خود را به هر کسی نگویند و خصوصاً مراقب مأموران دستگاه خلافت باشند. [۲۱۱] [۲۱۲] [۲۱۳] [۲۱۴] . همچنانکه فرزندش حضرت صادق علیهالسلام نیز از آنها به نیکی یاد میکرد و آنها را احیاکنندگان آثار پدرش میخواند. [۲۱۵] . امام همچنین شاعرانی چون کُمَیْت را که با سرودن اشعار در نشر افکار شیعه تلاش میکردند، تشویق میکرد. [۲۱۶] [۲۱۷] . به این ترتیب بود که اقدامات و روشهای مختلف امام باقر علیهالسلام به شکلگیری مجدّد جامعه شیعی انجامید.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم هفتم امام باقرع
ادامه مطلب را ببينيد
امام باقروکیسانیه
پس از درگذشت سجاد و با آغاز دورانِ امامت باقر، کیسانیّه فرقهٔ مهمی بهشمار میآمد که مهمترین شاخهاش هاشمیّه بود که خود را از پیروان ابوهاشم، فرزند محمّدِ حَنَفیّه، معرفی میکردند. بهنوشتهٔ لالانی، ابوهاشم چه در محضر باقر و چه در حضور سلیمان، خلیفهٔ اموی، ادعای امامت و رهبری کرده و مدتی تبعید و زندانی بودهاست. هنگامی که در سال ۹۸ ه.ق بدون فرزند درگذشت، کیسانیه به فرقههای مختلفی تقسیم شد. یکی از این فرقهها که بهنام راوَندیّه مشهور شدند، معتقد بودند ابوهاشم، محمد بن علی بن عبدالله بن عباس را به جانشینی خود انتخاب کرد. این فرقه عموماً امامت را از طریق محمد بن علی عباسی و پسرش ابراهیم تا خلفای عباسی پیگیری میکند.[۶۶]
امام باقروزیدیه
پس از درگذشت زینالعابدین، اکثریتِ شیعیان بر فرزندش باقر بهعنوان امام بعدی به توافق رسیدند، اما گروهی دیگر با فرزندِ دیگر سجاد، زید بن علی، توافق کردند و بعدها به زِیْدیّه معروف شدند. بهگفتهٔ ابن خلکان، زید از مردم خواست تا از او حمایت کنند. از طرفی مسعودی، مورخ شیعی، میگوید که زید ابتدا از باقر مشورت خواست. باقر از او خواست روی حمایتِ مردم کوفه حساب نکند چون آنان قبلاً هم به اهل بیت خیانت کرده بودند. زید اما به نصیحتِ باقر گوش نسپرد و مردم را در یک شورشِ بیفرجام رهبری کرد. بهنوشتهٔ شهرستانی، مورخ شافعی مذهب، مشاجرهای بین باقر و زید رخ داد بدین دلیل که زید تعلیمات واصِل بن عَطای مُعتَزِلی را سرمشق خود قرار داده بود. زید ادعا میکرد امام بودنِ «امام» بسته به این است که در میان مردم حضور پیدا، و حقش را مطالبه کند. در پاسخ، محمد باقر به زید گفت که بر مبنای این نظریه، امام بودنِ پدرشان، سجاد، که چنین مطالبهای نکرده مخدوش خواهد شد.[۶۷] و این در حالی است که زید به امامتِ پدرش اذعان داشتهاست. در میان زیدیانِ معاصر اما گروهی با این دیدگاه مخالفند و سجاد را فقط مدعیِ امامت میدانند. آنان امامت را بعد از حسین بن علی متعلق به حسن مُثَنّیٰ موسوم به «رضا» و بعد از آن متعلق به زید میدانند.[۶۸] . بهنوشتهٔ شهرستانی در اَلْمِلَلُ و النِّحَل، گروهی از شیعیان، امامت را پس از حسن مجتبی متعلق به فرزندش حسن مثنّیٰ، و بعد از او متعلق به فرزندش عبدلله میدانستند. در مقابل، گروه دیگری امامت را متعلق به حسین بن علی و سپس سجاد میدانند، زیرا دربارهٔ امامتِ او، نَصّ وارد شدهاست؛ آنگاه پس از سجاد دوباره دچار اختلاف شدند. شیعیانِ دوازدهامامی به امامتِ فرزند سجاد، باقر معتقد شدند اما گروه دیگری از فرزندِ دیگرِ سجاد، زید پیروی کردند که بعدها به «زیدیه» معروف شدند. بهنوشتهٔ قاضی نعمانِ اسماعیلی، زیدیه اعتقاد دارند هر یک از خاندان پیامبر که مردم را به اطاعت از خدا فراخوانَد، امام است و اطاعت از او واجب است.[۶۹] . در محافل شیعی، رابطهٔ محمد باقر با برادرش زید بن علی صمیمانه توصیف شدهاست. هرچند گفته میشود باقر او را از عواقبِ یک شورشِ نابهنگام علیه بنیامیه برحذر داشتهاست.[۷۰] قیام زید سرانجام در سال ۱۲۲ ه.ق بعد از درگذشت محمد باقر صورت گرفت و با شکست مواجه شد.[۷۱] بهعقیدهٔ لالانی، باقر برخلاف زید به شمشیر نمیاندیشید بلکه بهخاطر دانش گسترده، نسبِ بزرگ و شخصیتِ برترش، مردم به او جذب شدند. بهعلاوه نظریههای باقر دربارهٔ امامت که یک نوع امامتِ غیرانقلابی بود و قدرتِ سیاسی را لازمهٔ امامت نمیدانست، اثر ویژهای بر مردم گذاشت و آنان را پیروانِ دائمیِ او و خانوادهاش کرد.[۷۲] بهنوشتهٔ رسول جعفریان، مورخ شیعی، زیدیه از آنجایی که در جستجوی برگزیدگان خدا نبودند و بهدنبالِ هر علویای که شمشیر دست گرفت، راه افتادند، نتوانستند در زمینهٔ تفسیر و فقه و حدیث به غنایی که شیعهٔ دوازدهامامی دست یافت، دست پیدا کنند. آنان در فقه پیرو ابوحَنیفه و در کلام پیرو معتزله بودند؛ و در زمینهٔ سیاسی جز چند قیامِ شکستخورده — جز مورد طبرستان که بهعقیدهٔ جعفریان در زیدی بودنِ رهبرانش تردید وجود دارد — نتیجهٔ چندانی نداشتند. این در حالی است که نتیجهٔ تلاش ائمهٔ شیعه، تدوینِ فقه جعفری بود.[۷۳] . اگرچه باقر یکی از امامانِ زیدی بهشمار نمیآید اما روایات باقر در آثارِ زیدی از قبیل امالیِ احمد بن عیسی یافت میشود.[۱۸۲] بهنوشتهٔ کلبرگ، باقر تقریباً در همهٔ آثار زیدیه بهعنوان یک مرجعِ علمی خودنمایی میکند و از سخنانش در توجیهِ برتریِ علمیِ زید — که دلالت بر امامت زید میکند — استفاده شدهاست.[۱۸۳] بهنوشتهٔ باکلی، باقر بهعنوان امام چهارمِ اسماعیلیه بهحساب میآید و در موارد فراوانی بهعنوان یک مرجع در کتاب دَعائِمُ الْاسلامِ قاضی نعمان بهشمار میآید. دعائم الاسلام یک نسخهٔ مُدوّنِ فقه اسماعیلی بهحساب میآید.[۱۸۴]
پیش بینی شهادت
کلینی به سند صحیح از زراره روایت کرده است که گفت: «روزی از حضرت امام محمد باقر علیه السلام شنیدم که فرمود: در خواب دیدم که بر سر کوهی ایستاده ام و مردم از هر طرف آن کوه به سوی من بالا می آمدند چون مردم بسیاری در اطراف آن کوه جمع شدند به ناگاه کوه بلند شد و مردم از هر طرف آن فرو می ریختند، تا آن که جماعتی بر آن کوه باقی ماندند و این اتفاق پنج مرتبه تکرار شد. گویا آن حضرت این خواب را به وفات خود تعبیر فرموده بود، که بعد از گذشت پنج شب از این خواب به رحمت ایزدی پیوستند. در کافی و بصائر الدرجات و سایر کتاب های معتبر روایت کرده اند که حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: «که پدرم بیماری سختی گرفته بود و بیشتر مردم از بیماری حضرت ترسیدند و اهل بیت آن حضرت گریان شدند. امام باقر علیه السلام فرمود: من در این بیماری از دنیا نخواهم رفت زیرا دو نفر نزد من آمدند و به من چنین خبر دادند. پس از آن بیماری صحت یافت و مدتی سالم بود. پس روزى حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام را طلبید و فرمود که: جمعى از اهل مدینه را حاضر کن. چون ایشان را حاضر کردم فرمود: اى جعفر! چون من به عالم بقاء رحلت کنم مرا غسل بده و کفن بکن و در سه جامه که یکى رداى حبره بود که نماز جمعه در آن مىکرد، و یکى پیراهنى که خود مىپوشید و فرمود که عمامه بر سرم ببند و عمامه را از جامههاى کفن حساب مکن، و قبر مرا چهار انگشت از زمین بلند کن، و آب بر قبر من بریز، و اهل مدینه را گواه گرفت. چون بیرون رفتند گفتم: اى پدر بزرگوار! آنچه مى فرمودى به عمل مى آوردم و به گواه گرفتن احتیاج نبود. حضرت فرمود که: اى فرزند! براى این گواه گرفتم که بدانند تویى وصىّ من و در امامت با تو منازعه نکنند. پس گفتم: اى پدر بزرگوار! من امروز تو را از همه روز صحیحتر مى یابم و آزارى در تو مشاهده نمىکنم. حضرت فرمود: آن دو کس که در آن مرض مرا خبر دادند که صحّت مىیابم در این مرض به نزد من آمدند و گفتند: در این مرض به عالم بقاء رحلت مىنمایى. آن حضرت ساعات آخر عمر، کفن های خود را که پارچه سفیدی که با آن احرام به جا آورده بود مشخص نمود. کلینی به سند حسن روایت کرده است که حضرت امام محمد باقر علیه السلام هشتصد درهم برای تعزیه و ماتم خود وصیت فرمود. و به سند موثق از حضرت امام صادق علیه السلام روایت کرده است که پدرم گفت: «ای جعفر از مال من برای ندبه کنندگان وقف کن که ده سال در منی در موسم حج بر من ندبه و گریه کنند و رسم ماتم را تجدید نمایند و بر مظلومیت من زاری کنند. کلینی به سند معتبر نیز روایت کرده است که چون امام محمد باقر علیه السلام به جهان باقی رحلت نمود، حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: «که هر شب در حجره ای که آن حضرت در آن وفات یافته بود، چراغ می افروختند.
وصایای امام باقرعلیهالسلام
مرحوم کلینی در کتاب الکافی به سند خود از امام رضا (علیهالسّلام) روایت کرده است که امام باقر (علیهالسّلام) به هنگام احتضار فرمودند: «هنگامی که بدرود حیات گفتم زمین را برایم بشکافید و قبری مهیا کنید، پس اگر به شما گفتند برای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لحد بوده است، تصدیق کنید.» و نیز کلینی به سند خود از امام صادق (علیهالسّلام) نقل کرده است که فرمود: «پدرم هر آنچه از کتب و سلاح و آثار و امانات انبیاء در نزد خود داشت به من به ودیعت سپرد، پس چون لحظه وفاتش فرا رسید به من فرمود: چهار شاهد فرا بخوان.»
من (امام صادق) چهار نفر از قریش را دعوت کردم که یکی از آنها نافع مولای عبدالله بن عمر بود. پس به من فرمود: «بنویس، این چیزی است که یعقوب فرزندانش را بدان وصیت کرد، که ای فرزندانم خداوند دین را برای شما برگزید، پس از دنیا نروید مگر آنکه تسلیم رضای خداوند باشید.» وصیت کرد محمد بن علی به جعفر بن محمد و به وی فرمان میدهد که او را به جامه بردی که هر جمعه در آن نماز میخواند، کفن کند و عمامهاش را بر سرش ببندد و قبر او را چهار گوش و با فاصله چهار انگشت از زمین بلندتر قرار دهد و در موقع دفن بندهای کفن او را باز کند.... سپس به شهود فرمود: باز گردید خداوند شما را رحمت کند! امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: به پدرم گفتم: «ای پدر در ابن وصیت چه بود که بر آن شاهد طلب کردی؟ فرمود: پسرم؛ خوش نداشتم پس از من با تو به نزاع برخیزند به این بهانه که به تو وصیت نکردهام و میخواستم بدینوسیله حجت و دلیلی برای تو قرار داده باشم»
در کافیآمده است که: امام باقر (علیهالسّلام) وصیت کرد که هشتصد درهم برای برگزاری مراسم سوگواری او اختصاص دهند و این کار را از سنت میدانست، زیرا پیامبر (صلی الله علیه وآلهوسلّم) فرمود: «برای خاندان جعفر طعامی فراهم آورید.»[۴۵] . آنان نیز به وصیتش عمل کردند و نیز کلینی به نقل از یونس بن یعقوب مینویسد: حضرت صادق (علیهالسّلام) فرمود: «پدرم به من سفارش کرد که از مالم فلان مبلغ را وقف کن تا نوحه سرایان ۱۰ سال در ایام حج در منی برایم نوحهسرائی کنند.»[۴۶]
شهادت امام باقرعلیهالسلام
مسموم شدن حضرت : آن چه مسلم است این است که امام باقر علیه السلام با طرح مرموز و مخفیانه هشام بن عبدالملک، مسموم شده و به شهادت رسید، ولی عامل و چگونگی آن به روشنی مشخص نیست. بعضی می نویسند: ابراهیم بن ولید بن یزید بن عبدالملک (پسر برادر زاده هشام) آن حضرت را مسموم نمود. و بعضی می نویسند: زید بن حسن به دستور هشام، زهر را به زین اسب مالید و اسب را به حضور امام باقر علیه السلام آورد، و اصرار کرد که آن حضرت بر آن سوار گردد، آن حضرت ناگزیر بر آن سوار شد و آن زهر در بدن او اثر کرد، به گونه ای که ران هایش متورم شد و سه روز به سختی در بستر بیماری افتاد و سرانجام به شهادت رسید. از کف برفت صبر و نماندش دگر قرار دین شد تهی ز مخزن اسرار کردگار - از ضعف بر جبین منیرش عرق نشست ارکان پنجمین امامت زهم شکست - گاهی زبان به ذکر حق و گه شدی به هوش از دل کشیده آه شرربار و شد خموش [۱]
تاریخ و محل شهادت امام باقرعلیهالسلام
امام محمد باقر (علیه السلام)، به قول اکثر مورخان، در هفتم ذی الحجه سال ۱۱۴ هجرى قمری در پنجاه و هفت سالگى در زمان خلیفه اموى «هشام بن عبد الملک» مسموم و به شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
شیخ عباس قمی می گوید: که در تاریخ وفات امام باقر علیه السلام اختلاف است و وفات ایشان در روز دوشنبه هفتم ذی الحجه سال صد و چهاردهم به سن پنجاه و هفت سالگی در مدینه مشرفه اتفاق افتاد. وفات ایشان در ایام خلافت هشام بن عبدالملک بود و گفته شده که آن حضرت را ابراهیم بن ولید بن عبدالملک بن مروان به زهر شهید کرده و شاید به امر هشام بوده است. قبر مقدس آن حضرت به اتفاق همگی در بقیع، پهلوی پدرش امام سجاد علیه السلام و عم بزرگوار خود، امام حسن علیه السلام قرار دارد. دوران امامت امام محمد باقر علیه السلام از سال ۹۵ هجری -که سال درگذشت امام زین العابدین علیه السلام است- آغاز شد و تا سال ۱۱۴ هجری یعنی مدت ۱۹ سال و چند ماه ادامه داشت.[۲]
در سال شهادت حضرت اختلاف نظرهایی وجود دارد. مثلا: دستهای از مورخان[۲۴] سال ۱۱۷ق و برخی [۲۵] [۲۶] سال ۱۱۸ و عدهای سال ۱۱۵ق را یاد کردهاند. اما بیشتر منابع تاریخی سال ۱۱۴ را متذکر شدهاند.[۲۷] [۲۸] [۲۹] [۳۰] . منابع روایی و تاریخی علت وفات آن حضرت را مسمومیت دانستهاند، مسمومیتی که دستهای حکومت امویان در آن دخیل بوده است. از برخی روایات استفاده میشود که مسمومیت امام باقر (علیهالسّلام) به وسیله زین آغشته به سم صورت گرفته است؛ به گونهای که بدن آن گرامی از شدت تاثیر سم، به سرعت متورم گردیده و سبب شهادت آن حضرت شد.[۳۱] [۳۲] [۳۳] . در اینکه چه فرد یا افرادی در این ماجرای خائنانه دست داشتهاند، نقلهای روایی و تاریخی از اشخاص مختلفی نام بردهاند. برخی از منابع شخص هشام بن عبدالملک را عامل شهادت آن حضرت دانستهاند.[۳۴] . بعضی دیگر ابراهیم بن ولید را وسیله مسمومیت معرفی کردهاند.[۳۵] [۳۶] . برخی از روایات نیز زید بن حسن را که از دیر زمان کینههای عمیقی نسبت به امام باقر (علیهالسّلام) داشت مجری این توطئه به شمار آوردهاند.[۳۷] . به طور مسلم شهادت امام باقر (علیهالسّلام) در دوران خلافت هشام بن عبدالملک رخ داده است.[۳۸] [۳۹] . زیرا خلافت هشام از سال ۱۰۵ تا سال ۱۲۵ق استمرار داشته و آخرین سالی که مورخان در شهادت امام باقر (علیهالسّلام) نقل کردهاند، ۱۱۸ هـ میباشد. با تامل در نقلهای تاریخی میتوان به یک جمعبندی و نتیجه کلی رسید و آن اینکه امکان دارد عامل شهادت حضرت افراد متعددی باشند که هر روایت و نقل به یکی از آنان اشاره کرده است. مثلا از آنجایی که هشام بن عبدالملک عداوت انکارناپذیری نسبت به خاندان علی (علیهالسّلام) داشت، با استفاده از نیروهای مورد اطمینان خود از جمله ابراهیم بن ولید که عنصری اموی و دشمن اهل بیت بود را به استخدام گرفت و ابراهیم نیز امکانات لازم را در اختیار فردی که از اعضای داخلی خاندان علی (علیهالسّلام) به شمار میآمد و میتوانست در محیط زندگی امام باقر (علیهالسّلام) بدون مانع راه یابد، قرار داده تا به وسیله او برنامه خائنانه خود را عملی کند و امام را به شهادت برساند.
محل دفن امام باقرعلیهالسلام
سرانجام حضرت امام محمدباقر (علیهالسّلام) پس از شهادت در قبرستان بقیع در کنار مرقد پدر بزرگوارشان امام سجاد (علیهالسّلام) و عموی پدرش، امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) مدفون شد.[۴۰] [۴۱] [۴۲] از برخی منابع استفاده میشود که آن حضرت هنگام رحلت در مدینه نبودند، بلکه در محلی به نام حمیمه از روستاهای نواحی مکه یا شام بودهاند که پس از شهادت ایشان را به مدینه منتقل کردهاند. [۴۳] [۴۴] . محمد باقر در قبرستان بَقیع در کنار قبر پدربزرگش، حسن مجتبی و پدرش، سجاد دفن شد. این مقبره که بعدها قبرِ فرزندش، جعفر صادق را هم در خودش جای داد،
در جریانِ تخریبِ قبرستان بقیع بهوسیلهٔ آل سَعود در سال ۱۹۲۵ م از بین رفت.[۸۰] ضریح قبورِ این چهار امام یک بار هم پیشتر تخریب شده بود اما بهدستور مُظَفَّرالدّین شاه و با نظارتِ وزیرِ اعظمِ شاه، امینُالسُّلطان، بازسازی شده بود.[۸۱] درحال حاضر ائمهٔ مدفون در این قبرستان دارای قبرهایِ سادهٔ بدون کتیبه هستند.[۸۲]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم هفتم امام باقرع
ادامه مطلب را ببينيد
ایران: با غنی سازی صفر دور بعدی مذاکره منتفی است
عراقچی از دور ششم گفتوگوها در چند روز آینده خبر داد؛ امکان پذیرش بازرسان آمریکایی
دستورکار روز دوم سفر پزشکیان به عمان مرور پنج دور مذاکرات و تبادلنظر درخصوص ایدهها و راهکارهایی بود که پیشتر از سوی مسقط مطرح شده بود. همزمان و در تحولی دیگر رئیس سازمان انرژی اتمی ایران از امکان پذیرش بازرسان آمریکایی در صورت توافق خبر داد.
دستورکار سفر رئیسجمهور ایران به سلطاننشین عمان در روز دوم عمدتا معطوف به مذاکرات هستهای بود. از دیدار مسعود پزشکیان با وزیر خارجه عمان بهعنوان مسوول پیشبرد گفتوگوها تا اظهارات سیدعباس عراقچی وزیر امور خارجه درخصوص تاریخ دور بعدی، غنیسازی و رایزنیها با همتای عمانی درخصوص ایدهها و راهکارهای این کشور برای پیشبرد مذاکرات.
هر چند دستورکار این سفر مسائل دوجانبه و امضای اسناد در حوزههای مختلف اعلام شده بود، اما حتما بخشی از این سفر به بررسی پیشنهاد عمان اختصاص یافته است؛ موضوعی که توسط وزیر خارجه نیز تایید شد. عراقچی در حاشیه سفر رئیسجمهور به عمان در گفتوگویی در پاسخ به این سوال که آیا در جریان این سفر با مقامات عمان در ارتباط با مذاکرات ایران و آمریکا نیز صحبت شده است، گفت: «طبیعی است که مشورتها و تبادلنظرهایی صورت میگیرد ولی اصل این سفر به خاطر مذاکرات نیست.» وی تاکید کرد که احتمالا در چند روز آینده تاریخ دور جدید مذاکرات ایران و آمریکا مشخص میشود. اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، نیز دیروز گفت که مشورتها در مورد تعیین زمان و محل دور بعدی مذاکرات ادامه دارد و به محض نهایی شدن، توسط عمان اعلام خواهد شد.
پس از آخرین دور مذاکرات ایران و آمریکا در رم پایتخت ایتالیا اعلام شد که طرف عمانی به عنوان میانجی طرحی را ارائه کرده که جای بررسی دارد. از این رو سفر دوروزه پزشکیان به مسقط و دیدار با مقامات عالی این کشور بسیار حائز اهمیت است. در پایان سفر رسمی رئیسجمهور پزشکیان به مسقط، دو کشور در بیانیهای مشترک بر پیوندهای تاریخی و مستحکم دو ملت برادر، همکاریهای پایدار دوجانبه و احترام متقابل تاکید کردند. در این بیانیه تحکیم روابط دوجانبه، گسترش شراکت اقتصادی، حمایت از آتشبس در غزه و قدردانی از نقش عمان در مذاکرات هستهای مدنظر قرار گرفت.
شرط اجازه به بازرسان آمریکایی
اما اظهارات محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی درخصوص اجازه به بازرسان آمریکایی را شاید بتوان یکی از اتفاقات مهم این روزهای مذاکرات ارزیابی کرد. اسلامی روز چهارشنبه در حاشیه جلسه هیات دولت در جمع خبرنگاران درباره احتمال حضور بازرسان آمریکایی در ایران توضیح داد: «کشورهایی که با ما خصومت داشتند و رفتار غیراصولی انجام دادهاند، در طول این سالها ما همواره تلاش کردیم از آن کشورها بازرس نپذیریم؛ همانطور که آنها نیز رفتار متقابل دارند و بازرس ایرانی نمیپذیرند. اما در شرایط کنونی مذاکرات، اگر مطالبی مطرح شود و توافق حاصل شود و خواستههای ایران مدنظر قرار گیرد، آن زمان ما در پذیرش بازرسی آمریکایی از طریق آژانس بینالمللی انرژی اتمی تجدیدنظر خواهیم کرد.»
رئیس سازمان انرژی اتمی به برخی شبههها درباره مساله فنی غنیسازی در ایران نیز پاسخ داد. اسلامی با بیان اینکه غنیسازی خط قرمز ماست و در این زمینه شفافیت داریم، گفت: «البته برخی موارد به بیان اخبار میپردازند ولی غنیسازی قطعی است و ما تاکید داریم به سمت سلاح هستهای نمیرویم و غنیسازی برای سلاح هستهای انجام نخواهیم داد و بر این تعهد داریم.» وی افزود: «درباره موضوع کنسرسیوم نیز هنوز پیشنهاد رسمی دریافت نشده است.» اسلامی درباره احتمال توقف غنیسازی در ایران نیز اظهار کرد: «این موضوع اصلا مطرح نیست. درصد غنیسازی هم نباید به صورت سیاسی مطرح شود؛ درصد غنیسازی بستگی به نوع کاربرد آن دارد. الزاما وقتی اورانیوم با غنای بالا تولید میشود، به معنای مصرف نظامی نیست.»
درباره غنیسازی شوخی نداریم
عراقچی بارها پذیرش محدودیت در غنیسازی را رد کرده و روز سهشنبه نیز در یک پست در شبکههای اجتماعی تکرار کرد که «اگر قدرتهای غربی بر غنیسازی صفر در ایران اصرار داشته باشند، دیگر چیزی برای بحث در مورد موضوع هستهای برای ما باقی نمیماند.» این موضعگیری عراقچی به گفته خودش در پاسخ به اظهارات و ادعاهای یک مقام انگلیسی بوده که صحبت از غنیسازی صفر در ایران کرده بود. عراقچی روز چهارشنبه در حاشیه سفر به عمان گفت: «من در آنجا بهصراحت گفتم که ما رایزنیهای خود را با سه کشور اروپایی در این مدت ادامه دادیم ولی اگر موضع آنها غنیسازی صفر است دیگر هیچ صحبتی با آنها در مورد هستهای نداریم.» وی ادامه داد: «آنها باید تکلیف خودشان را مشخص کنند و ما در مورد موضوع غنیسازی هیچ شوخی با هیچ کسی نداریم.» پیش از این، پیتر ماندلسون، سفیر انگلیس در آمریکا، ضمن ابراز حمایت از اظهارات مقامات آمریکایی در مورد متوقفسازی برنامه غنیسازی اورانیوم در ایران، گفته بود که ایران باید از فعالیتهای غنیسازی اورانیوم دست بردارد. اما روز گذشته ظاهرا لندن از این اظهارات سفیرش در آمریکا عقبنشینی کرده است. طبق روایت خبرنگار رسانه آمریکایی، دولت انگلیس در پیامی از اظهارات سفیر این کشور در آمریکا در حمایت از غنیسازی صفر در ایران و تهدید به استفاده از سازوکار «ماشه» عقبنشینی کرده و گفت که از ایران خواسته به راهکاری دیپلماتیک از طریق مذاکرات بپردازد.
مسکو خوشبین است
همزمان با انتشار اخبار مثبتی از سمت تهران و واشنگتن درباره ادامه مذاکرات، وزیر خارجه روسیه هم روز گذشته گفت که این امیدواری وجود دارد که ایران و آمریکا در زمینه مذاکرات هستهای به پیشرفتی دست پیدا کنند و این رویه در مسیر درستی در حال حرکت است. سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، گفت: «حق غنیسازی در چارچوب استفاده صلحآمیز برنامههای انرژی هستهای در مذاکرات بین ایران و آمریکا اصل کلیدی است.» وی ادامه داد که اوضاع پیرامون برنامه هستهای ایران همچنان دشوار است.
گزارش جامع آژانس
درعینحال رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نیز روز چهارشنبه در جمع خبرنگاران در وین در اظهاراتی گفت که گزارش جامع درباره برنامه هستهای ایران بهزودی منتشر خواهد شد. گروسی در ادامه اظهارات خود در جمع خبرنگاران درباره پیشرفت در مذاکرات با گفتن اینکه «هنوز نتیجه مشخص نشده است»، ادامه مذاکرات را نشانه مثبتی دانست. او در پاسخ به سوالی درباره تفاوتها میان موضع آمریکا و ایران بر سر موضوع غنیسازی اورانیوم در مذاکرات عمان، گفت که نزدیک کردن این دو دیدگاه به هم غیرممکن نیست.
نقشه پاتک ایران در صورت حمله به تاسیسات هسته ای
فعال رسانهای آمریکایی:ایران اینگونه برنامه تهاجمی خود علیه آمریکا را بروزرسانی کرده است
پیشنهاد جدید عمان برای باز کردن گره مذاکرات
عمان توقف شش ماهه غنی سازی را پیشنهاد داده!
مقام ارشد پدافند هوایی ارتش: دشمن ممکن است از سلاحهای ما آگاه باشد، اما از روحیه و اراده سربازان ما بیخبر است/ آمادگی ۲۴ ساعته سیستمهای پدافندی
امیر سرتیپ دوم فرزاد فریدونی فرمانده مرکز آموزش پدافند هوایی ارتش گفت: آمادگی ما ۲۴ ساعته است و این آمادگی با بهکارگیری سامانههای بومی و توانمندیهای داخلی صورت میگیرد. دشمن ممکن است از سلاحهای ما آگاه باشد، اما از روحیه و اراده سربازان ما بیخبر است.
مذاکره با آمریکا، حتی اگر به نتیجه نرسد، پیام روشنی برای مردم خواهد داشت/ اگر مذاکره منافع ملی ما را تأمین کند، قطعاً از آن استقبال میکنیم
سیدحسن خمینی: عزت گاهی با جنگ به دست میآید و گاهی پای میز مذاکره + فیلم
واشنگتن: مذاکرات به خوبی پیش رفته/ تهران طرح ترامپ را رد میکند؟
نقشه جدید برای توافق؟ غنیسازی دیگر مانع نیست!
توقف همکاری نظامی با اسرائیل علیه ایران از سوی ترامپ
تاریخ دور ششم مذاکرات هستهای ایران و آمریکا مشخص شد؟
چرا خوشبینی محتاطانه به موفقیت مذاکرات ایران و آمریکا منطقی است؟
· ایران : توافق موقت نخواهیم داشت
· آمریکا: با ایران بسیار نزدیک به توافق هستیم و تهران تقریبا شروط را پذیرفته است
· عراقچی:مواضع مقداری به هم نزدیک شده است
· عراقچی با ویتکاف تماس گرفته است؟
· دور جدید مذاکرات ایران و آمریکا مستقیم شد؟
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
نقشه پاتک ایران در صورت حمله به تاسیسات هسته ای
فعال رسانهای آمریکایی:ایران اینگونه برنامه تهاجمی خود علیه آمریکا را بروزرسانی کرده است
• ترامپ: فرصتي براي توافق با ايران پيش آمده که ممکن است بعدا وجود نداشته باشد فرارو
• نقشه جديد براي توافق؟ غنيسازي ديگر مانع نيست! نامه نیوز
• واکنش سيد حسن خميني به مذاکرات ايران و آمريکا اقتصاد نیوز
• شهادت فرمانده موشکي حزبالله تاييد شد + تصوير خودروي اين فرمانده شهيد پس از ترور همشهری آنلاین
• پيشنهاد جديد عمان براي باز کردن گره مذاکرات مثلث آنلاین
• بازي آمريکا در مذاکرات لو رفت؛ بگوييد من ديوانهام! | جزئيات ماجرا همشهری آنلاین
• افشاگري بزرگ نيويورکتايمز افکار نیوز
• تا ۱۰ روز آينده توافق صورت مي گيرد؟ دنیای اقتصاد
• نقشه پاتک ايران در صورت حمله به تاسيسات هسته اي نامه نیوز
• ايران: با غني سازي صفر دور بعدي مذاکره منتفي است مثلث آنلاین
• ايست مذاکرات! راهکار خروج از بن بست غنيسازي پيدا نشده است مثلث آنلاین
• تمرين غواصي رزمي يگان ويژه فاتحين در خليج فارس خبرگزاری تسنی
• نقشه پاتک ايران در صورت حمله به تاسيسات هسته اي نامه نیوز
• واشنگتن: مذاکرات به خوبي پيش رفته/ تهران طرح ترامپ را رد ميکند؟ اکوایران
• حمله داعش به حکومت الجولاني نامه نیوز
• ايران: با غني سازي صفر دور بعدي مذاکره منتفي است مثلث آنلاین
• پشتپرده ضبط اعترافات اجباري در سيماي نفاق/ ميخکوب کردن جداشدهها و بريدهها در مقر ترويستي اشرف ۳ مشرق نیوز
• درخواست آمريکا؛ تاسيسات را تعطيل و غني سازي را به يک جزيره در خليج فارس ببريد مثلث آنلاین
• عربستان رسما دست ايران را گرفت سرانه
• ايران خواستار توضيح رسمي دولت اتريش شد فرارو
• افشاي دوئل پنهان در حاشيه مذاکرات هستهاي ايران و آمريکا | ترامپ به سرنوشت اوباما دچار مي شود همشهری آنلاین
• سناي آمريکا به دنبال قفل ابدي؛ تحريمهاي ايران دائمي ميشود؟ اطلاعات
• خط قرمز تهران مقابل شرط تازه آمريکا افکار نیوز
• توييت مهم پزشکيان پس از سفر به عمان اقتصاد نیوز
• درگيري کارشناس عراقي با تحليلگر عرب بر سر ايران+فيلم افکار نیوز
• پيام توييتري پزشکيان پس از سفر به عمان خبرگزاری تسنیم
• متن کامل پيشنهاد جديد ويتکاف درباره غزه منتشر شد اقتصاد نیوز
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
ماجرای توقیف سریال «سووشون» | مخاطب، تماشاگر تصمیمات رسانه
سریال «سووشون» نرگس آبیار و پلتفرم نماوا روز گذشته، ۹ خرداد ۱۴۰۴، پس از پخش قسمت اول توقیف شدند.
به گزارش شهرآرانیوز؛ سریال «سووشون» به کارگردانی نرگس آبیار، اقتباسی از رمان معروف سیمین دانشور، پس از مدتها انتظار، در روز ۹ خرداد ۱۴۰۴ از پلتفرم نماوا منتشر شد.
این سریال که روایتگر داستانی عاشقانه در دوران جنگ جهانی دوم در شیراز است با واکنشهای مختلفی در فضای مجازی مواجه شد.
در حالی که برخی کاربران از پخش این سریال استقبال کردند، برخی دیگر نسبت به صحنههایی مانند تماس فیزیکی بین بازیگران و لحظاتی از رقص در قسمت اول سریال واکنش نشان دادند. این صحنهها در مقایسه با آثار مشابه، توجه بیشتری را جلب کرد.
توقیف سریال؛ واکنشها و ابهامات
پس از پخش قسمت اول، خبرهایی مبنی بر توقیف سریال «سووشون» منتشر شد و خبرگزاری قوه قضائیه اعلام کرد سووشون بهدلیل «عدم دریافت مجوزهای قانونی» توقیف و ️نماوا هم بهدلیل «امتناع از انجام تعهدات قانونی» مسدود شده است.
در ادامه حتما بخوانید واکنش نماوا به توقیف سریال «سووشون»
در این میان، برخی ناظران فرهنگی این پرسش را مطرح کردند که آیا توقیف و سپس آزادسازی ناگهانی آثار، بخشی از یک استراتژی رسانهای برای جلب توجه مخاطب است؟ آیا این فرآیند نشانهای از ناهماهنگی در تصمیمگیریهاست یا بخشی از یک بازی آگاهانه برای افزایش دیدهشدن سریالها و پلتفرمهای پخش است؟
بازی رسانهای؛ واقعیت یا تصادف؟
ماجرای توقیف و سپس پخش شدن آثار، پدیدهای است که نه برای اولین بار اتفاق میافتد و نه منحصر به سریال «سووشون» است. پیش از این نیز اتفاقاتی مشابه برای برنامه «آپارات» به تهیهکنندگی عادل فردوسیپور و برخی سریالهای پلتفرم فیلیمو مانند تاسیان و... رخ داده بود.
در این میان، برخی ناظران فرهنگی این پرسش را مطرح میکنند که اگر قرار بود اثری به دلایل محتوایی توقیف شود، چگونه و چرا پس از مدتی دوباره اجازه پخش میگیرد؟ آیا این فرآیند نشانهای از ناهماهنگی در تصمیمگیریهاست یا بخشی از یک استراتژی رسانهای برای جلب توجه مخاطب است؟
مخاطب در میان دودوتا چهارتاهای رسانهای
در نهایت، شاید مهمترین سؤال این باشد که جایگاه مخاطب در این میان کجاست؟ آیا او صرفاً تماشاگر یک بازی رسانهای است که هر بار با هشتگها و جنجالهای تازهای به میدان کشیده میشود؟ و اگر چنین است، چه تأثیری بر اعتماد عمومی به پلتفرمها، نهادهای نظارتی و تولیدات فرهنگی خواهد گذاشت؟
اینکه در این میان حق با چه کسی است؟ پلتفرمها یا نهادهای ناظر؟ شاید به راحتی قابل تشخیص نباشد اما آنچه مسلم است، این است که چنین ماجراهایی نیازمند شفافیت بیشتر، گفتوگوهای سازنده و نگاهی واقعگرایانهتر به نقش مخاطب در زیستبوم فرهنگی امروز ایران هستند.
با «سووشون» چه کنیم؟
عصر روز جمعه و حدود ۸ ساعت بعد از آن که نخستین قسمت از مجموعه نمایش خانگی «سووشون» در پلتفرم نماوا به انتشار رسید، خبر آمد که این سریال به علت نداشتن مجوز، با حکم قضایی توقیف شده و پلتفرم پخشکننده آن با همین دستور، مسدود. این برخورد که در یکی دو روز اخیر سروصدای فراوانی به پا کرد، از جهاتی با رخدادهای مشابه پیشین تفاوت داشت؛ چراکه اولاً برای نخستین بار به فیلترینگ یک پلتفرم پرکاربر انجامید، ثانیاً به فاصله بسیار کوتاهی از انتشار قسمت اول رخ داد و ثالثاً درباره اولین سریال تاریخ نمایش خانگی بود که سویههای تند و واضح ضداستعمار انگلیس داشت.
سریال «سووشون» مجوز پخش ندارد
واکنش نماوا به توقیف سریال «سووشون»
همه چیز درباره سریال سووشون نرگس آبیار + خلاصه داستان، بازیگران و زمان پخش
واکنش نرگس آبیار به توقیف سریال سووشون
ماجرای توقیف سریال «سووشون» | مخاطب، تماشاگر تصمیمات رسانه
سریال سووشون توقیف و نماوا مسدود شد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
اسرائیلیات اروپا از زبان آژانس علیه توافق
شورای حکام آژانس با تحریک دولتهای اروپایی و رژیمصهیونیستی دنبال صدور قطعنامه ضد ایرانی است
فرشید پرهام
جوان آنلاین: در آستانه دور جدید مذاکرات هستهای میان ایران و امریکا، تحرکات اروپا برای صدور قطعنامه علیه تهران در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی شدت گرفته است و گزارش دیروز آژانس هم که مدعی فعالیتهای محرمانه در سه سایت هستهای ایران شده، بهانهای مناسب در اختیار غربیها قرار داده تا فضای سیاسی علیه تهران را متشنج کنند. این سناریوی تکراری که به نظر میرسد با چراغ سبز واشینگتن طراحی شده، هدفی جز افزایش فشار بر ایران ندارد تا در مذاکرات پیشرو امتیازات بیشتری را بگیرند. در این میان، کشورهای اروپایی که نگران بینصیبماندن از نتایج احتمالی توافق تهران و واشینگتن هستند، تلاش میکنند با بهرهگیری از ابزار شورای حکام، برای خود سهمی در فرآیند دیپلماتیک آینده دستوپا کنند. اسرائیل هم که از هرگونه توافق بدون لحاظ شدن خواستههایش ناراضی است، تلاش میکند با تشدید فضای تهدید مسیر مذاکرات را تحت تأثیر قرار داده و همه گزینهها علیه ایران را روی میز نگاه دارد. در واکنش به این تحرکات، تهران به نمایندگان تروئیکا هشدار داده که هرگونه اقدام تنشآمیز از طریق آژانس تأثیر منفی بر روند مذاکرات خواهد گذاشت و این اقدامات تنشزا بیپاسخ نمیماند.
درحالی که نشست فصلی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی هفته آینده برگزار میشود، کشورهای غربی بار دیگر درصدد بهرهبرداری سیاسی از این نهاد برای طرح اتهامات تکراری و بیپایه علیه برنامه هستهای ایران هستند. به گزارش رویترز، دیپلماتها میگویند کشورهای غربی در جلسه آتی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی قصد دارند برای اولین بار در ۲۰ سال گذشته، ایران را به نقض تعهداتش در چارچوب عدم اشاعه هستهای متهم کرده و قطعنامهای علیه آن ارائه کنند. این قطعنامه ایران را به دلیل عدم همکاری کافی با آژانس در خصوص مسائل هستهای مورد انتقاد قرار خواهد داد. بر اساس اطلاعات ارائهشده توسط دیپلماتهای مطلع به رویترز، این اقدام با هدف افزایش فشار بر ایران برای پایبندی به تعهداتش در چارچوب توافقات بینالمللی صورت میگیرد.
منابع دیپلماتیک اعلام کردند که قدرتهای غربی، بهویژه تروئیکای اروپایی (بریتانیا، فرانسه و آلمان) و ایالات متحده در حال هماهنگی برای پیشبرد این قطعنامه هستند. بر اساس این گزارش، قطعنامه احتمالی بر مواردی از جمله عدم شفافیت در فعالیتهای هستهای ایران، محدودیت در دسترسی بازرسان آژانس و افزایش سطح غنیسازی اورانیوم تمرکز خواهد داشت. آخرین باری که شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی رسماً ایران را به نقض تعهدات پادمانی متهم کرد، سپتامبر ۲۰۰۵ بود.
آژانس جادهصافکن غرب
همزمان با تحرکات غربیها، آژانس هم با گزارشهای جانبدارانه، به عنوان جادهصافکن غربیها عمل کرده است تا بتوانند دیگر اعضای این نهاد بینالمللی را متقاعد کنند که علیه تهران رأی دهند. آژانس دیروز در تازهترین گزارش خود ادعا کرده است که ایران پیشتر فعالیتهای هستهای محرمانهای را با استفاده از موادی که به آژانس اعلام نشده بودند، در سه مکان انجام داده است. به گزارش وال استریت ژورنال، این سه مکان و مکانهای احتمالی مرتبط دیگر، بخشی از یک برنامه ساختاریافته هستهای بودهاند که ایران تا اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی اجرا میکرد. آژانس همچنین گزارش داده که ایران ذخایر اورانیوم غنیشده تا سطح ۶۰ درصد خود را به ۶/ ۴۰۸ کیلوگرم افزایش داده است، سطحی که به میزان مورد نیاز برای تولید چندین سلاح هستهای بسیار نزدیک است. رافائل گروسی، مدیرکل آژانس ادعا کرده است: «ایران تنها کشور غیرهستهای است که به این سطح از غنیسازی دست یافته و ما خواهان شفافسازی فوری و کامل از سوی تهران هستیم.»
با این اوصاف، کشورهای غربی با استناد به گزارشهای جانبدارانه آژانس، تلاش دارند چهرهای تهدیدآمیز از فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران ترسیم کنند و فضا را برای اعمال فشارهای دیپلماتیک و صدور قطعنامه جدید فراهم سازند. این درحالی است که ایران همواره اتهامات مربوط به نقض تعهدات را رد کرده و تأکید دارد که برنامه هستهایاش کاملاً صلحآمیز است. ایران بارها همکاری شفاف خود با آژانس را اعلام کرده و هرگونه سوءاستفاده سیاسی از نهادهای فنی بینالمللی را مغایر با اصل بیطرفی و اعتبار آنها دانسته است.
صحنهگردانی اروپا و اسرائیل
اتهامات اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه برنامه هستهای ایران، بیش از آنکه ریشه در ارزیابیهای فنی و بیطرفانه داشته باشد، بازتابی از فشارها و القائات رژیم صهیونیستی و برخی دولتهای غربی است که به دنبال افزایش فشار سیاسی و روانی بر تهران هستند. درحالیکه مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و امریکا ادامه دارد، کشورهای اروپایی که نگران حذف از فرآیند توافق احتمالی میان دو طرف هستند، تلاش میکنند از معدود ابزارهای باقیمانده خود یعنی شورای حکام برای اثرگذاری بر روند مذاکرات استفاده کنند. این کشورها با طرح ادعاهای تکراری و بدون سند، در پی سهمخواهی بیشتر از نتایج احتمالی توافق هستند چیزی که پیشتر وزیر خارجه فرانسه نیز به صراحت آن را اعلام کرده بود که باید منافع اروپا در توافق احتمالی تهران و واشینگتن در نظر گرفته شود. ژان نوئل بارو، وزیر خارجه فرانسه در سخنانی ادعا کرد: «اگر مذاکرات امریکا و ایران شکست بخورد، ما برای بازگرداندن تحریمهایی که ۱۰ سال پیش برداشته شدند، لحظهای درنگ نخواهیم کرد.» این موضعگیری نشان میدهد که اروپا با استفاده از ابزار فشار، تلاش دارد در روند مذاکرات نقشآفرینی فعالتری ایفا کند و از حاشیهنشینی خود جلوگیری نماید.
از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی نیز طبق رویه همیشگی خود وارد میدان شده و با مطرح کردن ادعای تهدیدآمیز بودن برنامه هستهای ایران، در پی تأمین منافع امنیتی و سیاسی خود در این فضای متشنج است. دفتر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر صهیونیستی دیروز پس از گزارش آژانس اتمی، بار دیگر خواستار واکنش فوری جامعه جهانی شد و هشدار داد: «ذخایر اورانیوم ایران در آستانه رسیدن به سطح تسلیحاتی است و این تهدیدی مستقیم برای امنیت جهانی است.» تلآویو که از هرگونه توافق بدون لحاظ شدن خواستههایش ناخشنود است، تلاش میکند با تشدید فضای تهدید، مسیر مذاکرات را تحت تأثیر قرار داده و گزینههای محدودسازی برنامه هستهای ایران را روی میز نگاه دارد. بنابراین، نشست شورای حکام با استناد به گزارش آژانس اتمی، فرصت مناسبی برای جبهه عبری- غربی است تا فشارها به تهران را افزایش داده و در صورت لزوم، روند مذاکرات را به ریل دلخواه خود تغییر دهد.
چراغ سبز واشینگتن برای امتیازگیری بیشتر
اگرچه مقامات امریکایی در ظاهر سعی دارند خود را از معرکهای که تروئیکای اروپایی به راه انداخته دور نگه دارند، اما به نظر میرسد این سناریو از سوی واشینگتن طراحی شده است، سناریویی که هدف آن استفاده از ابزار شورای حکام به عنوان اهرم فشار در میز مذاکرات و وادار ساختن ایران به امتیازدهی بیشتر است ولی چنین فضاسازیهایی میتواند روند دیپلماسی را تضعیف کند. دولت ترامپ اگرچه نسبت به گزارش آژانس ابراز نگرانی کرده، اما ترجیح میدهد از مسیر دیپلماسی به نتیجه برسد. مقامات امریکایی گفتهاند که اعمال فشار، اگر حسابشده باشد میتواند باعث انعطاف بیشتر ایران در مذاکرات شود، اما اگر بیش از حد باشد، ممکن است به فروپاشی کامل مذاکرات منجر شود.
این مسئله در بحث درخواست امریکا برای توقف غنیسازی اورانیوم در ایران در میز مذاکرات نمود بیشتری داشت و مقامات ایرانی بارها هشدار دادهاند که به چنین درخواستی تن نخواهند داد و چرخه غنیسازی متوقف نخواهد شد؛ چیزی که سیدعباس عراقچی، وزیر خارجه ایران روز شنبه باز هم بر آن تأکید کرد و گفت: «توقف غنیسازی چیزی نیست که مردم ایران زیر بار آن بروند.» مقامات ایرانی گفتهاند که اگر واشینگتن بر توقف غنیسازی پافشاری کند، توافقی در کار نخواهد بود و در صورت تشدید فشارها در میز مذاکرات یا در شورای حکام، میتواند روند مذاکرات را مختل کند. شبکه المیادین دیروز به نقل از مقامات ایرانی نوشت: «تهران به نمایندگان تروئیکا هشدار داده که هرگونه اقدام تنشآمیز از طریق آژانس تأثیر منفی بر روند مذاکرات خواهد گذاشت. همچنین، حرکت به سمت اسنپبک سیاست ایران را در قبال برنامه هستهای بهطور کامل دگرگون میکند و به هرگونه اقدام تنشآمیز با اقدامات هستهای متناسب و حسابشده پاسخ داده خواهد شد.»
ایران چند بمب اتمی می تواند بسازد؟ | رونمایی از اهرم فشار ایران در مذاکرات
روز شنبه گمانهزنیها درباره مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا تحت تاثیر گزارش ادعایی تازه آژانس درباره ایران قرار گرفت و با واکنشها و بازتابهایی همراه بود.
عراقچی خطاب به گروسی:
ایران به هر تحرک نامناسب در شورای حکام، واکنش مقتضی نشان خواهد داد
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در گفت وگوی تلفنی با مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی از او خواست تا با تبیین همکاریهای...
فارن پالیسی بررسی کرد؛
چرا رویکرد مطالبه حداکثری آمریکا در مذاکره با ایران جواب نمیدهد؟
گفتگوی تلفنی گروسی با عراقچی پس از انتشار گزارش جنجالی آژانس علیه ایران
توضیحات مهم غریب آبادی؛ ماجرای گزارش آژانس چیست؟
اعلام جزئیات پیشنهاد مفصل آمریکا به ایران برای توافق
فوری | دلیل سفر غیرمنتظره وزیر امور خارجه عمان به تهران مشخص شد | ارسال پیشنهاد مفصل آمریکا به ایران
نتانیاهو دستور حمله به ایران را فقط با اجازه ترامپ می دهد | توافق احتمالی تهران-واشنگتن چگونه خواهد بود؟ | ماجرای جنگ بزرگ در حزب جمهوریخواه
اسرائیل امیدوار است ما را به جنگ با ایران بکشاند، چون می داند به تنهایی نمیتواند
ادعای کاخ سفید درباره ارائه پیشنهاد جدید به ایران
افشاگری نیویورکتایمز درباره ایلان ماسک
دلتان برای بایدن خبیث؛ این «بهدردنخور» و «جسد فرتوت» نسوزد
سفر مهم عراقچی به دو کشور عربی
فوری؛ پاسخ مشترک وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی به گزارش جنجالی گروسی
پیام مهم و فوری عراقچی درباره سفر کوتاه امروز بوسعیدی به تهران و انتقال پیام آمریکا
اظهارات یک مقام ایرانی درباره طرح موضوعات موشکی و منطقهای در مذاکرات با آمریکا
بازی جدید آژانس علیه برنامه هستهای ایران با هدایت صهیونیستها؛ بازگشت به تورقوزآباد!
ایران چند بمب اتمی می تواند بسازد؟ | رونمایی از اهرم فشار ایران در مذاکرات
گفتگوی تلفنی گروسی با عراقچی پس از انتشار گزارش جنجالی آژانس علیه ایران
محدودیتی در حق بهرهمندی ایران از انرژی صلحآمیز هستهای وجود ندارد
نماینده ترامپ: تنها راه آتشبس ۶۰ روزه در غزه، پذیرش پیشنهاد آمریکا است
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
تاکید کردند :
میان مردم بروید
امروز برای خدمت به مردم ، فضای عمومی کشور مناسب و فرصت ها بسیار است
رهبر معظم انقلاب اسلامی ظهر دیروز در دیدار وزیر کشور و استانداران، با تأکید بر این که استانداران مدیر همه جانبه استان ها هستند، فضای عمومی کشور را برای خدمت مناسب و فرصت ها را زیاد دانستند و ضمن بیان برخی توصیهها، گفتند: یکی از موضوعات مهم، موضوع مردم است که باید به میان مردم رفت و در اجتماعات آن ها حاضر شد و سخنان آن ها را حتی اگر تند باشد با حوصله شنید و به آن ها توضیح لازم داده شود.
حضرت آیتا... خامنهای در این دیدار، استاندار را مسئول همه امور استان همچون تولید، محیط زیست، خدمات شهری، بازارچههای مرزی و دیپلماسی استانی خواندند و گفتند: البته با وجود تأکید بر این اصل در دولتهای مختلف، رؤسای جمهور به علت مخالفت برخی وزرا نتوانستند آن را به طور کامل حاکم کنند اما باید به استانداران اختیار داده شود تا آن ها بتوانند در خصوص مسائل، تصمیمگیری و اقدام کنند.
ایشان با اشاره به سرشار بودن کشور از فرصت ها و عاری بودن فضای عمومی از چالشهایی همچون جنگ، بیماری فراگیری مانند کرونا، مشکلات حادّ امنیتی و اختلافات جناحی و سیاسی پر رنگ خاطرنشان کردند: علاوه بر این، کشور از ظرفیت عظیم نیروی انسانی جوان، تحصیلکرده و کارآمد برخوردار است که هر دستگاهی این ظرفیت را شناسایی و از آن استفاده کرد، پیشرفتهای ملموسی رقم خورده است.
رهبر انقلاب از عضویت ایران در مجامع مهم منطقهای و جهانی همچون شانگهای و بریکس و سکانداری وزارت کشور به دست وزیری که شناخت خوبی از مناطق مختلف کشور دارد، بهعنوان فرصت هایی دیگر یاد کردند و با توصیه به انتخاب مدیرانی برخوردار از روحیه خدمت و سلامت نفس برای پیشبرد امور، گفتند: اگر مدیرانی با این روحیات برای استان انتخاب کنید هیچ فرصتی برای کار و پیشرفت از دست نخواهد رفت.
ایشان با تأکید بر پرهیز استانداران از فعالیتهای حاوی تعارض منافع همچون تجارت شخصی در دوره کوتاه خدمت، مراقبت از سلامت کشور و مبارزه با فساد را ضروری دانستند و افزودند: برخی سعی کردند ثابت کنند که فساد در جمهوری اسلامی به قول خودشان سیستمی است در حالی که چنین چیزی دروغ است و دستگاه سالم است اما رگههای قوی یا ضعیف فساد در برخی بخشها وجود دارد که باید با آن موارد قاطعانه مبارزه کرد.
حضرت آیتا... خامنهای مبارزه با فساد را از وظایف قطعی مدیران ارشد دانستند و با تأکید بر این که شرط لازم و اول مبارزه با فساد، دور بودن مسئولان و خانوادههایشان از عوامل فسادزاست، افزودند: ضرر و زیان دچار شدن یک مسئول به فساد به علت جایگاه حساسی که در آن قرار دارد مضاعف و عذاب آن نیز در پیشگاه الهی دوچندان است البته همچنان که در پیام مفصل و مهم چندین سال قبل تأکید کردم فساد همچون اژدهایی هفتسر است که به آسانی از بین نمیرود و مبارزه با آن را باید ادامه داد.
ایشان در توصیهای دیگر، مسئولان و استانداران را به حضور در میان مردم و گرم گرفتن با آن ها و شنیدن با حوصله سخنان حتی تند مردم سفارش کردند و افزودند: این کار باعث جلب محبت مردم به شما و کمک آن ها در مواقع حساس خواهد شد.
رهبر انقلاب همچنین استانداران را به تشرّع، اجتناب از محرمات الهی و اقبال به آیینهای دینی، اهتمام به تحقق شعار سال و مبارزه جدی و هماهنگ با قاچاق کالا توصیه کردند.
در ابتدای این دیدار، آقای «اسکندر مؤمنی» وزیر کشور ضمن بیان گزارشی از برنامههای در دست اقدام گفت: سرمایهگذاری برای تولید، محرومیتزدایی، اشتغالزایی، مردمداری و مهرورزی به مردم و ارتباط با طبقات مختلف، جوانگرایی، دیپلماسی اقتصادی و ارتباط با همسایگان، سامان دهی اتباع بیگانه و تأمین امنیت پایدار از جمله برنامهها و اولویتهای وزارت کشور است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
دستگیری دزدی که ۵ سال قبل به ۳۰۰ فقره سرقت اعتراف کرد
ماموران کلانتری آبکوه مشهد ، سارقی را به دام انداختند که ۵ سال قبل به اتهام ۳۰۰فقره سرقت روانه زندان شده بود.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، چند روز قبل، مرد جوانی سراسیمه به نیروهای گشت کلانتری انتظامی مراجعه کرد و در حالی که به شدت مضطرب بود، گفت:به همراه خانواده ام به شهربازی در بولوار جانباز آمده بودیم که هنگام بازگشت به محل پارک خودرو، متوجه شدم فردی درون پرایدم نشسته و مشغول سرقت است. در آن لحظه به طور ناخودآگاه فریاد کشیدم دزد!دزد! او هم با شنیدن فریادهای من، از داخل خودرو بیرون پرید و خود را داخل یک دستگاه پژوپارس مشکی رنگ انداخت که کمی جلوتر پارک بود و این گونه متواری شد. با اعلام این گزارش و با صدور دستوری از سوی سرهنگ روح ا... لطفی (رئیس کلانتری آبکوه) بلافاصله نیروهای گشت وارد عمل شدند و به جست وجو در مسیر فرار سارق پرداختند تا این که دقایقی بعد آن ها در بولوار شهید ساجدی خودروی پژوپارس را مشاهده و بی درنگ عملیات ضربتی را برای دستگیری وی اجرا کردند. طولی نکشید که راننده ۴۲ساله دستگیر شد و برای انجام بازجویی های تخصصی به مقر انتظامی انتقال یافت. بررسی های مقدماتی نشان داد«مهدی-الف» دارای سوابق کیفری است و در سال ۱۳۹۹ نیز توسط نیروهای همین کلانتری دستگیر و بعد از اعتراف به ۳۰۰ فقره سرقت از داخل خودروها روانه زندان شده است!ادامه بررسی ها بیانگر آن بود که وی به موادمخدر صنعتی اعتیاد دارد و در بازرسی از درون خودرو نه تنها مقادیر زیادی لوازم و اموال سرقتی کشف شد بلکه تحقیقات بیشتر نشان داد که خودروی پژوپارس نیز متعلق به یکی از زائران است که از اطراف حرم مطهر امام رضا(ع) سرقت شده بود. بنابر گزارش روزنامه خراسان،با توجه به اهمیت موضوع ، منزل این سارق نیز با دستور مقام قضایی در منطقه خواجه ربیع مشهد مورد بازرسی قرارگرفت که ۴دستگاه ضبط و پخش،تعدادی باند، جک،جعبه های ابزار و غیره کشف شد. بررسی های بیشتر در این باره ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
ترجمه و شرح حکمت 190 نهج البلاغه: ملاک جانشینی پیامبر
متن نهج البلاغه
نهج البلاغه ( نسخه صبحی صالح )
وَ قَالَ (علیه السلام): وَا عَجَبَاهْ، أَ تَكُونُ الْخِلَافَةُ بِالصَّحَابَةِ [وَ لَا تَكُونَ بِالصَّحَابَةِ] وَ الْقَرَابَةِ؟
قال الرضي رحمه الله تعالى و روي له شعر في هذا المعنى:
فإن كنت بالشورى ملكت أمورهم فكيف بهذا و المشيرون غيب
و إن كنت بالقربى حججت خصيمهم فغيرك أولى بالنبي و أقرب
و فرمود (ع): شگفتا، آيا خلافت به سبب مصاحبت با پيامبر تواند بود و به سبب مصاحبت و خويشاوندى او نتواند بود؟
سيّد رضىّ گوید: و در اين معنى شعرى از آن امام (ع) نقل شده است: «اگر به شورا كار آنان را به دست گرفته اى، چگونه شورايى بود كه صاحبان رأى و مشورت در آن حاضر نبودند. و اگر به دستاويز خويشاوندى بر خصمان خود حجت آورده اى، ديگران به پيامبر (ص) از تو نزديكتر بوده اند.»
شرح
شرح : پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی )شرح ابن میثم بحرانی ( ترجمه محمدی مقدم )منهاج البراعه (خوئی)جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ( مهدوی دامغانی )
عذر واهى براى تصدّى خلافت:
امام(عليه السلام) در اين كلام پرمعنا به سراغ استدلال هاى باطل مدعيان خلافت رفته و مى فرمايد: «عجبا! آيا خلافت با همنشينى پيامبر حاصل مى شود; ولى با همنشينى و خويشاوندى حاصل نمى گردد؟»; (وَاعَجَبَاهُ! أَتَكُونُ الخِلاَفَةُ بِالصَّحَابَةِ وَالْقَرَابَةِ؟).
مرحوم سيد رضى بعد از روايت اين كلام مى گويد: «از آن حضرت شعرى در همين زمينه نقل شده است (خطاب به خليفه اوّل) مى گويد: (اگر تو به سبب شورا مالك امور مردم شدى اين چه شورايى است كه طرف هاى مشورت (امثال من و جمعى از بنى هاشم و ديگران) غايب بودند؟ و اگر از طريق قرابت با پيامبر در برابر مخالفانت استدلال كردى ديگرى (اشاره به شخص امام است) از تو به پيامبر سزاواتر و نزديك تر است».
قالَ الرَّضِيُ وَرُوِىَ لَهُ شِعْرٌ في هذَا الْمَعْنى:
فَإِنْ كُنْتَ بِالشُّورى مَلَكْتَ أُمُورَهُمْ *** فَكَيْفَ بِهذا وَالْمُشيرُونَ غُيَّبٌ
وَإنْ كُنْتَ بِالْقُرْبى حَجَجْتَ خَصيمَهُمْ *** وَغَيْرُكَ أوْلى بِالنَّبِيِّ وَأَقْرَبٌ
ابن ابى الحديد معتقد است كه صدر اين كلام (قسمت قبل از شعر) خطاب به عمر است و دو بيتى كه در ذيل آن قرار دارد خطاب به ابوبكر است. (بسيارى ديگر از محققان نيز همين را پذيرفته اند) زيرا هنگامى كه ابوبكر به عمر گفت: دستت را دراز كن تا با تو بيعت كنم عمر در پاسخ او چنين گفت: «أنْتَ صاحِبُ رَسُولِ اللهِ(صلى الله عليه وآله) فِى الْمَواطِنِ كُلِّها شِدَّتِها وَرَخائِها فَامْدُدْ أنْتَ يَدَكَ; تو همراه پيغمبر در همه جا بودى در حالات شدت و سختى و آسانى تو دستت را دراز كن تا من با تو بيعت كنم».(1)
على(عليه السلام) در پاسخ اين سخن مى گويد: اگر مصاحبت با پيغمبر سبب شايستگى او براى خلافت مى شود كسى كه همين مصاحبت را در طول عمر پيامبر اكرم (حتى پيش از اين كه ابوبكر اسلام بياورد) داشته است و افزون بر آن از خويشاوندان نزديك پيغمبر هم بوده شايسته تر است.
سپس ابن ابى الحديد مى افزايد: اما آن دو بيت شعر خطاب به ابوبكر است، زيرا ابوبكر در برابر انصار در سقيفه استدلال كرده بود كه ما عترت رسول الله هستيم (و به همين دليل براى خلافت شايسته تر از ديگران هستيم). على(عليه السلام) در برابر اين استدلال مى فرمايد: اگر خويشاوندى تو به پيامبر دليل شايستگى توست غير تو از تو به پيغمبر نزديك تر است. البته مى دانيم نه مصاحبت با رسول الله و نه خويشاوندى با آن حضرت هيچ يك براى خلافت و جانشين او كافى نيست، بلكه خلافت پيامبر مرهون شايستگى هاى علمى و اخلاقى فراوانى است كه جز در على(عليه السلام) وجود نداشت; ولى از آنجا كه آنها در برابر مخالفان خود به اين گونه مسائل يعنى مصاحبت و قرابت استدلال كردند اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى خواهد با سخن خودشان دليلشان را باطل كند.
نخستين بيت شعرى كه سيد رضى در ذيل اين كلام پرمعنا به آن حضرت نسبت داده و در بسيارى از كتب تاريخ و شعر و ادب نقل شده است اشاره به داستان سقيفه است كه به اصطلاح گروهى از صحابه به مشورت نشستند و ابوبكر را به خلافت منصوب نمودند در حالى كه اگر منظور آنها شوراى صحابه پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) بوده است اكثريت قاطع صحابه غايب بودند شورايى بود بسيار محدود و شتاب زده كه با نقشه قبلى ترسيم شده بود. امام(عليه السلام) مى فرمايد: به فرض اين كه خلافت نياز به نص پيغمبر از سوى خداى متعال نداشته باشد و از طريق شورا انجام شود شوراى سقيفه هرگز صلاحيت براى اين كار نداشت. بيت دوم اشاره به استدلالى است كه عمر در برابر طايفه انصار داشت. آنها گفتند: ما براى خلافت پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) شايسته تريم و به فرض كه اصرار داشته باشيد شما هم در خلافت سهيم باشيد يك نفر از سوى ما و يك نفر از سوى شما امر خلافت را اداره كنند; ولى عمر براى عقب راندن گروه انصار گفت: كسى اولويت دارد كه با پيغمبر(صلى الله عليه وآله) قرابت داشته باشد و ما قرابت و خويشاوندى با آن حضرت داريم نه شما. امام(عليه السلام) در برابر اين سخن مى فرمايد: اگر قرابت معيار اولويت باشد فرد ديگرى (اشاره به خود آن حضرت است) از ابوبكر بسيار نزديك تر و اقرب است.
امام(عليه السلام) در خطبه 67 نيز به اين معنا اشاره كرده مى فرمايد: «آنها به شجره (درخت) استدلال كردند اما ثمره و ميوه اش را ضايع نمودند; احتَجُّوا بِالشَّجَرَةِ، وَأضاعُوا الثَّمَرَةَ».
درباره ماجراى پرغوغاى سقيفه بنى ساعده و حوادثى كه در آن گذاشت و مطالب بسيار سؤال برانگيز كه در آن بود به طور مشروح در جلد سوم از همين كتاب در ذيل خطبه 67 (با استفاده از مدارك و منابع معروف اهل سنت) سخن گفتيم.(2)
*****
پی نوشت:
(1). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 18، ص 416 .
(2). سند گفتار حکیمانه: نخست باید توجّه داشت آنچه در نسخه صبحى صالح آمده اشتباهى در آن است و نسخه صحیح چنین است: «وَا عَجَبَاهْ أَتَکُونُ الْخِلاَفَةُ بِالصَّحَابَةِ وَالْقَرَابَةِ» این چیزى است که در بسیارى از نسخ نهج البلاغه و کتب دیگر آمده و با شعرى که بعد از آن ذکر شده نیز تناسب دارد. اما آنچه در نسخه صبحى صالح آمده نه از نظر معنا صحیح است و نه با شعر پیش گفته مى سازد و نه با نسخ دیگر. ابن ابى الحدید بعد از ذکر این کلام مى گوید: اصحاب ما (اهل سنت) این سخن را در کتب معروف به امامت ذکر کرده و پاسخ هایى به آن داده اند که اینجا جاى بحث آن نیست و نویسنده کتاب مصادر از کلام ابن ابى الحدید چنین نتیجه مى گیرد که اگر این جمله به صورت متواتر در روایات آنها نیامده بود احتیاج به تأویل و تفسیر آن نداشتند و مى توانستند آن را از اصل انکار کنند و این نشان مى دهد که این کلام شریف در میان آنها متواتر بوده است. اضافه بر این در مورد دو بیت شعرى که در انتهاى این کلام مولا آمده گروهى از شعرا آن را در کتب خود آورده اند که نشان از معروفیت آن دارد حتى پیش از سید رضى افرادى مانند «جلودى» (متوفاى 332) و «مرزبانى» (متوفاى 384) آن را نقل کرده اند و بعد از سید رضى عده زیاد دیگرى از جمله ادیب نیشابورى در تاج الاشعار و کیدرى در کشف اللسان و ابن الشجرى و جز آنها در کتب خود آورده و به شرح آن پرداخته اند. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 152-160 با تلخیص)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: همراه بـا حکمتهای نهج البلاغه
ادامه مطلب را ببينيد
ترجمه و شرح حکمت 191 نهج البلاغه: بیوفایی و ناپایداری دنیا
متن نهج البلاغه
نهج البلاغه ( نسخه صبحی صالح )
وَ قَالَ (علیه السلام): إِنَّمَا الْمَرْءُ فِي الدُّنْيَا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ فِيهِ الْمَنَايَا وَ نَهْبٌ تُبَادِرُهُ الْمَصَائِبُ، وَ مَعَ كُلِّ جُرْعَةٍ شَرَقٌ وَ فِي كُلِّ أَكْلَةٍ غَصَصٌ؛ وَ لَا يَنَالُ الْعَبْدُ نِعْمَةً إِلَّا بِفِرَاقِ أُخْرَى، وَ لَا يَسْتَقْبِلُ يَوْماً مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا بِفِرَاقِ آخَرَ مِنْ أَجَلِهِ؛ فَنَحْنُ أَعْوَانُ الْمَنُونِ وَ أَنْفُسُنَا نَصْبُ الْحُتُوفِ، فَمِنْ أَيْنَ نَرْجُو الْبَقَاءَ؛ وَ هَذَا اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ لَمْ يَرْفَعَا مِنْ شَيْءٍ شَرَفاً إِلَّا أَسْرَعَا الْكَرَّةَ فِي هَدْمِ مَا بَنَيَا وَ تَفْرِيقِ مَا جَمَعَا.
و فرمود (ع): آدمى در اين دنيا همانند هدفى است كه تيرهاى مرگ به سوى آن روان است، يا چون متاعى است كه رنجها و محنتها براى ربودنش، پيشدستى كنند هر جرعه آبش، گلوگير شود و هر لقمه اش در حلق بماند.
هيچ بنده اى نعمتى را فراچنگ نياورد، مگر آنكه، نعمت ديگرى را از دست بدهد و به استقبال هيچ روزى از روزهاى عمرش نرود، مگر آنكه، يك روز از عمرش را سپرى سازد.
پس ما ياران مرگ هستيم و جانهاى ما هدف تباه شدنها. چگونه به جاويد زيستن اميد بنديم و، حال آنكه، اين شب و روز بنايى برنياورند، مگر آنكه، بشتاب ويرانش كنند و هر جمع را پريشان سازند.
شرح
شرح : پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی )شرح ابن میثم بحرانی ( ترجمه محمدی مقدم )منهاج البراعه (خوئی)جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ( مهدوی دامغانی )
چهره واقعى دنيا و سرانجام دنياپرستان:
امام(عليه السلام) در اين گفتار نورانى چهره واقعى دنيا را به همگان نشان داده و از بى وفايى و ناپايدارى و مشكلات گوناگون آن سخن مى گويد; سخنى كه از جان مولا برخاسته و بر جان مى نشيند. حضرت در آن به شش نكته مهم اشاره كرده است:
نخست مى فرمايد: «انسان در اين دنيا هدفى است كه تيرهاى مرگ همواره به سوى او نشانه گيرى مى كند و ثروتى است كه مصائب، در غارت آن شتاب دارند و بر يكديگر سبقت مى گيرند»; (إِنَّمَا الْمَرْءُ فِي الدُّنْيَا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ فِيهِ الْمَنَايَا، وَنَهْبٌ تُبَادِرُهُ الْمَصَائِبُ).
«غرض» به معناى هدفى است كه به آن تير مى اندازند و «تَنْتَضِلُ» از ريشه «نضل» (بر وزن عزل) به معناى غلبه در مبارزه و «منايا» جمع «منية» به معناى مرگ است. جالب اينكه در اين عبارت انسان به دو چيز تشبيه شده; يكى هدفى كه تيراندازان آن را نشانه مى گيرند و ديگر سرمايه اى كه غارتگران آن را چپاول مى كنند. انسان آن هدف است و عوامل مرگ زا تيرهايى كه به سوى او پرتاب مى شوند. وجود انسان و استعدادهاى فراوان او همان سرمايه عظيمى است كه مصائب مختلف به غارت آن مى پردازند و به همين دليل آرامش واقعى هرگز در اين زندگى ديده نمى شود. چگونه انسانى مى تواند آرامش داشته باشد در حالى كه دشمنانى از اطراف، او را نشانه گرفته اند و غارتگرانى اطراف خانه او جمع شده اند.
در دومين نكته كه در واقع تكميل كننده نكته پيشين است مى فرمايد: «همراه هر جرعه اى گلوگير شدنى و همراه هر لقمه اى (نيز) گلوگرفتنى است»; (وَمَعَ كُلِّ جُرْعَة شَرَقٌ. وَفِي كُلِّ أَكْلَة غَصَصٌ).
«شَرَق» مایه اى است که گلوى انسان را مى گیرد و «غَصَص» غذایى که گلوگیر مى شود.
اشاره به این که در کنار هر لذتى از لذات دنیا خطرات و ناراحتى هایى وجود دارد; در کنار هر نوشى نیشى است و در کنار هر خوشبختى بدبختى. زندگى آمیخته با انواع مشکلات و مصائبِ از دست رفتن نیرو و توان جسمانى و بستگان و دوستان و ثروت ها و سرمایه ها. با این حال کدام عاقل مى تواند آن را به عنوان هدف اصلى خود برگزیند؟ زندگى خالى از هر گونه ناراحتى زندگى جاویدان آخرت در بهشت برین است. «(وَإِنَّ الدَّارَ الاْخِرَةَ لَهِىَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ); و فقط سراى آخرت، سراى زندگى (واقعى) است، اگر مى دانستند».(1)
در سوره «فاطر» آیات 34 و 35 مى خوانیم: «(وَقَالُوا الْحَمْدُ للهِِ الَّذِى أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَکُورٌ * الَّذِى أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لاَ یَمَسُّنَا فِیهَا نَصَبٌ وَلاَ یَمَسُّنَا فِیهَا لُغُوبٌ); آنها مى گویند حمد (و ستایش) براى خداوندى است که اندوه را از ما برطرف ساخت پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است همان کسى که با فضل خود ما را در این سراى اقامت (جاویدان) جاى داد نه در آن رنجى به ما مى رسد و نه سستى و واماندگى».
سپس در ادامه معرفى حقیقت دنیا به سومین نکته پرداخته مى فرماید: «(یکى از مشکلات مهم دنیا این است که) انسان به نعمتى از آن نمى رسد جز با فراق نعمت دیگرى»; (وَ لاَ یَنَالُ الْعَبْدُ نِعْمَةً إِلاَّ بِفِرَاقِ أُخْرَى).
این نکته واقعیتى ملموس و شایان دقت و عبرت است; فى المثل کسى که فرزند ندارد واقعاً در زحمت است; اما هنگامى که خدا این نعمت را به او ارزانى مى دارد مشکلات زیادى براى نگهدارى و اداره و تربیت فرزند به سراغ او مى آید، هنگامى که مرکبى ندارد در زحمت است و وقتى صاحب مرکبى شد آسودگى هاى دیگرى را از دست مى دهد و هنگامى که نام و نشان و شهرتى پیدا مى کند به نعمتى رسیده اما نعمت هاى دیگرى را به سبب این شهرت از دست مى دهد. در واقع تمام نعمت هاى دنیا این گونه است که نعمت ها با هم جمع نمى شوند، بلکه یکى مى آید و دیگرى از دست مى رود.
در چهارمین نکته که بى شباهت به نکته قبل نیست مى فرماید: «انسان به استقبال هیچ روز از عمرش نمى رود جز این که از روز دیگرى از عمرش جدا مى شود»; (وَ لاَ یَسْتَقْبِلُ یَوْماً مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ بِفِرَاقِ آخَرَ مِنْ أَجَلِهِ).
گرچه هر روزى از عمر نعمتى از نعمت هاى گرانبهاى الهى است ولى این نعمت از سرمایه عمر انسان برداشته مى شود و او را یک گام به مرگ نزدیک تر مى کند.
این شبیه همان چیزى است که در یکى دیگر از گفتارهاى حکیمانه امام(علیه السلام) (در حکمت 74 گذشت) که مى فرماید: «نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ; نفس هاى انسان گام هاى او به سوى پایان عمر است» بسیارند کسانى که از این نکته غافلند; گویى عمر خود را در این دنیا جاویدان مى دانند به همین سبب به سادگى روزها و ماه ها و سال هایى را به هدر مى دهند بى آنکه چیزى در برابر این سرمایه عظیم دریافت دارند.
این حقیقت را قرآن مجید به صورت دیگرى بیان کرده، مى فرماید: «(وَالْعَصْرِ * إِنَّ الاِْنسَانَ لَفِى خُسْر); سوگند به عصر که انسان در زیان کارى است».(2) چه زیانى از این بالاتر که هر روز که مى گذرد بخشى از سرمایه گرانبهاى عمر او کاسته مى شود.
آن گاه در پنجمین نکته که باز در ارتباط با نکات پیشین است مى فرماید: «بنابراین ما اعوان و یاران مرگیم و جانمان هدف (عوامل) مرگبار و با این حال چگونه مى توانیم امید بقا داشته باشیم»; (فَنَحْنُ أَعْوَانُ الْمَنُونِ وَأَنْفُسُنَا نَصْبُ الْحُتُوفِ فَمِنْ أَیْنَ نَرْجُو الْبَقَاءَ).
«منون» از ریشه «منّ» به معناى قطع و نقصان گرفته شده و از آنجا که مرگ عمر انسان را قطع مى کند و مایه نقصان عدد انسان ها مى گردد به آن «منون» گفته شده است.
تعبیر به «أعْوانُ الْمَنُون» (یاران و کمک کاران مرگ) از این نظر است که انسان با گذراندن عمر خود گویى به مرگ خویش کمک مى کند و تعبیر به «نَصْبُ الْحُتُوف» (حتُوف جمع «حَتف» به معناى مرگ) اشاره به این است که عوامل نابودى، بیمارى ها، سیل ها، زلزله ها، جنگ ها و حادثه هاى ناگوار هر کدام جان انسان را نشانه گرفته اند و سرانجام یکى از آنها تیر خود را به هدف مى زند و به زندگى انسان پایان مى دهد و به این دلیل امام(علیه السلام) مى فرماید: با وجود این عوامل مرگبار ما چگونه امید بقا داریم؟ هیچ کس از یک روز بعد از این و یا حتى یک ساعت بعد آگاه نیست که چه سرنوشتى دارد. آیا در زمره زندگان است، یا در کنار مردگان آرمیده; خواه پیر باشد یا جوان، سالم باشد یا بیمار.
حضرت در ششمین و آخرین نکته در تکمیل بحث هاى گذشته مى فرماید: «این شب و روز هرگز ارزش چیزى را بالا نبرده جز این که به سرعت باز مى گردند و آنچه را بنا کرده ویران مى سازند و هرچه را جمع کرده پراکنده مى کنند»; (وَهَذَا اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ لَمْ یَرْفَعَا مِنْ شَیْء شَرَفاً إِلاَّ أَسْرَعَا الْکَرَّةَ فِی هَدْمِ مَا بَنَیَا وَتَفْرِیقِ مَا جَمَعَا).
شب و روز در واقع واحدهاى زندگى انسان را تشکیل مى دهند که عمر انسان با گذشت آنها سپرى مى شود و نسبت حوادث به شب و روز (با آنکه آنها ظرف زمانند نه عامل حوادث) نوعى مجاز در نسبت است. شبیه آنچه در خطبه اى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آمده که مى فرماید: «وَقَدْ رَأیْتُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهارَ کَیْفَ یُبْلِیانِ کُلَّ جَدید وَیُقَرِّبانِ کُلَّ بَعید; شما مردم شب و روز را دیده اید که چگونه هرچیز نو و جدیدى را کهنه و هر دورى را نزدیک مى سازند».(3)
امیرمؤمنان(علیه السلام) با تعبیر دیگرى در خطبه 90 که در جلد سوم گذشت آن را بیان فرموده و به جاى شب و روز خورشید و ماه را عامل کهنه شدن نوها و دور شدن نزدیک ها مى شمرد. (وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دائِبانِ فی مَرْضاتِهِ یُبْلِیانِ کُلَّ جَدید وَیُقَرِّبانِ کُلَّ بَعید).
در یک جمع بندى از مجموع این گفتار حکیمانه مى توان چنین گفت: از آنجا که «حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطیئَة»(4) و علاقه به مادیات سرچشمه همه یا اغلب گناهان است، امام(علیه السلام) براى کاستن حب دنیا به ناپایدارى آن از تعبیرات بسیار پرمعنا در این کلام نورانى استفاده کرده است.
نخست هدف بودن انسان را در برابر تیرهاى مرگ که سرانجام هر کسى است مطرح مى کند و سپس به خطراتى که در هر لحظه حیات انسان را تهدید مى کند ـ مانند گلوگیر شدن جرعه آب یا لقمه غذا ـ اشاره مى فرماید سپس به این نکته مهم توجه مى دهد که همیشه مواهب دنیا با محرومیت هایى همراه است و هرگز انسان نمى تواند تمام آنها را یکجا در اختیار بگیرد. آن گاه هشدار مى دهد که روزهاى عمر پى در پى در گذرند و هر روز، انسان گام تازه اى به سوى مرگ بر مى دارد و مهم اینجاست که از دست دادن سرمایه عمر در اختیار ما نیست; چه بخواهیم و چه نخواهیم پى در پى از ما گرفته مى شود.
مجموع این سخن درس عبرتى است براى همگان تا زهد در دنیا را پیشه کنند و از حرص و آز و طمع و غرق شدن در لذات بپرهیزند و از این دنیا براى سعادت جاویدان خود در سراى آخرت بیندوزند.
*****
پی نوشت:
(1). عنکبوت، آیه 64 .
(2). عصر، آیه 1 و 2 .
(3). بحارالانوار، ج 74، ص 177.
(4). کافى، ج 2، ص 130.
(1). سند گفتار حکیمانه: خطیب(رحمه الله) در کتاب مصادر مى گوید: شبیه همین کلام در خطبه 143 (مطابق نسخه صبحى صالح خطبه شماره 145 است) گذشت و به مصادر آن اشاره شد و هنگامى که به مصادر آن بر گردیم مى بینیم که مرحوم خطیب آن را از تحف العقول در ذیل خطبه اى که به نام خطبه «وسیله» معروف شده نقل کرده است وهمچنین مرحوم شیخ مفید در کتاب ارشاد با تفاوت مختصرى و نیز مرحوم شیخ طوسى در کتاب امالى آن را آورده و در اشعار «ابوالعطائیة» به مضمون بعضى از اشعار آن اشاره شده است. مرحوم خطیب در اینجا مى افزاید: ابوعلى قالى نیز بخشى از آن را در کتاب امالى خود از ابو حاتم اصمعى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) نقل کرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 160 و 161). البته آنچه در خطبه 145 آمده تفاوت زیادى با آنچه در این کلام نورانى آمده است دارد، هرچند در قسمتى مشابه آن است. اضافه بر اینها مرحوم کلینى نیز در خطبه «وسیله» (ج 8، ص 24) به بخشى از آن اشاره کرده است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: همراه بـا حکمتهای نهج البلاغه
ادامه مطلب را ببينيد
توصیه های مهم رهبر انقلاب به استانداران؛ از گرم گرفتن با مردم تا پرهیز از تجارت شخصی
رهبر معظم انقلاب در دیدار وزیر کشور و استانداران با تأکید بر پرهیز استانداران از فعالیتهای حاوی تعارض منافع همچون تجارت شخصی در دوره کوتاه خدمت، مراقبت از سلامت کشور و مبارزه با فساد را ضروری دانستند.
به گزارش همشهری آنلاین، اسکندر مومنی وزیر کشور، به همراه استانداران سراسر کشور ظهر امروز چهارشنبه با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه استانداران مدیر همه جانبه استان هستند، فضای عمومی کشور را برای خدمت مناسب و فرصت ها را زیاد دانستند و ضمن بیان برخی توصیهها، گفتند: یکی از موضوعات مهم موضوع مردم است که باید به میان مردم رفت و در اجتماعات آنها حاضر شد و سخنان آنها را حتی اگر تند باشد با حوصله شنید و به آنها توضیح لازم داده شود.
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار، استاندار را مسئول همه امور استان همچون تولید، محیط زیست، خدمات شهری، بازارچههای مرزی و دیپلماسی استانی خواندند و گفتند: البته با وجود تأکید بر این اصل در دولتهای مختلف، رؤسای جمهور به علت مخالفت برخی وزرا نتوانستند آن را به طور کامل حاکم کنند اما باید به استانداران اختیار داده شود تا آنها بتوانند در خصوص مسائل، تصمیمگیری و اقدام کنند.
ایشان با اشاره به سرشار بودن کشور از فرصتها و عاری بودن فضای عمومی از چالشهایی همچون جنگ، بیماری فراگیری مانند کرونا، مشکلات حادّ امنیتی و اختلافات جناحی و سیاسی پر رنگ خاطرنشان کردند: علاوه بر این، کشور از ظرفیت عظیم نیروی انسانی جوان، تحصیلکرده و کارآمد برخوردار است که هر دستگاهی این ظرفیت را شناسایی و از آن استفاده کرد، پیشرفتهای ملموسی رقم خورده است.
رهبر انقلاب از عضویت ایران در مجامع مهم منطقهای و جهانی همچون شانگهای و بریکس و سکانداری وزرات کشور به دست وزیری که شناخت خوبی از مناطق مختلف کشور دارد، بهعنوان فرصتهایی دیگر یاد کردند و با توصیه به انتخاب مدیرانی برخوردار از روحیه خدمت و سلامت نفس برای پیشبرد امور، گفتند: اگر مدیرانی با این روحیات برای استان انتخاب کنید هیچ فرصتی برای کار و پیشرفت از دست نخواهد رفت.
ایشان با تأکید بر پرهیز استانداران از فعالیتهای حاوی تعارض منافع همچون تجارت شخصی در دوره کوتاه خدمت، مراقبت از سلامت کشور و مبارزه با فساد را ضروری دانستند و افزودند: برخی سعی کردند ثابت کنند که فساد در جمهوری اسلامی به قول خودشان سیستمی است در حالی که چنین چیزی دروغ است و دستگاه سالم است اما رگههای قوی یا ضعیف فساد در برخی بخشها وجود دارد که باید با آن موارد قاطعانه مبارزه کرد.
حضرت آیتالله خامنهای مبارزه با فساد را از وظایف قطعی مدیران ارشد دانستند و با تأکید بر اینکه شرط لازم و اول مبارزه با فساد، دور بودن مسئولان و خانوادههایشان از عوامل فسادزا است، افزودند: ضرر و زیان دچار شدن یک مسئول به فساد به علت جایگاه حساسی که در آن قرار دارد مضاعف و عذاب آن نیز در پیشگاه الهی دوچندان است البته همچنانکه در پیام مفصل و مهم چندین سال قبل تأکید کردم فساد همچون اژدهایی هفتسر است که به آسانی از بین نمیرود و مبارزه با آن را باید ادامه داد.
ایشان در توصیهای دیگر، مسئولان و استانداران را به حضور در میان مردم و گرم گرفتن با آنها و شنیدن با حوصله سخنان حتی تند مردم سفارش کردند و افزودند: این کار باعث جلب محبت مردم به شما و کمک آنها در مواقع حساس خواهد شد.
رهبر انقلاب همچنین استانداران را به تشرّع، اجتناب از محرمات الهی و اقبال به آیینهای دینی، اهتمام به تحقق شعار سال و مبارزه جدی و هماهنگ با قاچاق کالا توصیه کردند.
در ابتدای این دیدار، آقای «اسکندر مؤمنی» وزیر کشور ضمن بیان گزارشی از برنامههای در دست اقدام گفت: سرمایهگذاری برای تولید، محرومیتزدایی، اشتغالزایی، مردمداری و مهرورزی به مردم و ارتباط با طبقات مختلف، جوانگرایی، دیپلماسی اقتصادی و ارتباط با همسایگان، ساماندهی اتباع بیگانه و تأمین امنیت پایدار از جمله برنامهها و اولویتهای وزارت کشور است.
وزیر کشور و استانداران با رهبر انقلاب دیدار کردند
وزیر کشور و استانداران با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
- رهبر انقلاب در دیدار نخست وزیر پاکستان: متاسفانه برخی دولتهای اسلامی در کنار رژیم صهیونیستی میایستند | مسئله فلسطین مسئله اول دنیای اسلام است
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار نخست وزیر پاکستان، با اشاره به جایگاه ویژه پاکستان در مجموعه دنیای اسلام بر لزوم فعالیتهای مشترک و تاثیرگذار ایران و پاکستان برای متوقف کردن جنایات رژیم صهیونیستی در غزه تاکید کردند.
- نخست وزیر پاکستان با رهبر انقلاب دیدار کرد + عکس
«شهباز شریف»، نخست وزیر پاکستان و هیئت همراه عصر امروز دوشنبه، با حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند. ۱۴۰۴/۳/۵
- پیام تاریخی حضرت آیتالله خامنهای به امام خمینی در سوم خرداد
همزمان با آزاد سازی خرمشهر در خرداد ماه سال ۱۳۶۱ حضرت آیت الله خامنهای رییس شورایعالی دفاع و رییس جمهوری وقت ایران، در پیامی به امام خمینی (ره) فرماندهی کل قوا، این خبر را اعلام کردند .
- رهبر انقلاب: حرفهای آمریکاییها درباره غنیسازی غلط زیادی است | به ملت خواهم گفت که هدف واقعی آنها چیست | در کشور کسی منتظر اجازه این و آن نیست
رهبر معظم انقلاب اسلامی تصریح کردند : حرفهای آمریکاییها درباره اینکه اجازه غنیسازی به ایران نمیدهیم غلط زیادی است و جمهوری اسلامی سیاست و روش خود را در این زمینه دنبال خواهد کرد.
- پیش بینی رهبر انقلاب از نتیجه مذاکره غیر مستقیم با آمریکا | شهید رئیسی هم مذاکره کرد | تذکر رهبر انقلاب به طرف آمریکایی
گزیده سخنان حضرت آیت الله خامنهای در مراسم اولین سالگرد شهدای خدمت:
رهبر معظم انقلاب اسلامی تصریح کردند : حرفهای آمریکاییها درباره اینکه اجازه غنیسازی به ایران نمیدهیم غلط زیادی است و جمهوری اسلامی سیاست و روش خود را در این زمینه دنبال خواهد کرد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
مجری برنامه محفل آزاد شد + عکس
صفحه رسمی برنامه محفل نوشت:حجت الاسلام قاسمیان با پیگیریهای مجدانه کنسولگری ایران در عربستان سعودی آزاد شده و هماکنون در راه بازگشت به کشور است.
دفاع جانانه رسایی از روحانی بازداشت شده در عربستان
حمید رسایی، نماینده سابق مجلس، طی یادداشتی از غلامرضا قاسمیان، روحانی بازداشتشده در عربستان، دفاع کرد و انتقادات علیه او را به «پروژه سازش» مرتبط کرد.
نباید دستگیری ایرانیها به رویهای عادی برای عربستان تبدیل شود | قاسمیان هیچ فردی را به اقدام علیه دولت عربستان یا خرابکاری و تظاهرات دعوت نکرده است
نماینده مردم تهران در مجلس گفت: دولت و وزارت خارجه باید اقدامات جدی و عملی برای تسریع در آزادی حجتالاسلام قاسمیان انجام دهند و نباید دستگیری ایرانیها عادیسازی شود.
واکنش شدید اللحن رئیس دفتر عقیدتی فرماندهی کل قوا به اظهارات قاسمیان در عربستان
علی سعیدی رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظّم کل قوا در واکنش به بازداشت حجت الاسلام قاسمیان در روزهای اخیر بهواسطه انتشار کلیپی در فضای مجازی و ادعاهایی که درباره مکه و مدینه مطرح کرده بود، طی یادداشتی اینگونه اقدامات را هزینه اضافی برای نظام تلقی کرده است.
3بار ملاقات با حجت الاسلام قاسمیان ؛ واکنش رئیس سازمان حج و زیارت به بازداشت روحانی مشهور
درپی بازداشت حجت الاسلام والمسلمین قاسمیان، یکی از زائران ایرانی در شهر مدینه، رئیس سازمان حج و زیارت اعلام کرد: تاکنون مسئولان ایران ۳دیدار کنسولی با زائر ایرانی بازداشت شده داشتهاند و اقدامات لازم برای حل مسئله ادامه دارد.
اولین واکنش عراقچی به حاشیههای روحانی بازداشت شده در عربستان
سیدعباس عراقچی در اولین واکنش خود درباره بازداشت حجت الاسلام قاسمیان در سفر حج نوشت: جمهوری اسلامی ایران با صراحت کامل هرگونه تلاش برای ضربه زدن به وحدت مسلمانان را محکوم میکند.
به گزارش همشهری آنلاین، عراقچی نوشت: جمهوری اسلامی ایران با صراحت کامل هرگونه تلاش برای ضربه زدن به وحدت مسلمانان را، بهویژه در فضای معنوی حج، محکوم میکند. ما مصمم هستیم که به هیچکس اجازه ندهیم به روابط برادرانه ما با همسایگانمان، از جمله به مسیر رو بهجلوی روابط با عربستان سعودی، آسیب بزند.
ایران مدیریت شایسته و کارآمد حج امسال را به خوبی ارج می نهد. با درود و دعای خیر برای دولت و ملت عربستان سعودی در میزبانی از زائران بیتالله الحرام، آرزوی توفیق و سربلندی ایشان در ادامه این مسیر را دارم.
تقدیر از میزبانی عربستان | هیچکس سخن یا رفتار توهینآمیز را نمیپذیرد
سفیر جمهوری اسلامی ایران در ریاض با اشاره به حضور حجاج ایرانی در مراسم حج امسال، از تلاشها و میزبانی عربستان سعودی تقدیر کرد.
برادران دینی ما در عربستان در نظر ایرانیان شایسته تقدیر و تشکر هستند
وزیر خارجه پیشین جمهوری اسلامی ایران بر وظیفه خطیر خادمی حرمین شریفین از سوی عربستان تاکید کرد و گفت، عربستان در نظر ایرانیان شایسته تقدیر و تشکر است.
انتشار اطلاعیه فوری در صفحه روحانی سرشناس دستگیر شده در عربستان
پس از دستگیری حجت الاسلام والمسلمین قاسمیان توسط نیروهای سعودی توصیهای منتشر شد مبنی براینکه از هر گونه گمانه زنی و تجمع بپرهیزید.
پس از انتشار یک کلیپ جنجالی؛ حجتالاسلام قاسمیان در عربستان دستگیر شد
حجتالاسلام غلامرضا قاسمیان از داوران برنامه محفل در عربستان سعودی دستگیر شد.
دیگر لازم نیست برای قمارخانه، مراکز فحشا و کنسرت رکیک به آنتالیا بروید...
حجتالاسلام قاسمیان گفت: دیگر لازم نیست برای قمارخانه، مراکز فحشا و کنسرت رکیک به آنتالیا برید، میتوانید به جایش بروید مکه و مدینه!
به گزارش همشهری آنلاین، حجتالاسلام قاسمیان گفت: عزیزان دیگر از این به بعد به جای اینکه لازم باشد به آنتالیا بروند، میتوانند به مکه و مدینه سفر کنند. قمارخانهها، مراکز فحشا، کنسرتهای رکیک همه آماده شده و به تنظیمات کارخانه بنی امیه دارد برمی گردد. اتفاقی که اینجا می افتد اتفاق طبیعی نیست. الحاد نیست اراده الحاد است. حتی گول و فریب این رفت و آمدهای دیپلماتیک را نخورید. سختگیریها وحشتناک است، در حدی که به زائران اجازه این که معارف حج را بفهمند، هم نمیدهند.
سعودیها چگونه از انتشار کلیپ انتقادی حجتالاسلام قاسمیان مطلع شدند؟
حجتالاسلام قاسمیان پس از انتشار کلیپی انتقادی نسبت به تغییرات عربستان از سوی نیروهای سعودی بازداشت شد.
به گزارش همشهری آنلاین، حجتالاسلام قاسمیان، از داوران برنامه محفل پس از انتشار کلیپی در عربستان در حالی حدود یک هفته تا آغاز مناسک حج باقی مانده است، توسط سعودیها بازداشت شد.
یکی از مدیران کاروانهای حج محسن رحیمی میگوید که «سعودیها نسبت به انتقاد از برنامههایشان بهویژه در فضای مجازی حساس هستند و آن را از طریق هوش مصنوعی بررسی میکنند.»
حجتالاسلام قاسمیان با انتشار کلیپی با ادبیات انتقادی به برخی تغییرات اجتماعی و فرهنگی عربستان گفته بود که دیگر بهجای رفتن به آنتالیا افراد میتوانند به مکه و مدینه سفر کنند و کاسبان قبله شرایط خوبی از جمله قمارخانهها و مراکز فحشا و کنسرتهای رکیک فراهم کردهاند.»
پیش از این مسئولان کشورمان از زائران خواسته بودند که در زمان حضور در سرزمین وحی در فضای مجازی مطالب انتقادی منعکس نکنند.
ساعاتی پس از انتشار این کلیپ در فضای مجازی بهویژه رسانههای ایران، سعودیها این زائر کشورمان را دستگیر کردند. هنوز جزئیاتی از وضعیت حجتالاسلام قاسمیان اعلام نشده است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
پاسخ صریح عراقچی به تهدیدهای نتانیاهو درباره حمله به ایران | وقاحت نتانیاهو قابل توجه است که میخواهد به ترامپ دیکته کند...
سید عباس عراقچی تاکید کرد: ایران به اندازه کافی قدرتمند و به توانمندیهای خود مطمئن است که هرگونه تلاش بازیگران خارجیِ بدخواه برای خرابکاری یا دیکته کردن در سیاست خارجیاش را خنثی کند.
فوری ؛ حمله سایبری گسترده به زیرساختهای کشور دفع شد + جزئیات
معاون وزیر ارتباطات از دفع حمله سایبری گسترده به زیرساختهای کشور خبر داد.
جزئیات جدید از ترور قاضی احسان باقری در شیراز | ماجرای پرونده هایی که در خودرو وی مشاهده شد
قاضی احسان باقری از قضات شریف دستگاه قضایی و رئیس شعبه ۱۰۲ کیفری ۲ شیراز صبح امروز در حال عزمت به محل کار مورد حمله افراد ناشناس قرار گرفت که متاسفانه در پی این اقدام تروریستی به شهادت رسید.
اظهارات تازه وندی شرمن درباره حمله به تاسیسات هسته ای ایران | چرا ترامپ میتواند توافقی بهتر از برجام را بهدست آورد؟
دیپلمات پیشین آمریکایی با تاکید بر اینکه ایران به مسیر هستهای خود ادامه میدهد، گفت: ترامپ میتواند توافقی کمی بهتر از برجام را بهدست آورد، چون کنگره و سنا را در اختیار دارد.
مدل توافق آمریکا معرفی شد؛ بازرسی از همه جای ایران با حفظ تحریم ها؟ | پیشنهادات پیشین نفیو که عملیاتی شد
یکی از چهرههای متخصص و اثرگذار آمریکایی در مقالهای نوشته است که حتی اگر ایران غنیسازی را بهطور کامل تعطیل کند؛ ایالاتمتحده به دلیل موضوعات دیگر نگران لغو تحریمهاست و باید آن را حفظ کند.
نتانیاهو دستور آمادهباش برای حمله به ایران داده است | خبر مهم نیویورک تایمز؛ احتمال «توافق موقت» ایران و امریکا | نگرانی جدی مقامات آمریکایی
نیویورک تایمز به نقل از منابع آگاه خبر داد که غنیسازی در کانون اختلافات مذاکرات هستهای است اما احتمال توافق موقت واشنگتن و تهران وجود دارد.
شرط مهم ایران برای پذیرش مجدد بازرسان آمریکایی در تاسیسات هسته ای
رئیس سازمان انرژی اتمی ضمن تاکید بر اینکه صنعت هستهای و غنیسازی خط قرمز ایران است، گفت که هیچ برنامهای به غیر از برنامههایی که آشکارا اعلامشده نداریم.
برق رفت، تولید خوابید | حاشیهنگاری از سهشنبه شلوغ مجلس | نان به نرخ استانداران | تمایل مجردها به ازدواج: ۸۰ درصد | عبرتهای مذاکره روسیه و آمریکا
تازه ترین شماره روزنامه همشهری امروز چهارشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۴ با مطالب و گزارش هایی درباره مهمترین مسائل روز ایران و جهان منتشر شد.
سعید جلیلی: مدعیان زن، زندگی و آزادی اشک تمساح می ریختند
سعید جلیلی در واکنش به بازداشت «مهدیه اسفندیاری» در فرانسه به جرم دفاع از مردم فلسطین، گفت:غربیها از شعارهایی مانند «زن، زندگی، آزادی» سخن میگویند اما در عمل، کسی را که از حقوق زنان و کودکان مظلوم غزه دفاع میکند، بازداشت میکنند.
پاسخ قاطع سرلشکر سلامی به لفاظیهای صهیونیستها + ویدئو | ما در کمینگاهیم
کشور سرشار از فرصت است از ظرفیت عظیم جوانان کارآمد استفاده شود
خنجر از پشت (یادداشت روز)
اخبار ویژه
کاخ سفید: آمریکا برقکار و لولهکش میخواهد نه فارغالتحصیل هاروارد
اتباع غیرمجاز شناسایی، دستگیر و از کشور طرد میشوند
ایران بر استقلال هستهای و حفظ چرخه سوخت اصرار دارد
با اطمینان میگویم، آمریکا را شکست دادیم اسرائیل را هم شکست میدهیم
حجم مبادلات اقتصادی ایران و عمان میتواند به 20 تا 30 میلیارد دلار برسد
قالیباف: آرامش در سایه قانونگذاری شجاعانه و مدبرانه شکل میگیرد
تأکید بر پیروزی جبهه مقاومت و زوال رژیم صهیونیستی
اگر انگلیس خواستار غنیسازی صفر باشد صحبتی با آنان نداریم
افزایش میانگین «سن ازدواج»، زنگ خطری برای آینده جمعیت ایران
پزشکیان در خانه دوست
روابط برادرانه با همسایگان
فرمول میانجی چیست؟
نسخه آرژانتینی برای د لارهای خانگی
فرزندآوری با بخشنامه امکانپذیر نیست
بهرهبرداری از 18 پروژه کلیدی تا پایان سال
کشف 110 میلیون لیتر سوخت قاچاق در سه ماه
توسعه زیرساخت خودروهای برقی باید اولویت باشد
سیلی غافلگیرکننده
پایداری ریاست قالیباف
۵۴ هزار شهید در آستانه روز ششصدم جنگ
ایران تا آخرین لحظه به تعهدات خود در برجام پایبند بود
اظهارات تازه ترامپ درباره مذاکرات با ایران؛ ممکن است از آنچه اتفاق میافتد شگفتزده شوید!
ترامپ: می خواهیم با بازرسان وارد ایران شویم، هر چه میخواهیم برداریم، هر چه میخواهیم منفجر کنیم!
نتانیاهو دستور آمادهباش برای حمله به ایران داده است | خبر مهم نیویورک تایمز؛ احتمال «توافق موقت» ایران و امریکا | نگرانی جدی مقامات آمریکایی
مدل توافق آمریکا معرفی شد؛ بازرسی از همه جای ایران با حفظ تحریم ها؟ | پیشنهادات پیشین نفیو که عملیاتی شد
ترامپ: به نتانیاهو در مورد ایران هشدار دادم | ما میخواهیم با بازرسان به ایران برویم | به توافق با ایران نزدیک شدهایم
اینجا، سکوی حمله احتمالی آمریکا به ایران+ عکس | تصاویر ماهوارهای جدید؛ آمریکا در حال افزایش توان خود است | چنگودندان امتیازگیری امریکا پای میز
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه علیهماالسلام
ازدواج حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و حضرت علی (علیه السلام) از مهم ترین اتفاقات تاریخ شیعه است، زیرا سلسله امامان شیعه ثمره این ازدواج هستند. مطابق با برخی احادیث، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) به وحی الهی، حضرت فاطمه را به ازدواج حضرت علی در آورد. در مورد تاریخ این ازدواج چندین نظر وجود دارد که در تقویم رسمی ایران از این بین، روز یکم ذی الحجه به عنوان تاریخ این ازدواج تعیین شده است. ازدواج حضرت علی (علیهالسلام) و حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) یکی از رویدادهای مهم تاریخ اسلام است، چرا که نسل امامان معصوم (علیهمالسلام) ثمره این ازدواج است.
بنا بر گزارشهای تاریخی و روایی این ازدواج در سال دوم یا سال سوم هجرت انجام شده، اما در مورد روز و ماه آن اختلافنظر هست؛ بنا بر برخی نقلها این پیوند در روز اول ماه ذی الحجه واقع شده و در تقویم جمهوری اسلامی این روز به عنوان روز ازدواج نامگذاری شده است. پیش از امام علی (علیهالسلام) ، حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) خواستگاران زیادی داشت که همه آنها را پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رد کردند و مطابق روایات نقل شده در کتب شیعه و اهل سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به امر الهی، دخترش را به ازدواج حضرت علی (علیهالسلام) درآورد و خودش خطبه آنها را خواند. و طبق برخی روایات این پیوند قبل از اینکه در زمین بسته شود در آسمانها بسته شده بود. بنا بر نقل مشهور مهریه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) ۵۰۰ درهم بوده که مهرالسنه خوانده میشود و در شب ازدواج، مردم مدینه اطعام شدند.
بنا بر گزارشهای تاریخی و روایی ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا(علیهماالسّلام) سال دوم یا سال سوم هجری قمری واقع شده است. در مورد روز و ماه آن اختلافنظر وجود دارد، طبق برخی نقلها در روز اول ماه ذی الحجه این پیوند واقع شده و در تقویم جمهوری اسلامی این روز به عنوان روز ازدواج نامگذاری شده است.
بر اساس منابع شیعه و اهل سنت، پیوند امیرمؤمنان و حضرت فاطمه(علیهماالسّلام) به دستور خدای متعال بوده و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مامور به اجرای آن بود. در این مقاله روایاتی را که دال بر الهی بودن این ازدواج میکند، با ذکر منابع آنها بیان شده است و این یکی از فضایل مشترک امام علی (علیهالسلام) و حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) است.
پیوند الهی
امیرمؤمنان و حضرت فاطمه(علیهماالسّلام) فضائل فراوانی دارند. تعدادی از مناقب آنها اختصاصی و پارهای مشترک میان هر دو است. یکی از برجستهترین ویژگیهای مشترک، پیوند آسمانی این دو بزرگوار است. بر اساس منابع شیعه و اهل سنت، پیوند امیرمؤمنان و حضرت فاطمه (علیهماالسّلام) به دستور خدای متعال بوده است و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مامور به اجرای آن بود.
مطابق مستندات موجود، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در موقعیتهای گوناگون الهی بودن ازدواج امام علی و حضرت فاطمه (علیهماالسّلام) را مطرح نمود. نیز مطابق این مستندات، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از طرف خداوند مامور بود تا بهترین انسانها را به ازدواج با حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) در آورد، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) امیرمؤمنان علی بن ابیطالب را انتخاب نمود، زیرا غیر از او کسی را همشان و همتراز حضرت صدیقه طاهره (سلاماللهعلیها) نمیدید. همچنین، امام علی(علیهالسّلام) به این ازدواج افتخار میکرد و آنرا فضیلتی برای خود به شمار میآورد.
تاریخ ازدواج امام علی و حضرت فاطمه
درباه تاریخ ازدواج امام علی(علیه السلام) و حضرت فاطمه(سلام الله علیها) اتفاق چندانی میان مورخان و سیرهنگاران نیست. تاریخ هایی که گاه بیانگر زمان صیغه خواندن می باشد و گاه بیانگر زمان عروسی و رفتن حضرت زهرا (سلام الله علیها) به خانه امیرالمؤمنین(علیه السلام) است. این تاریخ ها عبارت اند از: روز اول ذى الحجه عقد فاطمه (ع) و روز سه شنبه ششم همان ماه، ازدواج حضرت بوده است.[۱] . در ماه شوال پس از بازگشت حضرت علی (ع) از جنگ بدر بوده است.[۲] . بنابر روایت امام صادق (ع): عقد حضرت على و حضرت فاطمه (ع) در ماه رمضان، و ازدواج آنها در ذى حجّه سال دوم هجرى بوده است.[۳] . زفاف فاطمه در شب پنج شنبه، بیست و یکم ماه محرم سال سوم هجرت بوده است.[۴] . برخی بر این عقیده اند که: عقد حضرت فاطمه (ع) در اواخر ماه صفر و ازدواج در ماه ذی حجه بوده است.[۵] . عده ای نیز گفته اند که عقد در ماه ربیع الاول بوده و در همان ماه ازدواج صورت پذیرفته است.[۶] . ابن سعد روایت کرده است که ازدواج فاطمه (ع) با على (ع) پنج ماه پس از ورود پیغمبر (ص) به مدینه در ماه رجب صورت پذیرفت و پس از بازگشت از بدر او را به خانه حضرت على (ع) فرستاد.[۷]
سن ازدواج امام علی و حضرت فاطمه
علماى شیعه در تعیین سن حضرت فاطمه علیهاالسلام به هنگام ازدواج از چهارده سال بیشتر نگفته اند.[۸] اکثر عالمان شیعه معتقدند که، سن حضرت در زمان ازدواج، ۹ یا ۱۰ یا حداکثر ۱۱ سال بوده است.[۹] همچنین سن امیرمؤمنان علیه السلام ۲۱ سال و ۵ ماه بوده است.[۱۰]
خواستگاری حضرت علی از حضرت زهرا
آنچه مسلّم است، اینکه حضرت زهرا(سلام الله علیها) خواهان بسیار داشته اند. زیرا از طرفی پدر ایشان چه قبل و چه بعد از بعثت از مردان شریف و بزرگ عرب و قریش بوده اند، و از طرف دیگر شخصیت خود حضرت زهرا (سلام الله علیها) شخصیتی بسیار والا و بزرگ بود.
پیش از حضرت علی علیه السلام افرادی مانند ابوبکر و عمر آمادگی خود را برای ازدواج با دختر پیامبر صلی الله علیه و آله اعلام کرده بودند و هر دو از پیامبر یک پاسخ شنیده بودند و آن این که درباره ازدواج زهرا منتظر وحی الهی است.[۱۱] . ابن شهر آشوب در «مناقب» خود از دیگر خواستگاران حضرت اسم می برد. از جمله عبدالرحمان بن عوف و عثمان بن عفان که هر دو از ثروتمندان بزرگ بودند، برای خواستگاری، خدمت رسول خدا رسیدند و به یکدیگر تفاخر می کردند؛ که پیغمبر از سخن آنان خشمناک شد... .[۱۲] . در جایی دیگر آمده است: دختر پیغمبر(ص) خواستگارانی داشت؛ امّا پدرش از میان همه پسر عموهای خود، علی بن ابی طالب)ع(را برای شوهری او برگزید و به دخترشان فرمودند: «تو را به کسی به زنی می دهم که از همه نیکو خوی تر و در مسلمانی پیش قدم تر است.»[۱۳] . ضحاک بن مزاحم نقل می کند، از حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام شنیدم که در مورد مراسم خواستگاری از حضرت زهرا)س) می فرمود: موقعی که من نزد پیامبر خدا صلی الله علیه وآله رفتم و آن بزرگوار مرا دید خندید و فرمود: یا اباالحسن! آیا برای حاجتی که داری نزد من آمدی؟ من قرابت و سبقت در اسلام و یاری کردن خود را از آن حضرت و جهادهایی که در راه خدا کرده بودم، برای آن حضرت شرح دادم. پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: یا علی راست می گویی، مقام تو بالاتر از این است که تذکّر دادی، گفتم: یا رسول الله فاطمه ی زهراء را برایم تزویج نما. فرمود: یا علی! قبل از تو چند نفر از مردان، این تقاضا را داشتند، ولی هر گاه من به فاطمه می گفتم اظهار بی میلی می کرد، شما چند لحظه ای صبر کن تا من نزد او بروم و برگردم.[۱۴] . پیامبر خدا، نزد فاطمه علیها السلام رفت... و به او فرمود: اى فاطمه! پاسخ داد: بلى، چه مى خواهى، اى پیامبر خدا؟ فرمود: «على بن ابى طالب، کسى است که خویشاوندى و فضیلت و اسلامش را مى شناسى و من از خدا خواسته ام که تو را به ازدواج بهترینِ آفریدگانش و محبوب ترینِ آنان در نزدش درآورد و على از تو خواستگارى کرده است. چه نظرى دارى؟». فاطمه علیها السلام ساکت ماند ولی صورتش را برنگرداند و پیامبر خدا، کراهتى در چهره اش ندید. پس برخاست، در حالى که مى گفت: «اللّه اکبر! سکوت او }نشانه} رضایت اوست». پس جبرئیل علیه السلام نزدش آمد و گفت: اى محمّد! او را به ازدواج على بن ابى طالب درآور که خداوند، این دو را براى هم پسندیده است.[۱۵] . حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) روایت می کنند: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به من فرمود: یا علی! گروهی از مردان قریش راجع به فاطمه زهراء مرا مورد عتاب قرار دادند و گفتند: ما خواستگار فاطمه بودیم و تو نپذیرفتی، اکنون او را به علی بن ابیطالب دادی. من گفتم: به خدا قسم، من فاطمه را از شما رد نکردم و او را تزویج ننمودم، بلکه خدا خواستگاری شما را نپذیرفت و فاطمه را برای علی تزویج کرد؛ زیرا جبرئیل بر من نازل شد و گفت، خدای تعالی می فرماید: اگر من علی را خلق نمی کردم شوهری که شایسته ی فاطمه باشد در روی زمین نبود.[۱۶] . همچنین از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که خطاب به على علیه السلام فرمود: «لولاک یا على لما کان لفاطمه کفو على وجه الارض[۱۷]: یا على اگر تو نبودى، فاطمه را بر روى زمین کفوی نبود . علامه حسن زاده آملی در شرح این روایت گفته اند: نکاح بر کفائت است - که باید مرد و زن کفو هم باشند- و مرد غیر معصوم را بر زنى که صاحب عصمت است راهى نیست.[۱۸]
مهریه حضرت زهرا علیهاالسلام
رسول اکرم(ص) پس ازکسب اجازه از حضرت زهرا)س) به نزد امیرالمؤمنین علی(ع) آمدند و با لبی خندان گفتند: یا علی! آیا برای عروسی چیزی داری؟ پاسخ داد: یا رسول الله پدر و مادرم قربانت، شما از وضع من کاملاً اطلاع دارید. تمام ثروت من عبارت است از یک شمشیر، یک زره و یک شتر. فرمود: تو مرد جنگ و جهادی و بدون شمشیر نمی توانی در راه خدا جهاد کنی، شمشیر از لوازم و احتیاجات ضروری تو است. شتر نیز از ضروریات زندگی تو محسوب می شود، باید به وسیله آن آبکشی کنی و امور اقتصادی خود و خانواده ات را تأمین کنی و برای اهل و عیالت کسب روزی نمایی و در مسافرت بارت را بر آن حمل کنی، تنها چیزی که می توانی از آن صرف نظر کنی همان زره است. منهم به تو سخت نمی گیرم و به همان زره اکتفا می نمایم.[۱۹]
در روایات دو نوع مهریه برای حضرت زهرا (س) مشخص شده است:
مهریه عادی: یا به تعبیری مهریه زمینی که همه زنان مسلمان دارند و دو نوع روایت در این مورد نقل می شود: مهریه حضرت فاطمه زرهی بود از نوع بسیار محکم که آن را زره شمشیرشکن می گویند و آن از پوست دبّاغی نشده قوچ و یا پوست بُز ساخته می شود و ارزش این زره چهارصد و به نقلی پانصد درهم بوده است.[۲۰] . مهریه حضرت زهرا(س) طبق روایات اسلامی پانصد درهم بوده است.[۲۱] . البته این دو روایت قابل جمع هستند و می توان گفت در حقیقت مهر حضرت فاطمه(س) همان زره حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بود که آن را به پانصد درهم فروختند.
مهریه آسمانی: رسول الله(ص) فرمودند: مهریه فاطمه سلام الله علیها در آسمان یک پنجم زمین تعیین شده، پس کسی که با بغض فاطمه و فرزندانش، تا قیامت روی زمین راه برود حرام است.[۲۲] در روایتی دیگر از امام باقر علیه السلام روایت شده که فرمود مهریه فاطمه اطهر یک پنجم دنیا، یک سوّم بهشت، چهار نهر که عبارتند از: نهر فرات، نیل در مصر، نهروان و نهر بلخ.[۲۳]
امیر مومنان به دستور پیامبر زره را فروخت و پول آن را به آن بزرگوار تقدیم داشت و پیامبر آن پول را به سه بخش تقسیم کرده، بخشی از آن را برای خریدن وسایل زندگی به عنوان جهیزیه، و بخش دیگر آن را برای تهیه عطریات عروسی قرار داد و سومین بخش آن را نزد «ام سلمه» سپرد تا به هنگام فرارسیدن شب عروسی آن را به امیر مومنان باز گرداند تا بتواند از میهمانان خویش پذیرایی کند.[۲۴]
خواندن خطبه عقد در مسجد
پیغمبر صلی الله علیه وآله به امیرالمؤمنین فرمودند: یا علی تو زودتر به مسجد برو و من نیز از عقب تو می آیم، تا در حضور مردم مراسم عقد را برگزار کنیم و خطبه بخوانیم. حضرت علی (ع) مسرور و خوشحال به جانب مسجد حرکت نمود. ابوبکر و عمر را در بین راه ملاقات کرد، آنها از جریان کار جویا شدند، گفت: رسول خدا دخترش را به من تزویج کرد، هم اکنون پیامبر در راه است تا در حضور جمعیت، مراسم عقد و خطبه خوانی را انجام دهد. پیغمبر (ص) در حالی که صورتش از سرور و شادمانی می درخشید به مسجد تشریف برد، و به بلال حبشی فرمودند: مهاجر و انصار را در مسجد جمع کن. هنگامی که مردم جمع شدند، بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: ای مردم آگاه باشید که جبرئیل بر من نازل شد و از جانب خدا پیام آورد که مراسم عقد ازدواج علی و فاطمه علیها السلام در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده و دستور داده که در زمین نیز آن مراسم را انجام دهم، و شما را بر آن گواه بگیرم. على علیه السلام را خواست و فرمود یا على پروردگار مرا امر فرموده که فاطمه را براى تو عقد کنم به پانصد مثقال نقره آیا راضى هستى؟ عرض کرد: یا رسولاللَّه راضى هستم همه حضار مبارک باد گفتند سپس رسول خدا (ص) به منبر رفت خطبه عقد را ایراد فرمود. پس از آن علی علیه السلام برخاست خطبه ای ایراد کرد و فرمود: ای مردم! رسول خدا فاطمه را به عقد من در آورد و زره ام را از بابت مهر قبول کرد. از آن حضرت بپرسید و گواه باشید. مسلمانان به پیغمبر (ص) عرض کردند: یا رسول الله! فاطمه را با علی کابین بسته ای؟ رسول خدا پاسخ داد: آری. پس تمام حضار دست به دعا برداشته گفتند: خدا این ازدواج را بر شما مبارک گرداند و در میانتان دوستی و محبت افکند. در پایان مجلس، رسول خدا به زنان خود امر فرمود تا به خوشحالى این جشن شادمانى کنند و بساط سرور بگسترند. على علیه السّلام مى گوید: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله دخترش را به ازدواج من درآورد و آنگاه نزد من آمده دستم را گرفته و فرمود: با یاد و نام خدا برخیز و بگو: «على برکة اللَّه، و ما شاء اللَّه، و لا قوّة إلّا باللَّه، و توکلت على اللَّه»- یعنى: بر سفره برکت خدا مى نشینم، و راضى مى شوم بر آنچه او بخواهد، همانا قدرت و قوّتى نیست مگر از جانب خدا، پس به او توکل مى کنم و یارى مى طلبم. سپس مرا کنار فاطمه نشانید و گفت: خداوندا! اینان محبوبترین مردم در نزد من مى باشند، پس آنان را دوست بدار، و خیر و برکت به ذریه آنها عطا کن، و آنان را از هر آسیبى حافظ باش، من آنها و نسلشان را از شرّ شیطان فریبکار به تو مى سپارم.[۲۵] .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ازدواج علی و فاطمه
ادامه مطلب را ببينيد
تزویج در آسمان
پس از تصدیق رسول خدا، حضرت علی (علیهالسّلام) درخواست نمودند که پیامبر )صلی الله علیه وآلهوسلّم)، دخترش فاطمه را به عقد او در بیاورد. رسول خدا فرمودند: منتظر باش تا باز گردم. ایشان نزد فاطمه (علیهاالسّلام) رفت و درخواست علی (علیهالسّلام) را برای فاطمه بازگو کرد. فاطمه(علیهالسّلام) به خاطر حجب و حیا سکوت کردند، ایشان هم سکوت دخترشان را نشانه رضایت دیدند. در این هنگام ملکی نزد رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و عرض کرد: من سبطائیل یکی از فرشتگان و قوائم عرش هستم و حامل این خبر هستم که مژده تزویج فاطمه و علی در آسمان را به عرض شما برسانم. هنوز سخن سبطائیل تمام نشده بود که جبرئیل بر ایشان نازل شد و پس از رساندن سلام خدا، پارچهای سفید از حریر بهشت به ایشان داد که دو سطر از نور بر آن نوشته شده بود پیامبر به جبرئیل فرمودند: این حریر و این خطوط نور چیست؟ جبرئیل گفت ای محمد خداوند بر پست و بلند زمین اشراف دارد و تو را آفرید و به رسالت برگزید و برای تو، برادر، صاحب، داماد و وزیری برگزید و او پسر عموی توست و به من امر فرمود تا فاطمه (علیهاالسّلام) را به عقد علی درآورم، من هم، فرشتگان را شاهد گرفتم و عقد آنها را بستم و این خطوط نور، شهادت فرشتگان بر این عقد است. و خداوند امر فرموده تا شما آن دو را در زمین به عقد هم دربیاورید. رسول خدا پس از شنیدن سخنان آن دو ملک، پیش علی (علیهالسّلام) آمدند. این مژده را به علی دادند آنگاه عقد را میان آن دو جاری کرده و برای هر دو دعا کردند.
جهیزیه حضرت زهرا علیهاالسلام
امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به من فرمود: برخیز و زره خود را بفروش! برخاستم و زره را فروختم و پول آن را گرفته نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آوردم و آنها را در مقابل او نهادم؛ آن حضرت از من نپرسید که آن پولها چه مقدار است و من نیز چیزی در این باره به آن حضرت نگفتم، سپس بلال را صدا کرد و مشتی از آن پولها را به وی داد و گفت: این پولها را بگیر و با آنها برای فاطمه (علیهاالسلام) عطر خریداری کن! و بعد از او ابوبکر و عمار بن یاسر را احضار نمود و دو مشت از آن پولها را به او داده و گفت: با این پولها، برای فاطمه (علیهاالسلام) لباس و اثاثیه منزل خریداری کن. و آنگاه عمار یاسر و گروه آنها وارد بازار شدند و هر چیزی را که لازم می دانستند در نظر گرفتند و آن را خریداری می نمودند.[۲۶] . از صورت جهیزیه حضرت زهرا سلام الله علیها مى توان به وضع زندگى بانوى بزرگوار اسلام به خوبى پى برد. فرستادگان پیامبر صلی الله علیه و آله از بازار بازگشتند و آن چه براى حضرت زهرا سلام الله علیها تهیه کرده بودند به قرار زیر بود: یک پیراهن به قیمت هفت درهم . روبنده ای به قیمت چهار درهم، شاید منظور از آن «خمار» روسری، مقنعه یا چادر باشد. یک قطیفه ی مشکی خیبری . تختی که وسط آن را با لیف خرما بافته بودند. دو عدد تشک با روکشی از کتان مصری که یکی از آنها با لیف خرما و دیگری با پشم گوسفند پر شده بود. چهار بالش -یا متکا، یا پشتی- با رویه ای از پوست حیوانات طائف که درون آنها از علف . پرده ای از جنس پشم . حصیری بافت یمن . یک آسیای دستی . طشت مسی . مشک آبی از جنس پوست . ظرف مخصوص شیر که از جنس چوب می تراشیدند. ظرفی برای آبخوری . آفتابه ای قیر اندود . سبویی سبز رنگ که در آن روغن، آرد یا چیزهایی دیگر نگهداری می کردند. دو کوزه ی کوچک سفالی . هنگامی که خرید آنها کامل شد، مقداری از اثاثیه را ابوبکر و باقی را سایر اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حمل کرده به خانه ی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بردند. هنگامی که لوازم خریداری شده به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشان داده شد، پیامبر آنها را زیر و رو کرده و گفت: خدا اینها را برای اهل بیت مبارک کند.[۲۷]
خانه امیرالمؤمینن علیه السلام
حضرت على (علیه السلام) در کنار مسجد، خانه ساده اى داشت که مجموع آن از یک اتاق خشت و گلى، که در کف آن اتاق، ماسه نرم ریخته شده بود خلاصه مى شد. آن اتاق با پوست گوسفند، فرش شده بود و یک عدد متکا که لایه آن از لیف خرما بود، در آن دیده مى شد. این خانه براى شب زفاف مناسب نبود، پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) به على (علیه السلام) فرمود: در همین نزدیکى ، خانه اى را فراهم کن (اجاره کن ) تا همسرت را به تو تحویل دهم . حضرت على (علیه السلام) عرض کرد: در این نزدیکى جز منزل حارثة بن نعمان منزلى نیست. پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: خانه هاى حارثه را براى مهاجران بى خانه گرفته ایم ، و اکنون شرم مى کنیم که باز از او تقاضاى منزل کنیم! حارثه این سخن را شنید و به محضر رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) آمد و متواضعانه عرض کرد: من و اموالم به خدا و رسولش تعلق دارد. پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم ) براى او دعا کرد، به این ترتیب خانه حارثه آماده شد و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) عروسى به آن جا رفت. پس از مدتى حضرت على (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) به خانه قبلى على (علیه السلام) باز گشتند، و فرزندان زهرا (سلام الله علیها) در همان خانه ساده چشم به جهان گشودند و بزرگ شدند. این خانه در کنار مسجد النبى بود که محل آن اکنون به نام خانه زهرا (سلام الله علیها) معروف است.[۲۸] . از عایشه و ام سلمه روایت شده است که هر دو گفتند: رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) ما را فرمود که فاطمه (سلام الله علیها) را آماده کنیم تا بر على (علیه السلام) داخل شود. ما به سراى آن دو رفته و با خاک نرم بیابان آن را فرش کردیم. آن گاه دو متکا را از لیف خرما پر کرده، با دستمان لی فها را از هم جدا نمودیم. سپس به آنان غذایى از خرما و کشمش و آبى گوارا بدادیم. و تیرکى از چوپ را در نزدیکى سرایشان برافراشتیم تا لباسها و مشک آب را بر آن بیاویزند. ما ازدواجى بهتر از ازدواج فاطمه (سلام الله علیها) ندیدیم.[۲۹]
مراسم ازدواج
خوارزمی در المناقب مینویسد: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رو به زنان کرد و گفت: «همانا دخترم را به پسر عمویم تزویج کردم و شما مقام و منزلت دخترم را نزد من میدانید و حال او را به علی (علیهالسّلام) سپردهام. پس برای او بهتر از دختران خویش اقدام کنید.»
زنان در اتاق فاطمه (سلاماللهعلیها) فرشی از لیف و یک بالش و پردهای خیبری و یک تشت لباسشویی گذاشتند و ام ایمن هم دربان شد. آنها برخواستند و بر حضرت زهرا زیورهایی آویختند و خوشبویش نمودند و رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بلال را فرا خواند و به او فرمود: «حال که ازدواج دخترم، با پسرعمویم است، دوست دارم که از سنتهای امت من این باشد که در ازدواج ولیمه (خوراک) بدهند. پس برو و یک گوسفند و پنج مد جو تهیه کن تا مهاجران و انصار را دعوت کنم» بلال آنها را آماده کرد و نزد رسول الله )صلی الله علیه وآله وسلّم) آورد و آن حضرت آن را جلوی خود گذارد. سپس فرمود: «ای بلال مردم را دعوت کن که دسته دسته به مسجد بیایند.» مردم گروه گروه به مسجد آمدند و پس از غذا خوردن، میرفتند تا همگی اطعام شدند و مقداری غذا باقی ماند. رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مقداری از غذای باقی مانده را متبرک کرد و به بلال فرمود: «اینها را نزد زنان ببر و بگو: این غذا را بخورید و کسانی که با شما هستند را با آن اطعام کنید.» سپس رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به همراه علی (علیهالسّلام) به خانهاش آمد و فاطمه را صدا زد. هنگامی که فاطمه (سلاماللهعلیها) جلو آمد، همسرش را دید که با رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلّم) است. رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به وی فرمود: «نزدیک بیا»
فاطمه(سلاماللهعلیها) به پدر نزدیک شد. رسول الله دست او را و دست علی(علیهالسّلام) را گرفت و هنگامی که خواست دست فاطمه را در دست علی(علیهالسّلام) قرار دهد، دل فاطمه گرفت و اشک چشمانش جاری شد... پس آن حضرت سر خود را بالا گرفت و فرمود:
«چه چیز باعث گریه تو شده است؟ به خدا قسم که من در حق تو کوتاهی نکردهام و قدر تو را گرامی داشته و تو را به تزویج بهترین فرد خاندانم در آوردهام و به خدا سوگند که تو را به تزویج کسی در آوردهام که سید و آقای دنیا و آخرت و از صالحان میباشد.» پس فاطمه (سلاماللهعلیها) آرام گرفت و دستش را در دست نبی اکرم)صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قرار داد و آن حضرت(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دست او را در دست علی (علیهالسّلام) قرار داد و فرمود: «به سوی خانه خودتان بروید. خداوند این ازدواج را بر شما مبارک گرداند و کارهایتان را اصلاح کند.[۱۴] . شما همچنان باشید تا دوباره برگردم» سپس نبی اکرم مراجعت کرد و در زد. ام ایمن گفت: کیست؟ فرمود: «من رسول الله)صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هستم» ام ایمن در حالیکه میگفت: پدر و مادرم فدایت باد، در را باز کرد. رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از او سؤال کرد: «آیا برادرم اینجاست ای ام ایمن؟» جواب داد: برادرت کیست؟ فرمود: «علی بن ابیطالب» عرض کرد: ای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آیا او برادر تو است در حالیکه دامادت میباشد؟ فرمود: «بله» آنگاه ام ایمن گفت: ما حلال و حرام را از تو یاد میگیریم. آنگاه نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) داخل شد و وقتی که زنان از پشت پرده او را دیدند از جای خود برخاستند و به سرعت خارج شدند و وقتی که(اسماء بنت عمیس(او را دید، آماده رفتن شد که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «تو در اینجا چه کاری انجام میدهی؟» گفت: من از دخترت محافظت میکنم. دختران جوان در شب ازدواج به همراهی احتیاج دارند تا اگر حاجتی داشتند، برایشان انجام دهند. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به او فرمود: «از خدا میخواهم که در همه حال نگهدار تو باشد و تو را از شر شیطان در امان نگه دارد. برایم ظرف آبی بیاور» اسماء برخاست و ظرفی را از آب پر کرد و آن را آورد. نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) صورت و پاهایش را با آن شست و مقداری از آنرا مضمضه کرد. سپس فاطمه را فرا خواند. فاطمه در حالیکه لباس بزرگ و نقابی بر چهره داشت نزد او آمد. آن حضرت مشتی از آب برداشت و آن را بر سرش پاشید و کف دیگری برداشت و بر دستهایش پاشید و آنگاه مقداری هم به گردن و بدنش پاشید. سپس فرمود: «خدایا فاطمه از من و من از فاطمه هستم. پس همانطوری که پلیدی را از من دور کردی و مرا تطهیر نمودی، او را هم تطهیر کن» پس از آن به او فرمود که از آن آب بخورد و رویش را با آن بشوید و با آن مضمضه و استنشاق کند. سپس ظرف دیگری از آب طلب کرد و علی (علیهالسّلام) را فرا خواند و همین عمل را انجام داد و برای او به همین صورت دعا کرد و آنگاه فرمود: «خداوند دلهایتان را به هم نزدیک و مهربان کند و نسل شما را مبارک گرداند و کارهای شما را اصلاح کند.»[۱۵]
مراسم عروسی
بخشیدن پیراهن عروسی: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله برای شب عروسی فاطمه علیهاالسلام پیراهنی آماده ساخت و ایشان پیراهن دیگری نیز داشت که پوشیده و اصلاح شده بود. شب عروسی او بود که بی نوایی در خانه پیامبر آمد و از ایشان لباس طلبید. حضرت فاطمه سلام الله علیها برخاست و نخست پیراهن اصلاح شده ی خویش را در بسته ای نهاد تا در راه خدا به او بدهد، اما ناگهان آیه شریفه قرآن را به خاطر آورد که: «لن تنالوا البرّ حتی تنفقوا مما تحبّون.» شما به اوج نیکی و نیکوکاری نخواهید رسید مگر آنکه از آنچه دوست می دارید در راه خدا انفاق نمایید. لذا «فاطمه» بازگشت و پیراهن عروسی خویش را از تن درآورد و به آن زن بینوا انفاق کرد و خود همان جامه ی عادی خویش را پوشید. هنگامی که خواستند عروس گرانمایه را به خانه ی امیر مومنان ببرند، فرشته وحی فرود آمد و پس از سلام بر پیامبر گفت: ای پیامبر خدا! پروردگارت درود نثارت می کند و به من دستور داده است که سلام و درودی گرم نثار «فاطمه» نمایم و به همراه من ارمغانی از لباسهای بهشت نیز که از دیبای سبز تهیه شده است برای او فرستاده است.[۳۰]
ولیمه عروسی: امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من گفت: ای علی! غذای فراوانی برای عروسی و خانواده ات تدارک کن. و سپس فرمود: گوشت و نان را من می دهم، خرما و روغن به عهده ی تو. من خرما و روغن فراهم کردم و نزد پیامبر بردم، آن حضرت آستینهای لباسش را بالا زد و خرما را تمیز کرده در روغن ریخت و غذایی درست کرد که آن را «حیس» می گفتند، و گوسفند فربهی ذبح کرد، و نان فراوانی تدارک نمود، سپس به من گفت: هر کس را که دوست داری دعوت کن.[۳۱] . امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: پس وارد مسجد شدم و دیدم که مسجد پر از صحابه پیامبر است، حیا کردم که در میان آن جمع عده ای را دعوت کنم و عده ای را دعوت ننمایم، پس بر یک بلندی قرار گرفتم و خطاب به همه گفتم: همه ی شما را به صرف ولیمه ی عروسی فاطمه (علیهاالسلام) دعوت می کنم. آنان پذیرفتند و گروه گروه به طرف خانه ی پیامبر حرکت کردند و من از کثرت جمعیت و کمی غذا خجالت می کشیدم. وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از آنچه که در ذهن من می گذشت مطلع گردید، گفت: ای علی! من دعا می کنم که خدا به غذای شما برکت بدهد... .[۳۲]
کاروان مشایعت کننده حضرت فاطمه: شب که فرا رسید پیامبر صلی الله علیه و آله به سلمان فرمود: بغله شهبایم را بیاور و پس از آماده شدن، پیامبر صلی الله علیه و آله فاطمه علیهاالسلام را بر مرکب خود سوار کرده تا به خانه علی ببرد. پس سلمان افسار مرکب را در دست گرفته و رسول خدا صلی الله علیه و آله در پشت سر او قرار گرته بود، هم چنان که به راه خود ادامه می دادند ناگهان از پشت سر، سر و صدایی به گوشش رسید، نگاه کرد دید جبرئیل و میکائیل و اسرافیل هستند که به همراه گروهی از فرشتگان به زمین فرود آمده اند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای جبرئیل! برای چه نازل شده اید؟ در پاسخ گفت: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده ایم تا فاطمه علیهاالسلام را به خانه علی ببریم، پس جبرئیل تکبیر گفت و میکائیل نیز تکبیر گفت و اسرافیل چنین کرد و سایر فرشتگان به دنبال این سه فرشته تکبیر سر دادند و به دنبال آنها پیامبر صلی الله علیه و آله تکبیر گفته و در آخر سلمان فارسی آوای تکبیر را سر داد و از آنها پس در مراسم عروسی و بردن عروس به خانه شوهر تکبیر گفتن سنت شد.[۳۳] . جابر گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و حمزه، عقیل و جعفر و سایر اهل بیت نیز در پشت سر فاطمه علیهاالسلام در حالی که شمشیرهای خود را کشیده بودند، به راه افتادند و زنان پیامبر صلی الله علیه و آله به همراه دیگر زنان در پیشاپیش کاروان شادی حرکت کرده و ام سلمه و حفصه و معاذه مادر سعد سروده ای می خواندند و در سایر زنان با تکرار مصراع اول شادی خود را اظهار می کردند و سپس تکبیر سر می دادند تا این که داخل خانه علی شدند.[۳۴] . نقل شده که پیامبر صلی الله علیه و آله به دختران عبدالمطلب و زنان مهاجرین و انصار دستور داد تا به همراه فاطمه علیهاالسلام بوده و شادی کنان رجز بخوانند و تکبیر بگویند و سخنی که مورد رضای خدا نیست بر زبان جاری نسازند.[۳۵]
توصیههای پیامبر به حضرت علی و حضرت زهرا: هنگامی که کاروان عروس به خانه رسید، پیامبر، امیر مومنان را فراخواند و پس از آمدن او دختر سرفرازش را خواست و دستش را گرفت و در دست علی علیه السلام نهاد و فرمود: «علی جان! خداوند دختر پیامبر را به تو مبارک سازد.» و افزود: «یا علی! هذه فاطمه ودیعتی عندک! یا علی! نعم الزوجه فاطمه! و یا فاطمه! نعم البعل علی!» علی جان! این فاطمه است و امانت من نزد توست! فاطمه شایسته ترین همسر برای توست. و آنگاه فرمود: ای «فاطمه» علی شایسته ترین شوهر است. و دستهای مقدس را بسوی آسمان گشود و نیایشگرانه زمزمه کرد که: بار خدایا! نیکی ها و برکات خویش را بر این دو فرود فرست، و در فرزندان و نسل پاکشان برکت قرار ده! بار خدایا! این دو تن محبوب ترین انسانها نزد من هستند، پس تو نیز آنان را دوست بدار و از سوی خویش حافظ و نگهبان بر آنان بگمار. بار خدایا! من این دو تن را با نسل پاکشان، از شیطان رانده شده و شرور و وسوسه های آن، به تو پناه می دهم. آنگاه آبی خواست و جرعه ای از آن را به سبک خاصی متبرک ساخت و از آن قطراتی بر سر و سینه و میان شانه های دخت گرانقدر و داماد ارجمندش افشاند. و دستور داد بانوان، عروس و داماد را در سرای جدیدشان به خدا سپارند و بروند.
ولیمۀ ازدواج
وقتی رسول خدا، فاطمه (علیهاالسّلام) را به عقد علی (علیهالسّلام) درآورد، فرمودند، هر کس در خطبه ازدواج حاضر است، برای شام عروسی هم حضور داشته باشد. ایشان سه شبانه روز به مردم اطعام نمودند، هم اهل مدینه از آن شام خوردند، سه هزار مسلمان و سیصد نفر منافق.»
انفاق در شب عروسی
ابن جوزی از بزرگان اهل سنت نقل میکند، رسول خدا پیراهنی را برای شب اول ازدواج فاطمه (علیهاالسّلام)تهیه کردند و به او دادند، همان شب، سائلی برهنه از ایشان تقاضای لباسی را نمودند. ایشان هم پیراهن عروسی خود را به سائل دادند و خودشان همان لباس کهنه را پوشیدند. وقتی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از او سؤال کردند، که چرا پیراهن جدید را بر تن نکرده است، عرض کرد که: خواستم همانند شما باشیم و به این آیه شریفه عمل کرده باشیم: «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون؛[۱۳] به نیکی و بر نمیرسید مادامی که از آنچه خودتان آن را دوست دارید، انفاق نکنید.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ازدواج علی و فاطمه
ادامه مطلب را ببينيد
سبك رفتار و سيره پيامبر خدا(ص)، اميرالمؤمنين على(ع) و حضرت فاطمه(ع)در اين ازدواج:
بى توجهى به مظاهر مادى : خواستگاران حضرت فاطمه(ع)، معمولاً از افراد سرشناس، يا داراى ثروت و مكنت بودند. ابو بكر و عمر از جمله نخستين خواستگاران بودند.[۹]عبد الرحمان بن عوف نيز با پيشنهاد مهريه اى كلان به خواستگارى آمده بود[۱۰]ولى پيامبر اكرم(ص) و حضرت فاطمه(ع) به خواستگاران پاسخ رد دادند، زيرا در انتخاب همسر، آنچه در درجه اول اهميت قرار دارد ارزش هاى معنوى است، نه مظاهر مادى.
محبت و دلدادگى : محبت اميرالمؤمنين(ع) به حضرت فاطمه(ع) طبيعى مى نمود. افزون بر قرابت نسبى و شناخت آن حضرت از ايشان، او دختر پيامبر(ص) بود كه مراد و مقتداى على(ع) محسوب مى شد.كمالات معرفتى و اخلاقى حضرت فاطمه(ع) نيز به اين دلدادگى مى افزود. اميرمؤمنان(ع) قسم ياد كرده كه فاطمه(ع)شايسته رغبت ورزيدن و دوست داشتن است[۱۱]و ازدواج با او دغدغه روز و شب ايشان بوده است.[۱۲]
وساطت در ازدواج: پيشنهاد اقدام براى خواستگارى، از سوى برخى اصحاب پيامبر(ص) به اميرالمؤمنين(ع) داده شد. در ادامه مسير نيز، امّ ايمن نقشى اساسى در برقرارى ارتباط، تسهيل ازدواج و مراسم عروسى داشت. رسم پسنديده اى كه در همه دوره ها اقدامى شايسته محسوب مى شود.
آرايش ظاهرى و باطنى خواستگار : امام على(ع) براى حضور در مراسم خواستگارى، ابتدا وضو ساخت، سپس غسل كرد، بهترين لباس خود را پوشيد، دو ركعت نماز گزارد و آنگاه براى خواستگارى نزد پيامبر(ص) رفت.
مشورت با دختر : پيامبر اكرم(ص) بر خلاف عرف جامعه آن روزگار كه مشورت با دختران را ناپسند مى شمرد[۱۳]، در همه موارد مراجعه خواستگاران، نخست با حضرت فاطمه(ع) به مشورت مى نشست و قبل از آن نظرى ابراز نمى كرد. در خواستگارى امير المؤمنين(ع) نيز اگر چه پيامبر(ص) با رويى گشاده از او استقبال كرد و شايستگى وى را ستود، ولى پاسخ درخواست ازدواج را به نظرخواهى از حضرت فاطمه(ع) منوط ساخت.[۱۴]
تبيين همسانى در ازدواج : هم طرازى و همسانى يكى از اركان تشكيل دهنده خانواده، يعنى زن و شوهر، است كه همه جوامع و افراد بدان توجه دارند. هر چند مراد از چگونگى همسانى در جوامع و افراد متفاوت تفسير مى شود. پيامبر اكرم(ص) در موارد ازدواج ديگران همچون ازدواج جويبر (صحابى فقير خود) با زلفى (دختر يكى از رؤساى قبائل عرب) تصريح كرد كه مراد از همسانى، مشابهت در ميزان ثروت و موقعيت اجتماعى نيست، بلكه دين، اخلاق و فرهنگ مقصود است. با توجه به اين تعريف از كفو بودن و هم طرازى، سرور زنان جهانيان قرين و همسانى نداشت. از اين رو، در باره ازدواج حضرت فاطمه(ع) فرمود: اگر خداى تبارك و تعالى اميرمؤمنان را براى فاطمه نيافريده بود، هم طرازى براى ازدواج با فاطمه روى زمين يافت نمى شد؛ از آدم(ع) تا ديگران.[۱۵] . والايى شخصيت، ايمان و فرهنگ دينى و اجتماعى حضرت فاطمه(ع) اقتضا مى كرد تنها امير المؤمنين(ع) شايسته ازدواج با ايشان باشد و ديگر افراد، در هر موقعيت اقتصادى، اجتماعى و سياسى كه باشند، صلاحيت ازدواج با ايشان را ندارند. گفتنى است در باره ديگر دختران پيامبر(ص) نيز اين اصل رعايت شده است، ولى به سبب آنكه آنان والايى منحصر به فرد حضرت فاطمه(ع) را نداشتند، پيامبر اكرم(ص) با ازدواج آنان با اقران دختران خويش موافقت كرد.
جلوه گرى حيا : آن گاه كه پيامبر(ص) خواسته خواستگاران را با حضرت فاطمه(ع)در ميان مى نهاد حضرتش بدون كلام و تنها با رفتار خود به پيامبر(ص) پاسخ مى داد. در باره خواستگاران قبلى، ايشان روى برمى گرداند و مخالفت خويش را ابراز مى كرد، ولى آن گاه كه خواستگارى امير المؤمنين(ع) را شنيد، سر به زير انداخت و سكوت اختيار كرد. پيامبر(ص) با تقدير از شايستگى حياى دخترانه حضرت فاطمه(ع)فرمود: اللّه اكبر، سكوت او نشانه پذيرفتن اوست[۱۶]و بدين گونه زيبايى سكوت و حياى زنانه را برنمود.
راهنمايى دختر : اگر چه نظرخواهى از دختر هنگام ازدواج امرى لازم و ضرورى است، ولى مشورت دادن به او در انتخاب مسيرِ صحيح نيز مورد توجه پيامبر(ص) بوده است. ايشان در موارد پيشين تنها به اعلام خواستگارى فرد بسنده مى كرد، ولى هنگام رساندن پيام خواستگارى اميرمؤمنان(ع) فرمود: «على بن ابى طالب كسى است كه خويشاوندى، فضائل و اسلامش را مى شناسى، من از خداوند خواسته ام تو را به همسرى بهترين آفريدگانش و محبوب ترين آنان در نزدش درآورد. اكنون على از تو خواستگارى كرده است ؛ نظرت چيست».[۱۷]
تعيين مهريه اندك : مهريه يا صداق، نشانه صداقت مرد در خواستگارى از زن دانسته شده است. از اين رو، به گمان برخى، افزونى صداق نشان دهنده ارزش گذارى بيشتر براى همسر آينده است. اين باور غلط كهن، اكنون نيز در جامعه و حتى در ميان اقشار تنگدست، وجود دارد. پيامبر اكرم(ص) با اين رويه نيز مخالفت كرد، زيرا اميرمؤمنان(ع) همانند بيشتر مهاجران و انصار، زندگى فقيرانه اى داشت و براى گذران زندگى نيز دچار مشكل بود. پيامبر اكرم(ص) با تعيين مهريه اى اندك، عنوان «مهر السنّه» را به يك اصطلاح تبديل كرد تا پيروان حضرتش بدانند شخصيت زن و مباركى ازدواج، به بالا بودن و بسيارى مهريه نيست.[۱۸] . دارايى امير مؤمنان هنگام ازدواج تنها سه چيز بود: شترى آبكش، كه با آن كار مى كرد، شمشيرى كه در ميدان جنگ بدان نياز داشت و زرهى كه هنگام مبارزه به كارش مى آمد.[۱۹] . پيامبر(ص) به او فرمود: زره از بقيه دارايى تو، كمتر به كارت مى آيد، همان را صداق فاطمه قرار بده. مهريه تعيين شده، اندك و در وُسع و توان داماد بود. امير مؤمنان(ع) به صورت بالفعل مهريه را مالك بود و همان زمان مهريه را به پيامبر(ص) پرداخت كرد ؛ زره خود را به ۴۸۰ درهم فروخت و پول آن را در اختيار پيامبر(ص) نهاد. اگر چه خريدار زره، دوباره آن را به امير مؤمنان بازگرداند ؛ زيرا بيشتر از او مورد نياز حضرتش بود.[۲۰]
اعلان خطبه عقد : آن گاه كه قرار بر ازدواج اميرمؤمنان(ع) و حضرت فاطمه(ع) گذاشته شد، پيامبر اكرم(ص) قاصدانى به اطراف مدينه فرستاد و مردم را به مسجد فراخوان كرد و بالاى منبر خطبه اى خواند و ازدواج آنان را اعلان كرد. اميرمؤمنان(ع) نيز خطبه خواند و رضايت خويش را بيان داشت.
جهيزيه ساده : پيامبر اكرم(ص)، يك سوم از مهريه را در اختيار ابوبكر و چند تن ديگر نهاد تا با آن جهيزيه ساده اى تهيه كند. جهيزيه اى كه بيشتر آن از اجناس سفالين و مطابق با زندگى ساده و محقرانه پيامبر(ص) و امير مؤمنان(ع) بوده است. سياهه جهيزيه حضرت فاطمه(ع) در منابع تاريخى و حديثى با دقت نقل شده است.[۲۱] . پيامبر(ص) پس از ديدن جهيزيه ساده فاطمه زهرا(ع) اين گونه دعا كرد: «بار الها ! مبارك گردان براى كسانى كه بيشتر ظرف هاى آنان سفالين است».[۲۲] . چنين مى نمايد كه آن جهيزيه حتى در همان دوره نيز ساده بوده و تهيه آن زحمت چندانى نداشته است. آرى، والاترين و با شكوه ترين خانواده هستى، با ساده ترين جهيزيه سامان يافت، تا نشان دهد اعتبار خانه و خانواده به فراوانى و گرانى جهيزيه سنجيده نمى شود.
وليمه عمومى : اسلام بر وليمه دادن در عروسى تأكيد كرده است.[۲۳]پيامبر اكرم(ص) در مراسم عروسى خويش نيز وليمه داده،[۲۴]چگونگى وليمه و شمار افراد دعوت شده، با توجه به جايگاه اجتماعى و وسعت مالى خانواده تعيين مى شود، ولى تأكيد بر شايستگى و سادگى وليمه است. گزارش وليمه ازدواج حضرت فاطمه(ع)به گونه اى گسترده در متون حديثى و تاريخى ذكر شده است.[۲۵]پيامبر اكرم(ص) خودش دست اندركار وليمه بود و آشپزى مى كرد. دعوت به وليمه عروسى نيز عمومى بود و اختصاص به گروه خاصى نداشت.[۲۶]
مشاركت در مراسم عروسى : مراسم عمومى ازدواج به گونه اى طراحى شد كه طرفين ازدواج در آن دخالت فعال داشتند. به هنگام تهيه وليمه، پيامبر(ص) به امير مؤمنان(ع) فرمود: براى اين مراسم، غذاى فراوانى تهيه كن. گوشت و نان از ما و خرما و روغن با تو. در پذيرايى نيز هر دو خانواده دخالت و مشاركت داشتند.[۲۷]
غذاى وليمه : افزون بر نانى كه پخته و گوسفندى كه ذبح و آماده شد، پيامبر اكرم(ص) با دستان مبارك خويش شيرينى عروسى را با تركيب خرما و روغن آماده ساخت. غذاى عروسى به بركت آشپزى پيامبر(ص) بركتى بيش از اندازه يافت و همه ميهمانان را سير كرد. غذا بسيار لذيذ و خوش مزه بود به گونه اى كه برخى ميهمانان، شيرينى و وليمه هيچ عروسى را با آن قابل مقايسه ندانسته اند. برخى نيز گفته اند: هيچ وليمه اى در آن زمان برتر از اين وليمه نبود.[۲۸]
ساماندهى زندگى جديد : تهيه خانه براى خانواده جديد، از دغدغه هاى اصلى پس از هر ازدواج در همه زمان ها بوده است. امير المؤمنين(ع) از افراد مهاجر به مدينه بود و طبيعتاً خانه اى از خود نداشت، از اين رو، در صدد آماده سازى خانه اى در وسع خود بود. حضرت فاطمه(ع) نيز تمايل داشت نزديك پيامبر(ص) زندگى كند تا دسترسى و ملاقاتش با آن حضرت راحت تر باشد. پيامبر اكرم(ص) خود در منزلى كه در ملك حارثة بن نعمان بود زندگى مى كرد، ولى حيا مى كرد براى دختر خويش نيز از او خانه اى درخواست كند. آنگاه كه حارثة بن نعمان از مطلب آگاه شد، با افتخار منزل خود را در اختيار اين زوج نهاد تا افتخار ساماندهى برترين و سرافرازترين خانواده هستى نصيب او شود.[۲۹]
همسايگى با پدر : تمايل حضرت فاطمه(ع) به همسايگى با پدر بزرگوار خويش، به ويژه در نبودن مادر، از يك نياز عاطفى و طبيعى نشئت گرفته است كه در همه دوره ها و زمان ها وجود دارد. اهتمام امير مؤمنان و يارى پيامبر اكرم(ص) براى انجام اين عمل، الگويى مناسب در رفع نيازهاى عاطفى همسر محسوب مى شود.
پركردن جاى مادر: بيشتر امور خصوصى ازدواج حضرت فاطمه(ع) بر عهده پيامبر اكرم(ص) بود. به سبب رحلت حضرت خديجه(ع)، پيامبر اكرم(ص) كارهاى مرتبط با مادر خانواده را نيز به عهده گرفت. علاقه خاص پيامبر(ص) به حضرت فاطمه(ع) نيز همين را اقتضا مى كرد.
پذيرايى كردن پيامبر : گفته شد كه در تهيه وليمه، پيامبر اكرم(ص) خود به تهيه شيرينى اقدام كرد. در مراسم غذا دادن نيز آن حضرت شخصاً شركت داشت و آشپزى و تقسيم غذا را به عهده گرفت. پس از پايان وليمه و ميهمانى كه در روز انجام شد، پيامبر اكرم(ص) فاطمه(ع) را خواست و او آكنده از آزرم به حضور حضرتش رسيد. پيامبر(ص) او را دعا كرد، چهره اش را گشود و دستش را در دست اميرمؤمنان(ع) نهاد. آنگاه آنان را به خانه جديد فرستاد و فرمود: «منتظر بمانيد تا من بيايم».
نخستين ديدار همسران : پس از لحظاتى كه عروس و داماد، غرق در حيا، در نخستين ديدار همسرى، در حال سكوت، كنار هم نشسته بودند، رسول خدا(ص) آمد و در ميان آن دو نشست. قدحى آب به دست گرفت و چند قطره بر سر و سينه عروس و داماد پاشيد.[۳۰]صبح روزبعد و پس از زفاف نيز نزد آنان آمد و ظرفى از شير آورد و به آنان داد.[۳۱]
نهادن دست عروس در دست داماد : در همه مراحل ازدواج، عروسى و تشكيل خانواده جديد، محبت، همراهى، نصيحت و دعاى پيامبر(ص) به چشم مى آيد. آن گاه كه پيامبر(ص) دست فاطمه(ع) را در دست على(ع) نهاد فرمود: اى على، خداوند، همسرى فاطمه را بر تو مبارك گرداند. فاطمه همسر خوبى است. سپس به حضرت فاطمه(ع) فرمود: على شوهر خوبى است.[۳۲]
دعا براى عروس و داماد : پيامبر(ص) در خانه جديد نيز هر دو را دعا كرد و گفت: اللّهُمَّ هذِهِ ابنَتى و أحَبُّ الخَلقِ إلَيَّ، اللّهُمَّ و هذا أخي و أحَبُّ الخَلقِ إلَىَّ، اللّهُمَّ لَكَ وَلِيّا، و بِكَ حَفِيّا و بارِك لَهُ فى أهلِهِ.[۳۳] . خدايا! اين دختر من و محبوب ترين آفريدگان نزد من است؛ خدايا! اين هم برادر من و محبوب ترين آفريدگان نزد من است. خدايا همو ولىّ تو و گرامى دارنده و مطيع توست؛ خانواده او را برايش مبارك گردان. پس از زفاف نيز نزد آنان آمد و برايشان دعا كرد تا زندگى پر مهر، فرزندانى پاك داشته باشند.[۳۴]
تكبير گويى در مراسم عروسى : در مراسم عروسى حضرت فاطمه(ع)، جبرئيل با ۷۰ هزار فرشته به زمين آمد تا شاهد اين عروسى فرخنده باشند. جبرئيل تكبير گفت و فرشتگان نيز تكبير گفتند. پيامبر(ص) نيز تكبير گفت و مسلمانان از ايشان پيروى كردند. پس از آن، تكبير گفتن در مراسم عروسى به سنّت تبديل شد[۳۵]سنّتى كه متأسفانه در دوره هاى بعد، به ويژه در دوره معاصر، جاى خود را به ساز و دهل و سپس، موسيقى مطرب داده است. دقت و تأمل در جزئيات، ظرافت ها و موضع گيرى هاى پيامبر اكرم(ص)، اميرمؤمنان(ع) و حضرت فاطمه(ع)در برگزارى مراسم ازدواج، بيانگر رويكرد ايشان در انجام مراسمى ساده، صميمى، فرخنده، همدلانه و معنوى است كه در همه دوره ها و براى همه افراد، به ويژه جوانان الگويى مناسب محسوب مى شود. الگويى كه مبنايى واحد دارد و مطابق با شرايط زمانى و مكانى، شكل ها و انواع متعدد مى پذيرد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ازدواج علی و فاطمه
ادامه مطلب را ببينيد
گوشه ای ازالگوهای اخلاقی و تربیتی زندگی و ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س)
1- الگوی عفاف و پاکدامنی. 2- کفو و همتا بودن. 3- تقسیم کار .4ـ همسرداری .5ـ پرورش فرزندان 6ـ سبک بودن مهریه .7ـ جهیزیه به اندازهی نیاز .8ـ جشن عروسی و دوری از گناه .9ـ سادگی با خوشحالی منافات ندارد .10ـ بی تکلفی
1ـ الگوی عفاف و پاکدامنی : حضرت زهرا (س) الگویی است به تمام معنی برای عفاف و حجاب و پاکدامنی، چرا که در هر حالتی پایبند به عفت و حجاب خویش بود، که نمونه های آن بسیار است، مثلاروزی مرد نابینایی، پس از اجازه، به خانه فاطمه(س) آمد، پیامبر(ص) در آن جا حاضر بود، فاطمه(س) خود را از آن نابینا پوشانید و از او فاصله گرفت، پیامبر(ص) به او فرمود: چرا از مرد نابینا فاصله گرفتی، با این که او تو را نمیبیند؟ فاطمه(س) پاسخ داد: او اگر مرا نمیبیند من که او را میبینم، وانگهی او بوی مرا استشمام میکند. رسول خدا(ص) به نشانه تصدیق گفتار فاطمه(س)، خطاب به او فرمود: أَشْهَدُ اَنّکِ بَضْعَةٌ مِنّی؛ گواهی میدهم که تو پاره تن من هستی. (بحارالانوار، ج43، ص91).
2- کفو و همتا بودن : یکی از اصول اساسی و رازهای موفقیت ازدواج، کفو و همتا بودن دختر و پسر با هم است، زیرا تنها در صورت همتا و همشأن بودن دو زوج است که درک متقابل آنان از یکدیگر امکانپذیر است. برخی تصور میکنند کفویت تنها به شرائط ظاهری از قبیل مسائل نژادی و یا وضعیت مادی و رفاهی بستگی دارد. در صورتی که چنین نیست، بلکه همتایی و هم سوئی آرمانها، خواستها و تمایلات روحی و روانی افراد، میزان آگاهیهای علمی و دینی و میزان تعهد عملی به مکتب و مذهب، و ارزش نهادن به ویژگیهای اخلاقی و فرهنگی است. اگر مسئله همتایی نبود، بدون تردید دختران زیبایی در مدینه بودند که از ازدواج با حضرت علی (ع) خرسند میشدند. اما او حتی از آنان خواستگاری هم نکرد و برای حضرت فاطمه (س) نیز خواستگاران فراوانی بودند امّا حضرت فاطمه (س) و پیامبر(ص) به این وصلتها راضی نشدند تنها حضرت فاطمه (س) و روح والای او بود که زیباییها و شکوه معنوی حضرت علی(ع) را درک میکرد . در این مورد پیامبر اکرم (ص) فرمودند: اگر خدا علی را نمیآفرید برای فاطمه کفو و همتایی وجود نداشت. (ینابیع الموده، ص 177 و 237).
3ـ تقسیم کار : یکی از مسائل مهم در هر خانوادهای، چگونگی تقسیم کار بین زن و شوهر و تعیین محدوده وظیفه و مسئولیت هر کدام از آنها است. این مسئله آن قدر با اهمیت است که حتی علی(علیهالسلام) و زهرا(سلاماللهعلیها) نیز نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آمدند و از ایشان خواستند تا کارها را میان آنها تقسیم کند و حدود مسئولیت هر یک را معین سازد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) با درایت ویژه خود و بر اساس آموزههای الهی در تقسیم بندی بسیار زیبایی، کارهای درون خانه را به حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) و کارهای بیرون خانه را به داماد شایسته خویش سپرد. این تقسیم کار آن چنان تازه عروس را به وجد آورد که فرمود: خدا میداند که من چقدر از این مطلب خوشحال شدم که کارهای بیرون خانه بر دوش من نیافتاد. (بانوی نمونه اسلام: ص 96 ).امام صادق(علیهالسلام) فرموده است: علی(علیهالسلام) هیزم و آب خانه را فراهم میآورد و خانه را رفت و روب میکرد. حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) نیز آسیاب میکرد و با خمیر، نان میپخت. (بحارالانوار: ج 43، ص 151) این تقسیم کار بر پایه ویژگیهای جسمی و روحی مرد و زن صورت گرفت. با این حال، آنان هیچ گاه از همکاری با یکدیگر غافل نگشتند، بلکه گاه و بیگاه، سنگینی کار را از دوش طرف دیگر برمیداشتند. روزی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به خانه پر نور آنان وارد شد و دید که عروس و داماد هر دو با هم سرگرم آسیاب کردن هستند. پرسید: کدام تان خستهتر است؟ علی(علیهالسلام) فرمود: فاطمه از من خستهتر است. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به جای دختر نازنینش نشست و علی(علیهالسلام) را در آسیاب کردن، یاری رساند. (بهجة قلب المصطفی (صلی الله علیه و آله)، ص 495)، در این روایت، همکاری علی(علیهالسلام) در کارهای خانه و مهر و محبت و ایثار ایشان نسبت به همسرش آشکار است. به همین ترتیب، فاطمه(سلاماللهعلیها) در کارهایی که بر عهده علی(علیه السلام)گذاشته شده بود، به وی یاری میرساند. امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به یکی از یارانش فرمود: میخواهی از وضع و رفتار خودم و فاطمه برای تو تعریف کنم؟ (فاطمه) آن قدر در خانهام، آب می آورد که آثار مشک بر بدنش آشکار بود. آن قدر آسیاب میکرد که دستهایش تاول زد. آن قدر در پاکیزگی خانه زحمت میکشید که لباسهایش کثیف میشد (بانوی نمونه اسلام، ص 97).کوشش در کارهای منزل و ضعف جسمی که بر اثر آزار و اذیتهای صدر اسلام بر او وارد گشته بود، سبب شد از توانایی فاطمه(سلاماللهعلیها) روز به روز کاسته گردد، بنابراین نزد پدر رفت تا از ایشان بخواهد خادمی را برای کمک کردن به او در کارهای خانه، در نظر بگیرد. با این حال، بدون گفتن مطلب خویش، نزد علی(علیهالسلام) برگشت. علی(علیهالسلام) پرسید: چه شد؟ فاطمه گفت: به خدا سوگند! با دیدن هیبت رسول خدا نتوانستم از او چیزی بخواهم. این بار علی(علیهالسلام) به همراه فاطمه(سلاماللهعلیها) راهی منزل پیامبر(صلی الله علیه و آله) شدند و نیاز خود را بیان کردند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) با پاسخ خود، آنان را مجذوب خویش ساخت: فاطمه جان! میخواهی کاری را به شما یاد بدهم که از خادم خدمتکار بهتر باشد؟ چون خواستی بخوابی، 34 مرتبه الله اکبر و 33 بار الحمدلله و 33 بار سبحان الله بگو، در این هنگام علی(علیهالسلام) با مهربانی رو به فاطمه کرد و گفت: برای طلب دنیا نزد رسول خدا رفتیم، ولی پاداش آخرت نصیبمان شد (بحارالانوار، ج 43، ص 85) پس هر دو، با خوشحالی به خانه برگشتند. پس از تولد بچهها، مسئولیت هر دو بیشتر شد؛ زیرا وظیفهی پرورش فرزندان نیز بر کارهای پیش افزوده گشت. با این حال، دشواری این کارها را بر خود هموار میکردند. روزی، پیامبر(صلی الله علیه و آله) فاطمه(سلاماللهعلیها) را دید که لباس کم ارزشی بر تن دارد و با یک دست آسیباب میکند. بچه را نیز در دامن خود نهاده است و شیر میدهد. با دیدن این منظره، اشک از چشمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) جاری شد و فرمود: ای دختر عزیزم! سختی دنیا را بچش تا به شیرینی آن دنیا برسی. فاطمه(سلاماللهعلیها) نیز به زیبایی تمام فرمود: خدا را برای نعمتهایش سپاسگزارم. (بحارالانوار: ج 43، ص 85 و 86) سختی کارها به گونهای بود که حتی دیگران نمیتوانستند به راحتی از آن بگذرند و این، خود، نشان دهنده اوج خلوص نیت فاطمه(سلاماللهعلیها) و علاقه مندی او به علی(علیهالسلام) بود. روزی بلال ـ مؤذن پیامبر(صلی الله علیه و آله) ـ دیرتر از معمول به نماز صبح رسید. چون رسول خدا(صلی الله علیه و آله) علت را جویا شد، گفت: وقتی به مسجد میآمدم، از کنار خانه علی(علیهالسلام) و فاطمه گذشتم. دیدم فاطمه سرگرم آسیاب کردن است و بچهاش گریه میکند. گفتم: ای دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله)! یکی از کارهایت را به عهده من بگذار تا کمکی به شما کرده باشم. فاطمه بچهداری را بر عهده گرفت و من، به گرداندن آسیاب پرداختم. به این دلیل، دیرتر به مسجد رسیدم. پیامبر(صلی الله علیه و آله) به بلال فرمود: به فاطمه ترحم کردی، خدا بر تو ترحم کند. (بانوی نمونه اسلام: ص 118).
4ـ همسرداری : رفتار زوجین نسبت به یکدیگر به ظرفیت وجودی و شخصیت آن دو بستگی دارد. هر قدر شأن و شخصیت زوجین بیشتر باشد و از جایگاه بالاتری برخوردار باشند، بر مسئولیت پذیری همسران نسبت به یکدیگر افزوده میشود. با نگریستن به جایگاه علی(علیهالسلام) و زهرا(سلاماللهعلیها) حساسیتها و مسئولیتهای همسرداری این دو بزرگوار را درخواهیم یافت. عروس، دختر رسول خدا(سلاماللهعلیها) و عزیزترین مردم نزد او است. فاطمه(سلام الله علیها)، ام ابیها، برترین زنان دو جهان و مصداق بارز کوثر است. داماد نیز علی(علیه السلام) است؛ نخستین مسلمان پس از رسول خدا، وصی پیامبر(صلی الله علیه و آله) و انسان کاملی که در کعبه به دنیا آمده و همه زندگی اش را وقف اسلام کرده است. بنابراین، هر دو با شناخت کامل از یکدیگر، بهترین الگوی همسرداری در اسلام و جهان هستند. بر اساس آموزههای اسلامی، همسرداری برای زن و مرد اهمیت دارد؛ زیرا: جهاد زن، خوب شوهرداری است.( وسائل الشیعه: ج 14، ص 116) هم چنین پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده است: بهترین شما کسی است که برای خانوادهاش، بهترین باشد و من بهترین شما هستم برای خانوادهام.) همان: ص 122).در آن روزهای پرآشوب پا گرفتن اسلام که هر از چند گاهی، شعلههای جنگ برافروخته میشد، علی(علیهالسلام) هم چون شیر از حریم رسالت و اسلام پاسداری میکرد. در بازگشت به خانه نیز تنها نوازشها و دلگرمیهای همسر مهربان و دلسوزش بود که خستگی را از بدن خسته و مجروح او بیرون میساخت. تنها مایهی امید او در این شرایط، زهرا(سلاماللهعلیها) بود تا بر زخمهای جسمی و روحی علی(علیهالسلام) مرهمی بنهد. او هم چنان که لباسهای خونین علی(علیهالسلام) را میشست، گرد و غبار خستگی را از چهرهی شوهرش میزدود. به همین دلیل، علی(علیهالسلام) میفرمود: چون به خانه میآمدم و به زهرا مینگریستم، همهی غم و غصههایم زدوده میشد.(بانوی نمونه اسلام: ص 103)، و به راستی چنین بود؛ زیرا همه پیروزیهای علی(علیهالسلام) مرهون آرامشی بود که نگاه مهربان و نگران زهرا در جان علی(علیهالسلام) میریخت. زهرا(سلاماللهعلیها) مانند پروانهای پیرامون علی(علیهالسلام) میگردید تا بتواند او را برای تلاش یا جهاد دیگری آماده سازد؛ چون وجود اسلام با وجود علی(علیهالسلام) و شمشیر و کلام علی(علیهالسلام) در هم آمیخته بود. زهرا(سلاماللهعلیها) از مقام عصمت برخوردار بود و دارندهی چنین مقامی هیچ گاه در فکر این نبود که شوهر خویش را برنجاند یا نافرمانی کند. در واقع، هرگونه اخلاق ناپسند از فاطمه(سلاماللهعلیها) به دور و همه اخلاق حسنه و نیک در وجود او، جمع بود. از دیگر سو، علی(علیهالسلام) نیز مردی متفاوت از دیگر مردان بود. هیچ گاه رنجهای همسر باوفایش را نادیده نمیگرفت و با مهربانی وصف ناپذیری در راه آسایش اسلام و خانوادهاش میکوشید. با چهرهای شاداب و خندان ـ که در ورای آن، زخم شمشیر و تیر و نیزه بود ـ به همسرش دلگرمی میداد و قلب و جسم خسته زهرا(سلاماللهعلیها) را با گفتار و کردار شیرین خود تسلی میبخشید. از هیچ کاری برای آسایش و رهایی همسرش از مشکلات، دریغ نمیکرد تا جایی که حتی کار در نخلستان یهودی را برای رضایت فاطمه (سلاماللهعلیها) میپسندید. روزی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به منزل علی(علیهالسلام) شرفیاب شد.حسن و حسین(علیهماالسلام) را در خانه نیافت. چون از احوال آنان پرسید، دخترش فرمود: امروز در خانه ما چیزی برای خوردن نبود. علی(علیهالسلام) آنان را با خود برد تا گریه نکنند و از من غذا نخواهند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در جست و جوی داماد خویش بیرون رفت او را در نخلستان یهودی در حال آبکشی یافت. دیدحسن(علیهالسلام) و حسین(علیه السلام) نیز سرگرم بازی هستند و مقداری خرما در برابرشان قرار دارد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) به علی(علیهالسلام) فرمود: پیش از این که هوا گرم شود، حسن و حسین را به خانه بر نمیگردانی؟ علی(علیهالسلام) فرمود: وقتی از خانه بیرون آمدم، غذایی در خانه نداشتیم، صبر کنید تا قدری خرما برای فاطمه تهیه کنم. من با این یهودی قرار گذاشتهام که در برابر هر سطل آب، یک دانه خرما بگیرم. پس از مدتی، علی(علیهالسلام) با مقداری خرما به خانه برگشت.( ذخائر العقبی: ج 1، ص 49)علی(علیهالسلام) با این کارها رنجهای همسرش را جبران میکرد، فاطمه(سلاماللهعلیها) در حساسترین صحنهها نیز شوهر خویش را تنها نگذاشت و دوشادوش او برای اعتلای اسلام تلاش کرد. یکی از این صحنهها، جنگ و جهاد بود. نخستین حضور زهرا(سلاماللهعلیها) در جهاد پس از ازدواج، شرکت در غزوهی احد بود، درگیر و دار غزوه احد و در حالی که دشمن به سبب سهل انگاری پاسداران تنگه احد به مسلمانان هجوم آورده بودند، دندان و لب مبارک رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مجروح شد. در جنگ احد، 14 زن از جمله فاطمه(سلاماللهعلیها) دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) حضور داشتند که آب و غذا میبردند، زخمها را مداوا میکردند و به مجروحان آب میدادند. فاطمه(سلاماللهعلیها) از گروه زنها خارج شد و چهره پدر را خونین دید. زخم پیامبر(صلی الله علیه و آله) را شست و شو میداد و علی(علیهالسلام) با سپر آب میریخت. هنگامی که فاطمه(سلاماللهعلیها) دید خون بند نمیآید، قطعه حصیری برداشت و سوزانید و آن را بر زخم گذاشت تا از خون ریزی پیشگیری کند. (مغازی: ج 1، ص 250( ،پس میتوان نتیجه گرفت که هر کدام از این همسران مهربان در نهایت صبر و متانت، افزون بر انجام کارهای خود، کمک و مددکار یکدیگر بودند. آنان الگوی جاودانهای برای همسرداری گشتند که تا امروز، هیچ نظیری برای آن نمیتوان جست.
5ـ پرورش فرزندان : زهرا(علیهاسلام) و علی(علیهالسلام)، این دو همسر مهربان که خود تجسم عینی پرورش اسلامی به دست آموزگار بزرگ تعلیم و تزکیه؛ پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) بودند، فرزندان خویش را به گونهای پرورش میدادند که بنابر شرایط و اوضاع زمانه، بتوانند رهبری امت را در دست بگیرند. حسن و حسین، زینب، ام کلثوم (علیهم السلام)، گلهای وجود زندگی علی و زهرا (علیهما السلام) بودند که آنان چنان پرورش یافتند که هر کدام، آموزگار جاودان انسانها شدند. و این ممکن نبود مگر با همکاری، همیاری و هم فکری این دو همسر گران قدر. حسن(علیهالسلام) و حسین(علیهالسلام)، پس از پدر، مسئولیت امامت امت را بر عهده گرفتند. زینب و کلثوم نیز پیام ناب اسلام و تشیع را در اوج ظلمتها به گوش خفتگان جامعه رساندند. بدین گونه هر صفحهای از زندگی آنان، سرفصل نوینی را در اسلام گشود و این در پرتو پرورشی بود که از پدر و مادر خویش آموخته بودند. برای علی(علیهالسلام) و فاطمه(سلاماللهعلیها) چه سعادتی و افتخاری بهتر از این که پیامبر(صلی الله علیه و آله) درباره فرزندانشان فرمود: «الولد ریحانة و ریحانتای: الحسن و الحسین» فرزند، ریحانه است و ریحانه من، حسن و حسینند. یا در جای دیگر فرمود: «الحسن و الحسین سید الشباب اهل الجنة»؛ حسن(علیهالسلام) و حسین(علیهالسلام)، سرور جوانان اهل بهشت هستند. (بحارالانوار: ج 43، ص264)
6 ـ سبک بودن مهریه : بهترین مرد و بهترین زن جهان با هم پیوند زناشویی بستند، در حالی که بیشترین بهایی که برای مهریه زهرا گفته شده، 500 درهم است. آری، اسلام محمدی(صلی الله علیه و آله) نه تنها مهر فراوان را نشانه ارزش و بزرگی زن نمیداند، بلکه بر عکس، فراوانی مهر را نشانه شومی یک زن میشمارد. چنان که امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: شومی زن به فراوانی مهروعقیم بودن اوست (وسائل الشیعه:ج 15، ص 9.( پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) دختر دردانه و محبوبش را به مهریهای اندک، شوهر داد تا این سیره در میان مسلمانان گسترش یابد، هر چند متأسفانه این گونه نیست. همچنین میبینیم پیامبر(صلی الله علیه و آله)از شمشیر، زره و شتر که دامادش، علی(علیهالسلام) برای مهریه زهرا(سلاماللهعلیها) در نظر داشت، تنها به زره بسنده کرد. و شمشیر و شتر را که وسیله جهاد و زندگی بود، برای علی(علیهالسلام) باقی گذاشت. این نکته نیز نشان میدهد که اسلام، بر حداقل مادیات تأکید دارد، نه حداکثر. در دیدگاه اسلامی، کم توقعی باید سرلوحه زندگی خانوادهها، قرار گیرد.
7ـ جهیزیه به اندازهی نیاز : یکی از مشکلات خانوادههای امروزی برای ازدواج دخترانشان، فراهم آوردن جهیزیه است. این پدیده که جنبه مدگرایی و چشم و هم چشمی نیز به خود گرفته است، گاهی به درگیری، اختلاف و کشمکشهای اقتصادی میان خانوادهها میانجامد. چنین وضعیتی را با جهیزیه فاطمه(سلاماللهعلیها) و علی(علیهالسلام) مقایسه کنید. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) برای عروسی دخترش ـ که عصمت کبرای الهی و سرور زنان دو جهان است ـ از محل فروش یک سوم بهای زره علی(علیهالسلام) جهیزیهای بسیار ساده و آبرومند فراهم آورد، به گونهای که شگفتی همگان را برانگیخت. پیامبر(صلی الله علیه و آله) با شوهر دادن دختر خویش و چگونگی این پیوند میخواست فرهنگ و سنتی نوین در اندازد و بر روی همه اندیشههای غلط مادی، خط بطلان بکشد. به راستی، اگر پیامبر(صلی الله علیه و آله) جهیزیه فراوان و گران بها را مایه ارزش مندی زن میدانست، آیا هیچ گاه حاضر میشد که برای دخترش که از همهی دنیا برایش عزیزتر بود، وسایل اندک آن هم سفالین بخرد؟ آری، با به کار بستن چنین روش پسندیدهای، میتوان امید داشت که گره بسیاری از مشکلات امروزی ما گشوده شود.
8ـ جشن عروسی و دوری از گناه : محفل عقد و عروسی باید محل نزول فرشتگان الهی باشد، چنان که درباره عروسی علی (علیهالسلام) و زهرا(سلاماللهعلیها) گفتهاند: در شب زفاف فاطمه، جبرئیل و میکاییل و اسرافیل به همراه هفتاد هزار فرشته نازل شدند. (کشف الغمه: ج 1، ص 496)، محفلهایی که مالامال از لعب و لهو و حرام و دیگر مسائل غیر شرعی و اخلاقی است، مورد تأیید اسلام نیست. در چنین محفلهایی نه تنها فرشتگان الهی فرود نمیآیند، بلکه برپا کنندگان در آن به خشم الهی گرفتار میشوند. علی(علیهالسلام) و زهرا(سلاماللهعلیها) در مسجد ـ خانهی خدا ـ با شنیدن خطبه پیامبر بزرگ اسلام، زندگی مشترک خود را آغاز کردند. در این مراسم، فرشتگان فوج فوج وارد مسجد میشدند و به یکدیگر تبریک و تهنیت میگفتند. بسیار مایه تأسف است که مسلمانان از این مراسم پرفیض و برکت، سرمشق نمیگیرند. هر چند کسی نمیتواند به پای برگزار کنندگان آن مراسم برسد، ولی دست کم شایسته است محفلهای عروسی پیروان این بزرگان از لهو و لعب و کردار و گفتار نامشروع و حرام، تهی باشد.
9ـ سادگی با خوشحالی منافات ندارد : برنامه ریزی چنین محفل با برکتی نیز آموزنده است. این مراسم با شکوه و معنوی، به سادگی و بدون هزینهی اضافی برگزار شد، به گونهای که جابر میگوید: ما در عروسی علی(علیهالسلام) و فاطمه(سلاماللهعلیها) ـ که خداوند از هر دو خشنود باشد ـ حاضر بودیم و هیچ عروسی بهتر از آن عروسی ندیدیم.( فاطمة الزهرا(سلاماللهعلیها) من المهد الی اللحد: ص 190)، پس مراسم عروسی را میتوان در عین سادگی و کم خرجی، با برنامهریزی مناسب، برپا کرد و در این راه، مراسم عروسی علی(علیهالسلام) و فاطمه(سلاماللهعلیها) الگوی مناسبی خواهد بود.
10ـ بی تکلفی : برگزاری مراسم عقد و عروسی، به روزها و ماهها برنامه ریزی نیاز ندارد، بلکه با کمی دقت میتوان در چند روز، همه امور آن را سامان داد. پیامبر چون از تمایل علی(علیه السلام) برای بردن همسرش به خانه برای آغاز زندگی مشترک آگاه شد، به او فرمود: امشب یا فردا شب، فاطمه را به خانهات میفرستم و ترتیب کارها را خواهم داد. (فاطمة الزهرا(سلاماللهعلیها) من المهد الی اللحد: ص 187) بدین ترتیب، همه این کارها در یک شبانه روز به سامان رسید و علی(علیهالسلام) و فاطمه(سلاماللهعلیها) زندگی مشترک خود را آغاز کردند.
در زندگی زناشویی حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) چند نکته مهم وجود دارد :
1. احترام متقابل و محبت در خانواده: حضرت فاطمه زهرا(س) و امیرالمومنی(ع) نمونهای از رابطهای بر پایه احترام، محبت و صداقت هستند. آنها در تعاملات خود از عبارات محترمانه و عاشقانه استفاده میکردند، به گونهای که امیرالمومنین(ع) هرگز فاطمه(س) را با اسم کوچک صدا نمیزد و فاطمه(س) نیز علی(ع) را با کنیه و عبارات محترمانه خطاب میکرد. این نوع تعامل نشاندهنده عظمت و احترام متقابل است.
2. عدم اجبار و آزادی در تصمیمگیری: در زندگی این زوج، هیچکدام طرف مقابل را مجبور نکردند و هر دو نقش فعال در تصمیمگیریهای خانواده داشتند. فاطمه زهرا(س) در امور خانه و خانواده نقش داشت و علی علیهالسلام به نظرات و تصمیمات ایشان احترام میگذاشت، که نمونهای از حقوق متقابل و تعامل عادلانه است.
3. قناعت و رضایت قلبی: فاطمه زهرا(س) در سختیها و کمبودها با رضایت زندگی میکرد و از خداوند سپاسگزار بود. نمونه این رضایت، سخن علی علیهالسلام است که پس از بازگشت از مأموریت، از وضعیت خانواده شرمنده بود و فاطمه(س) پاسخ داد که او از خدا میخواهد در زندگی رضایت و قناعت باشد، نه تجمل و عیاشی.
4. وفاداری و حسن معاشرت: در آخرین لحظات زندگی، فاطمه زهرا(س) از علی علیهالسلام حلالیت میطلبد و تأکید میکند که هرگز دروغ نگفته و خیانت نکرده است. علی(ع) نیز گریه میکند و بر وفاداری و صداقت همسرش تأکید دارد، که نمونهای از محبت و وفاداری در خانواده است.
5. درک متقابل و همسویی در زندگی: حضرت زهرا(س) و علی علیهالسلام در طول نه سال زندگی مشترک، با وجود غیبتهای طولانی علی(ع) و مشغلههای فراوان، همواره در کنار هم بودند و هرگز از هم دلگیر نشدند. فاطمه زهرا(س) با وجود فقر و کمبود، عشق و محبت را حفظ کرد و هرگز از او نخواست که کارهای خانه را بر عهده بگیرد یا او را مجبور کند.
6. الگوگیری از سبک زندگی اسلامی: سبک زندگی حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) بر پایه ارزشهای اسلامی، اخلاقی و محبت استوار است. این سبک زندگی، شامل احترام، قناعت، وفاداری، و تعامل عادلانه است و میتواند راهنمای خانوادههای امروز باشد.
7. تأکید بر جایگاه فضیلت و تزویج: در مقابل فرهنگهای غربی و تصوراتی نادرست، فضیلت به ازدواج و وفاداری در خانواده است. نمونههای تاریخی مانند امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا(س) نشان میدهد که وفاداری و محبت در خانواده، ارزشهای اسلامی است و باید در جامعه ترویج یابد.
8. نکات اخلاقی و تربیتی: زندگی حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) در جهت اصلاح و تقویت خانوادهها یک الگو است و راهکارهایی مانند احترام متقابل، قناعت، وفاداری، و درک متقابل را برای خانوادههای امروز پیشنهاد میدهد. این سبک زندگی بر پایه ارزشهای اسلامی استوار است و میتواند راهنمایی مؤثر برای مقابله با مشکلات خانوادگی و اجتماعی باشد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ازدواج علی و فاطمه
ادامه مطلب را ببينيد
عراقچی عاقبت مذاکرات را مشخص کرد
در حاشیه نشست با اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس؛ عراقچی: از حقوق مردم ایران در مذاکرات کوتاه نمیآییم
وزیر امور خارجه گفت: هر یک ساعتی که تحریم ها زودتر برداشته شود، ما دریغ نمی کنیم و تلاشمان را خواهیم کرد ولی نه به قیمت از دست رفتن حقوق مردم ایران لذا با صبر و آرامش مذاکره می کنیم.
به گزارش مشرق، «سید عباس عراقچی» پس از پایان نشست خود با نمایندگان کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، گفت: امروز فرصتی شد در خدمت اعضای کمیسیون امنیت ملی باشیم؛ خوشبختانه ارتباط ما با کمیسیون خوب است و تقریبا بنده یا معاونان وزارتخانه به صورت مستمر در کمیسیون حضور داریم. در این جلسه توضیحاتی درباره آخرین دور مذاکرات ایران و آمریکا و نیز دیگر فعالیتهای وزارت خارجه از جمله اجلاس منطقهای دیپلماسی استانی و منافع آن برای کشور به نمایندگان ارائه شد.
وزیر امور خارجه با بیان اینکه در رابطه با سایر مسائل منطقه به ویژه جنایات رژیم اسرائیل در غزه هم تبادل نظر خوبی صورت گرفت؛ گفت: باید یادآور شد بحث مذاکرات یکی از کارهای وزارتخانه محسوب میشود و کارهای زیاد دیگری نیز در این مجموعه انجام میشود لذا در مورد آنها تبادل نظر می کنیم.
عراقچی درباره طرح برخی دغدغههای نمایندگان نسبت به موضوع مذاکرات، هم توضیح داد: در وهله نخست ایستادگی بر حقوق مردم ایران از سوی نمایندگان مورد تاکید قرار گرفت که حرف درستی است و در ادامه به ضرورت حل مشکلات کشور اشاره شد؛ همچنین نمایندگان سیاست خارجی فعال و اثرگذار را مطالبه میکنند که این موضوع نیز درست است.
وی با تأکید بر اینکه مذاکرات، نبرد ارادههاست که جریان دارد، گفت: در این نبرد دلگرم به قاطبه مردم ایران خصوصا نمایندگان هستیم و عاقبت این مذاکرات وقتی معلوم میشود که حقوق مردم ایران تامین شود.
وزیر امور خارجه در واکنش به ادعای برخی رسانه ها درباره تداوم مذاکرات تا تابستان سال جاری، گفت: همه این موارد گمانه زنی است. ما عجله ای نداریم و البته تاخیر نیز ایجاد نمیکنیم؛ به عبارتی هر یک ساعتی که تحریم ها زودتر برداشته شود، ما دریغ نمیکنیم و تلاشمان را خواهیم کرد ولی نه به قیمت از دست رفتن حقوق مردم ایران لذا با صبر و آرامش مذاکره می کنیم و از حقوق روشن مردم کوتاه نمیآییم که از جمله آن بحث غنی سازی است و موضع جمهوری اسلامی ایران در این زمینه روشن است
عراقچی در پاسخ به پرسشی درباره دور بعدی مذاکرات هم اعلام کرد که هنوز زمان و مکان دور بعدی مذاکرات هنوز مشخص نیست.
المرت:
شانس زیادی وجود دارد که ترامپ در مذاکرات با ایران موفق شود
المرت بار دیگر اقدامات رژیم صهیونیستی در غزه را جنایت جنگی خواند و با بیان این که «این وظیفه اسرائیل نیست که به ایران حمله کند» گفت: معتقدم شانس زیادی وجود دارد که رئیسجمهور ترامپ در مذاکرات با ایران موفق شود.
عقبنشینی لندن از موضع سفیر این کشور درباره غنیسازی در ایران
دولت انگلیس در پیامی از اظهارات سفیر این کشور درآمریکا در حمایت از غنیسازی صفر و تهدید به استفاده از سازوکار «ماشه» عقبنشینی کرده و از ایران خواسته به راهکاری دیپلماتیک از طریق مذاکرات بپردارد.
فوری / تصمیم جدید درباره قیمت گازوئیل گرفته شد
رئیس سازمان راهداری از توقف موقت طرح گازوئیل سهنرخی خبر داد و اعلام کرد تا زمانی که سوخت کافی و با نرخ مصوب در اختیار رانندگان قرار نگیرد، این طرح اجرایی نخواهد شد. او از بازنگری در نظام تخصیص سوخت برای مسیرهای طولانی و پرترافیک خبر داد.
محل اصلی مناقشه در گفتگوهای ایران و آمریکا به روایت نیویورکتایمز
ایران هستهای بدون جمهوری اسلامی
بقائی: ادامه غنیسازی یک اصل بنیادین برای ایران است
عراقچی: درباره غنیسازی با کسی شوخی نداریم
لاوروف: مذاکرات ایران و آمریکا در مسیر درستی در حال حرکت است
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
• تير خلاص به اعتصاب رانندگان کاميون | خواسته پادشاهان جاده پذيرفته شد گسترش نیوز
• اسلامي: در صورت توافق احتمال اجازه بازرسي به آمريکاييها وجود دارد+ فيلم اقتصاد نیوز
• پزشکيان به عمان رفت تا ببندد / آمريکا دنبال «تعليق در برابر تعليق» است نامه نیوز
• قرار جديد ايران و آمريکا؛ نوبت خبرهاي خوش است! نامه نیوز
• عکسي از هديه زيباي پزشکيان براي سلطان عمان دنیای اقتصاد
• پيشنهاد آمريکا: انتقال غني سازي به يکي از جزاير خليج فارس مثلث آنلاین
• تکليف قيمت گازوئيل روشن شد / تمام کاميون داران بخوانند خودرویک
• ايران هستهاي بدون جمهوري اسلامي همشهری آنلاین
• عکس/ هديه ويژه سلطان عمان به پزشکيان مشرق نیوز
• خبر خوش فرزين براي مردم ايران همشهری آنلاین
• عقبنشيني لندن از موضع سفير اين کشور درباره غنيسازي در ايران مشرق نیوز
• تونلي در زير تونل؛ جزئيات شگفتانگيز از تاکتيک نظامي قسام خبرگزاری تسنیم
• فوري / تصميم جديد درباره قيمت گازوئيل گرفته شد خودرویک
• "پدرام مدني" جاسوس رژيم صهيونيستي به دار مجازات آويخته شد خبرگزاری تسنیم
• شانس زيادي وجود دارد که ترامپ در مذاکرات با ايران موفق شود خبرآنلاین
• اولين تصوير از قاضي که امروز ترور شد+ عکس دنیای اقتصاد
• عراقچي عاقبت مذاکرات را مشخص کرد مثلث آنلاین
• تير خلاص به اعتصاب رانندگان کاميون | خواسته پادشاهان جاده پذيرفته شد گسترش نیوز
• آينده از راه رسيد! نخستين تصاوير از درگيري پهپادها و ربات ها درميدان جنگ همشهری آنلاین
• انتشار تصوير قاضي ترور شده در شيراز+ عکس اقتصاد نیوز
• پيام فوري و مشکوک ترامپ به نتانياهو درباره ايران افکار نیوز
• ردپاي تازه در ترور قاضي باقري + جزئيات نامه نیوز
• پيام محسني اژهاي در پي ترور قاضي دادگستري استان فارس اقتصاد نیوز
• پشتپرده زادوولد فراوان مهاجران افغان در ايران فاش شد/ چرا کسي کاري نميکند؟ اطلاعات
• سفر مهم پزشکيان به مسقط/ توافق ايران و آمريکا در عمان در راه است؟ اطلاعات
• خودروي شوتي اين مامور را زير گرفت و به شهادت رساند+ عکس دنیای اقتصاد
• ترامپ، توافق ايران را بپذير و يک پيروزي در کارنامهات ثبت کن! همشهری آنلاین
• فوري/ ترور يکي از قضات در شيراز+ جزئيات اقتصاد نیوز
• طرح آمريکا براي غزه و پاسخ همزمان رزمندگان مقاومت به آمريکاييها و صهيونيستها مشرق نیوز
• جزئيات جديد از شهادت قاضي احسان باقري خبرگزاری تسنی
• اراجيف جنجالي ترامپ عليه ايران + عکس افکار نیوز
• عراقچي عاقبت مذاکرات را مشخص کرد مثلث آنلاین
• سه کشور اروپايي به آمريکا هشدار دادهاند که ايران عمداً در حال به تأخير انداختن مذاکرات است تازه نیوز
• اولين واکنش ترامپ به روند دور پنجم مذاکرات ايران و آمريکا اکوایران
• اظهارات جديد فرمانده نيروي دريايي ارتش درباره ادعاي حمله به ناو زاگرس اقتصاد نیوز
• توافق با طعم تهديد؛ يا ايران همه چيز را رو ميکند، يا آمريکا ميزند زير ميز! نامه نیوز
• عراقچي از خجالت مقامات فرانسوي درآمد دنیای اقتصاد
• عکس/ رژه نظامي يگانهاي ويژه نيروهاي مسلح يمن در صنعا مشرق نیوز
• اعتصاب رانندگان کاميون به کجا رسيد ؟ پارس نیوز
• اگر به جاي مذاکره تحريممان کنند صدها راه داريم/ ايران قدرتمند تر از هميشه است مشرق نیوز
• هشدار کرهشمالي به آمريکا: اگر امنيت ميخواهي تهديد نکن مشرق نیوز
• چرا ويتکاف به سرعت محل مذاکرات ايران را ترک کرد؟ همشهری آنلاین
• آمريکا: از توقف کامل غنيسازي اورانيوم در ايران کوتاه نيامديم مثلث آنلاین
• توافق ايران و آمريکا در بغداد انجام مي شود مثلث آنلاین
• فتنه و آشوب ايستگاه پاياني مذاکره از نگاه آمريکا! مشرق نیوز
• سرلشکر سلامي: در ميانه جنگيم اما هراسي در کشور ديده نميشود+ فيلم اقتصاد نیوز
• معامله از پنجره عقبي؛ توافق در عراق در راه است؟ اکوایران
• بازديد امير ايراني ازپادگان تکاوران نيروي دريايي ارتش خبرگزاری تسنیم
• سپاه دست به ماشه است؛ پشيمان خواهيد شد اطلاعات
• پيام واسطه ها به ايران : توقف غني سازي براي مدتي معلوم مثلث آنلاین
• زمان توافق ايران و آمريکا اعلام شد! نامه نیوز
• بيانيه مهم سپاه پاسداران صادر شد | دست بر ماشه مهياي پاسخگويي قاطع و پشيمان کننده هستيم همشهری آنلاین
• اظهارات سرلشکر باقري درباره سرازير شدن سلاح به ايران در ۱۴۰۱+ فيلم دنیای اقتصاد
• بهانه ويتکاف قابل قبول نيست خبرگزاری تسنیم
• بازديد امير ايراني ازپادگان تکاوران نيروي دريايي ارتش خبرگزاری تسنیم
• روحاني ربودهشده در ايرانشهر آزاد شد + جزئيات همشهری آنلاین
• واکنش روسيه به دور پنجم مذاکرات ايران و آمريکا اقتصاد نیوز
• همکاري مشترک ايران و اوکراين براي ساخت ماهواره و هواپيما اقتصاد نیوز
• تصاوير؛ ديدار عراقچي با مقامات ارشد واتيکان فرارو
• تأثير اخراج افغانها بر اقتصاد ايران و خالي شدن جيب مردم اقتصاد ۱۰۰
• انقلاب نفتي در همسايگي ايران/ ثروت عظيم از دريا سرازير شد اقتصاد آنلاین
• تکاوران نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران خبرگزاری تسنی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
دیدار وزیر کشور و استانداران با رهبر انقلاب
رهبر معظم انقلاب اسلامی ظهر امروز در دیدار وزیر کشور و استانداران، با تأکید بر اینکه استانداران مدیر همه جانبه استان هستند، فضای عمومی کشور را برای خدمت مناسب و فرصت ها را زیاد دانستند و ضمن بیان برخی توصیهها، گفتند: یکی از موضوعات مهم موضوع مردم است که باید به میان مردم رفت و در اجتماعات آنها حاضر شد و سخنان آنها را حتی اگر تند باشد با حوصله شنید و به آنها توضیح لازم داده شود.
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار، استاندار را مسئول همه امور استان همچون تولید، محیط زیست، خدمات شهری، بازارچههای مرزی و دیپلماسی استانی خواندند و گفتند: البته با وجود تأکید بر این اصل در دولتهای مختلف، رؤسای جمهور به علت مخالفت برخی وزرا نتوانستند آن را به طور کامل حاکم کنند اما باید به استانداران اختیار داده شود تا آنها بتوانند در خصوص مسائل، تصمیمگیری و اقدام کنند.
ایشان با اشاره به سرشار بودن کشور از فرصتها و عاری بودن فضای عمومی از چالشهایی همچون جنگ، بیماری فراگیری مانند کرونا، مشکلات حادّ امنیتی و اختلافات جناحی و سیاسی پر رنگ خاطرنشان کردند: علاوه بر این، کشور از ظرفیت عظیم نیروی انسانی جوان، تحصیلکرده و کارآمد برخوردار است که هر دستگاهی این ظرفیت را شناسایی و از آن استفاده کرد، پیشرفتهای ملموسی رقم خورده است.
رهبر انقلاب از عضویت ایران در مجامع مهم منطقهای و جهانی همچون شانگهای و بریکس و سکانداری وزارت کشور به دست وزیری که شناخت خوبی از مناطق مختلف کشور دارد، بهعنوان فرصتهایی دیگر یاد کردند و با توصیه به انتخاب مدیرانی برخوردار از روحیه خدمت و سلامت نفس برای پیشبرد امور، گفتند: اگر مدیرانی با این روحیات برای استان انتخاب کنید هیچ فرصتی برای کار و پیشرفت از دست نخواهد رفت.
ایشان با تأکید بر پرهیز استانداران از فعالیتهای حاوی تعارض منافع همچون تجارت شخصی در دوره کوتاه خدمت، مراقبت از سلامت کشور و مبارزه با فساد را ضروری دانستند و افزودند: برخی سعی کردند ثابت کنند که فساد در جمهوری اسلامی به قول خودشان سیستمی است در حالی که چنین چیزی دروغ است و دستگاه سالم است اما رگههای قوی یا ضعیف فساد در برخی بخشها وجود دارد که باید با آن موارد قاطعانه مبارزه کرد.
حضرت آیتالله خامنهای مبارزه با فساد را از وظایف قطعی مدیران ارشد دانستند و با تأکید بر اینکه شرط لازم و اول مبارزه با فساد، دور بودن مسئولان و خانوادههایشان از عوامل فسادزا است، افزودند: ضرر و زیان دچار شدن یک مسئول به فساد به علت جایگاه حساسی که در آن قرار دارد مضاعف و عذاب آن نیز در پیشگاه الهی دوچندان است البته همچنانکه در پیام مفصل و مهم چندین سال قبل تأکید کردم فساد همچون اژدهایی هفتسر است که به آسانی از بین نمیرود و مبارزه با آن را باید ادامه داد.
ایشان در توصیهای دیگر، مسئولان و استانداران را به حضور در میان مردم و گرم گرفتن با آنها و شنیدن با حوصله سخنان حتی تند مردم سفارش کردند و افزودند: این کار باعث جلب محبت مردم به شما و کمک آنها در مواقع حساس خواهد شد.
رهبر انقلاب همچنین استانداران را به تشرّع، اجتناب از محرمات الهی و اقبال به آیینهای دینی، اهتمام به تحقق شعار سال و مبارزه جدی و هماهنگ با قاچاق کالا توصیه کردند.
در ابتدای این دیدار، آقای «اسکندر مؤمنی» وزیر کشور ضمن بیان گزارشی از برنامههای در دست اقدام گفت: سرمایهگذاری برای تولید، محرومیتزدایی، اشتغالزایی، مردمداری و مهرورزی به مردم و ارتباط با طبقات مختلف، جوانگرایی، دیپلماسی اقتصادی و ارتباط با همسایگان، ساماندهی اتباع بیگانه و تأمین امنیت پایدار از جمله برنامهها و اولویتهای وزارت کشور است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
رهبر معظم انقلاب: امروز برای خدمت به مردم، فضای عمومی کشور مناسب و فرصتها بسیار است
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار وزیر کشور و استانداران با تأکید بر پرهیز استانداران از فعالیتهای حاوی تعارض منافع همچون تجارت شخصی در دوره کوتاه خدمت، مراقبت از سلامت کشور و مبارزه با فساد را ضروری دانستند.
زمان مطالعه: ۲ دقیقه
اسکندر مؤمنی وزیر کشور، بههمراه استانداران سراسر کشور ظهر امروز چهارشنبه با حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه استانداران مدیر همهجانبه استان هستند، فضای عمومی کشور را برای خدمت مناسب و فرصتها را زیاد دانستند و ضمن بیان برخی توصیهها، گفتند: یکی از موضوعات مهم موضوع مردم است که باید به میان مردم رفت و در اجتماعات آنها حاضر شد و سخنان آنها را حتی اگر تند باشد با حوصله شنید و به آنها توضیح لازم داده شود.
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار، استاندار را مسئول همه امور استان همچون تولید، محیط زیست، خدمات شهری، بازارچههای مرزی و دیپلماسی استانی خواندند و گفتند: البته با وجود تأکید بر این اصل در دولتهای مختلف، رؤسای جمهور بهعلت مخالفت برخی وزرا نتوانستند آن را بهطور کامل حاکم کنند اما باید به استانداران اختیار داده شود تا آنها بتوانند در خصوص مسائل، تصمیمگیری و اقدام کنند.
ایشان با اشاره به سرشار بودن کشور از فرصتها و عاری بودن فضای عمومی از چالشهایی همچون جنگ، بیماری فراگیری مانند کرونا، مشکلات حادّ امنیتی و اختلافات جناحی و سیاسی پررنگ خاطرنشان کردند: علاوه بر این، کشور از ظرفیت عظیم نیروی انسانی جوان، تحصیلکرده و کارآمد برخوردار است که هر دستگاهی این ظرفیت را شناسایی و از آن استفاده کرد، پیشرفتهای ملموسی رقم خورده است.
رهبر انقلاب از عضویت ایران در مجامع مهم منطقهای و جهانی همچون شانگهای و بریکس و سکانداری وزارت کشور بهدست وزیری که شناخت خوبی از مناطق مختلف کشور دارد، بهعنوان فرصتهایی دیگر یاد کردند و با توصیه به انتخاب مدیرانی برخوردار از روحیه خدمت و سلامت نفس برای پیشبرد امور، گفتند: اگر مدیرانی با این روحیات برای استان انتخاب کنید هیچ فرصتی برای کار و پیشرفت از دست نخواهد رفت.
ایشان با تأکید بر پرهیز استانداران از فعالیتهای حاوی تعارض منافع همچون تجارت شخصی در دوره کوتاه خدمت، مراقبت از سلامت کشور و مبارزه با فساد را ضروری دانستند و افزودند: برخی سعی کردند ثابت کنند که فساد در جمهوری اسلامی بهقول خودشان سیستمی است در حالی که چنین چیزی دروغ است و دستگاه سالم است اما رگههای قوی یا ضعیف فساد در برخی بخشها وجود دارد که باید با آن موارد قاطعانه مبارزه کرد.
حضرت آیتالله خامنهای مبارزه با فساد را از وظایف قطعی مدیران ارشد دانستند و با تأکید بر اینکه شرط لازم و اول مبارزه با فساد، دور بودن مسئولان و خانوادههایشان از عوامل فسادزا است، افزودند: ضرر و زیان دچار شدن یک مسئول به فساد بهعلت جایگاه حساسی که در آن قرار دارد مضاعف و عذاب آن نیز در پیشگاه الهی دوچندان است البته همچنان که در پیام مفصل و مهم چندین سال قبل تأکید کردم فساد همچون اژدهایی هفتسر است که بهآسانی از بین نمیرود و مبارزه با آن را باید ادامه داد.
ایشان در توصیهای دیگر، مسئولان و استانداران را به حضور در میان مردم و گرم گرفتن با آنها و شنیدن با حوصله سخنان حتی تند مردم سفارش کردند و افزودند: این کار باعث جلب محبت مردم به شما و کمک آنها در مواقع حساس خواهد شد.
رهبر انقلاب همچنین استانداران را به تشرّع، اجتناب از محرمات الهی و اقبال به آیینهای دینی، اهتمام به تحقق شعار سال و مبارزه جدی و هماهنگ با قاچاق کالا توصیه کردند.
در ابتدای این دیدار، آقای «اسکندر مؤمنی» وزیر کشور ضمن بیان گزارشی از برنامههای در دست اقدام گفت: سرمایهگذاری برای تولید، محرومیتزدایی، اشتغالزایی، مردمداری و مهرورزی به مردم و ارتباط با طبقات مختلف، جوانگرایی، دیپلماسی اقتصادی و ارتباط با همسایگان، ساماندهی اتباع بیگانه و تأمین امنیت پایدار از جمله برنامهها و اولویتهای وزارت کشور است.
امروز برای خدمت به مردم، فضای عمومی کشور مناسب و فرصتها بسیار است
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه استانداران مدیر همه جانبه استان هستند، فضای عمومی کشور را برای خدمت مناسب و فرصتها را زیاد دانستند.
رهبر معظم انقلاب: ساختارهای فسادزا در قوه قضاییه باید در هم شکسته شود
رهبر معظم انقلاب تاکید کردند: اکثریت قضات، افرادی شریف، پاکدست، نجیب، مؤمن و زحمتکش هستند اما با معدود افراد فاسد که به کار و آبروی دیگران آسیب میزنند، باید برخورد شود البته در مقوله مبارزه با فساد، کار اصلی، مقابله با ساختارهای فسادزا و در همشکستن آن هاست.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد