درامتداد تاریکی-ماجرای یورش مردان مسلح به انبار کاتالیزور!
سید خلیل سجادپور- عاملان دستبرد مسلحانه به انبار بزرگ اگزوز خودرو و کاتالیزور در جاده کلات مشهد که نگهبان مجموعه و خانواده وی را به طرز وحشتناکی تهدید به مرگ کرده بودند، درحالی با تلاش کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی دستگیر شدند که راز سرقتهای دیگری نیز فاش شد. رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی روز گذشته پس ازدستگیری آخرین متهم این پرونده حساس سرقت مسلحانه به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: حدود ساعت ۳ بامداد بیست و یکم مرداد چند پژو سوار مسلح به یک مجموعه خرید و فروش اگزوز و کاتالیزور هجوم بردندو در حالی که خانواده نگهبان مجموعه را با سلاح کلت و وینچستر تهدید به مرگ میکردند، قفل و در انبار بزرگ این مجموعه را شکستند و چند میلیارد تومان اموال شامل ۱۵۰ کیلوگرم خاک مستعمل کاتالیزور، ۸۳۸ عدد کاتالیزور، مقداری اگزوز،لپ تاپ،انگشترهای فیروزه و غیره را به سرقت بردند. سرهنگ کارآگاه جواد شفیعزاده افزود: دزدان نقابدار حتی دوربینهای مداربسته را نیز سرقت کرده بودند تا سرنخی از خود به جا نگذارند اما پس از گزارش موضوع به پلیس آگاهی بلافاصله تحقیقات تخصصی گستردهای با هدایت مستقیم سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی) آغاز و مشخص شد که دزدان مسلح نقابدار از 2 دستگاه خودروی پژو برای دستبرد به انبار اگزوز استفاده کردهاند و هنگام ارتکاب جرم پوشش محلی برخی مناطق بلوچ نشین ایرانی و افغانستانی را به تن داشته اند.
این مقام ارشد انتظامی تصریح کرد: با توجه به تاکید سردار سرتیپ محمد کاظم تقوی (فرمانده انتظامی استان خراسان رضوی) برای مقابله سریع و قاطعانه با جرایم خاص، گروهی از کارآگاهان دایره مبارزه با سرقتهای مسلحانه به سرپرستی سرهنگ وحید حمیدفر، دامنه تحقیقات را به جاده فرعی خاکی معروف به جاده کورهها کشاندند و به ردزنی دزدان مسلح در اطراف روستای گرجی پرداختند تا این که سرنخهایی از یک تبعه خارجی به دست آمد که از خرید مقادیر زیادی کاتالیزور توسط مالک مجموعه اگزوز فروشی اطلاع داشت و بدین ترتیب وی زیر چتر اطلاعاتی کارآگاهان قرار گرفت. وی با اشاره به شناسایی دیگر سارقان مسلح از طریق فناوریهای نوین و مخابراتی خاطرنشان کرد: بالاخره صبح سیزدهم شهریور یکی از اعضای اصلی باند سرقت مسلحانه به نام «ابوالفضل -خ» در اطراف شهرک رضویه مشهد با شگرد خاص کارآگاهی دستگیر شد و با اعتراف وی یکی دیگر از اعضای باند نیز که «عرفان» نام دارد هنگامی که در خواب صبحگاهی به سر میبرد، درمحاصره کارآگاهان قرار گرفت و به دام افتاد. سرهنگ کارآگاه شفیعزاده ادامه داد: در بازرسی از مخفیگاه دزدان مسلح مبالغ هنگفتی وجه نقد به همراه افشانه فلفل، گوشی تلفن و چاقوی دسته آهنی کشف شد و در ادامه عملیات نیز 3 عضو دیگر باند سرقت مسلحانه به دام افتادند و به مقر انتظامی منتقل شدند. رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی اضافه کرد: بررسیهای تخصصی کارآگاهان بیانگرآن بود که دزدان نقابدار مسلح با برنامهریزی قبلی به انبار بزرگ اگزوز دستبرد زدهاند و هدف آن ها سرقت کاتالیزور و اگزوز برای فروش به مالخران بوده است. در این میان آن ها به سرقتهای دیگری هم اعتراف کردهاند که تحقیقات با دستورهای ویژه قاضی سجادی شهری (بازپرس شعبه ۲۰۴ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد) همچنان ادامه دارد. سرهنگ جواد شفیعزاده همچنین به کشف اموال سرقتی از مخفیگاه دزدان مسلح اشاره کرد و گفت:با اعترافات متهمان مشخص شد که آنان بخشی از اموال سرقتی را نیز به مالخران فروختهاند، به همین دلیل گروه عملیاتی کارآگاهان دایره مبارزه با سرقت مسلحانه یکی از مالخران را در بولوار بهمن منطقه خواجه ربیع مشهد دستگیر کردند که در بازرسی از منزل وی مقادیری از کاتالیزورهای سرقتی و تعدادی اگزوز به همراه یک پلاستیک حاوی خاکهای مستعمل کاتالیزور کشف و ضبط شد. مقام انتظامی افزود: با توجه به احتمال وقوع جرایم مسلحانه دیگر توسط اعضای این باند خطرناک بازجوییهای تخصصی از آنان وارد مرحله جدیدی شده است. خراسان : شماره : 21309 - ۱۴۰۲ يکشنبه ۲۶ شهريور
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-دستگیری نگهبانی که صاحب باغ را کشت
توکلی -نگهبانی که صاحب باغ پسته را با شلیک گلوله اسلحه شکاری به قتل رسانده بود درکمتر از یک هفته به چنگ پلیس افتاد.به گزارش خراسان،فرمانده انتظامی شهرستان زرند در تشریح جزئیات این حادثه بیان کرد:به دنبال وقوع یک فقره قتل به دلیل تنش بین نگهبان و صاحب باغ پسته در سیزدهم شهریور امسال در محدوده روستای یزدان آباد شهرستان زرند موضوع در دستورکار نیروهای پلیس آگاهی قرارگرفت.سرهنگ صمدا... ترابی با اشاره به شناسایی هویت قاتل در همان روزهای نخست وقوع قتل ادامه داد: به رغم تلاش پلیس برای دستگیری متهم، اقدامات پلیسی در همان روزهای اولیه به نتیجه نرسید و مشخص شد متهم از روستا به مقصد نامعلومی گریخته است.این مسئول انتظامی افزود:تلاش ماموران برای دستگیری قاتل همچنان ادامه داشت تا این که سرنخی از حضور متهم در یکی از روستاهای زرند پیدا شد و با انجام کار اطلاعاتی، مخفیگاه این متهم شناسایی و در یک عملیات منسجم و ضربتی پلیس دستگیر شد.فرمانده انتظامی شهرستان زرند با اشاره به کشف سلاح شکاری به کار رفته و مقادیری مهمات در قتل خاطرنشان کرد: متهم در مواجهه با مستندات پلیس به انجام قتل اعتراف و علت و انگیزه قتل را اختلاف شخصی با صاحب باغ ذکر کرد.شایان ذکر است متهم پس از تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی تحویل مرجع قضایی شد. خراسان : شماره : 21304 - ۱۴۰۲ شنبه ۱۸ شهريور
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-بخشش قاتل پای چوبه دار
توکلی -جوان محکوم به قصاص پای چوبه دار در اجرای پویش «به حرمت امام حسین (ع) می بخشم» زندگی دوباره یافت.
به گزارش خراسان ،معاون توسعه حل اختلاف استان کرمان بیان کرد: این متهم که در سال ۹۷ به دلیل اختلافات مالی دوست خود را به صورت عمدی به قتل رسانده بود با تقاضای اولیای دم و تایید دیوان عالی کشور محکوم به قصاص شده بود.
مهدی تقی زاده اظهارکرد:با تلاش کارکنان زحمت کش شورای حل اختلاف شعبه۴۰شهرستان کرمان پرونده قتل عمدبا دریافت رضایت اولیای دم منجر به صلح و سازش شد و قاتل پای چوبه دار از مرگ نجات یافت و فرصت زندگی مجدد و اصلاح رفتار خویش را به دست آورد.
این مقام قضایی ادامه داد: با کسب رضایت اولیای دم مقتول و با درخواست شاکی،پرونده به شعبه۴۰شورای حل اختلاف شهرستان کرمان ویژه زندان برای دریافت رضایت وصلح وسازش ارجاع شد
معاون قضایی رئیس کل دادگستری کرمان افزود: کارکنان شورای حل اختلاف شعبه مذکور بعد از حدود 2 سال تلاش و تشکیل جلسات مکرر با اولیای دم و استفاده از صاحب نفوذها ،درنهایت درزمان اجرای حکم موفق به سازش شدندوتوانستند پای چوبه داررضایت اولیای دم را بدون چشمداشت مالی وفقط به حرمت امام حسین (ع) کسب کنند.وی ضمن قدردانی ازخانواده اولیای دم وکارکنان شعبه شورای حل اختلاف شهرستان کرمان ویژه زندان وتمامی کسانی که در این امر خداپسندانه سهیم بوده اند گفت: بخشش از صفات ارزشمند انسانی است ، پیش ازآن که آثاربخشش فرد به دیگری برسد به خودش می رسد. یکی از مواقعی که عفو و بخشش به شکل زیبایی خودنمایی می کند زمانی است که کسی می تواند و قدرت عمل و جبران دارد ولی عفو می کند و می بخشد. خراسان : شماره : 21299 - ۱۴۰۲ شنبه ۱۱ شهريور
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-پلیس سد راه محموله ۲۴۰ کیلویی تریاک شد
کرمانی - در عملیات پلیس شهرستان بافت محموله سنگین تریاک از خودروی پژو پارس کشف شد.
فرمانده انتظامی استان کرمان اظهارکرد: نیروهای پلیس مبارزه با مواد مخدر بافت هنگام کنترل خودروهای عبوری محور اصلی این شهرستان به یک دستگاه پژو پارس عبوری مشکوک و این خودرو را جهت بررسی متوقف کردند.
سردارناصر فرشید ادامه داد:در بازرسی از این خودرو۲۴۰ کیلو تریاک کشف و در این خصوص یک متهم که در صدد انتقال این محموله به مرکز کشور بود دستگیر و پس از واکاوی های اطلاعاتی با تشکیل پرونده به مرجع قضایی معرفی شد.
این مقام ارشد انتظامی تصریح کرد: پلیس باتلاش و اقدامات اطلاعاتی دقیق و طولانی مدت در زمینه شناسایی و دستگیری عاملان حمل و توزیع مواد خانمان سوز مخدر بر همکاری مسئولانه مردم، خود مراقبتی و نظارت بر فرزندان تاکید دارد. خراسان : شماره : 21296 - ۱۴۰۲ سه شنبه ۷ شهريور
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-وحشت آفرینی شیاطین صدمتری بازنگ های رسوایی!
اختصاصی خراسان
سید خلیل سجادپور -باند مخوف زورگیری از رانندگان در بزرگراه صد متری مشهد هنگامی متلاشی شد که «زنگ رسوایی» برای تعدادی از طعمههای اعضای این باند به صدا درآمد. به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، سوم مرداد گذشته راننده ۵۳ سالهای که در بزرگراه صد متری مشهد تردد میکرد ناگهان با زن جوانی در حاشیه بزرگراه روبرو شد که گویی به انتظار تاکسی ایستاده است .مرد راننده بیدرنگ پدال ترمز را فشرد و مقابل او توقف کرد. زن با طنازی و عشوهگری خاصی درون خودرو نشست و بلافاصله سر صحبت را با راننده میانسال باز کرد و از هر دری سخن گفت وسپس پیشنهاد شیطانی و رفاقت عاشقانه را مطرح کرد. راننده خودرو که غافلگیر شده بود نگاهی ناباورانه به زن جوان انداخت و تسلیم وسوسه شیطانی شد. در این هنگام مسافر جوان او را به سوی سوئیتی در اطراف صد متری کشاند که برای مدت کوتاهی اجاره کرده بود. دقایقی بعد زن جوان آبمیوهای را به شکار نگون بخت خود تعارف کرد که به مواد بیهوشی آلوده کرده بود. راننده مذکور هم بدون توجه به فرجام این وسوسه شیطانی، آبمیوه را سر کشید اما هنوز مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که احساس گیجی و خواب آلودگی کرد. در همین اثنا ناگهان دو جوان قلدر و عصبانی وارد سوئیت شدند و مرد راننده را که هنوز سایه روشنهایی از مردان خشن را میدید به شدت زیر مشت و لگد گرفتند و از آنجا گریختند.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: ۲۴ ساعت از این حادثه تلخ گذشته بود که مرد راننده به هوش آمد، وقتی چشمانش را باز کرد در همان خانهای قرار داشت که یک روز قبل به همراه زن جوان به آن جا آمده بود ولی هیچ یک از اموالش نبود، تازه فهمید در چنگ باند زورگیری افتاده است و آن ها حتی گوشی تلفن، مدارک ،انگشتر نفیس و پولهایش را به سرقت بردهاند. دقایقی در افکار خود غرق شد اما نمیتوانست برای این رسوایی تصمیمی بگیرد وحشت زده و نگران به یاد خودرواش افتادو سراسیمه از منزل بیرون آمد اما خوشبختانه زورگیران خودرو را با خود نبرده بودند. مرد راننده نفس راحتی کشید و به طرف منزلش به راه افتاد .خانوادهاش که بسیار نگران و مضطرب بودند با دیدن او غوغایی به راه انداختند و از این که او را سلامت میدیدند خیلی خوشحال بودند، ولی این خوشحالی دوام چندانی نداشت چرا که زنگ رسوایی او در گوشی تلفن همسرش به صدا درآمد. وقتی همسر راننده کلید پاسخ را فشرد رنگ از چهرهاش پرید، باورش نمیشد. بلافاصله اینترنت گوشی را روشن کرد. او شوک زده به تصاویری از شوهرش نگاه میکرد که بسیار زننده و خصوصی بودند. زنگ رسوایی برای مرد راننده به صدا درآمده بود و شیاطین صد متری تصاویری زشت را برای خانواده او فرستاده بودند ولی زنگ رسوایی پایانی نداشت. یکی از زورگیرها از آن سوی خط تهدید کرد که اگر ۴۰ میلیون تومان پرداخت نکنند آن تصاویر را به همراه عکس و فیلمهای زننده دیگر به همه مخاطبین گوشی تلفنش ارسال میکند !مرد راننده که حالا دیگر آبروی خود را در خطر میدید چارهای جز مراجعه به پلیس نیافت .
بنابر گزارش روزنامه خراسان این گونه بود که مرد راننده راهی کلانتری شد و ماجرای «زنگ رسوایی»را مو به مو گزارش داد. با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع و احتمال وقوع جرایم بیشتر توسط اعضای باند مخوف «شیاطین صدمتری» این پرونده با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ احمد نگهبان(رئیس پلیس مشهد)به گروهی از کارآگاهان اداره مبارزه با جرایم خشن سپرده شد تا تحقیقات گستردهای برای شناسایی و دستگیری اعضای این باند آغاز شود. بالاخره پس از گذشت حدود ۱۵ روز از این ماجرای تکان دهنده سرنخهایی از یک زن جوان سابقهدار به دست آمد که احتمال میرفت یکی از شیاطین صد متری باشد. به همین دلیل کارآگاهان مراتب را به قاضی اسماعیل عندلیب( معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) اطلاع دادند و سپس با راهنمایی و دستورات خاص قضایی به ادامه تحقیق پرداختند. آن ها در مدت کوتاهی و باپایشهای اطلاعاتی موفق شدند زن جوان را سوار بر یک دستگاه پراید در حالی شناسایی کنند که به همراه یکی دیگر از اعضای این باند در مسیر بولوار خواجه ربیع در تردد بود .کارآگاهان بیدرنگ خودرو را در خیابان «مهرمادر»متوقف و زن و مرد ۲۴ و ۲۵ ساله را به مقر انتظامی انتقال دادند دو عضو این باند که به مواد مخدر صنعتی از نوع شیشه اعتیاد دارند در بازجوییهای تخصصی و مواجهه با چند مال باخته دیگر به ۵ فقره زورگیری و اخاذی از رانندگان بزرگراه صد متری اعتراف کردند.در همین حال بررسیهای پلیس نشان داد که زورگیرها از گوشیهای سرقتی طعمههای قبلی خود برای ارسال تصاویر واخاذی از طعمههای جدید خود استفاده میکردند و همچنین مدارک سرقتی را نیز به مالکان سوئیتهای اجارهای میدادند تا سرنخی از خود بر جایی نگذارند اما خالکوبی روی دست یکی از اعضای اصلی باند سرنخ مهمی برای شناسایی آنان شد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان بررسیهای بیشتر درباره جرایم احتمالی دیگر اعضای این باند مخوف در حالی ادامه دارد که متهم فراری دیگر این پرونده نیز تحت تعقیب پلیس قرار گرفته است. خراسان : شماره : 21296 - ۱۴۰۲ سه شنبه ۷ شهريور
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-جاسازی بیش از ۳ هزار کیلو سیم برق سرقتی زیر بار ضایعات
توکلی - پلیس انتقال محموله سیم و کابل سرقتی را ناتمام گذاشت.به گزارش خراسان، رئیس پلیس آگاهی استان کرمان تشریح کرد: نیروهای پلیس آگاهی در اجرای کشف چندین فقره سرقت سیم برق با انجام اقدامات اطلاعاتی دقیق از حمل مقدار زیادی سیم برق سرقتی از طریق یک دستگاه کامیون حامل ضایعات باخبر شدند و این کامیون را در یکی از محورهای خروجی مرکز استان کرمان متوقف کردند.سرهنگ حمیدرضا میرحبیبی ادامه داد: ماموران در بازرسی چندین ساعته از زیر بار ضایعات این کامیون حجم زیادی سیم و کابل برق سرقتی به وزن بیش از 3 هزار و۳۰۰ کیلوگرم را کشف کردند . ماموران در این زمینه یک متهم را که درصدد انتقال این اقلام سرقتی در قالب ضایعات به دیگر نقاط کشور بود، دستگیر کردند. این مقام انتظامی با اشاره به تلاش های اخیر ماموران پلیس در حوزه کشف انواع سرقت ها از طریق پایش نامحسوس اقدامات برخی کارگاه های ضایعاتی خاطرنشان کرد: در پی دستگیری این متهم، هویت تعدادی از همدستان وی نیز شناسایی شده و اقدامات بعدی برای دستگیری آن ها در حال انجام است. فرمانده انتظامی شهرستان کرمان نیز افزود: به دنبال افزایش و وقوع موارد متعددی از سرقت سیم و کابل برق در شهرستان و با توجه به این که صنعت برق یکی از زیرساختهای مهم است، طرح های ویژهای با افزایش گشت های محسوس و نامحسوس موتوری و خودرویی در دستور کار قرار گرفت. سرهنگ مهدی پورامینایی تصریح کرد: با اجرای این طرح ها و تدابیر مختلف، سرقت سیم و کابل برق در مرداد نسبت به ماه قبل ۲۱ درصد کاهش یافت و در این مدت ۱۷ سارق به جرم ۱۰۴ فقره سرقت سیم و کابل در حوزه استحفاظی شناسایی و دستگیر شدند. خراسان : شماره : 21295 - ۱۴۰۲ دوشنبه ۶ شهريور
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-غفلتی که زندگی ام را متلاشی کرد
وقتی آن مشاور قلابی در فضای مجازی، جذاب نبودن ظاهر مرا به رخم کشید، دیگر حال خودم را نفهمیدم، انگار غرورم لگدمال شده بود و احساس حقارت میکردم، این بود که بیدرنگ و در پی پیشنهاد آن مرد مکار، تصویری بدون حجاب از خودم سلفی گرفتم و برایش ارسال کردم اما همین غفلت بچگانه بود که ...
به گزارش توکلی خبرنگار روزنامه خراسان، زن ۲۵ ساله که برای رهایی از یک مخمصه وحشتناک به یکی از مراکز مشاوره و مددکاری پلیس کرمان مراجعه کرده بود، با بیان این که غفلتی غم انگیز زندگی ام را به نابودی کشاند! درباره این ماجرای تلخ و تاسف بار به کارشناس اجتماعی گفت: دو سال بیشتر از آغاز زندگی مشترکم با «رضا» نمیگذشت که روزی به خاطر یک موضوع پوچ و بیهوده با هم به مشاجره پرداختیم. در همین هنگام همسرم کلمهای به کار برد که من احساس کردم قصد توهین و تحقیر مرا دارد. آن قدر دختر احساساتی و زودرنجی بودم که این موضوع را جدی گرفتم و از آن روز به بعد قهر و آشتیهای ما شروع شد و من از این کلمه به عنوان اهرمی برای ابراز ناراحتیهایم استفاده میکردم. اما حقیقت ماجرا این بود که هنوز یاد نگرفته بودم در برابر ناملایمات و تلخکامیهای روزگار و تنگناهای زندگی مشترک مقاومت کنم و درکنار همسرم قرار بگیرم تا با یکدیگر بر مشکلات تکراری و روزمره فائق بیاییم. خلاصه، این اختلافات جزئی که در هر زندگی مشترکی وجود دارد برای من معمایی پیچیده بود که نمیتوانستم به راحتی آن را حل کنم! به همین دلیل هم مدام و بر سر هر موضوعی حتی تاخیر چند ساعته همسرم یا خرید مایحتاج زندگی به جدل و درگیری لفظی ادامه میدادم تا این که حدود یک سال قبل زمانی که در فضاهای مجازی جست وجو میکردم ناگهان به صفحهای رسیدم که در آن افرادی شبیه من مشکلات روزمره خود را با یکدیگر به اشتراک میگذاشتند و مردی هم به عنوان مشاور و کارشناس مسائل خانوادگی و زناشویی به سوالات آن ها پاسخ میداد. برای دقایقی به مطالعه مشکلات مطرح شده و راهکارهایی پرداختم که در این گروه اجتماعی به کاربران ارائه میشد. خیلی از دختران و زنان جوان بیپرده از مسائل و تلخکامیهای زندگی مشترکشان سخن میگفتند. من هم که بسیاری از درددلها و نگرانیها را شبیه زندگی خودم میدیدم، در یک لحظه تصمیم گرفتم مشکلاتم را برای آن مشاور بازگو کنم شاید راهکاری برای رهایی از وضعیت به من هم ارائه بدهد. ناخواسته دستم روی صفحه کلید گوشی تلفن لغزید و با متن کوتاهی ماجرای اختلاف خانوادگی ام با «رضا» را برای «ادمین» نوشتم! چند ساعت بعد بود که پیامی از سوی مدعی مشاورههای خانوادگی برایم ارسال شد و از من خواست تا جزئیات بیشتری بنویسم. با آغاز این گفت وگوی مجازی، چندین ساعت به صورت پیامکی سیر تا پیاز مشکلاتم را برایش نوشتم و او نیزمدام سوالات دیگری مطرح میکرد و سپس راهکارهایی برای بهبود روابط عاطفی و اخلاقی بین من و همسرم ارائه میداد. بعد از گذشت حدود یک هفته از این ارتباطهای مجازی در نهایت به من گفت: شاید شما جذابیت ظاهری ندارید و همسر شما از این موضوع رنج میبرد! این جمله او در حالی همچون پتکی سنگین بر سرم فرود آمد که از من خواست تصویری از خودم را برایش ارسال کنم. من هم که احساس میکردم با این جمله خیلی تحقیر شده ام، بیدرنگ تصویری بدون حجاب و به صورت سلفی گرفتم و برای او فرستادم اما دیگر پاسخی نداد! خیلی نگران شدم و اضطراب سراسر وجودم را فراگرفت با خودم میاندیشیدم شاید او راست میگوید. چند بار دیگر پیام دادم که چرا پاسخم را نمیدهی؟ در همین هنگام بدون تعارف برایم نوشت: «من محو زیبایی تصویر زنی شدم که هر کسی آرزویش را دارد! ولی همسر شما ناسپاس است!» با این جمله انگار قند در دلم آب شد و حس غرورآمیزی وجودم را لرزاند! این بود که تا به خود آمدم یک ماه از ارسال پیامهایی میگذشت که دیگر هیچ ارتباطی به مشکلات خانوادگی من نداشت. در این مدت با چرب زبانی و تعریف و تمجیدهای او تصاویر بیشتری از خودم به همراه جملاتی محبت آمیز برایش میفرستادم تا این که حدود 2 ماه قبل پیامی تهدیدآمیز برایم ارسال کرد که آیدی صفحه تلگرام همسرم را دارد و اگر مبلغ هنگفتی پرداخت نکنم آن تصاویر و پیامها را برای او ارسال میکند! این در حالی بود که نخواستم بیشتر از این فریب آن شیاد حیله گر را بخورم و پولی هم به او ندادم. مشاور قلابی هم تهدیدش را عملی کرد و همه تصاویر زشت و زننده را برای همسرم فرستاد به طوری که زندگی مرا به نابودی کشاند و حالا با این رسوایی بزرگ همه اطرافیانم به چشم زنی هرزه و فاسد به من مینگرند و ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با توجه به حساسیت موضوع، بررسیهای کارشناسی و قانونی این پرونده بلافاصله در دستور کار نیروهای انتظامی قرار گرفت.
ماجرای واقعی با همکاری معاونت اجتماعی پلیس کرمان . خراسان : شماره : 21293 - ۱۴۰۲ شنبه ۴ شهريور
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-تصادف هولناک گوشی قاپ بعد از سرقت
سجادپور- جوان موتورسواری که گوشی کودکان و نوجوانان را با شگردی خاص می ربود، هنگام تعقیب شهروندان با یک دستگاه خودروی عبوری تصادف کرد و راهی بیمارستان شد.به گزارش روزنامه خراسان، این حادثه چند روز قبل در شهرک شهید رجایی مشهد هنگامی رخ داد که جوان موتورسواری به بهانه تماس تلفنی ضروری، گوشی کودک 11 ساله ای را از وی گرفت و بلافاصله متواری شد. همزمان با فریادهای این پسربچه، تعدادی از شهروندان در حالی به طرف موتورسوار گوشی قاپ دویدند که او در خلاف جهت حرکت خودروها، گاز موتورسیکلت را فشرد و با سرعت وحشتناکی به طرف بولوار شهید مفتح شرقی گریخت. در همین حال بود که ناگهان پراید سفیدرنگی را مقابل خود دید که در مسیر خود حرکت می کرد ولی دزد گوشی نتوانست موتورسیکلت را کنترل کند و با شدت با پراید تصادف کرد. بنابر گزارش روزنامه خراسان گوشی قاپ مذکور که دچار شکستگی اندام شده بود در محاصره شهروندان قرار گرفت و طولی نکشید که با تماس آن ها ، نیروهای امدادی و پلیسی نیز از راه رسیدند و سارق گوشی را به بیمارستان انتقال دادند. بررسی های بیشتر پلیس در این باره ادامه دارد. خراسان : شماره : 21290 - ۱۴۰۲ سه شنبه ۳۱ مرداد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-زورگیری با تبرزین!
سجادپور – دزدی که با چاقوی ضامن دار و تبرزین از شهروندان زورگیری می کرد، اعضای باند خود را به پلیس لو داد و به 5 فقره سرقت گوشی تلفن اعتراف کرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، چند روز قبل دزد موتورسواری که در خیابان شیخ صدوق مشهد در کمین طعمه ای برای سرقت بود، ناگهان به طرف مردی هجوم برد و پس از قاپیدن گوشی وی متواری شد. در این هنگام شهروندان با مشاهده این صحنه، بلافاصله به تعقیب دزد موتورسوار پرداختند و حدود 200 متر بعد او را به محاصره درآوردند و نگذاشتند به فرار خود ادامه دهد. در همین حال نیروهای گشت کلانتری رسالت مشهد که مشغول انجام وظیفه در حوزه استحفاظی بودند، خود را به محل دستگیری سارق موتورسوار رساندند و در حالی حلقه های قانون را بر دستان وی گره زدند که در بازرسی بدنی از این سارق 22 ساله، تبرزین، چاقوی ضامن دار و پنجه بوکس به همراه گوشی سرقتی کشف شد. گزارش روزنامه خراسان حاکی است، با انتقال این متهم خشن به مقر انتظامی، بازجویی های فنی از وی در دایره تجسس آغاز شد. وی که هنگام ارتکاب جرم دستگیر شده بود، دیگر چاره ای جز بیان حقیقت زورگیری های خود نداشت و به همین دلیل به زورگیری از شهروندان با تبرزین و چاقوی ضامن دار اعتراف کرد و گفت: خرداد گذشته خدمت سربازی ام به پایان رسید و سپس به همراه دوستانم زورگیری و سرقت گوشی را شروع کردیم. وی در حالی که دیگر اعضای مرتبط با زورگیری ها را به نیروهای انتظامی لو می داد، افزود: من و یکی از دوستانم سوار بر موتورسیکلت گوشی مردم را می قاپیدیم و اگر کسی مقاومت می کرد با تهدید تبرزین رو به رو می شد. بنابر گزارش روزنامه خراسان، تحقیقات ویژه ماموران تجسس با دستورات سرگرد لطفی (رئیس کلانتری رسالت مشهد) برای کشف سرقت های دیگر این زورگیر معتاد و سابقه دار با هماهنگی های قضایی ادامه دارد. خراسان : شماره : 21286 - ۱۴۰۲ پنج شنبه ۲۶ مرداد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-«دزد خودرو» از مالخر گوشی سرقتی خرید!
سجادپور- سارق پراید که در عملیات تعقیب و گریز پلیس مشهد به دام افتاد، در بازجویی ها اعتراف کرد که گوشی تلفن همراهش را از مالخران اموال سرقتی خریده است.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ماموران کلانتری رسالت مشهد که در راستای اجرای طرح امنیت محله محور، به گشت زنی در حوزه استحفاظی خود ادامه می دادند، ناگهان با پرایدی در خیابان فتاح روبه رو شدند که راننده آن با مشاهده پلیس، پدال گاز را فشرد و با سرعت زیادی از برابر دیدگان نیروهای انتظامی فرار کرد.
نیروهای گشت کلانتری نیز بلافاصله پلاک خودرو را از مرکز فرماندهی استعلام کردند که مشخص شد پراید مشکی رنگ، سرقتی است، بنابراین نیروهای گشت نامحسوس به تعقیب خودرو پرداختند و پس از مدتی تعقیب و گریز سرانجام، راننده را در خیابان محراب مجبور به توقف کردند، اما راننده با رها کردن خودرو قصد داشت پیاده از چنگ نیروهای انتظامی بگریزد که در نهایت با چند فن دفاع شخصی زمین گیر و به کلانتری هدایت شد.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است در بازرسی بدنی از متهم نیز یک دستگاه گوشی تلفن همراه به دست آمد که بررسی ها نشان داد گوشی مذکور نیز سرقتی است. سارق جوان که 3 فقره سابقه کیفری دارد، ضمن اعتراف به سرقت خودروی پراید از پنجراه مشهد به افسران دایره تجسس کلانتری رسالت گفت: زمان زیادی نیست که از زندان آزاد و تاکنون 3 بار به جرم سرقت راهی زندان شده ام، اما باز هم به دلیل اعتیاد به مواد مخدر صنعتی شیشه به سرقت ادامه دادم.
وی درباره گوشی سرقتی کشف شده نیز گفت: من سارق خودرو هستم، این گوشی را نیز یکی از مالخران گوشی های سرقتی به من فروخت و من آن را سرقت نکرده ام...
بنابر گزارش روزنامه خراسان، با توجه به احتمال انجام سرقت های دیگر توسط این سارق حرفه ای، تلاش نیروهای تجسس برای ریشه یابی اقدامات مجرمانه دیگر وی با صدور دستورهای ویژه از سوی سرگرد لطفی (رئیس کلانتری رسالت) آغاز شده است. خراسان : شماره : 21282 - ۱۴۰۲ يکشنبه ۲۲ مرداد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-ماجرای دستبرد اسیدی به گاوصندوق هتل!
اختصاصی خراسان
سیدخلیل سجادپور- جوان 25 ساله ای که به گاوصندوق یکی از هتل آپارتمان های مشهد دستبرد زده بود، درحالی به چنگ پلیس افتاد که برای دیدار با دختری جوان به سر قرار رفت.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، حدود یک ماه قبل، مالک یکی از هتل آپارتمان های مشهد شکایتی را در یکی از مراکز انتظامی ثبت کرد که محتوای آن نشان می داد، متصدی پذیرش، با شگردی عجیب به گاوصندوق مهمان پذیر دستبرد زده و با سرقت چند صد میلیون تومان ارز، طلا و اشیای قیمتی متواری شده است. در پی دریافت این گزارش، نیروهای انتظامی تحقیقات گسترده ای را برای شناسایی مخفیگاه متهم فراری، در حالی آغاز کردند که بررسی های مقدماتی مشخص کرد، جوان 25 ساله ای که از حدود 5 ماه قبل مشغول کار شده بود، در سپیده دم به گاوصندوق دستبرد زده و به سوی استان هرمزگان گریخته است.
در همین حال، ردیابی های تخصصی به گروهی از افسران کارآزموده پلیس آگاهی منطقه ثامن الحجج (ع) سپرده و به این ترتیب بررسی های میدانی و کنکاش های پلیسی وارد مرحله جدیدی شد. کارآگاهان پس از بازبینی دوربین های مداربسته متوجه شدند که جوان 18 ساله ای نیز همان شب وارد بخش پذیرش شده است و نقشی در ارتکاب جرم دارد.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است این گونه بود که رصدهای اطلاعاتی با استفاده از فناوری های نوین آغاز شد و دامنه تحقیقات به مرکز استان هرمزگان کشید. بررسی های بیشتر بیانگر آن بود که جوان 25 ساله مدتی قبل و در جست وجوی کار به مشهد آمده و در هتل آپارتمان مذکور به امور خدماتی و نظافتی مشغول شده ،اما در زمان کوتاهی اعتماد مالک مهمان پذیر را جلب کرده و در سمت یکی از متصدیان پذیرش مسافر به کار خود ادامه داده است.او که حالا به فرد مورد اعتمادی تبدیل شده بود، گاهی شاهد طلا و ارزهایی بود که مالک هتل آپارتمان در گاوصندوق می گذاشت. طولی نکشید که وسوسه های شیطانی به سراغ کارگر جوان آمد و طمع ثروت مانند خوره به جانش افتاد. این گونه بود که نقشه دستبرد به گاوصندوق را طراحی کرد و با حیله گری خاصی خواهرزاده اش را نیز به بهانه کمک در جذب مسافر به مهمان پذیر کشاند. او از ابتدای شب و به گونه ای که جلب توجه نکند به سمت گاوصندوق می رفت و مقداری «اسید» با شیوه ای خاص درون قفل های گاوصندوق می ریخت تا بتواند با شگرد خاصی در آن را باز کند. حدود سپیده دم روز بعد بود که ترفندهای سرقت به نتیجه رسید و او با تخریب رمز و قفل گاوصندوق، همه سکه های طلا، دلار، دینار و دیگر اشیای گران قیمت را درون ساک ریخت و با رها کردن محل کارش به سمت بندرعباس گریخت.
صبح روز بعد مالک هتل وقتی در جریان دستبرد قرار گرفت که دیگر اثری از متصدی 25 ساله پذیرش نبود!
بنابر گزارش روزنامه خراسان، ادامه اقدامات کارآگاهان پایگاه آگاهی ثامن الحجج (ع) که با ردزنی های اطلاعاتی همراه بود، به سرنخ هایی از دختری جوان رسید که نشان می داد با جوان 25 ساله فراری، ارتباط دارد و به صورت تلفنی با وی تماس می گیرد. این درحالی بود که متهم مذکور شماره تلفن های قبلی خود را از دسترس خارج کرده بود و به تماس ها پاسخ نمی داد. این ماجرا که با دستورهای خاص قاضی «صالح» (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) پیگیری می شد به شماره تلفن دیگری رسید که متهم از آن خط برای ارتباط با دختر یاد شده استفاده می کرد.
بنابراین کارآگاهان به طور نامحسوس وارد عمل شدند و دوست خیابانی وی را زیر چتر اطلاعاتی گرفتند تا این که چند روز قبل متهم 25 ساله برای دیدار با دختر مذکور قرار ملاقات گذاشت و شبانه عازم مشهد شد. او وقتی به محل قرار با دختر رسید، ناگهان کارآگاهان پلیس را دید که در اطرافش حلقه زده بودند. دقایقی بعد با انتقال وی به مقر انتظامی، بازجویی های تخصصی زیر نظر سرهنگ تاج بخش (رئیس پلیس پایگاه آگاهی ثامن الحجج (ع)) آغاز شد و این متهم به سرقت از گاوصندوق به شیوه «اسیدی» اعتراف کرد. بررسی های بیشتر در این باره همچنان ادامه دارد. خراسان : شماره : 21282 - ۱۴۰۲ يکشنبه ۲۲ مرداد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-ماجرای دختر سنگین وزن!
مرا به اشتباه دستگیر کرده اید! من همدست سارقان نیستم و این اتهام را هم قبول ندارم، من فقط در انتخاب دوست دچار اشتباه شدم و دختری بی پناه و بی جا و مکان را به خانه ام راه دادم وگرنه ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این ها بخشی از اظهارات دختر 30 ساله ای است که با کشف لوازم سرقتی از منزلش به همراه دختر و پسر سارقی دستگیر شده بود که به لوازم و قطعات خودروهای پارک شده دستبرد می زدند. این دختر مجرد که مدعی بود پلیس او را به اشتباه دستگیر کرده است، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: درست 14 سال قبل بود که متاسفانه مسیر زندگی من با طلاق پدر و مادرم تغییر کرد چرا که جدایی آن ها بر سرنوشت و آینده من تاثیر بدی گذاشت و من هم مانند بسیاری از کودکان و نوجوانانی که زندگی آن ها با طلاق پدر و مادرشان به تباهی کشیده می شود، به سوی جاده نابودی حرکت کردم. در این میان خانواده پدرم، خواهر کوچکم را در حالی به بهزیستی سپردند که فقط 6 بهار از عمرش گذشته بود و هنوز چیزی از زندگی و طلاق نمی فهمید اما ای کاش مرا هم به یکی از مراکز بهزیستی می سپردند چرا که خواهرم در بهزیستی تحصیل کرد و در آخرین سالی که در این مکان بود در رشته پزشکی قبول شد و سرنوشت او به زیبایی ها گره خورد اما من و برادرم در خوابگاه ها و منازل اقوام سرگردان شدیم. برای خودم کار می کردم تا حداقل مخارج زندگی را تامین کنم. برادرم نیز کمی بزرگ تر که شد در یک اغذیه فروشی کاری برای خودش دست و پا کرد که صاحبکارش اجازه داد در همان مغازه بخوابد و بدین ترتیب سرنوشت من و برادرم نیز از یکدیگر جدا شد. هنوز 16 سال بیشتر نداشتم که فریب چرب زبانی های پسری را خوردم. او مدعی بود قصد ازدواج با مرا دارد و من هم که به حرف هایش دل بسته بودم با او ارتباط برقرار کردم به امید این که روزی با یکدیگر ازدواج کنیم و من از این شرایط زندگی رهایی یابم اما او در همان سن و سال از من سوء استفاده کرد و بعد از آن به دلیل ترس از آبروریزی مدام وعده می داد که خانواده اش را به خواستگاری ام می فرستد و هر بار از من مهلت می گرفت تا در زمان بهتری موضوع را با خانواده اش در میان بگذارد. این مهلت ها 5 سال طول کشید ولی او هیچ گاه به وعده های حیله گرانه اش عمل نکرد و بعد از این مدت هم مرا رها کرد و به دنبال زندگی خودش رفت. من هم که این گونه فریب خورده بودم، دیگر هیچ وقت به هیچ پسری دل نباختم و قید ازدواج را زدم چرا که این سوء استفاده ناجوانمردانه تاثیر بدی بر روح وروانم گذاشت. خلاصه بعد از این ماجرا فقط در خیابان ها و خوابگاه ها بودم و سرکار می رفتم تا این که بالاخره با پس اندازهایم خانه ای را اجاره کردم. از سوی دیگر به خاطر این که دختری سنگین وزن بودم و 120 کیلوگرم وزن داشتم، توان نگهداری از زنان سالمند سنگین وزن را در خودم می دیدم. به همین دلیل اکنون مدت زیادی است که از سالمندان سنگین وزن مراقبت و نگهداری می کنم اما در همین روزها با دختری بی خانمان دوست شدم که جا و مکانی برای زندگی نداشت. من هم که شرایط سخت او را درک می کردم و این بلا بر سر خودم آمده بود او را به منزلم بردم تا در کنار من زندگی کند ولی از چند ماه قبل با پسری دوست شد که مدعی بود قصد ازدواج با یکدیگر را دارند.من هم کاری به کارشان نداشتم و نمی دانستم که هر دوی آن ها سارق هستند و با هم کار می کنند اما لحظه ای که پلیس وارد خانه ام شد تازه فهمیدم که آن دختر و پسر جوان مرا به عنوان همدست خود معرفی کرده اند! این موضوع درحالی به کلاف پیچیده ای تبدیل شد که یک دستگاه ضبط و پخش و آینه بغل خودرو از منزلم کشف شد و مرا هم به کلانتری قاسم آباد انتقال دادند در حالی که من دزد نیستم و با نگهداری از سالمندان سنگین وزن مخارج زندگی ام را تامین می کنم...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است در پی اظهارات این دختر 30 ساله، نیروهای کارآزموده تجسس با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ احمد زمانی (رئیس کلانتری قاسم آباد مشهد) به ریشه یابی این ماجرا پرداختند و تحقیقات گسترده را در حالی برای بررسی ادعاهای دختر جوان آغاز کردند که همدستان وی بر سارق بودن او تاکید داشتند.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21280 - ۱۴۰۲ پنج شنبه ۱۹ مرداد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-گوشی قاپی 12 ساعت بعد از آزادی از زندان!
اختصاصی خراسان
سیدخلیل سجادپور- دو سارق موتورسوار که در عملیات تعقیب و گریز پلیس با یک دستگاه پراید تصادف کرده بودند، در حالی به گوشی قاپی در ایستگاه اتوبوس اعتراف کردند که یکی از متهمان 12 ساعت قبل از دستگیری از زندان مرکزی مشهد آزاد شده بود.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ساعت 7:20 هشتم مرداد، نیروهای گشت نامحسوس کلانتری رسالت مشغول انجام وظیفه در تقاطع خیابان مجلسی غربی و مسلم جنوبی بودند که ناگهان دو جوان موتورسوار وارد ایستگاه اتوبوس شدند و گوشی تلفن همراه زن جوانی را قاپیدند که مشغول گفت وگوی تلفنی بود. نیروهای انتظامی با مشاهده این صحنه سرقت که مقابل دیدگان آن ها رخ داد، بیدرنگ به تعقیب موتورسواران پرداختند و به آن ها «فرمان ایست» دادند، اما راکب موتورسیکلت با ویراژهای ترسناک به کوچه و خیابان های اطراف گریخت تا این که بالاخره با یک دستگاه پراید تصادف کرد.دو جوان سارق که دچار جراحت های سطحی شده بودند، در محاصره نیروهای گشت قرار گرفتند و بدین ترتیب حلقه های قانون بر دستان آنان گره خورد.گزارش روزنامه خراسان حاکی است، دو متهم مذکور در حالی به مقر انتظامی منتقل شدند که عوامل انتظامی با امدادگران اورژانس تماس گرفتند ولی دو جوان مذکور به دلیل سطحی بودن جراحات نیازی به درمان ندیدند و از انتقال به بیمارستان خودداری کردند. از سوی دیگر با توجه به افزایش گوشی قاپی ها در مشهد و نگرانی های شهروندان از جولان موتورسواران گوشی قاپ، دو جوان سارق به دایره تجسس کلانتری رسالت هدایت شدند و تحت بازجویی های تخصصی قرار گرفتند. «حسین – ر» (راکب 30 ساله) و «مهدی – پ» (ترک نشین 21 ساله) که هنگام ارتکاب جرم دستگیر شده بودند، ضمن اعتراف صریح به سرقت گوشی زن جوان، با شکایت راننده پراید نیز روبه رو شدند که خسارات مالی به خودروی وی وارد کرده بودند.
یکی از دزدان مذکور در بازجویی ها گفت: درست یک سال قبل به جرم گوشی قاپی دستگیر و روانه زندان شدم. آن زمان به همراه یکی از دوستانم روزی 4 دستگاه گوشی تلفن همراه سرقت می کردیم تا این که بالاخره در چنگ قانون گرفتار شدیم و من به مدت یک سال در زندان بودم. عصر هفتم مرداد بود که بالاخره نامه آزادی ام را گرفتم و از زندان مرکزی مشهد بیرون آمدم ولی صبح زود درحالی که هنوز بیشتر از 12 ساعت از آزادیام نمیگذشت، دوستم به سراغم آمد و پیشنهاد گوشی قاپی داد که من هم قبول کردم اما در اولین سرقت به دام نیروهای کلانتری رسالت افتادیم و دستگیر شدیم.
بنابر گزارش روزنامه خراسان، دو متهم در حالی با دستور سرگرد لطفی (رئیس کلانتری رسالت) به مراجع قضایی معرفی شدند که بررسی های تخصصی پلیس برای ریشه یابی سرقت های احتمالی دیگر آنان ادامه دارد. خراسان : شماره : 21277 - ۱۴۰۲ دوشنبه ۱۶ مرداد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-سارقان کابلهای برق به ۸۴ فقره سرقت اعتراف کردند
کرمانی - در عملیات گشت نیروهای پلیس کرمان ۱۹ سارق سابقه دار سیم و کابل برق دستگیرشدند.به گزارش خراسان فرمانده انتظامی شهرستان کرمان بیان کرد: به دنبال افزایش سرقت سیم و کابل برق در برخی نقاط شهر کرمان و وقوع خاموشیهای زیانبار برای عموم مردم و واحدهای صنفی و تجاری، موضوع با جدیت در دستور کار پلیس قرار گرفت. سرهنگ مهدی پورامینایی ادامه داد: در این زمینه ماموران با گشت زنی مضاعف و نامحسوس در محدوده مناطق وقوع سرقت و تجسسهای بعدی ۱۹ سارق را دستگیر و در مجموع ۸۴ فقره سرقت سیم و کابل برق را کشف کردند. این مسئول انتظامی با اشاره به اجرای طرح ویژه مقابله با سرقت سیم و کابل برق در سراسر شهرستان کرمان اظهار کرد: متهمان پس از بازجویی و واکاوی روشهای سرقت سیمهای انتقال نیرو با تشکیل پرونده به مراجع قضایی تحویل شدند. خراسان : شماره : 21274 - ۱۴۰۲ سه شنبه ۱۰ مرداد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-کلاهبرداری ۱۰۰ میلیارد تومانی با جعل سند
رئیس پلیس امنیت اقتصادی تهران از فروش مال غیر و کلاهبرداری با جعل سند مالکیت یک قطعه زمین به ارزش ۱۰۰۰ میلیارد ریال خبر داد.
به گزارش جام جم آنلاین، سرهنگ هدایت بهرامی، رئیس پلیس امنیت اقتصادی تهران، گفت: با رصدهای اطلاعاتی مشخص شد که فردی با همکاری همدستانش ضمن شناسایی اراضی مربوط به دولت در بافت شهری، با جعل سند مالکیت قصد دارد یک قطعه زمین در محدوده حسن آباد محله شمیران تهران را به فردی به قیمت بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان بفروشد.
وی با اشاره به این که در بررسی کارآگاهان مشخص شد که مدارک فروشنده جعلی است و دستگاههای اجرایی این قطعه زمین را به این فرد یا افراد دیگری واگذار نکرده اند، افزود: در رصدهای اطلاعاتی مخفیگاه متهم در محدوده شهرک گلستان تهران شناسایی و متهم دستگیر شد. خراسان : شماره : 21273 - ۱۴۰۲ دوشنبه ۹ مرداد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-طعمه ای در چنگ رمال!
بارها شنیده بودم که رمال ها، موجوداتی حیله گر و شیاد هستند که برای «پول» زندگی های زیادی را نابود کرده اند اما نمی دانم چرا وقتی نوبت به خودم رسید،فکر کردم حتما این رمال با دیگران فرق دارد! من برای حل مشکلات اندک خانوادگی ام نزد او رفتم ولی فقط در چند ساعت زندگی ام تباه شد و ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، زن 31 ساله ای که با شکایت خواهر شوهرش و به اتهام سرقت به مقر انتظامی هدایت شده بود، اشک ریزان از ماجرای تکان دهنده ای پرده برداشت که روزگارش را به تباهی کشانده بود. این زن جوان درباره سرگذشت تاسف بار خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: زندگی خوبی داشتم، 5 سال قبل وقتی پسرم به دنیا آمد دیگر هیچ کمبودی را احساس نمی کردم به طوری که با هر لبخند فرزندم جانی دوباره می گرفتم و آن قدر بر چهره زیبایش بوسه می زدم که خودم خسته می شدم اما من هم مانند بسیاری از خانواده ها، برخی اوقات با همسرم به مشاجره می پرداختم. آرام آرام همین جر و بحث های جزئی به موضوع اساسی و مشکلات حاد خانوادگی تبدیل شد، دوست نداشتم کسی به خواسته هایم بی توجهی کند ولی ناسازگاری ها و مشاجره های ما هر روز شدت می گرفت تا این که روزی ماجرای مشکلات خانوادگی ام را برای یکی از دوستان نزدیکم بازگو کردم اما ای کاش زبانم در دهان نمی چرخید و اسرار زندگی خصوصی ام را به درد دل نمی نشستم. آن روز وقتی سیر تا پیاز مشکلاتم را برای «فریده» گفتم، او مرا به یک «رمال» معرفی کرد که «نسخه هایش دشمنان را به یکدیگر پیوند می دهد!» او که مدعی بود رمال 60 ساله تاکنون گره مشکلات خانوادگی بسیاری را با وردهای شفابخش گشوده است، پیشنهاد کرد که به آن مرد «رمال» شک نکنم و مشکلاتم را برایش بازگو کنم. این بود که راهی خانه آن مرد حیله گر شدم. زن جوان که دیگر اشک هایش پهنای صورتش را پوشانده بود، با بغضی ترکیده و در میان گریه ادامه داد: آن روز پول زیادی به مرد رمال دادم و او هم با بیان این که وردها و نوشته هایش تضمینی است پای درد دل هایم نشست و بعد هم گفت: بقیه اش را خودم فهمیدم! سپس از من خواست یک جلسه دیگر هم نزد او بروم! از سوی دیگر نه تنها هیچ گرهی از مشکلات زندگی من باز نشد بلکه رفتارها و مشاجره های من با همسرم شدیدتر شد به همین دلیل چند روز بعد، پسر 3 ساله ام را نزد دوستم گذاشتم و این بار خودم به تنهایی عازم منزل آن مرد شیاد شدم که ای کاش پایم می شکست و قدم در آن «جهنم تباهی» نمی گذاشتم. خلاصه زمانی به خود آمدم که پسرم را رها کرده و از شوهرم طلاق گرفته بودم. عزیزترین موجود زندگی ام را در 3 سالگی اش به فراموشی سپردم و به عقد موقت مرد 60 ساله رمال درآمدم! زندگی شیرینم را از دست دادم و از دو سال قبل همراه و همدم رمال شدم. همه این اتفاقات در مدت کوتاهی رخ داد و من به دره نابودی سقوط کردم. اکنون نیز حدود 3 ماه است که از خانه آن مرد شیاد فرار کرده ام که زنان و دختران جوان را فریب می داد و زندگی آن ها را نیز مانند من به تباهی می کشاند. بعد از فرار به خانه مادرم رفتم چرا که دیگر چیزی برای از دست دادن نداشتم و دچار بیماری های روحی و روانی شده بودم. وقتی می دیدم بسیاری از زنان فریب حیله گری و چرب زبانی های مرد 60 ساله را می خورند و به خاطر سن و چهره ظاهری اش به او اعتماد می کنند، رنج می کشیدم چرا که می دانستم آن ها از درون این موجود کثیف اطلاعی ندارند و او نیز به راحتی از اعتماد آن ها سوء استفاده می کند به طوری که زندگی های زیادی را نابود کرده است و طعمه هایش به خاطر ترس از رسوایی و آبروریزی شکایت نمی کنند چرا که پای خودشان در میان است و چاره ای جز سکوت ندارند!
با این حال، از روزی که به خانه مادرم رفتم و باطن پلید رمالی های او را فاش کردم، خواهرش را فرستاد تا از من به اتهام سرقت اموالش شکایت کند. «سپیده» هم حکم جلب مرا گرفت و بدین ترتیب نیروهای انتظامی به سراغم آمدند و ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: با توجه به اهمیت موضوع و ادعاهای زن جوان، بی درنگ گروه کارآزموده ای از افسران دایره اطلاعات و امنیت عمومی با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری آبکوه مشهد) وارد عمل شدند و تحقیقات نامحسوس خود را با هماهنگی های قضایی برای دستگیری مرد رمال آغاز کردند.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21272 - ۱۴۰۲ يکشنبه ۸ مرداد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-مهریه ام را بخشیدم اما ...
بعد از مرگ شوهرم به ناچار با یکی دیگر از هموطنانم ازدواج کردم که در مشهد اقامت داشت، اما طولی نکشید که بهانه گیری ها شروع شد و من به پیشنهاد شوهرم مهریه ام را بخشیدم تا فرزندانش تصور نکنند که من به خاطر ثروت و دارایی هایش با او ازدواج کرده ام ،ولی متاسفانه ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، زن 53 ساله که برای شکایت از همسرش به کلانتری طبرسی شمالی مشهد آمده بود با بیان این مطلب به مشاور و مددکار اجتماعی این مرکز انتظامی گفت: من در شهر هرات افغانستان به دنیا آمدم اما هنوز 5 سال بیشتر نداشتم که پدر و مادرم به مشهد مهاجرت کردند ولی من هیچ گاه درس نخواندم و بی سواد ماندم. پدرم که در افغانستان کارگاه خیاطی داشت به همین شغل در مشهد نیز ادامه داد و بدین ترتیب همه اعضای خانواده در کارگاه پدرم مشغول کار شدیم ،خلاصه هنوز 13 سال بیشتر نداشتم که با «شاه غلام» ازدواج کردم. او مردی مهربان و خوش قلب بود و من که صاحب 3 فرزند شده بودم روزگار شیرینی را سپری می کردم اما گویی چرخ گردون با من یار نبود و این روزهای خوش دوام زیادی نداشت. یک روز در آشپزخانه مشغول پختن غذا برای ناهار خانواده بودم که یکی از بستگانم خبر تصادف شوهرم را داد. هراسان و نگران خودم را به بیمارستان رساندم ولی او در همان لحظات اولیه تصادف جان خود را از دست داده بود. با پس اندازها و فروش طلاهایم، مجلس عزاداری آبرومندانه ای برای همسرم برگزار کردم و سپس با 3 فرزند قد و نیم قد که بزرگ ترین آن ها 6 ساله بود، تنها ماندم. همه دنبال کار و زندگی خودشان رفتند و دیگر کسی سراغی از من نگرفت. به ناچار برای تامین هزینه ها و مخارج زندگی، به کارگری در خانه های مردم روی آوردم و بالاخره با هر بدبختی و سختی فرزندانم را بزرگ کردم.
پسرم در همان سن جوانی راهی آلمان شد و در آن جا اقامت گرفت و دخترانم نیز در مشهد ازدواج کردند و به دنبال سرنوشت خودشان رفتند. سال ها تنها بودم و برای خوشبختی و سعادت فرزندانم تلاش کردم. آن ها هم سعی می کردند تا از من مراقبت کنند ،ولی بعد از گذشت سال ها از مرگ شوهرم، اکنون احساس تنهایی بیشتری می کردم ،به همین دلیل یکی از بستگانم پیشنهاد ازدواج با «صالح» را مطرح کرد و من هم برای رهایی از این وضعیت، تصمیم به ازدواج گرفتم.«صالح» همسرش را چند سال قبل به دلیل بیماری سرطان از دست داده بود و فرزندانش نیز ازدواج کرده بودند.
خلاصه بعد از چند جلسه آشنایی به عقد موقت «صالح» درآمدم و با برگزاری یک مراسم ساده به خانه او رفتم. قرار بود هفته ای یک بار فرزندان صالح و هفته دیگر فرزندان من به منزل ما بیایند ولی زمانی که نوبت فرزندان من می شد، «صالح» با غرغر و نیش و کنایه، آن ها را ناراحت می کرد. بداخلاقی های شوهرم موجب شد تا فرزندانم دیگر به خانه من نیایند! ولی بدرفتاری های همسرم پایانی نداشت ،او مدعی بود من همه پول ها و مخارج زندگی را به فرزندانم می دهم و با این بهانه دیگر به من پولی نمی داد. چند ماه بعد بهانه دیگری گرفت و گفت فرزندانش به خاطر رفتارها و ولخرجی های من ناراحت هستند. او در گوشم زمزمه می کرد که برای راحتی خیال آن ها، مهریه ام را ببخشم! من هم برای آن که تصور نکنند برای مال و ثروت ازدواج کرده ام، به محضر رفتم و همه حق و حقوقم را به طور رسمی به همسرم بخشیدم اما از آن روز به بعد بدرفتاری های «صالح» شدت گرفت، حالا دیگر با هر بهانه ای مرا کتک می زد و فرزندانش نیز تهمت های ناروا به من می زدند و به من توهین می کردند. آن ها می گفتند من انتظار مرگ پدر آن ها را می کشم تا از ارثیه ام استفاده کنم! به همین دلیل هم «صالح» همه اموال و املاک خود را به نام فرزندانش سند زد و مرا در تنگنای مشکلات مالی تنها گذاشت...
گزارش روزنامه خراسان حاکی است با صدور دستوری از سوی سرهنگ قاسم همت آبادی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) بررسی مشکل خانوادگی این زن میان سال، به مشاوران و کارشناسان دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21269 - ۱۴۰۲ سه شنبه ۳ مرداد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-انتقام حسادت آمیز!
بعد از آن که دختر خاله ام از شوهرش طلاق گرفت، من سعی کردم پناهگاه او و فرزند خردسالش باشم اما هیچ گاه تصور نمی کردم او به خاطر حسادت به زندگی شاد و آرام من، قصد انتقامی حسادت آمیز را داشته باشد تا جایی که وقتی به خود آمدم ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، زن 32 ساله با بیان این که شوهرم در آستانه ازدواج با دخترخاله ام، قرار دارد و من باید از او طلاق بگیرم، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: در خانواده ای به دنیا آمدم که از نظر اقتصادی در سطح پایینی قرار داشتیم و پدرم با کارگری هزینه های زندگی ما را تامین می کرد تا این که در 17 سالگی، «عمران» به خواستگاری ام آمد. او جوانی مهربان و دلسوز بود و وضعیت مالی خوبی داشت به همین دلیل هم بلافاصله بعد از برگزاری مراسم عقدکنان، او برای پدرم منزلی در همان حاشیه شهر خرید تا خانواده ام از مستاجری نجات یابند. این رفتار «عمران» عشق او را در قلب من صد چندان کرد و من هم سعی می کردم با همه وجودم به او «محبت» کنم، این درحالی بود که «عمران» همواره به دیگر اعضای خانواده ام نیز کمک می کرد و من همواره با آب و تاب، خوبی های شوهرم را برای اطرافیانم و به ویژه دختر خاله ام بازگو می کردم. او نیز بعد از من ازدواج کرده بود اما شوهری معتاد و بی مسئولیت داشت. طولی نکشید که دختر خاله ام (مهشید) از شوهرش طلاق گرفت و با یک فرزند به خانه ما بازگشت چرا که پدر مهشید فوت کرده بود و مادرش نیز نمی توانست مخارج زندگی او را بپردازد. اگرچه من بارها با دختر خاله ام صحبت کردم که طلاق نگیرد و برای رهایی شوهرش از اعتیاد تلاش کند اما فایده ای نداشت. خلاصه بعد از طلاق، «مهشید» هم مانند دیگران زیر چتر محبت های مالی و معنوی شوهرم قرار گرفت و او اجازه نمی داد دختر خاله ام سختی های بیشتری را تجربه کند. او مدتی بعد به عنوان حسابدار در شرکت تجاری و بازرگانی شوهرم استخدام شد و خیلی زود «عمران » برای مهشید خانه ای در کنار منزل پدرم خرید و حتی بخشی از سهام شرکت را نیز به او فروخت. حالا دیگر «مهشید» از وضعیت مالی خوبی برخوردار شده بود ولی توجه بیش از اندازه «عمران» به «مهشید» نگرانی هایی را در افکارم به وجود آورد به طوری که این موضوع آرام آرام زندگی شیرینم را تحت تاثیر قرار داد. ابتدا تصورم بر این بود که همه این ها سوءظنی بیش نیست و من دچار افکار سوء شده ام ولی روزی باور کردم که ماجرا فراتر از تصوراتم است و او قرار است به عقد عمران درآید که همسرم یک واحد آپارتمانی و خودروی زیر پایش را به نام من سند زد و بعد هم از من خواست تا حق و حقوق قانونی ام را ببخشم! هرچه اصرار می کردم که چرا چنین رفتار می کند، از پاسخ طفره می رفت تا این که پدرم حقیقت ماجرا را برایم فاش کرد و گفت: «عمران» قصد ازدواج با «مهشید» را دارد. بی درنگ سراغ «مهشید» رفتم اما بی پرده رو به من کرد و گفت: همواره به زندگی تو حسادت می کردم و می خواهم تو نیز طعم طلاق را بچشی تا دیگر مرا سرزنش و تحقیر نکنی! می خواهم از تو انتقام بگیرم تا دیگر ثروت شوهرت را به رخم نکشی! و ... تازه فهمیدم که چه اشتباه بزرگی مرتکب شده ام، این بود که به کلانتری آمدم و ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با صدور دستوری از سوی سرگرد «جواد یعقوبی» اقدامات مشاوره ای و بررسی های روان شناختی این پرونده در حالی آغاز شد که «عمران» متوجه ماجرا شد و به زندگی مشترک خود بازگشت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21266 - ۱۴۰۲ شنبه ۳۱ تير
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-عاملان نزاع مرگبار در عروسی اتباع خارجی به دام افتادند
توکلی - درپی درگیری ایجاد شده بین تعدادی ازافراد حاضردرجشن عروسی اتباع افغانستانی مقیم زرند، یک جوان از ناحیه سینه با ضربات چاقو مجروح شد،که هنگام انتقال به بیمارستان جان باخت.
به گزارش خراسان فرمانده انتظامی شهرستان زرندکرمان درتشریح این جنایت توضیح داد:به دنبال اعلام وقوع یک فقره نزاع منجر به قتل درمراسم جشن عروسی دوشنبه شب اتباع خارجی ، بلافاصله گروهی از نیروهای انتظامی پلیس آگاهی راهی محل حادثه شدندکه با حضور ماموران در محل وقوع جرم و بررسی های اولیه و میدانی صحنه، مشخص شد یک نفر در جریان یک نزاع بر اثر ضربات سلاح سرد به قتل رسیده است و ضارب هم پس از ارتکاب جرم به همراه دیگر همدستانش از صحنه جنایت فرار کرده اند .
سرهنگ صمدا... ترابی ادامه داد:با هوشیاری و سرعت عمل نیروهای پلیس آگاهی و با بررسی میدانی و بر اساس شواهد موجود هویت قاتل را که از مهاجران افغانستانی بود، شناسایی کردند و در نهایت با انجام اقدامات اطلاعاتی پلیسی خوشبختانه قاتل و چهار نفر از عوامل نزاع را در کمتر از یک ساعت از زمان وقوع قتل در دوعملیات ضربتی شناسایی و با هماهنگی مرجع قضایی طی عملیاتی غافلگیرانه دستگیرکردند.
این مسئول انتظامی خاطرنشان کرد: این افراد پس از انتقال به مقر پلیس آگاهی به جرم ارتکابی خود به سبب بالا گرفتن تنش در یک نزاع اعتراف کردند و با تکمیل پرونده به مرجع قضایی تحویل داده شدند. خراسان : شماره : 21264 - ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۸ تير
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-«جوان شیشه ای» پمپ بنزین را به آتش کشید
سجادپور- جوان معتاد به مواد مخدر صنعتی که در یکی از جایگاه های سوخت مشهد مشغول کار بود، در حالی ناخواسته بخشی از پمپ بنزین را به آتش کشید که خود نیز به شدت دچار سوختگی شد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این حادثه ساعت 2 و 45 دقیقه بامداد بیست و چهارم تیر هنگامی رخ داد که تانکر حامل سوخت در جایگاه مذکور توقف کرد و کارشناسان متخصص مشغول تخلیه سوخت در مخازن شدند. در همین حال یکی از کارگران پمپ بنزین در بخش مخازن تخلیه گاز بنزین، مشغول استعمال مواد مخدر صنعتی (شیشه) بود که ناگهان با روشن کردن فندک موجب انفجار مهیب گازهای متصاعد از مخازن بنزین شد و خود را گرفتار شعله های آتش دید. لحظاتی بعد شعله های آتش زبانه کشید و احتمال سرایت آن به مخازن یا پمپ های بنزین، دلهره عجیبی در محل ایجاد کرد. طولی نکشید که با تماس های تلفنی کارکنان جایگاه و رانندگان، خودروهای آتش نشانی آژیرکشان وارد منطقه مذکور شدند و با انجام اقدامات ایمنی، از گسترش شعله ها به نقاط دیگر جایگاه سوخت جلوگیری کردند. از سوی دیگر، گروهی از نیروهای انتظامی به سرپرستی سرگرد سبکبار (رئیس کلانتری شفا) برای تامین امنیت در محل وقوع آتش سوزی حضور یافتند و به بررسی های تخصصی پرداختند. بنابر این گزارش جوان معتاد 30 ساله نیز که دچار سوختگی شده بود، به مرکز درمانی انتقال یافت و بدین گونه با حضور سریع نیروهای امدادی و پلیس از یک فاجعه بزرگ جلوگیری شد. تحقیقات بیشتر برای ریشه یابی این حادثه تاسفبار در حالی از سوی کارشناسان ادامه دارد که متصدی جایگاه خسارت های واردشده را حدود 150 میلیون ریال اعلام کرده است. خراسان : شماره : 21261 - ۱۴۰۲ يکشنبه ۲۵ تير
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-اولین سرقت یک زن!
همواره از این که طعمه سارقان شوم، خیلی می ترسیدم و از دزدان متنفر بودم اما با دیدن گوشی تلفن آن زن که درون کیفش قرار داشت به اندازه ای وسوسه شدم که دیگر به چیزی جز کیف زنی فکر نمی کردم چرا که ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این ها بخشی از اظهارات زن جوانی است که به دلیل سرقت تلفن همراه در یکی از درمانگاه های بولوار رسالت مشهد تحت تعقیب نیروهای انتظامی قرار گرفته بود. این زن که با ردزنی های اطلاعاتی و بررسی سوابق درمانی و انجام یک سری فعالیت های پلیسی دستگیر شد، با بیان این که هیچ گاه تا این اندازه احساس ندامت و شرمساری نداشتم، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری رسالت مشهد گفت: پسر خردسالم بیمار بود و مجبور شدم او را برای مداوا به درمانگاه بیاورم، اگرچه هزینه های درمان را پرداختم اما همواره برای تامین مخارج زندگی دچار مشکل بودم چرا که همسرم به مواد مخدر صنعتی اعتیاد دارد و هیچ مسئولیتی را در خانواده احساس نمی کند. در طول چند سال زندگی مشترک سختی های زیادی کشیدم و مشکلات حادی را پشت سر گذاشتم تا جایی که شوهرم حتی به این فکر می کرد که پسرم را سر راه بگذارد تا از هزینه های زندگی کاسته شود. او فقط به فکر تامین مواد مخدر صنعتی (شیشه) است و من باید به تنهایی مسئولیت خانواده را به دوش بکشم. امروز هم وقتی دیدم پسرم حال مناسبی ندارد تصمیم گرفتم او را به درمانگاه ببرم ولی بعد از آن که پزشک او را معاینه کرد و دارو نوشت، ناگهان چشمم به گوشی زنی افتاد که درون کیفش قرار داشت. در یک لحظه همه سختی های زندگی و اعتیاد شوهرم مانند فیلمی کوتاه از مقابل چشمانم گذشت و به من انگیزه سرقت داد. با آن که همیشه از دزدان متنفر بودم ولی برای درمان پسرم در شرایطی قرار گرفتم که فکرم متوقف شد. آن لحظه وسوسه سرقت گوشی رهایم نمی کرد و دیگر به چیزی جز سرقت گوشی نمی اندیشیدم به همین دلیل در یک لحظه از فرصت سوء استفاده کردم و به آرامی گوشی را از درون کیف آن زن برداشتم و هراسان و نگران از مرکز درمانی بیرون رفتم اما هیچ گاه تصور نمی کردم که ماموران انتظامی به همین راحتی بتوانند مرا پیدا کنند. اکنون نیز چنان شرمسار و پشیمانم که هیچ وقت خودم را تا این اندازه حقیر و بدبخت ندیده بودم.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: با توجه به این که زن جوان برخلاف شوهرش اعتیاد و سابقه کیفری نداشت و از سوی دیگر هم از این رفتار خود به شدت ابراز پشیمانی می کرد، شاکی پرونده به خاطر فرزند خردسال وی بعد از پس گرفتن گوشی تلفن رضایت داد و از شکایت خود گذشت کرد. به همین دلیل پرونده وی با دستور سرگرد لطفی (رئیس کلانتری رسالت مشهد) در حالی برای تصمیم گیری نهایی به دادسرای عمومی و انقلاب ارسال شد که بررسی های روان شناختی و اقدامات مشاوره ای نیز در این باره ادامه یافت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21258 - ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۱ تير
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-راز جسد سوخته در چشمه قُلقلی!
اختصاصی خراسان
سیدخلیل سجادپور- سرایدار یک باغ در مشهد که مرد عاشق کوهنوردی را با همدستی همسر وی به قتل رسانده و جسد او را در منطقه چشمه قُلقلی شاندیز به آتش کشیده بود، روز گذشته لب به اعتراف گشود و راز قتل مرد خال گوشتی را فاش کرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، پنجم خرداد گذشته، پسر جوانی به پلیس آگاهی خراسان رضوی مراجعه و پلیس را از گم شدن پدر 62 ساله اش مطلع کرد. او گفت: پدرم که عاشق کوهنوردی است روزهای پایانی هفته را به همراه گروهی از دوستانش به کوهنوردی می رود و مدتی را درون چادر در کوه های اطراف مشهد سپری می کند اما او این بار به خانه بازنگشته است و همه ما نگرانیم...
در پی اظهارات این مرد جوان با دستور سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) پرونده ای در دایره فقدانی های پلیس تشکیل شد و ماجرا تحت بررسی قرار گرفت. در همین حال با گزارش مشخصات «ابراهیم – ص» به مراکز انتظامی، مشخص شد که روز سوم خرداد جسد سوخته مردی در منطقه چشمه قُلقلی شهرستان طرقبه شاندیز کشف شده است.
بررسی های هویتی نشان داد که جسد کشف شده پوشش منزل دارد و هیچ گونه لوازم کوهنوردی نیز به همراهش نیست. با وجود این جسد در پزشکی قانونی مورد بررسی های دقیق تر قرار گرفت و خال گوشتی روی کتف چپ وی نمایان شد. در عین حال آزمایش های ژنتیکی برای مشخص شدن هویت واقعی جسد مذکور ادامه یافت.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است، در همین حال خبری با عنوان «کشف جسد سوخته مرد خال گوشتی» در صفحه حوادث روزنامه خراسان به چاپ رسید و تلاش کارآگاهان برای شناسایی جسد وارد مرحله جدیدی شد. در همین حال یکی از بستگان نزدیک مرد گم شده با مراجعه به کارآگاهان اداره جنایی، ادعا کرد که برادر وی در کتف چپ خود خال گوشتی دارد. این موضوع روند تحقیقات را سرعت بخشید و کارآگاهان با دستورهای ویژه قاضی «محمود عارفی راد» کنکاش های نامحسوس را در این باره آغاز کردند چرا که براساس تجربیات قاضی ویژه قتل عمد و کارآگاهان، احتمال وقوع جنایت خانوادگی وجود داشت اما تناقض در پوشش جسد سوخته، تحقیقات را به سوی همسر ابراهیم (مقتول) کشاند.
واکاوی های پلیس، بیانگر آن بود که جنایت در منزل مسکونی رخ داده است به همین دلیل تعدادی از دوستان کوهنورد ابراهیم شناسایی شدند اما آن ها با صراحت اعلام کردند که در روزهای منتهی به کشف جسد سوخته، هیچ گونه برنامه کوهنوردی نداشته اند. این سرنخ مهم از کلاف پیچیده این جنایت بیرون کشیده شد و پیگیری آن به همسر مقتول رسید چرا که فرزند وی براساس ادعاهای مادرش از عزیمت او به کوه خبر داده بود.
طولی نکشید که گروهی از افسران کارآزموده با نظارت سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی) به ریشه یابی این پرونده جنایی پرداختند و با راهنمایی های قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، همسر 51 ساله مقتول را به پلیس آگاهی احضار کردند. این زن که سعی می کرد خود را عاشق همسرش نشان دهد ناگهان از اختلافات خانوادگی دیرینه خود با ابراهیم پرده برداشت و مدعی شد که شوهرش او را کتک می زد و اذیت می کرد به همین دلیل هم در کشاکش طلاق بودند اما در این میان ابراهیم راضی به طلاق نبود!
بنابر گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، با لو رفتن این اختلافات خانوادگی، دیگر همه تحقیقات بر «جنایت خانوادگی» متمرکز شد و دو گروه از کارآگاهان با هدایت مستقیم سرهنگ نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) بررسی های تخصصی را در حالی ادامه دادند که مقام قضایی در دستورهای محرمانه خود بر نقش افراد دیگری در این پرونده جنایی تاکید داشت چرا که اظهارات همسر مقتول همچنان ضد و نقیض بود و هر بار با انجام رصدهای اطلاعاتی، روزنه ای دیگر از جنایت خانوادگی نمایان می شد. از سوی دیگر تجزیه و تحلیل های کارشناسی و اطلاعاتی پای مرد 55 ساله ای را به این پرونده جنایی باز کرد که سرایدار باغ پدری همسر مقتول بود به همین دلیل ارتباط تلفنی و پیامکی وی با همسر مقتول، در مرحله تحقیق قرار گرفت و قطعات دیگری از این پازل جنایی پیدا شد.«حسن – ج» (مرد 55 ساله) که سرایدار چندین باغ در اطراف بزرگراه آسیایی مشهد – چناران بود، در یک عملیات ضربتی و با صدور دستوری از سوی قاضی «عارفی راد» دستگیر شد و به مقر انتظامی انتقال یافت.
وی که با مشاهده شواهد و اسناد و مدارک انکارناپذیر، هیچ چاره ای جز بیان حقیقت نداشت به قتل مرد 62 ساله با همدستی همسر وی اعتراف کرد و گفت: راضیه (همسر مقتول) همواره از اختلافات شدید خانوادگی خود با همسرش سخن می گفت. او مدام گریه می کرد و نزد من اشک می ریخت چرا که مدعی بود شوهرش او را کتک می زند و تفاهم اخلاقی ندارند!
من هم که مردی احساسی و عاطفی هستم دلم به حالش سوخت و تصمیم گرفتم در قتل شوهرش با او همکاری کنم. به همین دلیل در تاریخ 1402.2.28 «راضیه» تعدادی قرص خواب آور به شوهرش خوراند ولی به دلیل جثه ورزشکاری ابراهیم نقشه قتل عملی نشد. این بود که بار دیگر در دوم خرداد این نقشه شوم را تکرار کرد و من شبانه به خانه آن ها در بولوار پیروزی 61 رفتم. آن ها در طبقه همکف سکونت داشتند، وقتی دیدم شوهر او در خواب خروپف می کند، دست هایش را با سیم مفتولی بستم و او را با کیسه زباله خفه کردم، سپس جسد را درون پراید خودم انداختم و در منطقه چشمه قُلقلی با بنزین به آتش کشیدم.
به گزارش روزنامه خراسان، در همین حال همسر 51 ساله مقتول نیز گفت: آن شب حدود ساعت 22:30 بود که تعدادی قرص خواب آور را درون شربت خاکشیر ریختم و لیوان شربت را روی اپن آشپزخانه گذاشتم که همسرم آن را نوشید و به خواب رفت. اگرچه او سند منزل را چندین ماه قبل به نام من ثبت کرده بود تا ماجرای طلاق را فراموش کنم ولی اختلافات خانوادگی ما خیلی شدید بود، به همین دلیل هم تصمیم به قتل او گرفتم. وی در ادامه اعترافاتش افزود: وقتی «حسن – ج» به خانه آمد هنوز همسرم کاملا بیهوش نشده بود و صدای خروپفش به گوش می رسید که بعد هم حسن او را خفه کرد.
براساس این گزارش، تحقیقات بیشتر کارآگاهان درباره زوایای پنهان این پرونده جنایی با دستورهای قاضی ویژه قتل عمد به سرپرستی سروان اسماعیل عظیمی مقدم (افسر پرونده) درحالی آغاز شده است که ریشه یابی تخصصی این ماجرا همچنان در دستور کار قرار دارد. خراسان : شماره : 21259 - ۱۴۰۲ پنج شنبه ۲۲ تير
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-کلاهبرداری در دیوار با شگرد سرمایه گذاری مالی
توکلی - عامل کلاهبرداری ۸۳۰ میلیون ریالی از یک شهروند کرمانی به بهانه سرمایه گذاری مالی در «سایت دیوار» به چنگ قانون افتاد. به گزارش خراسان ،جانشین پلیس فتای استان کرمان بیان کرد: در مراجعه یک شهروند کرمانی به این پلیس با طرح شکایتی مبنی بر این که برای آشنایی با نحوه سرمایه گذاری مالی به منظور کسب سود بالا، با تبلیغی در سایت دیوار مواجه شده اما از این طریق از او کلاهبرداری شده است، موضوع تحت بررسی قرار گرفت. سرهنگ عمار قهاری ادامه داد: شاکی در اظهارات خود مدعی شد، پس از راهنمایی های فرد آگهی دهنده در سایت دیوار اقدام به سرمایه گذاری و طی چند مرحله مبلغ ۸۳۰ میلیون ریال واریز کرده ،اما پس از گذشت موعد مقرر ضمن این که سودی دریافت نکرده، هیچ کس پاسخ گوی وی نبوده و به تماس هایش جوابی داده نشده است. این مسئول انتظامی ادامه داد: در این زمینه ،کارشناسان پلیس فتا با اقدامات تخصصی و بررسیهای مستندات دیجیتال، فرد مدنظر را که خارج از استان کرمان سکونت داشت، شناسایی کردند و پرونده تحویل مرجع قضایی شد. وی افزود:در این خصوص به شهروندان توصیه می کنیم فریب تبلیغات اغوا کننده در فضای مجازی را نخورند، زیرا مجرمان سایبری با استفاده از ترفندهای تبلیغاتی فریبنده مبنی بر کسب درآمد بالا از طریق سرمایه گذاری مالی و برگشت اصل سرمایه از کاربران کلاهبرداری می کنند. خراسان : شماره : 21255 - ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۸ تير
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-5 نزاع مرگبار در 6 روز
سیدخلیل سجادپور- طی 6 روز گذشته 5 جوان در نزاعهای مرگبار در مشهد به قتل رسیدند که ریشه همه آنها از خشم و عصبانیت سرچشمه می گیرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، پنجم تیر جاری، نزاع مسلحانه ای در روستای جغری از توابع مشهد در حالی رخ داد که مشاجره لفظی و اختلافات همسران چند پسرعمو، آن ها را مقابل یکدیگر قرار داد و کار به تهدید و قرار نزاع کشید. پسرعموها که به دلیل جر و بحث های همسرانشان به شدت عصبانی شده بودند به قصد گرفتن زهر چشم از همدیگر وارد عمل شدند. در این هنگام عده ای به سمت منزل طرف مقابل حرکت کردند تا برای ایجاد ترس شیشه خودروها را بشکنند اما ناگهان صدای شلیک گلوله در فضا پیچید و نزاع مذکور شکل مسلحانه به خود گرفت. در این میان جوان 35 ساله ای به نام «حامد – ف» با اصابت حدود 80 گلوله ساچمه ای به قتل رسید و فرد دیگری نیز به شدت مصدوم شد. تحقیقات جنایی درباره این نزاع مرگبار که توسط قاضی دکتر صادق صفری صورت گرفت، بیانگر آن بود که گلوله ها از فاصله حدود 15 متری شلیک شده اند. در همین حال با راهنمایی های قاضی ویژه قتل عمد مشهد، دوتن از متهمان این پرونده جنایی روز گذشته دستگیر شدند اما بررسی های تخصصی برای ریشه یابی این حادثه وحشتناک ادامه دارد.
بنابر گزارش خراسان، دومین نزاع مرگبار نیز هشتم تیر هنگامی رخ داد که جوان 18 ساله ای سوار بر موتورسیکلت وارد خیابان توس 33 شد و پرایدسواری را که در صحنه تصادف مشغول گفت وگوبا راننده پژو 206 بود با ضربه قمه به قتل رساند. بررسی های قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد نشان داد که موتورسوار مذکور و راننده پراید از قبل با یکدیگر درگیری داشتند و نزاع هایی بین آن ها رخ داده بود.
گزارش روزنامه خراسان درباره ماجرای سومین قتل حاکی است،نهم تیر گذشته پرایدسوارانی که در تعقیب موتورسوار 29 ساله ای بودند او را در منطقه کنه بیست و در یک تصادف عمدی واژگون کردند. آن ها سپس از خودرو بیرون آمدند و موتورسوار را با ضربه چاقو به کشاله ران به قتل رساندند و متواری شدند.
تحقیقات قضایی با حضور قاضی صفری در محل وقوع جنایت آغاز شد و سرنخ هایی از متهمان فراری به دست آمد که تلاش برای دستگیری آنان ادامه دارد.
براساس گزارش روزنامه خراسان، چهارمین جنایت هولناک، بامداد روز گذشته در شهرک شهید رجایی مشهد هنگامی اتفاق افتاد که نزاع بامدادی دو جوان در طباخی (کله پزی) به عده کشی انجامید و چند جوان تبعه خارجی با قمه و شمشیر به جان هم افتادند. در این درگیری هولناک، «محمد – ر» (جوان 24 ساله) به قتل رسید و جوان دیگری نیز مصدوم شد. دقایقی بعد با گزارش این جنایت تکان دهنده به قاضی ویژه قتل عمد مشهد، بلافاصله قاضی صفری عازم مرکز درمانی شد بدین ترتیب تحقیقات قضایی برای شناسایی و دستگیری عاملان این نزاع وحشتناک ادامه یافت. طولی نکشید که گروهی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی با هدایت و نظارت سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی) رصدهای اطلاعاتی را آغاز کردند و موفق شدند دو تن از عاملان نزاع منجر به قتل «وحید و امید- ت» را دستگیر کنند که در بازجویی های فنی یکی از متهمان دستگیر شده به ارتکاب جنایت اعتراف کرد و تلاش برای دستگیری دیگر متهمان فراری ادامه یافت.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، پنجمین جنایت در پی نزاع نیز صبح روز گذشته در بولوار توس در حالی رخ داد که راننده یک دستگاه سمند به نام «ایمان- الف» مشغول مسافرکشی بود در همین حال نزاعی بین او و افراد دیگری در اطراف میدان هفت خان بولوار شاهنامه رخ داد و طرف های مقابل شیشه عقب راننده 42 ساله را تخریب کردند. او پس از تماس با پلیس 110 به سمت کلانتری کاظم آباد رفت و در حالی که قفل فرمان را در دست داشت از خودرو پیاده شد و وسط جاده فریاد می زد «دزد! دزد!» واز سرباز نگهبان کلانتری خواست تا موتورسوارانی را که در تعقیبش بودند، متوقف کند ولی موتورسواران به او رسیدند و سرنشین موتورسیکلت با سنگ بزرگی که به سر راننده سمند زد او را نقش بر زمین کرد. دقایقی بعد با انتقال مجروح این حادثه به مرکز درمانی، تلاش ها برای نجات وی به نتیجه نرسید و او بر اثر شکستگی جمجمه جان سپرد.
این گزارش حاکی است، تحقیقات کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی برای دستگیری موتورسواران فراری در حالی ادامه دارد که روند صعودی پرونده های جنایی و به ویژه نزاع های مرگبار طی روزهای گذشته، مشکلات حادی را برای رسیدگی های سریع به وجود آورده است. خراسان : شماره : 21250 - ۱۴۰۲ دوشنبه ۱۲ تير
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-شگردهای رمزآلود باند زنان جیب بر!
اختصاصی خراسان
سیدخلیل سجادپور- سه عضو باند زنان جیب بر که از استانهای جنوبی کشور وارد مشهد شده بودند و با شگردهای رمزآلودی از شهروندان سرقت میکردند، در حالی با تلاش بانوان پلیس به دام افتادند که سرکرده این باند برای سی و سومین بار روانه زندان شد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، پرونده اعضای این باند سرقت هنگامی در دستور کار نیروهای کلانتری بانوان قرار گرفت که افزایش جیب بری و کیف زنی از زنان مشهدی و مسافران و زائران در سامانههای پلیس به ثبت رسید بنابراین با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ احمد نگهبان (رئیس پلیس مشهد) ماموران انتظامی به تکاپو افتادند و کنکاشهای تخصصی را برای ریشه یابی سرقتهای مذکور آغاز کردند. بررسیهای مقدماتی آنان در مطالعه پرونده جیب بری بیانگر آن بود که اعضای یک باند سرقت همزمان با جشنهای اعیاد یا مراسم ملی و مذهبی وارد مشهد میشوند و در مکانهای شلوغ، فروشگاهها یا مراکز تجاری اقدام به کیف زنی یا جیب بری میکنند. با به دست آمدن این اطلاعات، گروهی تخصصی از ماموران کلانتری بانوان زیر نظر سرهنگ خزایی (رئیس کلانتری) ردزنیهای اطلاعاتی را با بازبینی دوربینهای ترافیکی در هسته مرکزی مشهد ادامه دادند تا این که شب عید قربان مشخصات ظاهری سه عضو این باند پس از سرقت تلفن همراه یک زن جوان به دست آمد و بی درنگ گروه عملیاتی بانوان پلیس عازم اطراف خیابان شهید اندرزگو شدند چرا که جیب برها، دقایقی قبل در آن منطقه گوشی مذکور را سرقت کرده بودند. گزارش روزنامه خراسان حاکی است، طولی نکشید که عوامل انتظامی کلانتری بانوان در یکی از کوچههای اطراف خیابان شهید اندرزگو، سه زن جیب بر را شناسایی کردند که با نگرانی و اضطراب خاصی مشغول بیرون آوردن سیم کارت گوشی سرقتی بودند. در همین حال نیروهای انتظامی به چند گروه تقسیم شدند و با محاصره نامحسوس محل، در حالی سه عضو باند سرقت را به دام انداختند که دیگر زنان جیب بر غافلگیر شده بودند و فرصت هیچ عکس العملی را نداشتند. با انتقال متهمان به کلانتری، تعدادی کارت ملی و عابربانک، سه دستگاه گوشی تلفن سرقتی به همراه مقادیری وجه نقد از آنان کشف شد و بدین ترتیب بازجوییهای تخصصی از آنان با هماهنگیهای قضایی ادامه یافت. تحقیقات بانوان پلیس از اعضای باند زنان جیب بر بیانگر آن بود که متهمان اهل یکی از استانهای جنوبی کشور هستند و سرقتهای زیادی را در مناطق مختلف شهری و به ویژه هسته مرکزی مشهد انجام داده اند.
اگر چه متهمان به دلیل سوابق کیفری بسیار حرفهای و زیرکانه اقدامات مجرمانه خود را انکار میکردند اما با مشاهده تصویر خود در دوربینهای مداربسته، دیگر چارهای جز اعتراف نیافتند و به 21 فقره کیف زنی و جیب بری در مشهد اقرار کردند.
فرمانده انتظامی مشهد روز گذشته با تایید خبر دستگیری باند زنان جیب بر در مشهد،در مصاحبهای اختصاصی به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: سرکرده باند دارای 32 فقره سابقه کیفری است و برای سی و سومین بار در مشهد دستگیر و به همراه دو عضو دیگر روانه زندان شد.
سرهنگ احمد نگهبان افزود: وی اولین بار در سال 1372 دستگیر شده است اما بعد از آن دختر خود و یکی دیگر از بستگان نزدیکش را به تشکیل باند جیب بری ترغیب کرده بود. مقام ارشد انتظامی مشهد با بیان این که عضو دیگر باند هم دارای 6 فقره سابقه کیفری در زمینه سرقت طلا و خودرو است، درباره شگرد متهمان گفت: اعضای این باند به شگردهای رمزآلودی متوسل میشدند و به بهانه کمک به شهروندان یا سوءاستفاده از عواطف و احساسات مذهبی اقدام به ارتکاب جرم میکردند. به طور مثال آنها با حضور در اطراف موکبهای مذهبی که به مناسبتهای خاص در نقاط مختلف شهر برپا میشدند، به بهانه پذیرایی یا گفت و گوهای خیرخواهانه به طعمههای خود نزدیک میشدند و با سرگرم کردن آنان، گوشی تلفن یا اموال داخل کیف شهروندان را میربودند و به آرامی از محل متواری میشدند.
سرهنگ نگهبان همچنین به شگرد دیگری اشاره کرد و افزود: اعضای این باند حتی در خیابانهای شلوغ شهر حضور مییافتند و به بهانه کمک به زنان سالخورده برای عبور از عرض خیابان، آنها را در آغوش میگرفتند و به راحتی به کیف یا جیبهای آنان دستبرد میزدند.
کلیددار امنیت مشهد تصریح کرد: تاکنون 9 تن از مال باختگان شناسایی شده اند اما بررسیهای پلیس با هماهنگی قضایی برای کشف دیگر جرایم احتمالی اعضای این باند همچنان در حالی ادامه دارد که تحقیقات بیشتر نشان داد زنان جیب بر مذکور حتی وارد فروشگاهها میشدند و با استفاده از غفلت فروشنده، اجناس یا گوشی تلفن روی ویترینها را نیز سرقت میکردند.
این مقام ارشد انتظامی در پایان از شهروندان خواست چنان چه با این شگرد طعمه سارقان جیب بر شده اند، برای شناسایی متهمان میتوانند به کلانتری بانوان واقع در ابتدای بولوار مصلای مشهد مراجعه کنند. خراسان : شماره : 21251 - ۱۴۰۲ سه شنبه ۱۳ تير
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-سرگذشت دختری که از مرگ نجات یافت!
از همه کس و همه چیز متنفرم! دیگر نمی خواهم زنده بمانم! هیچ کس مرا دوست ندارد، به هرکسی محبت می کنم ریشه های خیانت را می بینم، اکنون هم که به پسری دل باخته بودم او هم با بی رحمی درحالی مرا رها کرد که ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این ها بخشی از اظهارات دختر نوجوان 16 ساله ای است که در پی یک شکست عشقی و تلخکامی های زندگی، قصد داشت با خودکشی هولناک به زندگی خود پایان دهد. این دختر نوجوان که دچار تألمات روحی و روانی شده بود، چند روز قبل به بالاترین نقطه پل عابر پیاده در میدان شهید فهمیده مشهد رفت تا خود را به وسط بزرگراه پرت کند، اما طولی نکشید که با تماس تلفنی شهروندان، نیروهای کلانتری آبکوه اطراف میدان شهید فهمیده را به قرق خود درآوردند و امدادگران آتش نشانی نیز عملیات نجات را با پهن کردن چادر نجات در حالی ادامه دادند که دو تن از امدادگران هم به بالای پل رفتند و بالاخره پس از گفت وگوهای روان شناختی، او را از مرگ نجات دادند و به مرکز انتظامی هدایت کردند. این دختر نوجوان که اشک ریزان فریاد می زد چرا نگذاشتید خودم را از این زندگی فلاکت بار راحت کنم ! پس از دقایقی که در کنار مشاوران زبده کلانتری آرام گرفت، درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری آبکوه گفت: من برای هیچ کس مهم نیستم! کسی مرا دوست ندارد به گونه ای که حتی از مهربانی و محبت های من سوء استفاده می کنند. من فرزند طلاقم و در زندگی محبت های خانوادگی را تجربه نکردم! پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند و مادرم سرپرستی من و خواهرم را به عهده گرفت چرا که پدرم مردی خیانتکار بود، او فقط به خوشگذرانی ها و هوسرانی های خودش می اندیشید و حتی حاضر بود مرا هم قربانی همین هوسرانی ها بکند، به همین دلیل هم مادرم از او جدا شد و با کارگری به تامین هزینه ها و مخارج زندگی من و خواهر بزرگم پرداخت. تا این که بالاخره در همین شرایط خواهرم ازدواج کرد و من تنهای تنها شدم چرا که او سنگ صبورم بود و من همواره با خواهرم رازهایم را در میان می گذاشتم! و با او درددل می کردم! در همین روزهای تنهایی بود که به پسر جوانی به نام «جواد» علاقه مند شدم و به او دل بستم، در واقع آن پسر همه چیز من شد و من آن قدر به او اعتماد پیدا کردم که همه مشکلات و رازهای زندگی ام را برایش بازگو می کردم ،ولی او هم ناگهان به من خیانت کرد و با دختر دیگری آشنا شد. او هم این گونه مرا در حالی تنها گذاشت که احساس کردم بازیچه ای شده ام که برای کسی اهمیت ندارم! من به امید ازدواج به او عشق می ورزیدم ،ولی از فرجام این روابط خیابانی هیچ گونه آگاهی نداشتم! باورم نمی شد کسی را که تا این اندازه دوست داشتم چنین بلایی به سرم بیاورد! بیچاره مادرم در خانه های مردم شب و روز کار می کند تا من دغدغه ای نداشته باشم! او آبروداری می کند و مشکلش را به هیچ کس نمی گوید حتی از خانواده خودش کمک نمی گیرد و من هم وقتی این روزها را می دیدم دلم به حال مادرم می سوخت، این بود که تصمیم به خودکشی گرفتم چرا که همه آدم ها مانند هم هستند و هیچ کس قصد کمک به دیگری را ندارد، آن ها از این شرایط زندگی تاسف بار ما هم سوء استفاده می کنند و ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است، پس از چند ساعت گفت وگوی روان شناختی با دختر 16 ساله، وی با هماهنگی های قضایی و پلیسی تحویل دایی اش شد، اما با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری آبکوه مشهد) اقدامات مشاوره ای و بررسی های روان شناختی برای نجات این دختر از این شرایط روحی و روانی در دایره مددکاری اجتماعی ادامه یافت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21248 - ۱۴۰۲ شنبه ۱۰ تير
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-96 سرقت در 20 روز!
اختصاصی خراسان
سیدخلیل سجادپور- اعضای یک باند حرفه ای سرقت با شیوه کش روزنی که از استان های دیگر وارد مشهد شده بودند و در پوشش مسافر به فروشگاه ها دستبرد می زدند، در حالی با کمک شهروندان دستگیر شدند که به 96 فقره سرقت در 20 روز اعتراف کردند.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ساعت حدود 20 شب اول تیر، فروشنده پوشاکی در بولوار عبدالمطلب مشهد متوجه دستبرد به اموال فروشگاه شد و بلافاصله از کسبه محل و رهگذران برای دستگیری سارقان کمک خواست. در همین حال دو زن جوان از فروشگاه بیرون رفتند و سوار بر یک دستگاه خودروی تیبا که راننده آن منتظر اجرای آخرین مرحله سرقت بود، از محل گریختند اما مرد 33 ساله در محاصره شهروندان قرار گرفت و فرصت فرار پیدا نکرد. در همین حال نیروهای گشت انتظامی کلانتری شفا از راه رسیدند و مردجوان را به مقر انتظامی انتقال دادند. این متهم جوان که اهل یکی از استان های شمالی کشور بود، در بازجویی ها 3 عضو دیگر باند سرقت را به پلیس لو داد و مدعی شد از 20 روز قبل وارد مشهد شده اند و به صورت کش روزنی از فروشگاه های سطح شهر سرقت می کنند.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است در پی اعترافات وی، بلافاصله عوامل انتظامی عازم مخفیگاه سارقان شدند اما متصدی مسافرخانه گفت: آن ها ساعتی قبل تسویه حساب کردند و از مسافرخانه رفتند!
در حالی که نیروهای انتظامی به جست وجو در خیابان های اطراف ادامه می دادند ناگهان خودروی تیبای مذکور که مشخصات آن در سامانه پلیس ثبت شده بود، در برابر دیدگان عوامل انتظامی قرار گرفت. با توقیف تیبا، 3 سرنشین آن که مردی میان سال به همراه یک مادر و دختر 27 و 47 ساله بودند، به کلانتری منتقل شدند و تحت بازجویی قرار گرفتند.
در بازرسی از صندوق عقب تیبا نیز مقادیر زیادی لوازم سرقتی به همراه 12 گرم حشیش کشف شد. بررسی های پلیس نشان داد مرد میان سال برادر شوهر سابق زن 27 ساله است که از شوهرش طلاق گرفته و عضو باند سرقت شده است. در همین حال نیروهای انتظامی با کسب مجوزهای قضایی عازم منزل استیجاری متهمان در بولوار مصلی شدند و در بازرسی از این منزل 80 متری کیسه های بزرگ حاوی لباس و کفش های اسپرت، لوازم بهداشتی، پارچه های کت و شلواری و پیراهن، سرویس های ظروف آشپزخانه، طاقه های پتو و کیسه های برنج ایرانی به همراه کالاهای دیگر و مواد غذایی مانند کارتن های ماکارونی و سویا کشف شد.
بازجویی های تکمیلی از اعضای سابقه دار این باند سرقت بیانگر آن بود که آن ها در پوشش مسافر و به عنوان اعضای یک خانواده وارد فروشگاه های مشهد می شدند و با سرگرم کردن فروشنده، لوازم را از مراکز تجاری و روز بازارها می ربودند و سپس سوار بر خودروی تیبا متواری می شدند.
براساس گزارش روزنامه خراسان، متهمان درحالی به 96 فقره سرقت در 20 روز اعتراف کرده اند که تاکنون مورد شناسایی 28 تن از مال باختگان قرار گرفته اند.
ادامه بررسی ها همچنین نشان داد اعضای باند برای آن که مورد ظن صاحبخانه قرار نگیرند، خود را تاجر برنج معرفی کرده و مدعی شده اند که پوشاک و کالاهای دیگر را به صورت تهاتری با برنج معاوضه کرده اند.
از سوی دیگر تحقیقات پلیس درباره شگرد انتقال کالاهای سرقتی به استان های دیگر نیز مشخص کرد متهمان برخی از کالاها را به مالخران در بازار روزهای مختلف به فروش می رساندند و بسیاری دیگر را از طریق دفاتر باربری به استان های دیگر انتقال می دادند که تحقیقات در این باره همچنان ادامه دارد. خراسان : شماره : 21247 - ۱۴۰۲ چهارشنبه ۷ تير
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-راز سیم کارت های مخفی!
وقتی چشمم به آن پیامک سیاه خیره شد هیچ گاه فکر نمی کردم که در پشت پرده این پیام ماجرای تلخی نهفته است که زندگی و سرنوشتم را تغییر می دهد چرا که وقتی با فرد ناشناسی تماس گرفتم که پیامک مذکور را برایم ارسال کرده بود، دنیا دور سرم چرخید و ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این ها بخشی از اظهارات زن 38 ساله ای است که با افشای راز چند سیم کارت مخفی که به نام او در مراکز فروش تلفن همراه ثبت شده بود، راهی جز پناه بردن به قانون پیدا نکرد و به همین دلیل وارد مرکز انتظامی شد. او در حالی که بیان می کرد «دیگر شوهرم را نمی شناسم!» درباره قصه تلخ خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری مصلای مشهد گفت: وارد بیستمین بهار زندگی ام شده بودم که با «ساسان» سر سفره عقد نشستم ولی من حتی نام اورا نمی دانستم اما از آن جایی که پدرم با پدربزرگ ساسان آشنایی داشت، بدون تحقیق درباره وضعیت اجتماعی و اخلاقی وی، مرا پای سفره عقد نشاند و معتقد بود که او اصل و نسب دارد. حتی پدرم به میمنت این ازدواج، سند ملکی باغی را نیز به نام همسرم ثبت کرد تا هدیه ازدواج مان باشد. با این حال هنوز مدت زیادی از آغاز زندگی مشترک مان نگذشته بود که فهمیدم «ساسان» علاقه ای به من ندارد و فقط به پیشنهاد پدربزرگش و به خاطر ثروت پدرم با من ازدواج کرده و به اجبار با من زندگی می کند تا در رفاه و آسایش باشد. خلاصه او در کنارم ماند اما هر روز از زیبایی و قد و قامت دیگر زنان سخن می گفت و با این گونه گفتار مرا آزار می داد. او همه عشق و محبتش را به طور آشکار نثار زنان غریبه می کرد و من فقط نظاره گر این صحنه های تلخ بودم. بالاخره دخترم به دنیا آمد و من اوضاع روحی بهتری پیدا کردم، حتی وقتی فهمیدم «سوسن» معلول ذهنی است، باز هم از علاقه ام به او کاسته نشد. دخترم مونس و همدم تنهایی های من بود و من فقط وقتی او را در آغوش می گرفتم آرامش عجیبی داشتم ولی متاسفانه عمر دخترم کوتاه بود و او فقط 4 سال در این دنیای پر از حیله و نیرنگ زندگی کرد. بعد از مرگ ناگهانی «سوسن» ضربه روحی سختی خوردم و در حالی به سوگ نشستم که زندگی ام دیگر سرد و یخ زده بود. روزها به همین گونه می گذشت تا این که به طور اتفاقی و با ارسال پیامک از سوی یکی از اپراتورهای تلفن همراه متوجه شدم که چند سیم کارت به نام من ثبت شده است. خیلی تعجب کردم و با آن شماره ها تماس گرفتم ولی هر بار خانمی از آن سوی خط پاسخم را می داد و من بی درنگ تماس را قطع می کردم و نمی دانستم چه اتفاقی افتاده است. از سوی دیگر هم به دلیل سردی روابطم با «ساسان» چیزی در این باره نمی گفتم. در همین روزها بود که پیامی از یک زن ناشناس در فضای مجازی برایم ارسال شد که روزگارم را سیاه کرد.
آن زن نوشته بود: «هر جور شده پولی را که از من خواستید تهیه می کنم ولی ملتمسانه می خواهم با آبرویم بازی نکنید!» با دیدن این پیام، حیرت زده با او تماس گرفتم و پرسیدم با چه کسی کار دارد! احتمال می دادم پیام را به اشتباه برای من ارسال کرده است اما او راز عجیبی را برایم فاش کرد. «فهیمه» اشک ریزان گفت: من فریب همسرت را خوردم، او ابتدا خودش راجوانی مجرد معرفی کرد که قصد ازدواج با مرا دارد وگرنه من هیچ گاه با او ارتباط برقرار نمی کردم، حالا هم التماس می کنم تصاویر و عکس هایم را به من برگردان، من نزد خانواده و اطرافیانم آبرو دارم. اگر این عکس ها را منتشر کنید زندگی من بر باد می رود و احتمال دارد خدای ناکرده حادثه جبران ناپذیری رخ دهد! و ...
حالا دیگر همه چیز برایم روشن شده بود. ساسان با سیم کارت های مخفی که به نام من خریده بود در فضای مجازی و با سوء استفاده از فریب ها و حیله گری های مرسوم با زنان غریبه ارتباط برقرار می کرد و سپس آنان را هدف اخاذی قرار می داد. گیج و منگ بودم، دنیا دور سرم می چرخید و نفسم بالا نمی آمد! دیگر شوهرم را نمی شناختم! داشتم دیوانه می شدم که تصمیم گرفتم به کلانتری بیایم تا چاره ای برای فرار از این وضعیت روحی تاسف بار پیدا کنم ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: با توجه به اهمیت موضوع و احتمال وقوع اخاذی های اینترنتی در فضای مجازی، واکاوی دقیق این پرونده با صدور دستوری خاص از سوی سرهنگ محمد ولیان (رئیس کلانتری مصلای مشهد) به گروهی از افسران کارآزموده دایره تجسس سپرده شد و از سوی دیگر نیز اقدامات مشاوره ای و روان شناختی برای زن جوان در دایره مددکاری اجتماعی ادامه یافت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21244 - ۱۴۰۲ يکشنبه ۴ تير
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-ماجرای دستبرد میلیاردی به جواهرسازی!
اختصاصی خراسان
سیدخلیل سجادپور- 3 عضو یک باند سرقت که با نقشه ای زیرکانه به کارگاه جواهرسازی در مشهد دستبرد زده بودند، درحالی با تلاش کارآگاهان پلیس آگاهی دستگیر شدند که اموال سرقتی را درون عروسک خرسی و نور مخفی پذیرایی منزل مسکونی پنهان کرده بودند.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، بامداد نوزدهم خرداد گذشته، گزارش دستبرد به کارگاه جواهرسازی، نیروهای گشت پلیس را به خیابان خسروی مشهد کشاند. در بررسی های مقدماتی مشخص شد سارقان قفل های کارگاه طلا و جواهرسازی را تخریب کرده اند و مقادیر زیادی طلا و جواهر شامل 87 عدد انگشتر، 6 عدد شمش، 150 گرم خاک طلا (تراشه های حاصل از تراشکاری ساخت زیورآلات)، 2کیلوگرم زعفران، 2دستگاه جواهرسازی و غیره را به سرقت برده اند.
بررسی های بیشتر در محل وقوع سرقت بیانگر آن بود که سارقان برای آن که شناسایی نشوند، دوربین های مدار بسته کارگاه را نیز به همراه تجهیزات آن سرقت کرده اند بنابراین با توجه به اهمیت موضوع و با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ احمد نگهبان (رئیس پلیس مشهد) رسیدگی تخصصی به پرونده دستبرد به کارگاه جواهرسازی به گروهی از افسران پلیس آگاهی سپرده شد و بدین ترتیب تحقیقات کارآگاهان در حالی آغاز شد که بررسی دوربین های مدار بسته در محیط های اطراف نشان می داد سارقان نقابدار 3 عضو یک باند هستند که به طور کامل لباس های سیاه پوشیده اند و یکی از آنان کلاه لبه دار (آفتابی) به سر دارد. در ادامه تحقیقات مشخص شد سارقان از یک دستگاه خودروی سواری پراید برای حمل اموال سرقتی استفاده کرده اند که تمرکز بر شماره پلاک خودرو نیز تحقیقات را به بن بست رساند چرا که گزارش سرقت خودرو از بولوار صبا، همان روز در سامانه های پلیس به ثبت رسیده بود.
اگرچه روز بعد از این ماجرا خودروی سرقتی در یکی از خیابان های خلوت مشهد کشف شد زیرا دزدان مذکور پس از دستبرد به کارگاه طلا وجواهرسازی، خودرو را در شهر رها کرده بودند.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است در عین حال نیروهای پلیس با واکاوی های دقیق و اثربرداری از خودروی سرقتی و بررسی سرنخ های به جا مانده در محل وقوع جرم، یکی از سارقان سابقه دار را شناسایی کردند که هویت وی در بانک اطلاعاتی مجرمان وجود داشت. بنابراین کارآگاهان با راهنمایی های فرمانده انتظامی مشهد، موفق شدند این جوان سارق را در خیابان شهید چمران و درون مخفیگاهش در حالی دستگیر کنند که در بازرسی از مخفیگاه وی یک قبضه چاقو، زعفران های سرقتی و مقادیری از اموال مسروقه دیگر کشف شد. با انتقال متهم به پلیس آگاهی، وی دو همدست سیاه پوش خود را نیز به پلیس لو داد و بدین ترتیب عملیات ضربتی کارآگاهان برای دستگیری دو سارق فراری وارد مرحله جدیدی شد.
بررسی های نامحسوس پلیس بیانگر آن بود که یکی از سارقان وارد فروشگاه موتورسیکلت در اطراف پنجراه مشهد شده است بنابراین وی در یک عملیات هماهنگ در حالی به محاصره پلیس درآمد که برای فرار از چنگ قانون، ناگهان قمه ای را از کمرش بیرون کشید و به طرف نیروهای انتظامی حمله ور شد اما کارآگاهان با استفاده از فنون دفاع شخصی، وی را زمین گیر کردند و در حالی به مقر انتظامی انتقال دادند که در بازرسی بدنی از وی تعدادی از انگشترهای سرقتی کشف شد.
از سوی دیگر نیز آخرین عضو باند در منطقه سیدی مشهد به دام افتاد و بدین ترتیب در بازرسی از درون نورمخفی های پذیرایی منزل مسکونی و درون عروسک خرسی، مقادیر دیگری از طلاهای سرقتی کشف شد. بررسی های پلیس درباره سوابق اعضای این باند بیانگر آن بود که دو تن از اعضای معتاد باند نقابداران سیاه پوش سوابق کیفری دارند که قبلا نیز توسط پلیس دستگیر و روانه زندان شده اند.
بنابر گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، تحقیقات بیشتر در این باره همچنان ادامه دارد. خراسان : شماره : 21245 - ۱۴۰۲ دوشنبه ۵ تير
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-چوبه دار فرجام خشمی خون آلود!
اختصاصی خراسان
سیدخلیل سجادپور- مردی که جوان موتورسوار را با ادعای ایجاد مزاحمت برای دخترش، به قتل رسانده بود، در حالی با تایید حکم قصاص نفس از سوی قضات دیوان عالی کشور به یک قدمی چوبه دار رسیده است که خشمی کنترل نشده را علت وقوع این جنایت هولناک دانست.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ماجرای تلخ این پرونده جنایی که ریشه آن به دوستی های خیابانی گره خورده است، از شانزدهم فروردین سال 1401 هنگامی رنگ جنایت به خود گرفت که موتورسوار 21 ساله ای در یکی از کوچه های بولوار رسالت متوقف شد تا با دختر 15 ساله ای که در کنارش بود خداحافظی کند اما در همین هنگام پدر 35 ساله دختر نوجوان که از ساعتی قبل منتظر دخترش بود، با مشاهده صحنه خداحافظی پسر جوان و دخترش، از خانه بیرون پرید و به طرف موتورسوار مذکور رفت. دختر 15 ساله که با دیدن خشم پدرش به شدت ترسیده بود، به داخل منزل شان رفت ولی مشاجره لفظی بین «بشیر احمد» (تبعه خارجی) و موتورسوار 21 ساله شدت گرفت،تا جایی که ناگهان تیغه خنجری ترسناک در هوا درخشید و بر پیکر جوان موتورسوار فرود آمد. دقایقی بعد موتورسوار مذکور خون آلود نقش بر زمین شد و بعد از انتقال به مرکز درمانی جان خود را از دست داد. گزارش روزنامه خراسان حاکی است: در پی وقوع این جنایت هولناک، بلافاصله تحقیقات گسترده ای توسط قاضی دکتر صادق صفری (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) آغاز و مرد 35 ساله به اتهام ارتکاب قتل دستگیر شد. این مرد تبعه خارجی اگرچه در بازجویی ها به صراحت وارد آوردن ضربه خنجر را پذیرفت اما مدعی شد قصد قتل نداشته و به دلیل خشمی که خونش را به جوش آورده بود، دست به جنایت زده است.
در ادامه تحقیقات، دختر 15 ساله مرد مذکور نیز به قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: مدتی قبل از طریق فضای مجازی با امیر (مقتول) آشنا شدم و با یکدیگر ارتباط تلفنی داشتیم اما خیلی زود این رابطه به دیدارهای حضوری در خیابان و کافی شاپ ها کشید. او مدعی بود قصد ازدواج با مرا دارد به همین دلیل هم من سوار موتورسیکلت او می شدم و با یکدیگر در خیابان ها به گشت وگذار می پرداختیم تا این که روز حادثه «امیر» به محل کارم آمد تا مرا به خانه برساند چرا که من در یک فروشگاه مشغول کار بودم تا درآمدی برای خود و خانواده ام کسب کنم! ولی وقتی به سرکوچه رسیدیم من از ترک موتورسیکلت پیاده شدم و برای خداحافظی در حالی که به او دست داده بودم در کنارش قرار گرفتم که ناگهان پدرم این صحنه را دید و به طرف ما آمد. من هم از ترس به درون منزل رفتم که این حادثه تلخ رخ داد.
بنابر گزارش روزنامه خراسان، در پی تکمیل تحقیقات، کیفرخواست این پرونده جنایی در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد صادر شد و مرد 35 ساله در شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی پای میز محاکمه ایستاد.
متهم این پرونده جنایی در جلسات دادگاه که به ریاست قاضی هادی دنیادیده برگزار شد، به قضات با تجربه دادگاه گفت: چند بار آن پسر جوان را دیده بودم و تصور می کردم که قصد خواستگاری از دخترم را دارد اما آن روز وقتی از خانه بیرون آمدم و او را دیدم که دست دخترم را گرفته و قصد دارد او را به زور سوار موتورسیکلت کند دیگر نتوانستم تحمل کنم و به طرف جوان موتورسوار رفتم تا به او تذکر بدهم که مزاحم دخترم نشود اما این موضوع به مشاجره لفظی کشید و ما در حالی با یکدیگر یقه به یقه شدیم که من سوییچ موتورسیکلت او را برداشتم ولی آن جوان با سوییچ یدکی که در جیب داشت، موتورسیکلت را روشن کرد. در این هنگام ناگهان پسر 10 ساله ام کاردی را با غلاف برایم آورد که من آن را از غلاف بیرون آوردم و ضربه ای را به صورت کلنگی بر ناحیه گردنش زدم ولی به هیچ وجه قصد قتل نداشتم، فقط به دلیل خشم و عصبانیت آنی دیگر متوجه رفتار و حرکاتم نبودم که این حادثه رخ داد و اکنون هم خیلی پشیمانم! به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی پس از شنیدن دفاعیات متهم و درخواست قصاص نفس از سوی اولیای دم، در نهایت رای به قصاص نفس دادند و از جنبه عمومی جرم ایراد جرح با چاقو را نیز علاوه بر پرداخت دیه به دلیل صدمات غیر کشنده به تحمل یک سال زندان محکوم کردند ولی طبق قانون متهم این پرونده جنایی و وکیل مدافع وی به رای صادر شده از سوی دادگاه اعتراض کردند و بدین ترتیب پرونده مذکور زیر ذره بین قضاوت قضات دیوان عالی کشور قرار گرفت.در همین حال قضات با تجربه شعبه ششم دیوان عالی کشور نیز پس از بررسی دقیق محتویات پرونده و سوالات تخصصی در جلسات محاکمه و مراحل دیگر دادرسی، رای دادگاه کیفری یک خراسان رضوی را به طور کامل تایید کردند. در این رای که به امضای قضات مصطفی محبی و محمد مقیسه رسیده، آمده است:«نظر به این که فرجام خواه، دلیلی بر برائت خود و نقض دادنامه ارائه ننموده است و علت درگیری را مزاحمت (جوان موتورسوار) برای دخترش دانسته و بیان کرده که خونش به جوش آمده و نتوانسته خودش را کنترل کند و قصد کشتن آن جوان را نداشته است اما به خاطر این که متهم به عمد کاری را انجام داده (وارد آوردن ضربات چاقو) که جنایت واقع شده است بنابراین رای قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی تایید می شود.»گزارش روزنامه خراسان حاکی است: در حالی که قضات دیوان عالی کشور با استناد به بند الف ماده 469 قانون آیین دادرسی کیفری به رای مذکور مهر تایید زدند، این پرونده جنایی برای اجرای حکم به معاونت اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب مشهد ارسال شد و بدین ترتیب مردی که به خاطر خشمی خون آلود، جنایت هولناکی را مرتکب شد در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت تا دیگر مراحل و روند قضایی آن برای اجرای حکم طی شود. خراسان : شماره : 21241 - ۱۴۰۲ چهارشنبه ۳۱ خرداد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات ، در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد